منوچهر جمالی / مسئله جدائی دین ازØکومت
او Ú¯Ùت Ú©Ù‡ : « این مهم نیست Ú©Ù‡ دین Øقیقی کدامست ØŒ بلکه این مهم است Ú©Ù‡ چگونه ما باهم زندگی کنیم » .
...
منوچهر جمالی
Ùیلسو٠معاصر ایران
جمهوری ایرانی
مسئله « جدائی Øکومت از دین »
در Ùرهنگ ایران
مسئله جدائی دین ازØکومت
یا مسئله « رابطه بینش انسان با Øکومتست »
اولویت « جان یا زندگی » بر « ایمان »
این مهم نیست Ú©Ù‡ دین Øقیقی کدامست .
این مهمست که چکونه ما با هم زندگی کنیم !
میشل دلو هوپیتال در 1562 میلادی
ما برای ØÙ„ مسئله « جدائی Øکومت از دین » ØŒ نیاز به بسیج ساختن Ùرهنگ اصیل ایران داریم. بدون بیدار Ùˆ زنده سازی Ùˆ بسیجسازی Ùرهنک اصیل ایران ØŒ ØÙ„ این مسئله در ایران ØŒ Ù…Øال است . Ùرهنگ اصیل ایران ØŒ به هیچ روی ØŒ اینهمانی با «الهیات زرتشتی »،و تعری٠«دین» در الهیات زرتشتی، ندارد، Ú©Ù‡ در زمان ساسانیان ØŒ به انØصار دین ،و Ù†ÙÛŒ آزادی اندیشه Ùˆ دین در ایران کشید، Ùˆ Øکومت ساسانی ØŒ مرّوج دین زرتشتی شمرده شد ØŒ Ùˆ طبعا پیشینه آزادی دینی را درایران ،که هخامنشیان Ùˆ اشکانیان بر پایه Ùرهنگ ایران ،استوار ساخته بودند ØŒ از بین بردند .Ù…Ùهوم آمیختگی دین Ùˆ پادشاهی در شاهنامه ØŒ بازتاب این اندیشه از دوره ساسانیانست ØŒ همچنین روایات شاهنامه ØŒ همه از دیدگاه الهیات زرتشتی ØŒ باز نویسی شده است ØŒ Ùˆ باید از تعمیم آن ØŒ به سراسر Ùرهنگ ایران ØŒ پرهیز کرد . آمیختگی دین Ùˆ Øکومت در شاهنامه، ربطی به Ùرهنگ اصیل در ایران ( Ùرهنگ زنخدائی ) ندارد . مسئله « جدائی Øکومت از دین » در ایران ØŒ نه بدان گونه Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒØ´ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ ما Ù…ÛŒ پنداریم در میان ملتهای باختر زمین ØŒ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. نه بدان گونه ØÙ„ میشود Ú©Ù‡ ما Ù…ÛŒ پنداریم در میان ملتهای با ختر زمین ØŒ نیمه کاره ØŒ ØÙ„ شده است . اینکه روشنÙکران ،می پندارند Ú©Ù‡ با درچ یک ماده ØŒ در قانون اساسی ØŒ میتوان این مسئله را ØÙ„ کرد ØŒ باوری خام Ùˆ کودکانه است . با داشتن چند صد هزار آخوند ØŒ Ùˆ Ù†Ùوذ سیاسی Ú©Ù‡ آنها در روان Ùˆ عواط٠اجتماع دارند ØŒ چنین ماده قانونی ØŒ هیچگاه جامه عمل به خود نخواهد پوشید . Ùقط این ماده، در قانون اساسی ØŒ Øقانیت به کاربرد زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت٠Øکومتی ،برای سد کردن Ù†Ùوذ علمای دین ØŒ ایجاد خواهد کرد . Ùˆ این زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت Øکومتی ØŒ زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت جامعه اسلامی را برخواهد انگیخت . اسلام ØŒ برعکس آموزه عیسی ØŒ گوهر قهر Ùˆ خشونت Ùˆ زورورزی دارد Ùˆ دین شمشیر است . مسئله جدائی دین از Øکومت ØŒ مسئله ایست ویژه ٠جامعه هائی Ú©Ù‡ ادیان نوری ( ادیان ابراهیمی ) Øاکم هستند. « دین » برای آنها ØŒ معنای خاصی دارد ØŒ Ùˆ این معنای ویژه « دین » است Ú©Ù‡ ما آنرا به غلط ØŒ معنای « دین بطور Ú©Ù„ÛŒ » میگیریم . همه اشتباهات ما در مورد « مسئله جدائی دین از Øکومت » ØŒ از همین معنائیست Ú©Ù‡ «دین» در ادیان نوری Ùˆ به ویژه ادیان ابراهیمی دارند . ادیان ابراهیمی Ùˆ همچنین « الهیات زرتشتی » Ú©Ù‡ پس از زرتشت ØŒ از سوی موبدان ØŒ ساخته Ùˆ پرداخته شد ØŒ جزو همین مقوله بشمار میآیند . پس مسئله جدائی دین از Øکومت ØŒ مسئله جدا ساختن ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری از Øکومت است . مسئله ØŒ مسئله جداساختن « دین » ØŒ به معنای خاصی از « دین » است Ú©Ù‡ در این ادیان متداول است . وگرنه ØŒ « دین » در Ùرهنگ ایران ØŒ چنین معنائی ندارد Ú©Ù‡ ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری بدان میدهند . در این ادیان ØŒ اÙلاه ( یهوه + پدر آسمانی + الله ) ØŒ مقتدر است ØŒ Ùˆ با امری Ú©Ù‡ از قدرت برمیخیزد ØŒ جهانی Ùˆ انسانی ØŒ Ùراسوی خودش Ùˆ غیر از گوهر خودش ØŒ خلق میکند . جهان Ùˆ انسان ØŒ Ù…Øصول قدرت است Ùˆ باید نشان ( آیه ) قدرت او باشد . به عبارت دیگر ØŒ این اÙلاه ØŒ بر جهان Ùˆ انسان ØŒ Øکومت میکند Ùˆ قدرت میورزد . با این اندیشه اصلیست Ú©Ù‡ این اÙلاه ØŒ میخواهد Ùˆ ضروریست Ú©Ù‡ بر مخلوقش ØŒ Øکومت کند Ùˆ قدرت بورزد، Ùˆ دین ÙˆØاکمیت این اÙلاه ØŒ از هم جدا ناپذیرند . Ùˆ «آزادی انسان »در این ادیان ØŒ Ùقط هنگامی تاءمین میشود Ú©Ù‡ برضد وجود این الاه ØŒ یا برضد امر Ùˆ ØÚ©Ù… او ØŒ عصیان Ùˆ طغیان کند . Øاکمیت ملت ØŒ یا ØÙ‚ قانونگذاری ملت ،بر پایه خردخود ملت ØŒ موقعی ممکن هست ØŒ Ú©Ù‡ یا منکر وجود چنین اÙلاهی بشوند ØŒ یا اوامر Ùˆ اØکام اورا ØŒ در گستره های زندگی اجتماعی ØŒ تنگ Ùˆ Ù…Øدود سازند . Ùˆ بالاخره ØŒ بشیوه ای ØŒ اورا از قدرت ورزی در این گستره ها ØŒ معا٠و بر کنار سازند . تا انسان ØŒ برای اندیشیدن در ساماندهی اجتماع ØŒÙقط بر پایه خرد خود ØŒ آزاد شود، Ùˆ بدینسان ØŒ خودش ØŒ سرچشمه Øکومت Ùˆ قانون گردد . تا هنگامی Ú©Ù‡ قانون اساسی ØŒ Ùقط از خرد خود انسان سرچشمه نگرÙته است ØŒ آن قانون اساسی ØŒ نه قانون است ØŒ نه اساسی است . Øاکمیت درÙلسÙÙ‡ Øکومت ØŒ دراین عبارت خلاصه میشود Ú©Ù‡ سعدی آنرا شیوا Ùˆ رسا Ùˆ کوتاه بیان کرده است Ú©Ù‡ « دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند » . در یک جامعه ØŒ نمیتواند دو Øاکمیت Ùˆ دو Øکومت Ùˆ دو شاه ØŒ Ùˆ دو الله وجود داشته باشند . هم Øاکمیت ملت Ùˆ هم Øاکمیت الله ( یا یهوه Ùˆ ... ) اختراعیست خنده آور Ú©Ù‡ در قانون اساسی قلابی جمهوری اسلامی شده است ØŒ ودر قانون اساسی مشروطه هم ØŒ هردو این Øاکمیت در تنش باهم موجود هستند . در جامعه ØŒ یا باید الله ØŒ Øکومت کند یا ملت . هم این Ùˆ هم آن ØŒ یک کلاهبرداری Ùˆ Ùریب Ùˆ خدعه است ØŒ Ú©Ù‡ البته در اسلام ØŒ خدعه Ùˆ مکر ØŒ جایز است، Ùˆ این را « مصلØت Ùˆ Øکمت » مینامند، Ú©Ù‡ چیزی جز همان « دروغ مقدس » نیست . در چنین صورتی ØŒ در این ادیان ØŒ خود « دین » ØŒ مسئله میشود . الله یا یهوه یا پدر آسمانی یا اهورامزدائی Ú©Ù‡ از او سلب قدرت شود ØŒ یا قدرتمند بماند ØŒ ولی نتوانش قدرتش را به کار ببندد ØŒ دیگر ØŒ اÙلاه نیست ،و دینش هم بی معنی است . اینست Ú©Ù‡ ØÙ„ مسئله جدائی دین از Øکومت ØŒ در این ملتها ØŒ درصورتی بطور منطقی ممکن است Ú©Ù‡ ØŒ منکر وجود این اÙلاهان بشوند ØŒ یعنی اَتیسم ( ناخداگری ) غلبه کند . ولی این راه در این اجتماعات ،در تاریخ دویست ساله معاصر ØŒ با شکست روبروشد . Ùˆ راه ØÙ„ های دیگر ØŒ همه راه ØÙ„ های نیم بند Ùˆ نوعی شعبده بازیهای منطقی Ùˆ Øقوقی شده است . البته بستن راه قدرت ورزی مستقیم Ùˆ رسمی یک دین ØŒ به هیچ روی ØŒ بستن راه Ù†Ùوذ غیر رسمی Ùˆ غیر مستقیم آن دین نیست . اگر با این معیار ØŒ این Øکومتها در باختر بررسی گردند ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « اصل جدائی دین از Øکومت » ØŒ در همه این کشورها ØŒ لنگ میزند Ùˆ در هیچکدام ØŒ این مسئله تمام عیار ØÙ„ نشده است . ØÙ„ مسئله جدائی دین از Øکومت ØŒ Ùقط از راه٠« تغییر تصویر خدا در اذهان » Ùˆ « تغیر Ù…Ùهوم دین » در اذهان ممکن میگردد. مسئله جدائی دین از Øکومت ،موقعی ØÙ„ میشود Ú©Ù‡ اصالت انسان Ùˆ اصالت خرد انسان پذیرÙته شود .
ØÙ„ مسئله « جدائی دین از Øکومت » ØŒ ØÙ„ مسئله « رابطه بینش انسان با Øکومت » است . اگر بتوانیم رابطه « بینش انسان را با Øکومت » Ú©Ù‡ نظم اجتماعی باشد ØŒ مشخص سازیم، رابطه دین را باØکومت ØŒ روشن میسازیم . البته هر نظمی در اجتماع ØŒ Ùˆ سق٠نظامهای اجتماعی Ú©Ù‡ Øکومت است ØŒ باید بر بینش استوار باشد . سق٠نظامهای اجتماعی در عربی ØŒ Øکومت، Ùˆ در با ختر state, staat Ùˆ در ایران ØŒ «سامان» Ùˆ خشتره ( یا خشترات ) نامیده میشده است . Ùرهنگ ایران ØŒ استوار بر این سر اندیشه بزرگ بوده است Ú©Ù‡ Øکومت یا سامان ØŒ باید از بÙÙ† جانهای مردمان، پیدایش یابد Ùˆ بجوشد . سامان ØŒ چیزی جعلی Ùˆ ساختگی Ùˆ وضعی نیست ØŒ بلکه سامان ØŒ پیدایش Ùˆ زایش خرد کاربند ØŒ از بÙÙ† جانهای انسانهاست ØŒ چون سامان یا Øکومت ØŒ « ساماندهی زندگانی همه مردمان Ùˆ همه طبیعت با همست . این روند را «جهان آرائی» یا «آرایش گیتی» نیز مینامیده اند .در کتاب مینوی خرد ( ترجمه تÙضلی ) رد پای این اندیشه باقی مانده است ØŒ Ú©Ù‡ اسناخرد یا مینوی خرد است Ú©Ù‡ جهان را سامان میدهد ØŒ یعنی منظم Ùˆ مرتب میسازد Ùˆ اداره میکند . الهیات زرتشتی ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« مینوی » را به معنای آسمانی Ùˆ ملکوتی Ùˆ « خرد Ùراسوی گیتی » بکار برده است، Ùˆ در ذهن ما این معنا ØŒ جا اÙتاده است . در Øالیکه ØŒ مینو ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ از آن ØŒ گیتی میروید Ùˆ شاخ Ùˆ برگ Ùˆ بر این گیاه در Ùراز ØŒ مینو یا جهان برین Ùˆ آسمان میشود . این اندیشه Ùˆ تصویر، برضد اندیشه دو جهان است .آسمان ØŒ گسترش زمین است . آسمان ØŒ شاخ Ùˆ برگ Ùˆ میوه درختیست Ú©Ù‡ در زمین کاشته شده است . آسمان ،از زمین بریده نیست ØŒ بلکه خوشه ایست Ú©Ù‡ بر Ùرازگیاه میروید . زمین Ùˆ آسمان ØŒ یک گیاه Ùˆ یک گوهرند . خردکاربند ( یا گیتی خرد gitikhrad) یا خرد آزماینده ØŒ روئیده از خرد بنیادی یا مینوئی خرد است، Ú©Ù‡ در بÙÙ† هر انسانیست . خرد مینوی یا مینو خرد ØŒ به معنای « خرد بÙÙ†ÛŒ یا خرد بنیادی » است . آن خردی Ú©Ù‡ در بÙÙ† هر انسانی هست ØŒ از این خرد است Ú©Ù‡ اجتماع ØŒ سامان مییابد . خرد کاربند در شاهنامه ØŒ خردیست Ú©Ù‡ از این خرد بنیادی ØŒ زائیده میشود، Ùˆ اجتماع انسانی را سامان میدهد . Øکومت ØŒ روند سامان دادن همه با همست . یک چیز ثابت Ùˆ ایستا Ùˆ غیر متغیری بنام Øکومت نیست . بلکه Øکومت ØŒ روند پویای ساماندهی است . یک جامعه زنده ØŒ همیشه از نو ØŒ خود را با خردش ØŒ سامان میدهد . این خرد بÙÙ†ÛŒ یا بنیادی ØŒ این خرد اÙزونی ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « خرد Ø¢Ùریننده » هست ØŒ Ú†Ù‡ غایتی دارد ØŸ غایت این مینوی خرد ØŒ این اَسنا خرد ØŒ سامان دادن مردمان ØŒ برای بهتر زیستن باهم ØŒ برای پرورش جانهای همدیگر ØŒ برای انباز شدن جانها در شادیهاباهمست . غایت این خرد ØŒ سامان دادن مردمان ØŒ برای آنست Ú©Ù‡ جانها را از هر گزندی Ùˆ آزاری دور دارند . نکته بسیار مهم اینست Ú©Ù‡ این ØŒ یک بینش ساخته Ùˆ پیش پرداخته یا معلومات یا آموزه ای نیست Ú©Ù‡ در ژرÙای انسان ØŒ چون گنجی مدÙون باشد ØŒ بلکه این ØŒ « خرد » یا « اصل زاینده Ùˆ Ø¢Ùریننده بینش ها Ùˆ اندیشه ها Ùˆ آموزه هاست » Ú©Ù‡ در بÙÙ† همه انسانها هست ØŒ Ùˆ این خرد بنیادیست Ú©Ù‡ سامانده جانها ØŒ به غایت پروردن جانها ØŒ Ùˆ ایمن داشتن جانها Ùˆ خردها ØŒ از آزار Ùˆ گزند است .
بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ سامان یا Øکومت در Ùرهنگ ایران ØŒ با « سرچشمه بینشی» کار دارد Ú©Ù‡ از بÙÙ† جان خودÙانسانها میتراود Ùˆ میجوشد Ùˆ میزاید . به عبارت دیگر ØŒ نظم ØŒ روند زائیدن جان یا زندگی در گیتی است . « خرد » از « جان » پیدایش مییابد . خود اصل زندگی یا جان ØŒ مستقیما تØول به خردی Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ برای پاسداری جان Ùˆ سامان دادن جانها میاندیشد . خود٠جان یا زندگیست Ú©Ù‡ چشم میشود ØŒ Ùˆ چشم بیننده Ùˆ نگاهدارنده Ùˆ پاسدار اجتماع زندگان میگردد . جان انسان ØŒ در گسترش ØŒ چشم میشود ØŒ خرد میشود ØŒ دین میشود . این سه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± Ùرهنگ ایران Ú©Ù‡ چشم Ùˆ خرد Ùˆ دین باشند ØŒ باهم اینهمانی داشته اند، Ùˆ سپس به آنها معانی Ù…Øتل٠داده اند . بÙÙ† جان انسان ØŒ در Ùرهنگ ایران ØŒ تØول به چشم مییبابد ØŒ Ú©Ù‡ اصل بینش زاینده است . « دین » ØŒ هنوز نیز در کردی ØŒ به معنای « زائیدن Ùˆ دیدن » است . در واقع « دین » به معنای « بینشی است Ú©Ù‡ از بÙÙ† جان Ùˆ زندگی انسان ØŒ بتراود . دین Ùˆ خرد ØŒ بینشی هستند Ú©Ù‡ بلاÙاصله Ùˆ مستقیم ØŒ از جان خود انسان ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . امروزه در علم Øقوق ØŒ در باختر، در Ù…Øدوده تنگ تری ØŒ این پدیده را ØŒ « وجدان » میخوانند . وعلم Øقوق ØŒ در با ختر ØŒ دیگر از « آزادی ادیان» دم نمیزند ØŒ بلکه گامی Ùراتر نهاده است Ùˆ « آزادی وچدان » را خواستاراست .همین وجدان را در Ø´Ú©Ù„ Ø¢Ùرینندگیش ØŒ Ùرهنگ ایران ØŒ « دین » مینامید . آزادی دینی ØŒ اینست Ú©Ù‡ انسان ØÙ‚ دارد میان یکی از ادیان موجود ØŒ یکی را انتخاب کند . چنین آزادی ØŒ بسیار تنگ است . آزادی ØŒ در انتخاب میان آنچه موجود است ØŒ زندانی میشود . آزادی ØŒ آزادی در امکانات است . آزادی وجدان ØŒ این معنی را دارد Ú©Ù‡ هر Ùردی ØŒ خودش میتواند سرچشمه زایش بینش دینی باشد . هرکسی ØŒ آزاداست ØŒ دین خودش را ØŒ خودش بیاÙریند . البته نقص این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± با ختر اینست Ú©Ù‡ پیوند « زندگی » Ùˆ « دین » Ùˆ « بینش زائیده از انسان » در آن ØŒ نمودار Ùˆ چشمگیر نیست . « وجدان » در با ختر ØŒ یک دامنه Ùردی Ùˆ خصوصی است . در Øالیکه « دین » در Ùرهنگ ایران ØŒ Ú©Ù‡ همان « وجدان » باشد ØŒ اصل سامانده اجتماعست . بینشی از هر Ùردی میتراود Ú©Ù‡ میتواند اجتماع را سامان دهد . بینش انسان ØŒ جامعه ساز Ùˆ Øکومت ساز Ùˆ قانون ساز است . در ادیان ابراهیمی ودر الهیات زرتشتی ØŒ این Ù…Ùهوم « دین » دگرگون ساخته شده، Ùˆ به Ú©Ù„ÛŒ تØری٠کردیده است ØŒ ودرست واژگونه ساخته شده است . « دین » Ú©Ù‡ در Ùرهنگ ایران ØŒ بینش جوشیده Ùˆ تراویده از بنیاد زندگی هر انسانی بوده است ØŒ معنایش را از دست داده است . این یقین به جوشش خرد بنیادی از خود انسانها ØŒ سرکوبی Ùˆ Ù†ÙÛŒ شده است . « ایمان » به شخص Ùرستاده از الله یا پدر آسمانی یا یهوه ØŒ Ú©Ù‡ Øامل بینش است ØŒ در این ادیان ØŒ دین شمرده میشود . واین برضد یقینی است Ú©Ù‡ بینش سامانده اجتماع از خود هر انسانی میتراود . این « دین » بر ضد Ù…Ùهوم « دین » در Ùرهنگ ایرانست . از دیدگاه Ùرهنگ ایران ØŒ ادیان ابراهیمی Ùˆ الهیات زرتشتی ØŒ نه تنها ØŒ دین نیستند ØŒ بلکه « ضد دین Ùˆ Ù†ÙÛŒ دین Ùˆ نیستی Ùˆ انکار دین » هستند . اینست Ú©Ù‡ با جنبش نوزائی در باختر ØŒ « یقین به طبیعت انسان ØŒ ویقین به Ø¢Ùرینندگی انسان در بینش ØŒ واراده به زندگی کردن در این گیتی ØŒ Ùˆ یقین به اینکه خرد خود انسان ØŒ توانا به سامان دادن زندگی خود در گیتی است » اÙزود . Ùˆ همین یقین بود Ú©Ù‡ نام « سکولاریته Ùˆ لائیسیته » گرÙت ØŒ Ùˆ در شعار « جدائی Øکومت از دین » ØŒ عبارت بندی شد . این دینی Ú©Ù‡ مردم ØŒ خواهان جدائیش از Øکومت بودند ØŒ همان « ضد دین مسیØیت Ùˆ ضد دین یهودیت Ùˆ ضد دین اسلام Ùˆ همچنین ضد دین زرتشتی ( بنا بر تعری٠دین در الهیات زرتشتی ) بود .ازاین پس ØŒ Øکومت یا سامان ØŒ استوار بر دینی میشد Ú©Ù‡ در آن انسان ØŒ یقین از توانائی خردش در Ø¢Ùرینش بینش داشت، Ùˆ با این بینش ØŒ میتوانست اجتماع را سامان دهد . پس Øکومت یا سامان ØŒ باید از همه این ضد دینها Ú©Ù‡ « ادعای دین Øقیقی بودن » میکنند ØŒ جدا Ùˆ رها Ùˆ آزاد ساخته شود . این خرد سامانده ØŒ این خرد برگزیننده ØŒ این خرد قانونگذار، این خرد مبدع Ùˆ مبتکر خود انسانست Ú©Ù‡ باید جانشین « علم الهی گردد Ú©Ù‡ در کتابهای مقدسه این ضد دینها Ú©Ù‡ ادعای مالکیت Øقیقت انØصاری میکنند » بشود ،و همه امور را سامان بدهد، Ùˆ این خرد بنیادی یا مینو خرد در انسانست Ú©Ù‡ خودش ØŒ دین است ØŒ Ùˆ آنچه در این جامعه ها ØŒ دین نامیده میشود ØŒ ضد دین است . در این ادیان ØŒ اÙلاه ØŒ همگوهر انسان نیست ØŒ Ùˆ همه Ø¢Ùرینندگیها ØŒ یعنی اصل Ùˆ سرچشمگی ØŒ در این الاه ØŒ جمعست . اصالت Ùˆ ابتکار Ùˆ ابداع ØŒ ویژگی منØصر به Ùرد اوست . الاه ØŒ سرچشمه همه بینش هاست . Ùˆ طبعا انسان ØŒ خودش نمیتواند به این بینش برسد . در Ùرهنگ ایران ØŒ خدا ØŒ خوشه ای از بذرها ÛŒ بینش از بذرهای جان هاست ØŒ Ùˆ خدا این بذرها را میاÙشاند ØŒ Ùˆ هر یکی از انسانها ØŒ بذر خرد خدا Ùˆ بذر جان خدا ( جانان ) هستند . در Ùرهنگ ایران ØŒ جان Ùˆ خرد انسان ØŒ هما Ù† اندازه اصالت دارد Ú©Ù‡ جان Ùˆ خرد خدا . به عبارت دیگر ØŒ خرد هرانسانی Ú©Ù‡ مستقیما ازاین جان٠جانان روئیده ØŒ همان اندازه اصل ابداع Ùˆ ابتکار Ùˆ نوآوری Ùˆ قانونگذاری Ùˆ ساماندهیست Ú©Ù‡ خدا .
پس باید ØŒ بینش Ùˆ اندیشه زنده Ùˆ تازه ای Ú©Ù‡ از اصل زاینده ØŒ یا خرد بنیادی انسانها میزاید ØŒ جانشین کتابهای مقدس Ùˆ شریعت ها Ùˆ « ایمان به آورندگان بینش از الاه » گردد . اینست Ú©Ù‡ در Ùرهنگ ایران ØŒ پدیده « دین » ØŒ نیازی به Ù…Ùهوم « ایمان » ندارد . کار اصلی این خرد بنیادی انسانها ØŒ Ú©Ù‡ چهره خود جان Ùˆ زندگی انسانهاست ØŒ در این میاندیشد Ú©Ù‡ : چگونه انسانهای گوناگون ØŒ میتوانند باهم زندگی کنند ØŒ چگونه انسانهای گوناگون میتوانند باهم ØŒ بهتر Ùˆ شادترزندگی کنند، Ùˆ سامان یا Øکومت ØŒ پیآیند این هماندیشی Ùˆ همپرسی خرد بنیادی خود انسانهاست . باهم زیستن ØŒ یا « هم + زی » شدن در اجتماع ØŒ همان همجانی یا «یک جانشدن» است . یکتا جان شدن همه جانها در اجتماع ØŒ در اثر هماندیشی Ùˆ همپرسی ØŒ در عرÙان ØŒ یک پدیده متاÙیزیکی ØŒ Ùراسوی دنیا شد . در Øالیکه ØŒ به هم پیوستن جانها در این گیتی ودر اجتماع ØŒ «باهم سیمرغ یا خدا شدن »، در Ùرهنگ ایران ØŒ ربطی به Ùراسوی گیتی نداشت. در Ùرهنگ ایران ØŒ دوجهان وجود نداشت ØŒ بلکه آرزو برای واقعیت بخشی همزیستی یا « همجانی » ØŒ در همین گیتی بود . آنچه « ÙˆØدت وجود » Ùراسوی گیتی خوانده شد ØŒ همجانی Ùˆ «هنرهمزیستی در همین گیتی »هست . این خرد تراویده از ژرÙای جان انسانها ست Ú©Ù‡ « اصل اجتماع ساز » است ØŒ نه « ایمان به این ضد دین ØŒ Ùˆ نه ایمان به آن ضد دین . دین ØŒ نیاز به ایمان ندارد . دینی Ú©Ù‡ استوار بر ایمانست ØŒ ضد دین است . ایمان ØŒ همیشه جانشین دروغین دین است .دین ØŒ نیاز به ایمان ندارد . دین ØŒ اصل « اصالت انسان » است . ایمان ØŒ نشان بیدینی است Ú©Ù‡ ایمان ØŒ جانشین آن میشود ØŒ جنبش « سکولاریته » یا « جنبش جداساختن Øکومت از دین ØŒ استوار بر چنین اندیشه ای از « دین » یا « ضد دین »بود . این اندیشه را صدر اعظم پادشاه Ùرانسه ØŒ بنام میشل لوهپیتال Michel de L´Hopital در مجلس شورای شاهی ØŒ درست پیش از جنگهای مذهبی هوگه نوتهاhugenotte در 1562میلادی بیان کرد . او Ú¯Ùت Ú©Ù‡ : « این مهم نیست Ú©Ù‡ دین Øقیقی کدامست ØŒ بلکه این مهم است Ú©Ù‡ چگونه ما باهم زندگی کنیم » . همین اندیشه ØŒ یکی از بزرگترین خشتها در شالوده بنائی بود Ú©Ù‡ امروزه نام « سکولاریته » دارد . در ست همین اندیشه بود Ú©Ù‡ بنیاد Ùرهنگ ایران ØŒ از هزاره ها پیش بوده است ØŒ Ùˆ درمنشور کورش ØŒ باز تاب یاÙته، Ùˆ نخستین Ø´Ú©Ù„ قانونی Ùˆ تاریخی خودرا گرÙته است ØŒ Ùˆ این ساسانیان بودند Ú©Ù‡ کوشیدند این ریشه Ùرهنگی مردمی ایران را سرکوب کنند .
واژه « جان » در اصل ØŒ «گیان» بوده است . هنوز هم کردها به جان ØŒ « گیان » میگویند . بررسی در خود همین واژه ØŒ ما را درشناخت تصویر « جان » درÙرهنگ ایران ØŒ یاری میدهد Ùˆ بسیاری از نکات گمشده را روشن Ùˆ برجسته میسازد . این واژه ØŒ مرکب از دوبخش است .1- Ú¯ÛŒ ،و دیگری 2- یان . یان ØŒ به معنای جای آشتی Ùˆ آرامش ØŒ جای جمع Ùˆ همآهنگی اضداد ØŒ یعنی آشیانه مهر است . این « یان » ØŒ پسوند « ایران » هم هست ØŒ Ú©Ù‡ در اصل ØŒ «ایریانه» بوده است ØŒ Ùˆ « ایران » به معنای « خانه Ùˆ میهن رام، یا جای مهرورزی رام » است . ایران ØŒ خانه Ùˆ آشیانه خدای موسیقی Ùˆ شعر Ùˆ رقص Ùˆ شناخت ØŒ جای خدای زیبائی Ùˆ مدنیت است . در کردی به سیاستمدار ØŒ «رامیار» میگویند Ú©Ù‡ به معنای « یار رام » است ØŒ چون رام ØŒ خدای مدنیت Ùˆ شهر بوده است . پیشوند واژ Ù‡ « گیان = جان » Ú©Ù‡ واژه « گی» باشد به شکلهای گوناگون نوشته Ùˆ تلÙظ شده است . Ú¯ÛŒ Ùˆ جی Ùˆ Ú˜ÛŒ Ùˆ زی ØŒ همه یک واژه اند . « زی» ØŒ همان پیشوند « زیستن » است . در ایران به شهرها ØŒ « جی » میکÙته اند . به ویژه نام شهر اصÙهان ØŒ « جی » بوده است . امروزه وقتی ما از « جان » صØبت میکنیم ØŒ Ùˆ میگوئیم Ú©Ù‡ : به جان تو یا به جان من ØŒ جان را یک پدیده Ùردی میگیریم . هرÙردی ØŒ جانی دارد . ولی در Ùرهنگ ایران ØŒ جان هر Ùردی ØŒ بخشی « آمیختنی » با Ú©Ù„ جانها ( جانان = Ú¯ÙØ´ Ùˆ باد ) بوده است . اینست Ú©Ù‡ « جی » Ú©Ù‡ جان باشد ØŒ « جان تمام یک شهر یا جامعه در همآهنگی باهم » نیز بوده است . جانها، هنگامی با هم همآهنگند Ú©Ù‡ به هم آمیخته اند . این معنا در زبان ترکی ØŒ بخوبی زنده باقیمانده است . چنانکه در ترکی ØŒ « جی » به معنای « همداستانی Ùˆ همزبانی Ùˆ یک جهت Ùˆ متÙÙ‚ » است . درکردی نیز ØŒ Ú¯ÛŒ ØŒ معنای « همه » را نیز دارد . در این راستا ØŒ جان ØŒ شیره یا اÙشره ( جوهر ) انسانها شمرده میشده است ØŒ چنانچه روغن یا شیر ØŒ جان Øیوان شمرده میشود . اینست Ú©Ù‡ در نائینی ØŒ جی به معنای صمغ درخت Ùˆ بوته است . از آنجا Ú©Ù‡ شیره Ùˆ اÙشره درخت Ùˆ گیاه Ùˆ Ù†ÛŒ ØŒ چسبنده است ØŒ نماد « مهر » است . به همین علت ØŒ « اشه » Ú©Ù‡ امروزه به Øقیقت Ùˆ راستی Ùˆ نظم... ترجمه میشود ØŒ همان « اشیر= شیر = خشیر= اخشیر » میباشد Ú©Ù‡ شیره درون چیزها باشد، Ùˆ پسوند Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« انتلشی » در ÙلسÙÙ‡ ارسطو ØŒ همین اشه Ùˆ اشی است . اشه ØŒ گوهر Ùˆ جان چیزها Ùˆ انسانهاست ØŒ Ùˆ این جان انسان ØŒ همان مهر یا نیروی به هم چسباننده Ùˆ پیوند دهنده ( نظم ) است . به عبارت دیگر ØŒ جان = گیان ØŒ هم بیان Ùردیت جان Ùˆ هم بیان « همجانی Ùˆ همزیستی Ùˆ همآمیزی همه با هم است . اینست Ú©Ù‡ جانهای Ùردی در گیتی یا در شهر یا در اجتماع ØŒ میتوانند ØŒ همجانی را در خود دریابند Ùˆ همزیستی کنند . چون همه جانها در اصل ØŒ به هم آمیخته بودند Ùˆ ویژگی آمیختن باهم را دارند، Ùˆ پس از مرگ نیز ØŒ این گوهر به اصلش باز میگردد ( Ú¯ÙØ´ Ùˆ باد ) Ùˆ با همه جانها میآمیزد . از اینروست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم رد پای این واژه « Ú¯ÛŒ » در واژه نامه ها باقیمانده است ØŒ چون Ú¯ÛŒ به معنای سیمرغ نیز بوده است .نماد« باد» ØŒ معمولا بالهای « پرنده » است . جان ØŒ پس از مرگ ØŒ باد میشود Ùˆ پرواز میکند . سیمرغ ØŒ یعنی جانان ØŒ جان Ùˆ گوهر Ùˆ شیره هر انسانیست . در هزوارش ØŒ گوهر ØŒ تالمن است Ú©Ù‡ به معنای شهباز است . خوشه ØŒ تبدیل به مرغ میشود . سپاروک ØŒ کبوتراست Ùˆ سپاری ØŒ خوشه کندم Ùˆ جو است . از دÙÙ… گاو ( Ú¯ÙØ´= جانان ) در نقشهای میتراس ØŒ یک یا سه خوشه گندم میروید، Ùˆ این خوشه ها به سق٠آسمان میرسند، Ú©Ù‡ جامه های میتراس باشند ،و این قبا یا کب میتراس در اثر « باد » مواج است . Ùˆ درست در سوی Ú†Ù¾ آن ØŒ زاغ هست Ú©Ù‡ مرغ بینش میباشد . خوشه ای Ú©Ù‡ از Ú¯ÙØ´ میرنده ØŒ میروید ØŒ باد میشود Ùˆ میپرد . البته روند بینش انسان هم همین راه را Ù…ÛŒ پیماید ØŒ چون خوشه ( مجموعه تخمها ) اصل روشنی است . تخم میروید Ùˆ پیدایش Ù…ÛŒ یابد یعنی روشن میشود Ùˆ بینش میگردد . سپس دیده خواهد شد Ú©Ù‡ همین جان ( همین سیمرغ ) است Ú©Ù‡ تبدیل به « خرد » انسانی میشود . پس خرد ØŒ میتواند با اندیشیدن ØŒ همه اÙراد را با هم همآهنگ بسازد Ùˆ آشتی بدهد . خرد ذاتی خود انسانها Ú©Ù‡ « اسنا خرد » هم نامیده میشود ØŒ میتواند میان همه انسانها ØŒ ایجاد مهرو همبستگی کند Ùˆ جهان را بیاراید . این ویژگی آبکی یا شیری ( شیره Ùˆ اÙشره ) یا مایعی بودن جان ØŒ هویت مهری Ùˆ چسبندگی گوهر جان را نشان میدهد . جان ØŒ اÙسانس تن است . این ویژگی ØŒ سپس در اشعار عرÙا باقی میماند . مثلا مولوی بلخی میگوید :
مراست جان مساÙر ØŒ Ú†Ùˆ آب Ùˆ من چون جوی
روانه جانب دریا Ú©Ù‡ شد مدار سÙر
میان دریا ØŒ چایگاه سیمرغست . در میان دریای ÙˆÙروکش ØŒ درخت همه تخمه روئیده است Ú©Ù‡ Ùرازش سیمرغ نشسته است ( همه تخمه زندگان = سیمرغ = جانان ) .
طرÙÙ‡ Ú©Ù‡ چون خنب تنم بشکند یابد این باده ØŒ قوامی دگر
یا درباره مرک سنائی میگوید :
صاÙÛŒ انگور به میخانه رÙت چونکه اجل ØŒ خوشه تن را Ùشرد
شد همگی جان ØŒ مثل Ø¢Ùتاب جان شده را ØŒ مرده نباید شمرد
جان ØŒ شیره خوشه انگور تن است Ú©Ù‡ در مرگ به میخانه میرود Ú©Ù‡ جای همه خمهای Ù…ÛŒ است . به همین علت ØŒ به « زیبق یا جیوه » Ú©Ù‡ میان Ùلزات ØŒ Ùلز آبکی است ØŒ هم « آبک » میگÙتند ØŒ Ùˆ هم « غیان » Ú©Ù‡ معرب همان « گیان » باشد . زیبق هم همان « زی + بغ » یا « Ú¯ÛŒ + بغ » است Ú©Ù‡ به معنای « شیره خدا + خدای جان » Ùˆ خدای شیره است . Ùˆ در کردی ØŒ ژیان Ùˆ Ú˜ÛŒ به معنای زندگی است Ùˆ ژیاری ØŒ به معنای شهرنشینی Ùˆ تمدن است . نام دیگر زیبق ØŒ « پرنده » است Ú©Ù‡ بخوبی میتوان دید Ú©Ù‡ همان Ú¯ÛŒ = جی ( جی ØŒ پیشوند جیوه ) است Ú©Ù‡ سیمرغ باشد . چرا همه جانها باهم ØŒ Ø´Ú©Ù„ سیمرغ یا پرنده داشتند ØŒ چون یک Ø´Ú©Ù„ دیگر از مجموعه جانها ØŒ همان « باد » بود . در بندهش ØŒ جان انسان از سر، با « باد » میآمیزد ،و طبعا « باد= دم = جان » ØŒ بÙÙ† Ùˆ تخم انسانست . البته باد ØŒ اصل مهر هم هست ØŒ چنانکه در کردی ØŒ باد به معنای « پیچ » است ØŒ Ùˆ عشق ØŒ به هم پیچیدن بوده است . گیاه پیچه Ú©Ù‡ « اشق پیچان » نامیده میشود ØŒ نماد عشق بوده است ØŒ Ùˆ واژه « عشق » ØŒ معرب همین « اشق » است Ùˆ اشق پیچان ØŒ همان عشقه است Ú©Ù‡ از همان ریشه « اشه » است . بدینسان ØŒ گستره Ù…Ùهوم « جان » در Ùرهنگ ایران ØŒ برای ما Ù…Øسوس Ùˆ ملموس میشود .
برای ما، « جان » ØŒ پدیده ای جدا از « مهر » Ùˆ جدا از پدیده « همجانی Ùˆ همزیستی Ùˆ اجتماع » است . از اینرو ØŒ جان برای ما آن معنی را ندارد Ú©Ù‡ در Ùرهنگ ایران ØŒ داشته است . Ùˆ از اینرو ØŒ با معیار قرار دادن Ù…Ùهوم خود از جان ØŒ Ùرهنگ ایران را نا دیدنی میسازیم .
چگونه جان ، تبدیل به « خرد» میشود ؟
خرد = دین = چشم
این تØول گوهر خود « جان » به « خرد » است Ú©Ù‡ بنیاد اندیشه سکولاریته است . اکنون به رابطه جان با خرد در Ùرهنگ ایران پرداخته میشود . از شناخت این Ù…Ùهومست Ú©Ù‡ بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ آنچه غربیان در تئوریهای سکولاریته Ú¯Ùته اند ØŒ در این Ù…Ùهوم جان Ùˆ خرد ØŒ Ùˆ در رابطه آندو به هم موجود هست . در گزیده های زاد اسپرم بخش 30 پاره 23ØŒ رد پای این اندیشه ØŒ Ú©Ù‡ رابطه جان را با خرد معلوم میسازد ØŒ باقیمانده است . در این پاره Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ این جانست Ú©Ù‡ نخست به چشم ØŒ تØول Ù…ÛŒ یابد Ùˆ سپس در مغز ØŒ اصل اندامهای Øسی ( Øواس پنجگانه ) میگردد . در گزیده های زاد اسپرم میآید Ú©Ù‡ « جان ØŒ نخست ØŒ تخم Ú©Ù‡ آتش تخمه است ØŒ در جای رود ØŒ با تاÙتن ... نخست ØŒ چشمان نگاشته شود ØŒ Ùˆ روشنی آتش آن ØŒ خود به وسیله چشمان ØŒ پدید آورده شود . پس به سبب Ø¢Ùرینش کامل سر ØŒ در اوج مغز جای گیرد » . در جای دیگر از گزیده های زاد اسپرم میآید Ú©Ù‡ « Ú†Ù‡ ازآن Ú©Ù‡ در مغز سراست ØŒ Øواس منشعب شوند Ú©Ù‡ بینائی Ùˆ شنوائی Ùˆ بویائی Ùˆ چشائی Ùˆ بساوائی هستند » . جان Ú©Ù‡ در آغاز ØŒ تخم هست ØŒ در « جای » میرود . این تخم جان ØŒ همان « Ú¯ÛŒ » یا سیمرغ است . هنگامی در زهدان ØŒ قرار گرÙت ØŒ نخستین چیزی Ú©Ù‡ در تØول تخم سیمرغ ØŒ یا نطÙÙ‡ ØŒ پدیدار میشود ØŒ چشم Ùˆ سپس اصل Øواس در مغزسر است . پس ،از جان ØŒ در آغاز همه اندامهای شناختی پیدایش Ù…ÛŒ یابند . جان ØŒ پیش از همه تبدیل به چشم میشود . امروزه برای ما ØŒ چشم Ùˆ خرد Ùˆ دین ØŒ سه چیز جدا از همند . ولی در Ùرهنگ ایران ØŒ این سه ØŒ باهم یکی بودند . خرد Ùˆ دین ØŒ همان چشم بود . دین در Ùرهنگ ایران ØŒ شریعت یا آموزه یا اØکام Ùˆ تعالیم رسول الله یا Ùرستاده یهوه نبود ØŒ بلکه « دین » ØŒ « چشم بیننده » خود انسان بود . هنوز هم در کردی ØŒ « دین » به معنای 1- دیدن Ùˆ 2- زائیدن هست . دین ØŒ بینشی است Ú©Ù‡ از خود انسان بزاید . واژه « دیه » در کردی به معنای « چشم » است . « دی » هم دید چشم است Ùˆ هم به معنای « تامل Ùˆ دقت » است Ùˆ هم به معنای « دیو » است Ú©Ù‡ همان زنخدا سیمرغ بوده است Ú©Ù‡ سپس زشت ساخته شده است . در Ùارسی ØŒ همان « دَی » است Ú©Ù‡ یک معنایش « شب اÙروز » است Ú©Ù‡ « ماه » باشد Ùˆ ماه بنابر جهان بینی ایرانی ØŒ چشم آسمانست . در بÙندهشن ( بخش چهارم ) ØŒ بÙÙ† انسان ØŒ دارای پنج بخش است Ùˆ یک بخش آن ØŒ آینه نامیده میشود ØŒ Ú©Ù‡ معربش همان « عین » میباشد . موبدان ØŒ واژه « آینه » را در بندهشن ØŒ جانشین واژه « دین » ساخته اند Ú©Ù‡ رد پایش در یسناها باقی مانده است . این کار را بدان علت کرده اند Ú©Ù‡ واژه « دین » ØŒ مستقیما معنای « مادینگی Ùˆ زایندگی » هم داشته است . آنها میخواستند ØŒ روند بینش را از روند زایش Ùˆ رویش ØŒ دور سازند، تا روشنی ØŒ اصل بینش باشد نه تاریکی زهدان Ùˆ زمین . بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ دین یا آینه ØŒ همان چشم است . واین « چشم » همان « خرد » است . در شاهنامه میآید Ú©Ù‡ :
خرد، چشم جانست ، چون بنگری
تو بی چشم جان ،« این جهان» نسپری
معمولا ØŒ بجای این جهان ØŒ آن جهان میگذارند . ولی « این جهان » صØÛŒØ Ø§Ø³Øª ØŒ چون کسی آن جهان را نمیسپرد ØŒ Ùˆ چشم جان ØŒ برای نگهداری جان در این جهانست. خرد ØŒ نگهبان جان ØŒ Ùˆ مرهون Ùˆ سپاسگذار جانست . اینکه خرد ØŒ چشم جان یا « نیروی بینندگی زندگی » است ØŒ نگهبان Ùˆ پرستار زندگی در گیتی است ØŒ رد پایش در متون پهلوی ØŒ بسیار است . در Ùرشگرد ( در گزیده های زاد اسپرم ) مردمان ØŒ در اندیشه ØŒ همدیگر را Ù…ÛŒ بینند ØŒ ودر اندیشیدن ØŒ همدیگر را میپرسند. در بهرام یشت Ùˆ در دین یشت ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « دین » ØŒ چشمیست Ú©Ù‡ در تاریکی Ùˆ از دور ØŒ کوچکترین چیزها Ùˆ جنبش هارا Ù…ÛŒ بیند . دین Ùˆ خرد ØŒ هردو، چشم بیننده هستند Ú©Ù‡ از ژرÙای جان انسان ØŒ زائیده میشوند . دین ویا خرد ØŒ Ùˆ به هیچ روی ØŒ صندوق معلومات ØŒ یا مجموعه اØکام Ùˆ نواهی Ùˆ تعلیمات ØŒ یا کتاب یا آموزه یا شریعتی نیست Ú©Ù‡ کسی از سوی خدا بیاورد ØŒ Ùˆ دیگران به آن شهادت بدهند Ùˆ یاد بگیرند Ùˆ ØÙظ کنند . دین ØŒ مسئله زایانیدن نیروی بینائی ازوجود خود ØŒ در آزمایشهای زندگیست . خرد هم ØÙظ کردن آموزه یک متÙکر از غرب مانند مارکس یا Ù‡Ú¯Ù„ یا ویلیام جیمز نیست . خرد Ùˆ دین نیروی بینشی است Ú©Ù‡ از درون تجربیات خود ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . چنانکه رستم پس از پیمودن Ù‡Ùت خوان خطر Ùˆ ماجرا ØŒ چشم خورشید گونه پیدا میکند . از هلال ماه در تاریکی ØŒ خورشید زاده میشود . چشمان انسان ØŒ هلال ماهی هستند Ú©Ù‡ خورشید را میزایند . یکی از تØریرهای خرد دراوستا ( رایشلت ) « خَرَه تاو » است Ùˆ نام خورشید در کردی « خوره تاو » است . خرد ØŒ همان خورشید یا چشم جهانست . همه چشمان انسانها در آسمان به هم Ù…ÛŒ پیوندند Ùˆ باهم خورشیذ میشوند .
بالاخره از این بررسیهای کوتاه ، دیده شد که از جان انسان ، که تخم خود سیمرغ یا خود خداست ، خرد و یا دین میروید یا میزاید . با این چشم است که انسان باید زندگی را در گیتی نگاهبانی کند و بپرورد . با این چشم است که باید زندگی را در « همزیستی ، در اجتماع » سامان بدهد .
« جدائی Øکومت از دین » در باختر ØŒ عبارت بندی منÙÛŒ یک جنبش دراز مدت است Ú©Ù‡ بدون عبارت بندی مثبتش ØŒ چشمگیر نمیشود . چدائی Øکومت از دین ØŒ جدائی Øکومت از بینشی است Ú©Ù‡ در شرع اسلام ØŒ در آموزه عیسی یا موسی ØŒ جامعه ها را سامان Ùˆ نظم میدهد . مسئله ØŒ تنها جدا کردن Øکومت از ادیان ( بدان معنی Ú©Ù‡ در ادیان نوری Ùˆ ابراهیمی متداولست ) نیست ØŒ بلکه بنیاد گذاردن Øکومت بر بینشی است Ú©Ù‡ مستقیما از خرد یا چشمی Ú©Ù‡ از ژرÙای جان Ùˆ زندگی خود انسانها ØŒ جوشیده است . مسئله ØŒ تغییر دادن معنا Ùˆ گوهر دین است . این را در باختر امروزه در آثار Øقوقی ØŒ «وجدان آزاد» میگویند . از این رو در قوانین اساسی باختر ØŒ میکوشند ØŒ بجای « آزادی دین » ØŒ « آزادی وجدان » بگذارند . وجدان آزاد Ùˆ Ø¢Ùریننده انسان Ú©Ù‡ از ژرÙای زندگیش برآمده باشد ØŒ « دین Øقیقی » است Ùˆ همه این ادیان ØŒ ضد دین هستند . آکاهبود همه انسانها در تصر٠این « بینش دروغین ØŒ این ضد دین » هست Ùˆ در زیر این لایه آگاهبود دروغین ØŒ این دین ظاهری ØŒ همان وجدان آزاد انسانیست Ú©Ù‡ ایرانی آنرا « اسنا خرد ØŒ یا ارکه » مینامید . همه ادیان ابراهیمی ØŒ راه پیدایش چنین بینشی را از خود جان انسان ØŒ بسته اند . ما به بینشی Ú©Ù‡ از «وجدان آزاد» یا « اسنا خرد » انسان ØŒ پیدایش یابد نیاز داریم تا همزیستی همه جانها را سامان بدهیم ØŒ تا مسائل کنونی اجتماعی Ùˆ ملی Ùˆ بشری را ØÙ„ کنیم . مسئله جدائی Øکومت از دین ØŒ مسئله جدائی Øکومت از « ضد دین ها » است Ú©Ù‡ امروزه همه جا Øاکمند . مسئله بنیاد نهادن Øکومت بر شالوده وجدان آزاد یا « اسنا خرد » است Ú©Ù‡ از سرچشمه جان Ùˆ زندگی واقعی همه انسانها بجوشد Ùˆ این اصل Ùرهنگ ایران بوده است Ùˆ هست .
...
منوچهر جمالی
Ùیلسو٠معاصر ایران
جمهوری ایرانی
مسئله « جدائی Øکومت از دین »
در Ùرهنگ ایران
مسئله جدائی دین ازØکومت
یا مسئله « رابطه بینش انسان با Øکومتست »
اولویت « جان یا زندگی » بر « ایمان »
این مهم نیست Ú©Ù‡ دین Øقیقی کدامست .
این مهمست که چکونه ما با هم زندگی کنیم !
میشل دلو هوپیتال در 1562 میلادی
ما برای ØÙ„ مسئله « جدائی Øکومت از دین » ØŒ نیاز به بسیج ساختن Ùرهنگ اصیل ایران داریم. بدون بیدار Ùˆ زنده سازی Ùˆ بسیجسازی Ùرهنک اصیل ایران ØŒ ØÙ„ این مسئله در ایران ØŒ Ù…Øال است . Ùرهنگ اصیل ایران ØŒ به هیچ روی ØŒ اینهمانی با «الهیات زرتشتی »،و تعری٠«دین» در الهیات زرتشتی، ندارد، Ú©Ù‡ در زمان ساسانیان ØŒ به انØصار دین ،و Ù†ÙÛŒ آزادی اندیشه Ùˆ دین در ایران کشید، Ùˆ Øکومت ساسانی ØŒ مرّوج دین زرتشتی شمرده شد ØŒ Ùˆ طبعا پیشینه آزادی دینی را درایران ،که هخامنشیان Ùˆ اشکانیان بر پایه Ùرهنگ ایران ،استوار ساخته بودند ØŒ از بین بردند .Ù…Ùهوم آمیختگی دین Ùˆ پادشاهی در شاهنامه ØŒ بازتاب این اندیشه از دوره ساسانیانست ØŒ همچنین روایات شاهنامه ØŒ همه از دیدگاه الهیات زرتشتی ØŒ باز نویسی شده است ØŒ Ùˆ باید از تعمیم آن ØŒ به سراسر Ùرهنگ ایران ØŒ پرهیز کرد . آمیختگی دین Ùˆ Øکومت در شاهنامه، ربطی به Ùرهنگ اصیل در ایران ( Ùرهنگ زنخدائی ) ندارد . مسئله « جدائی Øکومت از دین » در ایران ØŒ نه بدان گونه Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒØ´ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ ما Ù…ÛŒ پنداریم در میان ملتهای باختر زمین ØŒ Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. نه بدان گونه ØÙ„ میشود Ú©Ù‡ ما Ù…ÛŒ پنداریم در میان ملتهای با ختر زمین ØŒ نیمه کاره ØŒ ØÙ„ شده است . اینکه روشنÙکران ،می پندارند Ú©Ù‡ با درچ یک ماده ØŒ در قانون اساسی ØŒ میتوان این مسئله را ØÙ„ کرد ØŒ باوری خام Ùˆ کودکانه است . با داشتن چند صد هزار آخوند ØŒ Ùˆ Ù†Ùوذ سیاسی Ú©Ù‡ آنها در روان Ùˆ عواط٠اجتماع دارند ØŒ چنین ماده قانونی ØŒ هیچگاه جامه عمل به خود نخواهد پوشید . Ùقط این ماده، در قانون اساسی ØŒ Øقانیت به کاربرد زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت٠Øکومتی ،برای سد کردن Ù†Ùوذ علمای دین ØŒ ایجاد خواهد کرد . Ùˆ این زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت Øکومتی ØŒ زور Ùˆ قهر Ùˆ خشونت جامعه اسلامی را برخواهد انگیخت . اسلام ØŒ برعکس آموزه عیسی ØŒ گوهر قهر Ùˆ خشونت Ùˆ زورورزی دارد Ùˆ دین شمشیر است . مسئله جدائی دین از Øکومت ØŒ مسئله ایست ویژه ٠جامعه هائی Ú©Ù‡ ادیان نوری ( ادیان ابراهیمی ) Øاکم هستند. « دین » برای آنها ØŒ معنای خاصی دارد ØŒ Ùˆ این معنای ویژه « دین » است Ú©Ù‡ ما آنرا به غلط ØŒ معنای « دین بطور Ú©Ù„ÛŒ » میگیریم . همه اشتباهات ما در مورد « مسئله جدائی دین از Øکومت » ØŒ از همین معنائیست Ú©Ù‡ «دین» در ادیان نوری Ùˆ به ویژه ادیان ابراهیمی دارند . ادیان ابراهیمی Ùˆ همچنین « الهیات زرتشتی » Ú©Ù‡ پس از زرتشت ØŒ از سوی موبدان ØŒ ساخته Ùˆ پرداخته شد ØŒ جزو همین مقوله بشمار میآیند . پس مسئله جدائی دین از Øکومت ØŒ مسئله جدا ساختن ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری از Øکومت است . مسئله ØŒ مسئله جداساختن « دین » ØŒ به معنای خاصی از « دین » است Ú©Ù‡ در این ادیان متداول است . وگرنه ØŒ « دین » در Ùرهنگ ایران ØŒ چنین معنائی ندارد Ú©Ù‡ ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری بدان میدهند . در این ادیان ØŒ اÙلاه ( یهوه + پدر آسمانی + الله ) ØŒ مقتدر است ØŒ Ùˆ با امری Ú©Ù‡ از قدرت برمیخیزد ØŒ جهانی Ùˆ انسانی ØŒ Ùراسوی خودش Ùˆ غیر از گوهر خودش ØŒ خلق میکند . جهان Ùˆ انسان ØŒ Ù…Øصول قدرت است Ùˆ باید نشان ( آیه ) قدرت او باشد . به عبارت دیگر ØŒ این اÙلاه ØŒ بر جهان Ùˆ انسان ØŒ Øکومت میکند Ùˆ قدرت میورزد . با این اندیشه اصلیست Ú©Ù‡ این اÙلاه ØŒ میخواهد Ùˆ ضروریست Ú©Ù‡ بر مخلوقش ØŒ Øکومت کند Ùˆ قدرت بورزد، Ùˆ دین ÙˆØاکمیت این اÙلاه ØŒ از هم جدا ناپذیرند . Ùˆ «آزادی انسان »در این ادیان ØŒ Ùقط هنگامی تاءمین میشود Ú©Ù‡ برضد وجود این الاه ØŒ یا برضد امر Ùˆ ØÚ©Ù… او ØŒ عصیان Ùˆ طغیان کند . Øاکمیت ملت ØŒ یا ØÙ‚ قانونگذاری ملت ،بر پایه خردخود ملت ØŒ موقعی ممکن هست ØŒ Ú©Ù‡ یا منکر وجود چنین اÙلاهی بشوند ØŒ یا اوامر Ùˆ اØکام اورا ØŒ در گستره های زندگی اجتماعی ØŒ تنگ Ùˆ Ù…Øدود سازند . Ùˆ بالاخره ØŒ بشیوه ای ØŒ اورا از قدرت ورزی در این گستره ها ØŒ معا٠و بر کنار سازند . تا انسان ØŒ برای اندیشیدن در ساماندهی اجتماع ØŒÙقط بر پایه خرد خود ØŒ آزاد شود، Ùˆ بدینسان ØŒ خودش ØŒ سرچشمه Øکومت Ùˆ قانون گردد . تا هنگامی Ú©Ù‡ قانون اساسی ØŒ Ùقط از خرد خود انسان سرچشمه نگرÙته است ØŒ آن قانون اساسی ØŒ نه قانون است ØŒ نه اساسی است . Øاکمیت درÙلسÙÙ‡ Øکومت ØŒ دراین عبارت خلاصه میشود Ú©Ù‡ سعدی آنرا شیوا Ùˆ رسا Ùˆ کوتاه بیان کرده است Ú©Ù‡ « دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند » . در یک جامعه ØŒ نمیتواند دو Øاکمیت Ùˆ دو Øکومت Ùˆ دو شاه ØŒ Ùˆ دو الله وجود داشته باشند . هم Øاکمیت ملت Ùˆ هم Øاکمیت الله ( یا یهوه Ùˆ ... ) اختراعیست خنده آور Ú©Ù‡ در قانون اساسی قلابی جمهوری اسلامی شده است ØŒ ودر قانون اساسی مشروطه هم ØŒ هردو این Øاکمیت در تنش باهم موجود هستند . در جامعه ØŒ یا باید الله ØŒ Øکومت کند یا ملت . هم این Ùˆ هم آن ØŒ یک کلاهبرداری Ùˆ Ùریب Ùˆ خدعه است ØŒ Ú©Ù‡ البته در اسلام ØŒ خدعه Ùˆ مکر ØŒ جایز است، Ùˆ این را « مصلØت Ùˆ Øکمت » مینامند، Ú©Ù‡ چیزی جز همان « دروغ مقدس » نیست . در چنین صورتی ØŒ در این ادیان ØŒ خود « دین » ØŒ مسئله میشود . الله یا یهوه یا پدر آسمانی یا اهورامزدائی Ú©Ù‡ از او سلب قدرت شود ØŒ یا قدرتمند بماند ØŒ ولی نتوانش قدرتش را به کار ببندد ØŒ دیگر ØŒ اÙلاه نیست ،و دینش هم بی معنی است . اینست Ú©Ù‡ ØÙ„ مسئله جدائی دین از Øکومت ØŒ در این ملتها ØŒ درصورتی بطور منطقی ممکن است Ú©Ù‡ ØŒ منکر وجود این اÙلاهان بشوند ØŒ یعنی اَتیسم ( ناخداگری ) غلبه کند . ولی این راه در این اجتماعات ،در تاریخ دویست ساله معاصر ØŒ با شکست روبروشد . Ùˆ راه ØÙ„ های دیگر ØŒ همه راه ØÙ„ های نیم بند Ùˆ نوعی شعبده بازیهای منطقی Ùˆ Øقوقی شده است . البته بستن راه قدرت ورزی مستقیم Ùˆ رسمی یک دین ØŒ به هیچ روی ØŒ بستن راه Ù†Ùوذ غیر رسمی Ùˆ غیر مستقیم آن دین نیست . اگر با این معیار ØŒ این Øکومتها در باختر بررسی گردند ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « اصل جدائی دین از Øکومت » ØŒ در همه این کشورها ØŒ لنگ میزند Ùˆ در هیچکدام ØŒ این مسئله تمام عیار ØÙ„ نشده است . ØÙ„ مسئله جدائی دین از Øکومت ØŒ Ùقط از راه٠« تغییر تصویر خدا در اذهان » Ùˆ « تغیر Ù…Ùهوم دین » در اذهان ممکن میگردد. مسئله جدائی دین از Øکومت ،موقعی ØÙ„ میشود Ú©Ù‡ اصالت انسان Ùˆ اصالت خرد انسان پذیرÙته شود .
ØÙ„ مسئله « جدائی دین از Øکومت » ØŒ ØÙ„ مسئله « رابطه بینش انسان با Øکومت » است . اگر بتوانیم رابطه « بینش انسان را با Øکومت » Ú©Ù‡ نظم اجتماعی باشد ØŒ مشخص سازیم، رابطه دین را باØکومت ØŒ روشن میسازیم . البته هر نظمی در اجتماع ØŒ Ùˆ سق٠نظامهای اجتماعی Ú©Ù‡ Øکومت است ØŒ باید بر بینش استوار باشد . سق٠نظامهای اجتماعی در عربی ØŒ Øکومت، Ùˆ در با ختر state, staat Ùˆ در ایران ØŒ «سامان» Ùˆ خشتره ( یا خشترات ) نامیده میشده است . Ùرهنگ ایران ØŒ استوار بر این سر اندیشه بزرگ بوده است Ú©Ù‡ Øکومت یا سامان ØŒ باید از بÙÙ† جانهای مردمان، پیدایش یابد Ùˆ بجوشد . سامان ØŒ چیزی جعلی Ùˆ ساختگی Ùˆ وضعی نیست ØŒ بلکه سامان ØŒ پیدایش Ùˆ زایش خرد کاربند ØŒ از بÙÙ† جانهای انسانهاست ØŒ چون سامان یا Øکومت ØŒ « ساماندهی زندگانی همه مردمان Ùˆ همه طبیعت با همست . این روند را «جهان آرائی» یا «آرایش گیتی» نیز مینامیده اند .در کتاب مینوی خرد ( ترجمه تÙضلی ) رد پای این اندیشه باقی مانده است ØŒ Ú©Ù‡ اسناخرد یا مینوی خرد است Ú©Ù‡ جهان را سامان میدهد ØŒ یعنی منظم Ùˆ مرتب میسازد Ùˆ اداره میکند . الهیات زرتشتی ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« مینوی » را به معنای آسمانی Ùˆ ملکوتی Ùˆ « خرد Ùراسوی گیتی » بکار برده است، Ùˆ در ذهن ما این معنا ØŒ جا اÙتاده است . در Øالیکه ØŒ مینو ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ از آن ØŒ گیتی میروید Ùˆ شاخ Ùˆ برگ Ùˆ بر این گیاه در Ùراز ØŒ مینو یا جهان برین Ùˆ آسمان میشود . این اندیشه Ùˆ تصویر، برضد اندیشه دو جهان است .آسمان ØŒ گسترش زمین است . آسمان ØŒ شاخ Ùˆ برگ Ùˆ میوه درختیست Ú©Ù‡ در زمین کاشته شده است . آسمان ،از زمین بریده نیست ØŒ بلکه خوشه ایست Ú©Ù‡ بر Ùرازگیاه میروید . زمین Ùˆ آسمان ØŒ یک گیاه Ùˆ یک گوهرند . خردکاربند ( یا گیتی خرد gitikhrad) یا خرد آزماینده ØŒ روئیده از خرد بنیادی یا مینوئی خرد است، Ú©Ù‡ در بÙÙ† هر انسانیست . خرد مینوی یا مینو خرد ØŒ به معنای « خرد بÙÙ†ÛŒ یا خرد بنیادی » است . آن خردی Ú©Ù‡ در بÙÙ† هر انسانی هست ØŒ از این خرد است Ú©Ù‡ اجتماع ØŒ سامان مییابد . خرد کاربند در شاهنامه ØŒ خردیست Ú©Ù‡ از این خرد بنیادی ØŒ زائیده میشود، Ùˆ اجتماع انسانی را سامان میدهد . Øکومت ØŒ روند سامان دادن همه با همست . یک چیز ثابت Ùˆ ایستا Ùˆ غیر متغیری بنام Øکومت نیست . بلکه Øکومت ØŒ روند پویای ساماندهی است . یک جامعه زنده ØŒ همیشه از نو ØŒ خود را با خردش ØŒ سامان میدهد . این خرد بÙÙ†ÛŒ یا بنیادی ØŒ این خرد اÙزونی ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « خرد Ø¢Ùریننده » هست ØŒ Ú†Ù‡ غایتی دارد ØŸ غایت این مینوی خرد ØŒ این اَسنا خرد ØŒ سامان دادن مردمان ØŒ برای بهتر زیستن باهم ØŒ برای پرورش جانهای همدیگر ØŒ برای انباز شدن جانها در شادیهاباهمست . غایت این خرد ØŒ سامان دادن مردمان ØŒ برای آنست Ú©Ù‡ جانها را از هر گزندی Ùˆ آزاری دور دارند . نکته بسیار مهم اینست Ú©Ù‡ این ØŒ یک بینش ساخته Ùˆ پیش پرداخته یا معلومات یا آموزه ای نیست Ú©Ù‡ در ژرÙای انسان ØŒ چون گنجی مدÙون باشد ØŒ بلکه این ØŒ « خرد » یا « اصل زاینده Ùˆ Ø¢Ùریننده بینش ها Ùˆ اندیشه ها Ùˆ آموزه هاست » Ú©Ù‡ در بÙÙ† همه انسانها هست ØŒ Ùˆ این خرد بنیادیست Ú©Ù‡ سامانده جانها ØŒ به غایت پروردن جانها ØŒ Ùˆ ایمن داشتن جانها Ùˆ خردها ØŒ از آزار Ùˆ گزند است .
بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ سامان یا Øکومت در Ùرهنگ ایران ØŒ با « سرچشمه بینشی» کار دارد Ú©Ù‡ از بÙÙ† جان خودÙانسانها میتراود Ùˆ میجوشد Ùˆ میزاید . به عبارت دیگر ØŒ نظم ØŒ روند زائیدن جان یا زندگی در گیتی است . « خرد » از « جان » پیدایش مییابد . خود اصل زندگی یا جان ØŒ مستقیما تØول به خردی Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ برای پاسداری جان Ùˆ سامان دادن جانها میاندیشد . خود٠جان یا زندگیست Ú©Ù‡ چشم میشود ØŒ Ùˆ چشم بیننده Ùˆ نگاهدارنده Ùˆ پاسدار اجتماع زندگان میگردد . جان انسان ØŒ در گسترش ØŒ چشم میشود ØŒ خرد میشود ØŒ دین میشود . این سه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± Ùرهنگ ایران Ú©Ù‡ چشم Ùˆ خرد Ùˆ دین باشند ØŒ باهم اینهمانی داشته اند، Ùˆ سپس به آنها معانی Ù…Øتل٠داده اند . بÙÙ† جان انسان ØŒ در Ùرهنگ ایران ØŒ تØول به چشم مییبابد ØŒ Ú©Ù‡ اصل بینش زاینده است . « دین » ØŒ هنوز نیز در کردی ØŒ به معنای « زائیدن Ùˆ دیدن » است . در واقع « دین » به معنای « بینشی است Ú©Ù‡ از بÙÙ† جان Ùˆ زندگی انسان ØŒ بتراود . دین Ùˆ خرد ØŒ بینشی هستند Ú©Ù‡ بلاÙاصله Ùˆ مستقیم ØŒ از جان خود انسان ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . امروزه در علم Øقوق ØŒ در باختر، در Ù…Øدوده تنگ تری ØŒ این پدیده را ØŒ « وجدان » میخوانند . وعلم Øقوق ØŒ در با ختر ØŒ دیگر از « آزادی ادیان» دم نمیزند ØŒ بلکه گامی Ùراتر نهاده است Ùˆ « آزادی وچدان » را خواستاراست .همین وجدان را در Ø´Ú©Ù„ Ø¢Ùرینندگیش ØŒ Ùرهنگ ایران ØŒ « دین » مینامید . آزادی دینی ØŒ اینست Ú©Ù‡ انسان ØÙ‚ دارد میان یکی از ادیان موجود ØŒ یکی را انتخاب کند . چنین آزادی ØŒ بسیار تنگ است . آزادی ØŒ در انتخاب میان آنچه موجود است ØŒ زندانی میشود . آزادی ØŒ آزادی در امکانات است . آزادی وجدان ØŒ این معنی را دارد Ú©Ù‡ هر Ùردی ØŒ خودش میتواند سرچشمه زایش بینش دینی باشد . هرکسی ØŒ آزاداست ØŒ دین خودش را ØŒ خودش بیاÙریند . البته نقص این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± با ختر اینست Ú©Ù‡ پیوند « زندگی » Ùˆ « دین » Ùˆ « بینش زائیده از انسان » در آن ØŒ نمودار Ùˆ چشمگیر نیست . « وجدان » در با ختر ØŒ یک دامنه Ùردی Ùˆ خصوصی است . در Øالیکه « دین » در Ùرهنگ ایران ØŒ Ú©Ù‡ همان « وجدان » باشد ØŒ اصل سامانده اجتماعست . بینشی از هر Ùردی میتراود Ú©Ù‡ میتواند اجتماع را سامان دهد . بینش انسان ØŒ جامعه ساز Ùˆ Øکومت ساز Ùˆ قانون ساز است . در ادیان ابراهیمی ودر الهیات زرتشتی ØŒ این Ù…Ùهوم « دین » دگرگون ساخته شده، Ùˆ به Ú©Ù„ÛŒ تØری٠کردیده است ØŒ ودرست واژگونه ساخته شده است . « دین » Ú©Ù‡ در Ùرهنگ ایران ØŒ بینش جوشیده Ùˆ تراویده از بنیاد زندگی هر انسانی بوده است ØŒ معنایش را از دست داده است . این یقین به جوشش خرد بنیادی از خود انسانها ØŒ سرکوبی Ùˆ Ù†ÙÛŒ شده است . « ایمان » به شخص Ùرستاده از الله یا پدر آسمانی یا یهوه ØŒ Ú©Ù‡ Øامل بینش است ØŒ در این ادیان ØŒ دین شمرده میشود . واین برضد یقینی است Ú©Ù‡ بینش سامانده اجتماع از خود هر انسانی میتراود . این « دین » بر ضد Ù…Ùهوم « دین » در Ùرهنگ ایرانست . از دیدگاه Ùرهنگ ایران ØŒ ادیان ابراهیمی Ùˆ الهیات زرتشتی ØŒ نه تنها ØŒ دین نیستند ØŒ بلکه « ضد دین Ùˆ Ù†ÙÛŒ دین Ùˆ نیستی Ùˆ انکار دین » هستند . اینست Ú©Ù‡ با جنبش نوزائی در باختر ØŒ « یقین به طبیعت انسان ØŒ ویقین به Ø¢Ùرینندگی انسان در بینش ØŒ واراده به زندگی کردن در این گیتی ØŒ Ùˆ یقین به اینکه خرد خود انسان ØŒ توانا به سامان دادن زندگی خود در گیتی است » اÙزود . Ùˆ همین یقین بود Ú©Ù‡ نام « سکولاریته Ùˆ لائیسیته » گرÙت ØŒ Ùˆ در شعار « جدائی Øکومت از دین » ØŒ عبارت بندی شد . این دینی Ú©Ù‡ مردم ØŒ خواهان جدائیش از Øکومت بودند ØŒ همان « ضد دین مسیØیت Ùˆ ضد دین یهودیت Ùˆ ضد دین اسلام Ùˆ همچنین ضد دین زرتشتی ( بنا بر تعری٠دین در الهیات زرتشتی ) بود .ازاین پس ØŒ Øکومت یا سامان ØŒ استوار بر دینی میشد Ú©Ù‡ در آن انسان ØŒ یقین از توانائی خردش در Ø¢Ùرینش بینش داشت، Ùˆ با این بینش ØŒ میتوانست اجتماع را سامان دهد . پس Øکومت یا سامان ØŒ باید از همه این ضد دینها Ú©Ù‡ « ادعای دین Øقیقی بودن » میکنند ØŒ جدا Ùˆ رها Ùˆ آزاد ساخته شود . این خرد سامانده ØŒ این خرد برگزیننده ØŒ این خرد قانونگذار، این خرد مبدع Ùˆ مبتکر خود انسانست Ú©Ù‡ باید جانشین « علم الهی گردد Ú©Ù‡ در کتابهای مقدسه این ضد دینها Ú©Ù‡ ادعای مالکیت Øقیقت انØصاری میکنند » بشود ،و همه امور را سامان بدهد، Ùˆ این خرد بنیادی یا مینو خرد در انسانست Ú©Ù‡ خودش ØŒ دین است ØŒ Ùˆ آنچه در این جامعه ها ØŒ دین نامیده میشود ØŒ ضد دین است . در این ادیان ØŒ اÙلاه ØŒ همگوهر انسان نیست ØŒ Ùˆ همه Ø¢Ùرینندگیها ØŒ یعنی اصل Ùˆ سرچشمگی ØŒ در این الاه ØŒ جمعست . اصالت Ùˆ ابتکار Ùˆ ابداع ØŒ ویژگی منØصر به Ùرد اوست . الاه ØŒ سرچشمه همه بینش هاست . Ùˆ طبعا انسان ØŒ خودش نمیتواند به این بینش برسد . در Ùرهنگ ایران ØŒ خدا ØŒ خوشه ای از بذرها ÛŒ بینش از بذرهای جان هاست ØŒ Ùˆ خدا این بذرها را میاÙشاند ØŒ Ùˆ هر یکی از انسانها ØŒ بذر خرد خدا Ùˆ بذر جان خدا ( جانان ) هستند . در Ùرهنگ ایران ØŒ جان Ùˆ خرد انسان ØŒ هما Ù† اندازه اصالت دارد Ú©Ù‡ جان Ùˆ خرد خدا . به عبارت دیگر ØŒ خرد هرانسانی Ú©Ù‡ مستقیما ازاین جان٠جانان روئیده ØŒ همان اندازه اصل ابداع Ùˆ ابتکار Ùˆ نوآوری Ùˆ قانونگذاری Ùˆ ساماندهیست Ú©Ù‡ خدا .
پس باید ØŒ بینش Ùˆ اندیشه زنده Ùˆ تازه ای Ú©Ù‡ از اصل زاینده ØŒ یا خرد بنیادی انسانها میزاید ØŒ جانشین کتابهای مقدس Ùˆ شریعت ها Ùˆ « ایمان به آورندگان بینش از الاه » گردد . اینست Ú©Ù‡ در Ùرهنگ ایران ØŒ پدیده « دین » ØŒ نیازی به Ù…Ùهوم « ایمان » ندارد . کار اصلی این خرد بنیادی انسانها ØŒ Ú©Ù‡ چهره خود جان Ùˆ زندگی انسانهاست ØŒ در این میاندیشد Ú©Ù‡ : چگونه انسانهای گوناگون ØŒ میتوانند باهم زندگی کنند ØŒ چگونه انسانهای گوناگون میتوانند باهم ØŒ بهتر Ùˆ شادترزندگی کنند، Ùˆ سامان یا Øکومت ØŒ پیآیند این هماندیشی Ùˆ همپرسی خرد بنیادی خود انسانهاست . باهم زیستن ØŒ یا « هم + زی » شدن در اجتماع ØŒ همان همجانی یا «یک جانشدن» است . یکتا جان شدن همه جانها در اجتماع ØŒ در اثر هماندیشی Ùˆ همپرسی ØŒ در عرÙان ØŒ یک پدیده متاÙیزیکی ØŒ Ùراسوی دنیا شد . در Øالیکه ØŒ به هم پیوستن جانها در این گیتی ودر اجتماع ØŒ «باهم سیمرغ یا خدا شدن »، در Ùرهنگ ایران ØŒ ربطی به Ùراسوی گیتی نداشت. در Ùرهنگ ایران ØŒ دوجهان وجود نداشت ØŒ بلکه آرزو برای واقعیت بخشی همزیستی یا « همجانی » ØŒ در همین گیتی بود . آنچه « ÙˆØدت وجود » Ùراسوی گیتی خوانده شد ØŒ همجانی Ùˆ «هنرهمزیستی در همین گیتی »هست . این خرد تراویده از ژرÙای جان انسانها ست Ú©Ù‡ « اصل اجتماع ساز » است ØŒ نه « ایمان به این ضد دین ØŒ Ùˆ نه ایمان به آن ضد دین . دین ØŒ نیاز به ایمان ندارد . دینی Ú©Ù‡ استوار بر ایمانست ØŒ ضد دین است . ایمان ØŒ همیشه جانشین دروغین دین است .دین ØŒ نیاز به ایمان ندارد . دین ØŒ اصل « اصالت انسان » است . ایمان ØŒ نشان بیدینی است Ú©Ù‡ ایمان ØŒ جانشین آن میشود ØŒ جنبش « سکولاریته » یا « جنبش جداساختن Øکومت از دین ØŒ استوار بر چنین اندیشه ای از « دین » یا « ضد دین »بود . این اندیشه را صدر اعظم پادشاه Ùرانسه ØŒ بنام میشل لوهپیتال Michel de L´Hopital در مجلس شورای شاهی ØŒ درست پیش از جنگهای مذهبی هوگه نوتهاhugenotte در 1562میلادی بیان کرد . او Ú¯Ùت Ú©Ù‡ : « این مهم نیست Ú©Ù‡ دین Øقیقی کدامست ØŒ بلکه این مهم است Ú©Ù‡ چگونه ما باهم زندگی کنیم » . همین اندیشه ØŒ یکی از بزرگترین خشتها در شالوده بنائی بود Ú©Ù‡ امروزه نام « سکولاریته » دارد . در ست همین اندیشه بود Ú©Ù‡ بنیاد Ùرهنگ ایران ØŒ از هزاره ها پیش بوده است ØŒ Ùˆ درمنشور کورش ØŒ باز تاب یاÙته، Ùˆ نخستین Ø´Ú©Ù„ قانونی Ùˆ تاریخی خودرا گرÙته است ØŒ Ùˆ این ساسانیان بودند Ú©Ù‡ کوشیدند این ریشه Ùرهنگی مردمی ایران را سرکوب کنند .
واژه « جان » در اصل ØŒ «گیان» بوده است . هنوز هم کردها به جان ØŒ « گیان » میگویند . بررسی در خود همین واژه ØŒ ما را درشناخت تصویر « جان » درÙرهنگ ایران ØŒ یاری میدهد Ùˆ بسیاری از نکات گمشده را روشن Ùˆ برجسته میسازد . این واژه ØŒ مرکب از دوبخش است .1- Ú¯ÛŒ ،و دیگری 2- یان . یان ØŒ به معنای جای آشتی Ùˆ آرامش ØŒ جای جمع Ùˆ همآهنگی اضداد ØŒ یعنی آشیانه مهر است . این « یان » ØŒ پسوند « ایران » هم هست ØŒ Ú©Ù‡ در اصل ØŒ «ایریانه» بوده است ØŒ Ùˆ « ایران » به معنای « خانه Ùˆ میهن رام، یا جای مهرورزی رام » است . ایران ØŒ خانه Ùˆ آشیانه خدای موسیقی Ùˆ شعر Ùˆ رقص Ùˆ شناخت ØŒ جای خدای زیبائی Ùˆ مدنیت است . در کردی به سیاستمدار ØŒ «رامیار» میگویند Ú©Ù‡ به معنای « یار رام » است ØŒ چون رام ØŒ خدای مدنیت Ùˆ شهر بوده است . پیشوند واژ Ù‡ « گیان = جان » Ú©Ù‡ واژه « گی» باشد به شکلهای گوناگون نوشته Ùˆ تلÙظ شده است . Ú¯ÛŒ Ùˆ جی Ùˆ Ú˜ÛŒ Ùˆ زی ØŒ همه یک واژه اند . « زی» ØŒ همان پیشوند « زیستن » است . در ایران به شهرها ØŒ « جی » میکÙته اند . به ویژه نام شهر اصÙهان ØŒ « جی » بوده است . امروزه وقتی ما از « جان » صØبت میکنیم ØŒ Ùˆ میگوئیم Ú©Ù‡ : به جان تو یا به جان من ØŒ جان را یک پدیده Ùردی میگیریم . هرÙردی ØŒ جانی دارد . ولی در Ùرهنگ ایران ØŒ جان هر Ùردی ØŒ بخشی « آمیختنی » با Ú©Ù„ جانها ( جانان = Ú¯ÙØ´ Ùˆ باد ) بوده است . اینست Ú©Ù‡ « جی » Ú©Ù‡ جان باشد ØŒ « جان تمام یک شهر یا جامعه در همآهنگی باهم » نیز بوده است . جانها، هنگامی با هم همآهنگند Ú©Ù‡ به هم آمیخته اند . این معنا در زبان ترکی ØŒ بخوبی زنده باقیمانده است . چنانکه در ترکی ØŒ « جی » به معنای « همداستانی Ùˆ همزبانی Ùˆ یک جهت Ùˆ متÙÙ‚ » است . درکردی نیز ØŒ Ú¯ÛŒ ØŒ معنای « همه » را نیز دارد . در این راستا ØŒ جان ØŒ شیره یا اÙشره ( جوهر ) انسانها شمرده میشده است ØŒ چنانچه روغن یا شیر ØŒ جان Øیوان شمرده میشود . اینست Ú©Ù‡ در نائینی ØŒ جی به معنای صمغ درخت Ùˆ بوته است . از آنجا Ú©Ù‡ شیره Ùˆ اÙشره درخت Ùˆ گیاه Ùˆ Ù†ÛŒ ØŒ چسبنده است ØŒ نماد « مهر » است . به همین علت ØŒ « اشه » Ú©Ù‡ امروزه به Øقیقت Ùˆ راستی Ùˆ نظم... ترجمه میشود ØŒ همان « اشیر= شیر = خشیر= اخشیر » میباشد Ú©Ù‡ شیره درون چیزها باشد، Ùˆ پسوند Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« انتلشی » در ÙلسÙÙ‡ ارسطو ØŒ همین اشه Ùˆ اشی است . اشه ØŒ گوهر Ùˆ جان چیزها Ùˆ انسانهاست ØŒ Ùˆ این جان انسان ØŒ همان مهر یا نیروی به هم چسباننده Ùˆ پیوند دهنده ( نظم ) است . به عبارت دیگر ØŒ جان = گیان ØŒ هم بیان Ùردیت جان Ùˆ هم بیان « همجانی Ùˆ همزیستی Ùˆ همآمیزی همه با هم است . اینست Ú©Ù‡ جانهای Ùردی در گیتی یا در شهر یا در اجتماع ØŒ میتوانند ØŒ همجانی را در خود دریابند Ùˆ همزیستی کنند . چون همه جانها در اصل ØŒ به هم آمیخته بودند Ùˆ ویژگی آمیختن باهم را دارند، Ùˆ پس از مرگ نیز ØŒ این گوهر به اصلش باز میگردد ( Ú¯ÙØ´ Ùˆ باد ) Ùˆ با همه جانها میآمیزد . از اینروست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم رد پای این واژه « Ú¯ÛŒ » در واژه نامه ها باقیمانده است ØŒ چون Ú¯ÛŒ به معنای سیمرغ نیز بوده است .نماد« باد» ØŒ معمولا بالهای « پرنده » است . جان ØŒ پس از مرگ ØŒ باد میشود Ùˆ پرواز میکند . سیمرغ ØŒ یعنی جانان ØŒ جان Ùˆ گوهر Ùˆ شیره هر انسانیست . در هزوارش ØŒ گوهر ØŒ تالمن است Ú©Ù‡ به معنای شهباز است . خوشه ØŒ تبدیل به مرغ میشود . سپاروک ØŒ کبوتراست Ùˆ سپاری ØŒ خوشه کندم Ùˆ جو است . از دÙÙ… گاو ( Ú¯ÙØ´= جانان ) در نقشهای میتراس ØŒ یک یا سه خوشه گندم میروید، Ùˆ این خوشه ها به سق٠آسمان میرسند، Ú©Ù‡ جامه های میتراس باشند ،و این قبا یا کب میتراس در اثر « باد » مواج است . Ùˆ درست در سوی Ú†Ù¾ آن ØŒ زاغ هست Ú©Ù‡ مرغ بینش میباشد . خوشه ای Ú©Ù‡ از Ú¯ÙØ´ میرنده ØŒ میروید ØŒ باد میشود Ùˆ میپرد . البته روند بینش انسان هم همین راه را Ù…ÛŒ پیماید ØŒ چون خوشه ( مجموعه تخمها ) اصل روشنی است . تخم میروید Ùˆ پیدایش Ù…ÛŒ یابد یعنی روشن میشود Ùˆ بینش میگردد . سپس دیده خواهد شد Ú©Ù‡ همین جان ( همین سیمرغ ) است Ú©Ù‡ تبدیل به « خرد » انسانی میشود . پس خرد ØŒ میتواند با اندیشیدن ØŒ همه اÙراد را با هم همآهنگ بسازد Ùˆ آشتی بدهد . خرد ذاتی خود انسانها Ú©Ù‡ « اسنا خرد » هم نامیده میشود ØŒ میتواند میان همه انسانها ØŒ ایجاد مهرو همبستگی کند Ùˆ جهان را بیاراید . این ویژگی آبکی یا شیری ( شیره Ùˆ اÙشره ) یا مایعی بودن جان ØŒ هویت مهری Ùˆ چسبندگی گوهر جان را نشان میدهد . جان ØŒ اÙسانس تن است . این ویژگی ØŒ سپس در اشعار عرÙا باقی میماند . مثلا مولوی بلخی میگوید :
مراست جان مساÙر ØŒ Ú†Ùˆ آب Ùˆ من چون جوی
روانه جانب دریا Ú©Ù‡ شد مدار سÙر
میان دریا ØŒ چایگاه سیمرغست . در میان دریای ÙˆÙروکش ØŒ درخت همه تخمه روئیده است Ú©Ù‡ Ùرازش سیمرغ نشسته است ( همه تخمه زندگان = سیمرغ = جانان ) .
طرÙÙ‡ Ú©Ù‡ چون خنب تنم بشکند یابد این باده ØŒ قوامی دگر
یا درباره مرک سنائی میگوید :
صاÙÛŒ انگور به میخانه رÙت چونکه اجل ØŒ خوشه تن را Ùشرد
شد همگی جان ØŒ مثل Ø¢Ùتاب جان شده را ØŒ مرده نباید شمرد
جان ØŒ شیره خوشه انگور تن است Ú©Ù‡ در مرگ به میخانه میرود Ú©Ù‡ جای همه خمهای Ù…ÛŒ است . به همین علت ØŒ به « زیبق یا جیوه » Ú©Ù‡ میان Ùلزات ØŒ Ùلز آبکی است ØŒ هم « آبک » میگÙتند ØŒ Ùˆ هم « غیان » Ú©Ù‡ معرب همان « گیان » باشد . زیبق هم همان « زی + بغ » یا « Ú¯ÛŒ + بغ » است Ú©Ù‡ به معنای « شیره خدا + خدای جان » Ùˆ خدای شیره است . Ùˆ در کردی ØŒ ژیان Ùˆ Ú˜ÛŒ به معنای زندگی است Ùˆ ژیاری ØŒ به معنای شهرنشینی Ùˆ تمدن است . نام دیگر زیبق ØŒ « پرنده » است Ú©Ù‡ بخوبی میتوان دید Ú©Ù‡ همان Ú¯ÛŒ = جی ( جی ØŒ پیشوند جیوه ) است Ú©Ù‡ سیمرغ باشد . چرا همه جانها باهم ØŒ Ø´Ú©Ù„ سیمرغ یا پرنده داشتند ØŒ چون یک Ø´Ú©Ù„ دیگر از مجموعه جانها ØŒ همان « باد » بود . در بندهش ØŒ جان انسان از سر، با « باد » میآمیزد ،و طبعا « باد= دم = جان » ØŒ بÙÙ† Ùˆ تخم انسانست . البته باد ØŒ اصل مهر هم هست ØŒ چنانکه در کردی ØŒ باد به معنای « پیچ » است ØŒ Ùˆ عشق ØŒ به هم پیچیدن بوده است . گیاه پیچه Ú©Ù‡ « اشق پیچان » نامیده میشود ØŒ نماد عشق بوده است ØŒ Ùˆ واژه « عشق » ØŒ معرب همین « اشق » است Ùˆ اشق پیچان ØŒ همان عشقه است Ú©Ù‡ از همان ریشه « اشه » است . بدینسان ØŒ گستره Ù…Ùهوم « جان » در Ùرهنگ ایران ØŒ برای ما Ù…Øسوس Ùˆ ملموس میشود .
برای ما، « جان » ØŒ پدیده ای جدا از « مهر » Ùˆ جدا از پدیده « همجانی Ùˆ همزیستی Ùˆ اجتماع » است . از اینرو ØŒ جان برای ما آن معنی را ندارد Ú©Ù‡ در Ùرهنگ ایران ØŒ داشته است . Ùˆ از اینرو ØŒ با معیار قرار دادن Ù…Ùهوم خود از جان ØŒ Ùرهنگ ایران را نا دیدنی میسازیم .
چگونه جان ، تبدیل به « خرد» میشود ؟
خرد = دین = چشم
این تØول گوهر خود « جان » به « خرد » است Ú©Ù‡ بنیاد اندیشه سکولاریته است . اکنون به رابطه جان با خرد در Ùرهنگ ایران پرداخته میشود . از شناخت این Ù…Ùهومست Ú©Ù‡ بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ آنچه غربیان در تئوریهای سکولاریته Ú¯Ùته اند ØŒ در این Ù…Ùهوم جان Ùˆ خرد ØŒ Ùˆ در رابطه آندو به هم موجود هست . در گزیده های زاد اسپرم بخش 30 پاره 23ØŒ رد پای این اندیشه ØŒ Ú©Ù‡ رابطه جان را با خرد معلوم میسازد ØŒ باقیمانده است . در این پاره Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ این جانست Ú©Ù‡ نخست به چشم ØŒ تØول Ù…ÛŒ یابد Ùˆ سپس در مغز ØŒ اصل اندامهای Øسی ( Øواس پنجگانه ) میگردد . در گزیده های زاد اسپرم میآید Ú©Ù‡ « جان ØŒ نخست ØŒ تخم Ú©Ù‡ آتش تخمه است ØŒ در جای رود ØŒ با تاÙتن ... نخست ØŒ چشمان نگاشته شود ØŒ Ùˆ روشنی آتش آن ØŒ خود به وسیله چشمان ØŒ پدید آورده شود . پس به سبب Ø¢Ùرینش کامل سر ØŒ در اوج مغز جای گیرد » . در جای دیگر از گزیده های زاد اسپرم میآید Ú©Ù‡ « Ú†Ù‡ ازآن Ú©Ù‡ در مغز سراست ØŒ Øواس منشعب شوند Ú©Ù‡ بینائی Ùˆ شنوائی Ùˆ بویائی Ùˆ چشائی Ùˆ بساوائی هستند » . جان Ú©Ù‡ در آغاز ØŒ تخم هست ØŒ در « جای » میرود . این تخم جان ØŒ همان « Ú¯ÛŒ » یا سیمرغ است . هنگامی در زهدان ØŒ قرار گرÙت ØŒ نخستین چیزی Ú©Ù‡ در تØول تخم سیمرغ ØŒ یا نطÙÙ‡ ØŒ پدیدار میشود ØŒ چشم Ùˆ سپس اصل Øواس در مغزسر است . پس ،از جان ØŒ در آغاز همه اندامهای شناختی پیدایش Ù…ÛŒ یابند . جان ØŒ پیش از همه تبدیل به چشم میشود . امروزه برای ما ØŒ چشم Ùˆ خرد Ùˆ دین ØŒ سه چیز جدا از همند . ولی در Ùرهنگ ایران ØŒ این سه ØŒ باهم یکی بودند . خرد Ùˆ دین ØŒ همان چشم بود . دین در Ùرهنگ ایران ØŒ شریعت یا آموزه یا اØکام Ùˆ تعالیم رسول الله یا Ùرستاده یهوه نبود ØŒ بلکه « دین » ØŒ « چشم بیننده » خود انسان بود . هنوز هم در کردی ØŒ « دین » به معنای 1- دیدن Ùˆ 2- زائیدن هست . دین ØŒ بینشی است Ú©Ù‡ از خود انسان بزاید . واژه « دیه » در کردی به معنای « چشم » است . « دی » هم دید چشم است Ùˆ هم به معنای « تامل Ùˆ دقت » است Ùˆ هم به معنای « دیو » است Ú©Ù‡ همان زنخدا سیمرغ بوده است Ú©Ù‡ سپس زشت ساخته شده است . در Ùارسی ØŒ همان « دَی » است Ú©Ù‡ یک معنایش « شب اÙروز » است Ú©Ù‡ « ماه » باشد Ùˆ ماه بنابر جهان بینی ایرانی ØŒ چشم آسمانست . در بÙندهشن ( بخش چهارم ) ØŒ بÙÙ† انسان ØŒ دارای پنج بخش است Ùˆ یک بخش آن ØŒ آینه نامیده میشود ØŒ Ú©Ù‡ معربش همان « عین » میباشد . موبدان ØŒ واژه « آینه » را در بندهشن ØŒ جانشین واژه « دین » ساخته اند Ú©Ù‡ رد پایش در یسناها باقی مانده است . این کار را بدان علت کرده اند Ú©Ù‡ واژه « دین » ØŒ مستقیما معنای « مادینگی Ùˆ زایندگی » هم داشته است . آنها میخواستند ØŒ روند بینش را از روند زایش Ùˆ رویش ØŒ دور سازند، تا روشنی ØŒ اصل بینش باشد نه تاریکی زهدان Ùˆ زمین . بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ دین یا آینه ØŒ همان چشم است . واین « چشم » همان « خرد » است . در شاهنامه میآید Ú©Ù‡ :
خرد، چشم جانست ، چون بنگری
تو بی چشم جان ،« این جهان» نسپری
معمولا ØŒ بجای این جهان ØŒ آن جهان میگذارند . ولی « این جهان » صØÛŒØ Ø§Ø³Øª ØŒ چون کسی آن جهان را نمیسپرد ØŒ Ùˆ چشم جان ØŒ برای نگهداری جان در این جهانست. خرد ØŒ نگهبان جان ØŒ Ùˆ مرهون Ùˆ سپاسگذار جانست . اینکه خرد ØŒ چشم جان یا « نیروی بینندگی زندگی » است ØŒ نگهبان Ùˆ پرستار زندگی در گیتی است ØŒ رد پایش در متون پهلوی ØŒ بسیار است . در Ùرشگرد ( در گزیده های زاد اسپرم ) مردمان ØŒ در اندیشه ØŒ همدیگر را Ù…ÛŒ بینند ØŒ ودر اندیشیدن ØŒ همدیگر را میپرسند. در بهرام یشت Ùˆ در دین یشت ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « دین » ØŒ چشمیست Ú©Ù‡ در تاریکی Ùˆ از دور ØŒ کوچکترین چیزها Ùˆ جنبش هارا Ù…ÛŒ بیند . دین Ùˆ خرد ØŒ هردو، چشم بیننده هستند Ú©Ù‡ از ژرÙای جان انسان ØŒ زائیده میشوند . دین ویا خرد ØŒ Ùˆ به هیچ روی ØŒ صندوق معلومات ØŒ یا مجموعه اØکام Ùˆ نواهی Ùˆ تعلیمات ØŒ یا کتاب یا آموزه یا شریعتی نیست Ú©Ù‡ کسی از سوی خدا بیاورد ØŒ Ùˆ دیگران به آن شهادت بدهند Ùˆ یاد بگیرند Ùˆ ØÙظ کنند . دین ØŒ مسئله زایانیدن نیروی بینائی ازوجود خود ØŒ در آزمایشهای زندگیست . خرد هم ØÙظ کردن آموزه یک متÙکر از غرب مانند مارکس یا Ù‡Ú¯Ù„ یا ویلیام جیمز نیست . خرد Ùˆ دین نیروی بینشی است Ú©Ù‡ از درون تجربیات خود ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . چنانکه رستم پس از پیمودن Ù‡Ùت خوان خطر Ùˆ ماجرا ØŒ چشم خورشید گونه پیدا میکند . از هلال ماه در تاریکی ØŒ خورشید زاده میشود . چشمان انسان ØŒ هلال ماهی هستند Ú©Ù‡ خورشید را میزایند . یکی از تØریرهای خرد دراوستا ( رایشلت ) « خَرَه تاو » است Ùˆ نام خورشید در کردی « خوره تاو » است . خرد ØŒ همان خورشید یا چشم جهانست . همه چشمان انسانها در آسمان به هم Ù…ÛŒ پیوندند Ùˆ باهم خورشیذ میشوند .
بالاخره از این بررسیهای کوتاه ، دیده شد که از جان انسان ، که تخم خود سیمرغ یا خود خداست ، خرد و یا دین میروید یا میزاید . با این چشم است که انسان باید زندگی را در گیتی نگاهبانی کند و بپرورد . با این چشم است که باید زندگی را در « همزیستی ، در اجتماع » سامان بدهد .
« جدائی Øکومت از دین » در باختر ØŒ عبارت بندی منÙÛŒ یک جنبش دراز مدت است Ú©Ù‡ بدون عبارت بندی مثبتش ØŒ چشمگیر نمیشود . چدائی Øکومت از دین ØŒ جدائی Øکومت از بینشی است Ú©Ù‡ در شرع اسلام ØŒ در آموزه عیسی یا موسی ØŒ جامعه ها را سامان Ùˆ نظم میدهد . مسئله ØŒ تنها جدا کردن Øکومت از ادیان ( بدان معنی Ú©Ù‡ در ادیان نوری Ùˆ ابراهیمی متداولست ) نیست ØŒ بلکه بنیاد گذاردن Øکومت بر بینشی است Ú©Ù‡ مستقیما از خرد یا چشمی Ú©Ù‡ از ژرÙای جان Ùˆ زندگی خود انسانها ØŒ جوشیده است . مسئله ØŒ تغییر دادن معنا Ùˆ گوهر دین است . این را در باختر امروزه در آثار Øقوقی ØŒ «وجدان آزاد» میگویند . از این رو در قوانین اساسی باختر ØŒ میکوشند ØŒ بجای « آزادی دین » ØŒ « آزادی وجدان » بگذارند . وجدان آزاد Ùˆ Ø¢Ùریننده انسان Ú©Ù‡ از ژرÙای زندگیش برآمده باشد ØŒ « دین Øقیقی » است Ùˆ همه این ادیان ØŒ ضد دین هستند . آکاهبود همه انسانها در تصر٠این « بینش دروغین ØŒ این ضد دین » هست Ùˆ در زیر این لایه آگاهبود دروغین ØŒ این دین ظاهری ØŒ همان وجدان آزاد انسانیست Ú©Ù‡ ایرانی آنرا « اسنا خرد ØŒ یا ارکه » مینامید . همه ادیان ابراهیمی ØŒ راه پیدایش چنین بینشی را از خود جان انسان ØŒ بسته اند . ما به بینشی Ú©Ù‡ از «وجدان آزاد» یا « اسنا خرد » انسان ØŒ پیدایش یابد نیاز داریم تا همزیستی همه جانها را سامان بدهیم ØŒ تا مسائل کنونی اجتماعی Ùˆ ملی Ùˆ بشری را ØÙ„ کنیم . مسئله جدائی Øکومت از دین ØŒ مسئله جدائی Øکومت از « ضد دین ها » است Ú©Ù‡ امروزه همه جا Øاکمند . مسئله بنیاد نهادن Øکومت بر شالوده وجدان آزاد یا « اسنا خرد » است Ú©Ù‡ از سرچشمه جان Ùˆ زندگی واقعی همه انسانها بجوشد Ùˆ این اصل Ùرهنگ ایران بوده است Ùˆ هست .
جوينده نوشت
موÙÙ‚ باشيد