تفاوت و ارزش باربد و انگشت شمارانی مثل باربد با هنرمند نماهای مردم فروش در همین نقطه است . او خوشنام زندگی کرد و خوشنام مرد .

....


باربد دوست ندارها بود

باربد طاهری با اینکه کارهای بیاد ماندنی در عرصه سینما از خود به جای گذاشت ، اما آنچه او را از دیگران که آنها نیز در سینما خالق کارهای مشابه ای بودند جدا می کند ، وفاداری او به آرمان های انسانی وتلاش برای رهایی محرومان از چنگال چپاولگران داخلی و خارجی بود .
باربد این وفاداری را با انتخاب آگاهانه نداری در مقابل دارایی و به هر طریق، در عمل با نوع زندگی شخصی اش به اثبات رساند . به خاطر همین ویژگی های خصلتی او بود که هیچگاه به شارلاتانیسم ماهواره ای آلوده نشد ، باز به همین علت بود که نه تنها اسیر موج های سنگین سیاسی مانند دوره خاتمی که با حمایت رسانه های تبلیغاتی غرب برای به انحراف کشاندن مسیر مبارزه توده های محروم بود نگردید بلکه از افشای آن بخش از اپوزیسیونی که از آرمان رهایی تهی دستان به انحراف رفته اند واهمه ای بخود راه نداد و از دشمنی آنها نهراسید . چرا که هر انحرافی را از سوی اپوزیسیون در نهایت به نفع بازی ها و ترفندهای حکومت می دانست .
از همین زاویه بود که هم به افشای کسانی که در قالب اپوزیسیون و با تابلوی چپ زیر قبای امثال خاتمی و موسوی رفته اند و یا مدهوش سیاست های ضد استکباری! جناح ولایت فقیه شده اند پرداخت و هم به افشای کسانی پرداخت که خواستار سرنگونی رژیم هستند و این خواست مشروع را به منافع نا مشروع اربابان جهانی و اسرائیل گره زده اند تا شاید سهمی در غارت دمکراتیک! مردم ایران در آینده داشته باشند .
او تنها و تنها سرنگونی رژیم را در چهارچوب حقوق تهی دستان دنبال می کرد و نه به نفع حل و فصل شدن تضاد های صاحبان قدرت جهانی .
بخاطر همین مواضعی که داشت در اینجا نیز از سوی رسانه های فارسی زبان دولت های غربی که هوراکش امثال خاتمی و موسوی و دار و دسته اش هستند و هم از سوی سایت های مدعیان چپ و تلویزیون های 24 ساعته و اصلاح طلبان دمکراسی خواه! با سانسور مواجه بود و نظراتش کمتر جایی درج می شد .
چرا که او دوست واقعی ندارها بود و این دوستی برایش فقط یک شعار توخالی نبود ، او این دوستی را در زندگی شخصی و با سختی ای که تحمل کرد به اثبات رساند . او نه دوست جریانی بود که دوستان صمیمی آنان لردهای چاق و چله ی مجلس دمکراتیک!دزدان بین المللی هستند و نه دوست کسانی بود که دوستان آنها یک مشت مهره های جنایتکار حکومت در قالب اصلاح طلب هستند .َ
باربد با انتخاب آگاهانه نداری ، بی نیازی درونی خود را نسبت به امداد گرفتن از هر نوع دستگاه آلوده چه شارلاتان های ماهواره ای و چه سرنگونی طلبان این چنینی نشان داد و هیچگاه دست خود را به سوی آنان دراز نکرد ، برای حل و فصل مسائل روزمره زندگی و یا برای مشهور باقی ماندن به سمت مسیر آلوده ای نرفت . تمام سختی ها و نداری ها را بجان خرید و بر سر پیمان خود با ندارها استوار ماند . نه بدنبال جایزه گرفتن از نهاد های سینمایی وابسته به دولت ها غربی بود و نه به تعریف و تمجید نکردن رسانه های آنها اهمیت می داد و نه بدنبال این بود که در چنین دستگاه هایی برای ساخت فیلم سرمایه تهیه کند . وقتی می دید جدا از این دستگاه ها مشکل می تواند هزینه ساخت فیلم را جور کند ترجیح داد به طریق دیگری و به هر طریق ممکن حرف خود را بزند و زد ، و وقتی با سانسور این دستگاه ها مواجه می شد ، به درستی راه و آرمانی را که انتخاب کرده بود بیشتر یقین پیدا می کرد .
با پایه گذاری سینمای زیرزمینی جزو اولین کسانی بود که به این حرکت پیوست و تا به آخر همراه " کانون حمایت از سینمای زیرزمینی ایران " بود و تلاش کرد سینمای زیرزمینی را به عنوان یک راه و شیوه عملی در مقابل سینمای حکومتی نشان بدهد .
او مرز کشید بین هنرمند متعهد به آرمان های انسانی با هنرمند نماهایی که دم از مردم می زنند ولی در عمل برای دریافت جایزه های ریز و درشت نهادهای دولت های غربی سر در آخور رژیم و غارتگران بین المللی دارند .
تفاوت و ارزش باربد و انگشت شمارانی مثل باربد با هنرمند نماهای مردم فروش در همین نقطه است . او خوشنام زندگی کرد و خوشنام مرد .


مسلم منصوری
مه 2010



Reply
Forward