Ùاطمه روØÙŠ / سومين بهار
و من این گور را
برای گیسوان پوسیده ی خودم کنده ام!
چقدر خسته می شوم
Download the original attachment
------
نام شعر:سومين بهار
Ùاطمه روØÙŠ
از مجموعه شعر سوم من(پايت را از روي سايه ام بردار)
Ùایده ای هم دارد
بنشینم و کاغذ ها خواب هایم را تعبیر کنند؟
من تقاص شاخه های پوسیده ی تو را
پس می دهم
اینجا برای هر سری گوری هست
و من این گور را
برای گیسوان پوسیده ی خودم کنده ام!
چقدر خسته می شوم
از بس که
میان Ùکر هایم Ù…ÛŒ دوم
غاÙÙ„ از آنکه تو پرچم پایان راه را دزدیده ای
هنوز هم خیال می کنی
برای تو می نویسم؟؟؟؟
بیهوده خیال نمی کنی!!!
چون من به طرز اØمقانه ای برای تو Ù…ÛŒ نویسم
چون Ùکر Ù…ÛŒ کنم
جز تو هیچ کس بلد نیست موهایم را بباÙد
مترسک هایم را نترساند
و آنقدر از من بی خبر باشدکه
یادش برود
این سومین بهاریست که من چه بیهوده
دایره ام را در مربع ذهنش می گنجانم
نام شعر:ساعت--- از مجموعه شعر سپید مترسک ها می ترسند
Ùاطمه روØÙŠ
--------------------------------------------------------
به خواب رÙته است ساعت
اتاق در زمان می ایستد
و ساعت هنوز هم
بستر عشق بازی عقربه هاست
۳:۱۵ دقیقه ی بامداد
Ùˆ من در Øسادت ساعتی Ú©Ù‡
عقربه هایش
زمان را هم جا می گذارد
mehrdad نوشت
دنیایی بدون ساعت