«Prev
|
1 |
2 |
3 |
...|
10 |
11 |
12 |...|
42 |
43 |
44 |
Next»
در ÙØ¶Ø§ÛŒ ÙØ±Ø³ÙˆØ¯Ù‡
اشتیاق ماندن نیست.
یعنی مجال نیست.
»
ادامه مطلب
چقدر چندشم می شود از این شب دراز
که سوسک های چاق و باد کرده
ÙØ±ØµØª نگاهی به چهره ام دارند
»
ادامه مطلب
امروز و / سه شنبه ا ی د یگر
کسی ا ز کوچه ها ی ا رد یبهشت
می آ ید
د ا رم / ا ز زمزمه موها یت
»
ادامه مطلب
و من این گور را
برای گیسوان پوسیده ی خودم کنده ام!
چقدر خسته می شوم
»
ادامه مطلب
به جادوی Ø³ÙØ±â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ بی‌ هنگام در هم می‌‌پیچد غبار جاده Ú©Ù‡ می‌‌گسترد جدا Ùˆ می‌‌گشاید بازو Ùˆ راه به شال مرصعی مایل ØÙ…ایل هزار راه می‌‌شود در هزار توی عتیق اما کسی‌ نمی ماند
»
ادامه مطلب
پشت٠قوزی٠این برÙ
کلاغی مجموعه‌های٠وقت٠را
وارونه می‌کند.
»
ادامه مطلب
در Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ شناسی ÛŒ رومی، خدای نگاهبان ٠دروازه هاست Ùˆ همه ÛŒ آغازه ها Ùˆ پایانه ها را در کارهای جهان زیر ٠نگاه ÙØ®ÙˆÛŒØ´ Ù…ÛŒ دارد. ژانوس دارای دوچهره است: یکی در پیش ٠رو Ùˆ دیگری پس Ùپشت ÙØ³Ø±. Ùˆ چنین است Ú©Ù‡ همه چیز در همه سو در نگاه رس ٠اوست.
»
ادامه مطلب
چند آسمان دورت کرده اند ازمن
Ú©Ù‡ همیشه ازراه های Ú¯Ù… کرده برمی گردم ÙˆÙ
»
ادامه مطلب
4ÙØµÙ„ ویوالدی با کشش ناسوتی نوای ویلونش، ØØªÛŒ کنار صخره ای در کوههای شمال تهران Ùˆ بعد بهنگام رانندگی، مرا به ترکیب متغیر ÙØµÙ„ÛŒ ستارگان Ù…ÛŒ رساند.
»
ادامه مطلب
Ùˆ این پنجره Ú©Ù‡ بی ریا شاخه ÛŒ Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ را
هر نوروز به چشمهای عاشق من
تقدیم می کند
»
ادامه مطلب
نمی دانی که درخت
این روزها
چگونه سایه اش را
»
ادامه مطلب
رÙیق غروب ها ÛŒ زمستا Ù†ÛŒ
بها ر
بر شا نه ها ی سرخ تو می راند
»
ادامه مطلب
آه ای بهار
مرا به دیر سالی گردوی سبز پیر
پیوند کن.
»
ادامه مطلب
و انگشتی که تا قعر این قصه تلخ است .
ما که هیچ
بماند برای شاملوهای قد و نیم قد که شاعرند.
»
ادامه مطلب
در آینه نگاه خواهی کرد
و همراه با ماهی سرخ
از تنگی تنگ آب خواهی رست
»
ادامه مطلب
«Prev
|
1 |
2 |
3 |
...|
10 |
11 |
12 |...|
42 |
43 |
44 |
Next»