منصور Øکمت / خانم ابتهاج، شناسنامه من هم مهر نشده است/2002
خانم ابتهاج، شناسنامه من هم مثل Øزب کمونيست کارگرى مهر شرکت در "مراسم بزرگداشت شاملو" ندارد. ايشان از مقدسات من نبود. شاعر خوبى بود. در مجموع آدم خوبى هم بود،
...
منصور Øکمت / خانم ابتهاج، شناسنامه من هم مهر نشده است
این نوشته کوتاه از منصور Øکمت شاید در نگاه اول هیچ سنخیتی با سیاست نداشته باشد! اما وضعیت Ùرهنگی Ùˆ سیاسی ای Ú©Ù‡ بر Ùضای روشنÙکری Ùˆ سیاسی ایران Øاکم است را به روشنی ترسیم کرده است. یادآوری آن در بلبشوی موجود در سیاست ایران خالی از لط٠نیست
مراÙعه اى Ú©Ù‡ ميان خانم مهشيد ابتهاج Ùˆ دوستانش از يکسو Ùˆ برخى علاقمندان به Øزب کمونيست کارگرى از سوى ديگر آغاز شده است (Ùˆ مثل اينکه تمام نشده) نکات آموزنده زيادى دارد، البته اگر کسى در اين معرکه دنبال آموزه اى باشد. براى من از همه جالب تر جابجائى پرسوناژها Ùˆ شخصيت ها در اين ماجراست. يادم است شاملو خود در سÙرى به آمريکا همين وارونگى را از داستان ضØاک Ùˆ کاوه Ùˆ Ùريدون بيرون کشيده بود. وقتى جاى خوب Ùˆ بد عوض ميشود Ùˆ پاکان Ùˆ پليدان درست عکس آنچيزى اند Ú©Ù‡ ادعا ميشود. وقتى ديو Ùرشته Ùˆ Ùرشته ديو است. وقتى شاکى خود بايد در مسند اتهام بنشيند.
شاعرى شهير Ùˆ توانا درگذشته است. عده اى صميمانه سوگوار شده اند. عده اى هم قنارى Ùˆ Ùرزند Ùˆ قايق Ùˆ ويلا Ùˆ کنگره خود را "شاملو" نام ميگذارند. Ú†Ù¾ Ùˆ راست، دموکرات Ùˆ مستبد، سوسياليست Ùˆ سرمايه دار، ديندار Ùˆ بى دين، روسى Ùˆ آمريکايى، زندانى Ùˆ بازجو، بر اين سوگ مشترک ميگريند Ùˆ در رثاى بزرگ از دست رÙته سخنورى مى کنند. در اين ميان ÙŠÚ© Øزب کمونيست کارگرى هم هست Ú©Ù‡ چيزى در بزرگداشت شاملو نميگويد. سکوت مى کند. در اين مراسم شرکت نميکند. اين تمام واقعه است.
اين تمام واقعه است؟ نه. زيرا بناگاه نهيبى بر ميخيزد Ú©Ù‡ "آقا پاشو". Ú†Ù‡ کسى است Ú©Ù‡ جرات کرده است در سوگ عزيز ما شرکت نکند، Ú†Ù‡ کسى است Ú©Ù‡ جسارت کرده Ùˆ نميگريد. اشکهايتان کو؟ چرا سياه نپوشيده ايد؟ کدام Ùرومايه اى است Ú©Ù‡ در خانه نشسته است Ùˆ در اين مراسم شرکت نميکند؟ Ú†Ù‡ کسى است تعظيم نميکند، ثنا نميگويد Ùˆ بزرگ نميدارد؟ اين شياطين بايد طرد Ùˆ رسوا شوند.
اگر "هجمه" اى هست اينجا شروع ميشود. Ùˆ چقدر ما، ايرانى ها، از اين "هجمه" ها زياد ديده ايم. نهيب "آقا پاشو" را خود من ٣٠سال قبل در سينما مولن روژ Øين سرود شاهنشاهى از ردي٠عقب شنيده ام. اين مملکت "مقدسات" است. مقدسات ملى Ùˆ ميهنى Ùˆ مذهبى Ùˆ اکنون، ظاهرا ادبى-سياسى Ùˆ البته هميشه اجبارى. Ú†Ù‡ کسى جرات کرده بود در مراسم چهار آبان شرکت نکند Ùˆ بعد در رÙراندم جمهورى اسلامى Ùˆ بعد انتخاباتهاى اسلامى متÙرقه بعد از آن. مگر شما کوپن قند Ùˆ مرغ Ùˆ روغن نباتى نميخواهيد؟ Ùکر ميکنيد کسى Øواسش نيست؟ کور خوانده ايد، شناسنامه تان مهر ندارد.
خانم ابتهاج، شناسنامه من هم مثل Øزب کمونيست کارگرى مهر شرکت در "مراسم بزرگداشت شاملو" ندارد. ايشان از مقدسات من نبود. شاعر خوبى بود. در مجموع آدم خوبى هم بود، هرچند آدمهاى بسيار بهترى را هم ميشناسم Ùˆ در ميانشان زيسته ام Ùˆ Ú†Ù‡ بسا ظالمانه از دست داده ام. ايشان از مقدسات شما Ùˆ همه کسانى بود Ú©Ù‡ اعلاميه دادند. ØÙ‚ شماست Ú©Ù‡ بزرگش بداريد. اما "آقا پاشو" بس است! مردم ايران دارند جلوى همين ØرÙها بلند ميشوند. جمهورى اسلامى سمبل اين مقدسات تØميلى Ùˆ تØميل مقدسات است.
Øزب کمونيست کارگرى (دستش درد نکند) در برنامه اش بندى دارد Ú©Ù‡ هر نوع مقوله "مقدسات" ملى Ùˆ ميهنى Ùˆ قس عليهذا را Ú©Ù‡ بناگزير آزادى نقد، دگر انديشى، جدا ايستادن Ùˆ گردن ننهادن را از انسانها ميگيرد، بى اعتبار اعلام ميکند. خوشØالم Ú©Ù‡ Øزب کمونيست کارگرى در ماجراى درگذشت شاملو به اين بند پرمØتواى برنامه اش ÙˆÙادار ماند Ùˆ سليقه هاى شعرى Ùˆ ادبى Ùˆ سياسى رهبرانش را به مقدساتى براى اعضايش تبديل نکرد. خوشØالم Ú©Ù‡ ÙŠÚ© Øزب سياسى اعضايش را، Ùˆ به ÙŠÚ© معنى عميق تر مردم را، آزاد گذاشت در مورد هنر Ùˆ ادبيات Ùˆ قهرمانانشان خود تصميم بگيرند. اين نشانه بلوغ Øزب کمونيست کارگرى است Ú©Ù‡ قلمرو ادبيات Ùˆ هنر "Øزبى" Ùˆ "پرولترى" Ùˆ "انقلابى" Ùˆ هنرمند خلقى Ùˆ ميهنى Ùˆ سوسياليستى براى من Ùˆ شما تعيين نميکند. اين تنها روش درست Ùˆ آزادمنشانه براى ÙŠÚ© Øزب سياسى است. اينها شناسنامه ما را مهر نخواهند کرد.
اگر دنبال زورگو Ùˆ "Ùالانژ" Ùˆ "سکتاريست" Ùˆ "خودپرست" Ùˆ "خودبين" ميگرديد، بنابراين به خانم ابتهاج Ùˆ بقيه اصØاب "هجمه" رو کنيد. کسانى Ú©Ù‡ پيش خود تصميم ميگيرند Ú©Ù‡ کدام انسانها مقدسند. Ú©Ù‡ در سوگ Ú†Ù‡ کسانى بايد گريست. Øتى کسانى را Ú©Ù‡ جسارت کنند Ùˆ شاملو را با نادرپور Ùˆ يا گلشيرى (دو اديب شهير ديگر Ú©Ù‡ در ماههاى اخير Ùوت کرده اند) مقايسه کنند (کارى Ú©Ù‡ اØتمالا خود شاملو ميکرد) صراØتا "بى شرم" اطلاق ميکنند. خانم ابتهاج ميگويد Ú©Ù‡ آزاديخواهى Ùˆ انسانيت را در مکتب شاملو آموخته است. شايد اشکال همينجا Ùˆ در اين دنياى Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ خودمانى ايشان باشد. بشريت در طول تاريخ Ùˆ بويژه اين ÙŠÚ© قرن Ùˆ نيم اخير خوشبختانه به گنجينه هاى غنى ترى دسترسى داشته است. البته من مسئوليت رÙتار خانم ابتهاج را با شاملو نميدانم. Ùکر نميکنم شاملو از ديدن "پاترول شاملو" در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ پس Ú©ÙˆÚ†Ù‡ هاى تهران با وظيÙÙ‡ امر به معرو٠و "هجمه" به سست-باوران دلش شاد ميشد.
بايد دانست Ú©Ù‡ "آقا پاشو" Ú¯Ùتن Ùˆ شناسنامه مهر کردن Ùˆ "امر به معروÙ" خانم ابتهاج ÙŠÚ© Øرکت صرÙا شخصى ايشان نيست. خانم ابتهاج شخصا هرکه باشد، سخنگوى خواه ناخواه ÙŠÚ© جبهه سياسى است Ú©Ù‡ بسيار وسيع تر از ايشان Ùˆ آن چند Ù†Ùرى است Ú©Ù‡ در "ديدگاه" نوشته اند. اينجا هم مقدسات، مثل همه جا، ÙŠÚ© ابزار کاملا نامقدس در دنياى سياست است. من نوشته اى از خانم ابتهاج در بزرگداشت شاملو نديده ام. نميدانم ايشان اصولا چنين چيزى تØرير کرده يا نه. با اعتبارنامه ادبى ايشان آشنا نيستم. نميدانم آيا ميتواند ÙŠÚ© متن مستدل در ذکر Ùˆ توصي٠دستاوردهاى ادبى شاملو Ùˆ تÙاوتهايش با شعراى همدوره اش براى "ديدگاه" تهيه کند يا خير. نميدانم آيا Øتى ميتواند ÙŠÚ© شعر شاملو را از اول تا آخر از ØÙظ بخواند يا نه. تنها اثرى Ú©Ù‡ از ايشان هست همين "هجمه" عليه Øزب کمونيست کارگرى است. من اين Øرکت را در متن سياست امروز ايران Ùˆ جبهه بندى هاى سياسى امروز ايران مى Ùهمم Ùˆ براى "شاملو شاملو" Ú¯Ùتن هاى ايشان آن جايگاهى Ú©Ù‡ خودشان مدعى هستند قائل نيستم. بهانه اين "هجمه" ميتوانست شاملو نباشد. همانطور Ú©Ù‡ معمولا نيست.
مانو سارويان
در ماه اوت ٢٠٠٢ با امضاى "مانو سارويان" در سايت ديدگاه منتشر شده است.
بابک بامدادی نوشت