علی رضایی ./ من دوست دارم که بر میهن خود ببالم
. در جواب نویسنده ÛŒ ناشناسی Ú©Ù‡ Ú¯Ùته " کجای این ملت اÙتخار دارد
در این سرای کهن Ùˆ در این هزاران سال ما Ú†Ù‡ کرده ایم؟ بیشترین میراث ما به پهنه جهان در عرصه اندیشه بوده است Ùˆ ادبیات منظوم. این ما بودیم Ú©Ù‡ خیام، ØاÙظ، Ùˆ رومی را به جهان ارمغان دادیم Ùˆ این ما بودیم Ú©Ù‡ در باره بهشت، دوزخ، Ùˆ ÙˆØدت وجود قلم Ùرسودیم.
...
من دوست دارم که بر میهن خود ببالم
نویسنده این نامه از سر نومیدی Ùقط زشتی ها را نام برده اند ولی این تابلوی درستی از تمامیت میهن من نیست. ملت ایران اگرÙقط مشتی دغلکار Ùˆ ناسپاس بود در همان اوان تاریخ از میان میرÙت Ùˆ در Ùرهنگ های متÙکر Ùˆ پویای دیگر Ù…ØÙˆ میشد. این طور نشد، Ùˆ بر عکس، همه رÙتند Ùˆ ما ماندیم! پس این ملت گوهری دارد Ùˆ جایگاهی کهن.
از میان اقوامی Ú©Ù‡ در عنÙوان تاریخ با ما بودند تنها ما مانده ایم Ú©Ù‡ در خاورمیانه ایستاده ایم، Ùˆ در شرق آسیا هم، چین.. ØŒ باقی دیگر هیچ! انبوهی بودند Ú©Ù‡ بسیار خوش درخشیدند، ولی دولت مستعجل بودند. Ùنیقی ها، آشوریان، بابلی ها ودیگران آمدند Ùˆ شالوده های Ùرهنگ این جهان را ریختند ولی سپس، رÙتند. ما نرÙتیم. . . . ما ماندیم Ùˆ از تاریخ گذر کردیم. Ú†Ù‡ بسا ملت های دیگر در این رهگذر Ù…ØÙˆ شدند یا مانند مصر، یونان Ùˆ روم زیر دست Ùˆ پای دیگران پایمال شدند Ùˆ اکنون Ùقط هویتی نوساخته دارند.
ما هویت مان قدیم است. همان نوروز را آیین میبندیم Ú©Ù‡ ٢٥٠٠سال پیش هخامنشیان جشن میگرÙتند، Ùˆ همان آهنگ راترنم میکنیم Ú©Ù‡ در دربار خسروپرویز مینواختند، Ùˆ به همان زبان سخن میگوییم Ú©Ù‡ هزار سال پیش Ùردوسی در گوش مان خوانده. به من بگویید، آن کدام ملت دنیاست Ú©Ù‡ کودک دبستانی اش میتواند ادبیات هزار سال پیش کشورش را به زبان اصلی بخواند؟ Ùقط ما، Ùˆ Ùقط زبان پارسی ما.
در این سرای کهن Ùˆ در این هزاران سال ما Ú†Ù‡ کرده ایم؟ بیشترین میراث ما به پهنه جهان در عرصه اندیشه بوده است Ùˆ ادبیات منظوم. این ما بودیم Ú©Ù‡ خیام، ØاÙظ، Ùˆ رومی را به جهان ارمغان دادیم Ùˆ این ما بودیم Ú©Ù‡ در باره بهشت، دوزخ، Ùˆ ÙˆØدت وجود قلم Ùرسودیم. این خرده بر ما هست Ú©Ù‡ از علم Ùˆ صنعت بیخبر بودیم، Ùˆ این خرده بزرگتر نیز بر ما هست Ú©Ù‡ با کاروان رنسانس Ùˆ آزادی اندیشه Ú©Ù‡ اروپا در پانصد Ùˆ اندی سال پیش بر پا داشت همراه نگشتیم. وقتی آن کاروان براه اÙتاد ما خواب بودیم، ... Ùˆ هنوز هم در خوابیم. شاید هم تمدن های قدیم آسیایی هیچگاه با این کاروان نمیتوانند همراه شوند. تغییر باÙت های کهن چندان آسان نیست. به چین Ùˆ ژاپن بنگرید: دو نمونه برجسته Ú©Ù‡ هر یک به طریقی وارد پهنه علم Ùˆ صنعت گشته اند بدون آنکه سنت های دیرین خود را رها کنند، یا پیرایه های غربی را آویزه خویش سازند. دیر یا زود ما نیز اینکار را باید بکنیم Ùˆ خواهیم کرد.
کشور های خاورمیانه بزرگترین مشگل را در برخورد با معیار های رنسانس غرب داشته اند. برخی مانند ترکیه سعی کرده اند این مشگل را دوربزنند بدون آنکه آن را ØÙ„ کنند Ùˆ ما نیز این تجربه را آزمودیم Ùˆ موÙقیت مان نسبی بود. ولی بیشتر کشور ها در خواب قرون وسطی هستند Ùˆ اصلا خیال رویارویی با آن را ندارند. در میهن ما اکنون کار به رویارویی کشیده Ùˆ من اطمینان دارم Ú©Ù‡ از این رهگذر نیز چون دیگر برهه های تاریخ سرزمین گرانمایه مان به Ùرایندی والاتر دست خواهد یاÙت.
این سرزمین در آستانه عصری نوین است و روزهای دشواری را میگذراند. به همین خاطر، و بیش از هر زمان دیگر،
من دوست دارم که بر میهن خود ببالم
علی رضایی
در این سرای کهن Ùˆ در این هزاران سال ما Ú†Ù‡ کرده ایم؟ بیشترین میراث ما به پهنه جهان در عرصه اندیشه بوده است Ùˆ ادبیات منظوم. این ما بودیم Ú©Ù‡ خیام، ØاÙظ، Ùˆ رومی را به جهان ارمغان دادیم Ùˆ این ما بودیم Ú©Ù‡ در باره بهشت، دوزخ، Ùˆ ÙˆØدت وجود قلم Ùرسودیم.
...
من دوست دارم که بر میهن خود ببالم
نویسنده این نامه از سر نومیدی Ùقط زشتی ها را نام برده اند ولی این تابلوی درستی از تمامیت میهن من نیست. ملت ایران اگرÙقط مشتی دغلکار Ùˆ ناسپاس بود در همان اوان تاریخ از میان میرÙت Ùˆ در Ùرهنگ های متÙکر Ùˆ پویای دیگر Ù…ØÙˆ میشد. این طور نشد، Ùˆ بر عکس، همه رÙتند Ùˆ ما ماندیم! پس این ملت گوهری دارد Ùˆ جایگاهی کهن.
از میان اقوامی Ú©Ù‡ در عنÙوان تاریخ با ما بودند تنها ما مانده ایم Ú©Ù‡ در خاورمیانه ایستاده ایم، Ùˆ در شرق آسیا هم، چین.. ØŒ باقی دیگر هیچ! انبوهی بودند Ú©Ù‡ بسیار خوش درخشیدند، ولی دولت مستعجل بودند. Ùنیقی ها، آشوریان، بابلی ها ودیگران آمدند Ùˆ شالوده های Ùرهنگ این جهان را ریختند ولی سپس، رÙتند. ما نرÙتیم. . . . ما ماندیم Ùˆ از تاریخ گذر کردیم. Ú†Ù‡ بسا ملت های دیگر در این رهگذر Ù…ØÙˆ شدند یا مانند مصر، یونان Ùˆ روم زیر دست Ùˆ پای دیگران پایمال شدند Ùˆ اکنون Ùقط هویتی نوساخته دارند.
ما هویت مان قدیم است. همان نوروز را آیین میبندیم Ú©Ù‡ ٢٥٠٠سال پیش هخامنشیان جشن میگرÙتند، Ùˆ همان آهنگ راترنم میکنیم Ú©Ù‡ در دربار خسروپرویز مینواختند، Ùˆ به همان زبان سخن میگوییم Ú©Ù‡ هزار سال پیش Ùردوسی در گوش مان خوانده. به من بگویید، آن کدام ملت دنیاست Ú©Ù‡ کودک دبستانی اش میتواند ادبیات هزار سال پیش کشورش را به زبان اصلی بخواند؟ Ùقط ما، Ùˆ Ùقط زبان پارسی ما.
در این سرای کهن Ùˆ در این هزاران سال ما Ú†Ù‡ کرده ایم؟ بیشترین میراث ما به پهنه جهان در عرصه اندیشه بوده است Ùˆ ادبیات منظوم. این ما بودیم Ú©Ù‡ خیام، ØاÙظ، Ùˆ رومی را به جهان ارمغان دادیم Ùˆ این ما بودیم Ú©Ù‡ در باره بهشت، دوزخ، Ùˆ ÙˆØدت وجود قلم Ùرسودیم. این خرده بر ما هست Ú©Ù‡ از علم Ùˆ صنعت بیخبر بودیم، Ùˆ این خرده بزرگتر نیز بر ما هست Ú©Ù‡ با کاروان رنسانس Ùˆ آزادی اندیشه Ú©Ù‡ اروپا در پانصد Ùˆ اندی سال پیش بر پا داشت همراه نگشتیم. وقتی آن کاروان براه اÙتاد ما خواب بودیم، ... Ùˆ هنوز هم در خوابیم. شاید هم تمدن های قدیم آسیایی هیچگاه با این کاروان نمیتوانند همراه شوند. تغییر باÙت های کهن چندان آسان نیست. به چین Ùˆ ژاپن بنگرید: دو نمونه برجسته Ú©Ù‡ هر یک به طریقی وارد پهنه علم Ùˆ صنعت گشته اند بدون آنکه سنت های دیرین خود را رها کنند، یا پیرایه های غربی را آویزه خویش سازند. دیر یا زود ما نیز اینکار را باید بکنیم Ùˆ خواهیم کرد.
کشور های خاورمیانه بزرگترین مشگل را در برخورد با معیار های رنسانس غرب داشته اند. برخی مانند ترکیه سعی کرده اند این مشگل را دوربزنند بدون آنکه آن را ØÙ„ کنند Ùˆ ما نیز این تجربه را آزمودیم Ùˆ موÙقیت مان نسبی بود. ولی بیشتر کشور ها در خواب قرون وسطی هستند Ùˆ اصلا خیال رویارویی با آن را ندارند. در میهن ما اکنون کار به رویارویی کشیده Ùˆ من اطمینان دارم Ú©Ù‡ از این رهگذر نیز چون دیگر برهه های تاریخ سرزمین گرانمایه مان به Ùرایندی والاتر دست خواهد یاÙت.
این سرزمین در آستانه عصری نوین است و روزهای دشواری را میگذراند. به همین خاطر، و بیش از هر زمان دیگر،
من دوست دارم که بر میهن خود ببالم
علی رضایی
F .Nasimi نوشت