منوچهر جمالی / مسئله جدائی دین ازØÚ©ÙˆÙ…ت
او Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ : « این مهم نیست Ú©Ù‡ دین ØÙ‚یقی کدامست ØŒ بلکه این مهم است Ú©Ù‡ چگونه ما باهم زندگی کنیم » .
...
منوچهر جمالی
Ùیلسو٠معاصر ایران
جمهوری ایرانی
مسئله « جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین »
در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران
مسئله جدائی دین ازØÚ©ÙˆÙ…ت
یا مسئله « رابطه بینش انسان با ØÚ©ÙˆÙ…تست »
اولویت « جان یا زندگی » بر « ایمان »
این مهم نیست Ú©Ù‡ دین ØÙ‚یقی کدامست .
این مهمست که چکونه ما با هم زندگی کنیم !
میشل دلو هوپیتال در 1562 میلادی
ما برای ØÙ„ مسئله « جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین » ØŒ نیاز به بسیج ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران داریم. بدون بیدار Ùˆ زنده سازی Ùˆ بسیجسازی ÙØ±Ù‡Ù†Ú© اصیل ایران ØŒ ØÙ„ این مسئله در ایران ØŒ Ù…ØØ§Ù„ است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ به هیچ روی ØŒ اینهمانی با «الهیات زرتشتی »،و تعری٠«دین» در الهیات زرتشتی، ندارد، Ú©Ù‡ در زمان ساسانیان ØŒ به Ø§Ù†ØØµØ§Ø± دین ،و Ù†ÙÛŒ آزادی اندیشه Ùˆ دین در ایران کشید، Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ساسانی ØŒ مرّوج دین زرتشتی شمرده شد ØŒ Ùˆ طبعا پیشینه آزادی دینی را درایران ،که هخامنشیان Ùˆ اشکانیان بر پایه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ،استوار ساخته بودند ØŒ از بین بردند .Ù…Ùهوم آمیختگی دین Ùˆ پادشاهی در شاهنامه ØŒ بازتاب این اندیشه از دوره ساسانیانست ØŒ همچنین روایات شاهنامه ØŒ همه از دیدگاه الهیات زرتشتی ØŒ باز نویسی شده است ØŒ Ùˆ باید از تعمیم آن ØŒ به سراسر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ پرهیز کرد . آمیختگی دین Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت در شاهنامه، ربطی به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل در ایران ( ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ) ندارد . مسئله « جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین » در ایران ØŒ نه بدان گونه Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒØ´ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ ما Ù…ÛŒ پنداریم در میان ملتهای باختر زمین ØŒ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. نه بدان گونه ØÙ„ میشود Ú©Ù‡ ما Ù…ÛŒ پنداریم در میان ملتهای با ختر زمین ØŒ نیمه کاره ØŒ ØÙ„ شده است . اینکه روشنÙکران ،می پندارند Ú©Ù‡ با درچ یک ماده ØŒ در قانون اساسی ØŒ میتوان این مسئله را ØÙ„ کرد ØŒ باوری خام Ùˆ کودکانه است . با داشتن چند صد هزار آخوند ØŒ Ùˆ Ù†Ùوذ سیاسی Ú©Ù‡ آنها در روان Ùˆ عواط٠اجتماع دارند ØŒ چنین ماده قانونی ØŒ هیچگاه جامه عمل به خود نخواهد پوشید . Ùقط این ماده، در قانون اساسی ØŒ ØÙ‚انیت به کاربرد زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت٠ØÚ©ÙˆÙ…تی ،برای سد کردن Ù†Ùوذ علمای دین ØŒ ایجاد خواهد کرد . Ùˆ این زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت ØÚ©ÙˆÙ…تی ØŒ زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت جامعه اسلامی را برخواهد انگیخت . اسلام ØŒ برعکس آموزه عیسی ØŒ گوهر قهر Ùˆ خشونت Ùˆ زورورزی دارد Ùˆ دین شمشیر است . مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ مسئله ایست ویژه ٠جامعه هائی Ú©Ù‡ ادیان نوری ( ادیان ابراهیمی ) ØØ§Ú©Ù… هستند. « دین » برای آنها ØŒ معنای خاصی دارد ØŒ Ùˆ این معنای ویژه « دین » است Ú©Ù‡ ما آنرا به غلط ØŒ معنای « دین بطور Ú©Ù„ÛŒ » میگیریم . همه اشتباهات ما در مورد « مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت » ØŒ از همین معنائیست Ú©Ù‡ «دین» در ادیان نوری Ùˆ به ویژه ادیان ابراهیمی دارند . ادیان ابراهیمی Ùˆ همچنین « الهیات زرتشتی » Ú©Ù‡ پس از زرتشت ØŒ از سوی موبدان ØŒ ساخته Ùˆ پرداخته شد ØŒ جزو همین مقوله بشمار میآیند . پس مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ مسئله جدا ساختن ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری از ØÚ©ÙˆÙ…ت است . مسئله ØŒ مسئله جداساختن « دین » ØŒ به معنای خاصی از « دین » است Ú©Ù‡ در این ادیان متداول است . وگرنه ØŒ « دین » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چنین معنائی ندارد Ú©Ù‡ ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری بدان میدهند . در این ادیان ØŒ اÙلاه ( یهوه + پدر آسمانی + الله ) ØŒ مقتدر است ØŒ Ùˆ با امری Ú©Ù‡ از قدرت برمیخیزد ØŒ جهانی Ùˆ انسانی ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ خودش Ùˆ غیر از گوهر خودش ØŒ خلق میکند . جهان Ùˆ انسان ØŒ Ù…ØØµÙˆÙ„ قدرت است Ùˆ باید نشان ( آیه ) قدرت او باشد . به عبارت دیگر ØŒ این اÙلاه ØŒ بر جهان Ùˆ انسان ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت میکند Ùˆ قدرت میورزد . با این اندیشه اصلیست Ú©Ù‡ این اÙلاه ØŒ میخواهد Ùˆ ضروریست Ú©Ù‡ بر مخلوقش ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت کند Ùˆ قدرت بورزد، Ùˆ دین ÙˆØØ§Ú©Ù…یت این اÙلاه ØŒ از هم جدا ناپذیرند . Ùˆ «آزادی انسان »در این ادیان ØŒ Ùقط هنگامی تاءمین میشود Ú©Ù‡ برضد وجود این الاه ØŒ یا برضد امر Ùˆ ØÚ©Ù… او ØŒ عصیان Ùˆ طغیان کند . ØØ§Ú©Ù…یت ملت ØŒ یا ØÙ‚ قانونگذاری ملت ،بر پایه خردخود ملت ØŒ موقعی ممکن هست ØŒ Ú©Ù‡ یا منکر وجود چنین اÙلاهی بشوند ØŒ یا اوامر Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… اورا ØŒ در گستره های زندگی اجتماعی ØŒ تنگ Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ سازند . Ùˆ بالاخره ØŒ بشیوه ای ØŒ اورا از قدرت ورزی در این گستره ها ØŒ معا٠و بر کنار سازند . تا انسان ØŒ برای اندیشیدن در ساماندهی اجتماع ØŒÙقط بر پایه خرد خود ØŒ آزاد شود، Ùˆ بدینسان ØŒ خودش ØŒ سرچشمه ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ قانون گردد . تا هنگامی Ú©Ù‡ قانون اساسی ØŒ Ùقط از خرد خود انسان سرچشمه Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ آن قانون اساسی ØŒ نه قانون است ØŒ نه اساسی است . ØØ§Ú©Ù…یت درÙلسÙÙ‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ دراین عبارت خلاصه میشود Ú©Ù‡ سعدی آنرا شیوا Ùˆ رسا Ùˆ کوتاه بیان کرده است Ú©Ù‡ « دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند » . در یک جامعه ØŒ نمیتواند دو ØØ§Ú©Ù…یت Ùˆ دو ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ دو شاه ØŒ Ùˆ دو الله وجود داشته باشند . هم ØØ§Ú©Ù…یت ملت Ùˆ هم ØØ§Ú©Ù…یت الله ( یا یهوه Ùˆ ... ) اختراعیست خنده آور Ú©Ù‡ در قانون اساسی قلابی جمهوری اسلامی شده است ØŒ ودر قانون اساسی مشروطه هم ØŒ هردو این ØØ§Ú©Ù…یت در تنش باهم موجود هستند . در جامعه ØŒ یا باید الله ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت کند یا ملت . هم این Ùˆ هم آن ØŒ یک کلاهبرداری Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨ Ùˆ خدعه است ØŒ Ú©Ù‡ البته در اسلام ØŒ خدعه Ùˆ مکر ØŒ جایز است، Ùˆ این را « Ù…ØµÙ„ØØª Ùˆ ØÚ©Ù…ت » مینامند، Ú©Ù‡ چیزی جز همان « دروغ مقدس » نیست . در چنین صورتی ØŒ در این ادیان ØŒ خود « دین » ØŒ مسئله میشود . الله یا یهوه یا پدر آسمانی یا اهورامزدائی Ú©Ù‡ از او سلب قدرت شود ØŒ یا قدرتمند بماند ØŒ ولی نتوانش قدرتش را به کار ببندد ØŒ دیگر ØŒ اÙلاه نیست ،و دینش هم بی معنی است . اینست Ú©Ù‡ ØÙ„ مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ در این ملتها ØŒ درصورتی بطور منطقی ممکن است Ú©Ù‡ ØŒ منکر وجود این اÙلاهان بشوند ØŒ یعنی اَتیسم ( ناخداگری ) غلبه کند . ولی این راه در این اجتماعات ،در تاریخ دویست ساله معاصر ØŒ با شکست روبروشد . Ùˆ راه ØÙ„ های دیگر ØŒ همه راه ØÙ„ های نیم بند Ùˆ نوعی شعبده بازیهای منطقی Ùˆ ØÙ‚وقی شده است . البته بستن راه قدرت ورزی مستقیم Ùˆ رسمی یک دین ØŒ به هیچ روی ØŒ بستن راه Ù†Ùوذ غیر رسمی Ùˆ غیر مستقیم آن دین نیست . اگر با این معیار ØŒ این ØÚ©ÙˆÙ…تها در باختر بررسی گردند ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « اصل جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت » ØŒ در همه این کشورها ØŒ لنگ میزند Ùˆ در هیچکدام ØŒ این مسئله تمام عیار ØÙ„ نشده است . ØÙ„ مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ Ùقط از راه٠« تغییر تصویر خدا در اذهان » Ùˆ « تغیر Ù…Ùهوم دین » در اذهان ممکن میگردد. مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ،موقعی ØÙ„ میشود Ú©Ù‡ اصالت انسان Ùˆ اصالت خرد انسان Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شود .
ØÙ„ مسئله « جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت » ØŒ ØÙ„ مسئله « رابطه بینش انسان با ØÚ©ÙˆÙ…ت » است . اگر بتوانیم رابطه « بینش انسان را با ØÚ©ÙˆÙ…ت » Ú©Ù‡ نظم اجتماعی باشد ØŒ مشخص سازیم، رابطه دین را باØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ روشن میسازیم . البته هر نظمی در اجتماع ØŒ Ùˆ سق٠نظامهای اجتماعی Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت است ØŒ باید بر بینش استوار باشد . سق٠نظامهای اجتماعی در عربی ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت، Ùˆ در با ختر state, staat Ùˆ در ایران ØŒ «سامان» Ùˆ خشتره ( یا خشترات ) نامیده میشده است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ استوار بر این سر اندیشه بزرگ بوده است Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت یا سامان ØŒ باید از بÙÙ† جانهای مردمان، پیدایش یابد Ùˆ بجوشد . سامان ØŒ چیزی جعلی Ùˆ ساختگی Ùˆ وضعی نیست ØŒ بلکه سامان ØŒ پیدایش Ùˆ زایش خرد کاربند ØŒ از بÙÙ† جانهای انسانهاست ØŒ چون سامان یا ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ « ساماندهی زندگانی همه مردمان Ùˆ همه طبیعت با همست . این روند را «جهان آرائی» یا «آرایش گیتی» نیز مینامیده اند .در کتاب مینوی خرد ( ترجمه ØªÙØ¶Ù„ÛŒ ) رد پای این اندیشه باقی مانده است ØŒ Ú©Ù‡ اسناخرد یا مینوی خرد است Ú©Ù‡ جهان را سامان میدهد ØŒ یعنی منظم Ùˆ مرتب میسازد Ùˆ اداره میکند . الهیات زرتشتی ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« مینوی » را به معنای آسمانی Ùˆ ملکوتی Ùˆ « خرد ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ گیتی » بکار برده است، Ùˆ در ذهن ما این معنا ØŒ جا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است . در ØØ§Ù„یکه ØŒ مینو ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ از آن ØŒ گیتی میروید Ùˆ شاخ Ùˆ برگ Ùˆ بر این گیاه در ÙØ±Ø§Ø² ØŒ مینو یا جهان برین Ùˆ آسمان میشود . این اندیشه Ùˆ تصویر، برضد اندیشه دو جهان است .آسمان ØŒ گسترش زمین است . آسمان ØŒ شاخ Ùˆ برگ Ùˆ میوه درختیست Ú©Ù‡ در زمین کاشته شده است . آسمان ،از زمین بریده نیست ØŒ بلکه خوشه ایست Ú©Ù‡ بر ÙØ±Ø§Ø²Ú¯ÛŒØ§Ù‡ میروید . زمین Ùˆ آسمان ØŒ یک گیاه Ùˆ یک گوهرند . خردکاربند ( یا گیتی خرد gitikhrad) یا خرد آزماینده ØŒ روئیده از خرد بنیادی یا مینوئی خرد است، Ú©Ù‡ در بÙÙ† هر انسانیست . خرد مینوی یا مینو خرد ØŒ به معنای « خرد بÙÙ†ÛŒ یا خرد بنیادی » است . آن خردی Ú©Ù‡ در بÙÙ† هر انسانی هست ØŒ از این خرد است Ú©Ù‡ اجتماع ØŒ سامان مییابد . خرد کاربند در شاهنامه ØŒ خردیست Ú©Ù‡ از این خرد بنیادی ØŒ زائیده میشود، Ùˆ اجتماع انسانی را سامان میدهد . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ روند سامان دادن همه با همست . یک چیز ثابت Ùˆ ایستا Ùˆ غیر متغیری بنام ØÚ©ÙˆÙ…ت نیست . بلکه ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ روند پویای ساماندهی است . یک جامعه زنده ØŒ همیشه از نو ØŒ خود را با خردش ØŒ سامان میدهد . این خرد بÙÙ†ÛŒ یا بنیادی ØŒ این خرد Ø§ÙØ²ÙˆÙ†ÛŒ ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « خرد Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ » هست ØŒ Ú†Ù‡ غایتی دارد ØŸ غایت این مینوی خرد ØŒ این اَسنا خرد ØŒ سامان دادن مردمان ØŒ برای بهتر زیستن باهم ØŒ برای پرورش جانهای همدیگر ØŒ برای انباز شدن جانها در شادیهاباهمست . غایت این خرد ØŒ سامان دادن مردمان ØŒ برای آنست Ú©Ù‡ جانها را از هر گزندی Ùˆ آزاری دور دارند . نکته بسیار مهم اینست Ú©Ù‡ این ØŒ یک بینش ساخته Ùˆ پیش پرداخته یا معلومات یا آموزه ای نیست Ú©Ù‡ در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ انسان ØŒ چون گنجی مدÙون باشد ØŒ بلکه این ØŒ « خرد » یا « اصل زاینده Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ بینش ها Ùˆ اندیشه ها Ùˆ آموزه هاست » Ú©Ù‡ در بÙÙ† همه انسانها هست ØŒ Ùˆ این خرد بنیادیست Ú©Ù‡ سامانده جانها ØŒ به غایت پروردن جانها ØŒ Ùˆ ایمن داشتن جانها Ùˆ خردها ØŒ از آزار Ùˆ گزند است .
بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ سامان یا ØÚ©ÙˆÙ…ت در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ با « سرچشمه بینشی» کار دارد Ú©Ù‡ از بÙÙ† جان Ø®ÙˆØ¯ÙØ§Ù†Ø³Ø§Ù†Ù‡Ø§ میتراود Ùˆ میجوشد Ùˆ میزاید . به عبارت دیگر ØŒ نظم ØŒ روند زائیدن جان یا زندگی در گیتی است . « خرد » از « جان » پیدایش مییابد . خود اصل زندگی یا جان ØŒ مستقیما تØÙˆÙ„ به خردی Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ برای پاسداری جان Ùˆ سامان دادن جانها میاندیشد . خود٠جان یا زندگیست Ú©Ù‡ چشم میشود ØŒ Ùˆ چشم بیننده Ùˆ نگاهدارنده Ùˆ پاسدار اجتماع زندگان میگردد . جان انسان ØŒ در گسترش ØŒ چشم میشود ØŒ خرد میشود ØŒ دین میشود . این سه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ چشم Ùˆ خرد Ùˆ دین باشند ØŒ باهم اینهمانی داشته اند، Ùˆ سپس به آنها معانی Ù…ØØªÙ„٠داده اند . بÙÙ† جان انسان ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ تØÙˆÙ„ به چشم مییبابد ØŒ Ú©Ù‡ اصل بینش زاینده است . « دین » ØŒ هنوز نیز در کردی ØŒ به معنای « زائیدن Ùˆ دیدن » است . در واقع « دین » به معنای « بینشی است Ú©Ù‡ از بÙÙ† جان Ùˆ زندگی انسان ØŒ بتراود . دین Ùˆ خرد ØŒ بینشی هستند Ú©Ù‡ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ùˆ مستقیم ØŒ از جان خود انسان ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . امروزه در علم ØÙ‚وق ØŒ در باختر، در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ تنگ تری ØŒ این پدیده را ØŒ « وجدان » میخوانند . وعلم ØÙ‚وق ØŒ در با ختر ØŒ دیگر از « آزادی ادیان» دم نمیزند ØŒ بلکه گامی ÙØ±Ø§ØªØ± نهاده است Ùˆ « آزادی وچدان » را خواستاراست .همین وجدان را در Ø´Ú©Ù„ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒØ´ ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ « دین » مینامید . آزادی دینی ØŒ اینست Ú©Ù‡ انسان ØÙ‚ دارد میان یکی از ادیان موجود ØŒ یکی را انتخاب کند . چنین آزادی ØŒ بسیار تنگ است . آزادی ØŒ در انتخاب میان آنچه موجود است ØŒ زندانی میشود . آزادی ØŒ آزادی در امکانات است . آزادی وجدان ØŒ این معنی را دارد Ú©Ù‡ هر ÙØ±Ø¯ÛŒ ØŒ خودش میتواند سرچشمه زایش بینش دینی باشد . هرکسی ØŒ آزاداست ØŒ دین خودش را ØŒ خودش Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ . البته نقص این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± با ختر اینست Ú©Ù‡ پیوند « زندگی » Ùˆ « دین » Ùˆ « بینش زائیده از انسان » در آن ØŒ نمودار Ùˆ چشمگیر نیست . « وجدان » در با ختر ØŒ یک دامنه ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ خصوصی است . در ØØ§Ù„یکه « دین » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ú©Ù‡ همان « وجدان » باشد ØŒ اصل سامانده اجتماعست . بینشی از هر ÙØ±Ø¯ÛŒ میتراود Ú©Ù‡ میتواند اجتماع را سامان دهد . بینش انسان ØŒ جامعه ساز Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ساز Ùˆ قانون ساز است . در ادیان ابراهیمی ودر الهیات زرتشتی ØŒ این Ù…Ùهوم « دین » دگرگون ساخته شده، Ùˆ به Ú©Ù„ÛŒ ØªØØ±ÛŒÙ کردیده است ØŒ ودرست واژگونه ساخته شده است . « دین » Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ بینش جوشیده Ùˆ تراویده از بنیاد زندگی هر انسانی بوده است ØŒ معنایش را از دست داده است . این یقین به جوشش خرد بنیادی از خود انسانها ØŒ سرکوبی Ùˆ Ù†ÙÛŒ شده است . « ایمان » به شخص ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ از الله یا پدر آسمانی یا یهوه ØŒ Ú©Ù‡ ØØ§Ù…Ù„ بینش است ØŒ در این ادیان ØŒ دین شمرده میشود . واین برضد یقینی است Ú©Ù‡ بینش سامانده اجتماع از خود هر انسانی میتراود . این « دین » بر ضد Ù…Ùهوم « دین » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . از دیدگاه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ادیان ابراهیمی Ùˆ الهیات زرتشتی ØŒ نه تنها ØŒ دین نیستند ØŒ بلکه « ضد دین Ùˆ Ù†ÙÛŒ دین Ùˆ نیستی Ùˆ انکار دین » هستند . اینست Ú©Ù‡ با جنبش نوزائی در باختر ØŒ « یقین به طبیعت انسان ØŒ ویقین به Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ انسان در بینش ØŒ واراده به زندگی کردن در این گیتی ØŒ Ùˆ یقین به اینکه خرد خود انسان ØŒ توانا به سامان دادن زندگی خود در گیتی است » Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ . Ùˆ همین یقین بود Ú©Ù‡ نام « سکولاریته Ùˆ لائیسیته » Ú¯Ø±ÙØª ØŒ Ùˆ در شعار « جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین » ØŒ عبارت بندی شد . این دینی Ú©Ù‡ مردم ØŒ خواهان جدائیش از ØÚ©ÙˆÙ…ت بودند ØŒ همان « ضد دین مسیØÛŒØª Ùˆ ضد دین یهودیت Ùˆ ضد دین اسلام Ùˆ همچنین ضد دین زرتشتی ( بنا بر تعری٠دین در الهیات زرتشتی ) بود .ازاین پس ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت یا سامان ØŒ استوار بر دینی میشد Ú©Ù‡ در آن انسان ØŒ یقین از توانائی خردش در Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ بینش داشت، Ùˆ با این بینش ØŒ میتوانست اجتماع را سامان دهد . پس ØÚ©ÙˆÙ…ت یا سامان ØŒ باید از همه این ضد دینها Ú©Ù‡ « ادعای دین ØÙ‚یقی بودن » میکنند ØŒ جدا Ùˆ رها Ùˆ آزاد ساخته شود . این خرد سامانده ØŒ این خرد برگزیننده ØŒ این خرد قانونگذار، این خرد مبدع Ùˆ مبتکر خود انسانست Ú©Ù‡ باید جانشین « علم الهی گردد Ú©Ù‡ در کتابهای مقدسه این ضد دینها Ú©Ù‡ ادعای مالکیت ØÙ‚یقت Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ میکنند » بشود ،و همه امور را سامان بدهد، Ùˆ این خرد بنیادی یا مینو خرد در انسانست Ú©Ù‡ خودش ØŒ دین است ØŒ Ùˆ آنچه در این جامعه ها ØŒ دین نامیده میشود ØŒ ضد دین است . در این ادیان ØŒ اÙلاه ØŒ همگوهر انسان نیست ØŒ Ùˆ همه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒÙ‡Ø§ ØŒ یعنی اصل Ùˆ سرچشمگی ØŒ در این الاه ØŒ جمعست . اصالت Ùˆ ابتکار Ùˆ ابداع ØŒ ویژگی Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ اوست . الاه ØŒ سرچشمه همه بینش هاست . Ùˆ طبعا انسان ØŒ خودش نمیتواند به این بینش برسد . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خدا ØŒ خوشه ای از بذرها ÛŒ بینش از بذرهای جان هاست ØŒ Ùˆ خدا این بذرها را Ù…ÛŒØ§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ ØŒ Ùˆ هر یکی از انسانها ØŒ بذر خرد خدا Ùˆ بذر جان خدا ( جانان ) هستند . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جان Ùˆ خرد انسان ØŒ هما Ù† اندازه اصالت دارد Ú©Ù‡ جان Ùˆ خرد خدا . به عبارت دیگر ØŒ خرد هرانسانی Ú©Ù‡ مستقیما ازاین جان٠جانان روئیده ØŒ همان اندازه اصل ابداع Ùˆ ابتکار Ùˆ نوآوری Ùˆ قانونگذاری Ùˆ ساماندهیست Ú©Ù‡ خدا .
پس باید ØŒ بینش Ùˆ اندیشه زنده Ùˆ تازه ای Ú©Ù‡ از اصل زاینده ØŒ یا خرد بنیادی انسانها میزاید ØŒ جانشین کتابهای مقدس Ùˆ شریعت ها Ùˆ « ایمان به آورندگان بینش از الاه » گردد . اینست Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ پدیده « دین » ØŒ نیازی به Ù…Ùهوم « ایمان » ندارد . کار اصلی این خرد بنیادی انسانها ØŒ Ú©Ù‡ چهره خود جان Ùˆ زندگی انسانهاست ØŒ در این میاندیشد Ú©Ù‡ : چگونه انسانهای گوناگون ØŒ میتوانند باهم زندگی کنند ØŒ چگونه انسانهای گوناگون میتوانند باهم ØŒ بهتر Ùˆ شادترزندگی کنند، Ùˆ سامان یا ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ پیآیند این هماندیشی Ùˆ همپرسی خرد بنیادی خود انسانهاست . باهم زیستن ØŒ یا « هم + زی » شدن در اجتماع ØŒ همان همجانی یا «یک جانشدن» است . یکتا جان شدن همه جانها در اجتماع ØŒ در اثر هماندیشی Ùˆ همپرسی ØŒ در Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ØŒ یک پدیده متاÙیزیکی ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ دنیا شد . در ØØ§Ù„یکه ØŒ به هم پیوستن جانها در این گیتی ودر اجتماع ØŒ «باهم سیمرغ یا خدا شدن »، در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ربطی به ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ گیتی نداشت. در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ دوجهان وجود نداشت ØŒ بلکه آرزو برای واقعیت بخشی همزیستی یا « همجانی » ØŒ در همین گیتی بود . آنچه « ÙˆØØ¯Øª وجود » ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ گیتی خوانده شد ØŒ همجانی Ùˆ «هنرهمزیستی در همین گیتی »هست . این خرد تراویده از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ جان انسانها ست Ú©Ù‡ « اصل اجتماع ساز » است ØŒ نه « ایمان به این ضد دین ØŒ Ùˆ نه ایمان به آن ضد دین . دین ØŒ نیاز به ایمان ندارد . دینی Ú©Ù‡ استوار بر ایمانست ØŒ ضد دین است . ایمان ØŒ همیشه جانشین دروغین دین است .دین ØŒ نیاز به ایمان ندارد . دین ØŒ اصل « اصالت انسان » است . ایمان ØŒ نشان بیدینی است Ú©Ù‡ ایمان ØŒ جانشین آن میشود ØŒ جنبش « سکولاریته » یا « جنبش جداساختن ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین ØŒ استوار بر چنین اندیشه ای از « دین » یا « ضد دین »بود . این اندیشه را صدر اعظم پادشاه ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ ØŒ بنام میشل لوهپیتال Michel de L´Hopital در مجلس شورای شاهی ØŒ درست پیش از جنگهای مذهبی هوگه نوتهاhugenotte در 1562میلادی بیان کرد . او Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ : « این مهم نیست Ú©Ù‡ دین ØÙ‚یقی کدامست ØŒ بلکه این مهم است Ú©Ù‡ چگونه ما باهم زندگی کنیم » . همین اندیشه ØŒ یکی از بزرگترین خشتها در شالوده بنائی بود Ú©Ù‡ امروزه نام « سکولاریته » دارد . در ست همین اندیشه بود Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ از هزاره ها پیش بوده است ØŒ Ùˆ درمنشور کورش ØŒ باز تاب ÛŒØ§ÙØªÙ‡ØŒ Ùˆ نخستین Ø´Ú©Ù„ قانونی Ùˆ تاریخی خودرا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ این ساسانیان بودند Ú©Ù‡ کوشیدند این ریشه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ مردمی ایران را سرکوب کنند .
واژه « جان » در اصل ØŒ «گیان» بوده است . هنوز هم کردها به جان ØŒ « گیان » میگویند . بررسی در خود همین واژه ØŒ ما را درشناخت تصویر « جان » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ یاری میدهد Ùˆ بسیاری از نکات گمشده را روشن Ùˆ برجسته میسازد . این واژه ØŒ مرکب از دوبخش است .1- Ú¯ÛŒ ،و دیگری 2- یان . یان ØŒ به معنای جای آشتی Ùˆ آرامش ØŒ جای جمع Ùˆ همآهنگی اضداد ØŒ یعنی آشیانه مهر است . این « یان » ØŒ پسوند « ایران » هم هست ØŒ Ú©Ù‡ در اصل ØŒ «ایریانه» بوده است ØŒ Ùˆ « ایران » به معنای « خانه Ùˆ میهن رام، یا جای مهرورزی رام » است . ایران ØŒ خانه Ùˆ آشیانه خدای موسیقی Ùˆ شعر Ùˆ رقص Ùˆ شناخت ØŒ جای خدای زیبائی Ùˆ مدنیت است . در کردی به سیاستمدار ØŒ «رامیار» میگویند Ú©Ù‡ به معنای « یار رام » است ØŒ چون رام ØŒ خدای مدنیت Ùˆ شهر بوده است . پیشوند واژ Ù‡ « گیان = جان » Ú©Ù‡ واژه « گی» باشد به شکلهای گوناگون نوشته Ùˆ ØªÙ„ÙØ¸ شده است . Ú¯ÛŒ Ùˆ جی Ùˆ Ú˜ÛŒ Ùˆ زی ØŒ همه یک واژه اند . « زی» ØŒ همان پیشوند « زیستن » است . در ایران به شهرها ØŒ « جی » Ù…ÛŒÚ©ÙØªÙ‡ اند . به ویژه نام شهر اصÙهان ØŒ « جی » بوده است . امروزه وقتی ما از « جان » ØµØØ¨Øª میکنیم ØŒ Ùˆ میگوئیم Ú©Ù‡ : به جان تو یا به جان من ØŒ جان را یک پدیده ÙØ±Ø¯ÛŒ میگیریم . Ù‡Ø±ÙØ±Ø¯ÛŒ ØŒ جانی دارد . ولی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جان هر ÙØ±Ø¯ÛŒ ØŒ بخشی « آمیختنی » با Ú©Ù„ جانها ( جانان = Ú¯ÙØ´ Ùˆ باد ) بوده است . اینست Ú©Ù‡ « جی » Ú©Ù‡ جان باشد ØŒ « جان تمام یک شهر یا جامعه در همآهنگی باهم » نیز بوده است . جانها، هنگامی با هم همآهنگند Ú©Ù‡ به هم آمیخته اند . این معنا در زبان ترکی ØŒ بخوبی زنده باقیمانده است . چنانکه در ترکی ØŒ « جی » به معنای « همداستانی Ùˆ همزبانی Ùˆ یک جهت Ùˆ متÙÙ‚ » است . درکردی نیز ØŒ Ú¯ÛŒ ØŒ معنای « همه » را نیز دارد . در این راستا ØŒ جان ØŒ شیره یا Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ ( جوهر ) انسانها شمرده میشده است ØŒ چنانچه روغن یا شیر ØŒ جان ØÛŒÙˆØ§Ù† شمرده میشود . اینست Ú©Ù‡ در نائینی ØŒ جی به معنای صمغ درخت Ùˆ بوته است . از آنجا Ú©Ù‡ شیره Ùˆ Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ درخت Ùˆ گیاه Ùˆ Ù†ÛŒ ØŒ چسبنده است ØŒ نماد « مهر » است . به همین علت ØŒ « اشه » Ú©Ù‡ امروزه به ØÙ‚یقت Ùˆ راستی Ùˆ نظم... ترجمه میشود ØŒ همان « اشیر= شیر = خشیر= اخشیر » میباشد Ú©Ù‡ شیره درون چیزها باشد، Ùˆ پسوند Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« انتلشی » در ÙلسÙÙ‡ ارسطو ØŒ همین اشه Ùˆ اشی است . اشه ØŒ گوهر Ùˆ جان چیزها Ùˆ انسانهاست ØŒ Ùˆ این جان انسان ØŒ همان مهر یا نیروی به هم چسباننده Ùˆ پیوند دهنده ( نظم ) است . به عبارت دیگر ØŒ جان = گیان ØŒ هم بیان ÙØ±Ø¯ÛŒØª جان Ùˆ هم بیان « همجانی Ùˆ همزیستی Ùˆ همآمیزی همه با هم است . اینست Ú©Ù‡ جانهای ÙØ±Ø¯ÛŒ در گیتی یا در شهر یا در اجتماع ØŒ میتوانند ØŒ همجانی را در خود دریابند Ùˆ همزیستی کنند . چون همه جانها در اصل ØŒ به هم آمیخته بودند Ùˆ ویژگی آمیختن باهم را دارند، Ùˆ پس از مرگ نیز ØŒ این گوهر به اصلش باز میگردد ( Ú¯ÙØ´ Ùˆ باد ) Ùˆ با همه جانها میآمیزد . از اینروست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم رد پای این واژه « Ú¯ÛŒ » در واژه نامه ها باقیمانده است ØŒ چون Ú¯ÛŒ به معنای سیمرغ نیز بوده است .نماد« باد» ØŒ معمولا بالهای « پرنده » است . جان ØŒ پس از مرگ ØŒ باد میشود Ùˆ پرواز میکند . سیمرغ ØŒ یعنی جانان ØŒ جان Ùˆ گوهر Ùˆ شیره هر انسانیست . در هزوارش ØŒ گوهر ØŒ تالمن است Ú©Ù‡ به معنای شهباز است . خوشه ØŒ تبدیل به مرغ میشود . سپاروک ØŒ کبوتراست Ùˆ سپاری ØŒ خوشه کندم Ùˆ جو است . از دÙÙ… گاو ( Ú¯ÙØ´= جانان ) در نقشهای میتراس ØŒ یک یا سه خوشه گندم میروید، Ùˆ این خوشه ها به سق٠آسمان میرسند، Ú©Ù‡ جامه های میتراس باشند ،و این قبا یا کب میتراس در اثر « باد » مواج است . Ùˆ درست در سوی Ú†Ù¾ آن ØŒ زاغ هست Ú©Ù‡ مرغ بینش میباشد . خوشه ای Ú©Ù‡ از Ú¯ÙØ´ میرنده ØŒ میروید ØŒ باد میشود Ùˆ میپرد . البته روند بینش انسان هم همین راه را Ù…ÛŒ پیماید ØŒ چون خوشه ( مجموعه تخمها ) اصل روشنی است . تخم میروید Ùˆ پیدایش Ù…ÛŒ یابد یعنی روشن میشود Ùˆ بینش میگردد . سپس دیده خواهد شد Ú©Ù‡ همین جان ( همین سیمرغ ) است Ú©Ù‡ تبدیل به « خرد » انسانی میشود . پس خرد ØŒ میتواند با اندیشیدن ØŒ همه Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را با هم همآهنگ بسازد Ùˆ آشتی بدهد . خرد ذاتی خود انسانها Ú©Ù‡ « اسنا خرد » هم نامیده میشود ØŒ میتواند میان همه انسانها ØŒ ایجاد مهرو همبستگی کند Ùˆ جهان را بیاراید . این ویژگی آبکی یا شیری ( شیره Ùˆ Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ ) یا مایعی بودن جان ØŒ هویت مهری Ùˆ چسبندگی گوهر جان را نشان میدهد . جان ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ø³ تن است . این ویژگی ØŒ سپس در اشعار Ø¹Ø±ÙØ§ باقی میماند . مثلا مولوی بلخی میگوید :
مراست جان Ù…Ø³Ø§ÙØ± ØŒ Ú†Ùˆ آب Ùˆ من چون جوی
روانه جانب دریا Ú©Ù‡ شد مدار Ø³ÙØ±
میان دریا ØŒ چایگاه سیمرغست . در میان دریای ÙˆÙØ±ÙˆÚ©Ø´ ØŒ درخت همه تخمه روئیده است Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø²Ø´ سیمرغ نشسته است ( همه تخمه زندگان = سیمرغ = جانان ) .
طرÙÙ‡ Ú©Ù‡ چون خنب تنم بشکند یابد این باده ØŒ قوامی دگر
یا درباره مرک سنائی میگوید :
صاÙÛŒ انگور به میخانه Ø±ÙØª چونکه اجل ØŒ خوشه تن را ÙØ´Ø±Ø¯
شد همگی جان ØŒ مثل Ø¢ÙØªØ§Ø¨ جان شده را ØŒ مرده نباید شمرد
جان ØŒ شیره خوشه انگور تن است Ú©Ù‡ در مرگ به میخانه میرود Ú©Ù‡ جای همه خمهای Ù…ÛŒ است . به همین علت ØŒ به « زیبق یا جیوه » Ú©Ù‡ میان Ùلزات ØŒ Ùلز آبکی است ØŒ هم « آبک » Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ هم « غیان » Ú©Ù‡ معرب همان « گیان » باشد . زیبق هم همان « زی + بغ » یا « Ú¯ÛŒ + بغ » است Ú©Ù‡ به معنای « شیره خدا + خدای جان » Ùˆ خدای شیره است . Ùˆ در کردی ØŒ ژیان Ùˆ Ú˜ÛŒ به معنای زندگی است Ùˆ ژیاری ØŒ به معنای شهرنشینی Ùˆ تمدن است . نام دیگر زیبق ØŒ « پرنده » است Ú©Ù‡ بخوبی میتوان دید Ú©Ù‡ همان Ú¯ÛŒ = جی ( جی ØŒ پیشوند جیوه ) است Ú©Ù‡ سیمرغ باشد . چرا همه جانها باهم ØŒ Ø´Ú©Ù„ سیمرغ یا پرنده داشتند ØŒ چون یک Ø´Ú©Ù„ دیگر از مجموعه جانها ØŒ همان « باد » بود . در بندهش ØŒ جان انسان از سر، با « باد » میآمیزد ،و طبعا « باد= دم = جان » ØŒ بÙÙ† Ùˆ تخم انسانست . البته باد ØŒ اصل مهر هم هست ØŒ چنانکه در کردی ØŒ باد به معنای « پیچ » است ØŒ Ùˆ عشق ØŒ به هم پیچیدن بوده است . گیاه پیچه Ú©Ù‡ « اشق پیچان » نامیده میشود ØŒ نماد عشق بوده است ØŒ Ùˆ واژه « عشق » ØŒ معرب همین « اشق » است Ùˆ اشق پیچان ØŒ همان عشقه است Ú©Ù‡ از همان ریشه « اشه » است . بدینسان ØŒ گستره Ù…Ùهوم « جان » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ برای ما Ù…ØØ³ÙˆØ³ Ùˆ ملموس میشود .
برای ما، « جان » ØŒ پدیده ای جدا از « مهر » Ùˆ جدا از پدیده « همجانی Ùˆ همزیستی Ùˆ اجتماع » است . از اینرو ØŒ جان برای ما آن معنی را ندارد Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ داشته است . Ùˆ از اینرو ØŒ با معیار قرار دادن Ù…Ùهوم خود از جان ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را نا دیدنی میسازیم .
چگونه جان ، تبدیل به « خرد» میشود ؟
خرد = دین = چشم
این تØÙˆÙ„ گوهر خود « جان » به « خرد » است Ú©Ù‡ بنیاد اندیشه سکولاریته است . اکنون به رابطه جان با خرد در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران پرداخته میشود . از شناخت این Ù…Ùهومست Ú©Ù‡ بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ آنچه غربیان در تئوریهای سکولاریته Ú¯ÙØªÙ‡ اند ØŒ در این Ù…Ùهوم جان Ùˆ خرد ØŒ Ùˆ در رابطه آندو به هم موجود هست . در گزیده های زاد اسپرم بخش 30 پاره 23ØŒ رد پای این اندیشه ØŒ Ú©Ù‡ رابطه جان را با خرد معلوم میسازد ØŒ باقیمانده است . در این پاره Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ این جانست Ú©Ù‡ نخست به چشم ØŒ تØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ یابد Ùˆ سپس در مغز ØŒ اصل اندامهای ØØ³ÛŒ ( ØÙˆØ§Ø³ پنجگانه ) میگردد . در گزیده های زاد اسپرم میآید Ú©Ù‡ « جان ØŒ نخست ØŒ تخم Ú©Ù‡ آتش تخمه است ØŒ در جای رود ØŒ با ØªØ§ÙØªÙ† ... نخست ØŒ چشمان نگاشته شود ØŒ Ùˆ روشنی آتش آن ØŒ خود به وسیله چشمان ØŒ پدید آورده شود . پس به سبب Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ کامل سر ØŒ در اوج مغز جای گیرد » . در جای دیگر از گزیده های زاد اسپرم میآید Ú©Ù‡ « Ú†Ù‡ ازآن Ú©Ù‡ در مغز سراست ØŒ ØÙˆØ§Ø³ منشعب شوند Ú©Ù‡ بینائی Ùˆ شنوائی Ùˆ بویائی Ùˆ چشائی Ùˆ بساوائی هستند » . جان Ú©Ù‡ در آغاز ØŒ تخم هست ØŒ در « جای » میرود . این تخم جان ØŒ همان « Ú¯ÛŒ » یا سیمرغ است . هنگامی در زهدان ØŒ قرار Ú¯Ø±ÙØª ØŒ نخستین چیزی Ú©Ù‡ در تØÙˆÙ„ تخم سیمرغ ØŒ یا نطÙÙ‡ ØŒ پدیدار میشود ØŒ چشم Ùˆ سپس اصل ØÙˆØ§Ø³ در مغزسر است . پس ،از جان ØŒ در آغاز همه اندامهای شناختی پیدایش Ù…ÛŒ یابند . جان ØŒ پیش از همه تبدیل به چشم میشود . امروزه برای ما ØŒ چشم Ùˆ خرد Ùˆ دین ØŒ سه چیز جدا از همند . ولی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ این سه ØŒ باهم یکی بودند . خرد Ùˆ دین ØŒ همان چشم بود . دین در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ شریعت یا آموزه یا اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ تعالیم رسول الله یا ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ یهوه نبود ØŒ بلکه « دین » ØŒ « چشم بیننده » خود انسان بود . هنوز هم در کردی ØŒ « دین » به معنای 1- دیدن Ùˆ 2- زائیدن هست . دین ØŒ بینشی است Ú©Ù‡ از خود انسان بزاید . واژه « دیه » در کردی به معنای « چشم » است . « دی » هم دید چشم است Ùˆ هم به معنای « تامل Ùˆ دقت » است Ùˆ هم به معنای « دیو » است Ú©Ù‡ همان زنخدا سیمرغ بوده است Ú©Ù‡ سپس زشت ساخته شده است . در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ همان « دَی » است Ú©Ù‡ یک معنایش « شب Ø§ÙØ±ÙˆØ² » است Ú©Ù‡ « ماه » باشد Ùˆ ماه بنابر جهان بینی ایرانی ØŒ چشم آسمانست . در بÙندهشن ( بخش چهارم ) ØŒ بÙÙ† انسان ØŒ دارای پنج بخش است Ùˆ یک بخش آن ØŒ آینه نامیده میشود ØŒ Ú©Ù‡ معربش همان « عین » میباشد . موبدان ØŒ واژه « آینه » را در بندهشن ØŒ جانشین واژه « دین » ساخته اند Ú©Ù‡ رد پایش در یسناها باقی مانده است . این کار را بدان علت کرده اند Ú©Ù‡ واژه « دین » ØŒ مستقیما معنای « مادینگی Ùˆ زایندگی » هم داشته است . آنها میخواستند ØŒ روند بینش را از روند زایش Ùˆ رویش ØŒ دور سازند، تا روشنی ØŒ اصل بینش باشد نه تاریکی زهدان Ùˆ زمین . بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ دین یا آینه ØŒ همان چشم است . واین « چشم » همان « خرد » است . در شاهنامه میآید Ú©Ù‡ :
خرد، چشم جانست ، چون بنگری
تو بی چشم جان ،« این جهان» نسپری
معمولا ØŒ بجای این جهان ØŒ آن جهان میگذارند . ولی « این جهان » صØÛŒØ است ØŒ چون کسی آن جهان را نمیسپرد ØŒ Ùˆ چشم جان ØŒ برای نگهداری جان در این جهانست. خرد ØŒ نگهبان جان ØŒ Ùˆ مرهون Ùˆ سپاسگذار جانست . اینکه خرد ØŒ چشم جان یا « نیروی بینندگی زندگی » است ØŒ نگهبان Ùˆ پرستار زندگی در گیتی است ØŒ رد پایش در متون پهلوی ØŒ بسیار است . در ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ( در گزیده های زاد اسپرم ) مردمان ØŒ در اندیشه ØŒ همدیگر را Ù…ÛŒ بینند ØŒ ودر اندیشیدن ØŒ همدیگر را میپرسند. در بهرام یشت Ùˆ در دین یشت ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « دین » ØŒ چشمیست Ú©Ù‡ در تاریکی Ùˆ از دور ØŒ کوچکترین چیزها Ùˆ جنبش هارا Ù…ÛŒ بیند . دین Ùˆ خرد ØŒ هردو، چشم بیننده هستند Ú©Ù‡ از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ جان انسان ØŒ زائیده میشوند . دین ویا خرد ØŒ Ùˆ به هیچ روی ØŒ صندوق معلومات ØŒ یا مجموعه اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ نواهی Ùˆ تعلیمات ØŒ یا کتاب یا آموزه یا شریعتی نیست Ú©Ù‡ کسی از سوی خدا بیاورد ØŒ Ùˆ دیگران به آن شهادت بدهند Ùˆ یاد بگیرند Ùˆ ØÙظ کنند . دین ØŒ مسئله زایانیدن نیروی بینائی ازوجود خود ØŒ در آزمایشهای زندگیست . خرد هم ØÙظ کردن آموزه یک متÙکر از غرب مانند مارکس یا Ù‡Ú¯Ù„ یا ویلیام جیمز نیست . خرد Ùˆ دین نیروی بینشی است Ú©Ù‡ از درون تجربیات خود ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . چنانکه رستم پس از پیمودن Ù‡ÙØª خوان خطر Ùˆ ماجرا ØŒ چشم خورشید گونه پیدا میکند . از هلال ماه در تاریکی ØŒ خورشید زاده میشود . چشمان انسان ØŒ هلال ماهی هستند Ú©Ù‡ خورشید را میزایند . یکی از ØªØØ±ÛŒØ±Ù‡Ø§ÛŒ خرد دراوستا ( رایشلت ) « خَرَه تاو » است Ùˆ نام خورشید در کردی « خوره تاو » است . خرد ØŒ همان خورشید یا چشم جهانست . همه چشمان انسانها در آسمان به هم Ù…ÛŒ پیوندند Ùˆ باهم خورشیذ میشوند .
بالاخره از این بررسیهای کوتاه ، دیده شد که از جان انسان ، که تخم خود سیمرغ یا خود خداست ، خرد و یا دین میروید یا میزاید . با این چشم است که انسان باید زندگی را در گیتی نگاهبانی کند و بپرورد . با این چشم است که باید زندگی را در « همزیستی ، در اجتماع » سامان بدهد .
« جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین » در باختر ØŒ عبارت بندی منÙÛŒ یک جنبش دراز مدت است Ú©Ù‡ بدون عبارت بندی مثبتش ØŒ چشمگیر نمیشود . چدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین ØŒ جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از بینشی است Ú©Ù‡ در شرع اسلام ØŒ در آموزه عیسی یا موسی ØŒ جامعه ها را سامان Ùˆ نظم میدهد . مسئله ØŒ تنها جدا کردن ØÚ©ÙˆÙ…ت از ادیان ( بدان معنی Ú©Ù‡ در ادیان نوری Ùˆ ابراهیمی متداولست ) نیست ØŒ بلکه بنیاد گذاردن ØÚ©ÙˆÙ…ت بر بینشی است Ú©Ù‡ مستقیما از خرد یا چشمی Ú©Ù‡ از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ جان Ùˆ زندگی خود انسانها ØŒ جوشیده است . مسئله ØŒ تغییر دادن معنا Ùˆ گوهر دین است . این را در باختر امروزه در آثار ØÙ‚وقی ØŒ «وجدان آزاد» میگویند . از این رو در قوانین اساسی باختر ØŒ میکوشند ØŒ بجای « آزادی دین » ØŒ « آزادی وجدان » بگذارند . وجدان آزاد Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ انسان Ú©Ù‡ از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ زندگیش برآمده باشد ØŒ « دین ØÙ‚یقی » است Ùˆ همه این ادیان ØŒ ضد دین هستند . آکاهبود همه انسانها در تصر٠این « بینش دروغین ØŒ این ضد دین » هست Ùˆ در زیر این لایه آگاهبود دروغین ØŒ این دین ظاهری ØŒ همان وجدان آزاد انسانیست Ú©Ù‡ ایرانی آنرا « اسنا خرد ØŒ یا ارکه » مینامید . همه ادیان ابراهیمی ØŒ راه پیدایش چنین بینشی را از خود جان انسان ØŒ بسته اند . ما به بینشی Ú©Ù‡ از «وجدان آزاد» یا « اسنا خرد » انسان ØŒ پیدایش یابد نیاز داریم تا همزیستی همه جانها را سامان بدهیم ØŒ تا مسائل کنونی اجتماعی Ùˆ ملی Ùˆ بشری را ØÙ„ کنیم . مسئله جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین ØŒ مسئله جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از « ضد دین ها » است Ú©Ù‡ امروزه همه جا ØØ§Ú©Ù…ند . مسئله بنیاد نهادن ØÚ©ÙˆÙ…ت بر شالوده وجدان آزاد یا « اسنا خرد » است Ú©Ù‡ از سرچشمه جان Ùˆ زندگی واقعی همه انسانها بجوشد Ùˆ این اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بوده است Ùˆ هست .
...
منوچهر جمالی
Ùیلسو٠معاصر ایران
جمهوری ایرانی
مسئله « جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین »
در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران
مسئله جدائی دین ازØÚ©ÙˆÙ…ت
یا مسئله « رابطه بینش انسان با ØÚ©ÙˆÙ…تست »
اولویت « جان یا زندگی » بر « ایمان »
این مهم نیست Ú©Ù‡ دین ØÙ‚یقی کدامست .
این مهمست که چکونه ما با هم زندگی کنیم !
میشل دلو هوپیتال در 1562 میلادی
ما برای ØÙ„ مسئله « جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین » ØŒ نیاز به بسیج ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران داریم. بدون بیدار Ùˆ زنده سازی Ùˆ بسیجسازی ÙØ±Ù‡Ù†Ú© اصیل ایران ØŒ ØÙ„ این مسئله در ایران ØŒ Ù…ØØ§Ù„ است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ به هیچ روی ØŒ اینهمانی با «الهیات زرتشتی »،و تعری٠«دین» در الهیات زرتشتی، ندارد، Ú©Ù‡ در زمان ساسانیان ØŒ به Ø§Ù†ØØµØ§Ø± دین ،و Ù†ÙÛŒ آزادی اندیشه Ùˆ دین در ایران کشید، Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ساسانی ØŒ مرّوج دین زرتشتی شمرده شد ØŒ Ùˆ طبعا پیشینه آزادی دینی را درایران ،که هخامنشیان Ùˆ اشکانیان بر پایه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ،استوار ساخته بودند ØŒ از بین بردند .Ù…Ùهوم آمیختگی دین Ùˆ پادشاهی در شاهنامه ØŒ بازتاب این اندیشه از دوره ساسانیانست ØŒ همچنین روایات شاهنامه ØŒ همه از دیدگاه الهیات زرتشتی ØŒ باز نویسی شده است ØŒ Ùˆ باید از تعمیم آن ØŒ به سراسر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ پرهیز کرد . آمیختگی دین Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت در شاهنامه، ربطی به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل در ایران ( ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ) ندارد . مسئله « جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین » در ایران ØŒ نه بدان گونه Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒØ´ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ ما Ù…ÛŒ پنداریم در میان ملتهای باختر زمین ØŒ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. نه بدان گونه ØÙ„ میشود Ú©Ù‡ ما Ù…ÛŒ پنداریم در میان ملتهای با ختر زمین ØŒ نیمه کاره ØŒ ØÙ„ شده است . اینکه روشنÙکران ،می پندارند Ú©Ù‡ با درچ یک ماده ØŒ در قانون اساسی ØŒ میتوان این مسئله را ØÙ„ کرد ØŒ باوری خام Ùˆ کودکانه است . با داشتن چند صد هزار آخوند ØŒ Ùˆ Ù†Ùوذ سیاسی Ú©Ù‡ آنها در روان Ùˆ عواط٠اجتماع دارند ØŒ چنین ماده قانونی ØŒ هیچگاه جامه عمل به خود نخواهد پوشید . Ùقط این ماده، در قانون اساسی ØŒ ØÙ‚انیت به کاربرد زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت٠ØÚ©ÙˆÙ…تی ،برای سد کردن Ù†Ùوذ علمای دین ØŒ ایجاد خواهد کرد . Ùˆ این زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت ØÚ©ÙˆÙ…تی ØŒ زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت جامعه اسلامی را برخواهد انگیخت . اسلام ØŒ برعکس آموزه عیسی ØŒ گوهر قهر Ùˆ خشونت Ùˆ زورورزی دارد Ùˆ دین شمشیر است . مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ مسئله ایست ویژه ٠جامعه هائی Ú©Ù‡ ادیان نوری ( ادیان ابراهیمی ) ØØ§Ú©Ù… هستند. « دین » برای آنها ØŒ معنای خاصی دارد ØŒ Ùˆ این معنای ویژه « دین » است Ú©Ù‡ ما آنرا به غلط ØŒ معنای « دین بطور Ú©Ù„ÛŒ » میگیریم . همه اشتباهات ما در مورد « مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت » ØŒ از همین معنائیست Ú©Ù‡ «دین» در ادیان نوری Ùˆ به ویژه ادیان ابراهیمی دارند . ادیان ابراهیمی Ùˆ همچنین « الهیات زرتشتی » Ú©Ù‡ پس از زرتشت ØŒ از سوی موبدان ØŒ ساخته Ùˆ پرداخته شد ØŒ جزو همین مقوله بشمار میآیند . پس مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ مسئله جدا ساختن ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری از ØÚ©ÙˆÙ…ت است . مسئله ØŒ مسئله جداساختن « دین » ØŒ به معنای خاصی از « دین » است Ú©Ù‡ در این ادیان متداول است . وگرنه ØŒ « دین » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چنین معنائی ندارد Ú©Ù‡ ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری بدان میدهند . در این ادیان ØŒ اÙلاه ( یهوه + پدر آسمانی + الله ) ØŒ مقتدر است ØŒ Ùˆ با امری Ú©Ù‡ از قدرت برمیخیزد ØŒ جهانی Ùˆ انسانی ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ خودش Ùˆ غیر از گوهر خودش ØŒ خلق میکند . جهان Ùˆ انسان ØŒ Ù…ØØµÙˆÙ„ قدرت است Ùˆ باید نشان ( آیه ) قدرت او باشد . به عبارت دیگر ØŒ این اÙلاه ØŒ بر جهان Ùˆ انسان ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت میکند Ùˆ قدرت میورزد . با این اندیشه اصلیست Ú©Ù‡ این اÙلاه ØŒ میخواهد Ùˆ ضروریست Ú©Ù‡ بر مخلوقش ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت کند Ùˆ قدرت بورزد، Ùˆ دین ÙˆØØ§Ú©Ù…یت این اÙلاه ØŒ از هم جدا ناپذیرند . Ùˆ «آزادی انسان »در این ادیان ØŒ Ùقط هنگامی تاءمین میشود Ú©Ù‡ برضد وجود این الاه ØŒ یا برضد امر Ùˆ ØÚ©Ù… او ØŒ عصیان Ùˆ طغیان کند . ØØ§Ú©Ù…یت ملت ØŒ یا ØÙ‚ قانونگذاری ملت ،بر پایه خردخود ملت ØŒ موقعی ممکن هست ØŒ Ú©Ù‡ یا منکر وجود چنین اÙلاهی بشوند ØŒ یا اوامر Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… اورا ØŒ در گستره های زندگی اجتماعی ØŒ تنگ Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ سازند . Ùˆ بالاخره ØŒ بشیوه ای ØŒ اورا از قدرت ورزی در این گستره ها ØŒ معا٠و بر کنار سازند . تا انسان ØŒ برای اندیشیدن در ساماندهی اجتماع ØŒÙقط بر پایه خرد خود ØŒ آزاد شود، Ùˆ بدینسان ØŒ خودش ØŒ سرچشمه ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ قانون گردد . تا هنگامی Ú©Ù‡ قانون اساسی ØŒ Ùقط از خرد خود انسان سرچشمه Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ آن قانون اساسی ØŒ نه قانون است ØŒ نه اساسی است . ØØ§Ú©Ù…یت درÙلسÙÙ‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ دراین عبارت خلاصه میشود Ú©Ù‡ سعدی آنرا شیوا Ùˆ رسا Ùˆ کوتاه بیان کرده است Ú©Ù‡ « دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند » . در یک جامعه ØŒ نمیتواند دو ØØ§Ú©Ù…یت Ùˆ دو ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ دو شاه ØŒ Ùˆ دو الله وجود داشته باشند . هم ØØ§Ú©Ù…یت ملت Ùˆ هم ØØ§Ú©Ù…یت الله ( یا یهوه Ùˆ ... ) اختراعیست خنده آور Ú©Ù‡ در قانون اساسی قلابی جمهوری اسلامی شده است ØŒ ودر قانون اساسی مشروطه هم ØŒ هردو این ØØ§Ú©Ù…یت در تنش باهم موجود هستند . در جامعه ØŒ یا باید الله ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت کند یا ملت . هم این Ùˆ هم آن ØŒ یک کلاهبرداری Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨ Ùˆ خدعه است ØŒ Ú©Ù‡ البته در اسلام ØŒ خدعه Ùˆ مکر ØŒ جایز است، Ùˆ این را « Ù…ØµÙ„ØØª Ùˆ ØÚ©Ù…ت » مینامند، Ú©Ù‡ چیزی جز همان « دروغ مقدس » نیست . در چنین صورتی ØŒ در این ادیان ØŒ خود « دین » ØŒ مسئله میشود . الله یا یهوه یا پدر آسمانی یا اهورامزدائی Ú©Ù‡ از او سلب قدرت شود ØŒ یا قدرتمند بماند ØŒ ولی نتوانش قدرتش را به کار ببندد ØŒ دیگر ØŒ اÙلاه نیست ،و دینش هم بی معنی است . اینست Ú©Ù‡ ØÙ„ مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ در این ملتها ØŒ درصورتی بطور منطقی ممکن است Ú©Ù‡ ØŒ منکر وجود این اÙلاهان بشوند ØŒ یعنی اَتیسم ( ناخداگری ) غلبه کند . ولی این راه در این اجتماعات ،در تاریخ دویست ساله معاصر ØŒ با شکست روبروشد . Ùˆ راه ØÙ„ های دیگر ØŒ همه راه ØÙ„ های نیم بند Ùˆ نوعی شعبده بازیهای منطقی Ùˆ ØÙ‚وقی شده است . البته بستن راه قدرت ورزی مستقیم Ùˆ رسمی یک دین ØŒ به هیچ روی ØŒ بستن راه Ù†Ùوذ غیر رسمی Ùˆ غیر مستقیم آن دین نیست . اگر با این معیار ØŒ این ØÚ©ÙˆÙ…تها در باختر بررسی گردند ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « اصل جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت » ØŒ در همه این کشورها ØŒ لنگ میزند Ùˆ در هیچکدام ØŒ این مسئله تمام عیار ØÙ„ نشده است . ØÙ„ مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ Ùقط از راه٠« تغییر تصویر خدا در اذهان » Ùˆ « تغیر Ù…Ùهوم دین » در اذهان ممکن میگردد. مسئله جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت ،موقعی ØÙ„ میشود Ú©Ù‡ اصالت انسان Ùˆ اصالت خرد انسان Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شود .
ØÙ„ مسئله « جدائی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت » ØŒ ØÙ„ مسئله « رابطه بینش انسان با ØÚ©ÙˆÙ…ت » است . اگر بتوانیم رابطه « بینش انسان را با ØÚ©ÙˆÙ…ت » Ú©Ù‡ نظم اجتماعی باشد ØŒ مشخص سازیم، رابطه دین را باØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ روشن میسازیم . البته هر نظمی در اجتماع ØŒ Ùˆ سق٠نظامهای اجتماعی Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت است ØŒ باید بر بینش استوار باشد . سق٠نظامهای اجتماعی در عربی ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت، Ùˆ در با ختر state, staat Ùˆ در ایران ØŒ «سامان» Ùˆ خشتره ( یا خشترات ) نامیده میشده است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ استوار بر این سر اندیشه بزرگ بوده است Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت یا سامان ØŒ باید از بÙÙ† جانهای مردمان، پیدایش یابد Ùˆ بجوشد . سامان ØŒ چیزی جعلی Ùˆ ساختگی Ùˆ وضعی نیست ØŒ بلکه سامان ØŒ پیدایش Ùˆ زایش خرد کاربند ØŒ از بÙÙ† جانهای انسانهاست ØŒ چون سامان یا ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ « ساماندهی زندگانی همه مردمان Ùˆ همه طبیعت با همست . این روند را «جهان آرائی» یا «آرایش گیتی» نیز مینامیده اند .در کتاب مینوی خرد ( ترجمه ØªÙØ¶Ù„ÛŒ ) رد پای این اندیشه باقی مانده است ØŒ Ú©Ù‡ اسناخرد یا مینوی خرد است Ú©Ù‡ جهان را سامان میدهد ØŒ یعنی منظم Ùˆ مرتب میسازد Ùˆ اداره میکند . الهیات زرتشتی ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« مینوی » را به معنای آسمانی Ùˆ ملکوتی Ùˆ « خرد ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ گیتی » بکار برده است، Ùˆ در ذهن ما این معنا ØŒ جا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است . در ØØ§Ù„یکه ØŒ مینو ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ از آن ØŒ گیتی میروید Ùˆ شاخ Ùˆ برگ Ùˆ بر این گیاه در ÙØ±Ø§Ø² ØŒ مینو یا جهان برین Ùˆ آسمان میشود . این اندیشه Ùˆ تصویر، برضد اندیشه دو جهان است .آسمان ØŒ گسترش زمین است . آسمان ØŒ شاخ Ùˆ برگ Ùˆ میوه درختیست Ú©Ù‡ در زمین کاشته شده است . آسمان ،از زمین بریده نیست ØŒ بلکه خوشه ایست Ú©Ù‡ بر ÙØ±Ø§Ø²Ú¯ÛŒØ§Ù‡ میروید . زمین Ùˆ آسمان ØŒ یک گیاه Ùˆ یک گوهرند . خردکاربند ( یا گیتی خرد gitikhrad) یا خرد آزماینده ØŒ روئیده از خرد بنیادی یا مینوئی خرد است، Ú©Ù‡ در بÙÙ† هر انسانیست . خرد مینوی یا مینو خرد ØŒ به معنای « خرد بÙÙ†ÛŒ یا خرد بنیادی » است . آن خردی Ú©Ù‡ در بÙÙ† هر انسانی هست ØŒ از این خرد است Ú©Ù‡ اجتماع ØŒ سامان مییابد . خرد کاربند در شاهنامه ØŒ خردیست Ú©Ù‡ از این خرد بنیادی ØŒ زائیده میشود، Ùˆ اجتماع انسانی را سامان میدهد . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ روند سامان دادن همه با همست . یک چیز ثابت Ùˆ ایستا Ùˆ غیر متغیری بنام ØÚ©ÙˆÙ…ت نیست . بلکه ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ روند پویای ساماندهی است . یک جامعه زنده ØŒ همیشه از نو ØŒ خود را با خردش ØŒ سامان میدهد . این خرد بÙÙ†ÛŒ یا بنیادی ØŒ این خرد Ø§ÙØ²ÙˆÙ†ÛŒ ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « خرد Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ » هست ØŒ Ú†Ù‡ غایتی دارد ØŸ غایت این مینوی خرد ØŒ این اَسنا خرد ØŒ سامان دادن مردمان ØŒ برای بهتر زیستن باهم ØŒ برای پرورش جانهای همدیگر ØŒ برای انباز شدن جانها در شادیهاباهمست . غایت این خرد ØŒ سامان دادن مردمان ØŒ برای آنست Ú©Ù‡ جانها را از هر گزندی Ùˆ آزاری دور دارند . نکته بسیار مهم اینست Ú©Ù‡ این ØŒ یک بینش ساخته Ùˆ پیش پرداخته یا معلومات یا آموزه ای نیست Ú©Ù‡ در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ انسان ØŒ چون گنجی مدÙون باشد ØŒ بلکه این ØŒ « خرد » یا « اصل زاینده Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ بینش ها Ùˆ اندیشه ها Ùˆ آموزه هاست » Ú©Ù‡ در بÙÙ† همه انسانها هست ØŒ Ùˆ این خرد بنیادیست Ú©Ù‡ سامانده جانها ØŒ به غایت پروردن جانها ØŒ Ùˆ ایمن داشتن جانها Ùˆ خردها ØŒ از آزار Ùˆ گزند است .
بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ سامان یا ØÚ©ÙˆÙ…ت در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ با « سرچشمه بینشی» کار دارد Ú©Ù‡ از بÙÙ† جان Ø®ÙˆØ¯ÙØ§Ù†Ø³Ø§Ù†Ù‡Ø§ میتراود Ùˆ میجوشد Ùˆ میزاید . به عبارت دیگر ØŒ نظم ØŒ روند زائیدن جان یا زندگی در گیتی است . « خرد » از « جان » پیدایش مییابد . خود اصل زندگی یا جان ØŒ مستقیما تØÙˆÙ„ به خردی Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ برای پاسداری جان Ùˆ سامان دادن جانها میاندیشد . خود٠جان یا زندگیست Ú©Ù‡ چشم میشود ØŒ Ùˆ چشم بیننده Ùˆ نگاهدارنده Ùˆ پاسدار اجتماع زندگان میگردد . جان انسان ØŒ در گسترش ØŒ چشم میشود ØŒ خرد میشود ØŒ دین میشود . این سه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ چشم Ùˆ خرد Ùˆ دین باشند ØŒ باهم اینهمانی داشته اند، Ùˆ سپس به آنها معانی Ù…ØØªÙ„٠داده اند . بÙÙ† جان انسان ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ تØÙˆÙ„ به چشم مییبابد ØŒ Ú©Ù‡ اصل بینش زاینده است . « دین » ØŒ هنوز نیز در کردی ØŒ به معنای « زائیدن Ùˆ دیدن » است . در واقع « دین » به معنای « بینشی است Ú©Ù‡ از بÙÙ† جان Ùˆ زندگی انسان ØŒ بتراود . دین Ùˆ خرد ØŒ بینشی هستند Ú©Ù‡ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ùˆ مستقیم ØŒ از جان خود انسان ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . امروزه در علم ØÙ‚وق ØŒ در باختر، در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ تنگ تری ØŒ این پدیده را ØŒ « وجدان » میخوانند . وعلم ØÙ‚وق ØŒ در با ختر ØŒ دیگر از « آزادی ادیان» دم نمیزند ØŒ بلکه گامی ÙØ±Ø§ØªØ± نهاده است Ùˆ « آزادی وچدان » را خواستاراست .همین وجدان را در Ø´Ú©Ù„ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒØ´ ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ « دین » مینامید . آزادی دینی ØŒ اینست Ú©Ù‡ انسان ØÙ‚ دارد میان یکی از ادیان موجود ØŒ یکی را انتخاب کند . چنین آزادی ØŒ بسیار تنگ است . آزادی ØŒ در انتخاب میان آنچه موجود است ØŒ زندانی میشود . آزادی ØŒ آزادی در امکانات است . آزادی وجدان ØŒ این معنی را دارد Ú©Ù‡ هر ÙØ±Ø¯ÛŒ ØŒ خودش میتواند سرچشمه زایش بینش دینی باشد . هرکسی ØŒ آزاداست ØŒ دین خودش را ØŒ خودش Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ . البته نقص این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± با ختر اینست Ú©Ù‡ پیوند « زندگی » Ùˆ « دین » Ùˆ « بینش زائیده از انسان » در آن ØŒ نمودار Ùˆ چشمگیر نیست . « وجدان » در با ختر ØŒ یک دامنه ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ خصوصی است . در ØØ§Ù„یکه « دین » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ú©Ù‡ همان « وجدان » باشد ØŒ اصل سامانده اجتماعست . بینشی از هر ÙØ±Ø¯ÛŒ میتراود Ú©Ù‡ میتواند اجتماع را سامان دهد . بینش انسان ØŒ جامعه ساز Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ساز Ùˆ قانون ساز است . در ادیان ابراهیمی ودر الهیات زرتشتی ØŒ این Ù…Ùهوم « دین » دگرگون ساخته شده، Ùˆ به Ú©Ù„ÛŒ ØªØØ±ÛŒÙ کردیده است ØŒ ودرست واژگونه ساخته شده است . « دین » Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ بینش جوشیده Ùˆ تراویده از بنیاد زندگی هر انسانی بوده است ØŒ معنایش را از دست داده است . این یقین به جوشش خرد بنیادی از خود انسانها ØŒ سرکوبی Ùˆ Ù†ÙÛŒ شده است . « ایمان » به شخص ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ از الله یا پدر آسمانی یا یهوه ØŒ Ú©Ù‡ ØØ§Ù…Ù„ بینش است ØŒ در این ادیان ØŒ دین شمرده میشود . واین برضد یقینی است Ú©Ù‡ بینش سامانده اجتماع از خود هر انسانی میتراود . این « دین » بر ضد Ù…Ùهوم « دین » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . از دیدگاه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ادیان ابراهیمی Ùˆ الهیات زرتشتی ØŒ نه تنها ØŒ دین نیستند ØŒ بلکه « ضد دین Ùˆ Ù†ÙÛŒ دین Ùˆ نیستی Ùˆ انکار دین » هستند . اینست Ú©Ù‡ با جنبش نوزائی در باختر ØŒ « یقین به طبیعت انسان ØŒ ویقین به Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ انسان در بینش ØŒ واراده به زندگی کردن در این گیتی ØŒ Ùˆ یقین به اینکه خرد خود انسان ØŒ توانا به سامان دادن زندگی خود در گیتی است » Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ . Ùˆ همین یقین بود Ú©Ù‡ نام « سکولاریته Ùˆ لائیسیته » Ú¯Ø±ÙØª ØŒ Ùˆ در شعار « جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین » ØŒ عبارت بندی شد . این دینی Ú©Ù‡ مردم ØŒ خواهان جدائیش از ØÚ©ÙˆÙ…ت بودند ØŒ همان « ضد دین مسیØÛŒØª Ùˆ ضد دین یهودیت Ùˆ ضد دین اسلام Ùˆ همچنین ضد دین زرتشتی ( بنا بر تعری٠دین در الهیات زرتشتی ) بود .ازاین پس ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت یا سامان ØŒ استوار بر دینی میشد Ú©Ù‡ در آن انسان ØŒ یقین از توانائی خردش در Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ بینش داشت، Ùˆ با این بینش ØŒ میتوانست اجتماع را سامان دهد . پس ØÚ©ÙˆÙ…ت یا سامان ØŒ باید از همه این ضد دینها Ú©Ù‡ « ادعای دین ØÙ‚یقی بودن » میکنند ØŒ جدا Ùˆ رها Ùˆ آزاد ساخته شود . این خرد سامانده ØŒ این خرد برگزیننده ØŒ این خرد قانونگذار، این خرد مبدع Ùˆ مبتکر خود انسانست Ú©Ù‡ باید جانشین « علم الهی گردد Ú©Ù‡ در کتابهای مقدسه این ضد دینها Ú©Ù‡ ادعای مالکیت ØÙ‚یقت Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ میکنند » بشود ،و همه امور را سامان بدهد، Ùˆ این خرد بنیادی یا مینو خرد در انسانست Ú©Ù‡ خودش ØŒ دین است ØŒ Ùˆ آنچه در این جامعه ها ØŒ دین نامیده میشود ØŒ ضد دین است . در این ادیان ØŒ اÙلاه ØŒ همگوهر انسان نیست ØŒ Ùˆ همه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒÙ‡Ø§ ØŒ یعنی اصل Ùˆ سرچشمگی ØŒ در این الاه ØŒ جمعست . اصالت Ùˆ ابتکار Ùˆ ابداع ØŒ ویژگی Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ اوست . الاه ØŒ سرچشمه همه بینش هاست . Ùˆ طبعا انسان ØŒ خودش نمیتواند به این بینش برسد . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خدا ØŒ خوشه ای از بذرها ÛŒ بینش از بذرهای جان هاست ØŒ Ùˆ خدا این بذرها را Ù…ÛŒØ§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ ØŒ Ùˆ هر یکی از انسانها ØŒ بذر خرد خدا Ùˆ بذر جان خدا ( جانان ) هستند . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جان Ùˆ خرد انسان ØŒ هما Ù† اندازه اصالت دارد Ú©Ù‡ جان Ùˆ خرد خدا . به عبارت دیگر ØŒ خرد هرانسانی Ú©Ù‡ مستقیما ازاین جان٠جانان روئیده ØŒ همان اندازه اصل ابداع Ùˆ ابتکار Ùˆ نوآوری Ùˆ قانونگذاری Ùˆ ساماندهیست Ú©Ù‡ خدا .
پس باید ØŒ بینش Ùˆ اندیشه زنده Ùˆ تازه ای Ú©Ù‡ از اصل زاینده ØŒ یا خرد بنیادی انسانها میزاید ØŒ جانشین کتابهای مقدس Ùˆ شریعت ها Ùˆ « ایمان به آورندگان بینش از الاه » گردد . اینست Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ پدیده « دین » ØŒ نیازی به Ù…Ùهوم « ایمان » ندارد . کار اصلی این خرد بنیادی انسانها ØŒ Ú©Ù‡ چهره خود جان Ùˆ زندگی انسانهاست ØŒ در این میاندیشد Ú©Ù‡ : چگونه انسانهای گوناگون ØŒ میتوانند باهم زندگی کنند ØŒ چگونه انسانهای گوناگون میتوانند باهم ØŒ بهتر Ùˆ شادترزندگی کنند، Ùˆ سامان یا ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ پیآیند این هماندیشی Ùˆ همپرسی خرد بنیادی خود انسانهاست . باهم زیستن ØŒ یا « هم + زی » شدن در اجتماع ØŒ همان همجانی یا «یک جانشدن» است . یکتا جان شدن همه جانها در اجتماع ØŒ در اثر هماندیشی Ùˆ همپرسی ØŒ در Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ØŒ یک پدیده متاÙیزیکی ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ دنیا شد . در ØØ§Ù„یکه ØŒ به هم پیوستن جانها در این گیتی ودر اجتماع ØŒ «باهم سیمرغ یا خدا شدن »، در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ربطی به ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ گیتی نداشت. در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ دوجهان وجود نداشت ØŒ بلکه آرزو برای واقعیت بخشی همزیستی یا « همجانی » ØŒ در همین گیتی بود . آنچه « ÙˆØØ¯Øª وجود » ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ گیتی خوانده شد ØŒ همجانی Ùˆ «هنرهمزیستی در همین گیتی »هست . این خرد تراویده از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ جان انسانها ست Ú©Ù‡ « اصل اجتماع ساز » است ØŒ نه « ایمان به این ضد دین ØŒ Ùˆ نه ایمان به آن ضد دین . دین ØŒ نیاز به ایمان ندارد . دینی Ú©Ù‡ استوار بر ایمانست ØŒ ضد دین است . ایمان ØŒ همیشه جانشین دروغین دین است .دین ØŒ نیاز به ایمان ندارد . دین ØŒ اصل « اصالت انسان » است . ایمان ØŒ نشان بیدینی است Ú©Ù‡ ایمان ØŒ جانشین آن میشود ØŒ جنبش « سکولاریته » یا « جنبش جداساختن ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین ØŒ استوار بر چنین اندیشه ای از « دین » یا « ضد دین »بود . این اندیشه را صدر اعظم پادشاه ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ ØŒ بنام میشل لوهپیتال Michel de L´Hopital در مجلس شورای شاهی ØŒ درست پیش از جنگهای مذهبی هوگه نوتهاhugenotte در 1562میلادی بیان کرد . او Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ : « این مهم نیست Ú©Ù‡ دین ØÙ‚یقی کدامست ØŒ بلکه این مهم است Ú©Ù‡ چگونه ما باهم زندگی کنیم » . همین اندیشه ØŒ یکی از بزرگترین خشتها در شالوده بنائی بود Ú©Ù‡ امروزه نام « سکولاریته » دارد . در ست همین اندیشه بود Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ از هزاره ها پیش بوده است ØŒ Ùˆ درمنشور کورش ØŒ باز تاب ÛŒØ§ÙØªÙ‡ØŒ Ùˆ نخستین Ø´Ú©Ù„ قانونی Ùˆ تاریخی خودرا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ این ساسانیان بودند Ú©Ù‡ کوشیدند این ریشه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ مردمی ایران را سرکوب کنند .
واژه « جان » در اصل ØŒ «گیان» بوده است . هنوز هم کردها به جان ØŒ « گیان » میگویند . بررسی در خود همین واژه ØŒ ما را درشناخت تصویر « جان » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ یاری میدهد Ùˆ بسیاری از نکات گمشده را روشن Ùˆ برجسته میسازد . این واژه ØŒ مرکب از دوبخش است .1- Ú¯ÛŒ ،و دیگری 2- یان . یان ØŒ به معنای جای آشتی Ùˆ آرامش ØŒ جای جمع Ùˆ همآهنگی اضداد ØŒ یعنی آشیانه مهر است . این « یان » ØŒ پسوند « ایران » هم هست ØŒ Ú©Ù‡ در اصل ØŒ «ایریانه» بوده است ØŒ Ùˆ « ایران » به معنای « خانه Ùˆ میهن رام، یا جای مهرورزی رام » است . ایران ØŒ خانه Ùˆ آشیانه خدای موسیقی Ùˆ شعر Ùˆ رقص Ùˆ شناخت ØŒ جای خدای زیبائی Ùˆ مدنیت است . در کردی به سیاستمدار ØŒ «رامیار» میگویند Ú©Ù‡ به معنای « یار رام » است ØŒ چون رام ØŒ خدای مدنیت Ùˆ شهر بوده است . پیشوند واژ Ù‡ « گیان = جان » Ú©Ù‡ واژه « گی» باشد به شکلهای گوناگون نوشته Ùˆ ØªÙ„ÙØ¸ شده است . Ú¯ÛŒ Ùˆ جی Ùˆ Ú˜ÛŒ Ùˆ زی ØŒ همه یک واژه اند . « زی» ØŒ همان پیشوند « زیستن » است . در ایران به شهرها ØŒ « جی » Ù…ÛŒÚ©ÙØªÙ‡ اند . به ویژه نام شهر اصÙهان ØŒ « جی » بوده است . امروزه وقتی ما از « جان » ØµØØ¨Øª میکنیم ØŒ Ùˆ میگوئیم Ú©Ù‡ : به جان تو یا به جان من ØŒ جان را یک پدیده ÙØ±Ø¯ÛŒ میگیریم . Ù‡Ø±ÙØ±Ø¯ÛŒ ØŒ جانی دارد . ولی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جان هر ÙØ±Ø¯ÛŒ ØŒ بخشی « آمیختنی » با Ú©Ù„ جانها ( جانان = Ú¯ÙØ´ Ùˆ باد ) بوده است . اینست Ú©Ù‡ « جی » Ú©Ù‡ جان باشد ØŒ « جان تمام یک شهر یا جامعه در همآهنگی باهم » نیز بوده است . جانها، هنگامی با هم همآهنگند Ú©Ù‡ به هم آمیخته اند . این معنا در زبان ترکی ØŒ بخوبی زنده باقیمانده است . چنانکه در ترکی ØŒ « جی » به معنای « همداستانی Ùˆ همزبانی Ùˆ یک جهت Ùˆ متÙÙ‚ » است . درکردی نیز ØŒ Ú¯ÛŒ ØŒ معنای « همه » را نیز دارد . در این راستا ØŒ جان ØŒ شیره یا Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ ( جوهر ) انسانها شمرده میشده است ØŒ چنانچه روغن یا شیر ØŒ جان ØÛŒÙˆØ§Ù† شمرده میشود . اینست Ú©Ù‡ در نائینی ØŒ جی به معنای صمغ درخت Ùˆ بوته است . از آنجا Ú©Ù‡ شیره Ùˆ Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ درخت Ùˆ گیاه Ùˆ Ù†ÛŒ ØŒ چسبنده است ØŒ نماد « مهر » است . به همین علت ØŒ « اشه » Ú©Ù‡ امروزه به ØÙ‚یقت Ùˆ راستی Ùˆ نظم... ترجمه میشود ØŒ همان « اشیر= شیر = خشیر= اخشیر » میباشد Ú©Ù‡ شیره درون چیزها باشد، Ùˆ پسوند Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« انتلشی » در ÙلسÙÙ‡ ارسطو ØŒ همین اشه Ùˆ اشی است . اشه ØŒ گوهر Ùˆ جان چیزها Ùˆ انسانهاست ØŒ Ùˆ این جان انسان ØŒ همان مهر یا نیروی به هم چسباننده Ùˆ پیوند دهنده ( نظم ) است . به عبارت دیگر ØŒ جان = گیان ØŒ هم بیان ÙØ±Ø¯ÛŒØª جان Ùˆ هم بیان « همجانی Ùˆ همزیستی Ùˆ همآمیزی همه با هم است . اینست Ú©Ù‡ جانهای ÙØ±Ø¯ÛŒ در گیتی یا در شهر یا در اجتماع ØŒ میتوانند ØŒ همجانی را در خود دریابند Ùˆ همزیستی کنند . چون همه جانها در اصل ØŒ به هم آمیخته بودند Ùˆ ویژگی آمیختن باهم را دارند، Ùˆ پس از مرگ نیز ØŒ این گوهر به اصلش باز میگردد ( Ú¯ÙØ´ Ùˆ باد ) Ùˆ با همه جانها میآمیزد . از اینروست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم رد پای این واژه « Ú¯ÛŒ » در واژه نامه ها باقیمانده است ØŒ چون Ú¯ÛŒ به معنای سیمرغ نیز بوده است .نماد« باد» ØŒ معمولا بالهای « پرنده » است . جان ØŒ پس از مرگ ØŒ باد میشود Ùˆ پرواز میکند . سیمرغ ØŒ یعنی جانان ØŒ جان Ùˆ گوهر Ùˆ شیره هر انسانیست . در هزوارش ØŒ گوهر ØŒ تالمن است Ú©Ù‡ به معنای شهباز است . خوشه ØŒ تبدیل به مرغ میشود . سپاروک ØŒ کبوتراست Ùˆ سپاری ØŒ خوشه کندم Ùˆ جو است . از دÙÙ… گاو ( Ú¯ÙØ´= جانان ) در نقشهای میتراس ØŒ یک یا سه خوشه گندم میروید، Ùˆ این خوشه ها به سق٠آسمان میرسند، Ú©Ù‡ جامه های میتراس باشند ،و این قبا یا کب میتراس در اثر « باد » مواج است . Ùˆ درست در سوی Ú†Ù¾ آن ØŒ زاغ هست Ú©Ù‡ مرغ بینش میباشد . خوشه ای Ú©Ù‡ از Ú¯ÙØ´ میرنده ØŒ میروید ØŒ باد میشود Ùˆ میپرد . البته روند بینش انسان هم همین راه را Ù…ÛŒ پیماید ØŒ چون خوشه ( مجموعه تخمها ) اصل روشنی است . تخم میروید Ùˆ پیدایش Ù…ÛŒ یابد یعنی روشن میشود Ùˆ بینش میگردد . سپس دیده خواهد شد Ú©Ù‡ همین جان ( همین سیمرغ ) است Ú©Ù‡ تبدیل به « خرد » انسانی میشود . پس خرد ØŒ میتواند با اندیشیدن ØŒ همه Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را با هم همآهنگ بسازد Ùˆ آشتی بدهد . خرد ذاتی خود انسانها Ú©Ù‡ « اسنا خرد » هم نامیده میشود ØŒ میتواند میان همه انسانها ØŒ ایجاد مهرو همبستگی کند Ùˆ جهان را بیاراید . این ویژگی آبکی یا شیری ( شیره Ùˆ Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ ) یا مایعی بودن جان ØŒ هویت مهری Ùˆ چسبندگی گوهر جان را نشان میدهد . جان ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ø³ تن است . این ویژگی ØŒ سپس در اشعار Ø¹Ø±ÙØ§ باقی میماند . مثلا مولوی بلخی میگوید :
مراست جان Ù…Ø³Ø§ÙØ± ØŒ Ú†Ùˆ آب Ùˆ من چون جوی
روانه جانب دریا Ú©Ù‡ شد مدار Ø³ÙØ±
میان دریا ØŒ چایگاه سیمرغست . در میان دریای ÙˆÙØ±ÙˆÚ©Ø´ ØŒ درخت همه تخمه روئیده است Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø²Ø´ سیمرغ نشسته است ( همه تخمه زندگان = سیمرغ = جانان ) .
طرÙÙ‡ Ú©Ù‡ چون خنب تنم بشکند یابد این باده ØŒ قوامی دگر
یا درباره مرک سنائی میگوید :
صاÙÛŒ انگور به میخانه Ø±ÙØª چونکه اجل ØŒ خوشه تن را ÙØ´Ø±Ø¯
شد همگی جان ØŒ مثل Ø¢ÙØªØ§Ø¨ جان شده را ØŒ مرده نباید شمرد
جان ØŒ شیره خوشه انگور تن است Ú©Ù‡ در مرگ به میخانه میرود Ú©Ù‡ جای همه خمهای Ù…ÛŒ است . به همین علت ØŒ به « زیبق یا جیوه » Ú©Ù‡ میان Ùلزات ØŒ Ùلز آبکی است ØŒ هم « آبک » Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ هم « غیان » Ú©Ù‡ معرب همان « گیان » باشد . زیبق هم همان « زی + بغ » یا « Ú¯ÛŒ + بغ » است Ú©Ù‡ به معنای « شیره خدا + خدای جان » Ùˆ خدای شیره است . Ùˆ در کردی ØŒ ژیان Ùˆ Ú˜ÛŒ به معنای زندگی است Ùˆ ژیاری ØŒ به معنای شهرنشینی Ùˆ تمدن است . نام دیگر زیبق ØŒ « پرنده » است Ú©Ù‡ بخوبی میتوان دید Ú©Ù‡ همان Ú¯ÛŒ = جی ( جی ØŒ پیشوند جیوه ) است Ú©Ù‡ سیمرغ باشد . چرا همه جانها باهم ØŒ Ø´Ú©Ù„ سیمرغ یا پرنده داشتند ØŒ چون یک Ø´Ú©Ù„ دیگر از مجموعه جانها ØŒ همان « باد » بود . در بندهش ØŒ جان انسان از سر، با « باد » میآمیزد ،و طبعا « باد= دم = جان » ØŒ بÙÙ† Ùˆ تخم انسانست . البته باد ØŒ اصل مهر هم هست ØŒ چنانکه در کردی ØŒ باد به معنای « پیچ » است ØŒ Ùˆ عشق ØŒ به هم پیچیدن بوده است . گیاه پیچه Ú©Ù‡ « اشق پیچان » نامیده میشود ØŒ نماد عشق بوده است ØŒ Ùˆ واژه « عشق » ØŒ معرب همین « اشق » است Ùˆ اشق پیچان ØŒ همان عشقه است Ú©Ù‡ از همان ریشه « اشه » است . بدینسان ØŒ گستره Ù…Ùهوم « جان » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ برای ما Ù…ØØ³ÙˆØ³ Ùˆ ملموس میشود .
برای ما، « جان » ØŒ پدیده ای جدا از « مهر » Ùˆ جدا از پدیده « همجانی Ùˆ همزیستی Ùˆ اجتماع » است . از اینرو ØŒ جان برای ما آن معنی را ندارد Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ داشته است . Ùˆ از اینرو ØŒ با معیار قرار دادن Ù…Ùهوم خود از جان ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را نا دیدنی میسازیم .
چگونه جان ، تبدیل به « خرد» میشود ؟
خرد = دین = چشم
این تØÙˆÙ„ گوهر خود « جان » به « خرد » است Ú©Ù‡ بنیاد اندیشه سکولاریته است . اکنون به رابطه جان با خرد در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران پرداخته میشود . از شناخت این Ù…Ùهومست Ú©Ù‡ بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ آنچه غربیان در تئوریهای سکولاریته Ú¯ÙØªÙ‡ اند ØŒ در این Ù…Ùهوم جان Ùˆ خرد ØŒ Ùˆ در رابطه آندو به هم موجود هست . در گزیده های زاد اسپرم بخش 30 پاره 23ØŒ رد پای این اندیشه ØŒ Ú©Ù‡ رابطه جان را با خرد معلوم میسازد ØŒ باقیمانده است . در این پاره Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ این جانست Ú©Ù‡ نخست به چشم ØŒ تØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ یابد Ùˆ سپس در مغز ØŒ اصل اندامهای ØØ³ÛŒ ( ØÙˆØ§Ø³ پنجگانه ) میگردد . در گزیده های زاد اسپرم میآید Ú©Ù‡ « جان ØŒ نخست ØŒ تخم Ú©Ù‡ آتش تخمه است ØŒ در جای رود ØŒ با ØªØ§ÙØªÙ† ... نخست ØŒ چشمان نگاشته شود ØŒ Ùˆ روشنی آتش آن ØŒ خود به وسیله چشمان ØŒ پدید آورده شود . پس به سبب Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ کامل سر ØŒ در اوج مغز جای گیرد » . در جای دیگر از گزیده های زاد اسپرم میآید Ú©Ù‡ « Ú†Ù‡ ازآن Ú©Ù‡ در مغز سراست ØŒ ØÙˆØ§Ø³ منشعب شوند Ú©Ù‡ بینائی Ùˆ شنوائی Ùˆ بویائی Ùˆ چشائی Ùˆ بساوائی هستند » . جان Ú©Ù‡ در آغاز ØŒ تخم هست ØŒ در « جای » میرود . این تخم جان ØŒ همان « Ú¯ÛŒ » یا سیمرغ است . هنگامی در زهدان ØŒ قرار Ú¯Ø±ÙØª ØŒ نخستین چیزی Ú©Ù‡ در تØÙˆÙ„ تخم سیمرغ ØŒ یا نطÙÙ‡ ØŒ پدیدار میشود ØŒ چشم Ùˆ سپس اصل ØÙˆØ§Ø³ در مغزسر است . پس ،از جان ØŒ در آغاز همه اندامهای شناختی پیدایش Ù…ÛŒ یابند . جان ØŒ پیش از همه تبدیل به چشم میشود . امروزه برای ما ØŒ چشم Ùˆ خرد Ùˆ دین ØŒ سه چیز جدا از همند . ولی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ این سه ØŒ باهم یکی بودند . خرد Ùˆ دین ØŒ همان چشم بود . دین در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ شریعت یا آموزه یا اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ تعالیم رسول الله یا ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ یهوه نبود ØŒ بلکه « دین » ØŒ « چشم بیننده » خود انسان بود . هنوز هم در کردی ØŒ « دین » به معنای 1- دیدن Ùˆ 2- زائیدن هست . دین ØŒ بینشی است Ú©Ù‡ از خود انسان بزاید . واژه « دیه » در کردی به معنای « چشم » است . « دی » هم دید چشم است Ùˆ هم به معنای « تامل Ùˆ دقت » است Ùˆ هم به معنای « دیو » است Ú©Ù‡ همان زنخدا سیمرغ بوده است Ú©Ù‡ سپس زشت ساخته شده است . در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ همان « دَی » است Ú©Ù‡ یک معنایش « شب Ø§ÙØ±ÙˆØ² » است Ú©Ù‡ « ماه » باشد Ùˆ ماه بنابر جهان بینی ایرانی ØŒ چشم آسمانست . در بÙندهشن ( بخش چهارم ) ØŒ بÙÙ† انسان ØŒ دارای پنج بخش است Ùˆ یک بخش آن ØŒ آینه نامیده میشود ØŒ Ú©Ù‡ معربش همان « عین » میباشد . موبدان ØŒ واژه « آینه » را در بندهشن ØŒ جانشین واژه « دین » ساخته اند Ú©Ù‡ رد پایش در یسناها باقی مانده است . این کار را بدان علت کرده اند Ú©Ù‡ واژه « دین » ØŒ مستقیما معنای « مادینگی Ùˆ زایندگی » هم داشته است . آنها میخواستند ØŒ روند بینش را از روند زایش Ùˆ رویش ØŒ دور سازند، تا روشنی ØŒ اصل بینش باشد نه تاریکی زهدان Ùˆ زمین . بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ دین یا آینه ØŒ همان چشم است . واین « چشم » همان « خرد » است . در شاهنامه میآید Ú©Ù‡ :
خرد، چشم جانست ، چون بنگری
تو بی چشم جان ،« این جهان» نسپری
معمولا ØŒ بجای این جهان ØŒ آن جهان میگذارند . ولی « این جهان » صØÛŒØ است ØŒ چون کسی آن جهان را نمیسپرد ØŒ Ùˆ چشم جان ØŒ برای نگهداری جان در این جهانست. خرد ØŒ نگهبان جان ØŒ Ùˆ مرهون Ùˆ سپاسگذار جانست . اینکه خرد ØŒ چشم جان یا « نیروی بینندگی زندگی » است ØŒ نگهبان Ùˆ پرستار زندگی در گیتی است ØŒ رد پایش در متون پهلوی ØŒ بسیار است . در ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ( در گزیده های زاد اسپرم ) مردمان ØŒ در اندیشه ØŒ همدیگر را Ù…ÛŒ بینند ØŒ ودر اندیشیدن ØŒ همدیگر را میپرسند. در بهرام یشت Ùˆ در دین یشت ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « دین » ØŒ چشمیست Ú©Ù‡ در تاریکی Ùˆ از دور ØŒ کوچکترین چیزها Ùˆ جنبش هارا Ù…ÛŒ بیند . دین Ùˆ خرد ØŒ هردو، چشم بیننده هستند Ú©Ù‡ از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ جان انسان ØŒ زائیده میشوند . دین ویا خرد ØŒ Ùˆ به هیچ روی ØŒ صندوق معلومات ØŒ یا مجموعه اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ نواهی Ùˆ تعلیمات ØŒ یا کتاب یا آموزه یا شریعتی نیست Ú©Ù‡ کسی از سوی خدا بیاورد ØŒ Ùˆ دیگران به آن شهادت بدهند Ùˆ یاد بگیرند Ùˆ ØÙظ کنند . دین ØŒ مسئله زایانیدن نیروی بینائی ازوجود خود ØŒ در آزمایشهای زندگیست . خرد هم ØÙظ کردن آموزه یک متÙکر از غرب مانند مارکس یا Ù‡Ú¯Ù„ یا ویلیام جیمز نیست . خرد Ùˆ دین نیروی بینشی است Ú©Ù‡ از درون تجربیات خود ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . چنانکه رستم پس از پیمودن Ù‡ÙØª خوان خطر Ùˆ ماجرا ØŒ چشم خورشید گونه پیدا میکند . از هلال ماه در تاریکی ØŒ خورشید زاده میشود . چشمان انسان ØŒ هلال ماهی هستند Ú©Ù‡ خورشید را میزایند . یکی از ØªØØ±ÛŒØ±Ù‡Ø§ÛŒ خرد دراوستا ( رایشلت ) « خَرَه تاو » است Ùˆ نام خورشید در کردی « خوره تاو » است . خرد ØŒ همان خورشید یا چشم جهانست . همه چشمان انسانها در آسمان به هم Ù…ÛŒ پیوندند Ùˆ باهم خورشیذ میشوند .
بالاخره از این بررسیهای کوتاه ، دیده شد که از جان انسان ، که تخم خود سیمرغ یا خود خداست ، خرد و یا دین میروید یا میزاید . با این چشم است که انسان باید زندگی را در گیتی نگاهبانی کند و بپرورد . با این چشم است که باید زندگی را در « همزیستی ، در اجتماع » سامان بدهد .
« جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین » در باختر ØŒ عبارت بندی منÙÛŒ یک جنبش دراز مدت است Ú©Ù‡ بدون عبارت بندی مثبتش ØŒ چشمگیر نمیشود . چدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین ØŒ جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از بینشی است Ú©Ù‡ در شرع اسلام ØŒ در آموزه عیسی یا موسی ØŒ جامعه ها را سامان Ùˆ نظم میدهد . مسئله ØŒ تنها جدا کردن ØÚ©ÙˆÙ…ت از ادیان ( بدان معنی Ú©Ù‡ در ادیان نوری Ùˆ ابراهیمی متداولست ) نیست ØŒ بلکه بنیاد گذاردن ØÚ©ÙˆÙ…ت بر بینشی است Ú©Ù‡ مستقیما از خرد یا چشمی Ú©Ù‡ از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ جان Ùˆ زندگی خود انسانها ØŒ جوشیده است . مسئله ØŒ تغییر دادن معنا Ùˆ گوهر دین است . این را در باختر امروزه در آثار ØÙ‚وقی ØŒ «وجدان آزاد» میگویند . از این رو در قوانین اساسی باختر ØŒ میکوشند ØŒ بجای « آزادی دین » ØŒ « آزادی وجدان » بگذارند . وجدان آزاد Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ انسان Ú©Ù‡ از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ زندگیش برآمده باشد ØŒ « دین ØÙ‚یقی » است Ùˆ همه این ادیان ØŒ ضد دین هستند . آکاهبود همه انسانها در تصر٠این « بینش دروغین ØŒ این ضد دین » هست Ùˆ در زیر این لایه آگاهبود دروغین ØŒ این دین ظاهری ØŒ همان وجدان آزاد انسانیست Ú©Ù‡ ایرانی آنرا « اسنا خرد ØŒ یا ارکه » مینامید . همه ادیان ابراهیمی ØŒ راه پیدایش چنین بینشی را از خود جان انسان ØŒ بسته اند . ما به بینشی Ú©Ù‡ از «وجدان آزاد» یا « اسنا خرد » انسان ØŒ پیدایش یابد نیاز داریم تا همزیستی همه جانها را سامان بدهیم ØŒ تا مسائل کنونی اجتماعی Ùˆ ملی Ùˆ بشری را ØÙ„ کنیم . مسئله جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از دین ØŒ مسئله جدائی ØÚ©ÙˆÙ…ت از « ضد دین ها » است Ú©Ù‡ امروزه همه جا ØØ§Ú©Ù…ند . مسئله بنیاد نهادن ØÚ©ÙˆÙ…ت بر شالوده وجدان آزاد یا « اسنا خرد » است Ú©Ù‡ از سرچشمه جان Ùˆ زندگی واقعی همه انسانها بجوشد Ùˆ این اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بوده است Ùˆ هست .
جوينده نوشت
موÙÙ‚ باشيد