منوچهرجمالی / Ùرانک،مادرÙریدون،کیست؟
Ù…Ùهوم راست بودن را ØŒ درÙرهنگ ایران ØŒ ازهمان سرو همیشه سبزی Ú©Ù‡ راست است وهمسرشت انسانست میتوان شناخت .
....
منوچهرجمالی
Ùرانک،مادرÙریدون،کیست؟
Ùرانک،« جی » یا«زندگی»است
Ú©Ù‡ دربرابرضØاک (اژی+ دها )
که« ضدزندگیست»، می ایستد
تراگÙتم و، بیش گویم همی
که از راستی ، دل نشویم همی
میازار کس را ، که آزاد مـرد
سراندرنیارد ، به آزارو درد
رستم به اسÙندیار- درشاهنامه
درÙرهنگ ایران ØŒ آزادی وراستی وسرÙرازی ØŒ رویه های گوناگون یک اصل هستند . انسان Ùآزادوراست ØŒ ازآزار ودردی Ú©Ù‡ به او میدهند، نمیترسد Ùˆ بیمی ندارد ØŒ Ùˆ هرگز، تابع Ùˆ مطیع Ùˆ تسلیم ٠قهروتهدید نمیگردد . این ÙلسÙÙ‡ بسیاری ژرÙیست Ú©Ù‡ بنیاد Ùرهنگ ایران است ØŒ Ùˆ در همان خیزش Ùرانک ØŒ مادرÙریدون رویاروی ضØاک ØŒ پیکریاÙته است . Ùرانک که« جی» یا «اصل زندگی شاد» و« مهرو خواست » ØŒ درزمان هست ØŒ برغم آزارها ئی Ú©Ù‡ ازاصل آزارودرد ( ضØاک ) میبرد ØŒ سرتسلیم Ùرود نمیآورد Ùˆ مطیع «خشم یا قهروتهدید » نمیشود Ùˆ برای رستاخیز راستی Ùˆ آزادی ØŒ برمیخیزد . Ùرانـَک Ø› از واژه « Ùرن = پران درسانسکریت » برآمده است Ùˆ « Ùرن اÙتار» ØŒ همان جان یا آتش جانست Ú©Ù‡ به انسان، تشخص Ù…ÛŒ یابد . ازاین رو هرانسانی « Ùرندات یا Ùرنداد » هست Ùˆ نام دیگر این خدا « Ùرن+ بغ » بوده است . Ùرنبغ ØŒ برعکس آنچه درواژه نامه ها آمده ØŒ « Ùره + بغ » نیست ØŒ بلکه « Ùرن بغ » است . Ùˆ اÙتاریا اوتارکه پسوند آتش جان درانسانست ( Ùرن اÙتار) ØŒ معنای Ùرود آمدن خدا وتشخص یابی درانسانست . البته یزدانشناسی زرتشتی ØŒ مجبوراست Ú©Ù‡ این Ù…Øتوا را بپوشاند . چون « Ùرن = پران » ØŒ آتش جانست Ú©Ù‡ دربراÙروختن ØŒ Ùراز( Ùراس = Ùرانک ) Ù…ÛŒ یابد Ùˆ درست نام ارتا ( اردیبهشت ) ØŒ سرÙراز هست . وارتا ØŒ نام دیگر، همین عنصرنخستین یا آتش جانست . پس آتش خدائی ØŒ دربراÙروتن ØŒ راست به بلندی Ù…ÛŒ بالد Ùˆ سرÙراز میشود . درخت سرو نیز، مانند انسان ØŒ تخم ارتا هست ØŒ ازاین رو « اردوج = ارتا وج = تخم ارتا » نامیده میشود ودرختیست Ú©Ù‡ صÙتش « راستی » Ùˆ « آزادی » است.
Ù…Ùهوم راست بودن را ØŒ درÙرهنگ ایران ØŒ ازهمان سرو همیشه سبزی Ú©Ù‡ راست است وهمسرشت انسانست میتوان شناخت .
چوزین بگذری مردم آمد پدید
شد این بندهارا سراسر کلید
سرش راست برشد چوسرو بلند
به Ú¯Ùتارخوب Ùˆ ØŒ خرد ØŒ کاربند
راست بودن ØŒ بالیدن به Ùراز، وسرÙرازیست . سرÙرازی ØŒ «آزادی Ùˆ استقلال برپایه خرد خود» میباشد ØŒ Ú©Ù‡ طبعا برضد هرگونه تابعیت وبندگی وعبودیت است . قدرتمندان ØŒ با آزردن جانها Ùˆ تولید درد برای انسانها (آزارو درد ØŒ از خشم ØŒ یعنی قهروتهدید ØŒ برمیخیزد. Ùˆ آزاربرعکس Ù…Ùهوم امروزه ما، همان معنایGewalt یا Violence را داشته است) ØŒ برآنند Ú©Ù‡ گوهر ٠آزادی واستقلال را درانسان نابود یا مقهورسازند ØŒ تا مردمان را مطیع وعبد وبنده خود سازند . ولی انسان ÙسرÙراز Ú©Ù‡ آزادی واستقلال ØŒ گوهر ÙˆÙطرتش هست ØŒ « سر درنمی آورد » ØŒ Ùˆ تن به اطاعت وتابعیت نمی سپارد. « سرÙراز، نام ارتا هست Ú©Ù‡ « آتش جان یا جان ØŒ یا نخستین عنصر» درهرانسانیست . آزادی واستقلال ØŒ Ùطرت انسانست Ú©Ù‡ درسرÙرازی ØŒ Ø´Ú©Ù„ به خود میگیرد . « Ùراز» در اصل اوستائی « Ùرانک= frank» میباشد ( باسکون Øر٠نون ) . این واژه در آلمانی هنوز به معنای «بازو گشوده وآزاد» هست .
«راستی وسرÙرازی » ØŒ هویت آزادی واستقلال Ùطری انسان را بیان میکند . راستی ØŒ تنها ØŒ Ú¯Ùتن Ú¯Ùتار راست نیست . انسان ØŒ راست است ØŒ چون از قهروتهدید قدرت Øاکم نمی شکـنـد . Ù†ÛŒ ØŒ با وزش بادهای شدید هرچند با زور ØŒ خمیده میشود، ولی نمیشکند ØŒ Ùˆ آن نیرورا درگوهر خود دارد Ú©Ù‡ با پایان یاÙتن باد ØŒ باز ازسر، راست وسرÙراز شود وبایستد .
درÙرهنگ ایران ØŒ جان ( آتش جان = ارتا یا جی ) ØŒ اصل سراÙرازی است . گوهرانسان سراÙرازی است . یکی ازنامهای « ارتا » ØŒ Ú©Ù‡ همین تخم آتش یا جان هست ØŒ « سراÙراز» میباشد . انسان ØŒ با تهدید شدن وبا آزرده شدن وعذاب دیدن ( قهروتهدید وارهاب ووØشت انگیزی ) ØŒ نمی نالد Ùˆ خود را رها نمیکند ØŒ بلکه براین اضطرابات ØŒ چیره میگردد ØŒ Ùˆ از Ùطرت آزاد Ùˆ مستقل خود ØŒ دÙاع Ù…ÛŒ کند . زندگی برای او در سرÙرازیست .
این اندیشه Ú©Ù‡ بنیاد Ùرهنگ ایرانست ØŒ متضاد با اندیشه ایست Ú©Ù‡ اساس دین اسلام وهمه ادیان ابراهیمی است . درÙرهنگ ایران ØŒ زندگی یا Ú˜ÛŒ ØŒ برترین ارزش است . اینست Ú©Ù‡ خرد انسان Ú©Ù‡ درÙراز درخت وجودش پدیدارشده است ØŒ نگهبان زندگی ØŒ برضد خشمست Ú©Ù‡ قهروتهدید واصل آزارودرد وزدارکامگی ( ضØاک ) میباشد .
درشریعت اسلام وادیان ابراهیمی ØŒ « Ú©Ùبر یا تکبر» ØŒ همان نقش را بازی میکند Ú©Ù‡ « خشم » درÙرهنگ ایران . درواقع ØŒ «کبر» یا « ابرمنشی » ØŒ جانشین « خشم = قهروتهدید » میگردد. اینست Ú©Ù‡ هم اسلام وهم آئین زرتشتی ØŒ «سرÙرازی انسان» را بنام « کبروتکبر» زشت ساخته ØŒ وآن را برترین گناه انسان ساخته اند . سرÙرازی با کبر( ابرمنشی )ØŒ مشتبه ساخته میشود . ولی وارونه این ادعا ØŒ انسان سرÙراز، به هیچ روی کبرندارد ØŒ ونمیخواهد خود را برتر از دیگران بسازد وبه چشم خواری به هیچکس نمی نگرد ØŒ خودش دراندیشیدن ØŒ تابع ومطیع وعبد ٠دیگران Ùˆ یا دیگری نمیشود . هد٠این ادیان ØŒ درست با کاربرد ÙÙ…Ùهوم «کبر وتکبر» ØŒ ازبین بردن همین آزادی واستقلال Ùˆ « ایستادن برپای خود » هست Ú©Ù‡ سرÙرازی ( Ùرانک ) باشد . به نام « کبر= ابرمنشی» هست Ú©Ù‡ هزاره ها کوشیده اند ØŒ ریشه آزادی ØŒ Ú©Ù‡ همان سراÙرازی وراستی درگوهرانسانهاست ØŒ ریشه Ú©Ù† کنند .
درواقع ØŒ آنها ØŒ گناه اولیه انسان را ØŒ کبرو تکبرمیدانند ØŒ Ùˆ خشم ( قهروتهدید ) را تابع وپیآیند آن میسازند . درØالیکه درÙرهنگ ایران ØŒ برترین گناه ØŒ خشم ( قهروتهدید) است ØŒ وسرÙرازی ØŒ درست پیدایش گوهر انسان است Ú©Ù‡ دربرابرقهروتهدید ØŒ سر Ùرود نمیآورد . انسان ØŒ ØÙ‚ به سراÙرازی وراستی ØŒ یعنی آزادی واستقلال » دارد . ولی هرمقتدری ( یهوه وپدرآسمانی والله مقتدروقاهر) نمیتواند سراÙرازی را ØŒ Ú©Ù‡ اصل آزادی ØŒ Ùˆ طبعا برضد تابعیت وعبودیت وبندگیست ØŒ تØمل کند ØŒ چون این خدایان ØŒ نخست ازانسان، تابعیت وبندگی وعبودیت واطاعت میخواهند ØŒ Ùˆ سرÙرازی را ØŒ Ú©Ù‡ اندیشیدن آزاد ومستقل ( منیدن = منی کردن = اندیشیدن ) هست ØŒ Ùˆ ضد این تابعیت واطاعتست ØŒ بنام « کبرونخوت » Ù…ÛŒ نکوهند وبرترین گناه میشمارند Ùˆ Ù†Ùرین ( لعن ) میکنند . مولوی درراستای تÙکر اسلامی ØŒ خشم را پیایند « کبر» میکند ولی درپایان « خشم وکبر» را باهم ØŒ همان دومار بردوش ضØاک میداند .
البته این خود الله هست Ú©Ù‡ Ùقط ØÙ‚ به کبروکبریائی و«اکبر بودن» دارد ( الله اکبر، درست برترین نام خود الله میشود ) Ùˆ طبعا ØŒ خشم یا غضبش ØŒ پیآیند همین کبراست . ولی «هم کبروهم خشم » درمورد الله ØŒ پسندیده است ØŒ ÙˆØÙسن اوشمرده میشود ØŒ هرچند درمورد انسان ØŒ ناپسند وزشت ونکوهیدنی وگناه میباشد .
جمله خشم ازکبرخیزد ، ازتکبر، پاک شو
گرنخواهی کبررا ، رو بی تکبر، خاک شو
خشم هرگز برنخیزد ، جز زکبرما و من
هردو را چون نردبان زیر آر Ùˆ ØŒ بر اÙلاک شو
هرکجا ، تو خشم دیدی ، کبر را درخشم جو
گرخوشی با این دو مارت ØŒ خود برو ضØاک شو
درست ØŒ زرتشت ویزدانشناسی زرتشتی ØŒ همین ضدیت را با تصویر نخستین انسان در Ùرهنگ ایران Ú©Ù‡ « جمشید » بود ØŒ داشتند . جمشید ØŒ تصویر «انسان سراÙراز، برپایه خرد وخواست خود » هست ØŒ Ùˆ سراÙرازی وراستی او ØŒ Ú©Ù‡ باهم اینهمانی داشتند ØŒ با سرÙرود آوردن در برابر اهورامزدا Ùˆ مطیع او شدن ØŒ امکان پذیر نبود . دربندهش دیده میشود Ú©Ù‡ نخستین اندیشه خرد٠مشی ومشیانه ØŒ اینست Ú©Ù‡ Ùقط اهورامزدا ØŒ خرد آبادسازنده ومدنیت سازاست ØŒ وانسان باید دراندیشیدن ØŒ ازاهورامزدا پیروی واطاعت کند . به عبارت دیگر، خرد انسان ØŒ ازخودش ØŒ سلب اعتماد میکند ÙˆØÙ‚ اندیشیدن به آباد کردن Ùˆ مدنیت را ازخود میگیرد . بدین سان ØŒ سرÙرازی جمشید Ú©Ù‡ نتیجه راستی او بود ( آتش جان = ارتا ØŒ سرÙرازاست ) بایستی زشت ونکوهیده شود ØŒ وبرترین گناه انسان شمرده شود . منیدن (= منی کردن ) جمشید Ú©Ù‡ اندیشیدن باشد، منی کردن میشود Ú©Ù‡ کبروتکبروابرمنشی است ( نه سرÙرازی وراستی ونه آزادی ) .
جمشید با اندیشیدن وآباد ساختن جهان وتولید مدنیت ØŒ خود پسند وگمراه وهمکار اهریمن میشود ØŒ وبا اهریمن ØŒ به Ùراز پرواز میکند ( سرÙرازی ØŒ اهرمنی است ) Ùˆ همه را Ú©ÙˆÚ†Ú© میشمرد Ùˆ خود را بزرگتر وبهتر ازهمه میداند ØŒ Ùˆ این خرد جمشیدی علت گردنکشی او ازخدای تازه ( اهورامزدای زرتشت ) میگردد ØŒ چون Øاضر به اطاعت Ùˆ تابعیت ازدانش وروشنی وهمه آگاهی اهورامزدای زرتشت نیست .
ازاین پس،« شرّ بنیادی»، کبر(apar-menishn) است نه خشم .« منیدن » ØŒ « اپرمنیدن ØŒ برمنشی » میگردد. اندیشیدن ( منیدن ) ØŒ کبرونخوت وغرور( منیدن ) میگردد . اندیشیدن با خرد انسانی ØŒ کبر( ابرمنشی ) میزاید . انسان Ú©Ù‡ با خردش میاندیشد Ùˆ دراندیشیدن ØŒ آزاد ومستقل میشود ØŒ ازتابعیت وعبودیت سربازمیزند ØŒ « کبر» یا « ابرمنشی » خوانده میشود ØŒ Ùˆ دیگر چنین خردی Ú©Ù‡ اصل سرÙرازی وراستی است Ùˆ برضدهرگونه تابعیتی است ØŒ مطرود وملعون میگردد Ùˆ اصل همه گناهان شمرده میشود Ú©Ù‡ باید ازگوهر انسان ØŒ ریشه Ú©Ù† گردد . ارتا Ú©Ù‡ اصل سرÙرازی است ومعربش « ارس = Øارث درعربی » ØŒ همان « ابلیس » درقرآن میگر دد . نامهای دیگر ابلیس، ابوØارث وابو مره است . Ùˆ « مر» همان پیشوند « مر+ تخم » نام انسانست . انسان، تخم ارتا یعنی، Ùرزند « مر» هست . آزادی وسراÙرازی Ùˆ استقلال ØŒ بنام ابلیس اهریمن باید ازÙطرت انسان ØŒ ریشه Ú©Ù† ساخته شود وبزرگترین دشمن انسان ØŒ شمرده شود . انسان باید همیشه برضد آزادی واستقلال وسرÙرازی خود بجنگد . انسان با اندیشیدن باخرد خود ØŒ در سرÙرازی ( آزاد ومستقل ) ØŒ همگوهربا اهریمن وابلیس میگردد . سرÙرازی دراندیشیدن ØŒ کبروابرمنشی میآورد . خرد جمشید، سرچشمه همه گناهان میگردد وبرای آنکه او را تابع ومطیع اهورامزدا Ùˆ الله وپدرآسمانی ویهوه ... ساخت ØŒ باید اورا به دونیمه اره کرد. خرد انسانی Ú©Ù‡ Ùراروئیده از آتش جانست ØŒ به پرتگاه نیستی برده میشود Ùˆ اینجاست Ú©Ù‡ Ùرانک ØŒ آتش جان ØŒ با همان Ú¯Ùته رستم ØŒ دربرابر خدایان مقتدر میایستد :
تراگÙتم و، بیش گویم همی
که از راستی ، دل نشویم همی
مـیـآ زار کس را ، که « آزاد مـرد »
سراندرنیارد ، به آزارو درد
....
منوچهرجمالی
Ùرانک،مادرÙریدون،کیست؟
Ùرانک،« جی » یا«زندگی»است
Ú©Ù‡ دربرابرضØاک (اژی+ دها )
که« ضدزندگیست»، می ایستد
تراگÙتم و، بیش گویم همی
که از راستی ، دل نشویم همی
میازار کس را ، که آزاد مـرد
سراندرنیارد ، به آزارو درد
رستم به اسÙندیار- درشاهنامه
درÙرهنگ ایران ØŒ آزادی وراستی وسرÙرازی ØŒ رویه های گوناگون یک اصل هستند . انسان Ùآزادوراست ØŒ ازآزار ودردی Ú©Ù‡ به او میدهند، نمیترسد Ùˆ بیمی ندارد ØŒ Ùˆ هرگز، تابع Ùˆ مطیع Ùˆ تسلیم ٠قهروتهدید نمیگردد . این ÙلسÙÙ‡ بسیاری ژرÙیست Ú©Ù‡ بنیاد Ùرهنگ ایران است ØŒ Ùˆ در همان خیزش Ùرانک ØŒ مادرÙریدون رویاروی ضØاک ØŒ پیکریاÙته است . Ùرانک که« جی» یا «اصل زندگی شاد» و« مهرو خواست » ØŒ درزمان هست ØŒ برغم آزارها ئی Ú©Ù‡ ازاصل آزارودرد ( ضØاک ) میبرد ØŒ سرتسلیم Ùرود نمیآورد Ùˆ مطیع «خشم یا قهروتهدید » نمیشود Ùˆ برای رستاخیز راستی Ùˆ آزادی ØŒ برمیخیزد . Ùرانـَک Ø› از واژه « Ùرن = پران درسانسکریت » برآمده است Ùˆ « Ùرن اÙتار» ØŒ همان جان یا آتش جانست Ú©Ù‡ به انسان، تشخص Ù…ÛŒ یابد . ازاین رو هرانسانی « Ùرندات یا Ùرنداد » هست Ùˆ نام دیگر این خدا « Ùرن+ بغ » بوده است . Ùرنبغ ØŒ برعکس آنچه درواژه نامه ها آمده ØŒ « Ùره + بغ » نیست ØŒ بلکه « Ùرن بغ » است . Ùˆ اÙتاریا اوتارکه پسوند آتش جان درانسانست ( Ùرن اÙتار) ØŒ معنای Ùرود آمدن خدا وتشخص یابی درانسانست . البته یزدانشناسی زرتشتی ØŒ مجبوراست Ú©Ù‡ این Ù…Øتوا را بپوشاند . چون « Ùرن = پران » ØŒ آتش جانست Ú©Ù‡ دربراÙروختن ØŒ Ùراز( Ùراس = Ùرانک ) Ù…ÛŒ یابد Ùˆ درست نام ارتا ( اردیبهشت ) ØŒ سرÙراز هست . وارتا ØŒ نام دیگر، همین عنصرنخستین یا آتش جانست . پس آتش خدائی ØŒ دربراÙروتن ØŒ راست به بلندی Ù…ÛŒ بالد Ùˆ سرÙراز میشود . درخت سرو نیز، مانند انسان ØŒ تخم ارتا هست ØŒ ازاین رو « اردوج = ارتا وج = تخم ارتا » نامیده میشود ودرختیست Ú©Ù‡ صÙتش « راستی » Ùˆ « آزادی » است.
Ù…Ùهوم راست بودن را ØŒ درÙرهنگ ایران ØŒ ازهمان سرو همیشه سبزی Ú©Ù‡ راست است وهمسرشت انسانست میتوان شناخت .
چوزین بگذری مردم آمد پدید
شد این بندهارا سراسر کلید
سرش راست برشد چوسرو بلند
به Ú¯Ùتارخوب Ùˆ ØŒ خرد ØŒ کاربند
راست بودن ØŒ بالیدن به Ùراز، وسرÙرازیست . سرÙرازی ØŒ «آزادی Ùˆ استقلال برپایه خرد خود» میباشد ØŒ Ú©Ù‡ طبعا برضد هرگونه تابعیت وبندگی وعبودیت است . قدرتمندان ØŒ با آزردن جانها Ùˆ تولید درد برای انسانها (آزارو درد ØŒ از خشم ØŒ یعنی قهروتهدید ØŒ برمیخیزد. Ùˆ آزاربرعکس Ù…Ùهوم امروزه ما، همان معنایGewalt یا Violence را داشته است) ØŒ برآنند Ú©Ù‡ گوهر ٠آزادی واستقلال را درانسان نابود یا مقهورسازند ØŒ تا مردمان را مطیع وعبد وبنده خود سازند . ولی انسان ÙسرÙراز Ú©Ù‡ آزادی واستقلال ØŒ گوهر ÙˆÙطرتش هست ØŒ « سر درنمی آورد » ØŒ Ùˆ تن به اطاعت وتابعیت نمی سپارد. « سرÙراز، نام ارتا هست Ú©Ù‡ « آتش جان یا جان ØŒ یا نخستین عنصر» درهرانسانیست . آزادی واستقلال ØŒ Ùطرت انسانست Ú©Ù‡ درسرÙرازی ØŒ Ø´Ú©Ù„ به خود میگیرد . « Ùراز» در اصل اوستائی « Ùرانک= frank» میباشد ( باسکون Øر٠نون ) . این واژه در آلمانی هنوز به معنای «بازو گشوده وآزاد» هست .
«راستی وسرÙرازی » ØŒ هویت آزادی واستقلال Ùطری انسان را بیان میکند . راستی ØŒ تنها ØŒ Ú¯Ùتن Ú¯Ùتار راست نیست . انسان ØŒ راست است ØŒ چون از قهروتهدید قدرت Øاکم نمی شکـنـد . Ù†ÛŒ ØŒ با وزش بادهای شدید هرچند با زور ØŒ خمیده میشود، ولی نمیشکند ØŒ Ùˆ آن نیرورا درگوهر خود دارد Ú©Ù‡ با پایان یاÙتن باد ØŒ باز ازسر، راست وسرÙراز شود وبایستد .
درÙرهنگ ایران ØŒ جان ( آتش جان = ارتا یا جی ) ØŒ اصل سراÙرازی است . گوهرانسان سراÙرازی است . یکی ازنامهای « ارتا » ØŒ Ú©Ù‡ همین تخم آتش یا جان هست ØŒ « سراÙراز» میباشد . انسان ØŒ با تهدید شدن وبا آزرده شدن وعذاب دیدن ( قهروتهدید وارهاب ووØشت انگیزی ) ØŒ نمی نالد Ùˆ خود را رها نمیکند ØŒ بلکه براین اضطرابات ØŒ چیره میگردد ØŒ Ùˆ از Ùطرت آزاد Ùˆ مستقل خود ØŒ دÙاع Ù…ÛŒ کند . زندگی برای او در سرÙرازیست .
این اندیشه Ú©Ù‡ بنیاد Ùرهنگ ایرانست ØŒ متضاد با اندیشه ایست Ú©Ù‡ اساس دین اسلام وهمه ادیان ابراهیمی است . درÙرهنگ ایران ØŒ زندگی یا Ú˜ÛŒ ØŒ برترین ارزش است . اینست Ú©Ù‡ خرد انسان Ú©Ù‡ درÙراز درخت وجودش پدیدارشده است ØŒ نگهبان زندگی ØŒ برضد خشمست Ú©Ù‡ قهروتهدید واصل آزارودرد وزدارکامگی ( ضØاک ) میباشد .
درشریعت اسلام وادیان ابراهیمی ØŒ « Ú©Ùبر یا تکبر» ØŒ همان نقش را بازی میکند Ú©Ù‡ « خشم » درÙرهنگ ایران . درواقع ØŒ «کبر» یا « ابرمنشی » ØŒ جانشین « خشم = قهروتهدید » میگردد. اینست Ú©Ù‡ هم اسلام وهم آئین زرتشتی ØŒ «سرÙرازی انسان» را بنام « کبروتکبر» زشت ساخته ØŒ وآن را برترین گناه انسان ساخته اند . سرÙرازی با کبر( ابرمنشی )ØŒ مشتبه ساخته میشود . ولی وارونه این ادعا ØŒ انسان سرÙراز، به هیچ روی کبرندارد ØŒ ونمیخواهد خود را برتر از دیگران بسازد وبه چشم خواری به هیچکس نمی نگرد ØŒ خودش دراندیشیدن ØŒ تابع ومطیع وعبد ٠دیگران Ùˆ یا دیگری نمیشود . هد٠این ادیان ØŒ درست با کاربرد ÙÙ…Ùهوم «کبر وتکبر» ØŒ ازبین بردن همین آزادی واستقلال Ùˆ « ایستادن برپای خود » هست Ú©Ù‡ سرÙرازی ( Ùرانک ) باشد . به نام « کبر= ابرمنشی» هست Ú©Ù‡ هزاره ها کوشیده اند ØŒ ریشه آزادی ØŒ Ú©Ù‡ همان سراÙرازی وراستی درگوهرانسانهاست ØŒ ریشه Ú©Ù† کنند .
درواقع ØŒ آنها ØŒ گناه اولیه انسان را ØŒ کبرو تکبرمیدانند ØŒ Ùˆ خشم ( قهروتهدید ) را تابع وپیآیند آن میسازند . درØالیکه درÙرهنگ ایران ØŒ برترین گناه ØŒ خشم ( قهروتهدید) است ØŒ وسرÙرازی ØŒ درست پیدایش گوهر انسان است Ú©Ù‡ دربرابرقهروتهدید ØŒ سر Ùرود نمیآورد . انسان ØŒ ØÙ‚ به سراÙرازی وراستی ØŒ یعنی آزادی واستقلال » دارد . ولی هرمقتدری ( یهوه وپدرآسمانی والله مقتدروقاهر) نمیتواند سراÙرازی را ØŒ Ú©Ù‡ اصل آزادی ØŒ Ùˆ طبعا برضد تابعیت وعبودیت وبندگیست ØŒ تØمل کند ØŒ چون این خدایان ØŒ نخست ازانسان، تابعیت وبندگی وعبودیت واطاعت میخواهند ØŒ Ùˆ سرÙرازی را ØŒ Ú©Ù‡ اندیشیدن آزاد ومستقل ( منیدن = منی کردن = اندیشیدن ) هست ØŒ Ùˆ ضد این تابعیت واطاعتست ØŒ بنام « کبرونخوت » Ù…ÛŒ نکوهند وبرترین گناه میشمارند Ùˆ Ù†Ùرین ( لعن ) میکنند . مولوی درراستای تÙکر اسلامی ØŒ خشم را پیایند « کبر» میکند ولی درپایان « خشم وکبر» را باهم ØŒ همان دومار بردوش ضØاک میداند .
البته این خود الله هست Ú©Ù‡ Ùقط ØÙ‚ به کبروکبریائی و«اکبر بودن» دارد ( الله اکبر، درست برترین نام خود الله میشود ) Ùˆ طبعا ØŒ خشم یا غضبش ØŒ پیآیند همین کبراست . ولی «هم کبروهم خشم » درمورد الله ØŒ پسندیده است ØŒ ÙˆØÙسن اوشمرده میشود ØŒ هرچند درمورد انسان ØŒ ناپسند وزشت ونکوهیدنی وگناه میباشد .
جمله خشم ازکبرخیزد ، ازتکبر، پاک شو
گرنخواهی کبررا ، رو بی تکبر، خاک شو
خشم هرگز برنخیزد ، جز زکبرما و من
هردو را چون نردبان زیر آر Ùˆ ØŒ بر اÙلاک شو
هرکجا ، تو خشم دیدی ، کبر را درخشم جو
گرخوشی با این دو مارت ØŒ خود برو ضØاک شو
درست ØŒ زرتشت ویزدانشناسی زرتشتی ØŒ همین ضدیت را با تصویر نخستین انسان در Ùرهنگ ایران Ú©Ù‡ « جمشید » بود ØŒ داشتند . جمشید ØŒ تصویر «انسان سراÙراز، برپایه خرد وخواست خود » هست ØŒ Ùˆ سراÙرازی وراستی او ØŒ Ú©Ù‡ باهم اینهمانی داشتند ØŒ با سرÙرود آوردن در برابر اهورامزدا Ùˆ مطیع او شدن ØŒ امکان پذیر نبود . دربندهش دیده میشود Ú©Ù‡ نخستین اندیشه خرد٠مشی ومشیانه ØŒ اینست Ú©Ù‡ Ùقط اهورامزدا ØŒ خرد آبادسازنده ومدنیت سازاست ØŒ وانسان باید دراندیشیدن ØŒ ازاهورامزدا پیروی واطاعت کند . به عبارت دیگر، خرد انسان ØŒ ازخودش ØŒ سلب اعتماد میکند ÙˆØÙ‚ اندیشیدن به آباد کردن Ùˆ مدنیت را ازخود میگیرد . بدین سان ØŒ سرÙرازی جمشید Ú©Ù‡ نتیجه راستی او بود ( آتش جان = ارتا ØŒ سرÙرازاست ) بایستی زشت ونکوهیده شود ØŒ وبرترین گناه انسان شمرده شود . منیدن (= منی کردن ) جمشید Ú©Ù‡ اندیشیدن باشد، منی کردن میشود Ú©Ù‡ کبروتکبروابرمنشی است ( نه سرÙرازی وراستی ونه آزادی ) .
جمشید با اندیشیدن وآباد ساختن جهان وتولید مدنیت ØŒ خود پسند وگمراه وهمکار اهریمن میشود ØŒ وبا اهریمن ØŒ به Ùراز پرواز میکند ( سرÙرازی ØŒ اهرمنی است ) Ùˆ همه را Ú©ÙˆÚ†Ú© میشمرد Ùˆ خود را بزرگتر وبهتر ازهمه میداند ØŒ Ùˆ این خرد جمشیدی علت گردنکشی او ازخدای تازه ( اهورامزدای زرتشت ) میگردد ØŒ چون Øاضر به اطاعت Ùˆ تابعیت ازدانش وروشنی وهمه آگاهی اهورامزدای زرتشت نیست .
ازاین پس،« شرّ بنیادی»، کبر(apar-menishn) است نه خشم .« منیدن » ØŒ « اپرمنیدن ØŒ برمنشی » میگردد. اندیشیدن ( منیدن ) ØŒ کبرونخوت وغرور( منیدن ) میگردد . اندیشیدن با خرد انسانی ØŒ کبر( ابرمنشی ) میزاید . انسان Ú©Ù‡ با خردش میاندیشد Ùˆ دراندیشیدن ØŒ آزاد ومستقل میشود ØŒ ازتابعیت وعبودیت سربازمیزند ØŒ « کبر» یا « ابرمنشی » خوانده میشود ØŒ Ùˆ دیگر چنین خردی Ú©Ù‡ اصل سرÙرازی وراستی است Ùˆ برضدهرگونه تابعیتی است ØŒ مطرود وملعون میگردد Ùˆ اصل همه گناهان شمرده میشود Ú©Ù‡ باید ازگوهر انسان ØŒ ریشه Ú©Ù† گردد . ارتا Ú©Ù‡ اصل سرÙرازی است ومعربش « ارس = Øارث درعربی » ØŒ همان « ابلیس » درقرآن میگر دد . نامهای دیگر ابلیس، ابوØارث وابو مره است . Ùˆ « مر» همان پیشوند « مر+ تخم » نام انسانست . انسان، تخم ارتا یعنی، Ùرزند « مر» هست . آزادی وسراÙرازی Ùˆ استقلال ØŒ بنام ابلیس اهریمن باید ازÙطرت انسان ØŒ ریشه Ú©Ù† ساخته شود وبزرگترین دشمن انسان ØŒ شمرده شود . انسان باید همیشه برضد آزادی واستقلال وسرÙرازی خود بجنگد . انسان با اندیشیدن باخرد خود ØŒ در سرÙرازی ( آزاد ومستقل ) ØŒ همگوهربا اهریمن وابلیس میگردد . سرÙرازی دراندیشیدن ØŒ کبروابرمنشی میآورد . خرد جمشید، سرچشمه همه گناهان میگردد وبرای آنکه او را تابع ومطیع اهورامزدا Ùˆ الله وپدرآسمانی ویهوه ... ساخت ØŒ باید اورا به دونیمه اره کرد. خرد انسانی Ú©Ù‡ Ùراروئیده از آتش جانست ØŒ به پرتگاه نیستی برده میشود Ùˆ اینجاست Ú©Ù‡ Ùرانک ØŒ آتش جان ØŒ با همان Ú¯Ùته رستم ØŒ دربرابر خدایان مقتدر میایستد :
تراگÙتم و، بیش گویم همی
که از راستی ، دل نشویم همی
مـیـآ زار کس را ، که « آزاد مـرد »
سراندرنیارد ، به آزارو درد