منوچهرجمالی / ÙØ±Ø§Ù†Ú©ØŒÙ…Ø§Ø¯Ø±ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ†ØŒÚ©ÛŒØ³ØªØŸ
Ù…Ùهوم راست بودن را ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ازهمان سرو همیشه سبزی Ú©Ù‡ راست است وهمسرشت انسانست میتوان شناخت .
....
منوچهرجمالی
ÙØ±Ø§Ù†Ú©ØŒÙ…Ø§Ø¯Ø±ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ†ØŒÚ©ÛŒØ³ØªØŸ
ÙØ±Ø§Ù†Ú©ØŒÂ« جی » یا«زندگی»است
Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ø¨Ø±Ø§Ø¨Ø±Ø¶ØØ§Ú© (اژی+ دها )
که« ضدزندگیست»، می ایستد
ØªØ±Ø§Ú¯ÙØªÙ… و، بیش گویم همی
که از راستی ، دل نشویم همی
میازار کس را ، که آزاد مـرد
سراندرنیارد ، به آزارو درد
رستم به اسÙندیار- درشاهنامه
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ آزادی وراستی ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ رویه های گوناگون یک اصل هستند . انسان ÙØ¢Ø²Ø§Ø¯ÙˆØ±Ø§Ø³Øª ØŒ ازآزار ودردی Ú©Ù‡ به او میدهند، نمیترسد Ùˆ بیمی ندارد ØŒ Ùˆ هرگز، تابع Ùˆ مطیع Ùˆ تسلیم ٠قهروتهدید نمیگردد . این ÙلسÙÙ‡ بسیاری ژرÙیست Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران است ØŒ Ùˆ در همان خیزش ÙØ±Ø§Ù†Ú© ØŒ Ù…Ø§Ø¯Ø±ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† رویاروی Ø¶ØØ§Ú© ØŒ Ù¾ÛŒÚ©Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . ÙØ±Ø§Ù†Ú© که« جی» یا «اصل زندگی شاد» و« مهرو خواست » ØŒ درزمان هست ØŒ برغم آزارها ئی Ú©Ù‡ ازاصل آزارودرد ( Ø¶ØØ§Ú© ) میبرد ØŒ سرتسلیم ÙØ±ÙˆØ¯ نمیآورد Ùˆ مطیع «خشم یا قهروتهدید » نمیشود Ùˆ برای رستاخیز راستی Ùˆ آزادی ØŒ برمیخیزد . ÙØ±Ø§Ù†Ù€ÙŽÚ© Ø› از واژه « ÙØ±Ù† = پران درسانسکریت » برآمده است Ùˆ « ÙØ±Ù† Ø§ÙØªØ§Ø±Â» ØŒ همان جان یا آتش جانست Ú©Ù‡ به انسان، تشخص Ù…ÛŒ یابد . ازاین رو هرانسانی « ÙØ±Ù†Ø¯Ø§Øª یا ÙØ±Ù†Ø¯Ø§Ø¯ » هست Ùˆ نام دیگر این خدا « ÙØ±Ù†+ بغ » بوده است . ÙØ±Ù†Ø¨Øº ØŒ برعکس آنچه درواژه نامه ها آمده ØŒ « ÙØ±Ù‡ + بغ » نیست ØŒ بلکه « ÙØ±Ù† بغ » است . Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø±ÛŒØ§ اوتارکه پسوند آتش جان درانسانست ( ÙØ±Ù† Ø§ÙØªØ§Ø±) ØŒ معنای ÙØ±ÙˆØ¯ آمدن خدا وتشخص یابی درانسانست . البته یزدانشناسی زرتشتی ØŒ مجبوراست Ú©Ù‡ این Ù…ØØªÙˆØ§ را بپوشاند . چون « ÙØ±Ù† = پران » ØŒ آتش جانست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† ØŒ ÙØ±Ø§Ø²( ÙØ±Ø§Ø³ = ÙØ±Ø§Ù†Ú© ) Ù…ÛŒ یابد Ùˆ درست نام ارتا ( اردیبهشت ) ØŒ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø² هست . وارتا ØŒ نام دیگر، همین عنصرنخستین یا آتش جانست . پس آتش خدائی ØŒ Ø¯Ø±Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØªÙ† ØŒ راست به بلندی Ù…ÛŒ بالد Ùˆ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø² میشود . درخت سرو نیز، مانند انسان ØŒ تخم ارتا هست ØŒ ازاین رو « اردوج = ارتا وج = تخم ارتا » نامیده میشود ودرختیست Ú©Ù‡ ØµÙØªØ´ « راستی » Ùˆ « آزادی » است.
Ù…Ùهوم راست بودن را ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ازهمان سرو همیشه سبزی Ú©Ù‡ راست است وهمسرشت انسانست میتوان شناخت .
چوزین بگذری مردم آمد پدید
شد این بندهارا سراسر کلید
سرش راست برشد چوسرو بلند
به Ú¯ÙØªØ§Ø±Ø®ÙˆØ¨ Ùˆ ØŒ خرد ØŒ کاربند
راست بودن ØŒ بالیدن به ÙØ±Ø§Ø²ØŒ ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒØ³Øª . Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ «آزادی Ùˆ استقلال برپایه خرد خود» میباشد ØŒ Ú©Ù‡ طبعا برضد هرگونه تابعیت وبندگی وعبودیت است . قدرتمندان ØŒ با آزردن جانها Ùˆ تولید درد برای انسانها (آزارو درد ØŒ از خشم ØŒ یعنی قهروتهدید ØŒ برمیخیزد. Ùˆ آزاربرعکس Ù…Ùهوم امروزه ما، همان معنایGewalt یا Violence را داشته است) ØŒ برآنند Ú©Ù‡ گوهر ٠آزادی واستقلال را درانسان نابود یا مقهورسازند ØŒ تا مردمان را مطیع وعبد وبنده خود سازند . ولی انسان ÙØ³Ø±Ùراز Ú©Ù‡ آزادی واستقلال ØŒ گوهر ÙˆÙØ·Ø±ØªØ´ هست ØŒ « سر درنمی آورد » ØŒ Ùˆ تن به اطاعت وتابعیت نمی سپارد. « Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ØŒ نام ارتا هست Ú©Ù‡ « آتش جان یا جان ØŒ یا نخستین عنصر» درهرانسانیست . آزادی واستقلال ØŒ ÙØ·Ø±Øª انسانست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ Ø´Ú©Ù„ به خود میگیرد . « ÙØ±Ø§Ø²Â» در اصل اوستائی « ÙØ±Ø§Ù†Ú©= frank» میباشد ( باسکون ØØ±Ù نون ) . این واژه در آلمانی هنوز به معنای «بازو گشوده وآزاد» هست .
«راستی ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ » ØŒ هویت آزادی واستقلال ÙØ·Ø±ÛŒ انسان را بیان میکند . راستی ØŒ تنها ØŒ Ú¯ÙØªÙ† Ú¯ÙØªØ§Ø± راست نیست . انسان ØŒ راست است ØŒ چون از قهروتهدید قدرت ØØ§Ú©Ù… نمی شکـنـد . Ù†ÛŒ ØŒ با وزش بادهای شدید هرچند با زور ØŒ خمیده میشود، ولی نمیشکند ØŒ Ùˆ آن نیرورا درگوهر خود دارد Ú©Ù‡ با پایان ÛŒØ§ÙØªÙ† باد ØŒ باز ازسر، راست ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø² شود وبایستد .
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جان ( آتش جان = ارتا یا جی ) ØŒ اصل Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ است . گوهرانسان Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ است . یکی ازنامهای « ارتا » ØŒ Ú©Ù‡ همین تخم آتش یا جان هست ØŒ « Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²Â» میباشد . انسان ØŒ با تهدید شدن وبا آزرده شدن وعذاب دیدن ( قهروتهدید وارهاب ÙˆÙˆØØ´Øª انگیزی ) ØŒ نمی نالد Ùˆ خود را رها نمیکند ØŒ بلکه براین اضطرابات ØŒ چیره میگردد ØŒ Ùˆ از ÙØ·Ø±Øª آزاد Ùˆ مستقل خود ØŒ Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کند . زندگی برای او در Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒØ³Øª .
این اندیشه Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ متضاد با اندیشه ایست Ú©Ù‡ اساس دین اسلام وهمه ادیان ابراهیمی است . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ زندگی یا Ú˜ÛŒ ØŒ برترین ارزش است . اینست Ú©Ù‡ خرد انسان Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ø§Ø² درخت وجودش پدیدارشده است ØŒ نگهبان زندگی ØŒ برضد خشمست Ú©Ù‡ قهروتهدید واصل آزارودرد وزدارکامگی ( Ø¶ØØ§Ú© ) میباشد .
درشریعت اسلام وادیان ابراهیمی ØŒ « Ú©ÙØ¨Ø± یا تکبر» ØŒ همان نقش را بازی میکند Ú©Ù‡ « خشم » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران . درواقع ØŒ «کبر» یا « ابرمنشی » ØŒ جانشین « خشم = قهروتهدید » میگردد. اینست Ú©Ù‡ هم اسلام وهم آئین زرتشتی ØŒ Â«Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ انسان» را بنام « کبروتکبر» زشت ساخته ØŒ وآن را برترین گناه انسان ساخته اند . Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ با کبر( ابرمنشی )ØŒ مشتبه ساخته میشود . ولی وارونه این ادعا ØŒ انسان Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ØŒ به هیچ روی کبرندارد ØŒ ونمیخواهد خود را برتر از دیگران بسازد وبه چشم خواری به هیچکس نمی نگرد ØŒ خودش دراندیشیدن ØŒ تابع ومطیع وعبد ٠دیگران Ùˆ یا دیگری نمیشود . هد٠این ادیان ØŒ درست با کاربرد ÙÙ…Ùهوم «کبر وتکبر» ØŒ ازبین بردن همین آزادی واستقلال Ùˆ « ایستادن برپای خود » هست Ú©Ù‡ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ( ÙØ±Ø§Ù†Ú© ) باشد . به نام « کبر= ابرمنشی» هست Ú©Ù‡ هزاره ها کوشیده اند ØŒ ریشه آزادی ØŒ Ú©Ù‡ همان Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی درگوهرانسانهاست ØŒ ریشه Ú©Ù† کنند .
درواقع ØŒ آنها ØŒ گناه اولیه انسان را ØŒ کبرو تکبرمیدانند ØŒ Ùˆ خشم ( قهروتهدید ) را تابع وپیآیند آن میسازند . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ برترین گناه ØŒ خشم ( قهروتهدید) است ØŒ ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ درست پیدایش گوهر انسان است Ú©Ù‡ دربرابرقهروتهدید ØŒ سر ÙØ±ÙˆØ¯ نمیآورد . انسان ØŒ ØÙ‚ به Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی ØŒ یعنی آزادی واستقلال » دارد . ولی هرمقتدری ( یهوه وپدرآسمانی والله مقتدروقاهر) نمیتواند Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ را ØŒ Ú©Ù‡ اصل آزادی ØŒ Ùˆ طبعا برضد تابعیت وعبودیت وبندگیست ØŒ تØÙ…Ù„ کند ØŒ چون این خدایان ØŒ نخست ازانسان، تابعیت وبندگی وعبودیت واطاعت میخواهند ØŒ Ùˆ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ را ØŒ Ú©Ù‡ اندیشیدن آزاد ومستقل ( منیدن = منی کردن = اندیشیدن ) هست ØŒ Ùˆ ضد این تابعیت واطاعتست ØŒ بنام « کبرونخوت » Ù…ÛŒ نکوهند وبرترین گناه میشمارند Ùˆ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† ( لعن ) میکنند . مولوی درراستای تÙکر اسلامی ØŒ خشم را پیایند « کبر» میکند ولی درپایان « خشم وکبر» را باهم ØŒ همان دومار بردوش Ø¶ØØ§Ú© میداند .
البته این خود الله هست Ú©Ù‡ Ùقط ØÙ‚ به کبروکبریائی و«اکبر بودن» دارد ( الله اکبر، درست برترین نام خود الله میشود ) Ùˆ طبعا ØŒ خشم یا غضبش ØŒ پیآیند همین کبراست . ولی «هم کبروهم خشم » درمورد الله ØŒ پسندیده است ØŒ ÙˆØÙسن اوشمرده میشود ØŒ هرچند درمورد انسان ØŒ ناپسند وزشت ونکوهیدنی وگناه میباشد .
جمله خشم ازکبرخیزد ، ازتکبر، پاک شو
گرنخواهی کبررا ، رو بی تکبر، خاک شو
خشم هرگز برنخیزد ، جز زکبرما و من
هردو را چون نردبان زیر آر Ùˆ ØŒ بر اÙلاک شو
هرکجا ، تو خشم دیدی ، کبر را درخشم جو
گرخوشی با این دو مارت ØŒ خود برو Ø¶ØØ§Ú© شو
درست ØŒ زرتشت ویزدانشناسی زرتشتی ØŒ همین ضدیت را با تصویر نخستین انسان در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ « جمشید » بود ØŒ داشتند . جمشید ØŒ تصویر «انسان Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ØŒ برپایه خرد وخواست خود » هست ØŒ Ùˆ Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی او ØŒ Ú©Ù‡ باهم اینهمانی داشتند ØŒ با Ø³Ø±ÙØ±ÙˆØ¯ آوردن در برابر اهورامزدا Ùˆ مطیع او شدن ØŒ امکان پذیر نبود . دربندهش دیده میشود Ú©Ù‡ نخستین اندیشه خرد٠مشی ومشیانه ØŒ اینست Ú©Ù‡ Ùقط اهورامزدا ØŒ خرد آبادسازنده ومدنیت سازاست ØŒ وانسان باید دراندیشیدن ØŒ ازاهورامزدا پیروی واطاعت کند . به عبارت دیگر، خرد انسان ØŒ ازخودش ØŒ سلب اعتماد میکند ÙˆØÙ‚ اندیشیدن به آباد کردن Ùˆ مدنیت را ازخود میگیرد . بدین سان ØŒ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ جمشید Ú©Ù‡ نتیجه راستی او بود ( آتش جان = ارتا ØŒ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²Ø§Ø³Øª ) بایستی زشت ونکوهیده شود ØŒ وبرترین گناه انسان شمرده شود . منیدن (= منی کردن ) جمشید Ú©Ù‡ اندیشیدن باشد، منی کردن میشود Ú©Ù‡ کبروتکبروابرمنشی است ( نه Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی ونه آزادی ) .
جمشید با اندیشیدن وآباد ساختن جهان وتولید مدنیت ØŒ خود پسند وگمراه وهمکار اهریمن میشود ØŒ وبا اهریمن ØŒ به ÙØ±Ø§Ø² پرواز میکند ( Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ اهرمنی است ) Ùˆ همه را Ú©ÙˆÚ†Ú© میشمرد Ùˆ خود را بزرگتر وبهتر ازهمه میداند ØŒ Ùˆ این خرد جمشیدی علت گردنکشی او ازخدای تازه ( اهورامزدای زرتشت ) میگردد ØŒ چون ØØ§Ø¶Ø± به اطاعت Ùˆ تابعیت ازدانش وروشنی وهمه آگاهی اهورامزدای زرتشت نیست .
ازاین پس،« شرّ بنیادی»، کبر(apar-menishn) است نه خشم .« منیدن » ØŒ « اپرمنیدن ØŒ برمنشی » میگردد. اندیشیدن ( منیدن ) ØŒ کبرونخوت وغرور( منیدن ) میگردد . اندیشیدن با خرد انسانی ØŒ کبر( ابرمنشی ) میزاید . انسان Ú©Ù‡ با خردش میاندیشد Ùˆ دراندیشیدن ØŒ آزاد ومستقل میشود ØŒ ازتابعیت وعبودیت سربازمیزند ØŒ « کبر» یا « ابرمنشی » خوانده میشود ØŒ Ùˆ دیگر چنین خردی Ú©Ù‡ اصل Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی است Ùˆ برضدهرگونه تابعیتی است ØŒ مطرود وملعون میگردد Ùˆ اصل همه گناهان شمرده میشود Ú©Ù‡ باید ازگوهر انسان ØŒ ریشه Ú©Ù† گردد . ارتا Ú©Ù‡ اصل Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ است ومعربش « ارس = ØØ§Ø±Ø« درعربی » ØŒ همان « ابلیس » درقرآن میگر دد . نامهای دیگر ابلیس، Ø§Ø¨ÙˆØØ§Ø±Ø« وابو مره است . Ùˆ « مر» همان پیشوند « مر+ تخم » نام انسانست . انسان، تخم ارتا یعنی، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ « مر» هست . آزادی ÙˆØ³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ Ùˆ استقلال ØŒ بنام ابلیس اهریمن باید Ø§Ø²ÙØ·Ø±Øª انسان ØŒ ریشه Ú©Ù† ساخته شود وبزرگترین دشمن انسان ØŒ شمرده شود . انسان باید همیشه برضد آزادی واستقلال ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ خود بجنگد . انسان با اندیشیدن باخرد خود ØŒ در Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ( آزاد ومستقل ) ØŒ همگوهربا اهریمن وابلیس میگردد . Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ دراندیشیدن ØŒ کبروابرمنشی میآورد . خرد جمشید، سرچشمه همه گناهان میگردد وبرای آنکه او را تابع ومطیع اهورامزدا Ùˆ الله وپدرآسمانی ویهوه ... ساخت ØŒ باید اورا به دونیمه اره کرد. خرد انسانی Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø±ÙˆØ¦ÛŒØ¯Ù‡ از آتش جانست ØŒ به پرتگاه نیستی برده میشود Ùˆ اینجاست Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ù†Ú© ØŒ آتش جان ØŒ با همان Ú¯ÙØªÙ‡ رستم ØŒ دربرابر خدایان مقتدر میایستد :
ØªØ±Ø§Ú¯ÙØªÙ… و، بیش گویم همی
که از راستی ، دل نشویم همی
مـیـآ زار کس را ، که « آزاد مـرد »
سراندرنیارد ، به آزارو درد
....
منوچهرجمالی
ÙØ±Ø§Ù†Ú©ØŒÙ…Ø§Ø¯Ø±ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ†ØŒÚ©ÛŒØ³ØªØŸ
ÙØ±Ø§Ù†Ú©ØŒÂ« جی » یا«زندگی»است
Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ø¨Ø±Ø§Ø¨Ø±Ø¶ØØ§Ú© (اژی+ دها )
که« ضدزندگیست»، می ایستد
ØªØ±Ø§Ú¯ÙØªÙ… و، بیش گویم همی
که از راستی ، دل نشویم همی
میازار کس را ، که آزاد مـرد
سراندرنیارد ، به آزارو درد
رستم به اسÙندیار- درشاهنامه
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ آزادی وراستی ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ رویه های گوناگون یک اصل هستند . انسان ÙØ¢Ø²Ø§Ø¯ÙˆØ±Ø§Ø³Øª ØŒ ازآزار ودردی Ú©Ù‡ به او میدهند، نمیترسد Ùˆ بیمی ندارد ØŒ Ùˆ هرگز، تابع Ùˆ مطیع Ùˆ تسلیم ٠قهروتهدید نمیگردد . این ÙلسÙÙ‡ بسیاری ژرÙیست Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران است ØŒ Ùˆ در همان خیزش ÙØ±Ø§Ù†Ú© ØŒ Ù…Ø§Ø¯Ø±ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† رویاروی Ø¶ØØ§Ú© ØŒ Ù¾ÛŒÚ©Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . ÙØ±Ø§Ù†Ú© که« جی» یا «اصل زندگی شاد» و« مهرو خواست » ØŒ درزمان هست ØŒ برغم آزارها ئی Ú©Ù‡ ازاصل آزارودرد ( Ø¶ØØ§Ú© ) میبرد ØŒ سرتسلیم ÙØ±ÙˆØ¯ نمیآورد Ùˆ مطیع «خشم یا قهروتهدید » نمیشود Ùˆ برای رستاخیز راستی Ùˆ آزادی ØŒ برمیخیزد . ÙØ±Ø§Ù†Ù€ÙŽÚ© Ø› از واژه « ÙØ±Ù† = پران درسانسکریت » برآمده است Ùˆ « ÙØ±Ù† Ø§ÙØªØ§Ø±Â» ØŒ همان جان یا آتش جانست Ú©Ù‡ به انسان، تشخص Ù…ÛŒ یابد . ازاین رو هرانسانی « ÙØ±Ù†Ø¯Ø§Øª یا ÙØ±Ù†Ø¯Ø§Ø¯ » هست Ùˆ نام دیگر این خدا « ÙØ±Ù†+ بغ » بوده است . ÙØ±Ù†Ø¨Øº ØŒ برعکس آنچه درواژه نامه ها آمده ØŒ « ÙØ±Ù‡ + بغ » نیست ØŒ بلکه « ÙØ±Ù† بغ » است . Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø±ÛŒØ§ اوتارکه پسوند آتش جان درانسانست ( ÙØ±Ù† Ø§ÙØªØ§Ø±) ØŒ معنای ÙØ±ÙˆØ¯ آمدن خدا وتشخص یابی درانسانست . البته یزدانشناسی زرتشتی ØŒ مجبوراست Ú©Ù‡ این Ù…ØØªÙˆØ§ را بپوشاند . چون « ÙØ±Ù† = پران » ØŒ آتش جانست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† ØŒ ÙØ±Ø§Ø²( ÙØ±Ø§Ø³ = ÙØ±Ø§Ù†Ú© ) Ù…ÛŒ یابد Ùˆ درست نام ارتا ( اردیبهشت ) ØŒ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø² هست . وارتا ØŒ نام دیگر، همین عنصرنخستین یا آتش جانست . پس آتش خدائی ØŒ Ø¯Ø±Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØªÙ† ØŒ راست به بلندی Ù…ÛŒ بالد Ùˆ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø² میشود . درخت سرو نیز، مانند انسان ØŒ تخم ارتا هست ØŒ ازاین رو « اردوج = ارتا وج = تخم ارتا » نامیده میشود ودرختیست Ú©Ù‡ ØµÙØªØ´ « راستی » Ùˆ « آزادی » است.
Ù…Ùهوم راست بودن را ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ازهمان سرو همیشه سبزی Ú©Ù‡ راست است وهمسرشت انسانست میتوان شناخت .
چوزین بگذری مردم آمد پدید
شد این بندهارا سراسر کلید
سرش راست برشد چوسرو بلند
به Ú¯ÙØªØ§Ø±Ø®ÙˆØ¨ Ùˆ ØŒ خرد ØŒ کاربند
راست بودن ØŒ بالیدن به ÙØ±Ø§Ø²ØŒ ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒØ³Øª . Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ «آزادی Ùˆ استقلال برپایه خرد خود» میباشد ØŒ Ú©Ù‡ طبعا برضد هرگونه تابعیت وبندگی وعبودیت است . قدرتمندان ØŒ با آزردن جانها Ùˆ تولید درد برای انسانها (آزارو درد ØŒ از خشم ØŒ یعنی قهروتهدید ØŒ برمیخیزد. Ùˆ آزاربرعکس Ù…Ùهوم امروزه ما، همان معنایGewalt یا Violence را داشته است) ØŒ برآنند Ú©Ù‡ گوهر ٠آزادی واستقلال را درانسان نابود یا مقهورسازند ØŒ تا مردمان را مطیع وعبد وبنده خود سازند . ولی انسان ÙØ³Ø±Ùراز Ú©Ù‡ آزادی واستقلال ØŒ گوهر ÙˆÙØ·Ø±ØªØ´ هست ØŒ « سر درنمی آورد » ØŒ Ùˆ تن به اطاعت وتابعیت نمی سپارد. « Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ØŒ نام ارتا هست Ú©Ù‡ « آتش جان یا جان ØŒ یا نخستین عنصر» درهرانسانیست . آزادی واستقلال ØŒ ÙØ·Ø±Øª انسانست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ Ø´Ú©Ù„ به خود میگیرد . « ÙØ±Ø§Ø²Â» در اصل اوستائی « ÙØ±Ø§Ù†Ú©= frank» میباشد ( باسکون ØØ±Ù نون ) . این واژه در آلمانی هنوز به معنای «بازو گشوده وآزاد» هست .
«راستی ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ » ØŒ هویت آزادی واستقلال ÙØ·Ø±ÛŒ انسان را بیان میکند . راستی ØŒ تنها ØŒ Ú¯ÙØªÙ† Ú¯ÙØªØ§Ø± راست نیست . انسان ØŒ راست است ØŒ چون از قهروتهدید قدرت ØØ§Ú©Ù… نمی شکـنـد . Ù†ÛŒ ØŒ با وزش بادهای شدید هرچند با زور ØŒ خمیده میشود، ولی نمیشکند ØŒ Ùˆ آن نیرورا درگوهر خود دارد Ú©Ù‡ با پایان ÛŒØ§ÙØªÙ† باد ØŒ باز ازسر، راست ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø² شود وبایستد .
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جان ( آتش جان = ارتا یا جی ) ØŒ اصل Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ است . گوهرانسان Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ است . یکی ازنامهای « ارتا » ØŒ Ú©Ù‡ همین تخم آتش یا جان هست ØŒ « Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²Â» میباشد . انسان ØŒ با تهدید شدن وبا آزرده شدن وعذاب دیدن ( قهروتهدید وارهاب ÙˆÙˆØØ´Øª انگیزی ) ØŒ نمی نالد Ùˆ خود را رها نمیکند ØŒ بلکه براین اضطرابات ØŒ چیره میگردد ØŒ Ùˆ از ÙØ·Ø±Øª آزاد Ùˆ مستقل خود ØŒ Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کند . زندگی برای او در Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒØ³Øª .
این اندیشه Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ متضاد با اندیشه ایست Ú©Ù‡ اساس دین اسلام وهمه ادیان ابراهیمی است . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ زندگی یا Ú˜ÛŒ ØŒ برترین ارزش است . اینست Ú©Ù‡ خرد انسان Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ø§Ø² درخت وجودش پدیدارشده است ØŒ نگهبان زندگی ØŒ برضد خشمست Ú©Ù‡ قهروتهدید واصل آزارودرد وزدارکامگی ( Ø¶ØØ§Ú© ) میباشد .
درشریعت اسلام وادیان ابراهیمی ØŒ « Ú©ÙØ¨Ø± یا تکبر» ØŒ همان نقش را بازی میکند Ú©Ù‡ « خشم » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران . درواقع ØŒ «کبر» یا « ابرمنشی » ØŒ جانشین « خشم = قهروتهدید » میگردد. اینست Ú©Ù‡ هم اسلام وهم آئین زرتشتی ØŒ Â«Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ انسان» را بنام « کبروتکبر» زشت ساخته ØŒ وآن را برترین گناه انسان ساخته اند . Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ با کبر( ابرمنشی )ØŒ مشتبه ساخته میشود . ولی وارونه این ادعا ØŒ انسان Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ØŒ به هیچ روی کبرندارد ØŒ ونمیخواهد خود را برتر از دیگران بسازد وبه چشم خواری به هیچکس نمی نگرد ØŒ خودش دراندیشیدن ØŒ تابع ومطیع وعبد ٠دیگران Ùˆ یا دیگری نمیشود . هد٠این ادیان ØŒ درست با کاربرد ÙÙ…Ùهوم «کبر وتکبر» ØŒ ازبین بردن همین آزادی واستقلال Ùˆ « ایستادن برپای خود » هست Ú©Ù‡ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ( ÙØ±Ø§Ù†Ú© ) باشد . به نام « کبر= ابرمنشی» هست Ú©Ù‡ هزاره ها کوشیده اند ØŒ ریشه آزادی ØŒ Ú©Ù‡ همان Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی درگوهرانسانهاست ØŒ ریشه Ú©Ù† کنند .
درواقع ØŒ آنها ØŒ گناه اولیه انسان را ØŒ کبرو تکبرمیدانند ØŒ Ùˆ خشم ( قهروتهدید ) را تابع وپیآیند آن میسازند . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ برترین گناه ØŒ خشم ( قهروتهدید) است ØŒ ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ درست پیدایش گوهر انسان است Ú©Ù‡ دربرابرقهروتهدید ØŒ سر ÙØ±ÙˆØ¯ نمیآورد . انسان ØŒ ØÙ‚ به Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی ØŒ یعنی آزادی واستقلال » دارد . ولی هرمقتدری ( یهوه وپدرآسمانی والله مقتدروقاهر) نمیتواند Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ را ØŒ Ú©Ù‡ اصل آزادی ØŒ Ùˆ طبعا برضد تابعیت وعبودیت وبندگیست ØŒ تØÙ…Ù„ کند ØŒ چون این خدایان ØŒ نخست ازانسان، تابعیت وبندگی وعبودیت واطاعت میخواهند ØŒ Ùˆ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ را ØŒ Ú©Ù‡ اندیشیدن آزاد ومستقل ( منیدن = منی کردن = اندیشیدن ) هست ØŒ Ùˆ ضد این تابعیت واطاعتست ØŒ بنام « کبرونخوت » Ù…ÛŒ نکوهند وبرترین گناه میشمارند Ùˆ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† ( لعن ) میکنند . مولوی درراستای تÙکر اسلامی ØŒ خشم را پیایند « کبر» میکند ولی درپایان « خشم وکبر» را باهم ØŒ همان دومار بردوش Ø¶ØØ§Ú© میداند .
البته این خود الله هست Ú©Ù‡ Ùقط ØÙ‚ به کبروکبریائی و«اکبر بودن» دارد ( الله اکبر، درست برترین نام خود الله میشود ) Ùˆ طبعا ØŒ خشم یا غضبش ØŒ پیآیند همین کبراست . ولی «هم کبروهم خشم » درمورد الله ØŒ پسندیده است ØŒ ÙˆØÙسن اوشمرده میشود ØŒ هرچند درمورد انسان ØŒ ناپسند وزشت ونکوهیدنی وگناه میباشد .
جمله خشم ازکبرخیزد ، ازتکبر، پاک شو
گرنخواهی کبررا ، رو بی تکبر، خاک شو
خشم هرگز برنخیزد ، جز زکبرما و من
هردو را چون نردبان زیر آر Ùˆ ØŒ بر اÙلاک شو
هرکجا ، تو خشم دیدی ، کبر را درخشم جو
گرخوشی با این دو مارت ØŒ خود برو Ø¶ØØ§Ú© شو
درست ØŒ زرتشت ویزدانشناسی زرتشتی ØŒ همین ضدیت را با تصویر نخستین انسان در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ « جمشید » بود ØŒ داشتند . جمشید ØŒ تصویر «انسان Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ØŒ برپایه خرد وخواست خود » هست ØŒ Ùˆ Ø³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی او ØŒ Ú©Ù‡ باهم اینهمانی داشتند ØŒ با Ø³Ø±ÙØ±ÙˆØ¯ آوردن در برابر اهورامزدا Ùˆ مطیع او شدن ØŒ امکان پذیر نبود . دربندهش دیده میشود Ú©Ù‡ نخستین اندیشه خرد٠مشی ومشیانه ØŒ اینست Ú©Ù‡ Ùقط اهورامزدا ØŒ خرد آبادسازنده ومدنیت سازاست ØŒ وانسان باید دراندیشیدن ØŒ ازاهورامزدا پیروی واطاعت کند . به عبارت دیگر، خرد انسان ØŒ ازخودش ØŒ سلب اعتماد میکند ÙˆØÙ‚ اندیشیدن به آباد کردن Ùˆ مدنیت را ازخود میگیرد . بدین سان ØŒ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ جمشید Ú©Ù‡ نتیجه راستی او بود ( آتش جان = ارتا ØŒ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²Ø§Ø³Øª ) بایستی زشت ونکوهیده شود ØŒ وبرترین گناه انسان شمرده شود . منیدن (= منی کردن ) جمشید Ú©Ù‡ اندیشیدن باشد، منی کردن میشود Ú©Ù‡ کبروتکبروابرمنشی است ( نه Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی ونه آزادی ) .
جمشید با اندیشیدن وآباد ساختن جهان وتولید مدنیت ØŒ خود پسند وگمراه وهمکار اهریمن میشود ØŒ وبا اهریمن ØŒ به ÙØ±Ø§Ø² پرواز میکند ( Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ØŒ اهرمنی است ) Ùˆ همه را Ú©ÙˆÚ†Ú© میشمرد Ùˆ خود را بزرگتر وبهتر ازهمه میداند ØŒ Ùˆ این خرد جمشیدی علت گردنکشی او ازخدای تازه ( اهورامزدای زرتشت ) میگردد ØŒ چون ØØ§Ø¶Ø± به اطاعت Ùˆ تابعیت ازدانش وروشنی وهمه آگاهی اهورامزدای زرتشت نیست .
ازاین پس،« شرّ بنیادی»، کبر(apar-menishn) است نه خشم .« منیدن » ØŒ « اپرمنیدن ØŒ برمنشی » میگردد. اندیشیدن ( منیدن ) ØŒ کبرونخوت وغرور( منیدن ) میگردد . اندیشیدن با خرد انسانی ØŒ کبر( ابرمنشی ) میزاید . انسان Ú©Ù‡ با خردش میاندیشد Ùˆ دراندیشیدن ØŒ آزاد ومستقل میشود ØŒ ازتابعیت وعبودیت سربازمیزند ØŒ « کبر» یا « ابرمنشی » خوانده میشود ØŒ Ùˆ دیگر چنین خردی Ú©Ù‡ اصل Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ وراستی است Ùˆ برضدهرگونه تابعیتی است ØŒ مطرود وملعون میگردد Ùˆ اصل همه گناهان شمرده میشود Ú©Ù‡ باید ازگوهر انسان ØŒ ریشه Ú©Ù† گردد . ارتا Ú©Ù‡ اصل Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ است ومعربش « ارس = ØØ§Ø±Ø« درعربی » ØŒ همان « ابلیس » درقرآن میگر دد . نامهای دیگر ابلیس، Ø§Ø¨ÙˆØØ§Ø±Ø« وابو مره است . Ùˆ « مر» همان پیشوند « مر+ تخم » نام انسانست . انسان، تخم ارتا یعنی، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ « مر» هست . آزادی ÙˆØ³Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ Ùˆ استقلال ØŒ بنام ابلیس اهریمن باید Ø§Ø²ÙØ·Ø±Øª انسان ØŒ ریشه Ú©Ù† ساخته شود وبزرگترین دشمن انسان ØŒ شمرده شود . انسان باید همیشه برضد آزادی واستقلال ÙˆØ³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ خود بجنگد . انسان با اندیشیدن باخرد خود ØŒ در Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ ( آزاد ومستقل ) ØŒ همگوهربا اهریمن وابلیس میگردد . Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ دراندیشیدن ØŒ کبروابرمنشی میآورد . خرد جمشید، سرچشمه همه گناهان میگردد وبرای آنکه او را تابع ومطیع اهورامزدا Ùˆ الله وپدرآسمانی ویهوه ... ساخت ØŒ باید اورا به دونیمه اره کرد. خرد انسانی Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø±ÙˆØ¦ÛŒØ¯Ù‡ از آتش جانست ØŒ به پرتگاه نیستی برده میشود Ùˆ اینجاست Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ù†Ú© ØŒ آتش جان ØŒ با همان Ú¯ÙØªÙ‡ رستم ØŒ دربرابر خدایان مقتدر میایستد :
ØªØ±Ø§Ú¯ÙØªÙ… و، بیش گویم همی
که از راستی ، دل نشویم همی
مـیـآ زار کس را ، که « آزاد مـرد »
سراندرنیارد ، به آزارو درد