-منوچهر جمالی / آوردن سکولاریته به ایران، مانند آوردن زیره به کرمانست
همانطور Ú©Ù‡ ØاÙظ ØŒ از پیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه امیرمبارزالدین متعصب Ùˆ خونخوارکه شاه معاصرش هست ØŒ یا همانطور Ú©Ù‡ Ùردوسی ØŒ ازپیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه سلطان Ù…Øمود متعصب، یا همانطور Ú©Ù‡ مزدک وبزرگمهر، از پیکریابی های Ùرهنگ ایرانست ØŒ نه شاهان ساسانی وموبدان زرتشتی ØŒ این تضاد ØŒ همیشه میان « تاریخ ایران » Ùˆ « Ùرهنگ ایران» بوده است
........
خــرد
سرمایه٠ÙلسÙÛŒ ایران
جـلـد یکـم
منـوچهـرجـمـالی
درÙرهنگ ایران
« خدا»،«اصل Ùگیتی»هست،
نه خالق Ùگیتی
خدا، « نخستین عنصر» یا « آخشیج » یا « تـخـم»
دربـÙـن هرموجودی هست
خدا، تن ( جسم ) میشود ، ونخست درجسم شدن، خدا میشود
بد بینی Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ دشمنی با Ùرهنگ ایران ØŒ چند علت دارد . یا اینکه برپایه « اصالتی Ú©Ù‡ امروزه به تاریخ، Ùˆ آگاهبود تاریخی میدهند » ØŒ ØŒ میخواهند « Ùرهنگ ایران » را در لابلای تاریخ ایران ØŒ بجویندو بیابند، Ùˆ طبعا جزگلاویزی قدرتها ØŒ چیزی نمی یابند . دیگر آنکه با « Ù…Ùاهیم Ùˆ مقولات رایج »، به سراغ درک «اصطلاØات کهن» میروند، Ùˆ نا آگانه این Ù…Ùاهیم ومقولات رایج را ØŒ چیره بر درک آن اصطلاØات کهن میسازند . مثلا ØŒ « دروغ » ØŒ معنای دیگری داشته است Ú©Ù‡ ما امروزه ازآن داریم . مثلا « جÙÙ€Ùـت، Ú©Ù‡ همان واژه یوغ ویوج Ùˆ یوش » است ØŒ ودرمعنا، اینهمانی با واژه های « سنگ وهمزاد» داشته، Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ú©Ù„ÛŒØ¯ÛŒ Ùرهنگ ایران است ØŒ Ùˆ « اصل Ø¢Ùرینندگی را درجهان هستی ØŒ درپیوند یابی باهم » بیان میکرده است. «آÙرینش بطورکلی درسراسرجهان هستی Ú©Ù‡ شامل خدایان هم میشود ØŒ از« پـیـونـد »، سرچشمه میگیرد ØŒ نه ازیک « الاه ٠خالق » .
میان « تاریخ ایران » Ùˆ « Ùرهنگ ایران »، ورطه ای ژر٠هست . میان تاریخ، Ú©Ù‡ میدان گلاویری قدرتهای دینی Ùˆ سیاسی Ùˆ اجتماعی بوده است، Ùˆ Ùرهنگ ایران Ú©Ù‡ ازهمان آغاز، « ضد قدرت Ùˆ قهرو تجاوزخواهی » بوده است ØŒ نه تنها تنـش Ùراوان ØŒ بلکه تضاد همیشگیست . جامعه ایران، Ú©Ù‡ سرچشمه٠« Ùرهنگ٠ضد قهری» بوده است ØŒ متضاد با همه Øکومتها Ùˆ قدرتهای Øاکمه دینی بوده است Ùˆ هنوز نیز هست .
همانطور Ú©Ù‡ ØاÙظ ØŒ از پیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه امیرمبارزالدین متعصب Ùˆ خونخوارکه شاه معاصرش هست ØŒ یا همانطور Ú©Ù‡ Ùردوسی ØŒ ازپیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه سلطان Ù…Øمود متعصب، یا همانطور Ú©Ù‡ مزدک وبزرگمهر، از پیکریابی های Ùرهنگ ایرانست ØŒ نه شاهان ساسانی وموبدان زرتشتی ØŒ این تضاد ØŒ همیشه میان « تاریخ ایران » Ùˆ « Ùرهنگ ایران» بوده است . « Ùرهنگ » ØŒ Ú©Ù‡ نام « کاریز ٠دریای Øقیقت (خدا ) به درون « هرانسانی» است ØŒ گواه بر پیوند مستقیم هرانسانی با Øقیقت است، Ú©Ù‡ ایستادن رویاروی هرقدرت دینی Ùˆ سیاسی را، ØÙ‚ مسلم هرÙردی میداند . خردبهمنی ØŒ یا به سخنی دیگر، خرد ضد٠خشم (= ضد قهرو تجاوزخواهی Ùˆ غلبه خواهی Ùˆ جان آزاری ) Ú©Ù‡ بÙÙ† هرانسانی بوده است، بنیاد این Ùرهنگست Ú©Ù‡ ازخود Ùجامعه Ùرامیجوشد ØŒ Ùˆ درست ØŒ درتاریخ ØŒ آنچه Ú©Ù‡ مانده ØŒ چیزی جز قهرو خشونت Ùˆ جان آزاری Ùˆ خرد آزاری Ùˆ قاهریت ( غلبه خواهی)ØŒ Ùˆ بالاخره ØŒ ضدیت با این اصالت انسان نیست .
بد بینی Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ دشمنی با Ùرهنگ ایران، نیز ازآنجا میآید Ú©Ù‡ ما « Ù…Ùاهیم Øاکم بر ذهن جامعه Ùˆ رایج Ùˆ متداول را » ØŒ معیارومیزان پژوهشها قرارمیدهیم ØŒ Ùˆ با معانی این اصطلاØات ØŒ به سراغ شناخت Ùرهنگ ایران میرویم Ùˆ طبعا سراسر Ùرهنگ خود را ØŒ بطور روشی( متدیک ) مسخ Ùˆ تØری٠میکنیم ØŒ Ùˆ آنرا، « علمی » هم میشماریم .
درگذشته، با معیار قراردادن Ù…Ùاهیم اسلامی، به شاهنامه یا آثارØاÙظ ومولوی Ùˆ عطارمی نگریستیم وبدینسان ØŒ همه را مسخ Ùˆ تØری٠میکردیم ØŒ Ùˆ اکنون ØŒ با معیار قرار دادن « Ù…Ùاهیم زرتشتی » Ú©Ù‡ دراین اواخر، با« Ùرهنگ ایران» اینهمانی داده میشود ØŒ یا با مقولاتی Ú©Ù‡ ازÙلسÙÙ‡ آمریکا یا اروپا وام میکنیم ØŒ Ùرهنگ خود را نظم وسامان میدهیم ØŒ Ùˆ بدینسان ØŒ مسخ میکنیم، ومی پنداریم Ú©Ù‡ با دید علمی بدانها نگریسته ایم . یزدانشناسی ( الهیات ) زرتشتی، غیرازÙرهنگ ایرانست . معانی Ú©Ù‡ یزدانشناسی زرتشتی به این واژه ها Ùˆ اصطلاØات میدهد ØŒ معانی اصلی نیستند Ú©Ù‡ Ùرهنگ ایران به این واژه ها میداده است . « بهمن » در الهیات زرتشتی ØŒ با « بهمن » درÙرهنگ ایران، نه تنها باهم متÙاوتند، بلکه باهم متضادند. خرد، در الهیات زرتشتی ØŒ با خرد در Ùرهنگ ایران ،دو پدیده متÙاوتند .« ایزد » در الهیات زرتشتی ØŒ با ایزد ( یزدان ) در Ùرهنگ ایران ØŒ Ùرق Ú©Ù„ÛŒ دارد . ایزد، درÙرهنگ ایران « جشن سازومطرب Ùˆ Ù†ÛŒ نواز» است. همه جشن های ایران، جشن های زنخدائی- خرّمدینی بوده اند ØŒ نه جشنهای زرتشتی ØŒ ازاین رو، پذیرش این جشنها از زرتشتیان، با طرد معانی Ùˆ Ù…Øتویات اصیل این جشن ها همراه بوده است . نام بزرگترین خدای ایران ØŒ «جشن ساز» میباشد . به عبارت دیگر، غایت زندگی درگیتی ØŒ جشن است، Ú©Ù‡ اینهمانی با Ù…Ùهوم « جامعه گشوده » دارد . با شرکت کردن درجشنهای زندگی است Ú©Ù‡ هرÙردی ØŒ عضو جامعه میگردد . به عبارت دیگر، جشن زندگی ØŒ جامعه میسازد ØŒ نه «ایمان» به دینی ومسلکی Ùˆ ایدئولوژی . این گرانیگاه Ùرهنگ ایران ØŒ در الهیات زرتشتی ØŒ نابود ساخته شده است .ازسوی دیگر، معیارقراردادن اصطلاØات Ùˆ مقولات روانکاوی Ùˆ جامعه شناسی وانسان شناسی غرب ØŒ منش ٠ویژه Ùرهنگ ایران را از بین میبرد . Ùرهنگ ایران ØŒ ویژگیهای استثنائی Ùˆ بی نظیرخود را داشته است ØŒ Ùˆ «این استثناء بودن ها» ست Ú©Ù‡ « منش Ùرهنگ ایران » را مشخص میسازد. Ùشردن Ùˆ چپاندن پدیده های Ùرهنگ ایران درمÙاهیم Ùˆ مقولات Ùˆ اصطلاØات علوم انسانی غرب،که چیزی جزگسترش تÙکر ÙلسÙÛŒ هرکدام از آنها نیست ØŒ بریدن Ùˆ دور ریختن همین « استثنا بودن ها » است .امروزه ØŒ تصویر زرتشتی از« اهورامزداه » ØŒ معیاروسنجه « تصویرخدا » قرارگرÙته است . امروزه ØŒ Ù…Ùهوم « دین » از ادیان ابراهیمی Ùˆ دین زرتشتی ØŒ معیار شناخت ما از« دین » قرارگرÙته است . اهورامزدای زرتشت ØŒ « خوشه » نیست ØŒ Ùˆ ازاین رو، اصل جهان نمی باشد، بلکه جهان را میآÙریند . نام اهورامزدا ØŒ Ùقط نام خدا در آموزه زرتشت نبوده است . « اهورا » Ùˆ « مز+ داه » ØŒ دراصل نام سیمرغ میباشد Ùˆ معانیشان درست گواه بر ØŒ اصل Ùˆ نخستین عنصر جهان هستی بودن است ØŒ Ú©Ù‡ به Ú©Ù„ÛŒ درتضاد با تصویراهورامزدای زرتشت است . Øتا مانی ØŒ نخستین انسان را « اهورامزدا » مینامد . « خدا » Ú©Ù‡ « خوا+ دای » باشد، «xva خوا هست Ú©Ù‡ همان uva=تخم باشد . به عبارت دیگر، خدا ØŒ اصل هست . اصل بودن ØŒ با Ø¢Ùریننده بودن یا خالق بودن ØŒ Ùرق Ú©Ù„ÛŒ دارد . تخمی Ú©Ù‡ گیاه Ùˆ درخت ازآن میروید Ùˆ میگسترد ØŒ اصل درخت است .آنچه بالقوه درتخمست، درشاخ وبرگ Ùˆ میوه وبر، میگسترد Ùˆ پهن میشود Ùˆ میگشاید . Ùروع ØŒ همسرشت Ùˆ همگوهر، اصل هستند . تÙاوتی میان Ø¢Ùریننده ( تخم) Ùˆ Ø¢Ùریده ( تنه وشاخ وبرگ وبر) نیست . ازتخم Ùˆ بزر، درخت یا گیاه میروید . درتخم ØŒ همه درخت هست.
گیتی Ùˆ زمان ØŒ از تخم (= خدا ) ØŒ ازاصل ØŒ از « انـد » ØŒ از « چیترا یا چهره »، از « بون » ØŒ از« ارکه » میروید . خدا، مستقیما ØŒ گیتی وجانوروانسان میشود. خدا، خودش ØŒ زمان Ùˆ گشتن ( گذرو Øرکت ) میشود . او، گیتی را خلق نمیکند . او، زمان را نمیآÙریند . او عقل یا خرد را خلق نمیکند . اوخودش ØŒ تØول به خرد هرانسانی Ù…ÛŒ یابد . گیتی وزمان Ùˆ انسان، تØول Ùˆ تکامل خدا ØŒ یعنی تخم ØŒ یعنی ارکه ØŒ یعنی بÙÙ† ØŒ یعنی چهره ØŒ یعنی « اصل » هست . خدا ØŒ بغ هست . خدا، بگ ØŒ بخ ØŒ بک، امـرو ( مـر) هست ØŒ به سخنی دیگرخدا، « آنچه پخـش میشود » هست . خدا ØŒ لنبک ( لن + بغ ) است . لن ولان هم به معنای « انچه پخش واÙشانده میشود » هست . خدا ØŒ همین واژه « پخش شوندگی = بغ = لن » هست . این اصل پخش شوندگی گوهرخدا ØŒ سپس بنام « جوانمردی » ØŒ مشهور گردید Ú©Ù‡ اساسا با « مردی یا نرینگی » کاری ندارد، بلکه با « مـر+ دی » کار دارد، Ú©Ù‡ در کردی « مـر + دایتی » است. ولی این خدا یا بغ ØŒ درپخش شدن ازهم ØŒ ازهم پاره پاره Ùˆ ازهم بریده Ùˆ جدا نمیشود ØŒ بلکه مثل شاخه های درخت وبرگهایش، ازهم Ùرا میروید . اینست Ú©Ù‡ بختن baxtan Ú©Ù‡ به معنای پخش کردنست درشکل بختیک baxtik به معنای متØد Ùˆ متÙÙ‚ است .
این خدای خوشه Ùˆ « خوداÙشان » ØŒ درهرمنطقه ای درخونیروس ( خوان + راته =گستره ارتا ) Ú©Ù‡ ایران امروزه هم جزوش بود ØŒ به نام دیگر، نامیده میشد، ولی برغم تÙاوتهای Ú©ÙˆÚ†Ú©ØŒ یک جهان بینی بود . درهمان منطقه پارس Ú©Ù‡ سپس هخامنشی ها برآن Øکومت کردند، این خدا، نامهای گوناگون داشت . مثلا یکی deva Lan میباشد، « لن خدا » ØŒ خدائیست Ú©Ù‡ خود را میاÙشاند ØŒ Ùˆ ازخوداÙشانیش، جهان وانسان پدیدارمیشود. تصویر این خدا ØŒ درشاهنامه ØŒ در لنبک ( لن + بغ ) آبکش باقی مانده است . « ابر» ØŒ مَشکیست Ú©Ù‡ آب Ú©Ø´ÛŒ میکند. سیمرغ هم درشاهنامه، ابــر آبکش (ابـر سیاه ) است . هرچند این داستان به بهرام گورساسانی، نسبت داده شده است، ولی درØقیقت ØŒ منسوب به « بهرام » خدای ایرانست Ú©Ù‡ همتا وجÙت همین « لن» یا ارتا بوده است ØŒ Ùˆ ازپیوند آنها در«یک اصل» هست Ú©Ù‡ جهان هستی، Ùرامیروئیده است .
یکی از نامهای دیگر این خدا ØŒ زوش یا زاوش =Zavoush Dyaoush بوده است . زوش ØŒ به معنای « دوست Ùˆ Ù…Øبوبه ومعشوقه » است . « دی+ یوش » به معنای « خدای دوست Ùˆ رÙیق ویار » است. یوش ( یوشیج ) مانند یوج ØŒ یوغ ( جÙت ) به معنای یار Ùˆ متØد Ùˆ متصل Ùˆ رÙیق است .
انسان وجانورو گیتی وزمان ØŒ همه ØŒ گسترش یک تخم هستند، Ú©Ù‡ به هم پیوسته اند ØŒ وهمه، دوست هم Ùˆ رÙیق هم هستند. میان خدا Ùˆ انسان Ùˆ گیتی، رابطه بستگی Ùˆ یاری Ùˆ دوستی هست . انسان، امتداد خداست . انسان، تکامل خداهست . درانسان Ùˆ درگیتی Ùˆ درزمان ØŒ خدا ØŒ گشوده Ùˆ بازو Ø´Ú©Ùته میشود Ùˆ به کمال میرسد . همین اندیشه است Ú©Ù‡ بنیاد ÙلسÙÙ‡ Ù‡Ú¯Ù„ شده است .
میان خدا وانسان، بریدگی نیست ØŒ ترس وبیم نیست ØŒ Øاکمیت وتابعیت نیست . خود٠این خدا Ú©Ù‡ اصل است ØŒ Ú©Ù‡ تخم است، درگوهرش، پیوستگی است. اصل، Ú©Ù‡ خدا نامیده میشود، « پیوستگی= مهر» است . خدا ØŒ نمیتواند ببÙرد ( بکـÙشد) ØŒ ازخود، ببرد ØŒ جهان را ازهم ببرد . « توم » ØŒ Ú©Ù‡ همان « تخم » باشد، درعبری Ùˆ آرامی ØŒ به معنای « همزاد» است ،که دراصل دوقلوی به هم چسبیده بوده اند . نام توماس درغرب، ازهمین ریشه است. همزاد به هم چسبیده ØŒ مانند یوغ ( جÙت ) Ú©Ù‡ دواسب باهم یک گردونه را میکشند، « اصل Ø¢Ùرینندگی » شمرده میشدند .
خدا، یا اصل، گوهرش، « پیوند» است. خدا یا تخم ØŒ Ú©Ù‡ اصل دوستی Ùˆ رÙاقت Ùˆ اتØاد Ùˆ اتصال ومهرباشد، اصلیست Ú©Ù‡ همه انسانها بدون تبعیض ازآن میرویند . درچنین جهان بینی، ترس وبیم Ùˆ ارهاب ووØشت انگیری، شومترین چیزبود Ùˆ جائی نداشت . درزرتشتیگری، دراثر همان Ù…Ùهوم « همزاد ازهم جدا Ùˆ متضاد باهم Ùخود٠زرتشت » ØŒ اهورامزدای زرتشت ØŒ دیگر ØŒ خوشه Ùˆ تخم نبود، دیگر، اصل نبود . وبا انکارخدا، به کردار« اصل جهان هستی»، Ùرهنگ سیاسی Ùˆ اجتماعی Ùˆ دینی ایران ØŒ دچار بزرگترین Ùاجعه ها گردید .
انکار ٠اصل بودن خدا ØŒ انکار ٠پیوستگی Ùگوهری Ùهمه٠بشریت است . انکار اصل بودن خدا ØŒ انکار« اصالت انسان » است Ú©Ù‡ به معنای « همسرشتی با اصل Ø¢Ùریننده جهان » است . صÙت ویژه «ارتای خوشه » ØŒ Ú©Ù‡ « ارتا خوشت » باشد وخدای اهل Ùارس ( بنا برابوریØان بیرونی ) بوده است، Ùˆ زرتشت، نام آنرا به اردیبهشت ØŒ تغییر داده است تا « خوشه بودن خدا ÛŒ ایران » را انکارکند، « هوچیتره = تخم نیک = اصل نیک » بوده است Ú©Ù‡ همه ملل واقوام Ùˆ مذاهب ونژادها ØŒ ازآن میروئیده اند ( هوچیتره = هژیر ) .
خــرد
سرمایه٠ÙلسÙÛŒ ایران
جـلـد یکـم
منـوچهـرجـمـالی
درÙرهنگ ایران
« خدا»،«اصل Ùگیتی»هست،
نه خالق Ùگیتی
خدا، « نخستین عنصر» یا « آخشیج » یا « تـخـم»
دربـÙـن هرموجودی هست
خدا، تن ( جسم ) میشود ، ونخست درجسم شدن، خدا میشود
بد بینی Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ دشمنی با Ùرهنگ ایران ØŒ چند علت دارد . یا اینکه برپایه « اصالتی Ú©Ù‡ امروزه به تاریخ، Ùˆ آگاهبود تاریخی میدهند » ØŒ ØŒ میخواهند « Ùرهنگ ایران » را در لابلای تاریخ ایران ØŒ بجویندو بیابند، Ùˆ طبعا جزگلاویزی قدرتها ØŒ چیزی نمی یابند . دیگر آنکه با « Ù…Ùاهیم Ùˆ مقولات رایج »، به سراغ درک «اصطلاØات کهن» میروند، Ùˆ نا آگانه این Ù…Ùاهیم ومقولات رایج را ØŒ چیره بر درک آن اصطلاØات کهن میسازند . مثلا ØŒ « دروغ » ØŒ معنای دیگری داشته است Ú©Ù‡ ما امروزه ازآن داریم . مثلا « جÙÙ€Ùـت، Ú©Ù‡ همان واژه یوغ ویوج Ùˆ یوش » است ØŒ ودرمعنا، اینهمانی با واژه های « سنگ وهمزاد» داشته، Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ú©Ù„ÛŒØ¯ÛŒ Ùرهنگ ایران است ØŒ Ùˆ « اصل Ø¢Ùرینندگی را درجهان هستی ØŒ درپیوند یابی باهم » بیان میکرده است. «آÙرینش بطورکلی درسراسرجهان هستی Ú©Ù‡ شامل خدایان هم میشود ØŒ از« پـیـونـد »، سرچشمه میگیرد ØŒ نه ازیک « الاه ٠خالق » .
میان « تاریخ ایران » Ùˆ « Ùرهنگ ایران »، ورطه ای ژر٠هست . میان تاریخ، Ú©Ù‡ میدان گلاویری قدرتهای دینی Ùˆ سیاسی Ùˆ اجتماعی بوده است، Ùˆ Ùرهنگ ایران Ú©Ù‡ ازهمان آغاز، « ضد قدرت Ùˆ قهرو تجاوزخواهی » بوده است ØŒ نه تنها تنـش Ùراوان ØŒ بلکه تضاد همیشگیست . جامعه ایران، Ú©Ù‡ سرچشمه٠« Ùرهنگ٠ضد قهری» بوده است ØŒ متضاد با همه Øکومتها Ùˆ قدرتهای Øاکمه دینی بوده است Ùˆ هنوز نیز هست .
همانطور Ú©Ù‡ ØاÙظ ØŒ از پیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه امیرمبارزالدین متعصب Ùˆ خونخوارکه شاه معاصرش هست ØŒ یا همانطور Ú©Ù‡ Ùردوسی ØŒ ازپیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه سلطان Ù…Øمود متعصب، یا همانطور Ú©Ù‡ مزدک وبزرگمهر، از پیکریابی های Ùرهنگ ایرانست ØŒ نه شاهان ساسانی وموبدان زرتشتی ØŒ این تضاد ØŒ همیشه میان « تاریخ ایران » Ùˆ « Ùرهنگ ایران» بوده است . « Ùرهنگ » ØŒ Ú©Ù‡ نام « کاریز ٠دریای Øقیقت (خدا ) به درون « هرانسانی» است ØŒ گواه بر پیوند مستقیم هرانسانی با Øقیقت است، Ú©Ù‡ ایستادن رویاروی هرقدرت دینی Ùˆ سیاسی را، ØÙ‚ مسلم هرÙردی میداند . خردبهمنی ØŒ یا به سخنی دیگر، خرد ضد٠خشم (= ضد قهرو تجاوزخواهی Ùˆ غلبه خواهی Ùˆ جان آزاری ) Ú©Ù‡ بÙÙ† هرانسانی بوده است، بنیاد این Ùرهنگست Ú©Ù‡ ازخود Ùجامعه Ùرامیجوشد ØŒ Ùˆ درست ØŒ درتاریخ ØŒ آنچه Ú©Ù‡ مانده ØŒ چیزی جز قهرو خشونت Ùˆ جان آزاری Ùˆ خرد آزاری Ùˆ قاهریت ( غلبه خواهی)ØŒ Ùˆ بالاخره ØŒ ضدیت با این اصالت انسان نیست .
بد بینی Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ دشمنی با Ùرهنگ ایران، نیز ازآنجا میآید Ú©Ù‡ ما « Ù…Ùاهیم Øاکم بر ذهن جامعه Ùˆ رایج Ùˆ متداول را » ØŒ معیارومیزان پژوهشها قرارمیدهیم ØŒ Ùˆ با معانی این اصطلاØات ØŒ به سراغ شناخت Ùرهنگ ایران میرویم Ùˆ طبعا سراسر Ùرهنگ خود را ØŒ بطور روشی( متدیک ) مسخ Ùˆ تØری٠میکنیم ØŒ Ùˆ آنرا، « علمی » هم میشماریم .
درگذشته، با معیار قراردادن Ù…Ùاهیم اسلامی، به شاهنامه یا آثارØاÙظ ومولوی Ùˆ عطارمی نگریستیم وبدینسان ØŒ همه را مسخ Ùˆ تØری٠میکردیم ØŒ Ùˆ اکنون ØŒ با معیار قرار دادن « Ù…Ùاهیم زرتشتی » Ú©Ù‡ دراین اواخر، با« Ùرهنگ ایران» اینهمانی داده میشود ØŒ یا با مقولاتی Ú©Ù‡ ازÙلسÙÙ‡ آمریکا یا اروپا وام میکنیم ØŒ Ùرهنگ خود را نظم وسامان میدهیم ØŒ Ùˆ بدینسان ØŒ مسخ میکنیم، ومی پنداریم Ú©Ù‡ با دید علمی بدانها نگریسته ایم . یزدانشناسی ( الهیات ) زرتشتی، غیرازÙرهنگ ایرانست . معانی Ú©Ù‡ یزدانشناسی زرتشتی به این واژه ها Ùˆ اصطلاØات میدهد ØŒ معانی اصلی نیستند Ú©Ù‡ Ùرهنگ ایران به این واژه ها میداده است . « بهمن » در الهیات زرتشتی ØŒ با « بهمن » درÙرهنگ ایران، نه تنها باهم متÙاوتند، بلکه باهم متضادند. خرد، در الهیات زرتشتی ØŒ با خرد در Ùرهنگ ایران ،دو پدیده متÙاوتند .« ایزد » در الهیات زرتشتی ØŒ با ایزد ( یزدان ) در Ùرهنگ ایران ØŒ Ùرق Ú©Ù„ÛŒ دارد . ایزد، درÙرهنگ ایران « جشن سازومطرب Ùˆ Ù†ÛŒ نواز» است. همه جشن های ایران، جشن های زنخدائی- خرّمدینی بوده اند ØŒ نه جشنهای زرتشتی ØŒ ازاین رو، پذیرش این جشنها از زرتشتیان، با طرد معانی Ùˆ Ù…Øتویات اصیل این جشن ها همراه بوده است . نام بزرگترین خدای ایران ØŒ «جشن ساز» میباشد . به عبارت دیگر، غایت زندگی درگیتی ØŒ جشن است، Ú©Ù‡ اینهمانی با Ù…Ùهوم « جامعه گشوده » دارد . با شرکت کردن درجشنهای زندگی است Ú©Ù‡ هرÙردی ØŒ عضو جامعه میگردد . به عبارت دیگر، جشن زندگی ØŒ جامعه میسازد ØŒ نه «ایمان» به دینی ومسلکی Ùˆ ایدئولوژی . این گرانیگاه Ùرهنگ ایران ØŒ در الهیات زرتشتی ØŒ نابود ساخته شده است .ازسوی دیگر، معیارقراردادن اصطلاØات Ùˆ مقولات روانکاوی Ùˆ جامعه شناسی وانسان شناسی غرب ØŒ منش ٠ویژه Ùرهنگ ایران را از بین میبرد . Ùرهنگ ایران ØŒ ویژگیهای استثنائی Ùˆ بی نظیرخود را داشته است ØŒ Ùˆ «این استثناء بودن ها» ست Ú©Ù‡ « منش Ùرهنگ ایران » را مشخص میسازد. Ùشردن Ùˆ چپاندن پدیده های Ùرهنگ ایران درمÙاهیم Ùˆ مقولات Ùˆ اصطلاØات علوم انسانی غرب،که چیزی جزگسترش تÙکر ÙلسÙÛŒ هرکدام از آنها نیست ØŒ بریدن Ùˆ دور ریختن همین « استثنا بودن ها » است .امروزه ØŒ تصویر زرتشتی از« اهورامزداه » ØŒ معیاروسنجه « تصویرخدا » قرارگرÙته است . امروزه ØŒ Ù…Ùهوم « دین » از ادیان ابراهیمی Ùˆ دین زرتشتی ØŒ معیار شناخت ما از« دین » قرارگرÙته است . اهورامزدای زرتشت ØŒ « خوشه » نیست ØŒ Ùˆ ازاین رو، اصل جهان نمی باشد، بلکه جهان را میآÙریند . نام اهورامزدا ØŒ Ùقط نام خدا در آموزه زرتشت نبوده است . « اهورا » Ùˆ « مز+ داه » ØŒ دراصل نام سیمرغ میباشد Ùˆ معانیشان درست گواه بر ØŒ اصل Ùˆ نخستین عنصر جهان هستی بودن است ØŒ Ú©Ù‡ به Ú©Ù„ÛŒ درتضاد با تصویراهورامزدای زرتشت است . Øتا مانی ØŒ نخستین انسان را « اهورامزدا » مینامد . « خدا » Ú©Ù‡ « خوا+ دای » باشد، «xva خوا هست Ú©Ù‡ همان uva=تخم باشد . به عبارت دیگر، خدا ØŒ اصل هست . اصل بودن ØŒ با Ø¢Ùریننده بودن یا خالق بودن ØŒ Ùرق Ú©Ù„ÛŒ دارد . تخمی Ú©Ù‡ گیاه Ùˆ درخت ازآن میروید Ùˆ میگسترد ØŒ اصل درخت است .آنچه بالقوه درتخمست، درشاخ وبرگ Ùˆ میوه وبر، میگسترد Ùˆ پهن میشود Ùˆ میگشاید . Ùروع ØŒ همسرشت Ùˆ همگوهر، اصل هستند . تÙاوتی میان Ø¢Ùریننده ( تخم) Ùˆ Ø¢Ùریده ( تنه وشاخ وبرگ وبر) نیست . ازتخم Ùˆ بزر، درخت یا گیاه میروید . درتخم ØŒ همه درخت هست.
گیتی Ùˆ زمان ØŒ از تخم (= خدا ) ØŒ ازاصل ØŒ از « انـد » ØŒ از « چیترا یا چهره »، از « بون » ØŒ از« ارکه » میروید . خدا، مستقیما ØŒ گیتی وجانوروانسان میشود. خدا، خودش ØŒ زمان Ùˆ گشتن ( گذرو Øرکت ) میشود . او، گیتی را خلق نمیکند . او، زمان را نمیآÙریند . او عقل یا خرد را خلق نمیکند . اوخودش ØŒ تØول به خرد هرانسانی Ù…ÛŒ یابد . گیتی وزمان Ùˆ انسان، تØول Ùˆ تکامل خدا ØŒ یعنی تخم ØŒ یعنی ارکه ØŒ یعنی بÙÙ† ØŒ یعنی چهره ØŒ یعنی « اصل » هست . خدا ØŒ بغ هست . خدا، بگ ØŒ بخ ØŒ بک، امـرو ( مـر) هست ØŒ به سخنی دیگرخدا، « آنچه پخـش میشود » هست . خدا ØŒ لنبک ( لن + بغ ) است . لن ولان هم به معنای « انچه پخش واÙشانده میشود » هست . خدا ØŒ همین واژه « پخش شوندگی = بغ = لن » هست . این اصل پخش شوندگی گوهرخدا ØŒ سپس بنام « جوانمردی » ØŒ مشهور گردید Ú©Ù‡ اساسا با « مردی یا نرینگی » کاری ندارد، بلکه با « مـر+ دی » کار دارد، Ú©Ù‡ در کردی « مـر + دایتی » است. ولی این خدا یا بغ ØŒ درپخش شدن ازهم ØŒ ازهم پاره پاره Ùˆ ازهم بریده Ùˆ جدا نمیشود ØŒ بلکه مثل شاخه های درخت وبرگهایش، ازهم Ùرا میروید . اینست Ú©Ù‡ بختن baxtan Ú©Ù‡ به معنای پخش کردنست درشکل بختیک baxtik به معنای متØد Ùˆ متÙÙ‚ است .
این خدای خوشه Ùˆ « خوداÙشان » ØŒ درهرمنطقه ای درخونیروس ( خوان + راته =گستره ارتا ) Ú©Ù‡ ایران امروزه هم جزوش بود ØŒ به نام دیگر، نامیده میشد، ولی برغم تÙاوتهای Ú©ÙˆÚ†Ú©ØŒ یک جهان بینی بود . درهمان منطقه پارس Ú©Ù‡ سپس هخامنشی ها برآن Øکومت کردند، این خدا، نامهای گوناگون داشت . مثلا یکی deva Lan میباشد، « لن خدا » ØŒ خدائیست Ú©Ù‡ خود را میاÙشاند ØŒ Ùˆ ازخوداÙشانیش، جهان وانسان پدیدارمیشود. تصویر این خدا ØŒ درشاهنامه ØŒ در لنبک ( لن + بغ ) آبکش باقی مانده است . « ابر» ØŒ مَشکیست Ú©Ù‡ آب Ú©Ø´ÛŒ میکند. سیمرغ هم درشاهنامه، ابــر آبکش (ابـر سیاه ) است . هرچند این داستان به بهرام گورساسانی، نسبت داده شده است، ولی درØقیقت ØŒ منسوب به « بهرام » خدای ایرانست Ú©Ù‡ همتا وجÙت همین « لن» یا ارتا بوده است ØŒ Ùˆ ازپیوند آنها در«یک اصل» هست Ú©Ù‡ جهان هستی، Ùرامیروئیده است .
یکی از نامهای دیگر این خدا ØŒ زوش یا زاوش =Zavoush Dyaoush بوده است . زوش ØŒ به معنای « دوست Ùˆ Ù…Øبوبه ومعشوقه » است . « دی+ یوش » به معنای « خدای دوست Ùˆ رÙیق ویار » است. یوش ( یوشیج ) مانند یوج ØŒ یوغ ( جÙت ) به معنای یار Ùˆ متØد Ùˆ متصل Ùˆ رÙیق است .
انسان وجانورو گیتی وزمان ØŒ همه ØŒ گسترش یک تخم هستند، Ú©Ù‡ به هم پیوسته اند ØŒ وهمه، دوست هم Ùˆ رÙیق هم هستند. میان خدا Ùˆ انسان Ùˆ گیتی، رابطه بستگی Ùˆ یاری Ùˆ دوستی هست . انسان، امتداد خداست . انسان، تکامل خداهست . درانسان Ùˆ درگیتی Ùˆ درزمان ØŒ خدا ØŒ گشوده Ùˆ بازو Ø´Ú©Ùته میشود Ùˆ به کمال میرسد . همین اندیشه است Ú©Ù‡ بنیاد ÙلسÙÙ‡ Ù‡Ú¯Ù„ شده است .
میان خدا وانسان، بریدگی نیست ØŒ ترس وبیم نیست ØŒ Øاکمیت وتابعیت نیست . خود٠این خدا Ú©Ù‡ اصل است ØŒ Ú©Ù‡ تخم است، درگوهرش، پیوستگی است. اصل، Ú©Ù‡ خدا نامیده میشود، « پیوستگی= مهر» است . خدا ØŒ نمیتواند ببÙرد ( بکـÙشد) ØŒ ازخود، ببرد ØŒ جهان را ازهم ببرد . « توم » ØŒ Ú©Ù‡ همان « تخم » باشد، درعبری Ùˆ آرامی ØŒ به معنای « همزاد» است ،که دراصل دوقلوی به هم چسبیده بوده اند . نام توماس درغرب، ازهمین ریشه است. همزاد به هم چسبیده ØŒ مانند یوغ ( جÙت ) Ú©Ù‡ دواسب باهم یک گردونه را میکشند، « اصل Ø¢Ùرینندگی » شمرده میشدند .
خدا، یا اصل، گوهرش، « پیوند» است. خدا یا تخم ØŒ Ú©Ù‡ اصل دوستی Ùˆ رÙاقت Ùˆ اتØاد Ùˆ اتصال ومهرباشد، اصلیست Ú©Ù‡ همه انسانها بدون تبعیض ازآن میرویند . درچنین جهان بینی، ترس وبیم Ùˆ ارهاب ووØشت انگیری، شومترین چیزبود Ùˆ جائی نداشت . درزرتشتیگری، دراثر همان Ù…Ùهوم « همزاد ازهم جدا Ùˆ متضاد باهم Ùخود٠زرتشت » ØŒ اهورامزدای زرتشت ØŒ دیگر ØŒ خوشه Ùˆ تخم نبود، دیگر، اصل نبود . وبا انکارخدا، به کردار« اصل جهان هستی»، Ùرهنگ سیاسی Ùˆ اجتماعی Ùˆ دینی ایران ØŒ دچار بزرگترین Ùاجعه ها گردید .
انکار ٠اصل بودن خدا ØŒ انکار ٠پیوستگی Ùگوهری Ùهمه٠بشریت است . انکار اصل بودن خدا ØŒ انکار« اصالت انسان » است Ú©Ù‡ به معنای « همسرشتی با اصل Ø¢Ùریننده جهان » است . صÙت ویژه «ارتای خوشه » ØŒ Ú©Ù‡ « ارتا خوشت » باشد وخدای اهل Ùارس ( بنا برابوریØان بیرونی ) بوده است، Ùˆ زرتشت، نام آنرا به اردیبهشت ØŒ تغییر داده است تا « خوشه بودن خدا ÛŒ ایران » را انکارکند، « هوچیتره = تخم نیک = اصل نیک » بوده است Ú©Ù‡ همه ملل واقوام Ùˆ مذاهب ونژادها ØŒ ازآن میروئیده اند ( هوچیتره = هژیر ) .
........
خــرد
سرمایه٠ÙلسÙÛŒ ایران
جـلـد یکـم
منـوچهـرجـمـالی
درÙرهنگ ایران
« خدا»،«اصل Ùگیتی»هست،
نه خالق Ùگیتی
خدا، « نخستین عنصر» یا « آخشیج » یا « تـخـم»
دربـÙـن هرموجودی هست
خدا، تن ( جسم ) میشود ، ونخست درجسم شدن، خدا میشود
بد بینی Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ دشمنی با Ùرهنگ ایران ØŒ چند علت دارد . یا اینکه برپایه « اصالتی Ú©Ù‡ امروزه به تاریخ، Ùˆ آگاهبود تاریخی میدهند » ØŒ ØŒ میخواهند « Ùرهنگ ایران » را در لابلای تاریخ ایران ØŒ بجویندو بیابند، Ùˆ طبعا جزگلاویزی قدرتها ØŒ چیزی نمی یابند . دیگر آنکه با « Ù…Ùاهیم Ùˆ مقولات رایج »، به سراغ درک «اصطلاØات کهن» میروند، Ùˆ نا آگانه این Ù…Ùاهیم ومقولات رایج را ØŒ چیره بر درک آن اصطلاØات کهن میسازند . مثلا ØŒ « دروغ » ØŒ معنای دیگری داشته است Ú©Ù‡ ما امروزه ازآن داریم . مثلا « جÙÙ€Ùـت، Ú©Ù‡ همان واژه یوغ ویوج Ùˆ یوش » است ØŒ ودرمعنا، اینهمانی با واژه های « سنگ وهمزاد» داشته، Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ú©Ù„ÛŒØ¯ÛŒ Ùرهنگ ایران است ØŒ Ùˆ « اصل Ø¢Ùرینندگی را درجهان هستی ØŒ درپیوند یابی باهم » بیان میکرده است. «آÙرینش بطورکلی درسراسرجهان هستی Ú©Ù‡ شامل خدایان هم میشود ØŒ از« پـیـونـد »، سرچشمه میگیرد ØŒ نه ازیک « الاه ٠خالق » .
میان « تاریخ ایران » Ùˆ « Ùرهنگ ایران »، ورطه ای ژر٠هست . میان تاریخ، Ú©Ù‡ میدان گلاویری قدرتهای دینی Ùˆ سیاسی Ùˆ اجتماعی بوده است، Ùˆ Ùرهنگ ایران Ú©Ù‡ ازهمان آغاز، « ضد قدرت Ùˆ قهرو تجاوزخواهی » بوده است ØŒ نه تنها تنـش Ùراوان ØŒ بلکه تضاد همیشگیست . جامعه ایران، Ú©Ù‡ سرچشمه٠« Ùرهنگ٠ضد قهری» بوده است ØŒ متضاد با همه Øکومتها Ùˆ قدرتهای Øاکمه دینی بوده است Ùˆ هنوز نیز هست .
همانطور Ú©Ù‡ ØاÙظ ØŒ از پیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه امیرمبارزالدین متعصب Ùˆ خونخوارکه شاه معاصرش هست ØŒ یا همانطور Ú©Ù‡ Ùردوسی ØŒ ازپیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه سلطان Ù…Øمود متعصب، یا همانطور Ú©Ù‡ مزدک وبزرگمهر، از پیکریابی های Ùرهنگ ایرانست ØŒ نه شاهان ساسانی وموبدان زرتشتی ØŒ این تضاد ØŒ همیشه میان « تاریخ ایران » Ùˆ « Ùرهنگ ایران» بوده است . « Ùرهنگ » ØŒ Ú©Ù‡ نام « کاریز ٠دریای Øقیقت (خدا ) به درون « هرانسانی» است ØŒ گواه بر پیوند مستقیم هرانسانی با Øقیقت است، Ú©Ù‡ ایستادن رویاروی هرقدرت دینی Ùˆ سیاسی را، ØÙ‚ مسلم هرÙردی میداند . خردبهمنی ØŒ یا به سخنی دیگر، خرد ضد٠خشم (= ضد قهرو تجاوزخواهی Ùˆ غلبه خواهی Ùˆ جان آزاری ) Ú©Ù‡ بÙÙ† هرانسانی بوده است، بنیاد این Ùرهنگست Ú©Ù‡ ازخود Ùجامعه Ùرامیجوشد ØŒ Ùˆ درست ØŒ درتاریخ ØŒ آنچه Ú©Ù‡ مانده ØŒ چیزی جز قهرو خشونت Ùˆ جان آزاری Ùˆ خرد آزاری Ùˆ قاهریت ( غلبه خواهی)ØŒ Ùˆ بالاخره ØŒ ضدیت با این اصالت انسان نیست .
بد بینی Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ دشمنی با Ùرهنگ ایران، نیز ازآنجا میآید Ú©Ù‡ ما « Ù…Ùاهیم Øاکم بر ذهن جامعه Ùˆ رایج Ùˆ متداول را » ØŒ معیارومیزان پژوهشها قرارمیدهیم ØŒ Ùˆ با معانی این اصطلاØات ØŒ به سراغ شناخت Ùرهنگ ایران میرویم Ùˆ طبعا سراسر Ùرهنگ خود را ØŒ بطور روشی( متدیک ) مسخ Ùˆ تØری٠میکنیم ØŒ Ùˆ آنرا، « علمی » هم میشماریم .
درگذشته، با معیار قراردادن Ù…Ùاهیم اسلامی، به شاهنامه یا آثارØاÙظ ومولوی Ùˆ عطارمی نگریستیم وبدینسان ØŒ همه را مسخ Ùˆ تØری٠میکردیم ØŒ Ùˆ اکنون ØŒ با معیار قرار دادن « Ù…Ùاهیم زرتشتی » Ú©Ù‡ دراین اواخر، با« Ùرهنگ ایران» اینهمانی داده میشود ØŒ یا با مقولاتی Ú©Ù‡ ازÙلسÙÙ‡ آمریکا یا اروپا وام میکنیم ØŒ Ùرهنگ خود را نظم وسامان میدهیم ØŒ Ùˆ بدینسان ØŒ مسخ میکنیم، ومی پنداریم Ú©Ù‡ با دید علمی بدانها نگریسته ایم . یزدانشناسی ( الهیات ) زرتشتی، غیرازÙرهنگ ایرانست . معانی Ú©Ù‡ یزدانشناسی زرتشتی به این واژه ها Ùˆ اصطلاØات میدهد ØŒ معانی اصلی نیستند Ú©Ù‡ Ùرهنگ ایران به این واژه ها میداده است . « بهمن » در الهیات زرتشتی ØŒ با « بهمن » درÙرهنگ ایران، نه تنها باهم متÙاوتند، بلکه باهم متضادند. خرد، در الهیات زرتشتی ØŒ با خرد در Ùرهنگ ایران ،دو پدیده متÙاوتند .« ایزد » در الهیات زرتشتی ØŒ با ایزد ( یزدان ) در Ùرهنگ ایران ØŒ Ùرق Ú©Ù„ÛŒ دارد . ایزد، درÙرهنگ ایران « جشن سازومطرب Ùˆ Ù†ÛŒ نواز» است. همه جشن های ایران، جشن های زنخدائی- خرّمدینی بوده اند ØŒ نه جشنهای زرتشتی ØŒ ازاین رو، پذیرش این جشنها از زرتشتیان، با طرد معانی Ùˆ Ù…Øتویات اصیل این جشن ها همراه بوده است . نام بزرگترین خدای ایران ØŒ «جشن ساز» میباشد . به عبارت دیگر، غایت زندگی درگیتی ØŒ جشن است، Ú©Ù‡ اینهمانی با Ù…Ùهوم « جامعه گشوده » دارد . با شرکت کردن درجشنهای زندگی است Ú©Ù‡ هرÙردی ØŒ عضو جامعه میگردد . به عبارت دیگر، جشن زندگی ØŒ جامعه میسازد ØŒ نه «ایمان» به دینی ومسلکی Ùˆ ایدئولوژی . این گرانیگاه Ùرهنگ ایران ØŒ در الهیات زرتشتی ØŒ نابود ساخته شده است .ازسوی دیگر، معیارقراردادن اصطلاØات Ùˆ مقولات روانکاوی Ùˆ جامعه شناسی وانسان شناسی غرب ØŒ منش ٠ویژه Ùرهنگ ایران را از بین میبرد . Ùرهنگ ایران ØŒ ویژگیهای استثنائی Ùˆ بی نظیرخود را داشته است ØŒ Ùˆ «این استثناء بودن ها» ست Ú©Ù‡ « منش Ùرهنگ ایران » را مشخص میسازد. Ùشردن Ùˆ چپاندن پدیده های Ùرهنگ ایران درمÙاهیم Ùˆ مقولات Ùˆ اصطلاØات علوم انسانی غرب،که چیزی جزگسترش تÙکر ÙلسÙÛŒ هرکدام از آنها نیست ØŒ بریدن Ùˆ دور ریختن همین « استثنا بودن ها » است .امروزه ØŒ تصویر زرتشتی از« اهورامزداه » ØŒ معیاروسنجه « تصویرخدا » قرارگرÙته است . امروزه ØŒ Ù…Ùهوم « دین » از ادیان ابراهیمی Ùˆ دین زرتشتی ØŒ معیار شناخت ما از« دین » قرارگرÙته است . اهورامزدای زرتشت ØŒ « خوشه » نیست ØŒ Ùˆ ازاین رو، اصل جهان نمی باشد، بلکه جهان را میآÙریند . نام اهورامزدا ØŒ Ùقط نام خدا در آموزه زرتشت نبوده است . « اهورا » Ùˆ « مز+ داه » ØŒ دراصل نام سیمرغ میباشد Ùˆ معانیشان درست گواه بر ØŒ اصل Ùˆ نخستین عنصر جهان هستی بودن است ØŒ Ú©Ù‡ به Ú©Ù„ÛŒ درتضاد با تصویراهورامزدای زرتشت است . Øتا مانی ØŒ نخستین انسان را « اهورامزدا » مینامد . « خدا » Ú©Ù‡ « خوا+ دای » باشد، «xva خوا هست Ú©Ù‡ همان uva=تخم باشد . به عبارت دیگر، خدا ØŒ اصل هست . اصل بودن ØŒ با Ø¢Ùریننده بودن یا خالق بودن ØŒ Ùرق Ú©Ù„ÛŒ دارد . تخمی Ú©Ù‡ گیاه Ùˆ درخت ازآن میروید Ùˆ میگسترد ØŒ اصل درخت است .آنچه بالقوه درتخمست، درشاخ وبرگ Ùˆ میوه وبر، میگسترد Ùˆ پهن میشود Ùˆ میگشاید . Ùروع ØŒ همسرشت Ùˆ همگوهر، اصل هستند . تÙاوتی میان Ø¢Ùریننده ( تخم) Ùˆ Ø¢Ùریده ( تنه وشاخ وبرگ وبر) نیست . ازتخم Ùˆ بزر، درخت یا گیاه میروید . درتخم ØŒ همه درخت هست.
گیتی Ùˆ زمان ØŒ از تخم (= خدا ) ØŒ ازاصل ØŒ از « انـد » ØŒ از « چیترا یا چهره »، از « بون » ØŒ از« ارکه » میروید . خدا، مستقیما ØŒ گیتی وجانوروانسان میشود. خدا، خودش ØŒ زمان Ùˆ گشتن ( گذرو Øرکت ) میشود . او، گیتی را خلق نمیکند . او، زمان را نمیآÙریند . او عقل یا خرد را خلق نمیکند . اوخودش ØŒ تØول به خرد هرانسانی Ù…ÛŒ یابد . گیتی وزمان Ùˆ انسان، تØول Ùˆ تکامل خدا ØŒ یعنی تخم ØŒ یعنی ارکه ØŒ یعنی بÙÙ† ØŒ یعنی چهره ØŒ یعنی « اصل » هست . خدا ØŒ بغ هست . خدا، بگ ØŒ بخ ØŒ بک، امـرو ( مـر) هست ØŒ به سخنی دیگرخدا، « آنچه پخـش میشود » هست . خدا ØŒ لنبک ( لن + بغ ) است . لن ولان هم به معنای « انچه پخش واÙشانده میشود » هست . خدا ØŒ همین واژه « پخش شوندگی = بغ = لن » هست . این اصل پخش شوندگی گوهرخدا ØŒ سپس بنام « جوانمردی » ØŒ مشهور گردید Ú©Ù‡ اساسا با « مردی یا نرینگی » کاری ندارد، بلکه با « مـر+ دی » کار دارد، Ú©Ù‡ در کردی « مـر + دایتی » است. ولی این خدا یا بغ ØŒ درپخش شدن ازهم ØŒ ازهم پاره پاره Ùˆ ازهم بریده Ùˆ جدا نمیشود ØŒ بلکه مثل شاخه های درخت وبرگهایش، ازهم Ùرا میروید . اینست Ú©Ù‡ بختن baxtan Ú©Ù‡ به معنای پخش کردنست درشکل بختیک baxtik به معنای متØد Ùˆ متÙÙ‚ است .
این خدای خوشه Ùˆ « خوداÙشان » ØŒ درهرمنطقه ای درخونیروس ( خوان + راته =گستره ارتا ) Ú©Ù‡ ایران امروزه هم جزوش بود ØŒ به نام دیگر، نامیده میشد، ولی برغم تÙاوتهای Ú©ÙˆÚ†Ú©ØŒ یک جهان بینی بود . درهمان منطقه پارس Ú©Ù‡ سپس هخامنشی ها برآن Øکومت کردند، این خدا، نامهای گوناگون داشت . مثلا یکی deva Lan میباشد، « لن خدا » ØŒ خدائیست Ú©Ù‡ خود را میاÙشاند ØŒ Ùˆ ازخوداÙشانیش، جهان وانسان پدیدارمیشود. تصویر این خدا ØŒ درشاهنامه ØŒ در لنبک ( لن + بغ ) آبکش باقی مانده است . « ابر» ØŒ مَشکیست Ú©Ù‡ آب Ú©Ø´ÛŒ میکند. سیمرغ هم درشاهنامه، ابــر آبکش (ابـر سیاه ) است . هرچند این داستان به بهرام گورساسانی، نسبت داده شده است، ولی درØقیقت ØŒ منسوب به « بهرام » خدای ایرانست Ú©Ù‡ همتا وجÙت همین « لن» یا ارتا بوده است ØŒ Ùˆ ازپیوند آنها در«یک اصل» هست Ú©Ù‡ جهان هستی، Ùرامیروئیده است .
یکی از نامهای دیگر این خدا ØŒ زوش یا زاوش =Zavoush Dyaoush بوده است . زوش ØŒ به معنای « دوست Ùˆ Ù…Øبوبه ومعشوقه » است . « دی+ یوش » به معنای « خدای دوست Ùˆ رÙیق ویار » است. یوش ( یوشیج ) مانند یوج ØŒ یوغ ( جÙت ) به معنای یار Ùˆ متØد Ùˆ متصل Ùˆ رÙیق است .
انسان وجانورو گیتی وزمان ØŒ همه ØŒ گسترش یک تخم هستند، Ú©Ù‡ به هم پیوسته اند ØŒ وهمه، دوست هم Ùˆ رÙیق هم هستند. میان خدا Ùˆ انسان Ùˆ گیتی، رابطه بستگی Ùˆ یاری Ùˆ دوستی هست . انسان، امتداد خداست . انسان، تکامل خداهست . درانسان Ùˆ درگیتی Ùˆ درزمان ØŒ خدا ØŒ گشوده Ùˆ بازو Ø´Ú©Ùته میشود Ùˆ به کمال میرسد . همین اندیشه است Ú©Ù‡ بنیاد ÙلسÙÙ‡ Ù‡Ú¯Ù„ شده است .
میان خدا وانسان، بریدگی نیست ØŒ ترس وبیم نیست ØŒ Øاکمیت وتابعیت نیست . خود٠این خدا Ú©Ù‡ اصل است ØŒ Ú©Ù‡ تخم است، درگوهرش، پیوستگی است. اصل، Ú©Ù‡ خدا نامیده میشود، « پیوستگی= مهر» است . خدا ØŒ نمیتواند ببÙرد ( بکـÙشد) ØŒ ازخود، ببرد ØŒ جهان را ازهم ببرد . « توم » ØŒ Ú©Ù‡ همان « تخم » باشد، درعبری Ùˆ آرامی ØŒ به معنای « همزاد» است ،که دراصل دوقلوی به هم چسبیده بوده اند . نام توماس درغرب، ازهمین ریشه است. همزاد به هم چسبیده ØŒ مانند یوغ ( جÙت ) Ú©Ù‡ دواسب باهم یک گردونه را میکشند، « اصل Ø¢Ùرینندگی » شمرده میشدند .
خدا، یا اصل، گوهرش، « پیوند» است. خدا یا تخم ØŒ Ú©Ù‡ اصل دوستی Ùˆ رÙاقت Ùˆ اتØاد Ùˆ اتصال ومهرباشد، اصلیست Ú©Ù‡ همه انسانها بدون تبعیض ازآن میرویند . درچنین جهان بینی، ترس وبیم Ùˆ ارهاب ووØشت انگیری، شومترین چیزبود Ùˆ جائی نداشت . درزرتشتیگری، دراثر همان Ù…Ùهوم « همزاد ازهم جدا Ùˆ متضاد باهم Ùخود٠زرتشت » ØŒ اهورامزدای زرتشت ØŒ دیگر ØŒ خوشه Ùˆ تخم نبود، دیگر، اصل نبود . وبا انکارخدا، به کردار« اصل جهان هستی»، Ùرهنگ سیاسی Ùˆ اجتماعی Ùˆ دینی ایران ØŒ دچار بزرگترین Ùاجعه ها گردید .
انکار ٠اصل بودن خدا ØŒ انکار ٠پیوستگی Ùگوهری Ùهمه٠بشریت است . انکار اصل بودن خدا ØŒ انکار« اصالت انسان » است Ú©Ù‡ به معنای « همسرشتی با اصل Ø¢Ùریننده جهان » است . صÙت ویژه «ارتای خوشه » ØŒ Ú©Ù‡ « ارتا خوشت » باشد وخدای اهل Ùارس ( بنا برابوریØان بیرونی ) بوده است، Ùˆ زرتشت، نام آنرا به اردیبهشت ØŒ تغییر داده است تا « خوشه بودن خدا ÛŒ ایران » را انکارکند، « هوچیتره = تخم نیک = اصل نیک » بوده است Ú©Ù‡ همه ملل واقوام Ùˆ مذاهب ونژادها ØŒ ازآن میروئیده اند ( هوچیتره = هژیر ) .
خــرد
سرمایه٠ÙلسÙÛŒ ایران
جـلـد یکـم
منـوچهـرجـمـالی
درÙرهنگ ایران
« خدا»،«اصل Ùگیتی»هست،
نه خالق Ùگیتی
خدا، « نخستین عنصر» یا « آخشیج » یا « تـخـم»
دربـÙـن هرموجودی هست
خدا، تن ( جسم ) میشود ، ونخست درجسم شدن، خدا میشود
بد بینی Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ دشمنی با Ùرهنگ ایران ØŒ چند علت دارد . یا اینکه برپایه « اصالتی Ú©Ù‡ امروزه به تاریخ، Ùˆ آگاهبود تاریخی میدهند » ØŒ ØŒ میخواهند « Ùرهنگ ایران » را در لابلای تاریخ ایران ØŒ بجویندو بیابند، Ùˆ طبعا جزگلاویزی قدرتها ØŒ چیزی نمی یابند . دیگر آنکه با « Ù…Ùاهیم Ùˆ مقولات رایج »، به سراغ درک «اصطلاØات کهن» میروند، Ùˆ نا آگانه این Ù…Ùاهیم ومقولات رایج را ØŒ چیره بر درک آن اصطلاØات کهن میسازند . مثلا ØŒ « دروغ » ØŒ معنای دیگری داشته است Ú©Ù‡ ما امروزه ازآن داریم . مثلا « جÙÙ€Ùـت، Ú©Ù‡ همان واژه یوغ ویوج Ùˆ یوش » است ØŒ ودرمعنا، اینهمانی با واژه های « سنگ وهمزاد» داشته، Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ú©Ù„ÛŒØ¯ÛŒ Ùرهنگ ایران است ØŒ Ùˆ « اصل Ø¢Ùرینندگی را درجهان هستی ØŒ درپیوند یابی باهم » بیان میکرده است. «آÙرینش بطورکلی درسراسرجهان هستی Ú©Ù‡ شامل خدایان هم میشود ØŒ از« پـیـونـد »، سرچشمه میگیرد ØŒ نه ازیک « الاه ٠خالق » .
میان « تاریخ ایران » Ùˆ « Ùرهنگ ایران »، ورطه ای ژر٠هست . میان تاریخ، Ú©Ù‡ میدان گلاویری قدرتهای دینی Ùˆ سیاسی Ùˆ اجتماعی بوده است، Ùˆ Ùرهنگ ایران Ú©Ù‡ ازهمان آغاز، « ضد قدرت Ùˆ قهرو تجاوزخواهی » بوده است ØŒ نه تنها تنـش Ùراوان ØŒ بلکه تضاد همیشگیست . جامعه ایران، Ú©Ù‡ سرچشمه٠« Ùرهنگ٠ضد قهری» بوده است ØŒ متضاد با همه Øکومتها Ùˆ قدرتهای Øاکمه دینی بوده است Ùˆ هنوز نیز هست .
همانطور Ú©Ù‡ ØاÙظ ØŒ از پیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه امیرمبارزالدین متعصب Ùˆ خونخوارکه شاه معاصرش هست ØŒ یا همانطور Ú©Ù‡ Ùردوسی ØŒ ازپیکریابی های Ùرهنگ ایران است ØŒ نه سلطان Ù…Øمود متعصب، یا همانطور Ú©Ù‡ مزدک وبزرگمهر، از پیکریابی های Ùرهنگ ایرانست ØŒ نه شاهان ساسانی وموبدان زرتشتی ØŒ این تضاد ØŒ همیشه میان « تاریخ ایران » Ùˆ « Ùرهنگ ایران» بوده است . « Ùرهنگ » ØŒ Ú©Ù‡ نام « کاریز ٠دریای Øقیقت (خدا ) به درون « هرانسانی» است ØŒ گواه بر پیوند مستقیم هرانسانی با Øقیقت است، Ú©Ù‡ ایستادن رویاروی هرقدرت دینی Ùˆ سیاسی را، ØÙ‚ مسلم هرÙردی میداند . خردبهمنی ØŒ یا به سخنی دیگر، خرد ضد٠خشم (= ضد قهرو تجاوزخواهی Ùˆ غلبه خواهی Ùˆ جان آزاری ) Ú©Ù‡ بÙÙ† هرانسانی بوده است، بنیاد این Ùرهنگست Ú©Ù‡ ازخود Ùجامعه Ùرامیجوشد ØŒ Ùˆ درست ØŒ درتاریخ ØŒ آنچه Ú©Ù‡ مانده ØŒ چیزی جز قهرو خشونت Ùˆ جان آزاری Ùˆ خرد آزاری Ùˆ قاهریت ( غلبه خواهی)ØŒ Ùˆ بالاخره ØŒ ضدیت با این اصالت انسان نیست .
بد بینی Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ دشمنی با Ùرهنگ ایران، نیز ازآنجا میآید Ú©Ù‡ ما « Ù…Ùاهیم Øاکم بر ذهن جامعه Ùˆ رایج Ùˆ متداول را » ØŒ معیارومیزان پژوهشها قرارمیدهیم ØŒ Ùˆ با معانی این اصطلاØات ØŒ به سراغ شناخت Ùرهنگ ایران میرویم Ùˆ طبعا سراسر Ùرهنگ خود را ØŒ بطور روشی( متدیک ) مسخ Ùˆ تØری٠میکنیم ØŒ Ùˆ آنرا، « علمی » هم میشماریم .
درگذشته، با معیار قراردادن Ù…Ùاهیم اسلامی، به شاهنامه یا آثارØاÙظ ومولوی Ùˆ عطارمی نگریستیم وبدینسان ØŒ همه را مسخ Ùˆ تØری٠میکردیم ØŒ Ùˆ اکنون ØŒ با معیار قرار دادن « Ù…Ùاهیم زرتشتی » Ú©Ù‡ دراین اواخر، با« Ùرهنگ ایران» اینهمانی داده میشود ØŒ یا با مقولاتی Ú©Ù‡ ازÙلسÙÙ‡ آمریکا یا اروپا وام میکنیم ØŒ Ùرهنگ خود را نظم وسامان میدهیم ØŒ Ùˆ بدینسان ØŒ مسخ میکنیم، ومی پنداریم Ú©Ù‡ با دید علمی بدانها نگریسته ایم . یزدانشناسی ( الهیات ) زرتشتی، غیرازÙرهنگ ایرانست . معانی Ú©Ù‡ یزدانشناسی زرتشتی به این واژه ها Ùˆ اصطلاØات میدهد ØŒ معانی اصلی نیستند Ú©Ù‡ Ùرهنگ ایران به این واژه ها میداده است . « بهمن » در الهیات زرتشتی ØŒ با « بهمن » درÙرهنگ ایران، نه تنها باهم متÙاوتند، بلکه باهم متضادند. خرد، در الهیات زرتشتی ØŒ با خرد در Ùرهنگ ایران ،دو پدیده متÙاوتند .« ایزد » در الهیات زرتشتی ØŒ با ایزد ( یزدان ) در Ùرهنگ ایران ØŒ Ùرق Ú©Ù„ÛŒ دارد . ایزد، درÙرهنگ ایران « جشن سازومطرب Ùˆ Ù†ÛŒ نواز» است. همه جشن های ایران، جشن های زنخدائی- خرّمدینی بوده اند ØŒ نه جشنهای زرتشتی ØŒ ازاین رو، پذیرش این جشنها از زرتشتیان، با طرد معانی Ùˆ Ù…Øتویات اصیل این جشن ها همراه بوده است . نام بزرگترین خدای ایران ØŒ «جشن ساز» میباشد . به عبارت دیگر، غایت زندگی درگیتی ØŒ جشن است، Ú©Ù‡ اینهمانی با Ù…Ùهوم « جامعه گشوده » دارد . با شرکت کردن درجشنهای زندگی است Ú©Ù‡ هرÙردی ØŒ عضو جامعه میگردد . به عبارت دیگر، جشن زندگی ØŒ جامعه میسازد ØŒ نه «ایمان» به دینی ومسلکی Ùˆ ایدئولوژی . این گرانیگاه Ùرهنگ ایران ØŒ در الهیات زرتشتی ØŒ نابود ساخته شده است .ازسوی دیگر، معیارقراردادن اصطلاØات Ùˆ مقولات روانکاوی Ùˆ جامعه شناسی وانسان شناسی غرب ØŒ منش ٠ویژه Ùرهنگ ایران را از بین میبرد . Ùرهنگ ایران ØŒ ویژگیهای استثنائی Ùˆ بی نظیرخود را داشته است ØŒ Ùˆ «این استثناء بودن ها» ست Ú©Ù‡ « منش Ùرهنگ ایران » را مشخص میسازد. Ùشردن Ùˆ چپاندن پدیده های Ùرهنگ ایران درمÙاهیم Ùˆ مقولات Ùˆ اصطلاØات علوم انسانی غرب،که چیزی جزگسترش تÙکر ÙلسÙÛŒ هرکدام از آنها نیست ØŒ بریدن Ùˆ دور ریختن همین « استثنا بودن ها » است .امروزه ØŒ تصویر زرتشتی از« اهورامزداه » ØŒ معیاروسنجه « تصویرخدا » قرارگرÙته است . امروزه ØŒ Ù…Ùهوم « دین » از ادیان ابراهیمی Ùˆ دین زرتشتی ØŒ معیار شناخت ما از« دین » قرارگرÙته است . اهورامزدای زرتشت ØŒ « خوشه » نیست ØŒ Ùˆ ازاین رو، اصل جهان نمی باشد، بلکه جهان را میآÙریند . نام اهورامزدا ØŒ Ùقط نام خدا در آموزه زرتشت نبوده است . « اهورا » Ùˆ « مز+ داه » ØŒ دراصل نام سیمرغ میباشد Ùˆ معانیشان درست گواه بر ØŒ اصل Ùˆ نخستین عنصر جهان هستی بودن است ØŒ Ú©Ù‡ به Ú©Ù„ÛŒ درتضاد با تصویراهورامزدای زرتشت است . Øتا مانی ØŒ نخستین انسان را « اهورامزدا » مینامد . « خدا » Ú©Ù‡ « خوا+ دای » باشد، «xva خوا هست Ú©Ù‡ همان uva=تخم باشد . به عبارت دیگر، خدا ØŒ اصل هست . اصل بودن ØŒ با Ø¢Ùریننده بودن یا خالق بودن ØŒ Ùرق Ú©Ù„ÛŒ دارد . تخمی Ú©Ù‡ گیاه Ùˆ درخت ازآن میروید Ùˆ میگسترد ØŒ اصل درخت است .آنچه بالقوه درتخمست، درشاخ وبرگ Ùˆ میوه وبر، میگسترد Ùˆ پهن میشود Ùˆ میگشاید . Ùروع ØŒ همسرشت Ùˆ همگوهر، اصل هستند . تÙاوتی میان Ø¢Ùریننده ( تخم) Ùˆ Ø¢Ùریده ( تنه وشاخ وبرگ وبر) نیست . ازتخم Ùˆ بزر، درخت یا گیاه میروید . درتخم ØŒ همه درخت هست.
گیتی Ùˆ زمان ØŒ از تخم (= خدا ) ØŒ ازاصل ØŒ از « انـد » ØŒ از « چیترا یا چهره »، از « بون » ØŒ از« ارکه » میروید . خدا، مستقیما ØŒ گیتی وجانوروانسان میشود. خدا، خودش ØŒ زمان Ùˆ گشتن ( گذرو Øرکت ) میشود . او، گیتی را خلق نمیکند . او، زمان را نمیآÙریند . او عقل یا خرد را خلق نمیکند . اوخودش ØŒ تØول به خرد هرانسانی Ù…ÛŒ یابد . گیتی وزمان Ùˆ انسان، تØول Ùˆ تکامل خدا ØŒ یعنی تخم ØŒ یعنی ارکه ØŒ یعنی بÙÙ† ØŒ یعنی چهره ØŒ یعنی « اصل » هست . خدا ØŒ بغ هست . خدا، بگ ØŒ بخ ØŒ بک، امـرو ( مـر) هست ØŒ به سخنی دیگرخدا، « آنچه پخـش میشود » هست . خدا ØŒ لنبک ( لن + بغ ) است . لن ولان هم به معنای « انچه پخش واÙشانده میشود » هست . خدا ØŒ همین واژه « پخش شوندگی = بغ = لن » هست . این اصل پخش شوندگی گوهرخدا ØŒ سپس بنام « جوانمردی » ØŒ مشهور گردید Ú©Ù‡ اساسا با « مردی یا نرینگی » کاری ندارد، بلکه با « مـر+ دی » کار دارد، Ú©Ù‡ در کردی « مـر + دایتی » است. ولی این خدا یا بغ ØŒ درپخش شدن ازهم ØŒ ازهم پاره پاره Ùˆ ازهم بریده Ùˆ جدا نمیشود ØŒ بلکه مثل شاخه های درخت وبرگهایش، ازهم Ùرا میروید . اینست Ú©Ù‡ بختن baxtan Ú©Ù‡ به معنای پخش کردنست درشکل بختیک baxtik به معنای متØد Ùˆ متÙÙ‚ است .
این خدای خوشه Ùˆ « خوداÙشان » ØŒ درهرمنطقه ای درخونیروس ( خوان + راته =گستره ارتا ) Ú©Ù‡ ایران امروزه هم جزوش بود ØŒ به نام دیگر، نامیده میشد، ولی برغم تÙاوتهای Ú©ÙˆÚ†Ú©ØŒ یک جهان بینی بود . درهمان منطقه پارس Ú©Ù‡ سپس هخامنشی ها برآن Øکومت کردند، این خدا، نامهای گوناگون داشت . مثلا یکی deva Lan میباشد، « لن خدا » ØŒ خدائیست Ú©Ù‡ خود را میاÙشاند ØŒ Ùˆ ازخوداÙشانیش، جهان وانسان پدیدارمیشود. تصویر این خدا ØŒ درشاهنامه ØŒ در لنبک ( لن + بغ ) آبکش باقی مانده است . « ابر» ØŒ مَشکیست Ú©Ù‡ آب Ú©Ø´ÛŒ میکند. سیمرغ هم درشاهنامه، ابــر آبکش (ابـر سیاه ) است . هرچند این داستان به بهرام گورساسانی، نسبت داده شده است، ولی درØقیقت ØŒ منسوب به « بهرام » خدای ایرانست Ú©Ù‡ همتا وجÙت همین « لن» یا ارتا بوده است ØŒ Ùˆ ازپیوند آنها در«یک اصل» هست Ú©Ù‡ جهان هستی، Ùرامیروئیده است .
یکی از نامهای دیگر این خدا ØŒ زوش یا زاوش =Zavoush Dyaoush بوده است . زوش ØŒ به معنای « دوست Ùˆ Ù…Øبوبه ومعشوقه » است . « دی+ یوش » به معنای « خدای دوست Ùˆ رÙیق ویار » است. یوش ( یوشیج ) مانند یوج ØŒ یوغ ( جÙت ) به معنای یار Ùˆ متØد Ùˆ متصل Ùˆ رÙیق است .
انسان وجانورو گیتی وزمان ØŒ همه ØŒ گسترش یک تخم هستند، Ú©Ù‡ به هم پیوسته اند ØŒ وهمه، دوست هم Ùˆ رÙیق هم هستند. میان خدا Ùˆ انسان Ùˆ گیتی، رابطه بستگی Ùˆ یاری Ùˆ دوستی هست . انسان، امتداد خداست . انسان، تکامل خداهست . درانسان Ùˆ درگیتی Ùˆ درزمان ØŒ خدا ØŒ گشوده Ùˆ بازو Ø´Ú©Ùته میشود Ùˆ به کمال میرسد . همین اندیشه است Ú©Ù‡ بنیاد ÙلسÙÙ‡ Ù‡Ú¯Ù„ شده است .
میان خدا وانسان، بریدگی نیست ØŒ ترس وبیم نیست ØŒ Øاکمیت وتابعیت نیست . خود٠این خدا Ú©Ù‡ اصل است ØŒ Ú©Ù‡ تخم است، درگوهرش، پیوستگی است. اصل، Ú©Ù‡ خدا نامیده میشود، « پیوستگی= مهر» است . خدا ØŒ نمیتواند ببÙرد ( بکـÙشد) ØŒ ازخود، ببرد ØŒ جهان را ازهم ببرد . « توم » ØŒ Ú©Ù‡ همان « تخم » باشد، درعبری Ùˆ آرامی ØŒ به معنای « همزاد» است ،که دراصل دوقلوی به هم چسبیده بوده اند . نام توماس درغرب، ازهمین ریشه است. همزاد به هم چسبیده ØŒ مانند یوغ ( جÙت ) Ú©Ù‡ دواسب باهم یک گردونه را میکشند، « اصل Ø¢Ùرینندگی » شمرده میشدند .
خدا، یا اصل، گوهرش، « پیوند» است. خدا یا تخم ØŒ Ú©Ù‡ اصل دوستی Ùˆ رÙاقت Ùˆ اتØاد Ùˆ اتصال ومهرباشد، اصلیست Ú©Ù‡ همه انسانها بدون تبعیض ازآن میرویند . درچنین جهان بینی، ترس وبیم Ùˆ ارهاب ووØشت انگیری، شومترین چیزبود Ùˆ جائی نداشت . درزرتشتیگری، دراثر همان Ù…Ùهوم « همزاد ازهم جدا Ùˆ متضاد باهم Ùخود٠زرتشت » ØŒ اهورامزدای زرتشت ØŒ دیگر ØŒ خوشه Ùˆ تخم نبود، دیگر، اصل نبود . وبا انکارخدا، به کردار« اصل جهان هستی»، Ùرهنگ سیاسی Ùˆ اجتماعی Ùˆ دینی ایران ØŒ دچار بزرگترین Ùاجعه ها گردید .
انکار ٠اصل بودن خدا ØŒ انکار ٠پیوستگی Ùگوهری Ùهمه٠بشریت است . انکار اصل بودن خدا ØŒ انکار« اصالت انسان » است Ú©Ù‡ به معنای « همسرشتی با اصل Ø¢Ùریننده جهان » است . صÙت ویژه «ارتای خوشه » ØŒ Ú©Ù‡ « ارتا خوشت » باشد وخدای اهل Ùارس ( بنا برابوریØان بیرونی ) بوده است، Ùˆ زرتشت، نام آنرا به اردیبهشت ØŒ تغییر داده است تا « خوشه بودن خدا ÛŒ ایران » را انکارکند، « هوچیتره = تخم نیک = اصل نیک » بوده است Ú©Ù‡ همه ملل واقوام Ùˆ مذاهب ونژادها ØŒ ازآن میروئیده اند ( هوچیتره = هژیر ) .