زبان / دکتر بیژن باران
آیا Ù…ÛŒ توان با این ترجمه های Ù…Øدود یک متن ادبی غربی از داستایوسکی، کاÙکا، مارکز را بÙارسی سره ترجمه کرد؟ یا یک یک متن علمی از آینشتاین، هاوکینز، یا اخبار سیاسی روزانه را به پارسی سره ترجمه کرد؟ تازه برای Ú©ÛŒ Ùˆ کدام خواننده؟
...
زبان
دکتر بیژن باران
در Ùرهنگ جهانی امروزی زبان 2 گونه است: طبیعی برای انسانها Ùˆ ماشینی برای رایانه ها. در این جستار مراد زبان طبیعی است. زبان وسیله ارتباط بین موجودات است Ú©Ù‡ شامل ماشینهای هوشمند هم Ù…ÛŒ شود.
زبان مهارتی در مغز Ùˆ عضلات است. این مهارت بر بنمایه های ارثی، از 2 میلیون سال پیش در انسانماها، در تکامل مغز Ùˆ تارهای صوتی برای ایجاد ارتباط اجتماعی پدید آمد. در روال تکامل زبان Ø´Ùاهی برای ترابری اطلاعات 2 شبکه عصب کورتکس کلامی/ لغتی در نمیکره مغز Ú†Ù¾ Ùˆ عاطÙÛŒ/ معنایی در نیمکره مغز راست Ø´Ú©Ù„ گرÙتند.
قبل از بروز زبان در جامعه انسانی، مغز انسان به مرØله اندیشیدن نمادی/ سمبولیک از 100 هزار سال پیش رسیده بود. اندیشیدن نمادی کاربرد یک چیز برای بیان چیز دیگر Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ انسان را از انسانما جدا Ù…ÛŒ کند. آثار عتیق از 60 هزار سال پیش در Ø¢Ùریقای جنوبی بر تکه های پوست تخم شتر مرغ با ØÚ© خطوط موازی Ùˆ متقاطع بدست آمده اند. این نقوش بمنظور شناسنامه Ùردی یا گروهی نشان از نمادگرایی دارند.
Øساب، طنز، استعاره چند نمونه اندیشه نمادی اند. در Øساب عدد 2 شمارش 2 شیی را Ù…ÛŒ نمایاند. استعاره هم چیزی را برای بیان چیز دیگر بکار Ù…ÛŒ برد. داس به هلال ماه تشبیه Ù…ÛŒ شود. ØاÙظ: مزرع سبز ÙÙ„Ú© دیدم Ùˆ داس مه نو./ یادم از کشته خویش آمد Ùˆ وقت درو. رابطه این 2 شیی مجزا/ گسسته در استعاره قرار Ù…ÛŒ گیرد. اگر این 2 شیی پیوسته باشند قیاس بین آن 2 آرایه ادبی مجاز/ متونیم نامیده Ù…ÛŒ شود. معمولا تعمیم جزء به Ú©Ù„ نمونه مجاز مرسل Synecdoche است. تقابلهای سوسور Ù…Øورهای همنشینی - جانشینی، همزمانی – درزمانی، Ú¯Ùتار- نوشتار، دال-مدلول مداقه شود. https:// از همان ابتدای اسکان انسانها در غارهای کوهپایه ها، کناره رودها، ساختن کپر/ سنگچین های باامنیت بیشتر، اÙÙ‚ دیدشان تغییر کرد. درختان Ùˆ جانوران جدید در زندگیشان پیدا شدند. بخاطر Ú©ÙˆÚ† از شرق Ø¢Ùریقا بدنبال Ø¢Ùتاب به خاور در آسیا Ùˆ سپس به قاره آمریکا رسیدند. در Ùصل گرما با دور شدن از استوا به اروپای جنوبی رسیدند.
این Ú©ÙˆÚ† سترگ منجر به پیدایش اÙقهای نوین با گیاهان، جانوران، تپه ها، نهرهای غریب در اذهان ساکنان شد. متناظر با این اجسام اسمها، صÙتها، Ùعلهای جدیدی مطابق اوضاع Ù…ØÙ„ÛŒ به زبان اÙزوده شدند. این اÙزایش کلمات، عواطÙØŒ خلاقیت مغزی به اشتقاق زبان آنها انجامید- چون Ù…Øیطهای جدید متÙاوت بودند.
بعلاوه نسل جدید در اقلیم جدید هم تلÙظ کلمات قدیمی را تغییر دادند. این اشتقاق زبان را در Ú©ÙˆÚ† آریاییها از شمال دریای خزر Ùˆ مصب ولگا به شرق/ شبه قاره هند، جنوب/ Ùلات ایران، غرب/ جزایر یونان در 4 هزار سال پیش هم میتوان در قرابت زبانهای متقدم ودیک هندی، گاتیک ایرانی، الاییک Ellas یونان دید. نمونه: مادر، ستاره، ماه در هر 3 زبان مشترک اند.
**
بررسی زبان را Ù…ÛŒ توان در 2 بخش اجتماعی Ùˆ مغزی انجام داد. در دهه گذشته پیشرÙتهای Ø´Ú¯Ùتی در بخش شبکه های عصب با ابزار رایانه ای تصویری مانند fMRI انجام شده. این دانش عصبشناسی با کاربرد ابزار دیجیتال تصویرگر Ùعالیتهای کورتکس مغز را در تبادل زبانی خواندن، شنیدن، Ú¯Ùتن، اندیشیدن، ترجمه، Ù…Øاسبه، خلاقیت ادبی
با بیرون از ذهن Ùرد مداقه کرده است. نمونه: از زبان تاتی دوران مادها در گستره آذربایجان، مازندران، روستاهای دامنه البرز – اکنون گویشورانی بجا نمانده اند.
بررسی اجتماعی زبان در جهان پس از عصر روشنگری سده های میانی هزاره 2Ù… این روال را تصدیق Ù…ÛŒ کند: تعداد زبانها در جهان رو به تقلیل است. در نیمه 2Ù… هزاره گذشته، 2500 گویش سرخپوستان در قاره آمریکا متروک شدند. همین الگو در هند، چین، قاره Ø¢Ùریقا تکرار Ù…ÛŒ شود. در خاور میانه هم تعداد زبانها از 100 سال پیش رو به تقلیل است.
هوش اجتماعی برای تعامل با دیگران، رابطه بین این 2 عنصر لغتی Ùˆ عاطÙÛŒ را برای درک نیت دیگران ضروری Ù…ÛŒ کند. پس زبان شامل معنی، تلÙظ، دستور، منطق در نیمکره مغز Ú†Ù¾ بوده؛ Ù…Øرکات، استعاره، طنز، Ù„ØÙ† در نیمکره مغز راست Ù…ÛŒ باشد. همین روال تکاملی را Ù…ÛŒ توان در رشد جنین تا بلوغ هم مشاهده کرد. در سیر رشد کودک نخست پرورش تارهای صوتی Ùˆ سخنگویی ساده اتÙاق اÙتاده؛ سپس Ù„Øن، عاطÙÙ‡ Ùˆ سواد آموزی برآن اضاÙÙ‡ Ù…ÛŒ شود. آیا طنز زنانه با مردانه تÙاوت دارد؟
آشنایی با جرقه ای در چشم طرÙین، شیمی بین 2 تن، درد دل کردن برای هم آغاز Ù…ÛŒ شود. در اینجا شیمی بمعنی ØªØ±Ø´Ø Ù‡ÙˆØ±Ù…ÙˆÙ†Ù‡Ø§ÛŒ درون ریز است Ú©Ù‡ بر براÙروختگی پوست، ضربان قلب Ùˆ تنÙس، تØریک غدد از جمله تعریق، Ùˆ تارهای صوتی اثر Ù…ÛŒ گذارد.
بهنگام بدرود دست دادن، بغل کردن، بوسیدن روی لب یا گونه این آشنایی شدت انتیم بودن را نشان میدهد. پس از جدایی، بهم Ùکر کردن، بازآوری تکه هایی از Ù…Øاوره، Øرکات طرÙØŒ لبخند، Ù†Øوه نشستن در ØاÙظه مرور Ù…ÛŒ شود. در مغز، یک Ùرد بخصوص با اÙراد دیگر سنجیده شده؛ نکات مثبت Ùˆ منÙÛŒ او در ذهن مرور Ù…ÛŒ شوند. تا Ùرد به نتیجه برسد Ú©Ù‡ وعده ملاقات بعدی را با طر٠در میان بگذارد.
در ایران هم ظر٠3 هزار سال تاریخ 10 ها زبان، 100 ها گویش Ùˆ لهجه پیدا شده؛ برخی هم متروک شدند. در سده 20Ù… مهاجرت ایرانیان به کشورهای دیگر رشد Ùراوانی کرد. نیز با پیدایش رسانه های ماهواره ای، همه گیری ابزار دیجیتال ارتباطی، سÙرهای گروهی هوایی Ùˆ دریایی بسیاری واژه های Ùˆ Ù…Ùاهیم از Ùرهنگی به Ùرهنگ دیگر داخل شدند.
در عهد هخامنشیان، بویژه داریوش اول، زبان آرامی با دبیران 2زبانه دربار Ùˆ ساتراپها برای زبان رسمی تخت جمشید بکار Ù…ÛŒ رÙت. البته خط میخی با Øجاری در سنگهای مانا وسیله بهتری برای تاریخ Ùˆ تبلیغ بود. بسیاری از واژه های ایکه در لغتنامه های Ùارسی هزار سال گذشته عربی انگاشته شده اند؛ واژه های آرامیک مشترک در Ùارسی میانه، عبری، عربی اند.
این لغتنامه نویسان این دسته از واژه های کهن را با واژه های وارد شده بÙلات در سده 7Ù… مخلوط کرده؛ هر دو دسته را بنام عربی Øجاز نوشته اند؛ بنادرستی بنام واژه های تازی قلمداد کرده اند. خود واژه کهن/ کاهن بمعنای آخوند/ موبد از جمع کوهنیم عبری است Ú©Ù‡ شاید با یهودیان همراه کوروش پس از ÙØªØ Ø¨Ø§Ø¨Ù„ به Ùلات آمد.
درØالی Ú©Ù‡ این واژه ها از 2500 سال پیش در Ùلات ایران در Ø³Ø·Ø Ø±Ø³Ù…ÛŒ بکار Ù…ÛŒ رÙتند. نمونه: کاتب، ملک، شمس، جمل/ شتر، بیت، عین، رب، کاهن واژه های آرامیک اند Ú©Ù‡ اول بزبان Ùارسی در 2000 سال پیش Ùˆ بعد به زبان عربی در سده های 6-7 Ù… وارد شده اند؛ از طریق Øمله اعراب به Ùلات 2باره بزبان Ùارسی دری اÙزوده شده اند.
پس بسیاری واژه های Ú©Ù‡ در Ùارسی اکنون عربی خوانده Ù…ÛŒ شوند؛ آرامیک بوده. این واژه ها از زمان شاید مادهها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان – یعنی از 3 هزار سال پیش تا ورود تازیان در سده 7Ù… کمینه در میان دولتیان کاربرد داشته اند. عربی در سده های 7-8 وارد Ùارسی شد؛ آنهم Ùقط در Ùارسی رایج در شهرهای بزرگ با لهجه های Ù…ØÙ„ÛŒ پیرامونی. از اینرو Ùارسی زبانان عربیگو را عجم بخاطر لهجه Ùارسیشان Ù…ÛŒ نامیدند.
روشن است Ú©Ù‡ با رشد ایرانی گری در عصر سامانیان Ùˆ بعد، واژه های بومی جای واژه های مرکزی آرامیک را گرÙتند. نمونه: شاه، خورشید، شتر، خانه، چشم در Ùارسی همه گیر شدند؛ واژهای باستانی آرامیک ملک، شمس، جمل، بیت، عین یا متروک شده؛ یا در متون کتبی بجای ماندند. البته برخی از این واژه ها با استیلای تازیان بر Ùلات ایران جان 2باره یاÙته در زبان دیوانی Ùˆ ادبی بازسازی شدند. ورنه توده های ایرانی بزبانهای Ù…ØÙ„ÛŒ باهم ارتباط Ù…ÛŒ گرÙتند.
این Ú©Ù‡ Ùردوسی با معیار زبان خراسانی، هراتی، دری تØت عنوان پارسی کتابش را نوشت دلیل نمی شود Ú©Ù‡ در عراق، خوزستان، بلوچستان، گیلان، آذربایجان، کردستان زبان خراسانی در 1000 سال پیش بین مردم رواج میداشته است. مردم این ایالات بزبانهای بومی خود داد Ùˆ ستد Ù…ÛŒ کردند.
این شمای Ú©Ù„ÛŒ زبانی باید آویزه گوش پان ایرانیستها قرار گیرد. آنها چند متن دبیرستانی با بÙارسی سره ترجمه کرده؛ این متون را با مترادÙهای رایج به مردم ایمیل Ù…ÛŒ زنند. آیا Ù…ÛŒ توان با این ترجمه های Ù…Øدود یک متن ادبی غربی از داستایوسکی، کاÙکا، مارکز را بÙارسی سره ترجمه کرد؟ یا یک یک متن علمی از آینشتاین، هاوکینز، یا اخبار سیاسی روزانه را به پارسی سره ترجمه کرد؟ تازه برای Ú©ÛŒ Ùˆ کدام خواننده؟
بهرجت این تجرید Ùˆ تقلیل گرایی است Ú©Ù‡ زبان خراسان هزار سال پیش را به تمام Ùلات تعمیم داده اند. این سطØیگری Ùˆ تقلید از هم سنت بدی در Ùلات ایران بوده Ùˆ Ù…ÛŒ باشد. بعید است Ú©Ù‡ یک کاشانی، یزدی، خلخالی، بوشهری، همدانی، لر، کرد، ساروی/ اهل ساری، رازی / اهل ری، از کتاب Ùردوسی در 1000 سال پیش سر در Ù…ÛŒ آوردند. کما اینکه کسانی Ú©Ù‡ بتاتی در ساوجبلاغ تا 50 سال پیش تکلم میکردند؛ کتاب Ùردوسی برایشان Ùهم پذیر نبود.
زبان Ùارسی Ú¯Ùتاری در رسانه ها هم براساس بخشی از ادبیات هزاره گذشته Ùˆ عمدتا لهجه شمال تهرانی است. تهران بزرگ از 100 سال گذشته لهجه های رازی، شمرونی، Øسن آبادی، چاله میدونی، آخوندی، Ùرنگی مآباب دارد. کلاچ واژه ای تاتی/ مادی بر وزن گلاب نوعی گویش آمیخته از 2 زبان است. این واژه اکنون در روستاهای کوهستانی دماوند تا خلخال Ùˆ قزوین بکار Ù…ÛŒ رود.
بگذریم Ú©Ù‡ گویشهای کلاچی- آمیخته ای از زبانهای Ùارسی با آذری، کلیمی، کردی، ارمنی، بلوچی، آشوری، لری، قزوینی – در تهران بزرگ تا Øول ÙˆØوش انقلاب جمهوری رایج بودند. اکنون در کلونیهای ایراینهای مقیم لس آنجلس، استهکلم، لندن، پاریس – گویش کلاچی ملغمه ÛŒ Ùارسی Ùˆ زبان Ù…ØÙ„ÛŒ مهاجران کاملا مشهود است.
نمونه زبان کلاچی 2 سویه در لوس انجلس: بین ایرانیان: ویکند تو پارک هاتداگ کباب Ù…ÛŒ کنیم. Weekend تعطیل ته Ù‡Ùته یعنی شنبه Ùˆ یکشنبه Ùˆ hot dog نوعی گوشت پخته نمکدار در روده گوسÙند. بین آمریکایها: We ate kebab with tarragon; bought pistachios and sherbet in the bazaar. ما ترخان Ùˆ کباب خوردیم؛ پسته شور Ùˆ شربت از بازار خریدیم.
در خارج از ایران، زبان کلاچی بین ایرانیان مهاجر از آمیختن واژه ها Ùˆ دستور زبان Ùارسی Ùˆ زبان Ù…ØÙ„ سکونت تولید Ù…ÛŒ شود. نمونه های زبان کلاچی در کلونی ایرانیان در آمریکا Øتی در رسانه های گروهی وجود دارند. تاثیر این واژه ها انیرانی روی Ùکر Ùˆ دستور زبان Ùارسی نیاز به جستاری جدا دارد.
البته نوع رقیقتر زبان کلاچی در دوره های قدیم هم وجود داشته. پس از Øمله اسکندر، واژه های یونانی مانند زنبق، پیاله؛ پس از ورود تازیان کلماتی مانند الله، صلات؛ با وررد تاتارها لغات آقا، خان؛ با ورود استعمار به خلیج نامهای پرتغال، لنج/ نوعی قایق موتوری، Ùˆ در شمال پوتین، استکان رایج شدند.
در عصر ناصری در سده 19Ù… تهران شاهد ورود واژه های Ùرانسوی در جملات Ùارسی شد. در سده 20Ù… واژه های تخصصی غربی در علوم به 10ها هزار رسید. همین دهه گذشته، 100 ها واژه مربوط به اینترنت، دیجیتال، هارد دیسک، هوستینگ، سرور وارد زبان Ùارسی شدند. تا جاییکه زبان Ù…Øاوره در Ú©ÙˆÛŒ Ùˆ برزن تهران پر از ترکیبات کلاچی شده.
ایجاد Ùرهنگستان هم با بودجه ناچیز Ùˆ بوروکراسی Øجیم، کندی لاک پشت را در جهان امروز دارد. استادان، مساÙران، نویسندگان، هنرمندان، سیاØان، مترجمان Ú†Ù¾ Ùˆ راست واژه های غربی را وارد زبان Ù…ÛŒ کنند. در هنر Ùیلمسازی سکانس، پلان، سناریو، کات، اپیزود، درام، کمدی واژه های یومیه شده اند.
اعضای اتØادیه اروپا به 40 زبان تکلم Ù…ÛŒ کنند؛ در Øالی Ú©Ù‡ تنها چند زبان رسمی دارند. ترجمه ÛŒ بین زبانها بسیار مهم بوده؛ زیرا بنمایه مناسبات مالی Ùˆ Ùرهنگی است. در میان اعضای اتØادیه هستند کشورهایی Ú©Ù‡ 2-3 زبان رسمی دارند. نمونه: سویس با 3 زبان Ùرانسه، آلمانی، ایتالیایی. البته هر کشور چند زبان، گویش Ùˆ لهجه های دیگری غیر از زبان رسمی هم دارد.
https://bejanbaran.blogfa.com/
...
زبان
دکتر بیژن باران
در Ùرهنگ جهانی امروزی زبان 2 گونه است: طبیعی برای انسانها Ùˆ ماشینی برای رایانه ها. در این جستار مراد زبان طبیعی است. زبان وسیله ارتباط بین موجودات است Ú©Ù‡ شامل ماشینهای هوشمند هم Ù…ÛŒ شود.
زبان مهارتی در مغز Ùˆ عضلات است. این مهارت بر بنمایه های ارثی، از 2 میلیون سال پیش در انسانماها، در تکامل مغز Ùˆ تارهای صوتی برای ایجاد ارتباط اجتماعی پدید آمد. در روال تکامل زبان Ø´Ùاهی برای ترابری اطلاعات 2 شبکه عصب کورتکس کلامی/ لغتی در نمیکره مغز Ú†Ù¾ Ùˆ عاطÙÛŒ/ معنایی در نیمکره مغز راست Ø´Ú©Ù„ گرÙتند.
قبل از بروز زبان در جامعه انسانی، مغز انسان به مرØله اندیشیدن نمادی/ سمبولیک از 100 هزار سال پیش رسیده بود. اندیشیدن نمادی کاربرد یک چیز برای بیان چیز دیگر Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ انسان را از انسانما جدا Ù…ÛŒ کند. آثار عتیق از 60 هزار سال پیش در Ø¢Ùریقای جنوبی بر تکه های پوست تخم شتر مرغ با ØÚ© خطوط موازی Ùˆ متقاطع بدست آمده اند. این نقوش بمنظور شناسنامه Ùردی یا گروهی نشان از نمادگرایی دارند.
Øساب، طنز، استعاره چند نمونه اندیشه نمادی اند. در Øساب عدد 2 شمارش 2 شیی را Ù…ÛŒ نمایاند. استعاره هم چیزی را برای بیان چیز دیگر بکار Ù…ÛŒ برد. داس به هلال ماه تشبیه Ù…ÛŒ شود. ØاÙظ: مزرع سبز ÙÙ„Ú© دیدم Ùˆ داس مه نو./ یادم از کشته خویش آمد Ùˆ وقت درو. رابطه این 2 شیی مجزا/ گسسته در استعاره قرار Ù…ÛŒ گیرد. اگر این 2 شیی پیوسته باشند قیاس بین آن 2 آرایه ادبی مجاز/ متونیم نامیده Ù…ÛŒ شود. معمولا تعمیم جزء به Ú©Ù„ نمونه مجاز مرسل Synecdoche است. تقابلهای سوسور Ù…Øورهای همنشینی - جانشینی، همزمانی – درزمانی، Ú¯Ùتار- نوشتار، دال-مدلول مداقه شود. https:// از همان ابتدای اسکان انسانها در غارهای کوهپایه ها، کناره رودها، ساختن کپر/ سنگچین های باامنیت بیشتر، اÙÙ‚ دیدشان تغییر کرد. درختان Ùˆ جانوران جدید در زندگیشان پیدا شدند. بخاطر Ú©ÙˆÚ† از شرق Ø¢Ùریقا بدنبال Ø¢Ùتاب به خاور در آسیا Ùˆ سپس به قاره آمریکا رسیدند. در Ùصل گرما با دور شدن از استوا به اروپای جنوبی رسیدند.
این Ú©ÙˆÚ† سترگ منجر به پیدایش اÙقهای نوین با گیاهان، جانوران، تپه ها، نهرهای غریب در اذهان ساکنان شد. متناظر با این اجسام اسمها، صÙتها، Ùعلهای جدیدی مطابق اوضاع Ù…ØÙ„ÛŒ به زبان اÙزوده شدند. این اÙزایش کلمات، عواطÙØŒ خلاقیت مغزی به اشتقاق زبان آنها انجامید- چون Ù…Øیطهای جدید متÙاوت بودند.
بعلاوه نسل جدید در اقلیم جدید هم تلÙظ کلمات قدیمی را تغییر دادند. این اشتقاق زبان را در Ú©ÙˆÚ† آریاییها از شمال دریای خزر Ùˆ مصب ولگا به شرق/ شبه قاره هند، جنوب/ Ùلات ایران، غرب/ جزایر یونان در 4 هزار سال پیش هم میتوان در قرابت زبانهای متقدم ودیک هندی، گاتیک ایرانی، الاییک Ellas یونان دید. نمونه: مادر، ستاره، ماه در هر 3 زبان مشترک اند.
**
بررسی زبان را Ù…ÛŒ توان در 2 بخش اجتماعی Ùˆ مغزی انجام داد. در دهه گذشته پیشرÙتهای Ø´Ú¯Ùتی در بخش شبکه های عصب با ابزار رایانه ای تصویری مانند fMRI انجام شده. این دانش عصبشناسی با کاربرد ابزار دیجیتال تصویرگر Ùعالیتهای کورتکس مغز را در تبادل زبانی خواندن، شنیدن، Ú¯Ùتن، اندیشیدن، ترجمه، Ù…Øاسبه، خلاقیت ادبی
با بیرون از ذهن Ùرد مداقه کرده است. نمونه: از زبان تاتی دوران مادها در گستره آذربایجان، مازندران، روستاهای دامنه البرز – اکنون گویشورانی بجا نمانده اند.
بررسی اجتماعی زبان در جهان پس از عصر روشنگری سده های میانی هزاره 2Ù… این روال را تصدیق Ù…ÛŒ کند: تعداد زبانها در جهان رو به تقلیل است. در نیمه 2Ù… هزاره گذشته، 2500 گویش سرخپوستان در قاره آمریکا متروک شدند. همین الگو در هند، چین، قاره Ø¢Ùریقا تکرار Ù…ÛŒ شود. در خاور میانه هم تعداد زبانها از 100 سال پیش رو به تقلیل است.
هوش اجتماعی برای تعامل با دیگران، رابطه بین این 2 عنصر لغتی Ùˆ عاطÙÛŒ را برای درک نیت دیگران ضروری Ù…ÛŒ کند. پس زبان شامل معنی، تلÙظ، دستور، منطق در نیمکره مغز Ú†Ù¾ بوده؛ Ù…Øرکات، استعاره، طنز، Ù„ØÙ† در نیمکره مغز راست Ù…ÛŒ باشد. همین روال تکاملی را Ù…ÛŒ توان در رشد جنین تا بلوغ هم مشاهده کرد. در سیر رشد کودک نخست پرورش تارهای صوتی Ùˆ سخنگویی ساده اتÙاق اÙتاده؛ سپس Ù„Øن، عاطÙÙ‡ Ùˆ سواد آموزی برآن اضاÙÙ‡ Ù…ÛŒ شود. آیا طنز زنانه با مردانه تÙاوت دارد؟
آشنایی با جرقه ای در چشم طرÙین، شیمی بین 2 تن، درد دل کردن برای هم آغاز Ù…ÛŒ شود. در اینجا شیمی بمعنی ØªØ±Ø´Ø Ù‡ÙˆØ±Ù…ÙˆÙ†Ù‡Ø§ÛŒ درون ریز است Ú©Ù‡ بر براÙروختگی پوست، ضربان قلب Ùˆ تنÙس، تØریک غدد از جمله تعریق، Ùˆ تارهای صوتی اثر Ù…ÛŒ گذارد.
بهنگام بدرود دست دادن، بغل کردن، بوسیدن روی لب یا گونه این آشنایی شدت انتیم بودن را نشان میدهد. پس از جدایی، بهم Ùکر کردن، بازآوری تکه هایی از Ù…Øاوره، Øرکات طرÙØŒ لبخند، Ù†Øوه نشستن در ØاÙظه مرور Ù…ÛŒ شود. در مغز، یک Ùرد بخصوص با اÙراد دیگر سنجیده شده؛ نکات مثبت Ùˆ منÙÛŒ او در ذهن مرور Ù…ÛŒ شوند. تا Ùرد به نتیجه برسد Ú©Ù‡ وعده ملاقات بعدی را با طر٠در میان بگذارد.
در ایران هم ظر٠3 هزار سال تاریخ 10 ها زبان، 100 ها گویش Ùˆ لهجه پیدا شده؛ برخی هم متروک شدند. در سده 20Ù… مهاجرت ایرانیان به کشورهای دیگر رشد Ùراوانی کرد. نیز با پیدایش رسانه های ماهواره ای، همه گیری ابزار دیجیتال ارتباطی، سÙرهای گروهی هوایی Ùˆ دریایی بسیاری واژه های Ùˆ Ù…Ùاهیم از Ùرهنگی به Ùرهنگ دیگر داخل شدند.
در عهد هخامنشیان، بویژه داریوش اول، زبان آرامی با دبیران 2زبانه دربار Ùˆ ساتراپها برای زبان رسمی تخت جمشید بکار Ù…ÛŒ رÙت. البته خط میخی با Øجاری در سنگهای مانا وسیله بهتری برای تاریخ Ùˆ تبلیغ بود. بسیاری از واژه های ایکه در لغتنامه های Ùارسی هزار سال گذشته عربی انگاشته شده اند؛ واژه های آرامیک مشترک در Ùارسی میانه، عبری، عربی اند.
این لغتنامه نویسان این دسته از واژه های کهن را با واژه های وارد شده بÙلات در سده 7Ù… مخلوط کرده؛ هر دو دسته را بنام عربی Øجاز نوشته اند؛ بنادرستی بنام واژه های تازی قلمداد کرده اند. خود واژه کهن/ کاهن بمعنای آخوند/ موبد از جمع کوهنیم عبری است Ú©Ù‡ شاید با یهودیان همراه کوروش پس از ÙØªØ Ø¨Ø§Ø¨Ù„ به Ùلات آمد.
درØالی Ú©Ù‡ این واژه ها از 2500 سال پیش در Ùلات ایران در Ø³Ø·Ø Ø±Ø³Ù…ÛŒ بکار Ù…ÛŒ رÙتند. نمونه: کاتب، ملک، شمس، جمل/ شتر، بیت، عین، رب، کاهن واژه های آرامیک اند Ú©Ù‡ اول بزبان Ùارسی در 2000 سال پیش Ùˆ بعد به زبان عربی در سده های 6-7 Ù… وارد شده اند؛ از طریق Øمله اعراب به Ùلات 2باره بزبان Ùارسی دری اÙزوده شده اند.
پس بسیاری واژه های Ú©Ù‡ در Ùارسی اکنون عربی خوانده Ù…ÛŒ شوند؛ آرامیک بوده. این واژه ها از زمان شاید مادهها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان – یعنی از 3 هزار سال پیش تا ورود تازیان در سده 7Ù… کمینه در میان دولتیان کاربرد داشته اند. عربی در سده های 7-8 وارد Ùارسی شد؛ آنهم Ùقط در Ùارسی رایج در شهرهای بزرگ با لهجه های Ù…ØÙ„ÛŒ پیرامونی. از اینرو Ùارسی زبانان عربیگو را عجم بخاطر لهجه Ùارسیشان Ù…ÛŒ نامیدند.
روشن است Ú©Ù‡ با رشد ایرانی گری در عصر سامانیان Ùˆ بعد، واژه های بومی جای واژه های مرکزی آرامیک را گرÙتند. نمونه: شاه، خورشید، شتر، خانه، چشم در Ùارسی همه گیر شدند؛ واژهای باستانی آرامیک ملک، شمس، جمل، بیت، عین یا متروک شده؛ یا در متون کتبی بجای ماندند. البته برخی از این واژه ها با استیلای تازیان بر Ùلات ایران جان 2باره یاÙته در زبان دیوانی Ùˆ ادبی بازسازی شدند. ورنه توده های ایرانی بزبانهای Ù…ØÙ„ÛŒ باهم ارتباط Ù…ÛŒ گرÙتند.
این Ú©Ù‡ Ùردوسی با معیار زبان خراسانی، هراتی، دری تØت عنوان پارسی کتابش را نوشت دلیل نمی شود Ú©Ù‡ در عراق، خوزستان، بلوچستان، گیلان، آذربایجان، کردستان زبان خراسانی در 1000 سال پیش بین مردم رواج میداشته است. مردم این ایالات بزبانهای بومی خود داد Ùˆ ستد Ù…ÛŒ کردند.
این شمای Ú©Ù„ÛŒ زبانی باید آویزه گوش پان ایرانیستها قرار گیرد. آنها چند متن دبیرستانی با بÙارسی سره ترجمه کرده؛ این متون را با مترادÙهای رایج به مردم ایمیل Ù…ÛŒ زنند. آیا Ù…ÛŒ توان با این ترجمه های Ù…Øدود یک متن ادبی غربی از داستایوسکی، کاÙکا، مارکز را بÙارسی سره ترجمه کرد؟ یا یک یک متن علمی از آینشتاین، هاوکینز، یا اخبار سیاسی روزانه را به پارسی سره ترجمه کرد؟ تازه برای Ú©ÛŒ Ùˆ کدام خواننده؟
بهرجت این تجرید Ùˆ تقلیل گرایی است Ú©Ù‡ زبان خراسان هزار سال پیش را به تمام Ùلات تعمیم داده اند. این سطØیگری Ùˆ تقلید از هم سنت بدی در Ùلات ایران بوده Ùˆ Ù…ÛŒ باشد. بعید است Ú©Ù‡ یک کاشانی، یزدی، خلخالی، بوشهری، همدانی، لر، کرد، ساروی/ اهل ساری، رازی / اهل ری، از کتاب Ùردوسی در 1000 سال پیش سر در Ù…ÛŒ آوردند. کما اینکه کسانی Ú©Ù‡ بتاتی در ساوجبلاغ تا 50 سال پیش تکلم میکردند؛ کتاب Ùردوسی برایشان Ùهم پذیر نبود.
زبان Ùارسی Ú¯Ùتاری در رسانه ها هم براساس بخشی از ادبیات هزاره گذشته Ùˆ عمدتا لهجه شمال تهرانی است. تهران بزرگ از 100 سال گذشته لهجه های رازی، شمرونی، Øسن آبادی، چاله میدونی، آخوندی، Ùرنگی مآباب دارد. کلاچ واژه ای تاتی/ مادی بر وزن گلاب نوعی گویش آمیخته از 2 زبان است. این واژه اکنون در روستاهای کوهستانی دماوند تا خلخال Ùˆ قزوین بکار Ù…ÛŒ رود.
بگذریم Ú©Ù‡ گویشهای کلاچی- آمیخته ای از زبانهای Ùارسی با آذری، کلیمی، کردی، ارمنی، بلوچی، آشوری، لری، قزوینی – در تهران بزرگ تا Øول ÙˆØوش انقلاب جمهوری رایج بودند. اکنون در کلونیهای ایراینهای مقیم لس آنجلس، استهکلم، لندن، پاریس – گویش کلاچی ملغمه ÛŒ Ùارسی Ùˆ زبان Ù…ØÙ„ÛŒ مهاجران کاملا مشهود است.
نمونه زبان کلاچی 2 سویه در لوس انجلس: بین ایرانیان: ویکند تو پارک هاتداگ کباب Ù…ÛŒ کنیم. Weekend تعطیل ته Ù‡Ùته یعنی شنبه Ùˆ یکشنبه Ùˆ hot dog نوعی گوشت پخته نمکدار در روده گوسÙند. بین آمریکایها: We ate kebab with tarragon; bought pistachios and sherbet in the bazaar. ما ترخان Ùˆ کباب خوردیم؛ پسته شور Ùˆ شربت از بازار خریدیم.
در خارج از ایران، زبان کلاچی بین ایرانیان مهاجر از آمیختن واژه ها Ùˆ دستور زبان Ùارسی Ùˆ زبان Ù…ØÙ„ سکونت تولید Ù…ÛŒ شود. نمونه های زبان کلاچی در کلونی ایرانیان در آمریکا Øتی در رسانه های گروهی وجود دارند. تاثیر این واژه ها انیرانی روی Ùکر Ùˆ دستور زبان Ùارسی نیاز به جستاری جدا دارد.
البته نوع رقیقتر زبان کلاچی در دوره های قدیم هم وجود داشته. پس از Øمله اسکندر، واژه های یونانی مانند زنبق، پیاله؛ پس از ورود تازیان کلماتی مانند الله، صلات؛ با وررد تاتارها لغات آقا، خان؛ با ورود استعمار به خلیج نامهای پرتغال، لنج/ نوعی قایق موتوری، Ùˆ در شمال پوتین، استکان رایج شدند.
در عصر ناصری در سده 19Ù… تهران شاهد ورود واژه های Ùرانسوی در جملات Ùارسی شد. در سده 20Ù… واژه های تخصصی غربی در علوم به 10ها هزار رسید. همین دهه گذشته، 100 ها واژه مربوط به اینترنت، دیجیتال، هارد دیسک، هوستینگ، سرور وارد زبان Ùارسی شدند. تا جاییکه زبان Ù…Øاوره در Ú©ÙˆÛŒ Ùˆ برزن تهران پر از ترکیبات کلاچی شده.
ایجاد Ùرهنگستان هم با بودجه ناچیز Ùˆ بوروکراسی Øجیم، کندی لاک پشت را در جهان امروز دارد. استادان، مساÙران، نویسندگان، هنرمندان، سیاØان، مترجمان Ú†Ù¾ Ùˆ راست واژه های غربی را وارد زبان Ù…ÛŒ کنند. در هنر Ùیلمسازی سکانس، پلان، سناریو، کات، اپیزود، درام، کمدی واژه های یومیه شده اند.
اعضای اتØادیه اروپا به 40 زبان تکلم Ù…ÛŒ کنند؛ در Øالی Ú©Ù‡ تنها چند زبان رسمی دارند. ترجمه ÛŒ بین زبانها بسیار مهم بوده؛ زیرا بنمایه مناسبات مالی Ùˆ Ùرهنگی است. در میان اعضای اتØادیه هستند کشورهایی Ú©Ù‡ 2-3 زبان رسمی دارند. نمونه: سویس با 3 زبان Ùرانسه، آلمانی، ایتالیایی. البته هر کشور چند زبان، گویش Ùˆ لهجه های دیگری غیر از زبان رسمی هم دارد.
https://bejanbaran.blogfa.com/