منوچهرجمالی / « پیدایش٠ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت »
«شاه» در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، نام « ملّت » بوده است
جمهوری ایرانی= مردÙمشاهی
...
منوچهرجمالی
« پیدایش٠ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت »
چگونه ملّت ، سیمرغ میشود؟
جمهوری ایرانی= مردÙمشاهی
«شــاه» در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران
نام «جمهور ملّت » بوده است
همپرسی ( دیالوگ )، به معنای آنست که
مردمان با همدیگر،
بÙÙ† Ù« همزیستی Ùˆ ساماندهی »را میجویند
ما خواهان بناکردن جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت
بر پایه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù ایران هستیم
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ براین اصل استواراست Ú©Ù‡ مردمان ØŒ از هر قوم Ùˆ قبیله Ùˆ دین Ùˆ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ طبقه باشند، اراده کنند Ú©Ù‡ بر پایه خرد انسانی خودشان ØŒ با هم زندگی کنند، Ùˆ باهم، در باره بهبود زندگی اجتماع خود در این گیتی، بیاندیشند .« قداست جان انسان» ØŒ بر ترین اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ Ùˆ طبعا، نخستین اصل ØÚ©ÙˆÙ…ت نیز، اندیشیدن همه مردمان، در باره جستجوی شیوه های همزیستی است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، در Ù¾ÛŒ آن نیست Ú©Ù‡ معلوم کند Ú©Ù‡ « دین یا مذهب یا ایدئولوژی، Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ را دارد ØŒ کدامست، Ùˆ آنرا ترویج Ùˆ تثبیت کند، Ùˆ آنرا بنیاد جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کند . چنین کاری ØŒ برضد Ù…Ùهوم خدای ایرانست، Ú©Ù‡ همگوهر انسانهاست . خدای ایران ØŒ اصل جویندگی Ùˆ پژوهندگی Ùˆ آزمودن ØŒ هست. از این رو ،گوهر انسان ØŒ اصل نوآوری Ùˆ ابداع Ùˆ ابتکار اجتماعیست ØŒ Ùˆ برضد تعیین ٠« دین ØÙ‚یقی یا مذهب Ùˆ ایدئولوژی ØÙ‚یقی است ». همزیستی اجتماعی ØŒ بر پایه خرد Ùمردمان استوار میباشد ØŒ Ú©Ù‡ برای پاسداری Ùˆ پرستاری از جان همه انسانها ØŒ باهم، میاندیشند . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ قداست جان را ØŒ سرچشمه ساماندهی اجتماع میداند . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خرد را چشم جان Ùˆ زندگی میداند . خرد انسان ØŒ زاده از جان انسان در این گیتیست ،و طبعا خویشکاریش ØŒ پرورش Ùˆ نگاهداری زندگی همه مردمان بدون هیچگونه تبعیضی، در این گیتی است . خردی Ú©Ù‡ از زندگی میجوشد ØŒ اصل سامانده است . « سامان » ØŒ مانند « خشتره - Ú©Ù‡ همان شهر باشد » ØŒ به معنای « ØÚ©ÙˆÙ…ت » است . از خرد انسان است Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ نظام Ùˆ قانون ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در هر انسانی ØŒ خرد سامانده ØŒ یعنی خرد٠اجتماع ساز ØŒ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ساز، Ùˆ قانون ساز هست . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ خرد سامانده، یا « ارکه » ØŒ یعنی « اصل نظم » هست ØŒ در هر انسانی ØŒ تØÙˆÙ‘Ù„ به « ارتا » Ù…ÛŒ یابد ØŒ Ú©Ù‡ همان «عدالت Ùˆ ØÙ‚ Ùˆ قانون» باشد . این بهمن است Ú©Ù‡ در چهره« ارتا» ØŒ آشکار میشود . به عبارت دیگر ØŒ ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ از خرد٠بنیادی انسان ØŒ پیدایش مییابد . همین بهمن Ú©Ù‡ خرد سامانده هر انسانی هست ØŒ در میان مردمان ØŒ تبدیل به اصل همپرسی Ùˆ همآهنگی Ùˆ همبستگی ØŒ میان ٠مردمان میگردد . همپرسی ØŒ همان دیالوگ است . انسان ØŒ دراصل ØŒ در رابطه همپرسی با خدا، قرار دارد، Ùˆ سراسر بینش او، از همپرسی مستقیم او با خدا ØŒ میروید . انسان ØŒ با خدا ØŒ دیالوگ میکند، Ùˆ برشالوده ÙØ§ÛŒÙ† Ù…Ùهوم ØŒ دیالوگ انسانها با همدیگر ،همان همپرسی انسانها با خدا شمرده بشمار میآید . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´Ù‡Ø±ØŒ استوار بر« برابری مردمان» است ØŒ چون همه مردمان دارای یک جانند . همه مردمان ØŒ تخمه های درخت زندگی ØŒ یعنی خدایند Ú©Ù‡ «جانان» است . چون خرد ØŒ تراوش مستقیم از جان است ØŒ پس « جان Ùˆ خرد هر انسانی » مقدس است، Ùˆ هیچ قانونی Ùˆ هیچ قدرتی Ùˆ هیچ خدائی ØŒ ØÙ‚ ندارد Ú©Ù‡ جان Ùˆ خرد انسانی را بیازارد . Ú¯Ø±ÙØªÙ† آزادی از خرد در اندیشیدن ،آزردن جان Ùˆ Ù†ÙÛŒ اصالت انسانست، Ùˆ بدینسان ØŒ آزادی خرد انسان در اندیشیدن ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ مقدس است . « شهریور»، Ú©Ù‡ هزاره ها ØŒ آرمان ØÚ©ÙˆÙ…ت ایرانیان بوده است ØŒ به معنای « ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ ØØ§Ú©Ù… برگزیده شده از خرد انسانها » است . ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ ØØ§Ú©Ù…ØŒ باید همیشه از نو ØŒ از خرد مردمان ØŒ برگزیده شوند ØŒ نه از« ایمانشان به این دین یا به آن مذهب» ØŒ Ú©Ù‡ دراندیشه٠تثبیت « ØÙ‚یقت ÙˆØ§ØØ¯ »، Ùˆ طبعا برضد طبیعت Ù٠جوینده Ùˆ آزماینده Ùˆ نوآور انسان هستند .در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ انسانها ØŒ دانه های« خوشه ای به هم پیوسته» هستند ØŒ Ùˆ این خوشه ØŒ خداست . Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ در همبستگی به هم، در اثر همپرسی باهم ØŒ به همآهنگی باهم میرسند، یا بسخنی دیگر ØŒ خدا یا ØÚ©ÙˆÙ…ت میشوند . ÙˆØØ¯Øª اجتماع ØŒ پیآیند دیالوگ انسانها در جستجوی شیوه زندگی باهمست ØŒ نه پیآیند٠« ایمان به یک رهبر، یا ایمان به یک مذهب یا یک آموزه Ùˆ کتاب مقدس ». بهمن Ùˆ ارتا Ú©Ù‡ بÙÙ† هر انسانی هستند ØŒ هردو ØŒ اصل ابداع Ùˆ نوآوری هستند . بدینسان ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ،که ریشه هزاران ساله در روان Ùˆ ضمیر ایرانیان دارد ØŒ تآسیس یک جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت نوآور را تضمین خواهد کرد . در ØØ§Ù„یکه ØŒ همه آرمانهای متعالی : مانند جامعه مدنی ØŒ ØÙ‚وق بشر ØŒ عدالت اجتماعی ØŒ مردمسالاری Ùˆ مدرنیسم Ú©Ù‡ روشنÙکران از غرب ØŒ رونوشت برمیدارند ØŒ هیچگونه ریشه ای در دین اسلام ندارد ØŒ چنانچه هیچگونه ریشه ای در مسیØÛŒØª Ùˆ یهودیت هم نداشته است . این آرمانها ØŒ در اثر بر انگیخته شدن مردمان غرب از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ یونان ،در نوآوری ØŒ پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ ودر اثراین نوزائی یا ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ØŒ توانستند بنیاد جهان نوین خود را بگذارند . ما درپی همین ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ØŒ یا همین « تخمیراز بÙنمایه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران» هستیم، تا جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت نوینی، از این ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ Ùˆ جوانشوی ملت ØŒ پیدایش یابد .
« پیدایش٠ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت »
چگونه ملّت ، سیمرغ میشود؟
«شاه» در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، نام « ملّت » بوده است
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ این سر اندیشه را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ Ú©Ù‡ : ØÚ©ÙˆÙ…ت باید از ملت ØŒ پیدایش یابد . ما امروزه ØŒ معنای Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« پیدایش » را ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته ایم . ولی هنوز در بلوچی ØŒ « پیدایش »، به معنای « زایش » است ØŒ واین، از معانی بنیادی « پیدایش » بوده است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ایران ØŒ به ویژه ØŒ استوار بر اندیشه Ù« پیدایش » بوده است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒØ§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« سیاست» را بکار نمی برده است ØŒ بلکه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« جهان آرائی » را بکار میبرده است ØŒ Ú©Ù‡ به معناÙÛŒ « گیتی آرائی » است ØŒ Ùˆ به هیچ روی ØŒ راستای « جهانگیری » ندارد . هرکسی Ùˆ جامعه ای در گیتی ØŒ میتواند میهن Ùˆ ده Ùˆ روستا Ùˆ کشور خود را بیاراید ØŒ واین جهان آرائیست . همچنین به « ØÚ©ÙˆÙ…ت » ØŒ هم « خشتره » وهم « سامان » Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است . همانسان Ú©Ù‡ خشتره ØŒ به معنای « شهر» هست ØŒ سامان نیز به معنای « شهر » هست . در مخزن الادویه ØŒ دیده میشود که« سامان» ØŒ به معنای « نای » است . به همین علت، به رهبری کردن Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن ،هخامنشی ها ،« نییدن» Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ‡ اند . با نوای نای ØŒ انسانها ØŒ سامان Ù…ÛŒ یابند . ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن ØŒ باید گوهر کششی موسیقائی داشته باشد . ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن ØŒ سامانیدن است . جهان آرائی ØŒ «نظم دادن به جامعه» Ùˆ «زیباساختن جامعه» است . نظم Ùˆ سامان ØŒ از نواختن Ù†ÛŒ ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . سیمرغ که« ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Â» یا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† باشد ØŒ « نای ٠بÙÙÙ‡ » نیز خوانده میشده است . دخترش نیز Ú©Ù‡ « رام » خوانده میشده است ØŒ « رام جیت » خوانده میشده است ØŒ چون جیت یا چیت یا شیت ØŒ معنای نای دارد، Ùˆ این خدا ØŒ رام Ù†ÛŒ نواز، یا زÙهره Ù†ÛŒ نواز است .
در شاهنامه ØŒ Ú¯ÙØªØ§Ø± نخست Ú©Ù‡ در باره « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ عالم » است ØŒ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ از « پیدایش جهان » است ØŒ نه از « خلق جهان » با امر الاهی قدرتمند . هر بخشی از جهان ØŒ از بخش دیگر میزاید ØŒ میروید ØŒ میجوشد ØŒ بر میآید Ùˆ بر میدمد . از آنجا Ú©Ù‡ زن، همگوهر« نای» شمرده میشده است ØŒ به زن) دوشیزه )Ùˆ نای ØŒ هردو ØŒ « کنیا ;kanyaa» Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است ( واژه های کنیز Ùˆ کنشت Ùˆ کنیسه از همین ریشه مشتق شده اند . کنشت Ùˆ کنیسه ØŒ نیایشگاههای این زنخدا بوده اند )ØŒ Ùˆ زائیدن ØŒ متناظر با نواختن Ù†ÛŒ Ùˆ جشن ( یزنا = یسنا = جشن ) بوده است . آهنگ Ùˆ سرود Ù†ÛŒ ØŒ همانند کودک ØŒ پیدایش از نای شمرده میشدند . پیدایش جهان ØŒ جشن است . جهان آرائی یا ØÚ©ÙˆÙ…ت ( سامان Ùˆ خشتره ) نیز بر پایه همین اندیشه « پیدایش » استوار بوده است . چنانچه « خشتری » به معنای « زن » است . Ùقط در دوره چیرگی ٠ساسانیان ØŒ موبدان زرتشتی ØŒ این اندیشه پیدایش را Ú©ÙˆÙØªÙ‡ اند، Ùˆ تاریک Ùˆ مسخ ساخته اند . ولی رد پای آن ØŒ هم در شاهنامه Ùˆ هم در ادبیات ایران ØŒ باقی مانده است . از جمله داستان سیمرغ در منطق الطیر عطار ØŒ Ú©Ù‡ هر چند رنگ Ùˆ روی « Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ùˆ تئولوژیکی » به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ ولی یک اندیشه اجتماعی Ùˆ سیاسی ØŒ Ùˆ بالاخره همان « تئوری ØÚ©ÙˆÙ…ت » ایرانی بوده است . سیمرغ ØŒ در اصل ،« سئنا »خوانده میشده است Ú©Ù‡ به معنای « سه نای » میباشد، Ú©Ù‡ در واقع همان « نای ٠به » باشد . داستان سیمرغ یا سئنا در منطق الطیر چنین است Ú©Ù‡ مرغان، در جستجوی شاه خود هستند ØŒ Ùˆ هدهد را با « قرعه کشیدن » به « رهبری در جستجوی این شاه » بر میگزینند ØŒ Ùˆ باهمدیگر ØŒ شاه خود را میجویند ØŒ Ùˆ در پایان این جستجو است Ú©Ù‡ در Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ « همه باهم ØŒ همان شاه میباشند » Ú©Ù‡ میجسته اند . به عبارت دیگر ØŒ جامعه در جستجوی اصل ØÚ©ÙˆÙ…ترانی Ùˆ ساماندهی باهم ØŒ خود ØŒ شاه ØŒ یا خود ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت میشوند . این اندیشه ØŒ چنانچه پنداشته میشود ØŒ یک تشبیه شاعرانه نیست ØŒ بلکه ریشه در اندیشگی ایرانیان در باره مسئله ØÚ©ÙˆÙ…ت دارد، Ú©Ù‡ به دو Ù…Ùهوم « بهمن Ùˆ ارتا »، یا « بهمن Ùˆ هما » باز میگردیده است ،و هما Ùˆ عنقاو ققنس Ùˆ پیروز، نامهای ٠دیگر سیمرغند . از اینگذشته واژه « شاه »، دارای معنای « نای » است . در کردی ØŒ هنوز به Ù†ÛŒ ،« شه Ø® » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ همان شاخ باشد Ùˆ شه خلان ØŒ نیزار Ùˆ نیستان است . Ùˆ در بلوچی هنوز به« شاخ »، « شاه» Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . نام دیگر بهمن یا «وهومن» ØŒ Ú©Ù‡ اصل خرد خندان Ùˆ خرد همپرس یا خرد دیالوگیست ØŒ « ارکمن = ارشمن » است، Ú©Ù‡ به معنای « اصل ارکه » است . « ارکه » Ú©Ù‡ اینهمانی با خرد دارد ØŒ اصل ساماندهی اجتماع Ùˆ اصل ساماندهی جهان است . این واژه ØŒ سپس در یونان ØŒ اصل ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ نظام شمرده شده است ØŒ Ùˆ در واژه های گوناگون ØŒ از جمله « مونارکی = مونارشی = سلطنت » ØŒ هیرارکی = هیرارشی ( سلسله مراتب ) ØŒ آنارکی ( نظام خود جوش از جامعه Ù€ جامعه بدون ØÚ©ÙˆÙ…ت ) ØŒ پاتریارشال ØŒ باقیمانده است . ارکه ØŒ معنائی متناظر با پسوند « -- کراسی » داشته است ØŒ Ú©Ù‡ در واژه دمو کراسی بکار برده میشود . در نائینی ØŒ « ارک » به Ù…ØÙˆØ± چرخ نخریسی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ پره های چرخ نخریسی ØŒ همه روی آن سوارند ØŒ Ùˆ Ù…ØÙˆØ± چرخ ØŒ نماد پیدایش همه پرتوها از یک اصل ØŒ Ùˆ نماد نظم دهندگی به جنبش، Ùˆ نماد پیدایش نخ است، وتار Ùˆ پود نخ ØŒ نماد ٠« همبستگی اجتماع » بوده است . این ارکه یا اصل سامانده ( = ØÚ©ÙˆÙ…ت ساز ) Ú©Ù‡ برابر با « اصل خرد = بهمن » است ØŒ ÙØ·Ø±Øª یا طبیعت هر انسانی میباشد ØŒ Ùˆ در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی هست ØŒ Ùˆ « ارتا یا هما » Ú©Ù‡ اصل عدالت Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ قانون است ØŒ از این خرد بنیادی یا ارکه، یا از این بهمن ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . بهمن ØŒ نا پیداست ØŒ ولی در ارتا یا هما یا سیمرغ ØŒ نخستین پیدایش خود را Ù…ÛŒ یابد . Ùˆ چون این ارکه یا خرد مینوی ( خرد بنیادی = اَسنا خرد ) نا پیداست ØŒ باید آنرا « Ø¬ÙØ³Øª » Ùˆ در جستجوی همیشگی ØŒ تازه به تازه آنرا از نو ÛŒØ§ÙØª . در داستانهائی Ú©Ù‡ میان مردم متداول بوده است ØŒ هما ØŒ دختر بهمن شمرده میشود .به عبارت دیگر ØŒ عدالت Ùˆ قانون ØŒ دختر خردند . ÙˆØÚ©ÙˆÙ…تی مطلوب مردمست Ú©Ù‡ از پیوند خرد مردمان Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ پدید آید ودر داستان متدوال میان مردم ØŒ بهمن با هما ( ارتا ) زناشوئی میکنند ØŒ Ùˆ از این زناشوئی ØŒ سلسله هخامنشی پیدایش Ù…ÛŒ یابد . به سخنی دیگر ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلوب مردم ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…تیست Ú©Ù‡ از سنتز خردورزی Ùˆ اصل عدالت Ùˆ قانون بوجود آید . اندیشه « پیدایش »، با اندیشه « خلقت ØŒ در ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری» ÙØ±Ù‚ بسیار بزرگ دارد . پیدایش ØŒ جهان را، به دوبخش ناهمگوهر ØŒ پاره نمیکند . اصل پیدایش ØŒ Ùقط یک جهان را میشناسد . در اندیشه« خلقت » ØŒ نه تنها اÙلاه ØŒ جدا Ùˆ بریده از دنیا Ùˆ مخلوق Ùˆ انسان است ØŒ بلکه ØÚ©ÙˆÙ…ت نیز ØŒ جدا Ùˆ بریده از ملت Ùˆ جامعه است . در اندیشه « پیدایشی » ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ چنانچه خدا ( سیمرغ ) از مردمان ( جمع مرغان ) پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در پیدایش ØŒ Ùقط یک دنیا( گیتی ) وجود دارد . همانسان Ú©Ù‡ خدا Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ù† Ùˆ مردمان، باهم آمیخته اند وهمگوهر Ùˆ برابرند ØŒ همانسان ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ ملت باهم آمیخته Ùˆ یگانه اند . این داستان ØŒ بیان آنست Ú©Ù‡ هخامنشیها ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…تی بودند Ú©Ù‡ در آن ØŒ عدالت Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ قانون ØŒ از خرد بنیادی بهمنی ØŒ پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ با ملت ØŒ آمیخته Ùˆ یگانه اند . این داستان ØŒ هیچ ربطی به تاریخ هخامنشیان ندارد . این داستان ØŒ یک واقعه تاریخی نبوده است ØŒ بلکه اسطوره ایست Ú©Ù‡ بیانگر ØÙ‚انیت ØÚ©ÙˆÙ…ت هخامنشی بوده است، Ùˆ نام« اردشیر» Ú©Ù‡ « ارتا خشتره »باشد ØŒ به معنای « ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ ØØ§Ú©Ù… استوار بر ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ( ارتا ) است . Ùˆ نام « اردشیرجان » ØŒ نام Ú¯Ù„ بستان Ø§ÙØ±ÙˆØ² ( Ú¯Ù„ سرخ ) یا Ú¯Ù„ ٠سیمرغ یا ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ( روز نوزدهم ) بوده است . در جستجوی ارکه یا بهمن ØŒ سیمرغ یا ارتا ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . ØÙ‚وق Ùˆ عدالت Ùˆ قانون، از بهمن، یا « خرد بنیادی» در انسانها ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در درک این داستان ØŒ باید Ù…Ùهوم « خلقت Ùˆ الاه خالق » را از ذهن Ùˆ روان خود زدود . بهمن ØŒ «اصل میان بطور کلی» است . بهمن یا «خرد بنیادی» ØŒ میان هر انسانی هست . ولی چنانچه از خود واژه« میان » میتوان دید ØŒ میان ØŒ میدان میشود . میدان ØŒ همان واژه « میان maidhyana» است . میدان ØŒ در پیدایش ØŒ همان « میان » میماند . بهمن از میان میگسترد، Ùˆ در دور شدن از میان ØŒ همیشه میان میماند . همه جای جهان ØŒ به یک اندازه ØŒ اصالت دارد . خدا یا ØÙ‚یقت یا خرد بنیادی ØŒ در همه جا هست . دوری زمان Ùˆ مکان ØŒ دوری از اصل نیست . بر همین پایه ،« اندیشه برابری Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ با Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡Â» استوار است . به همین علت ØŒ ØØ§Ú©Ù… Ùˆ رهبر Ùˆ شاه وخدا، برابر با مردمانند. ØØ§Ú©Ù… Ùˆ رهبر Ùˆ شاه Ùˆ خدا ØŒ Ùوق Ùˆ ÙØ±Ø§Ø² مردم Ùˆ نابرابر با مردم نیستند . از این رو هست Ú©Ù‡ اهورامزدا در گاتا ØŒ برابر با امشاسپندانش هست ØŒ Ùقط او « نخست ØŒ میان برابران » است . همچنین سی Ùˆ سه خدایان زنخدائی ØŒ یا ردان اشون ØŒ همه باهم برابرند . در درک گاتا ØŒ باید این اندیشه را در پیش چشم Ùˆ خرد نگاه داشت . اینست Ú©Ù‡ بهمن ØŒ هم در میان هر انسانیست ØŒ Ùˆ هم در میان انسانهاست . همانسان Ú©Ù‡ در میان انسان ØŒ همه نیروها Ùˆ اندامهای انسان را باهم همآهنگ Ùˆ همبسته Ùˆ یک ÙØ±Ø¯ میسازد ØŒ همانسان در میان انسانها ØŒ از راه همپرسی ( دیالوگ = باهم جستجو کردن ) از Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ یک « اجتماع به هم پیوسته» میسازد . بهمن ØŒ اصل آشتی Ùˆ هارمونی ØŒ هم در ÙØ±Ø¯ وهم در اجتماع هست . یک خرد بنیادیست Ú©Ù‡ هم شخصیت ÙØ±Ø¯ را پدید میآورد، Ùˆ هم « ÙˆØØ¯Øª اجتماعی » را . اینست Ú©Ù‡ جستجوی« ارکه» ØŒ یا جستجوی اصل سامانده ( سامان = ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ سامان = نای ØŒ نییدن = ساماندهی. بانگ Ù†ÛŒ ØŒ همه را بسوی نظم میکشد ) ØŒ به « همآهنگی میان همه انسانها » میکشد ØŒ Ùˆ سیمرغ Ú©Ù‡ همان هما Ùˆ ارتا میباشد ØŒ از همه مردمان ØŒ زائیده Ùˆ روئیده Ùˆ جوشیده میشود . شاه را در تاریخ ایران ØŒ برای « شخص ØØ§Ú©Ù… Ùˆ رهبرنظامی » به کار برده اند ØŒ ولی در اصل، نام « سیمرغ یا ارتا یا هما » بوده است . واز آنجا Ú©Ù‡ شاهنامه ØŒ داستانهای پهلوانان سیمرغیست ( سام Ùˆ زال Ùˆ رستم..... ) شاهنامه = سیمرغ نامه خوانده شده است . هم ارتا در Ø´Ú©Ù„ « ارتا واهیشت = اردیبهشت » Ú©Ù‡ اینهمانی با روز سوم دارد ØŒ Ùˆ هم ارتا در Ø´Ú©Ù„ « ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ » Ú©Ù‡ اینهمانی با روز نوزدهم دارد ØŒ نماد «خوشه» ØŒ یعنی « Ú©Ù„ Ùˆ همه » است . منزل سوم ماه Ú©Ù‡ اینهمانی با روز سوم دارد ØŒ نزد اهل ÙØ§Ø±Ø³ ØŒ بنا بر Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی این روز ØŒ ارتا خوشت نامیده میشده است، Ú©Ù‡ به معنای « ارتای خوشه » است ،و منزل سوم ماه ØŒ همان خوشه پروین است .در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ایران ØŒ با قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ† خوشه پروین در زهدان هلال ماه ØŒ جهان Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ میشده است . این تصویر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ جهان در آغاز بوده است . همچنین ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± همه انسانها، به ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ØŒ باز میگشته است، Ùˆ در او، همه انسانها باهم آمیخته Ùˆ یگانه میشده اند . از این رو برخی اورا به غلط ØŒ ملک الموت خوانده اند . بازگشت ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± انسانها به ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ عروسی وصال بوده است، Ùˆ ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ هیچ شباهتی با عزرائیل ندارد ØŒ چون او خدای جشن ساز است . ولی از این دو تصویر ارتا، میتوان دید Ú©Ù‡ دریکجا ØŒ تخم Ú©Ù„ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ است، Ùˆ در جای دیگر ØŒ مجموعه تخم همه انسانهاست . به همین علت نیز در منطق الطیر عطار ØŒ همه سی مرغ ØŒ در جستجو ØŒ Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ باهم ØŒ سیمرغ یا شاهند . در نام « کرمانشاه » Ú©Ù‡ دراصل « گرما سین = قرماسین » بوده است ØŒ میتوان دید Ú©Ù‡ پسوند٠« سین » ØŒ تبدیل به « شاه » شده است . سین ØŒ همان سئنا یا سیمرغ ØŒ همان شاه است . سئنا به معنای « سه نای » است ØŒ Ùˆ سیمرغ هم در اصل، به معنای « سه مرغ » است . از تخم « سه تای یکتا » ØŒ 27منزل ماه میروید Ú©Ù‡ باهم سی روزند . سیمرغ ØŒ مجموعه همه تخمهای انسانها Ø¯Ø±ØØ§Ù„ گسترده Ú¯ÛŒ بوده است . اردیبهشت ØŒ همه جهان در ØØ§Ù„ تخمست Ùˆ ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† یا ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ همه انسانها در ØØ§Ù„ گستردگی هستند . همه انسانها باهم ØŒ سیمرغ یا خدا بوده اند . خدا یا سیمرغ ØŒ خوشه همه انسانها بوده است . این مقدمات ØŒ نشان میدهد Ú©Ù‡ « ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ باید از همه انسانها در اجتماع ØŒ از همه ملت ØŒ در کاربستن خرد جوینده Ùˆ آزماینده اشان ØŒ پیدایش یابد . این جامعه است Ú©Ù‡ در « به کار بستن خرد جوینده Ùˆ همپرسش » ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت میشود . به سخنی دیگر ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت ( = سامان ) ØŒ جامعه ایست Ú©Ù‡ در همپرسی خردهای مردمانش ØŒ به Ù…Ùهوم عدالت Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ قانون رسیده اند . ملت نمیرود در Ù†Ø¬ÙØŒ یا در واشنگتن ØŒ رهبرش یا شاهش Ùˆ یا ØÚ©ÙˆÙ…تش را بیابد ØŒ بلکه میکوشد Ú©Ù‡ خودش ØŒ تبدیل به ØÚ©ÙˆÙ…ت یا شاه بشود . مسئله ØŒ زائیدن خود از خود است .مسئله ØŒ زائیدن ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت است . جامعه ØŒ خودش را در ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ میزاید Ùˆ پدیدار میسازد . جامعه ØŒ خودش ØŒ در جستجوی ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ باهم ØŒ تبدیل به شاه یا ØÚ©ÙˆÙ…ت ( خشتره یا سامان ) میشود . همان « شهروندی Ú©Ù‡ اندام جامعه بود » ØŒ تبدیل به « شهروندی میشود Ú©Ù‡ اندام ØÚ©ÙˆÙ…ت است » .« شهروند اجتماع» ،« شهروند ØÚ©ÙˆÙ…ت» میگردد . انسان در جامعه ØŒ تØÙˆÙ„ به انسان در ØÚ©ÙˆÙ…ت Ù…ÛŒ یابد . جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ در اندیشه « پیدایشی »، از هم جدا نیستند . در اندیشه ٠« خلقت » ØŒ امکان جداساختن « ØÚ©ÙˆÙ…ت از جامعه » هست . در این ÙØ¶Ø§Ù‡Ø³Øª Ú©Ù‡ میتوان شهروند را، از آن باز داشت Ú©Ù‡ از اندام اجتماع ØŒ تبدیل به « اندام ØÚ©ÙˆÙ…ت » گردد . واژه « شهروند » در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ امروزه، هم ترجمه « بورگر یا بورژواbourgeois=buerger » ØŒ Ùˆ هم ترجمه « سیتوین citoyen » است . کار ÙØ¨Ø±Ø¯ واژه شهروند ØŒ در ÙØ¶Ø§ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایران ØŒ نماد تØÙˆÙ„ نقش اجتماعی ÙØ±Ø¯ ØŒ به نقش سیاسی ÙØ±Ø¯ انسانست . ولی بدون چنین ÙØ¶Ø§Ø¦ÛŒ ØŒ کار برد این واژه ØŒ گمراه سازنده Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ است . چون شهروند ØŒ بدون آن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ انسانیست Ú©Ù‡ در جامعه رندگی میکند ØŒ Ùˆ امکان تبدیل شدن به اندام ØÚ©ÙˆÙ…تی را ندارد . در لیبرالیسم نیز « شهروند » به معنای « بورژوا » ØŒ در جامعه بود ØŒ ولی جدا از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ واقعیت داشت . چنانچه در دوره خاندان پهلوی، Ùˆ همچنین در دوره ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی اسلامی ØŒ شهروند ØŒ اندام جامعه بود ØŒ ولی اندام بریده از ØÚ©ÙˆÙ…ت بود. انسان ØŒ دوشقه شده بود .او، هنگامی ØŒ شهروند ØÚ©ÙˆÙ…تیcitoyen است، Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت ساز Ùˆ قانون ساز Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ عدالت باشد . بریدگی ØÚ©ÙˆÙ…ت از جامعه ØŒ در Ù‡Ø±ÙØ±Ø¯Ù انسانی باز تابیده میشود . او شهروند اجتماع میماند ØŒ Ùˆ از شهروندی ØÚ©ÙˆÙ…ت، بریده Ùˆ جدا ساخته میشود . در اجتماع ØŒ انسان ØŒ ØÙ‚ دارد ØŒ دنبال Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ شخصی Ùˆ خصوصیش برود ØŒ ولی ØÙ‚ ندارد در « Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† قانون Ùˆ نظام Ùˆ عدالت » ØŒ انباز Ùˆ همکار باشد . این گستره شهروندی ØŒ گستره ایست Ú©Ù‡ شهروند ØŒ ØÙ‚ ندارد گام درآن بگذارد . در دوره شاه ØŒ این گستره، از اصطلاØÛŒ Ú©Ù‡ برزبان مردم میآمد ØŒ مشخص میشد . به Ù…ØØ¶ÛŒ Ú©Ù‡ کسی میخواست وارد این گستره بشود ØŒ Ú¯ÙØªÙ‡ میشد : « به من Ú†Ù‡ + به تو Ú†Ù‡ » . در دوره ØÚ©ÙˆÙ…ت اسلامی ØŒ این گستره را، شریعت Ùˆ Ùقه ØŒ غصب کرده است ØŒ Ùˆ ورود در آن ØŒ توهین به مقدسات اسلام Ùˆ ارزشهای اسلامیست . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ واژه « شهر » ØŒ هم به معنای « جامعه »، Ùˆ هم به معنای « ØÚ©ÙˆÙ…ت » است . جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ دو بخش بریده Ùˆ جدا از هم نیستند . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ از الله نیست، Ùˆ جامعه از دنیا . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ Ø±ÙˆØ Ù†ÛŒØ³ØªØŒ Ùˆ جامعه ØŒ جسم . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ به غایت رستگار ساختن مردم از گیتی ØŒ برای سعادت اخروی نیست . علت هم ØŒ همان« تØÙˆÙ„ یابی انسان در اجتماع» ØŒ به « انسان در ØÚ©ÙˆÙ…ت » است . انسان اجتماعی ØŒ میتواند انسان ØÚ©ÙˆÙ…تی بشود . انسان در اجتماع ØŒ تخمه ایست Ú©Ù‡ میروید، Ùˆ در انسان ØÚ©ÙˆÙ…تی ØŒ واقعیت Ù…ÛŒ یابد . انسان با خرد جوینده Ùˆ آزماینده اش ØŒ Ú©Ù‡ خرد کار بند خوانده میشود ØŒ در قانونگذاری Ùˆ نظام ØÚ©ÙˆÙ…تی سازی ØŒ Ùˆ پدیدار سازی ØÙ‚وق سیاسی Ùˆ اقتصادی ØŒ شهروند میشود . شهروندی Ú©Ù‡ نمیتواند قانون بگزارد Ùˆ نمیتواند ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلوب خرد خودش را Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ شهروند کامل عیار نیست، Ùˆ نیمی از وجود اورا، از او بریده اند Ùˆ دور انداخته اند . ما با « نیمه انسان » کار داریم . از چنین شهروندی ØŒ خرد سامانده او ØŒ یعنی خرد بهمنی اش را دزدیده اند Ùˆ نابود ساخته اند . ایمان به الله Ùˆ شریعت ØŒ خرد بهمنی Ú©Ù‡ اصل ساماندهیست ØŒ از بین میبرد . موبدان Ùˆ شاهان ساسانی نیز، کوشیدند Ú©Ù‡ ملت را از ØÚ©ÙˆÙ…ت جدا سازند ØŒ Ùˆ راه ØÚ©ÙˆÙ…ت شدن ملت را ببندند ØŒ Ùˆ انسانها را در زندان « Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ خصوصی Ùˆ شخصی » اشان اسیر سازند ØŒ Ùˆ نگذارند Ú©Ù‡ در « اندیشیدن در Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ همگانی Ùˆ ساماندهی Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ همگانی » ØŒ به اوج واقعیت یابی انسانی خود برسند . این جدائی مداوم ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت ØŒ Ú©Ù‡ چیزی جز شقه ساختن انسان به دو نیمه است ØŒ سده هاست Ú©Ù‡ شهروند ØÚ©ÙˆÙ…تی را، در ما سرکوب کرده است . همه از شاه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا رعیت ØŒ از ولایت Ùقیه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا ملت صغیر ØŒ همه در زندان Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ شخصی Ùˆ خصوصیشان ØŒ زندانی شده اند، Ùˆ به این زندان ØŒ خو Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند وسعادت خود را در کنج همین زندان میجویند . همه Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ در اثر همین شکا٠خوردگی ØŒ چنان خود پرست شده اند، Ú©Ù‡ شخصیت Ùˆ موجودیت سیاسی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تی خود را به Ú©Ù„ÛŒ از یاد برده اند . « به همه اندیشیدن ØŒ به همه سامان دادن ØŒ Ùˆ نگران زندگی همه بودن » ØŒ خویشکاری خدا Ùˆ موبدان Ùˆ آخوندها Ùˆ شاهان Ùˆ ØÚ©Ø§Ù… Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تها شمرده میشود . وبدینسان، ØÙ‚ Ùˆ توانائی Ù« به همه انسانها اندیشدن را » از ÙØ±Ø¯Ø®ÙˆØ¯ØŒ سلب کرده اند ØŒ Ùˆ در زندان « Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ خصوصی Ùˆ شخصی » ØŒ بهشت Ùˆ سعادت خیالی خود را میجویند، Ùˆ میپندارند Ú©Ù‡ تاءمین سعادت ،تنها یک کار خصوصی ÙØ±Ø¯ÛŒ است . در ØØ§Ù„یکه سعادت ÙØ±Ø¯ÛŒ ØŒ Ùˆ سعادت اجتماعی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تی ØŒ به هم گره خورده اند . زیستن ØŒ همیشه « همزیستی » است . کام ØŒ همیشه « همکامی » است . درد ØŒ همیشه « همدردی » است . کسیکه از درد اجتماع ØŒ درد نمی برد ØŒ شهروند آن جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت نیست . باید به Ø±ÙØ¹ درد دیگران ØŒ Ùˆ به Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ شادی دیگران اندیشید ØŒ تا شهروند شد. کسیکه این ØÙ‚ را از ما میگیرد ØŒ گوهر خرد ما را آزرده است . خویشکاری خردما ØŒ سامان دادن به اجتماع، Ùˆ نگران زندگانی همه بودن است . کسی شهروند میشود Ú©Ù‡ در قانونگذاری Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† نظام ØÚ©ÙˆÙ…تی Ùˆ اقتصادی Ùˆ ØÙ‚وقی ØŒ انباز بشود
جمهوری ایرانی= مردÙمشاهی
...
منوچهرجمالی
« پیدایش٠ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت »
چگونه ملّت ، سیمرغ میشود؟
جمهوری ایرانی= مردÙمشاهی
«شــاه» در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران
نام «جمهور ملّت » بوده است
همپرسی ( دیالوگ )، به معنای آنست که
مردمان با همدیگر،
بÙÙ† Ù« همزیستی Ùˆ ساماندهی »را میجویند
ما خواهان بناکردن جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت
بر پایه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù ایران هستیم
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ براین اصل استواراست Ú©Ù‡ مردمان ØŒ از هر قوم Ùˆ قبیله Ùˆ دین Ùˆ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ طبقه باشند، اراده کنند Ú©Ù‡ بر پایه خرد انسانی خودشان ØŒ با هم زندگی کنند، Ùˆ باهم، در باره بهبود زندگی اجتماع خود در این گیتی، بیاندیشند .« قداست جان انسان» ØŒ بر ترین اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ Ùˆ طبعا، نخستین اصل ØÚ©ÙˆÙ…ت نیز، اندیشیدن همه مردمان، در باره جستجوی شیوه های همزیستی است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، در Ù¾ÛŒ آن نیست Ú©Ù‡ معلوم کند Ú©Ù‡ « دین یا مذهب یا ایدئولوژی، Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ را دارد ØŒ کدامست، Ùˆ آنرا ترویج Ùˆ تثبیت کند، Ùˆ آنرا بنیاد جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کند . چنین کاری ØŒ برضد Ù…Ùهوم خدای ایرانست، Ú©Ù‡ همگوهر انسانهاست . خدای ایران ØŒ اصل جویندگی Ùˆ پژوهندگی Ùˆ آزمودن ØŒ هست. از این رو ،گوهر انسان ØŒ اصل نوآوری Ùˆ ابداع Ùˆ ابتکار اجتماعیست ØŒ Ùˆ برضد تعیین ٠« دین ØÙ‚یقی یا مذهب Ùˆ ایدئولوژی ØÙ‚یقی است ». همزیستی اجتماعی ØŒ بر پایه خرد Ùمردمان استوار میباشد ØŒ Ú©Ù‡ برای پاسداری Ùˆ پرستاری از جان همه انسانها ØŒ باهم، میاندیشند . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ قداست جان را ØŒ سرچشمه ساماندهی اجتماع میداند . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خرد را چشم جان Ùˆ زندگی میداند . خرد انسان ØŒ زاده از جان انسان در این گیتیست ،و طبعا خویشکاریش ØŒ پرورش Ùˆ نگاهداری زندگی همه مردمان بدون هیچگونه تبعیضی، در این گیتی است . خردی Ú©Ù‡ از زندگی میجوشد ØŒ اصل سامانده است . « سامان » ØŒ مانند « خشتره - Ú©Ù‡ همان شهر باشد » ØŒ به معنای « ØÚ©ÙˆÙ…ت » است . از خرد انسان است Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ نظام Ùˆ قانون ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در هر انسانی ØŒ خرد سامانده ØŒ یعنی خرد٠اجتماع ساز ØŒ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ساز، Ùˆ قانون ساز هست . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ خرد سامانده، یا « ارکه » ØŒ یعنی « اصل نظم » هست ØŒ در هر انسانی ØŒ تØÙˆÙ‘Ù„ به « ارتا » Ù…ÛŒ یابد ØŒ Ú©Ù‡ همان «عدالت Ùˆ ØÙ‚ Ùˆ قانون» باشد . این بهمن است Ú©Ù‡ در چهره« ارتا» ØŒ آشکار میشود . به عبارت دیگر ØŒ ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ از خرد٠بنیادی انسان ØŒ پیدایش مییابد . همین بهمن Ú©Ù‡ خرد سامانده هر انسانی هست ØŒ در میان مردمان ØŒ تبدیل به اصل همپرسی Ùˆ همآهنگی Ùˆ همبستگی ØŒ میان ٠مردمان میگردد . همپرسی ØŒ همان دیالوگ است . انسان ØŒ دراصل ØŒ در رابطه همپرسی با خدا، قرار دارد، Ùˆ سراسر بینش او، از همپرسی مستقیم او با خدا ØŒ میروید . انسان ØŒ با خدا ØŒ دیالوگ میکند، Ùˆ برشالوده ÙØ§ÛŒÙ† Ù…Ùهوم ØŒ دیالوگ انسانها با همدیگر ،همان همپرسی انسانها با خدا شمرده بشمار میآید . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´Ù‡Ø±ØŒ استوار بر« برابری مردمان» است ØŒ چون همه مردمان دارای یک جانند . همه مردمان ØŒ تخمه های درخت زندگی ØŒ یعنی خدایند Ú©Ù‡ «جانان» است . چون خرد ØŒ تراوش مستقیم از جان است ØŒ پس « جان Ùˆ خرد هر انسانی » مقدس است، Ùˆ هیچ قانونی Ùˆ هیچ قدرتی Ùˆ هیچ خدائی ØŒ ØÙ‚ ندارد Ú©Ù‡ جان Ùˆ خرد انسانی را بیازارد . Ú¯Ø±ÙØªÙ† آزادی از خرد در اندیشیدن ،آزردن جان Ùˆ Ù†ÙÛŒ اصالت انسانست، Ùˆ بدینسان ØŒ آزادی خرد انسان در اندیشیدن ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ مقدس است . « شهریور»، Ú©Ù‡ هزاره ها ØŒ آرمان ØÚ©ÙˆÙ…ت ایرانیان بوده است ØŒ به معنای « ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ ØØ§Ú©Ù… برگزیده شده از خرد انسانها » است . ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ ØØ§Ú©Ù…ØŒ باید همیشه از نو ØŒ از خرد مردمان ØŒ برگزیده شوند ØŒ نه از« ایمانشان به این دین یا به آن مذهب» ØŒ Ú©Ù‡ دراندیشه٠تثبیت « ØÙ‚یقت ÙˆØ§ØØ¯ »، Ùˆ طبعا برضد طبیعت Ù٠جوینده Ùˆ آزماینده Ùˆ نوآور انسان هستند .در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ انسانها ØŒ دانه های« خوشه ای به هم پیوسته» هستند ØŒ Ùˆ این خوشه ØŒ خداست . Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ در همبستگی به هم، در اثر همپرسی باهم ØŒ به همآهنگی باهم میرسند، یا بسخنی دیگر ØŒ خدا یا ØÚ©ÙˆÙ…ت میشوند . ÙˆØØ¯Øª اجتماع ØŒ پیآیند دیالوگ انسانها در جستجوی شیوه زندگی باهمست ØŒ نه پیآیند٠« ایمان به یک رهبر، یا ایمان به یک مذهب یا یک آموزه Ùˆ کتاب مقدس ». بهمن Ùˆ ارتا Ú©Ù‡ بÙÙ† هر انسانی هستند ØŒ هردو ØŒ اصل ابداع Ùˆ نوآوری هستند . بدینسان ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ،که ریشه هزاران ساله در روان Ùˆ ضمیر ایرانیان دارد ØŒ تآسیس یک جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت نوآور را تضمین خواهد کرد . در ØØ§Ù„یکه ØŒ همه آرمانهای متعالی : مانند جامعه مدنی ØŒ ØÙ‚وق بشر ØŒ عدالت اجتماعی ØŒ مردمسالاری Ùˆ مدرنیسم Ú©Ù‡ روشنÙکران از غرب ØŒ رونوشت برمیدارند ØŒ هیچگونه ریشه ای در دین اسلام ندارد ØŒ چنانچه هیچگونه ریشه ای در مسیØÛŒØª Ùˆ یهودیت هم نداشته است . این آرمانها ØŒ در اثر بر انگیخته شدن مردمان غرب از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ یونان ،در نوآوری ØŒ پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ ودر اثراین نوزائی یا ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ØŒ توانستند بنیاد جهان نوین خود را بگذارند . ما درپی همین ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ØŒ یا همین « تخمیراز بÙنمایه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران» هستیم، تا جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت نوینی، از این ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ Ùˆ جوانشوی ملت ØŒ پیدایش یابد .
« پیدایش٠ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت »
چگونه ملّت ، سیمرغ میشود؟
«شاه» در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، نام « ملّت » بوده است
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ این سر اندیشه را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ Ú©Ù‡ : ØÚ©ÙˆÙ…ت باید از ملت ØŒ پیدایش یابد . ما امروزه ØŒ معنای Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« پیدایش » را ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته ایم . ولی هنوز در بلوچی ØŒ « پیدایش »، به معنای « زایش » است ØŒ واین، از معانی بنیادی « پیدایش » بوده است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ایران ØŒ به ویژه ØŒ استوار بر اندیشه Ù« پیدایش » بوده است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒØ§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« سیاست» را بکار نمی برده است ØŒ بلکه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« جهان آرائی » را بکار میبرده است ØŒ Ú©Ù‡ به معناÙÛŒ « گیتی آرائی » است ØŒ Ùˆ به هیچ روی ØŒ راستای « جهانگیری » ندارد . هرکسی Ùˆ جامعه ای در گیتی ØŒ میتواند میهن Ùˆ ده Ùˆ روستا Ùˆ کشور خود را بیاراید ØŒ واین جهان آرائیست . همچنین به « ØÚ©ÙˆÙ…ت » ØŒ هم « خشتره » وهم « سامان » Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است . همانسان Ú©Ù‡ خشتره ØŒ به معنای « شهر» هست ØŒ سامان نیز به معنای « شهر » هست . در مخزن الادویه ØŒ دیده میشود که« سامان» ØŒ به معنای « نای » است . به همین علت، به رهبری کردن Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن ،هخامنشی ها ،« نییدن» Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ‡ اند . با نوای نای ØŒ انسانها ØŒ سامان Ù…ÛŒ یابند . ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن ØŒ باید گوهر کششی موسیقائی داشته باشد . ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن ØŒ سامانیدن است . جهان آرائی ØŒ «نظم دادن به جامعه» Ùˆ «زیباساختن جامعه» است . نظم Ùˆ سامان ØŒ از نواختن Ù†ÛŒ ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . سیمرغ که« ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Â» یا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† باشد ØŒ « نای ٠بÙÙÙ‡ » نیز خوانده میشده است . دخترش نیز Ú©Ù‡ « رام » خوانده میشده است ØŒ « رام جیت » خوانده میشده است ØŒ چون جیت یا چیت یا شیت ØŒ معنای نای دارد، Ùˆ این خدا ØŒ رام Ù†ÛŒ نواز، یا زÙهره Ù†ÛŒ نواز است .
در شاهنامه ØŒ Ú¯ÙØªØ§Ø± نخست Ú©Ù‡ در باره « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ عالم » است ØŒ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ از « پیدایش جهان » است ØŒ نه از « خلق جهان » با امر الاهی قدرتمند . هر بخشی از جهان ØŒ از بخش دیگر میزاید ØŒ میروید ØŒ میجوشد ØŒ بر میآید Ùˆ بر میدمد . از آنجا Ú©Ù‡ زن، همگوهر« نای» شمرده میشده است ØŒ به زن) دوشیزه )Ùˆ نای ØŒ هردو ØŒ « کنیا ;kanyaa» Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است ( واژه های کنیز Ùˆ کنشت Ùˆ کنیسه از همین ریشه مشتق شده اند . کنشت Ùˆ کنیسه ØŒ نیایشگاههای این زنخدا بوده اند )ØŒ Ùˆ زائیدن ØŒ متناظر با نواختن Ù†ÛŒ Ùˆ جشن ( یزنا = یسنا = جشن ) بوده است . آهنگ Ùˆ سرود Ù†ÛŒ ØŒ همانند کودک ØŒ پیدایش از نای شمرده میشدند . پیدایش جهان ØŒ جشن است . جهان آرائی یا ØÚ©ÙˆÙ…ت ( سامان Ùˆ خشتره ) نیز بر پایه همین اندیشه « پیدایش » استوار بوده است . چنانچه « خشتری » به معنای « زن » است . Ùقط در دوره چیرگی ٠ساسانیان ØŒ موبدان زرتشتی ØŒ این اندیشه پیدایش را Ú©ÙˆÙØªÙ‡ اند، Ùˆ تاریک Ùˆ مسخ ساخته اند . ولی رد پای آن ØŒ هم در شاهنامه Ùˆ هم در ادبیات ایران ØŒ باقی مانده است . از جمله داستان سیمرغ در منطق الطیر عطار ØŒ Ú©Ù‡ هر چند رنگ Ùˆ روی « Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ùˆ تئولوژیکی » به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ ولی یک اندیشه اجتماعی Ùˆ سیاسی ØŒ Ùˆ بالاخره همان « تئوری ØÚ©ÙˆÙ…ت » ایرانی بوده است . سیمرغ ØŒ در اصل ،« سئنا »خوانده میشده است Ú©Ù‡ به معنای « سه نای » میباشد، Ú©Ù‡ در واقع همان « نای ٠به » باشد . داستان سیمرغ یا سئنا در منطق الطیر چنین است Ú©Ù‡ مرغان، در جستجوی شاه خود هستند ØŒ Ùˆ هدهد را با « قرعه کشیدن » به « رهبری در جستجوی این شاه » بر میگزینند ØŒ Ùˆ باهمدیگر ØŒ شاه خود را میجویند ØŒ Ùˆ در پایان این جستجو است Ú©Ù‡ در Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ « همه باهم ØŒ همان شاه میباشند » Ú©Ù‡ میجسته اند . به عبارت دیگر ØŒ جامعه در جستجوی اصل ØÚ©ÙˆÙ…ترانی Ùˆ ساماندهی باهم ØŒ خود ØŒ شاه ØŒ یا خود ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت میشوند . این اندیشه ØŒ چنانچه پنداشته میشود ØŒ یک تشبیه شاعرانه نیست ØŒ بلکه ریشه در اندیشگی ایرانیان در باره مسئله ØÚ©ÙˆÙ…ت دارد، Ú©Ù‡ به دو Ù…Ùهوم « بهمن Ùˆ ارتا »، یا « بهمن Ùˆ هما » باز میگردیده است ،و هما Ùˆ عنقاو ققنس Ùˆ پیروز، نامهای ٠دیگر سیمرغند . از اینگذشته واژه « شاه »، دارای معنای « نای » است . در کردی ØŒ هنوز به Ù†ÛŒ ،« شه Ø® » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ همان شاخ باشد Ùˆ شه خلان ØŒ نیزار Ùˆ نیستان است . Ùˆ در بلوچی هنوز به« شاخ »، « شاه» Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . نام دیگر بهمن یا «وهومن» ØŒ Ú©Ù‡ اصل خرد خندان Ùˆ خرد همپرس یا خرد دیالوگیست ØŒ « ارکمن = ارشمن » است، Ú©Ù‡ به معنای « اصل ارکه » است . « ارکه » Ú©Ù‡ اینهمانی با خرد دارد ØŒ اصل ساماندهی اجتماع Ùˆ اصل ساماندهی جهان است . این واژه ØŒ سپس در یونان ØŒ اصل ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ نظام شمرده شده است ØŒ Ùˆ در واژه های گوناگون ØŒ از جمله « مونارکی = مونارشی = سلطنت » ØŒ هیرارکی = هیرارشی ( سلسله مراتب ) ØŒ آنارکی ( نظام خود جوش از جامعه Ù€ جامعه بدون ØÚ©ÙˆÙ…ت ) ØŒ پاتریارشال ØŒ باقیمانده است . ارکه ØŒ معنائی متناظر با پسوند « -- کراسی » داشته است ØŒ Ú©Ù‡ در واژه دمو کراسی بکار برده میشود . در نائینی ØŒ « ارک » به Ù…ØÙˆØ± چرخ نخریسی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ پره های چرخ نخریسی ØŒ همه روی آن سوارند ØŒ Ùˆ Ù…ØÙˆØ± چرخ ØŒ نماد پیدایش همه پرتوها از یک اصل ØŒ Ùˆ نماد نظم دهندگی به جنبش، Ùˆ نماد پیدایش نخ است، وتار Ùˆ پود نخ ØŒ نماد ٠« همبستگی اجتماع » بوده است . این ارکه یا اصل سامانده ( = ØÚ©ÙˆÙ…ت ساز ) Ú©Ù‡ برابر با « اصل خرد = بهمن » است ØŒ ÙØ·Ø±Øª یا طبیعت هر انسانی میباشد ØŒ Ùˆ در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی هست ØŒ Ùˆ « ارتا یا هما » Ú©Ù‡ اصل عدالت Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ قانون است ØŒ از این خرد بنیادی یا ارکه، یا از این بهمن ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . بهمن ØŒ نا پیداست ØŒ ولی در ارتا یا هما یا سیمرغ ØŒ نخستین پیدایش خود را Ù…ÛŒ یابد . Ùˆ چون این ارکه یا خرد مینوی ( خرد بنیادی = اَسنا خرد ) نا پیداست ØŒ باید آنرا « Ø¬ÙØ³Øª » Ùˆ در جستجوی همیشگی ØŒ تازه به تازه آنرا از نو ÛŒØ§ÙØª . در داستانهائی Ú©Ù‡ میان مردم متداول بوده است ØŒ هما ØŒ دختر بهمن شمرده میشود .به عبارت دیگر ØŒ عدالت Ùˆ قانون ØŒ دختر خردند . ÙˆØÚ©ÙˆÙ…تی مطلوب مردمست Ú©Ù‡ از پیوند خرد مردمان Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ پدید آید ودر داستان متدوال میان مردم ØŒ بهمن با هما ( ارتا ) زناشوئی میکنند ØŒ Ùˆ از این زناشوئی ØŒ سلسله هخامنشی پیدایش Ù…ÛŒ یابد . به سخنی دیگر ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلوب مردم ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…تیست Ú©Ù‡ از سنتز خردورزی Ùˆ اصل عدالت Ùˆ قانون بوجود آید . اندیشه « پیدایش »، با اندیشه « خلقت ØŒ در ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری» ÙØ±Ù‚ بسیار بزرگ دارد . پیدایش ØŒ جهان را، به دوبخش ناهمگوهر ØŒ پاره نمیکند . اصل پیدایش ØŒ Ùقط یک جهان را میشناسد . در اندیشه« خلقت » ØŒ نه تنها اÙلاه ØŒ جدا Ùˆ بریده از دنیا Ùˆ مخلوق Ùˆ انسان است ØŒ بلکه ØÚ©ÙˆÙ…ت نیز ØŒ جدا Ùˆ بریده از ملت Ùˆ جامعه است . در اندیشه « پیدایشی » ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ چنانچه خدا ( سیمرغ ) از مردمان ( جمع مرغان ) پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در پیدایش ØŒ Ùقط یک دنیا( گیتی ) وجود دارد . همانسان Ú©Ù‡ خدا Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ù† Ùˆ مردمان، باهم آمیخته اند وهمگوهر Ùˆ برابرند ØŒ همانسان ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ ملت باهم آمیخته Ùˆ یگانه اند . این داستان ØŒ بیان آنست Ú©Ù‡ هخامنشیها ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…تی بودند Ú©Ù‡ در آن ØŒ عدالت Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ قانون ØŒ از خرد بنیادی بهمنی ØŒ پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ با ملت ØŒ آمیخته Ùˆ یگانه اند . این داستان ØŒ هیچ ربطی به تاریخ هخامنشیان ندارد . این داستان ØŒ یک واقعه تاریخی نبوده است ØŒ بلکه اسطوره ایست Ú©Ù‡ بیانگر ØÙ‚انیت ØÚ©ÙˆÙ…ت هخامنشی بوده است، Ùˆ نام« اردشیر» Ú©Ù‡ « ارتا خشتره »باشد ØŒ به معنای « ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ ØØ§Ú©Ù… استوار بر ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ( ارتا ) است . Ùˆ نام « اردشیرجان » ØŒ نام Ú¯Ù„ بستان Ø§ÙØ±ÙˆØ² ( Ú¯Ù„ سرخ ) یا Ú¯Ù„ ٠سیمرغ یا ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ( روز نوزدهم ) بوده است . در جستجوی ارکه یا بهمن ØŒ سیمرغ یا ارتا ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . ØÙ‚وق Ùˆ عدالت Ùˆ قانون، از بهمن، یا « خرد بنیادی» در انسانها ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در درک این داستان ØŒ باید Ù…Ùهوم « خلقت Ùˆ الاه خالق » را از ذهن Ùˆ روان خود زدود . بهمن ØŒ «اصل میان بطور کلی» است . بهمن یا «خرد بنیادی» ØŒ میان هر انسانی هست . ولی چنانچه از خود واژه« میان » میتوان دید ØŒ میان ØŒ میدان میشود . میدان ØŒ همان واژه « میان maidhyana» است . میدان ØŒ در پیدایش ØŒ همان « میان » میماند . بهمن از میان میگسترد، Ùˆ در دور شدن از میان ØŒ همیشه میان میماند . همه جای جهان ØŒ به یک اندازه ØŒ اصالت دارد . خدا یا ØÙ‚یقت یا خرد بنیادی ØŒ در همه جا هست . دوری زمان Ùˆ مکان ØŒ دوری از اصل نیست . بر همین پایه ،« اندیشه برابری Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ با Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡Â» استوار است . به همین علت ØŒ ØØ§Ú©Ù… Ùˆ رهبر Ùˆ شاه وخدا، برابر با مردمانند. ØØ§Ú©Ù… Ùˆ رهبر Ùˆ شاه Ùˆ خدا ØŒ Ùوق Ùˆ ÙØ±Ø§Ø² مردم Ùˆ نابرابر با مردم نیستند . از این رو هست Ú©Ù‡ اهورامزدا در گاتا ØŒ برابر با امشاسپندانش هست ØŒ Ùقط او « نخست ØŒ میان برابران » است . همچنین سی Ùˆ سه خدایان زنخدائی ØŒ یا ردان اشون ØŒ همه باهم برابرند . در درک گاتا ØŒ باید این اندیشه را در پیش چشم Ùˆ خرد نگاه داشت . اینست Ú©Ù‡ بهمن ØŒ هم در میان هر انسانیست ØŒ Ùˆ هم در میان انسانهاست . همانسان Ú©Ù‡ در میان انسان ØŒ همه نیروها Ùˆ اندامهای انسان را باهم همآهنگ Ùˆ همبسته Ùˆ یک ÙØ±Ø¯ میسازد ØŒ همانسان در میان انسانها ØŒ از راه همپرسی ( دیالوگ = باهم جستجو کردن ) از Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ یک « اجتماع به هم پیوسته» میسازد . بهمن ØŒ اصل آشتی Ùˆ هارمونی ØŒ هم در ÙØ±Ø¯ وهم در اجتماع هست . یک خرد بنیادیست Ú©Ù‡ هم شخصیت ÙØ±Ø¯ را پدید میآورد، Ùˆ هم « ÙˆØØ¯Øª اجتماعی » را . اینست Ú©Ù‡ جستجوی« ارکه» ØŒ یا جستجوی اصل سامانده ( سامان = ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ سامان = نای ØŒ نییدن = ساماندهی. بانگ Ù†ÛŒ ØŒ همه را بسوی نظم میکشد ) ØŒ به « همآهنگی میان همه انسانها » میکشد ØŒ Ùˆ سیمرغ Ú©Ù‡ همان هما Ùˆ ارتا میباشد ØŒ از همه مردمان ØŒ زائیده Ùˆ روئیده Ùˆ جوشیده میشود . شاه را در تاریخ ایران ØŒ برای « شخص ØØ§Ú©Ù… Ùˆ رهبرنظامی » به کار برده اند ØŒ ولی در اصل، نام « سیمرغ یا ارتا یا هما » بوده است . واز آنجا Ú©Ù‡ شاهنامه ØŒ داستانهای پهلوانان سیمرغیست ( سام Ùˆ زال Ùˆ رستم..... ) شاهنامه = سیمرغ نامه خوانده شده است . هم ارتا در Ø´Ú©Ù„ « ارتا واهیشت = اردیبهشت » Ú©Ù‡ اینهمانی با روز سوم دارد ØŒ Ùˆ هم ارتا در Ø´Ú©Ù„ « ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ » Ú©Ù‡ اینهمانی با روز نوزدهم دارد ØŒ نماد «خوشه» ØŒ یعنی « Ú©Ù„ Ùˆ همه » است . منزل سوم ماه Ú©Ù‡ اینهمانی با روز سوم دارد ØŒ نزد اهل ÙØ§Ø±Ø³ ØŒ بنا بر Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی این روز ØŒ ارتا خوشت نامیده میشده است، Ú©Ù‡ به معنای « ارتای خوشه » است ،و منزل سوم ماه ØŒ همان خوشه پروین است .در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ایران ØŒ با قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ† خوشه پروین در زهدان هلال ماه ØŒ جهان Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ میشده است . این تصویر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ جهان در آغاز بوده است . همچنین ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± همه انسانها، به ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ØŒ باز میگشته است، Ùˆ در او، همه انسانها باهم آمیخته Ùˆ یگانه میشده اند . از این رو برخی اورا به غلط ØŒ ملک الموت خوانده اند . بازگشت ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± انسانها به ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ عروسی وصال بوده است، Ùˆ ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ هیچ شباهتی با عزرائیل ندارد ØŒ چون او خدای جشن ساز است . ولی از این دو تصویر ارتا، میتوان دید Ú©Ù‡ دریکجا ØŒ تخم Ú©Ù„ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ است، Ùˆ در جای دیگر ØŒ مجموعه تخم همه انسانهاست . به همین علت نیز در منطق الطیر عطار ØŒ همه سی مرغ ØŒ در جستجو ØŒ Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ باهم ØŒ سیمرغ یا شاهند . در نام « کرمانشاه » Ú©Ù‡ دراصل « گرما سین = قرماسین » بوده است ØŒ میتوان دید Ú©Ù‡ پسوند٠« سین » ØŒ تبدیل به « شاه » شده است . سین ØŒ همان سئنا یا سیمرغ ØŒ همان شاه است . سئنا به معنای « سه نای » است ØŒ Ùˆ سیمرغ هم در اصل، به معنای « سه مرغ » است . از تخم « سه تای یکتا » ØŒ 27منزل ماه میروید Ú©Ù‡ باهم سی روزند . سیمرغ ØŒ مجموعه همه تخمهای انسانها Ø¯Ø±ØØ§Ù„ گسترده Ú¯ÛŒ بوده است . اردیبهشت ØŒ همه جهان در ØØ§Ù„ تخمست Ùˆ ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† یا ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ همه انسانها در ØØ§Ù„ گستردگی هستند . همه انسانها باهم ØŒ سیمرغ یا خدا بوده اند . خدا یا سیمرغ ØŒ خوشه همه انسانها بوده است . این مقدمات ØŒ نشان میدهد Ú©Ù‡ « ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ باید از همه انسانها در اجتماع ØŒ از همه ملت ØŒ در کاربستن خرد جوینده Ùˆ آزماینده اشان ØŒ پیدایش یابد . این جامعه است Ú©Ù‡ در « به کار بستن خرد جوینده Ùˆ همپرسش » ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت میشود . به سخنی دیگر ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت ( = سامان ) ØŒ جامعه ایست Ú©Ù‡ در همپرسی خردهای مردمانش ØŒ به Ù…Ùهوم عدالت Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ قانون رسیده اند . ملت نمیرود در Ù†Ø¬ÙØŒ یا در واشنگتن ØŒ رهبرش یا شاهش Ùˆ یا ØÚ©ÙˆÙ…تش را بیابد ØŒ بلکه میکوشد Ú©Ù‡ خودش ØŒ تبدیل به ØÚ©ÙˆÙ…ت یا شاه بشود . مسئله ØŒ زائیدن خود از خود است .مسئله ØŒ زائیدن ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت است . جامعه ØŒ خودش را در ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ میزاید Ùˆ پدیدار میسازد . جامعه ØŒ خودش ØŒ در جستجوی ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ باهم ØŒ تبدیل به شاه یا ØÚ©ÙˆÙ…ت ( خشتره یا سامان ) میشود . همان « شهروندی Ú©Ù‡ اندام جامعه بود » ØŒ تبدیل به « شهروندی میشود Ú©Ù‡ اندام ØÚ©ÙˆÙ…ت است » .« شهروند اجتماع» ،« شهروند ØÚ©ÙˆÙ…ت» میگردد . انسان در جامعه ØŒ تØÙˆÙ„ به انسان در ØÚ©ÙˆÙ…ت Ù…ÛŒ یابد . جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ در اندیشه « پیدایشی »، از هم جدا نیستند . در اندیشه ٠« خلقت » ØŒ امکان جداساختن « ØÚ©ÙˆÙ…ت از جامعه » هست . در این ÙØ¶Ø§Ù‡Ø³Øª Ú©Ù‡ میتوان شهروند را، از آن باز داشت Ú©Ù‡ از اندام اجتماع ØŒ تبدیل به « اندام ØÚ©ÙˆÙ…ت » گردد . واژه « شهروند » در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ امروزه، هم ترجمه « بورگر یا بورژواbourgeois=buerger » ØŒ Ùˆ هم ترجمه « سیتوین citoyen » است . کار ÙØ¨Ø±Ø¯ واژه شهروند ØŒ در ÙØ¶Ø§ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایران ØŒ نماد تØÙˆÙ„ نقش اجتماعی ÙØ±Ø¯ ØŒ به نقش سیاسی ÙØ±Ø¯ انسانست . ولی بدون چنین ÙØ¶Ø§Ø¦ÛŒ ØŒ کار برد این واژه ØŒ گمراه سازنده Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ است . چون شهروند ØŒ بدون آن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ انسانیست Ú©Ù‡ در جامعه رندگی میکند ØŒ Ùˆ امکان تبدیل شدن به اندام ØÚ©ÙˆÙ…تی را ندارد . در لیبرالیسم نیز « شهروند » به معنای « بورژوا » ØŒ در جامعه بود ØŒ ولی جدا از ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ واقعیت داشت . چنانچه در دوره خاندان پهلوی، Ùˆ همچنین در دوره ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی اسلامی ØŒ شهروند ØŒ اندام جامعه بود ØŒ ولی اندام بریده از ØÚ©ÙˆÙ…ت بود. انسان ØŒ دوشقه شده بود .او، هنگامی ØŒ شهروند ØÚ©ÙˆÙ…تیcitoyen است، Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت ساز Ùˆ قانون ساز Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ عدالت باشد . بریدگی ØÚ©ÙˆÙ…ت از جامعه ØŒ در Ù‡Ø±ÙØ±Ø¯Ù انسانی باز تابیده میشود . او شهروند اجتماع میماند ØŒ Ùˆ از شهروندی ØÚ©ÙˆÙ…ت، بریده Ùˆ جدا ساخته میشود . در اجتماع ØŒ انسان ØŒ ØÙ‚ دارد ØŒ دنبال Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ شخصی Ùˆ خصوصیش برود ØŒ ولی ØÙ‚ ندارد در « Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† قانون Ùˆ نظام Ùˆ عدالت » ØŒ انباز Ùˆ همکار باشد . این گستره شهروندی ØŒ گستره ایست Ú©Ù‡ شهروند ØŒ ØÙ‚ ندارد گام درآن بگذارد . در دوره شاه ØŒ این گستره، از اصطلاØÛŒ Ú©Ù‡ برزبان مردم میآمد ØŒ مشخص میشد . به Ù…ØØ¶ÛŒ Ú©Ù‡ کسی میخواست وارد این گستره بشود ØŒ Ú¯ÙØªÙ‡ میشد : « به من Ú†Ù‡ + به تو Ú†Ù‡ » . در دوره ØÚ©ÙˆÙ…ت اسلامی ØŒ این گستره را، شریعت Ùˆ Ùقه ØŒ غصب کرده است ØŒ Ùˆ ورود در آن ØŒ توهین به مقدسات اسلام Ùˆ ارزشهای اسلامیست . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ واژه « شهر » ØŒ هم به معنای « جامعه »، Ùˆ هم به معنای « ØÚ©ÙˆÙ…ت » است . جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ دو بخش بریده Ùˆ جدا از هم نیستند . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ از الله نیست، Ùˆ جامعه از دنیا . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ Ø±ÙˆØ Ù†ÛŒØ³ØªØŒ Ùˆ جامعه ØŒ جسم . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ به غایت رستگار ساختن مردم از گیتی ØŒ برای سعادت اخروی نیست . علت هم ØŒ همان« تØÙˆÙ„ یابی انسان در اجتماع» ØŒ به « انسان در ØÚ©ÙˆÙ…ت » است . انسان اجتماعی ØŒ میتواند انسان ØÚ©ÙˆÙ…تی بشود . انسان در اجتماع ØŒ تخمه ایست Ú©Ù‡ میروید، Ùˆ در انسان ØÚ©ÙˆÙ…تی ØŒ واقعیت Ù…ÛŒ یابد . انسان با خرد جوینده Ùˆ آزماینده اش ØŒ Ú©Ù‡ خرد کار بند خوانده میشود ØŒ در قانونگذاری Ùˆ نظام ØÚ©ÙˆÙ…تی سازی ØŒ Ùˆ پدیدار سازی ØÙ‚وق سیاسی Ùˆ اقتصادی ØŒ شهروند میشود . شهروندی Ú©Ù‡ نمیتواند قانون بگزارد Ùˆ نمیتواند ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلوب خرد خودش را Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ شهروند کامل عیار نیست، Ùˆ نیمی از وجود اورا، از او بریده اند Ùˆ دور انداخته اند . ما با « نیمه انسان » کار داریم . از چنین شهروندی ØŒ خرد سامانده او ØŒ یعنی خرد بهمنی اش را دزدیده اند Ùˆ نابود ساخته اند . ایمان به الله Ùˆ شریعت ØŒ خرد بهمنی Ú©Ù‡ اصل ساماندهیست ØŒ از بین میبرد . موبدان Ùˆ شاهان ساسانی نیز، کوشیدند Ú©Ù‡ ملت را از ØÚ©ÙˆÙ…ت جدا سازند ØŒ Ùˆ راه ØÚ©ÙˆÙ…ت شدن ملت را ببندند ØŒ Ùˆ انسانها را در زندان « Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ خصوصی Ùˆ شخصی » اشان اسیر سازند ØŒ Ùˆ نگذارند Ú©Ù‡ در « اندیشیدن در Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ همگانی Ùˆ ساماندهی Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ همگانی » ØŒ به اوج واقعیت یابی انسانی خود برسند . این جدائی مداوم ØÚ©ÙˆÙ…ت از ملت ØŒ Ú©Ù‡ چیزی جز شقه ساختن انسان به دو نیمه است ØŒ سده هاست Ú©Ù‡ شهروند ØÚ©ÙˆÙ…تی را، در ما سرکوب کرده است . همه از شاه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا رعیت ØŒ از ولایت Ùقیه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا ملت صغیر ØŒ همه در زندان Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ شخصی Ùˆ خصوصیشان ØŒ زندانی شده اند، Ùˆ به این زندان ØŒ خو Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند وسعادت خود را در کنج همین زندان میجویند . همه Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ در اثر همین شکا٠خوردگی ØŒ چنان خود پرست شده اند، Ú©Ù‡ شخصیت Ùˆ موجودیت سیاسی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تی خود را به Ú©Ù„ÛŒ از یاد برده اند . « به همه اندیشیدن ØŒ به همه سامان دادن ØŒ Ùˆ نگران زندگی همه بودن » ØŒ خویشکاری خدا Ùˆ موبدان Ùˆ آخوندها Ùˆ شاهان Ùˆ ØÚ©Ø§Ù… Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تها شمرده میشود . وبدینسان، ØÙ‚ Ùˆ توانائی Ù« به همه انسانها اندیشدن را » از ÙØ±Ø¯Ø®ÙˆØ¯ØŒ سلب کرده اند ØŒ Ùˆ در زندان « Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ خصوصی Ùˆ شخصی » ØŒ بهشت Ùˆ سعادت خیالی خود را میجویند، Ùˆ میپندارند Ú©Ù‡ تاءمین سعادت ،تنها یک کار خصوصی ÙØ±Ø¯ÛŒ است . در ØØ§Ù„یکه سعادت ÙØ±Ø¯ÛŒ ØŒ Ùˆ سعادت اجتماعی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تی ØŒ به هم گره خورده اند . زیستن ØŒ همیشه « همزیستی » است . کام ØŒ همیشه « همکامی » است . درد ØŒ همیشه « همدردی » است . کسیکه از درد اجتماع ØŒ درد نمی برد ØŒ شهروند آن جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت نیست . باید به Ø±ÙØ¹ درد دیگران ØŒ Ùˆ به Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ شادی دیگران اندیشید ØŒ تا شهروند شد. کسیکه این ØÙ‚ را از ما میگیرد ØŒ گوهر خرد ما را آزرده است . خویشکاری خردما ØŒ سامان دادن به اجتماع، Ùˆ نگران زندگانی همه بودن است . کسی شهروند میشود Ú©Ù‡ در قانونگذاری Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† نظام ØÚ©ÙˆÙ…تی Ùˆ اقتصادی Ùˆ ØÙ‚وقی ØŒ انباز بشود