یکی از زنانی که در جهان با اینگونه افکار تیره شناخته شده " مری وول استون کرافت" نام دارد که معتقد بوده است که مردان آیده آل هستند و زنان باید آنها را سر مشق قرار دهند.

....

اصطلاح فمینیسم بکار می رود برای برای توضیح حرکتهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی زنان جهت پایه گذاری حقوق و حمایت های قانونی زنان.. این حرکت در بر گیرنده ی تئوری سیاسی و اجتماعی و فلسفی است که تمرکزش روی شکاف بین حقوق اجتماعی و فرهنگی زنان است. هرچند اصطلاح قمینیسم تا سالهای 1970 توجه جمعی جهانی را بخود جلب نکرد، اما خیلی پیشتر از آن درزبان مردم رایج شده بود. بطور مثال سال 1942 در فیلم " زن سال " خلنم هنر پیشه " کاترین هیپورن" به اصطلاح فمینیسم اشاره می کند.
بر اسای تقسیم بندی خانم ها " مگی هوم و ربه کا واکر" حرکت فمینیستی سه مرحله ی تاریخی دارد. اولین حرکت فمینیتی در قرن نوزدهم آغاز شد و تا آغاز قرن بیستم ادامه داشت. دومین حرکت این جنبش بین سالهای 1960-1970 بود. سومین حرکت جنبش فمینیست از 1990 تا زمان حاضر ادامه دارد. تئوریها ی فمینیستی از این جنبش ها آفریده شده است. این تئوریها در زمینه ی جغرافیای فمینیستی، تاریخ فمینیستی و ادبیات انتقادی فمینیستی نوشته شده است.
این حرکت تغییرات زیادی در فرهنگ و حقوق زنان بوجود آورده است. از جمله در زمینه ی قرار دادهای اجتماعی،حق مالکیت، حق رای، برای بوجود آوردن غرور اجتماعی و استقلال و آزادی.این حقوق دامنه ی وسیع دارد از حق سقط جنین گرفته، حق تصمیم گیری در مورد بدن خودشان،حقوق زنان درمحیط کار، خشونت های خانگی ، تبعیض علیه زنان و بسیاری موارد دیگر..
در طول تمام این دوران زنان رهبرانی داشته اند که در راس این جنبش قرار داشته اند. اما پس از سخنرانی معروف سال 1851 بنام "سوجورن تروت" که توسط بانوی سیاهپوستی در ایالت اوهایو در زمینه ی حقوق زنان ایراد شد، زنان دیگر جهان نیز حرکت های فمینیستی خود را آغاز کردند. خانم سوجورن با نام "ایزابلا بامفری" در سال 1797 در نیویورک و بعنوان برده دیده بجهان گشود. آیزابلا سپس نام خود را به سوجورن تروت" تغییر داد. تروت در سخنرانی خود تحت عنوان "مگر من زن نیستم" ازحقوق زنان سیاهپوست دفاع کرد. حرکت فمینیستی ، حرکت زنان متوسط جامعه است.


بحث در مورد اهمیت و چگونگی این حرکت اجتماعی زیاد است. نویسنده و فیلسوف فرانسوی خانم "سیمون دوبوآر" با نوشتن رومان و رساله در مورد فلسفه ، سیاست و مسائل اجتماعی، بیوگرافی توانست بطور موشکافانه ظلم وارد بر زنان و موضوع فمینیسم را بخوبی بیان کند. کتاب معروف خانم دوبوآر بنام " جنس دوم" بسیار شهرت دارد که در سال 1949 منتشر شد. سیمون دبوآر یک موضوع اساسی و شگفت را بسیار زیبا بیان می کند. دوبوآر فلسفه ی و ذهنیت ژان پل ساتر را در مقاله ای تحت عنوان
) existence precedes essence(

را بخوبی درک می کند و می پذیرد.. در این مقاله پل سارتر این مفهوم را می رساند که: نوع انسان ممکن است وجود داشته باشد اما این حضور در ابتدا هیچ مفهومی ندارد. این مفهوم در مورد فرد انسانی نیز صدق می کند. بدین مفهوم که اساس و مفهوم و روح واقعی آن بعدا بوجود می آید. بنابر این ، مفهوم پس از وجود داشتن بوجود می اید. سیمون دوبوآر با استفاده از همین نظریه و تفکر بود که گفت: یکنفر زن بدنیا نمی آید ، بلکه زن می شود. و در اینجا منظور خانم دوبوآر مفهوم زن بودن است.و تولید موجودی بنام دیگری"زن". که دو بوآر آنرا اساس تبعیض و ظلم به زنها می داند. او می گوید در بر رسی تاریخی دیده می شود که زنان را یک انحراف از نرم انسانی دانستها ند و بر این باور بوده اند که باید از مردان تاسی کنند و یکی از زنانی که در جهان با اینگونه افکار تیره شناخته شده " مری وول استون کرافت" نام دارد که معتقد بوده است که مردان آیده آل هستند و زنان باید آنها را سر مشق قرار دهند. [انم دوبوآر می گوید برای بجلو بردن اهداف فمینیستی باید اینگونه افکار نظیر افکار خانم استون کرافت کنار گذاشته شود.
سخن در مورد فمینیسم و فرمهای مختلف آن و رنجهایی که زنان جهان کشیده اند تا به اینجا برسند زیاد است. این حرکت در کشورها و مذاهب مختلف فرم جداگانه ای بخود گرفته است. و در هر جامعه ای زنان هوشیار و توانای آن از هر راهی توانسته اند برای حقوق زن مبارزه کرده اند، تا بدانجا که حتی زنان مسلمان با استفاده از زبان مذهب بجنگ این تبعیض و ظلم به زنان رفته اند. آنها با استفاده از دستاوردهای زنان متفکر و مدرن جهان آزاد تلاش در بهبودی حقوق اجتماعی زنان دارند. هرچند قانونی که می گوید حق زن نصف مرد است و شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد است ، بسیار از مرحله ی تساوی بین انسانها و بخصوص حقوق مساوی برای همه ی شهروندانش دور است.