دخترکی تازه
که بر لبان اش پرواز
ماسیده است .
پیاله گردان
از بن اشک های ام روان می شود

معشوق از یاد رفته می شود لباس هات
لیلا لباس هات لباس هات
می روم بیاورمشان

به خاطره ی سوزان ِ حمید منتظری

تو در شبانه ترین لحظه های نیلوفر
به تابناکی ِ تاریخ ِ تاکها خواندی
و در چکامه ی تابانت
که رنج ِشبها را
ز خاطرات ِ درختان ِ شهر بر می داشت
هزار پنجره خندید.

بدون شک تو چنان ذات زیبایی هستی
که حال من بسان کافری است که می گوید: تو وجود نداری ای خدا!

می‌خواهم فانوس دریایی باشم
شبها در باد
برای ماهی‌ها
برای همه قایق‌ها
اما خودم
کشتی توفان زده‌ام

اگر به خانه‌ی من آمدی
برایم مداد بیاور مداد سیاه
می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم

شهابیان: خب اینکه داستان من سبک داستان‌های غلامحسین ساعدی را به یاد شما می‌آورد برای من بسیار خوشحال کننده است. هرچند انگار شما به عنوان یک اشکال مطرح کردید که من با شما هم عقیده نیستم. اما باید اضافه کنم چون داستان ملو از نظر فضا با داستانهای دیگر مجموعه همخوانی نداشت تصمیم داشتم پس از گرفتن مجوز خودم حذفش کنم اما نشد، چون به یک داستان ده، یازده صفحه‌ای اجازه چاپ ندادند برای جبران کمبود صفحه‌های کتاب، ملو ماند. .

چگو بانو گشسپ ، صورت خدا را نقش بست ؟
برای بررسی دقیق وگسترده ، نخست این داستان کوتاه ، ازکتاب « بانوگشسپ نامه » که خانم دکترفرح انگیزکراچی، آن را تصحیح کرده است دراینجا آورده میشود.

همون شب دختر کوچولو با ارامش تمام خوابیدو خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این
فکر می کرد...

"دانش‌آموزان در اين سن از خلاقيت و استعدادهاي زيادي برخوردار هستند و زنگ انشاء فرصتي است كه مي‌توانند اين استعدادها را شكوفا كنند

گفتم به « عروس ِدهر» ، کابین توچیست ؟
گفتا : دل خـرّم تو ، کابین منست - عمرخیام

دو سال پیش بعد از پیشنهاد شهردار رم برای نامگذاری یک خیابان این شهر به نام هجدهم تیر، شورای شهر تهران نیز تهدید به تغییر نام خیابان ایتالیا در پایتخت ایران کرد.

آیا می توان با این ترجمه های محدود یک متن ادبی غربی از داستایوسکی، کافکا، مارکز را بفارسی سره ترجمه کرد؟ یا یک یک متن علمی از آینشتاین، هاوکینز، یا اخبار سیاسی روزانه را به پارسی سره ترجمه کرد؟ تازه برای کی و کدام خواننده؟

از مجموع حرف‌های شما این‌طور برداشت می‌شود که به نوعی مدرنیسم کامل اعتقاد دارید؛ مدرنیسمی که مفاهیم نظری خود را از عصر روشنگری می‌گیرد و حالا چون به صورت ناتمام تجربه شده، باید به آن برگشت و کاملش کرد.

سنجاب کمی سرش را به اینطرف و آنطرف حرکت داد و دوباره بی حرکت بزمین خیره شد. چیزی نگذشت که ما متوجه عجیب ترین صحنه شدیم !

منصفانه،
اگر این کلمات را من " من ِ محمود صفریان " سر هم می کردم ازم به عنوان شعر قبول می کردید؟

نگاهی به مجموعه ی شعر الف تا ی سروده ی علی اسداللهی

نوشته ی علیرضا عباسی



مولفه هاي دروني انسان ، نظير ذهن (زبان ، نگاه وانديشه) ، ميل ،احساسات و عواطفو... ، كه تحريك هركدام منجر به تحرك قواي تحليلي در او مي شوند ، براي واكنش به هر نوع مخاطب شدگي آمادگي دارند.

نگاهی به کتاب آسمان خالی نیست / شیوا ارسطویی
نوشته ی : مجید قنبری



كتاب « آسمان خالي نيست » داستان بلندی است از خانم ارسطويي كه پيش از این مجموعه داستان موفق « آمده بودم با دخترم چاي بخورم » و داستان بلند « او را كه ديدم زيبا شدم » و . . . را از ايشان خوانده‌ايم .

حتما ازجايي پرت شدم كه چيزي ته حلقم جوشيد و از دهانم پاشيد بيرون . مرد دستپاچه ماسك را از روي صورتم برداشت .ُشّر تلخابه را احساس كردم از گوشه دهانم تا كنار لاله گوش كه باز دلم چنگ خورد .مثل رختهايي كه ننه اكبر ، نشسته بود كنار حوض ومي شست .

وقتی بلوز زندان را میپوشید رو به چنگیز گفت : پوشیدن این بلوز هم برای چنین ملاقاتی خیلی ضایع است
چنگیزکه هنوز از ته مانده خنده هایش بر روی لبانش باقی مانده بود به طعنه گفت : مثل اینکه جنابعالی زندانی تشریف دارید و اینجا زندان است ، نه هتل هیلتون

https://bijan-safsari.com

لا يمكن لأي مقدمة أن تتناول الشعر المعاصر في إيران التغاضي عن يوشيج ، فقد كسر بقصيدته ( أفسانه ) الخرافة الصمت الشعري

موسى، جئت متأخرا
عصور المعجزات شحبت
قدم عصاك لشارلي شابلن
لكي نضحك قليلا.

قبر من هذا
ناسجًا بألماس الأمطار
بنفسجة الأنهار