" باروک و باخ سر بریده "/ الیاس قنواتی

معشوق از یاد Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شود لباس هات
لیلا لباس هات لباس هات
می روم بیاورمشان
...
" باروک و باخ سر بریده "
لیلا اگر جنگ بیاید ،اگر خلیج بشکند
این همه ، این همه ماهی را توی کدام تنگ میشود جا داد
ماهی های گلی که سر بالا می اندازند و قوسی به کمر می دهند و از دم رهاش می کنند
پر پر میزنند ، که ای کاش پری داشتند و پر میزدند
سهراب ببین چه میخواند ، چه می خواند این Patricia Petibon " "
انگار صدای زمین لرزه ای ست که ریز لرزه هایی به کمر زمین می اندازد
زمین لرزه ای Ú©Ù‡ بالاش ظری٠اندام رقصنده ÛŒ Ùلامنکوست Ú©Ù‡ قوی پا میکوبد
Ùˆ " Patricia " به آواز Ù…ÛŒ آید Ùˆ زمین با رقصنده ÛŒ Ùلامنکوش همچون ذره ای به کهکشانی پرتاب Ù…ÛŒ شوند
لیلا مردان بوس Ùˆ کنار Ú©Ù‡ معشوق کنار میزنند Ùˆ لباس میکنند Ùˆ تÙÙ†Ú¯
آلت از یاد Ø±ÙØªÙ‡ ØŒ مردان آلت از یاد Ø±ÙØªÙ‡ ÛŒ جنگ
دنگ . . . ، دنگ . . . ، دنگ . . .
سهراب این که دارد از شیارهای باریک دندان های " " Patriciaبیرون می جهد آسمان است
گوش کن ، این صدای سایش آسمان با لب است
و آسمان که پیروزمندانه از دریچه ی دهان بیرون می جهد
و پهن می شود توی آسمان .، آ سمان
و ماده کبوتری که میپرد
و کبوتری که دنبالش میکند
و کبوتری که دنبالشان می کند
و کبوترانی که دنبالشان می کنند
یک آسمان ، سهراب یک آسمان کبوتر
لیلا ÙØ§ØØ´Ù‡ های دلتنگ Ú©Ù‡ آهی Ù…ÛŒ کشند Ùˆ رژ ØŒ ØŒ پاک Ù…ÛŒ شود
لیلا مردان آلت از یاد Ø±ÙØªÙ‡ ÛŒ جنگ در میشکنند ØŒ تو Ù…ÛŒ آیند
و رخت های روی بند
و رخت هات روی بند
لیلا رخت هات روی بند
لباس های زیرت
سربازان آلت از یات Ø±ÙØªÙ‡ بوش میکنند
به خود می مالانندش
معشوق از یاد Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شود لباس هات
لیلا لباس هات لباس هات
می روم بیاورمشان
سهراب نه
لیلا . . .
سهراب . . .
لیلا . . .
سهراب . . .
لیلااااااااااا
سهراب سهراب سهراب ، نه
سهراب . . .
الیاس قنواتی