منوچهرجمالی / با چهارشنبه سوری
اÙلاطون ØŒ میگوید Ú©Ù‡ « مهرورزیدن به یک خوبی یا ارزش » است Ú©Ù‡ انسان را به آن خوبی وارزش میکشد Ùˆ تØÙˆÙ„ میدهد ØŒ Ùˆ تنها شناخت خوبی یا ارزش ØŒ به خودی خود ØŒ برای واقعیت دادن آن خوبی یا ارزش دراجتماع ØŒ بسا نیست .
...
منوچهرجمالی
با چهارشنبه سوری
غایت زندگی،« سوروشادی » میشود
چهارشنبه سوری
جشن پیدایش٠زمان وزندگی تازه
از آهنگ٠موسیقی وازگـرمی٠مهـر
«سور»،غایت٠زندگی درگیتی
بادا مبارک درجهان ، سوروعروسیهای ما
سور وعروسی را خدا ØŒ Ø¨Ù€Ø¨Ù€ÙØ±ÛŒÙ€Ø¯ بر بالای ما
زÙهره ØŒ قرین شد با قمر، طوطی ØŒ قرین شد با شکر
هرشب، عروسی دگـر، از« شاه خوش سیمای ما »
مولوی
« سوروعروسی وشادی » ØŒ جامه ایست Ú©Ù‡ خدا برای وجود ما بریده Ùˆ دوخته است . به عبارت دیگر، غایت٠گوهری ٠زندگی درگیتی ØŒ جشن عروسی انسان ØŒ یا انبازی وآمیزش او ØŒ با طبیعت وانسانها وخدا Ùˆ معنا وگوهرچیزها درزمانست . این شناخت Ùˆ مهرورزی وکشش بدان ØŒ ازکجا آمده است ØŸ این سراندیشه ایست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ در«جشن چهارشنبه سوری» به خود ØŒ Ø´Ú©Ù„ داده است ØŒ ولی دراثرمبارزاتی شدید ودرازمدت ØŒ Ú©Ù‡ با این « غایت » ØŒ معنا ÙˆÙ…ØØªÙˆØ§ÛŒ آن شده ØŒ این پیوند میان جشن چهارشنبه سوری، وغایت زندگی درگیتی ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته شده است ØŒ ولی خود ٠آئین ÙØ¸Ø§Ù‡Ø±ÛŒ جشن ØŒ ازملت ØŒ نگاهداشته شده است . امروزه ØŒ رویکرد به سکولاریته یا « زندگانی زمانی » ØŒ آتشی است Ú©Ù‡ از زیرخاکستر هزاره ها ØŒ ازهمین جشن وازجشنهای دیگر ایران ØŒ باز Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ وشعله ور میشود .
اÙلاطون ØŒ میگوید Ú©Ù‡ « مهرورزیدن به یک خوبی یا ارزش » است Ú©Ù‡ انسان را به آن خوبی وارزش میکشد Ùˆ تØÙˆÙ„ میدهد ØŒ Ùˆ تنها شناخت خوبی یا ارزش ØŒ به خودی خود ØŒ برای واقعیت دادن آن خوبی یا ارزش دراجتماع ØŒ بسا نیست . همین اندیشه Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ به گونه ای Ø¯ÛŒÚ¯Ø±Ú¯ÙØªÙ‡ شده است . اینکه آتش زندگی Ú©Ù‡ جان باشد ØŒ درانسان ØŒ سرچشمه٠پیدایش « روشنی = بینش » Ùˆ « گرمی = مهر» است ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ « بینش خوبی وارزش ØŒ باید با « Ù…Ùهربه آن خوبی وارزش ØŒ همراه وهمسرشت باشد » . شناخت ارزش یک چیزی ØŒ مانند زندگی کردن درگیتی ودرزمان ØŒ کاÙÛŒ نیست ØŒ بلکه باید بدان مهرورزید ØŒ Ùˆ به طور گوهری بدان کشیده شد . اگرنه ØŒ اگر اکراه یا لاقیدی وبی اعتنائی نسبت به آن ارزش موجود باشد Ùˆ آن ارزش ØŒ ÙØ±Ø¹ÛŒ یا خوار ساخته شود ØŒ آن شناخت ØŒ بی ثمرمی ماند . برای آنکه چنین ارزشی ØŒ برای انسان برترین ارزش شود ØŒ Ùˆ بدان ارزش ØŒ مهربورزد ØŒ خدای زندگی ØŒ خودش ØŒ تبدیل به زندگی در زمان Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . آنگاهست Ú©Ù‡ زندگی درزمان ØŒ پرستیدنی میشود. Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خود ٠خدا ØŒ تØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª Ùˆ میشد ومیگشت . زندگی کردن در زمان ØŒ خدائی میشد . زندگی در زمان ØŒ پرستش میشد . پرستاری از زندگی در زمان ØŒ پرستیدن میشد . پرستیدن ØŒ درهزوارش ØŒ به معنای شاد کردن وشاد شدن ( شادونیتن ) است . Ùˆ « شاده » نام ÙØ®ÙˆØ¯ خداست . شادونین ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ انسان ØŒ درشادشدن درزندگی درزمان ØŒ « خدا» میشود ØŒ « رام Ùˆ Ùیروز» میشود . جشن چهارشنبه سوری ØŒ برشالوده این غایت بزرگ درایران ØŒ پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است .
جشن چهارشنبه سوری ØŒ جشن پیدایش زمان وزندگی تازه ØŒ از گوهر ٠موسیقی ومهر میباشد . این جشن درواقع ØŒ چکاد٠جشن گاهنبارششم درسال میباشد . گاهنبارها Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ تخم هائی هستند Ú©Ù‡ 1- آسمان ابری Ùˆ 2- آب Ùˆ3- زمین Ùˆ4-گیاه Ùˆ5- جانور Ùˆ6- انسان ØŒ ازآن میرویند . ازاین روگاهنبارها ØŒ شش گوهر، یا بذر ÙØ¢Ùریننده گیتی درزمان هستند . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ همه جهان هستی ØŒ از آسمان وآب وزمین وگیاه وجانورو انسان( مردم ) ØŒ از « انبازی ویاری خدایان باهم دراین تخم ها » Ú©Ù‡ « همبغی یا نرسی » نامیده میشد ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ ومیروئیدند . خدایان ØŒ درزمان ØŒ خودشان ØŒ آسمان وآب وزمین وگیاه وجانورو انسان میشدند، یا خودشان ØŒ درزمان ØŒ تØÙˆÙ„ به اینها Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ . گوهرخود٠خدایان ØŒ تØÙˆÙ„ به آسمانی ابری وآب وزمین وگیاه وجانوروانسان ØŒ درروند ٠زمان Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . ازگاهنبارپنجم ( انبازی پنج خدا باهم ) ØŒ انسان یا مردم میروئید ØŒ Ùˆ چکاد ٠این درخت٠پیدایش انسان ØŒ تخمی میآورد Ú©Ù‡ مرکب از« پنج خدا » بود ØŒ Ùˆ ازانبازی این خدایان باهم ØŒ زمان وزندگی نوین ØŒ یا سال نو وگیتی نو ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª .
سال ØŒ درایران دوازه ماه ٠سی روزه داشت ØŒ Ùˆ پنج روز پایانی ØŒ جزو این دوازده ماه بشمار نمی آمد ØŒ Ùˆ این پنج روز، تخم ٠پیدایش زمان وزندگی ازنو ØŒ بشمار میآمد . ازاین رو، این پنجه ØŒ درÙلسÙÙ‡ زندگی ایران ودر دین او ØŒ Ùوق العاده اهمیت داشت . این خدا نبود Ú©Ù‡ گیتی را ازنو خلق میکرد Ùˆ Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒØ¯ØŒ بلکه این انبازی پنج خدا باهم بود Ú©Ù‡ اصل پیدایش ورویش یا زایش زمان وگیتی ازنو بود . خدائی ØŒ زندگی را درگیتی وزمان ØŒ خلق نمیکرد ØŒ بلکه خود٠خدایان درانبازی باهم ØŒ زندگی درگیتی میشدند. زندگی درزمان درگیتی ØŒ جشن عروسی وزایش خدا درزمان میشد ØŒ وبدینسان ØŒ برترین ارزش را نزد مردم Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª ØŒ Ùˆ بدان ارزش، مهرورزیده میشد . البته این اندیشه پیدایش جهان ازاین همبغی یا انبازی خدایان پنجگانه ØŒ در چهارچوبه معتقدات « میترائیسم » Ùˆ خود ٠زرتشت Ùˆ یزدانشناسی زرتشتی نمیگنجید ØŒ وبا Ù…Ùهوم Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ هردوی آنها درتضاد بود . دراین تصویر ÙØ¢Ùرینش ØŒ زمان وزندگی ØŒ استوار براندیشه « خود زائی ٠خود ٠گیتی وزمان ØŒ ازخودش » بود . ( خود زائی ØŒ با خود زدائی ÙØ±Ù‚ دارد ) . خدایان ØŒ پدیده های ÙØ±Ø§- زمانی Ùˆ ÙØ±Ø§ جهانی نبودند ØŒ بلکه خود٠زمان وهستی بودند .
یزدانشناسی زرتشتی ØŒ راهی جزپذیرش این تقویم واین جشن ها نداشت . ولی کوشید Ú©Ù‡ آنهارا به گونه ای دیگر، ØªÙØ³ÛŒØ±Ú©Ù†Ø¯ تا اهورامزدا ØŒ درهمین تقویم ØŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ آنها بشود . ازاین رو موبدان آمدند ÙˆÙ‡ÙØ¯Ù‡ سرود ( گاتا) زرتشت را ØŒ به پنج بخش کردند، Ùˆ نخستین واژه های این پنج بخش را ØŒ نام این پنج روز ساختند ونامهای کهن را طرد ونÙÛŒ کردند . بدین سان ØŒ زمان وزندگی ØŒ پیدایشی از سرودهای اهورامزدا میشد Ú©Ù‡ به زرتشت ØŒ ÙˆØÛŒ کرده است . با تغییر نامهای این پنج روز ØŒ به عبارت دیگر، سرودهای گاتا ØŒ منشاء Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ وخلق جهان شد . جهان وزمان ØŒ ازسرود وسخن وواژه اهورامزدا ØŒ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ شده است ØŒ Ùˆ دیگر، پیدایش ورویش از « تخم » ØŒ واز« انبازی وهمبغی خدایان » نیست . همه جهان وانسانها باید ازاین به بعد ØŒ طبق سخنان زرتشت واهورامزدا زندگی ÙˆØ±ÙØªØ§Ø±Ú©Ù†Ù†Ø¯ وبیندیشند ØŒ وگرنه ØŒ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ اهورامزدا نمی باشند .
خواه ناخواه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ جهان وزمان ØŒ ازواژه یا سخن ÙØ§Ù‡ÙˆØ±Ø§Ù…زدا ØŒ یعنی ازخواست وهمه آگاهی او ( روشنی بیکران او ) ØŒ به زندگی Ùˆ اجتماع وتاریخ Ùˆ « غایت زندگی درزمان ودرگیتی» وبه ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ معنا ÙˆÙ…ØØªÙˆØ§ وراستای دیگرمیداد . ازدید گاه امروزه ØŒ ØªØµÙˆÛŒØ±Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ÙØ¬Ù‡Ø§Ù† وزمان ØŒ از« تخم » ØŒ بینش سکولار است ØŒ چون خود٠خداهست Ú©Ù‡ زمان گذرا Ùˆ زندگی دراین زمان وجسم ØŒ « میگردد » . زمان Ùˆ تن وجسم ومادیات را نمیتوان بی ارزش دانست ØŒ چون روند ٠تØÙˆÙ„ یابی خود خداهست . تØÙˆÙ„ درزمان ØŒ برترین ارزش را دارد Ùˆ دوست داشتنی است .
اهورامزدای زرتشت ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ زمان گذرا هست ØŒ واهورامزدای زرتشت ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ خودش ØŒ زمان کرانمند را Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ وخلق میکند . البته تضاد ØªÙØ³ÛŒØ± زرتشتی از تقویم ØŒ با تقویم کهن ØŒ آنست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ زمان ØŒ این همانی با « رویش پیوسته خدا » دارد ØŒ Ùˆ طبعا همه روزها ØŒ اینهمانی با خدایانی داشتند Ú©Ù‡ ازیک تخم میروئیدند . روزی نبود Ú©Ù‡ اینهمانی با خدائی نداشته باشد . بنا براین درتقویم زرتشتی ØŒ از روزهائی Ú©Ù‡ نام خدائی را ندارند ØŒ میتوان Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ یزدانشناسی زرتشتی با این خدا یان ØŒ مسئله ای بزرگ داشته ØŒ ومیبایستی آنهارا آنقدر تغییر دهد ومسخ سازد ØŒ تا درچهارچوبه آموزه زرتشت ØŒ بگنجد .
شناخت اینگونه تضادها ØŒ بیانگر ٠تضاد یزدانشناسی زرتشتی با جهان بینی زنخدائی پیشین هستند ØŒ وازاین تضادها میتوان راه شناخت ÙØ¬Ù‡Ø§Ù† بینی یا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی را گشود . ازجمله این تناقضات ØŒ همین پنج روزپایان سال هستند Ú©Ù‡ ØŒ نه تنها نماد تخمی بودند Ú©Ù‡ جهان نوین ازآن میروئید ومیزائید ØŒ بلکه همین پنج روز، Ø¨Ø§ÙØª وغایت زندگی در زمان ودرگیتی را نیز معین میساخت . ودرست آموزه زرتشت برضد٠این غایت زندگی کردن درزمان درگیتی ØŒ بود ØŒ Ùˆ زندگی در زمان را ØŒ رزم ونبرد همیشگی با « اهریمن = اصل زدارکامگی= اصل شرّ » میدانست ( نه عروسی وسور ) . زندگی ØŒ به عبارت دیگر، جهاد همیشگی با اهریمن است . این اندیشه به Ú©Ù„ÛŒ با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ غایت زندگی درگیتی ودر زمان را ØŒ « سـور » میدانست ØŒ درتضاد بود .
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ایران، غایت زندگی درگیتی ØŒ سور یا جشن یا شادی یا خرّمی بود ØŒ Ùˆ درست زرتشت ØŒ با آموزه اش ØŒ این غایت زندگی را به Ú©Ù„ÛŒ تغییرداد . این تغییر درغایت زندگی ØŒ بسیارچشمگیربود . چنانکه هنگامی Ú©Ù‡ گشتاسپ ØŒ به زرتشت گروید ØŒ ارجاسپ ØŒ Ú©Ù‡ ازتغییردین گشتاسپ واعتقاد تازه او به بهشت ودوزخ ØŒ با خبرشد ØŒ بنا برشاهنامه به او پیام داد Ú©Ù‡ :
مرآن پیر ناپاک ( زرتشت ) را دورکن
برآئین ما بر، یکی سـور کن
چرا جشن چهارشنبه سـوری ،
« سـوری» نامیده میشود ؟
همانسان Ú©Ù‡ مردم درایران ØŒ نخستین روزهرماه را « جشن ساز» یا « خرّم » میامیدند ØŒ خدای ایران در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ØŒ پیکریابی اندیشه « شادی وخرّمی وسورو آشتی» بود . « آشتی، Ú©Ù‡ Ø¢= شائیتی aa-shaaiti» باشد ØŒ به معنای « شادی کردنست ØŒ نه مبارزه وجهاد وپیکار، Ú©Ù‡ درتقویم زرتشتی ØŒ ازهمان دقیقه نخست ØŒ جنگ با اهریمن آغازمیشود . ازاین رو ØŒ خدای ایران Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ØŒ شاده Ùˆ ÙØ±Ù‘Ø® Ùˆ سوروخرّم نیزنامیده میشد. ازاین رو نیز جامعه های زنخدائی نیز ØŒ « سوری » و« سورستان » Ùˆ « آسوری » نامیده میشدند . « سور وشادی Ùˆ خرّمی Ùˆ جشن » ØŒ غایت زندگی در زمان شمرده میشد . درکردی ØŒ به « Ú¯Ù„ تاج خروس» Ú©Ù‡ همان « Ú¯Ù„ بستان Ø§ÙØ±ÙˆØ²Â» باشد Ú©Ù‡ اینهمانی با خدای روزنوزدهم ØŒ ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ (= سیمرغ = جانان ) دارد ØŒ « سوراو » میگویند ØŒ Ú©Ù‡ « سور- آوه » باشد . آوه یا آپه ØŒ نام این زنخدا بود . مثلا ØŒ درتخت جمشید « آپادانا = آپه دان » به معنای « نیایشگاه آپه، یا آوه » است . سوراو، به معنای « خدای جشن ØŒ خدای مهمانی ØŒ خدای عروسی » است ØŒ چنانکه « شادی » هم دراصل، معنای « جشن عروسی » دارد، Ùˆ نام ٠خود ٠این خدا بوده است . نیایشگاه ØŒ شاده ونوشاده ونوشاد، دربلخ ØŒ نیایشگاه این خدا بوده است ØŒ وخانوداده برمکی ØŒ « سدان= تولیت » این نیایشگاه بوده اند . به نائی Ú©Ù‡ عروسی نواخته میشود ØŒ « سورنای » یا شهنای میگویند ØŒ Ùˆ شاه ØŒ دراصل ØŒ نام سیمرغ Ùˆ نام این خدا هست . نام شهربغداد ØŒ « سورا» بوده است Ú©Ù‡ سپس « زاورا » شده است . و« بغداد » دراصل نیز « بغ- دان » نامیده میشده است ،که به معنای نیایشگاه بغ است ØŒ Ùˆ بغ نیزدراصل ØŒ خدای زن بوده است . شاعری زرتشتی ØŒ شعری بنام « درخت آسوریگ » سروده است ØŒ تا برتری دین زرتشتی را بر دین زنخدائی ( خرّمدینی= سوری = آسوری = آشوری ) نشان بدهد ØŒ ودراین شعر « درخت آسوریگ»، نماد زنخدائیست، و« بÙـز» ØŒ نماد دین زرتشتی . واژه های گوناگونی نیزهست Ú©Ù‡ هم معنای خرما وهم معنای « Ù†ÛŒ » باهم دارند . علتش نیزآنست Ú©Ù‡ Ù†ÛŒ وخرما هردو، ازپیکریابیهای این زنخدا بودند . نام درخت سرو نیز Ú©Ù‡ اینهمانی با « ارتا » دارد،« سـور» است . درخت سرو ØŒ « اردوج» نیز نامیده میشود Ú©Ù‡ « ارتا= وج= تخم ارتا » باشد . در بهمن نامه ØŒ رستم سیمرغی ØŒ میکوشد Ú©Ù‡ بهمن زرتشتی را Ú©Ù‡ دشمنی سخت با سیمرغیان داشت ØŒ به شیوه ای با سیمرغیان ØŒ آشتی بدهد . ازاین رو ØŒ دختر شاه « سور» را برای او خواستگاری میکند . البته این داستان نیزبه خودی خود ØŒ بیان برخورد شدید زنخدائی با دین زرتشتی است ØŒ واین زناشوئی ØŒ به ÙØ±Ø¬Ø§Ù…ÛŒ شوم کشیده میشود .« ماهوی سوری» نیزکه یزدگرد را میکشد ØŒ درواقع انتقام همین Ø¨Ø¯Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ ساسانیان زرتشتی را با زنخدایان ( خرّمدینان ) میگیرد . کردهائی Ú©Ù‡ سورانی نامیده میشوند ØŒ ادامه دهنده همین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بوده اند . سپس خانواده هائی Ú©Ù‡ درشهرها یا دهات ایران ØŒ دیرتر از دیگران ØŒ اسلام آوردند ØŒ « آشوری » خوانده شدند .
ازخود این واژه Ù« سور» ØŒ ومعانیش Ú©Ù‡ دراذهان باقی مانده است، میتوان برآیندهای Ù…ØÙˆØ±ÛŒ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را بازشناخت . یکی ازمعانی سور، رنگ سرخ و« Ú¯Ù„ سرخ » هست Ú©Ù‡ Ú¯Ù„ سوری نامیده میشود Ùˆ این Ú¯Ù„ ØŒ ویژه سیمرغ بوده است ØŒ Ú©Ù‡ سپس Ú¯Ù„ Ù…ØÙ…دی خوانده شده است .
آمده نوروز ماه ، با گل سوری بهم
باده سوری بگیر، برگل سوری بچم - منوچهری
« سرخ » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ مادینه است ØŒ چون رنگ خون دررگ است، Ú©Ù‡ اینهمانی با ارتا ( سیمرغ ) دارد، Ùˆ خون درسانسکریت « جیو» نامیده میشود ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « زندگی » میباشد ØŒ Ùˆ اساسا ØŒ یک معنای « رنگ »، خون است . رنگ ØŒ به Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ واسانس گیاهان وهمه جانها Ú¯ÙØªÙ‡ میشد Ùˆ با جوهر جهان کار داشت .
ازاین رو ØŒ نام ارتا ØŒ Ø¯Ø±Ø§Ø´Ø¹Ø§Ø±ØØ§Ùظ وعبید وخواجوی کرمانی، « گلچهره » است ØŒ Ùˆ ازاین رو « Ú¯Ù„ سوری » ،عروس چمن ØŒ عروس بوستان ØŒ عروس ØØ¬Ù„Ù‡ باغ خوانده میشده است. رد پای آن دراشعارخواجوی کرمانی باقیست Ú©Ù‡
گل سوری که عروس چمنش میخوانند
گو، بده باده Ø¯Ø±ØØ¬Ù„Ù‡ ØŒ Ú©Ù‡ سور است اینجا
اکنون که درچمن(همیشه سبزوتازه)، گل سوری،عروس گشت
ازدست گل رخان ، می چون ارغوان بگیر
کنون Ú©Ù‡ شد Ú¯Ù„ سوری، عروس ØØ¬Ù„Ù‡ باغ
Ú†Ù‡ غم زناله شبگیر بلبل Ø³ØØ±Ø´
یا ØØ§Ùظ گوید :
به جلوه گل سوری ، نگاه میکردم
که بود درشب تیره ، به روشنی چراغ
مولوی درباره پیدایش خیال دوست میگوید :
درطالع خود ØŒ Ú©Ù‡ زÙهره ( رام ) ØŒ سوری دارد
درسینه چو داود ، زبوری دارد
این عروس ÙØ¬Ù‡Ø§Ù† هستی ØŒ این دوشیزه زیبائی است Ú©Ù‡ « همچند همه زیبایان جهان زیباهست » Ùˆ در گوهر هرانسانی، « دین یا اصل زاینده بینش ÙØ±Ø¯ او» است
ای شادی آن شهری ، کش عشق بود سلطان
هرکوی بود بزمی ، هرخانه بود سوری
Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ براین معنی ØŒ درکردی ØŒ « سور » به « توده گندم درخرمن » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . همچنین به جشن وسورخرمن برداری ØŒ سورانه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . برداشتن خرمن ØŒ سوراست . این اندیشه چنانچه دیده خواهد شد ØŒ با همین « پنج روز پایان سال » ØŒ ارتباط دارد . مردم ØŒ روزپنجم این پنجه را ØŒ « درود » میخواندند Ú©Ù‡ معنای « خرمن » را هم دارد ØŒ Ú©Ù‡ روز چهارم آن ØŒ همین « چهارشنبه سوری » میباشد . معنای دیگرسور، دلکشی وجاذبیت است ØŒ Ú©Ù‡ گوهر « کششی این خدا ØŒ واین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ » را مشخص میسازد . ازسوی دیگر، به « دیوار قلعه، یا دیواردورشهر » ØŒ سور Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ چون این خدا ØŒ پیکریابی اندیشه « قداست جان یا گزند ناپذیری زندگی » بوده است . ازاین رو ØŒ پوست Ùˆ دیوارو مشیمه ØŒ نماد این Ø¯ÙØ¹ گزند بوده اند . چنانچه خرد ØŒ نیز همین نقش نگهبانی جان را بازی میکند، دیواروجوشن وسپراست ØŒ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت نیز Ú©Ù‡ نگهبان اجتماع شمرده میشود ØŒ باید همین نقش خرد ØŒ ویا خدای قداست جان را بازی کنند .
نامهای پنج روز، پنجه پایان سال
که روزچهارمش، « چهارشنبه سوری » هست
1-Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† 2â€“ÙØ±Ù‘Ø® 3– Ùیروز 4-Ø±Ø§Ù…ÙØ´Øª 5- درود
پـیـتـک = خمسه مسترقه = ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù†
یکی ازنامهای این پنج روز Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ بر دوازده ماه ØŒ ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† = ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒØ§Ù† = پوردیان = kaan- fravarti است . پسوند ٠کانا ØŒ کانیا ØŒ گانیا، گانا ØŒ هم معنای Ù†ÛŒ وهم معنای دوشیزه را دارد . ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ Ú©Ù‡ همان ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± باشد ØŒ به معنای « اصل تØÙˆÙ„ وشدن وگشتن » است Ú©Ù‡ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ است . Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† ØŒ خلق کردن نبود ØŒ بلکه تØÙˆÙ„ یابی بود . خدا ØŒ خلق نمیکرد ØŒ بلکه تØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª ومی گشت Ùˆ میشد .
بنا براین « ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† » ØŒ به معنای زهدان وسرچشمه تØÙˆÙ„ یابی ØŒ یا گشتگاه میباشد . البته این زایش وپیدایش جهان وزمان ØŒ اینهمانی با « موسیقی وجشن ونی نوازی » داشت .
درتبری ØŒ به پنجه مسترقه ØŒ « پیتک » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . و« پیت کاله » به جغد Ú¯ÙØªÙ‡ میشود، Ú©Ù‡ مرغ بهمن ØŒ اصل خرد درهرانسانیست ØŒ ونام دیگر بهمن ØŒ اصل خرد ØŒ « بزمونه » است Ú©Ù‡ هم به معنای « اصل بزم » وهم به معنای « اصل زایش » است .
« پیت » ØŒ درسانسکریت به معنای « زهدان » است ØŒ Ùˆ به گلو، پیتی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . گلو(= گرو) همان نای است ØŒ ÙˆÙیت ÙˆÙیته Ú© نیز نام Ù†ÛŒ وسوت است . این پنج روز، نائی است Ú©Ù‡ بانگش ØŒ زمان وزندگی نورا ازنو مینوازد ومی زاید . وخود واژه ÙØ¬Ø´Ù† ØŒ به معنای « نوای Ù†ÛŒ » است .
Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی ØŒ نامهای گوناگونی را Ú©Ù‡ درایران برای این پنج روز رایج بوده است ØŒ درآثارالباقیه آورده است Ú©Ù‡ به Ú©Ù„ÛŒ با نامهائی Ú©Ù‡ زرتشتیان بدان میدهند ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد ØŒ ولی به دشواری میتوان این نامهائی را Ú©Ù‡ Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† آورده است بازسازی کرد . ولی نامهای این پنج روز ØŒ میان مردمان باقیمانده بوده است ØŒ Ùˆ درلغت نامه ها ØŒ ثبت گردیده ØŒ Ùˆ با این نامها ØŒ به خوبی میتوان تصویر نخستین را بازسازی کرد .
من این نام ها را از برهان قاطع وسایرلغت نامه ها ØŒ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ام . نامهای این پنج روز، Ú©Ù‡ گوهروطبیعت زندگی درزمان وغایت زندگی درزمان را Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران معین میسازند ØŒ عبارتند از :
1. نخستین روز ٠پنجه را ØŒ « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† » مینامیده اند
2. دومین روز پنجه را ØŒ « ÙØ±Ù‘Ø® »
3. سومین روز پنجه را ØŒ Ùیروز ( پیروز= هما = سیمرغ )
4. چهارمین روزپنجه را Ú©Ù‡ چهارشنبه سوری شده است ،« رامÙـشت» مینامیدند ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « رامشگر، خنیاگر» است ØŒ واهل ÙØ§Ø±Ø³ بنا Ø¨Ø±Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی درآثارالباقیه ØŒ اورا « وَنـا زن » مینامیده اند ØŒ Ú©Ù‡ « رام » باشد Ú©Ù‡ درباختر ØŒ ونوس ØŒ ودرعربی ØŒ زÙهره نامیده میشود.
5. روز پنجم پنجه را « درود » مینامیدند
مردم ØŒ درعصرروزسوّم (عصر= سرشب = شاهین= سئنا= سیمرغ ) که« روزپیروز » باشد ØŒ آتش Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ برآتش میگذشتند . پیروز Ú©Ù‡ درکردی نام « هما » یعنی سیمرغ است ØŒ « Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²Â» هست . Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ² ØŒ معنای مبدع ونوآورو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ را داشته است . بهمن وسیمرغ ( عنقا، هما ØŒ سمندرو Ù‚Ùنس ) ØŒ Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²Ù†Ø¯ . آتش ØŒ اصل روشنی (= بینش ) Ùˆ گرمی (= مهر) است . گذرکردن از درون آتش ازروز Ù« Ùیروز» به « روزهای رام وبهرام » Ú©Ù‡ درپی میآیند ØŒ Ú†Ù‡ معنائی داشت ØŸ گذشتن ازآتش، معنای تØÙˆÙ„ ÛŒØ§ÙØªÙ† ØŒ آتش ØŒ به روشنی ( بینش وراستی ) وگرمی (مهر) را دارد .
دراینجا به بررسی ØŒ سه روز آخرکه روزسوم ØŒ پیروز Ùˆ روزچهارم ØŒ Ø±Ø§Ù…ÙØ´Øª ( رام Ù†ÛŒ نوازیا رام Ú†Ù†Ú¯ زن ) وروزپنج ØŒ «درود» ØŒ Ú©Ù‡ درواقع ØŒ بهرام ( روزبه یا بهروز ) باشد ØŒ پرداخته میشود .
عصر، یا درسرشب ÙØ±ÙˆØ²Ø³ÙˆÙ‘Ù… ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† ØŒ Ú©Ù‡ روز پیروز، روز سیمرغ باشد، آذرها Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ میشدند . سیمرغ ØŒ با زدن بالش ØŒ باد Ù…ÛŒ وزد Ùˆ آتش را Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ . این آتش Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ شد ØŒ ازآن « رام وبهرام »، پیدایش Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ روز چهارم ( رامشت = رامشگر) Ùˆ روزپنجم ( درود = بهرام ) باشند . این سه ØŒ درانبازی با هم ØŒ پیروز Ùˆ بهروزند . بنا Ø¨Ø±Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ اهل ÙØ§Ø±Ø³ ØŒ روزچهارم را « وَنا زن » مینامیدند . « ÙˆÙŽÙ† » درمنتهی الارب ØŒ چنگیست Ú©Ù‡ با انگشت مینوازند . بنا برÙیروزآبادی ØŒ « وَنه » یا معریش « وَنج » ØŒ قسمی تار از ذوی الاوتار یا قسمی سنج یا عود یا مزمر( مزمار= Ù†ÛŒ ) است . این معنای آخری ØŒ معنای اصلی « وَنا » بوده است Ú©Ù‡ سپس به Ú†Ù†Ú¯ وعود Ùˆ ØªØ§Ø±Ú¯ÙØªÙ‡ اند، چون نواختن Ù†ÛŒ ØŒ اصل همه آلات موسیقی شمرده میشده است . درسانسکریت ØŒ « وان = vaan » به معانی ØŒ چوب ØŒ عشق ØŒ پرستش هست، Ùˆ وانسه ( vansa ) به معنای Ù†ÛŒ ØŒ چوب Ù†ÛŒ ØŒ چوب میباشد . دراوستا به درخت ØŒ « ونه = vana» Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . این واژه ØŒ باید همان واژه « وین » باشد Ú©Ù‡ نام Ù†ÛŒ بوده است (مانند ٠بینی ) . Ø¯Ø±Ù‡Ø±ØØ§Ù„ ØŒ نام «رام » نزد Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† درآثارالباقیه ØŒ رام جیت است ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « رام Ù†ÛŒ نواز» میباشد . رام ØŒ خدای موسیقی وشعرورقص وآوازو شناخت بوده است . Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ برآن Ú©Ù‡ اصل زمان وزندگی نیزهست ØŒ ونام دیگرش Ú©Ù‡ « جی » میباشد ØŒ به معنای « زندگی » است . پس روز چهارم ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† ØŒ « Ø±Ø§Ù…ÙØ´Øª » همان خدای رامشگروزمان وزندگیست ØŒ Ùˆ « ونا زن » ØŒ دراصل به معنای Ù†ÛŒ نواز است Ú©Ù‡ میتواند Ú†Ù†Ú¯ نواز وعودزن وتارزن ... نیز باشد .
روز پنجم ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† ØŒ « درود» خوانده میشود . درودن ØŒ معمولا به معنای درویدن آورده میشود . درود ØŒ Ú©Ù‡ دراوستا druvataat باشد ،، از درودنست Ú©Ù‡ بریدن غله با داس است . خرمن را باید برید Ùˆ دروید . ولی این اندیشه با زمان پیوسته ØŒ Ú©Ù‡ گوهر « رام » زنخدای زمانست ØŒ نمیخواند . علت نیزآنست Ú©Ù‡ این واژه « دومعنا » داشته است ØŒ Ùˆ معنای دومش Ø¯Ø±ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته شده است. ولی درکردی هردو معنای آن بجا مانده است . درکردی ØŒ دوریان ØŒ هم به معنای درویدن Ùˆ هم به معنای دوختن است .دوراندن ØŒ به معنای درویدن Ùˆ دوختن است . دوراو به معنای دوخته است . درونه ØŒ درویدن با داس است . درومان Ùˆ دورین ØŒ دوخت Ùˆ دوز است . درپایان زمان یا سال ØŒ هم هم خرمن وخوشه ØŒ بریده میشود وهم Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ درکاشتن ونطÙÙ‡ انداختن ØŒ دوخته وپیوسته میشود . این معنا ÛŒ « درود » ØŒ در سیستان به خوبی درآئین عروسی، بجای باقی مانده است . درسیستان ØŒ درود Ø¨Ù€ÙØ±Ø¯Ù† ØŒ به Ø±ÙØªÙ† دسته جمعی خانواده داماد به خانه عروس ØŒ برای آوردن عروس به خانه داماد Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . این مراسم در روز قبل ازعروسی وروزی انجام داده میشود Ú©Ù‡ شبش ØÙ†Ø§ بندان Ùˆ شب بعدش ØŒ عروسی است ( کتاب ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سجستان، خـÙÙ…Ú© ) . درقاین نیز ØŒ به خونچه عروسی ØŒ درود Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ درود ØŒ تنها « وداع » وجدائی همیشگی نیست ØŒ بلکه « وداعیست Ú©Ù‡ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ نیز، وصال وپیوستن » هست . دراین روز ØŒ عروس به خانواده داماد میرود، وبا او ( رام وبهرام = اصل یا Ø¬ÙØª پیدایش جهان هستی ) Ù…ÛŒ پیوندد ØŒ ودرمیان همین شب ٠جشن عروسی ØŒ نطÙÙ‡ وتخم روزنو ØŒ نهاده میشود ØŒ Ùˆ ØµØ¨Ø Ú¯Ø§Ù‡Ø§Ù† ØŒ نوروز یا روز نو وزمان نو ØŒ زاده میشود .
...
منوچهرجمالی
با چهارشنبه سوری
غایت زندگی،« سوروشادی » میشود
چهارشنبه سوری
جشن پیدایش٠زمان وزندگی تازه
از آهنگ٠موسیقی وازگـرمی٠مهـر
«سور»،غایت٠زندگی درگیتی
بادا مبارک درجهان ، سوروعروسیهای ما
سور وعروسی را خدا ØŒ Ø¨Ù€Ø¨Ù€ÙØ±ÛŒÙ€Ø¯ بر بالای ما
زÙهره ØŒ قرین شد با قمر، طوطی ØŒ قرین شد با شکر
هرشب، عروسی دگـر، از« شاه خوش سیمای ما »
مولوی
« سوروعروسی وشادی » ØŒ جامه ایست Ú©Ù‡ خدا برای وجود ما بریده Ùˆ دوخته است . به عبارت دیگر، غایت٠گوهری ٠زندگی درگیتی ØŒ جشن عروسی انسان ØŒ یا انبازی وآمیزش او ØŒ با طبیعت وانسانها وخدا Ùˆ معنا وگوهرچیزها درزمانست . این شناخت Ùˆ مهرورزی وکشش بدان ØŒ ازکجا آمده است ØŸ این سراندیشه ایست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ در«جشن چهارشنبه سوری» به خود ØŒ Ø´Ú©Ù„ داده است ØŒ ولی دراثرمبارزاتی شدید ودرازمدت ØŒ Ú©Ù‡ با این « غایت » ØŒ معنا ÙˆÙ…ØØªÙˆØ§ÛŒ آن شده ØŒ این پیوند میان جشن چهارشنبه سوری، وغایت زندگی درگیتی ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته شده است ØŒ ولی خود ٠آئین ÙØ¸Ø§Ù‡Ø±ÛŒ جشن ØŒ ازملت ØŒ نگاهداشته شده است . امروزه ØŒ رویکرد به سکولاریته یا « زندگانی زمانی » ØŒ آتشی است Ú©Ù‡ از زیرخاکستر هزاره ها ØŒ ازهمین جشن وازجشنهای دیگر ایران ØŒ باز Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ وشعله ور میشود .
اÙلاطون ØŒ میگوید Ú©Ù‡ « مهرورزیدن به یک خوبی یا ارزش » است Ú©Ù‡ انسان را به آن خوبی وارزش میکشد Ùˆ تØÙˆÙ„ میدهد ØŒ Ùˆ تنها شناخت خوبی یا ارزش ØŒ به خودی خود ØŒ برای واقعیت دادن آن خوبی یا ارزش دراجتماع ØŒ بسا نیست . همین اندیشه Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ به گونه ای Ø¯ÛŒÚ¯Ø±Ú¯ÙØªÙ‡ شده است . اینکه آتش زندگی Ú©Ù‡ جان باشد ØŒ درانسان ØŒ سرچشمه٠پیدایش « روشنی = بینش » Ùˆ « گرمی = مهر» است ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ « بینش خوبی وارزش ØŒ باید با « Ù…Ùهربه آن خوبی وارزش ØŒ همراه وهمسرشت باشد » . شناخت ارزش یک چیزی ØŒ مانند زندگی کردن درگیتی ودرزمان ØŒ کاÙÛŒ نیست ØŒ بلکه باید بدان مهرورزید ØŒ Ùˆ به طور گوهری بدان کشیده شد . اگرنه ØŒ اگر اکراه یا لاقیدی وبی اعتنائی نسبت به آن ارزش موجود باشد Ùˆ آن ارزش ØŒ ÙØ±Ø¹ÛŒ یا خوار ساخته شود ØŒ آن شناخت ØŒ بی ثمرمی ماند . برای آنکه چنین ارزشی ØŒ برای انسان برترین ارزش شود ØŒ Ùˆ بدان ارزش ØŒ مهربورزد ØŒ خدای زندگی ØŒ خودش ØŒ تبدیل به زندگی در زمان Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . آنگاهست Ú©Ù‡ زندگی درزمان ØŒ پرستیدنی میشود. Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خود ٠خدا ØŒ تØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª Ùˆ میشد ومیگشت . زندگی کردن در زمان ØŒ خدائی میشد . زندگی در زمان ØŒ پرستش میشد . پرستاری از زندگی در زمان ØŒ پرستیدن میشد . پرستیدن ØŒ درهزوارش ØŒ به معنای شاد کردن وشاد شدن ( شادونیتن ) است . Ùˆ « شاده » نام ÙØ®ÙˆØ¯ خداست . شادونین ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ انسان ØŒ درشادشدن درزندگی درزمان ØŒ « خدا» میشود ØŒ « رام Ùˆ Ùیروز» میشود . جشن چهارشنبه سوری ØŒ برشالوده این غایت بزرگ درایران ØŒ پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است .
جشن چهارشنبه سوری ØŒ جشن پیدایش زمان وزندگی تازه ØŒ از گوهر ٠موسیقی ومهر میباشد . این جشن درواقع ØŒ چکاد٠جشن گاهنبارششم درسال میباشد . گاهنبارها Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ تخم هائی هستند Ú©Ù‡ 1- آسمان ابری Ùˆ 2- آب Ùˆ3- زمین Ùˆ4-گیاه Ùˆ5- جانور Ùˆ6- انسان ØŒ ازآن میرویند . ازاین روگاهنبارها ØŒ شش گوهر، یا بذر ÙØ¢Ùریننده گیتی درزمان هستند . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ همه جهان هستی ØŒ از آسمان وآب وزمین وگیاه وجانورو انسان( مردم ) ØŒ از « انبازی ویاری خدایان باهم دراین تخم ها » Ú©Ù‡ « همبغی یا نرسی » نامیده میشد ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ ومیروئیدند . خدایان ØŒ درزمان ØŒ خودشان ØŒ آسمان وآب وزمین وگیاه وجانورو انسان میشدند، یا خودشان ØŒ درزمان ØŒ تØÙˆÙ„ به اینها Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ . گوهرخود٠خدایان ØŒ تØÙˆÙ„ به آسمانی ابری وآب وزمین وگیاه وجانوروانسان ØŒ درروند ٠زمان Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . ازگاهنبارپنجم ( انبازی پنج خدا باهم ) ØŒ انسان یا مردم میروئید ØŒ Ùˆ چکاد ٠این درخت٠پیدایش انسان ØŒ تخمی میآورد Ú©Ù‡ مرکب از« پنج خدا » بود ØŒ Ùˆ ازانبازی این خدایان باهم ØŒ زمان وزندگی نوین ØŒ یا سال نو وگیتی نو ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª .
سال ØŒ درایران دوازه ماه ٠سی روزه داشت ØŒ Ùˆ پنج روز پایانی ØŒ جزو این دوازده ماه بشمار نمی آمد ØŒ Ùˆ این پنج روز، تخم ٠پیدایش زمان وزندگی ازنو ØŒ بشمار میآمد . ازاین رو، این پنجه ØŒ درÙلسÙÙ‡ زندگی ایران ودر دین او ØŒ Ùوق العاده اهمیت داشت . این خدا نبود Ú©Ù‡ گیتی را ازنو خلق میکرد Ùˆ Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒØ¯ØŒ بلکه این انبازی پنج خدا باهم بود Ú©Ù‡ اصل پیدایش ورویش یا زایش زمان وگیتی ازنو بود . خدائی ØŒ زندگی را درگیتی وزمان ØŒ خلق نمیکرد ØŒ بلکه خود٠خدایان درانبازی باهم ØŒ زندگی درگیتی میشدند. زندگی درزمان درگیتی ØŒ جشن عروسی وزایش خدا درزمان میشد ØŒ وبدینسان ØŒ برترین ارزش را نزد مردم Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª ØŒ Ùˆ بدان ارزش، مهرورزیده میشد . البته این اندیشه پیدایش جهان ازاین همبغی یا انبازی خدایان پنجگانه ØŒ در چهارچوبه معتقدات « میترائیسم » Ùˆ خود ٠زرتشت Ùˆ یزدانشناسی زرتشتی نمیگنجید ØŒ وبا Ù…Ùهوم Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ هردوی آنها درتضاد بود . دراین تصویر ÙØ¢Ùرینش ØŒ زمان وزندگی ØŒ استوار براندیشه « خود زائی ٠خود ٠گیتی وزمان ØŒ ازخودش » بود . ( خود زائی ØŒ با خود زدائی ÙØ±Ù‚ دارد ) . خدایان ØŒ پدیده های ÙØ±Ø§- زمانی Ùˆ ÙØ±Ø§ جهانی نبودند ØŒ بلکه خود٠زمان وهستی بودند .
یزدانشناسی زرتشتی ØŒ راهی جزپذیرش این تقویم واین جشن ها نداشت . ولی کوشید Ú©Ù‡ آنهارا به گونه ای دیگر، ØªÙØ³ÛŒØ±Ú©Ù†Ø¯ تا اهورامزدا ØŒ درهمین تقویم ØŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ آنها بشود . ازاین رو موبدان آمدند ÙˆÙ‡ÙØ¯Ù‡ سرود ( گاتا) زرتشت را ØŒ به پنج بخش کردند، Ùˆ نخستین واژه های این پنج بخش را ØŒ نام این پنج روز ساختند ونامهای کهن را طرد ونÙÛŒ کردند . بدین سان ØŒ زمان وزندگی ØŒ پیدایشی از سرودهای اهورامزدا میشد Ú©Ù‡ به زرتشت ØŒ ÙˆØÛŒ کرده است . با تغییر نامهای این پنج روز ØŒ به عبارت دیگر، سرودهای گاتا ØŒ منشاء Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ وخلق جهان شد . جهان وزمان ØŒ ازسرود وسخن وواژه اهورامزدا ØŒ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ شده است ØŒ Ùˆ دیگر، پیدایش ورویش از « تخم » ØŒ واز« انبازی وهمبغی خدایان » نیست . همه جهان وانسانها باید ازاین به بعد ØŒ طبق سخنان زرتشت واهورامزدا زندگی ÙˆØ±ÙØªØ§Ø±Ú©Ù†Ù†Ø¯ وبیندیشند ØŒ وگرنه ØŒ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ اهورامزدا نمی باشند .
خواه ناخواه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ جهان وزمان ØŒ ازواژه یا سخن ÙØ§Ù‡ÙˆØ±Ø§Ù…زدا ØŒ یعنی ازخواست وهمه آگاهی او ( روشنی بیکران او ) ØŒ به زندگی Ùˆ اجتماع وتاریخ Ùˆ « غایت زندگی درزمان ودرگیتی» وبه ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ معنا ÙˆÙ…ØØªÙˆØ§ وراستای دیگرمیداد . ازدید گاه امروزه ØŒ ØªØµÙˆÛŒØ±Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ÙØ¬Ù‡Ø§Ù† وزمان ØŒ از« تخم » ØŒ بینش سکولار است ØŒ چون خود٠خداهست Ú©Ù‡ زمان گذرا Ùˆ زندگی دراین زمان وجسم ØŒ « میگردد » . زمان Ùˆ تن وجسم ومادیات را نمیتوان بی ارزش دانست ØŒ چون روند ٠تØÙˆÙ„ یابی خود خداهست . تØÙˆÙ„ درزمان ØŒ برترین ارزش را دارد Ùˆ دوست داشتنی است .
اهورامزدای زرتشت ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ زمان گذرا هست ØŒ واهورامزدای زرتشت ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ خودش ØŒ زمان کرانمند را Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ وخلق میکند . البته تضاد ØªÙØ³ÛŒØ± زرتشتی از تقویم ØŒ با تقویم کهن ØŒ آنست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ زمان ØŒ این همانی با « رویش پیوسته خدا » دارد ØŒ Ùˆ طبعا همه روزها ØŒ اینهمانی با خدایانی داشتند Ú©Ù‡ ازیک تخم میروئیدند . روزی نبود Ú©Ù‡ اینهمانی با خدائی نداشته باشد . بنا براین درتقویم زرتشتی ØŒ از روزهائی Ú©Ù‡ نام خدائی را ندارند ØŒ میتوان Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ یزدانشناسی زرتشتی با این خدا یان ØŒ مسئله ای بزرگ داشته ØŒ ومیبایستی آنهارا آنقدر تغییر دهد ومسخ سازد ØŒ تا درچهارچوبه آموزه زرتشت ØŒ بگنجد .
شناخت اینگونه تضادها ØŒ بیانگر ٠تضاد یزدانشناسی زرتشتی با جهان بینی زنخدائی پیشین هستند ØŒ وازاین تضادها میتوان راه شناخت ÙØ¬Ù‡Ø§Ù† بینی یا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی را گشود . ازجمله این تناقضات ØŒ همین پنج روزپایان سال هستند Ú©Ù‡ ØŒ نه تنها نماد تخمی بودند Ú©Ù‡ جهان نوین ازآن میروئید ومیزائید ØŒ بلکه همین پنج روز، Ø¨Ø§ÙØª وغایت زندگی در زمان ودرگیتی را نیز معین میساخت . ودرست آموزه زرتشت برضد٠این غایت زندگی کردن درزمان درگیتی ØŒ بود ØŒ Ùˆ زندگی در زمان را ØŒ رزم ونبرد همیشگی با « اهریمن = اصل زدارکامگی= اصل شرّ » میدانست ( نه عروسی وسور ) . زندگی ØŒ به عبارت دیگر، جهاد همیشگی با اهریمن است . این اندیشه به Ú©Ù„ÛŒ با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ غایت زندگی درگیتی ودر زمان را ØŒ « سـور » میدانست ØŒ درتضاد بود .
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ایران، غایت زندگی درگیتی ØŒ سور یا جشن یا شادی یا خرّمی بود ØŒ Ùˆ درست زرتشت ØŒ با آموزه اش ØŒ این غایت زندگی را به Ú©Ù„ÛŒ تغییرداد . این تغییر درغایت زندگی ØŒ بسیارچشمگیربود . چنانکه هنگامی Ú©Ù‡ گشتاسپ ØŒ به زرتشت گروید ØŒ ارجاسپ ØŒ Ú©Ù‡ ازتغییردین گشتاسپ واعتقاد تازه او به بهشت ودوزخ ØŒ با خبرشد ØŒ بنا برشاهنامه به او پیام داد Ú©Ù‡ :
مرآن پیر ناپاک ( زرتشت ) را دورکن
برآئین ما بر، یکی سـور کن
چرا جشن چهارشنبه سـوری ،
« سـوری» نامیده میشود ؟
همانسان Ú©Ù‡ مردم درایران ØŒ نخستین روزهرماه را « جشن ساز» یا « خرّم » میامیدند ØŒ خدای ایران در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ØŒ پیکریابی اندیشه « شادی وخرّمی وسورو آشتی» بود . « آشتی، Ú©Ù‡ Ø¢= شائیتی aa-shaaiti» باشد ØŒ به معنای « شادی کردنست ØŒ نه مبارزه وجهاد وپیکار، Ú©Ù‡ درتقویم زرتشتی ØŒ ازهمان دقیقه نخست ØŒ جنگ با اهریمن آغازمیشود . ازاین رو ØŒ خدای ایران Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ØŒ شاده Ùˆ ÙØ±Ù‘Ø® Ùˆ سوروخرّم نیزنامیده میشد. ازاین رو نیز جامعه های زنخدائی نیز ØŒ « سوری » و« سورستان » Ùˆ « آسوری » نامیده میشدند . « سور وشادی Ùˆ خرّمی Ùˆ جشن » ØŒ غایت زندگی در زمان شمرده میشد . درکردی ØŒ به « Ú¯Ù„ تاج خروس» Ú©Ù‡ همان « Ú¯Ù„ بستان Ø§ÙØ±ÙˆØ²Â» باشد Ú©Ù‡ اینهمانی با خدای روزنوزدهم ØŒ ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ (= سیمرغ = جانان ) دارد ØŒ « سوراو » میگویند ØŒ Ú©Ù‡ « سور- آوه » باشد . آوه یا آپه ØŒ نام این زنخدا بود . مثلا ØŒ درتخت جمشید « آپادانا = آپه دان » به معنای « نیایشگاه آپه، یا آوه » است . سوراو، به معنای « خدای جشن ØŒ خدای مهمانی ØŒ خدای عروسی » است ØŒ چنانکه « شادی » هم دراصل، معنای « جشن عروسی » دارد، Ùˆ نام ٠خود ٠این خدا بوده است . نیایشگاه ØŒ شاده ونوشاده ونوشاد، دربلخ ØŒ نیایشگاه این خدا بوده است ØŒ وخانوداده برمکی ØŒ « سدان= تولیت » این نیایشگاه بوده اند . به نائی Ú©Ù‡ عروسی نواخته میشود ØŒ « سورنای » یا شهنای میگویند ØŒ Ùˆ شاه ØŒ دراصل ØŒ نام سیمرغ Ùˆ نام این خدا هست . نام شهربغداد ØŒ « سورا» بوده است Ú©Ù‡ سپس « زاورا » شده است . و« بغداد » دراصل نیز « بغ- دان » نامیده میشده است ،که به معنای نیایشگاه بغ است ØŒ Ùˆ بغ نیزدراصل ØŒ خدای زن بوده است . شاعری زرتشتی ØŒ شعری بنام « درخت آسوریگ » سروده است ØŒ تا برتری دین زرتشتی را بر دین زنخدائی ( خرّمدینی= سوری = آسوری = آشوری ) نشان بدهد ØŒ ودراین شعر « درخت آسوریگ»، نماد زنخدائیست، و« بÙـز» ØŒ نماد دین زرتشتی . واژه های گوناگونی نیزهست Ú©Ù‡ هم معنای خرما وهم معنای « Ù†ÛŒ » باهم دارند . علتش نیزآنست Ú©Ù‡ Ù†ÛŒ وخرما هردو، ازپیکریابیهای این زنخدا بودند . نام درخت سرو نیز Ú©Ù‡ اینهمانی با « ارتا » دارد،« سـور» است . درخت سرو ØŒ « اردوج» نیز نامیده میشود Ú©Ù‡ « ارتا= وج= تخم ارتا » باشد . در بهمن نامه ØŒ رستم سیمرغی ØŒ میکوشد Ú©Ù‡ بهمن زرتشتی را Ú©Ù‡ دشمنی سخت با سیمرغیان داشت ØŒ به شیوه ای با سیمرغیان ØŒ آشتی بدهد . ازاین رو ØŒ دختر شاه « سور» را برای او خواستگاری میکند . البته این داستان نیزبه خودی خود ØŒ بیان برخورد شدید زنخدائی با دین زرتشتی است ØŒ واین زناشوئی ØŒ به ÙØ±Ø¬Ø§Ù…ÛŒ شوم کشیده میشود .« ماهوی سوری» نیزکه یزدگرد را میکشد ØŒ درواقع انتقام همین Ø¨Ø¯Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ ساسانیان زرتشتی را با زنخدایان ( خرّمدینان ) میگیرد . کردهائی Ú©Ù‡ سورانی نامیده میشوند ØŒ ادامه دهنده همین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بوده اند . سپس خانواده هائی Ú©Ù‡ درشهرها یا دهات ایران ØŒ دیرتر از دیگران ØŒ اسلام آوردند ØŒ « آشوری » خوانده شدند .
ازخود این واژه Ù« سور» ØŒ ومعانیش Ú©Ù‡ دراذهان باقی مانده است، میتوان برآیندهای Ù…ØÙˆØ±ÛŒ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را بازشناخت . یکی ازمعانی سور، رنگ سرخ و« Ú¯Ù„ سرخ » هست Ú©Ù‡ Ú¯Ù„ سوری نامیده میشود Ùˆ این Ú¯Ù„ ØŒ ویژه سیمرغ بوده است ØŒ Ú©Ù‡ سپس Ú¯Ù„ Ù…ØÙ…دی خوانده شده است .
آمده نوروز ماه ، با گل سوری بهم
باده سوری بگیر، برگل سوری بچم - منوچهری
« سرخ » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ مادینه است ØŒ چون رنگ خون دررگ است، Ú©Ù‡ اینهمانی با ارتا ( سیمرغ ) دارد، Ùˆ خون درسانسکریت « جیو» نامیده میشود ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « زندگی » میباشد ØŒ Ùˆ اساسا ØŒ یک معنای « رنگ »، خون است . رنگ ØŒ به Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ واسانس گیاهان وهمه جانها Ú¯ÙØªÙ‡ میشد Ùˆ با جوهر جهان کار داشت .
ازاین رو ØŒ نام ارتا ØŒ Ø¯Ø±Ø§Ø´Ø¹Ø§Ø±ØØ§Ùظ وعبید وخواجوی کرمانی، « گلچهره » است ØŒ Ùˆ ازاین رو « Ú¯Ù„ سوری » ،عروس چمن ØŒ عروس بوستان ØŒ عروس ØØ¬Ù„Ù‡ باغ خوانده میشده است. رد پای آن دراشعارخواجوی کرمانی باقیست Ú©Ù‡
گل سوری که عروس چمنش میخوانند
گو، بده باده Ø¯Ø±ØØ¬Ù„Ù‡ ØŒ Ú©Ù‡ سور است اینجا
اکنون که درچمن(همیشه سبزوتازه)، گل سوری،عروس گشت
ازدست گل رخان ، می چون ارغوان بگیر
کنون Ú©Ù‡ شد Ú¯Ù„ سوری، عروس ØØ¬Ù„Ù‡ باغ
Ú†Ù‡ غم زناله شبگیر بلبل Ø³ØØ±Ø´
یا ØØ§Ùظ گوید :
به جلوه گل سوری ، نگاه میکردم
که بود درشب تیره ، به روشنی چراغ
مولوی درباره پیدایش خیال دوست میگوید :
درطالع خود ØŒ Ú©Ù‡ زÙهره ( رام ) ØŒ سوری دارد
درسینه چو داود ، زبوری دارد
این عروس ÙØ¬Ù‡Ø§Ù† هستی ØŒ این دوشیزه زیبائی است Ú©Ù‡ « همچند همه زیبایان جهان زیباهست » Ùˆ در گوهر هرانسانی، « دین یا اصل زاینده بینش ÙØ±Ø¯ او» است
ای شادی آن شهری ، کش عشق بود سلطان
هرکوی بود بزمی ، هرخانه بود سوری
Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ براین معنی ØŒ درکردی ØŒ « سور » به « توده گندم درخرمن » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . همچنین به جشن وسورخرمن برداری ØŒ سورانه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . برداشتن خرمن ØŒ سوراست . این اندیشه چنانچه دیده خواهد شد ØŒ با همین « پنج روز پایان سال » ØŒ ارتباط دارد . مردم ØŒ روزپنجم این پنجه را ØŒ « درود » میخواندند Ú©Ù‡ معنای « خرمن » را هم دارد ØŒ Ú©Ù‡ روز چهارم آن ØŒ همین « چهارشنبه سوری » میباشد . معنای دیگرسور، دلکشی وجاذبیت است ØŒ Ú©Ù‡ گوهر « کششی این خدا ØŒ واین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ » را مشخص میسازد . ازسوی دیگر، به « دیوار قلعه، یا دیواردورشهر » ØŒ سور Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ چون این خدا ØŒ پیکریابی اندیشه « قداست جان یا گزند ناپذیری زندگی » بوده است . ازاین رو ØŒ پوست Ùˆ دیوارو مشیمه ØŒ نماد این Ø¯ÙØ¹ گزند بوده اند . چنانچه خرد ØŒ نیز همین نقش نگهبانی جان را بازی میکند، دیواروجوشن وسپراست ØŒ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت نیز Ú©Ù‡ نگهبان اجتماع شمرده میشود ØŒ باید همین نقش خرد ØŒ ویا خدای قداست جان را بازی کنند .
نامهای پنج روز، پنجه پایان سال
که روزچهارمش، « چهارشنبه سوری » هست
1-Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† 2â€“ÙØ±Ù‘Ø® 3– Ùیروز 4-Ø±Ø§Ù…ÙØ´Øª 5- درود
پـیـتـک = خمسه مسترقه = ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù†
یکی ازنامهای این پنج روز Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ بر دوازده ماه ØŒ ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† = ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒØ§Ù† = پوردیان = kaan- fravarti است . پسوند ٠کانا ØŒ کانیا ØŒ گانیا، گانا ØŒ هم معنای Ù†ÛŒ وهم معنای دوشیزه را دارد . ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ Ú©Ù‡ همان ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± باشد ØŒ به معنای « اصل تØÙˆÙ„ وشدن وگشتن » است Ú©Ù‡ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ است . Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† ØŒ خلق کردن نبود ØŒ بلکه تØÙˆÙ„ یابی بود . خدا ØŒ خلق نمیکرد ØŒ بلکه تØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª ومی گشت Ùˆ میشد .
بنا براین « ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† » ØŒ به معنای زهدان وسرچشمه تØÙˆÙ„ یابی ØŒ یا گشتگاه میباشد . البته این زایش وپیدایش جهان وزمان ØŒ اینهمانی با « موسیقی وجشن ونی نوازی » داشت .
درتبری ØŒ به پنجه مسترقه ØŒ « پیتک » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . و« پیت کاله » به جغد Ú¯ÙØªÙ‡ میشود، Ú©Ù‡ مرغ بهمن ØŒ اصل خرد درهرانسانیست ØŒ ونام دیگر بهمن ØŒ اصل خرد ØŒ « بزمونه » است Ú©Ù‡ هم به معنای « اصل بزم » وهم به معنای « اصل زایش » است .
« پیت » ØŒ درسانسکریت به معنای « زهدان » است ØŒ Ùˆ به گلو، پیتی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . گلو(= گرو) همان نای است ØŒ ÙˆÙیت ÙˆÙیته Ú© نیز نام Ù†ÛŒ وسوت است . این پنج روز، نائی است Ú©Ù‡ بانگش ØŒ زمان وزندگی نورا ازنو مینوازد ومی زاید . وخود واژه ÙØ¬Ø´Ù† ØŒ به معنای « نوای Ù†ÛŒ » است .
Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی ØŒ نامهای گوناگونی را Ú©Ù‡ درایران برای این پنج روز رایج بوده است ØŒ درآثارالباقیه آورده است Ú©Ù‡ به Ú©Ù„ÛŒ با نامهائی Ú©Ù‡ زرتشتیان بدان میدهند ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد ØŒ ولی به دشواری میتوان این نامهائی را Ú©Ù‡ Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† آورده است بازسازی کرد . ولی نامهای این پنج روز ØŒ میان مردمان باقیمانده بوده است ØŒ Ùˆ درلغت نامه ها ØŒ ثبت گردیده ØŒ Ùˆ با این نامها ØŒ به خوبی میتوان تصویر نخستین را بازسازی کرد .
من این نام ها را از برهان قاطع وسایرلغت نامه ها ØŒ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ام . نامهای این پنج روز، Ú©Ù‡ گوهروطبیعت زندگی درزمان وغایت زندگی درزمان را Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران معین میسازند ØŒ عبارتند از :
1. نخستین روز ٠پنجه را ØŒ « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† » مینامیده اند
2. دومین روز پنجه را ØŒ « ÙØ±Ù‘Ø® »
3. سومین روز پنجه را ØŒ Ùیروز ( پیروز= هما = سیمرغ )
4. چهارمین روزپنجه را Ú©Ù‡ چهارشنبه سوری شده است ،« رامÙـشت» مینامیدند ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « رامشگر، خنیاگر» است ØŒ واهل ÙØ§Ø±Ø³ بنا Ø¨Ø±Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی درآثارالباقیه ØŒ اورا « وَنـا زن » مینامیده اند ØŒ Ú©Ù‡ « رام » باشد Ú©Ù‡ درباختر ØŒ ونوس ØŒ ودرعربی ØŒ زÙهره نامیده میشود.
5. روز پنجم پنجه را « درود » مینامیدند
مردم ØŒ درعصرروزسوّم (عصر= سرشب = شاهین= سئنا= سیمرغ ) که« روزپیروز » باشد ØŒ آتش Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ برآتش میگذشتند . پیروز Ú©Ù‡ درکردی نام « هما » یعنی سیمرغ است ØŒ « Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²Â» هست . Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ² ØŒ معنای مبدع ونوآورو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ را داشته است . بهمن وسیمرغ ( عنقا، هما ØŒ سمندرو Ù‚Ùنس ) ØŒ Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²Ù†Ø¯ . آتش ØŒ اصل روشنی (= بینش ) Ùˆ گرمی (= مهر) است . گذرکردن از درون آتش ازروز Ù« Ùیروز» به « روزهای رام وبهرام » Ú©Ù‡ درپی میآیند ØŒ Ú†Ù‡ معنائی داشت ØŸ گذشتن ازآتش، معنای تØÙˆÙ„ ÛŒØ§ÙØªÙ† ØŒ آتش ØŒ به روشنی ( بینش وراستی ) وگرمی (مهر) را دارد .
دراینجا به بررسی ØŒ سه روز آخرکه روزسوم ØŒ پیروز Ùˆ روزچهارم ØŒ Ø±Ø§Ù…ÙØ´Øª ( رام Ù†ÛŒ نوازیا رام Ú†Ù†Ú¯ زن ) وروزپنج ØŒ «درود» ØŒ Ú©Ù‡ درواقع ØŒ بهرام ( روزبه یا بهروز ) باشد ØŒ پرداخته میشود .
عصر، یا درسرشب ÙØ±ÙˆØ²Ø³ÙˆÙ‘Ù… ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† ØŒ Ú©Ù‡ روز پیروز، روز سیمرغ باشد، آذرها Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ میشدند . سیمرغ ØŒ با زدن بالش ØŒ باد Ù…ÛŒ وزد Ùˆ آتش را Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ . این آتش Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ شد ØŒ ازآن « رام وبهرام »، پیدایش Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ روز چهارم ( رامشت = رامشگر) Ùˆ روزپنجم ( درود = بهرام ) باشند . این سه ØŒ درانبازی با هم ØŒ پیروز Ùˆ بهروزند . بنا Ø¨Ø±Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ اهل ÙØ§Ø±Ø³ ØŒ روزچهارم را « وَنا زن » مینامیدند . « ÙˆÙŽÙ† » درمنتهی الارب ØŒ چنگیست Ú©Ù‡ با انگشت مینوازند . بنا برÙیروزآبادی ØŒ « وَنه » یا معریش « وَنج » ØŒ قسمی تار از ذوی الاوتار یا قسمی سنج یا عود یا مزمر( مزمار= Ù†ÛŒ ) است . این معنای آخری ØŒ معنای اصلی « وَنا » بوده است Ú©Ù‡ سپس به Ú†Ù†Ú¯ وعود Ùˆ ØªØ§Ø±Ú¯ÙØªÙ‡ اند، چون نواختن Ù†ÛŒ ØŒ اصل همه آلات موسیقی شمرده میشده است . درسانسکریت ØŒ « وان = vaan » به معانی ØŒ چوب ØŒ عشق ØŒ پرستش هست، Ùˆ وانسه ( vansa ) به معنای Ù†ÛŒ ØŒ چوب Ù†ÛŒ ØŒ چوب میباشد . دراوستا به درخت ØŒ « ونه = vana» Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . این واژه ØŒ باید همان واژه « وین » باشد Ú©Ù‡ نام Ù†ÛŒ بوده است (مانند ٠بینی ) . Ø¯Ø±Ù‡Ø±ØØ§Ù„ ØŒ نام «رام » نزد Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† درآثارالباقیه ØŒ رام جیت است ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « رام Ù†ÛŒ نواز» میباشد . رام ØŒ خدای موسیقی وشعرورقص وآوازو شناخت بوده است . Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ برآن Ú©Ù‡ اصل زمان وزندگی نیزهست ØŒ ونام دیگرش Ú©Ù‡ « جی » میباشد ØŒ به معنای « زندگی » است . پس روز چهارم ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† ØŒ « Ø±Ø§Ù…ÙØ´Øª » همان خدای رامشگروزمان وزندگیست ØŒ Ùˆ « ونا زن » ØŒ دراصل به معنای Ù†ÛŒ نواز است Ú©Ù‡ میتواند Ú†Ù†Ú¯ نواز وعودزن وتارزن ... نیز باشد .
روز پنجم ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Ú¯Ø§Ù† ØŒ « درود» خوانده میشود . درودن ØŒ معمولا به معنای درویدن آورده میشود . درود ØŒ Ú©Ù‡ دراوستا druvataat باشد ،، از درودنست Ú©Ù‡ بریدن غله با داس است . خرمن را باید برید Ùˆ دروید . ولی این اندیشه با زمان پیوسته ØŒ Ú©Ù‡ گوهر « رام » زنخدای زمانست ØŒ نمیخواند . علت نیزآنست Ú©Ù‡ این واژه « دومعنا » داشته است ØŒ Ùˆ معنای دومش Ø¯Ø±ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته شده است. ولی درکردی هردو معنای آن بجا مانده است . درکردی ØŒ دوریان ØŒ هم به معنای درویدن Ùˆ هم به معنای دوختن است .دوراندن ØŒ به معنای درویدن Ùˆ دوختن است . دوراو به معنای دوخته است . درونه ØŒ درویدن با داس است . درومان Ùˆ دورین ØŒ دوخت Ùˆ دوز است . درپایان زمان یا سال ØŒ هم هم خرمن وخوشه ØŒ بریده میشود وهم Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ درکاشتن ونطÙÙ‡ انداختن ØŒ دوخته وپیوسته میشود . این معنا ÛŒ « درود » ØŒ در سیستان به خوبی درآئین عروسی، بجای باقی مانده است . درسیستان ØŒ درود Ø¨Ù€ÙØ±Ø¯Ù† ØŒ به Ø±ÙØªÙ† دسته جمعی خانواده داماد به خانه عروس ØŒ برای آوردن عروس به خانه داماد Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . این مراسم در روز قبل ازعروسی وروزی انجام داده میشود Ú©Ù‡ شبش ØÙ†Ø§ بندان Ùˆ شب بعدش ØŒ عروسی است ( کتاب ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سجستان، خـÙÙ…Ú© ) . درقاین نیز ØŒ به خونچه عروسی ØŒ درود Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ درود ØŒ تنها « وداع » وجدائی همیشگی نیست ØŒ بلکه « وداعیست Ú©Ù‡ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ نیز، وصال وپیوستن » هست . دراین روز ØŒ عروس به خانواده داماد میرود، وبا او ( رام وبهرام = اصل یا Ø¬ÙØª پیدایش جهان هستی ) Ù…ÛŒ پیوندد ØŒ ودرمیان همین شب ٠جشن عروسی ØŒ نطÙÙ‡ وتخم روزنو ØŒ نهاده میشود ØŒ Ùˆ ØµØ¨Ø Ú¯Ø§Ù‡Ø§Ù† ØŒ نوروز یا روز نو وزمان نو ØŒ زاده میشود .