منوچهرجمالی / « پیدایش٠Øکومت از ملت »
«شاه» در Ùرهنگ ایران، نام « ملّت » بوده است
جمهوری ایرانی= مردÙمشاهی
...
منوچهرجمالی
« پیدایش٠Øکومت از ملت »
چگونه ملّت ، سیمرغ میشود؟
جمهوری ایرانی= مردÙمشاهی
«شــاه» در Ùرهنگ ایران
نام «جمهور ملّت » بوده است
همپرسی ( دیالوگ )، به معنای آنست که
مردمان با همدیگر،
بÙÙ† Ù« همزیستی Ùˆ ساماندهی »را میجویند
ما خواهان بناکردن جامعه Ùˆ Øکومت
بر پایه Ùرهنگ٠ایران هستیم
Ùرهنگ ایران ØŒ براین اصل استواراست Ú©Ù‡ مردمان ØŒ از هر قوم Ùˆ قبیله Ùˆ دین Ùˆ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ طبقه باشند، اراده کنند Ú©Ù‡ بر پایه خرد انسانی خودشان ØŒ با هم زندگی کنند، Ùˆ باهم، در باره بهبود زندگی اجتماع خود در این گیتی، بیاندیشند .« قداست جان انسان» ØŒ بر ترین اصل Ùرهنگ ایرانست ØŒ Ùˆ طبعا، نخستین اصل Øکومت نیز، اندیشیدن همه مردمان، در باره جستجوی شیوه های همزیستی است . Ùرهنگ ایران، در Ù¾ÛŒ آن نیست Ú©Ù‡ معلوم کند Ú©Ù‡ « دین یا مذهب یا ایدئولوژی، Ú©Ù‡ Øقیقت منØصر به Ùرد را دارد ØŒ کدامست، Ùˆ آنرا ترویج Ùˆ تثبیت کند، Ùˆ آنرا بنیاد جامعه Ùˆ Øکومت کند . چنین کاری ØŒ برضد Ù…Ùهوم خدای ایرانست، Ú©Ù‡ همگوهر انسانهاست . خدای ایران ØŒ اصل جویندگی Ùˆ پژوهندگی Ùˆ آزمودن ØŒ هست. از این رو ،گوهر انسان ØŒ اصل نوآوری Ùˆ ابداع Ùˆ ابتکار اجتماعیست ØŒ Ùˆ برضد تعیین ٠« دین Øقیقی یا مذهب Ùˆ ایدئولوژی Øقیقی است ». همزیستی اجتماعی ØŒ بر پایه خرد Ùمردمان استوار میباشد ØŒ Ú©Ù‡ برای پاسداری Ùˆ پرستاری از جان همه انسانها ØŒ باهم، میاندیشند . Ùرهنگ ایران ØŒ قداست جان را ØŒ سرچشمه ساماندهی اجتماع میداند . Ùرهنگ ایران ØŒ خرد را چشم جان Ùˆ زندگی میداند . خرد انسان ØŒ زاده از جان انسان در این گیتیست ،و طبعا خویشکاریش ØŒ پرورش Ùˆ نگاهداری زندگی همه مردمان بدون هیچگونه تبعیضی، در این گیتی است . خردی Ú©Ù‡ از زندگی میجوشد ØŒ اصل سامانده است . « سامان » ØŒ مانند « خشتره - Ú©Ù‡ همان شهر باشد » ØŒ به معنای « Øکومت » است . از خرد انسان است Ú©Ù‡ Øکومت Ùˆ نظام Ùˆ قانون ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در هر انسانی ØŒ خرد سامانده ØŒ یعنی خرد٠اجتماع ساز ØŒ Ùˆ Øکومت ساز، Ùˆ قانون ساز هست . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ خرد سامانده، یا « ارکه » ØŒ یعنی « اصل نظم » هست ØŒ در هر انسانی ØŒ تØوّل به « ارتا » Ù…ÛŒ یابد ØŒ Ú©Ù‡ همان «عدالت Ùˆ ØÙ‚ Ùˆ قانون» باشد . این بهمن است Ú©Ù‡ در چهره« ارتا» ØŒ آشکار میشود . به عبارت دیگر ØŒ ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ از خرد٠بنیادی انسان ØŒ پیدایش مییابد . همین بهمن Ú©Ù‡ خرد سامانده هر انسانی هست ØŒ در میان مردمان ØŒ تبدیل به اصل همپرسی Ùˆ همآهنگی Ùˆ همبستگی ØŒ میان ٠مردمان میگردد . همپرسی ØŒ همان دیالوگ است . انسان ØŒ دراصل ØŒ در رابطه همپرسی با خدا، قرار دارد، Ùˆ سراسر بینش او، از همپرسی مستقیم او با خدا ØŒ میروید . انسان ØŒ با خدا ØŒ دیالوگ میکند، Ùˆ برشالوده Ùاین Ù…Ùهوم ØŒ دیالوگ انسانها با همدیگر ،همان همپرسی انسانها با خدا شمرده بشمار میآید . Ùرهنگشهر، استوار بر« برابری مردمان» است ØŒ چون همه مردمان دارای یک جانند . همه مردمان ØŒ تخمه های درخت زندگی ØŒ یعنی خدایند Ú©Ù‡ «جانان» است . چون خرد ØŒ تراوش مستقیم از جان است ØŒ پس « جان Ùˆ خرد هر انسانی » مقدس است، Ùˆ هیچ قانونی Ùˆ هیچ قدرتی Ùˆ هیچ خدائی ØŒ ØÙ‚ ندارد Ú©Ù‡ جان Ùˆ خرد انسانی را بیازارد . گرÙتن آزادی از خرد در اندیشیدن ،آزردن جان Ùˆ Ù†ÙÛŒ اصالت انسانست، Ùˆ بدینسان ØŒ آزادی خرد انسان در اندیشیدن ØŒ در Ùرهنگ ایران ØŒ مقدس است . « شهریور»، Ú©Ù‡ هزاره ها ØŒ آرمان Øکومت ایرانیان بوده است ØŒ به معنای « Øکومت Ùˆ Øاکم برگزیده شده از خرد انسانها » است . Øکومت Ùˆ Øاکم، باید همیشه از نو ØŒ از خرد مردمان ØŒ برگزیده شوند ØŒ نه از« ایمانشان به این دین یا به آن مذهب» ØŒ Ú©Ù‡ دراندیشه٠تثبیت « Øقیقت واØد »، Ùˆ طبعا برضد طبیعت Ù٠جوینده Ùˆ آزماینده Ùˆ نوآور انسان هستند .در Ùرهنگ ایران ØŒ انسانها ØŒ دانه های« خوشه ای به هم پیوسته» هستند ØŒ Ùˆ این خوشه ØŒ خداست . اÙراد ØŒ در همبستگی به هم، در اثر همپرسی باهم ØŒ به همآهنگی باهم میرسند، یا بسخنی دیگر ØŒ خدا یا Øکومت میشوند . ÙˆØدت اجتماع ØŒ پیآیند دیالوگ انسانها در جستجوی شیوه زندگی باهمست ØŒ نه پیآیند٠« ایمان به یک رهبر، یا ایمان به یک مذهب یا یک آموزه Ùˆ کتاب مقدس ». بهمن Ùˆ ارتا Ú©Ù‡ بÙÙ† هر انسانی هستند ØŒ هردو ØŒ اصل ابداع Ùˆ نوآوری هستند . بدینسان ØŒ Ùرهنگ ایران ،که ریشه هزاران ساله در روان Ùˆ ضمیر ایرانیان دارد ØŒ تآسیس یک جامعه Ùˆ Øکومت نوآور را تضمین خواهد کرد . در Øالیکه ØŒ همه آرمانهای متعالی : مانند جامعه مدنی ØŒ Øقوق بشر ØŒ عدالت اجتماعی ØŒ مردمسالاری Ùˆ مدرنیسم Ú©Ù‡ روشنÙکران از غرب ØŒ رونوشت برمیدارند ØŒ هیچگونه ریشه ای در دین اسلام ندارد ØŒ چنانچه هیچگونه ریشه ای در مسیØیت Ùˆ یهودیت هم نداشته است . این آرمانها ØŒ در اثر بر انگیخته شدن مردمان غرب از Ùرهنگ یونان ،در نوآوری ØŒ پیدایش یاÙتند ØŒ ودر اثراین نوزائی یا Ùرشگرد ØŒ توانستند بنیاد جهان نوین خود را بگذارند . ما درپی همین Ùرشگرد ØŒ یا همین « تخمیراز بÙنمایه Ùرهنگ اصیل ایران» هستیم، تا جامعه Ùˆ Øکومت نوینی، از این Ùرشگرد Ùˆ جوانشوی ملت ØŒ پیدایش یابد .
« پیدایش٠Øکومت از ملت »
چگونه ملّت ، سیمرغ میشود؟
«شاه» در Ùرهنگ ایران، نام « ملّت » بوده است
Ùرهنگ ایران ØŒ این سر اندیشه را Ø¢Ùرید Ú©Ù‡ : Øکومت باید از ملت ØŒ پیدایش یابد . ما امروزه ØŒ معنای Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« پیدایش » را Ùراموش ساخته ایم . ولی هنوز در بلوچی ØŒ « پیدایش »، به معنای « زایش » است ØŒ واین، از معانی بنیادی « پیدایش » بوده است . Ùرهنگ سیاسی ایران ØŒ به ویژه ØŒ استوار بر اندیشه Ù« پیدایش » بوده است . Ùرهنگ ایران ØŒØ§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« سیاست» را بکار نمی برده است ØŒ بلکه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« جهان آرائی » را بکار میبرده است ØŒ Ú©Ù‡ به معناÙÛŒ « گیتی آرائی » است ØŒ Ùˆ به هیچ روی ØŒ راستای « جهانگیری » ندارد . هرکسی Ùˆ جامعه ای در گیتی ØŒ میتواند میهن Ùˆ ده Ùˆ روستا Ùˆ کشور خود را بیاراید ØŒ واین جهان آرائیست . همچنین به « Øکومت » ØŒ هم « خشتره » وهم « سامان » Ú¯Ùته میشده است . همانسان Ú©Ù‡ خشتره ØŒ به معنای « شهر» هست ØŒ سامان نیز به معنای « شهر » هست . در مخزن الادویه ØŒ دیده میشود که« سامان» ØŒ به معنای « نای » است . به همین علت، به رهبری کردن Ùˆ Øکومت کردن ،هخامنشی ها ،« نییدن» میگÙته اند . با نوای نای ØŒ انسانها ØŒ سامان Ù…ÛŒ یابند . Øکومت کردن ØŒ باید گوهر کششی موسیقائی داشته باشد . Øکومت کردن ØŒ سامانیدن است . جهان آرائی ØŒ «نظم دادن به جامعه» Ùˆ «زیباساختن جامعه» است . نظم Ùˆ سامان ØŒ از نواختن Ù†ÛŒ ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . سیمرغ که« ارتا Ùرورد» یا Ùروردین باشد ØŒ « نای ٠بÙÙÙ‡ » نیز خوانده میشده است . دخترش نیز Ú©Ù‡ « رام » خوانده میشده است ØŒ « رام جیت » خوانده میشده است ØŒ چون جیت یا چیت یا شیت ØŒ معنای نای دارد، Ùˆ این خدا ØŒ رام Ù†ÛŒ نواز، یا زÙهره Ù†ÛŒ نواز است .
در شاهنامه ØŒ Ú¯Ùتار نخست Ú©Ù‡ در باره « Ø¢Ùرینش عالم » است ØŒ Ú¯Ùتگو از « پیدایش جهان » است ØŒ نه از « خلق جهان » با امر الاهی قدرتمند . هر بخشی از جهان ØŒ از بخش دیگر میزاید ØŒ میروید ØŒ میجوشد ØŒ بر میآید Ùˆ بر میدمد . از آنجا Ú©Ù‡ زن، همگوهر« نای» شمرده میشده است ØŒ به زن) دوشیزه )Ùˆ نای ØŒ هردو ØŒ « کنیا ;kanyaa» Ú¯Ùته میشده است ( واژه های کنیز Ùˆ کنشت Ùˆ کنیسه از همین ریشه مشتق شده اند . کنشت Ùˆ کنیسه ØŒ نیایشگاههای این زنخدا بوده اند )ØŒ Ùˆ زائیدن ØŒ متناظر با نواختن Ù†ÛŒ Ùˆ جشن ( یزنا = یسنا = جشن ) بوده است . آهنگ Ùˆ سرود Ù†ÛŒ ØŒ همانند کودک ØŒ پیدایش از نای شمرده میشدند . پیدایش جهان ØŒ جشن است . جهان آرائی یا Øکومت ( سامان Ùˆ خشتره ) نیز بر پایه همین اندیشه « پیدایش » استوار بوده است . چنانچه « خشتری » به معنای « زن » است . Ùقط در دوره چیرگی ٠ساسانیان ØŒ موبدان زرتشتی ØŒ این اندیشه پیدایش را Ú©ÙˆÙته اند، Ùˆ تاریک Ùˆ مسخ ساخته اند . ولی رد پای آن ØŒ هم در شاهنامه Ùˆ هم در ادبیات ایران ØŒ باقی مانده است . از جمله داستان سیمرغ در منطق الطیر عطار ØŒ Ú©Ù‡ هر چند رنگ Ùˆ روی « عرÙانی Ùˆ تئولوژیکی » به خود گرÙته است ØŒ ولی یک اندیشه اجتماعی Ùˆ سیاسی ØŒ Ùˆ بالاخره همان « تئوری Øکومت » ایرانی بوده است . سیمرغ ØŒ در اصل ،« سئنا »خوانده میشده است Ú©Ù‡ به معنای « سه نای » میباشد، Ú©Ù‡ در واقع همان « نای ٠به » باشد . داستان سیمرغ یا سئنا در منطق الطیر چنین است Ú©Ù‡ مرغان، در جستجوی شاه خود هستند ØŒ Ùˆ هدهد را با « قرعه کشیدن » به « رهبری در جستجوی این شاه » بر میگزینند ØŒ Ùˆ باهمدیگر ØŒ شاه خود را میجویند ØŒ Ùˆ در پایان این جستجو است Ú©Ù‡ در Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ « همه باهم ØŒ همان شاه میباشند » Ú©Ù‡ میجسته اند . به عبارت دیگر ØŒ جامعه در جستجوی اصل Øکومترانی Ùˆ ساماندهی باهم ØŒ خود ØŒ شاه ØŒ یا خود ØŒ Øکومت میشوند . این اندیشه ØŒ چنانچه پنداشته میشود ØŒ یک تشبیه شاعرانه نیست ØŒ بلکه ریشه در اندیشگی ایرانیان در باره مسئله Øکومت دارد، Ú©Ù‡ به دو Ù…Ùهوم « بهمن Ùˆ ارتا »، یا « بهمن Ùˆ هما » باز میگردیده است ،و هما Ùˆ عنقاو ققنس Ùˆ پیروز، نامهای ٠دیگر سیمرغند . از اینگذشته واژه « شاه »، دارای معنای « نای » است . در کردی ØŒ هنوز به Ù†ÛŒ ،« شه Ø® » Ú¯Ùته میشود Ú©Ù‡ همان شاخ باشد Ùˆ شه خلان ØŒ نیزار Ùˆ نیستان است . Ùˆ در بلوچی هنوز به« شاخ »، « شاه» Ú¯Ùته میشود . نام دیگر بهمن یا «وهومن» ØŒ Ú©Ù‡ اصل خرد خندان Ùˆ خرد همپرس یا خرد دیالوگیست ØŒ « ارکمن = ارشمن » است، Ú©Ù‡ به معنای « اصل ارکه » است . « ارکه » Ú©Ù‡ اینهمانی با خرد دارد ØŒ اصل ساماندهی اجتماع Ùˆ اصل ساماندهی جهان است . این واژه ØŒ سپس در یونان ØŒ اصل Øکومت Ùˆ نظام شمرده شده است ØŒ Ùˆ در واژه های گوناگون ØŒ از جمله « مونارکی = مونارشی = سلطنت » ØŒ هیرارکی = هیرارشی ( سلسله مراتب ) ØŒ آنارکی ( نظام خود جوش از جامعه Ù€ جامعه بدون Øکومت ) ØŒ پاتریارشال ØŒ باقیمانده است . ارکه ØŒ معنائی متناظر با پسوند « -- کراسی » داشته است ØŒ Ú©Ù‡ در واژه دمو کراسی بکار برده میشود . در نائینی ØŒ « ارک » به Ù…Øور چرخ نخریسی Ú¯Ùته میشود Ú©Ù‡ پره های چرخ نخریسی ØŒ همه روی آن سوارند ØŒ Ùˆ Ù…Øور چرخ ØŒ نماد پیدایش همه پرتوها از یک اصل ØŒ Ùˆ نماد نظم دهندگی به جنبش، Ùˆ نماد پیدایش نخ است، وتار Ùˆ پود نخ ØŒ نماد ٠« همبستگی اجتماع » بوده است . این ارکه یا اصل سامانده ( = Øکومت ساز ) Ú©Ù‡ برابر با « اصل خرد = بهمن » است ØŒ Ùطرت یا طبیعت هر انسانی میباشد ØŒ Ùˆ در ژرÙای هر انسانی هست ØŒ Ùˆ « ارتا یا هما » Ú©Ù‡ اصل عدالت Ùˆ Øقوق Ùˆ قانون است ØŒ از این خرد بنیادی یا ارکه، یا از این بهمن ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . بهمن ØŒ نا پیداست ØŒ ولی در ارتا یا هما یا سیمرغ ØŒ نخستین پیدایش خود را Ù…ÛŒ یابد . Ùˆ چون این ارکه یا خرد مینوی ( خرد بنیادی = اَسنا خرد ) نا پیداست ØŒ باید آنرا « جÙست » Ùˆ در جستجوی همیشگی ØŒ تازه به تازه آنرا از نو یاÙت . در داستانهائی Ú©Ù‡ میان مردم متداول بوده است ØŒ هما ØŒ دختر بهمن شمرده میشود .به عبارت دیگر ØŒ عدالت Ùˆ قانون ØŒ دختر خردند . ÙˆØکومتی مطلوب مردمست Ú©Ù‡ از پیوند خرد مردمان Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ پدید آید ودر داستان متدوال میان مردم ØŒ بهمن با هما ( ارتا ) زناشوئی میکنند ØŒ Ùˆ از این زناشوئی ØŒ سلسله هخامنشی پیدایش Ù…ÛŒ یابد . به سخنی دیگر ØŒ Øکومت مطلوب مردم ØŒ Øکومتیست Ú©Ù‡ از سنتز خردورزی Ùˆ اصل عدالت Ùˆ قانون بوجود آید . اندیشه « پیدایش »، با اندیشه « خلقت ØŒ در ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری» Ùرق بسیار بزرگ دارد . پیدایش ØŒ جهان را، به دوبخش ناهمگوهر ØŒ پاره نمیکند . اصل پیدایش ØŒ Ùقط یک جهان را میشناسد . در اندیشه« خلقت » ØŒ نه تنها اÙلاه ØŒ جدا Ùˆ بریده از دنیا Ùˆ مخلوق Ùˆ انسان است ØŒ بلکه Øکومت نیز ØŒ جدا Ùˆ بریده از ملت Ùˆ جامعه است . در اندیشه « پیدایشی » ØŒ Øکومت از ملت ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ چنانچه خدا ( سیمرغ ) از مردمان ( جمع مرغان ) پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در پیدایش ØŒ Ùقط یک دنیا( گیتی ) وجود دارد . همانسان Ú©Ù‡ خدا Ùˆ Ø¢Ùریدگان Ùˆ مردمان، باهم آمیخته اند وهمگوهر Ùˆ برابرند ØŒ همانسان ØŒ Øکومت Ùˆ ملت باهم آمیخته Ùˆ یگانه اند . این داستان ØŒ بیان آنست Ú©Ù‡ هخامنشیها ØŒ Øکومتی بودند Ú©Ù‡ در آن ØŒ عدالت Ùˆ Øقوق Ùˆ قانون ØŒ از خرد بنیادی بهمنی ØŒ پیدایش یاÙته است ØŒ Ùˆ با ملت ØŒ آمیخته Ùˆ یگانه اند . این داستان ØŒ هیچ ربطی به تاریخ هخامنشیان ندارد . این داستان ØŒ یک واقعه تاریخی نبوده است ØŒ بلکه اسطوره ایست Ú©Ù‡ بیانگر Øقانیت Øکومت هخامنشی بوده است، Ùˆ نام« اردشیر» Ú©Ù‡ « ارتا خشتره »باشد ØŒ به معنای « Øکومت Ùˆ Øاکم استوار بر ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ( ارتا ) است . Ùˆ نام « اردشیرجان » ØŒ نام Ú¯Ù„ بستان اÙروز ( Ú¯Ù„ سرخ ) یا Ú¯Ù„ ٠سیمرغ یا ارتا Ùرورد ( روز نوزدهم ) بوده است . در جستجوی ارکه یا بهمن ØŒ سیمرغ یا ارتا ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . Øقوق Ùˆ عدالت Ùˆ قانون، از بهمن، یا « خرد بنیادی» در انسانها ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در درک این داستان ØŒ باید Ù…Ùهوم « خلقت Ùˆ الاه خالق » را از ذهن Ùˆ روان خود زدود . بهمن ØŒ «اصل میان بطور کلی» است . بهمن یا «خرد بنیادی» ØŒ میان هر انسانی هست . ولی چنانچه از خود واژه« میان » میتوان دید ØŒ میان ØŒ میدان میشود . میدان ØŒ همان واژه « میان maidhyana» است . میدان ØŒ در پیدایش ØŒ همان « میان » میماند . بهمن از میان میگسترد، Ùˆ در دور شدن از میان ØŒ همیشه میان میماند . همه جای جهان ØŒ به یک اندازه ØŒ اصالت دارد . خدا یا Øقیقت یا خرد بنیادی ØŒ در همه جا هست . دوری زمان Ùˆ مکان ØŒ دوری از اصل نیست . بر همین پایه ،« اندیشه برابری Ø¢Ùریننده با Ø¢Ùریده» استوار است . به همین علت ØŒ Øاکم Ùˆ رهبر Ùˆ شاه وخدا، برابر با مردمانند. Øاکم Ùˆ رهبر Ùˆ شاه Ùˆ خدا ØŒ Ùوق Ùˆ Ùراز مردم Ùˆ نابرابر با مردم نیستند . از این رو هست Ú©Ù‡ اهورامزدا در گاتا ØŒ برابر با امشاسپندانش هست ØŒ Ùقط او « نخست ØŒ میان برابران » است . همچنین سی Ùˆ سه خدایان زنخدائی ØŒ یا ردان اشون ØŒ همه باهم برابرند . در درک گاتا ØŒ باید این اندیشه را در پیش چشم Ùˆ خرد نگاه داشت . اینست Ú©Ù‡ بهمن ØŒ هم در میان هر انسانیست ØŒ Ùˆ هم در میان انسانهاست . همانسان Ú©Ù‡ در میان انسان ØŒ همه نیروها Ùˆ اندامهای انسان را باهم همآهنگ Ùˆ همبسته Ùˆ یک Ùرد میسازد ØŒ همانسان در میان انسانها ØŒ از راه همپرسی ( دیالوگ = باهم جستجو کردن ) از اÙراد ØŒ یک « اجتماع به هم پیوسته» میسازد . بهمن ØŒ اصل آشتی Ùˆ هارمونی ØŒ هم در Ùرد وهم در اجتماع هست . یک خرد بنیادیست Ú©Ù‡ هم شخصیت Ùرد را پدید میآورد، Ùˆ هم « ÙˆØدت اجتماعی » را . اینست Ú©Ù‡ جستجوی« ارکه» ØŒ یا جستجوی اصل سامانده ( سامان = Øکومت ØŒ سامان = نای ØŒ نییدن = ساماندهی. بانگ Ù†ÛŒ ØŒ همه را بسوی نظم میکشد ) ØŒ به « همآهنگی میان همه انسانها » میکشد ØŒ Ùˆ سیمرغ Ú©Ù‡ همان هما Ùˆ ارتا میباشد ØŒ از همه مردمان ØŒ زائیده Ùˆ روئیده Ùˆ جوشیده میشود . شاه را در تاریخ ایران ØŒ برای « شخص Øاکم Ùˆ رهبرنظامی » به کار برده اند ØŒ ولی در اصل، نام « سیمرغ یا ارتا یا هما » بوده است . واز آنجا Ú©Ù‡ شاهنامه ØŒ داستانهای پهلوانان سیمرغیست ( سام Ùˆ زال Ùˆ رستم..... ) شاهنامه = سیمرغ نامه خوانده شده است . هم ارتا در Ø´Ú©Ù„ « ارتا واهیشت = اردیبهشت » Ú©Ù‡ اینهمانی با روز سوم دارد ØŒ Ùˆ هم ارتا در Ø´Ú©Ù„ « ارتا Ùرورد » Ú©Ù‡ اینهمانی با روز نوزدهم دارد ØŒ نماد «خوشه» ØŒ یعنی « Ú©Ù„ Ùˆ همه » است . منزل سوم ماه Ú©Ù‡ اینهمانی با روز سوم دارد ØŒ نزد اهل Ùارس ØŒ بنا بر ابوریØان بیرونی این روز ØŒ ارتا خوشت نامیده میشده است، Ú©Ù‡ به معنای « ارتای خوشه » است ،و منزل سوم ماه ØŒ همان خوشه پروین است .در Ùرهنگ زنخدائی ایران ØŒ با قرار گرÙتن خوشه پروین در زهدان هلال ماه ØŒ جهان Ø¢Ùریده میشده است . این تصویر Ø¢Ùرینش جهان در آغاز بوده است . همچنین Ùروهر همه انسانها، به ارتا Ùرورد، باز میگشته است، Ùˆ در او، همه انسانها باهم آمیخته Ùˆ یگانه میشده اند . از این رو برخی اورا به غلط ØŒ ملک الموت خوانده اند . بازگشت Ùروهر انسانها به ارتا Ùرورد ØŒ عروسی وصال بوده است، Ùˆ ارتا Ùرورد ØŒ هیچ شباهتی با عزرائیل ندارد ØŒ چون او خدای جشن ساز است . ولی از این دو تصویر ارتا، میتوان دید Ú©Ù‡ دریکجا ØŒ تخم Ú©Ù„ Ø¢Ùرینش است، Ùˆ در جای دیگر ØŒ مجموعه تخم همه انسانهاست . به همین علت نیز در منطق الطیر عطار ØŒ همه سی مرغ ØŒ در جستجو ØŒ Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ باهم ØŒ سیمرغ یا شاهند . در نام « کرمانشاه » Ú©Ù‡ دراصل « گرما سین = قرماسین » بوده است ØŒ میتوان دید Ú©Ù‡ پسوند٠« سین » ØŒ تبدیل به « شاه » شده است . سین ØŒ همان سئنا یا سیمرغ ØŒ همان شاه است . سئنا به معنای « سه نای » است ØŒ Ùˆ سیمرغ هم در اصل، به معنای « سه مرغ » است . از تخم « سه تای یکتا » ØŒ 27منزل ماه میروید Ú©Ù‡ باهم سی روزند . سیمرغ ØŒ مجموعه همه تخمهای انسانها درØال گسترده Ú¯ÛŒ بوده است . اردیبهشت ØŒ همه جهان در Øال تخمست Ùˆ Ùروردین یا ارتا Ùرورد ØŒ همه انسانها در Øال گستردگی هستند . همه انسانها باهم ØŒ سیمرغ یا خدا بوده اند . خدا یا سیمرغ ØŒ خوشه همه انسانها بوده است . این مقدمات ØŒ نشان میدهد Ú©Ù‡ « Øکومت ØŒ باید از همه انسانها در اجتماع ØŒ از همه ملت ØŒ در کاربستن خرد جوینده Ùˆ آزماینده اشان ØŒ پیدایش یابد . این جامعه است Ú©Ù‡ در « به کار بستن خرد جوینده Ùˆ همپرسش » ØŒ Øکومت میشود . به سخنی دیگر ØŒ Øکومت ( = سامان ) ØŒ جامعه ایست Ú©Ù‡ در همپرسی خردهای مردمانش ØŒ به Ù…Ùهوم عدالت Ùˆ Øقوق Ùˆ قانون رسیده اند . ملت نمیرود در نجÙØŒ یا در واشنگتن ØŒ رهبرش یا شاهش Ùˆ یا Øکومتش را بیابد ØŒ بلکه میکوشد Ú©Ù‡ خودش ØŒ تبدیل به Øکومت یا شاه بشود . مسئله ØŒ زائیدن خود از خود است .مسئله ØŒ زائیدن Øکومت از ملت است . جامعه ØŒ خودش را در Øکومت ØŒ میزاید Ùˆ پدیدار میسازد . جامعه ØŒ خودش ØŒ در جستجوی ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ باهم ØŒ تبدیل به شاه یا Øکومت ( خشتره یا سامان ) میشود . همان « شهروندی Ú©Ù‡ اندام جامعه بود » ØŒ تبدیل به « شهروندی میشود Ú©Ù‡ اندام Øکومت است » .« شهروند اجتماع» ،« شهروند Øکومت» میگردد . انسان در جامعه ØŒ تØول به انسان در Øکومت Ù…ÛŒ یابد . جامعه Ùˆ Øکومت ØŒ در اندیشه « پیدایشی »، از هم جدا نیستند . در اندیشه ٠« خلقت » ØŒ امکان جداساختن « Øکومت از جامعه » هست . در این Ùضاهست Ú©Ù‡ میتوان شهروند را، از آن باز داشت Ú©Ù‡ از اندام اجتماع ØŒ تبدیل به « اندام Øکومت » گردد . واژه « شهروند » در Ùارسی ØŒ امروزه، هم ترجمه « بورگر یا بورژواbourgeois=buerger » ØŒ Ùˆ هم ترجمه « سیتوین citoyen » است . کار Ùبرد واژه شهروند ØŒ در Ùضای Ùرهنگی ایران ØŒ نماد تØول نقش اجتماعی Ùرد ØŒ به نقش سیاسی Ùرد انسانست . ولی بدون چنین Ùضائی ØŒ کار برد این واژه ØŒ گمراه سازنده Ùˆ Ùریبنده است . چون شهروند ØŒ بدون آن Ùرهنگ ØŒ انسانیست Ú©Ù‡ در جامعه رندگی میکند ØŒ Ùˆ امکان تبدیل شدن به اندام Øکومتی را ندارد . در لیبرالیسم نیز « شهروند » به معنای « بورژوا » ØŒ در جامعه بود ØŒ ولی جدا از Øکومت ØŒ واقعیت داشت . چنانچه در دوره خاندان پهلوی، Ùˆ همچنین در دوره Øکومت آخوندی اسلامی ØŒ شهروند ØŒ اندام جامعه بود ØŒ ولی اندام بریده از Øکومت بود. انسان ØŒ دوشقه شده بود .او، هنگامی ØŒ شهروند Øکومتیcitoyen است، Ú©Ù‡ Øکومت ساز Ùˆ قانون ساز Ùˆ Ø¢Ùریننده عدالت باشد . بریدگی Øکومت از جامعه ØŒ در هرÙرد٠انسانی باز تابیده میشود . او شهروند اجتماع میماند ØŒ Ùˆ از شهروندی Øکومت، بریده Ùˆ جدا ساخته میشود . در اجتماع ØŒ انسان ØŒ ØÙ‚ دارد ØŒ دنبال مناÙع شخصی Ùˆ خصوصیش برود ØŒ ولی ØÙ‚ ندارد در « Ø¢Ùریدن قانون Ùˆ نظام Ùˆ عدالت » ØŒ انباز Ùˆ همکار باشد . این گستره شهروندی ØŒ گستره ایست Ú©Ù‡ شهروند ØŒ ØÙ‚ ندارد گام درآن بگذارد . در دوره شاه ØŒ این گستره، از اصطلاØÛŒ Ú©Ù‡ برزبان مردم میآمد ØŒ مشخص میشد . به Ù…Øضی Ú©Ù‡ کسی میخواست وارد این گستره بشود ØŒ Ú¯Ùته میشد : « به من Ú†Ù‡ + به تو Ú†Ù‡ » . در دوره Øکومت اسلامی ØŒ این گستره را، شریعت Ùˆ Ùقه ØŒ غصب کرده است ØŒ Ùˆ ورود در آن ØŒ توهین به مقدسات اسلام Ùˆ ارزشهای اسلامیست . در Ùرهنگ ایران ØŒ واژه « شهر » ØŒ هم به معنای « جامعه »، Ùˆ هم به معنای « Øکومت » است . جامعه Ùˆ Øکومت ØŒ دو بخش بریده Ùˆ جدا از هم نیستند . Øکومت ØŒ از الله نیست، Ùˆ جامعه از دنیا . Øکومت ØŒ Ø±ÙˆØ Ù†ÛŒØ³ØªØŒ Ùˆ جامعه ØŒ جسم . Øکومت ØŒ به غایت رستگار ساختن مردم از گیتی ØŒ برای سعادت اخروی نیست . علت هم ØŒ همان« تØول یابی انسان در اجتماع» ØŒ به « انسان در Øکومت » است . انسان اجتماعی ØŒ میتواند انسان Øکومتی بشود . انسان در اجتماع ØŒ تخمه ایست Ú©Ù‡ میروید، Ùˆ در انسان Øکومتی ØŒ واقعیت Ù…ÛŒ یابد . انسان با خرد جوینده Ùˆ آزماینده اش ØŒ Ú©Ù‡ خرد کار بند خوانده میشود ØŒ در قانونگذاری Ùˆ نظام Øکومتی سازی ØŒ Ùˆ پدیدار سازی Øقوق سیاسی Ùˆ اقتصادی ØŒ شهروند میشود . شهروندی Ú©Ù‡ نمیتواند قانون بگزارد Ùˆ نمیتواند Øکومت مطلوب خرد خودش را بیاÙریند ØŒ شهروند کامل عیار نیست، Ùˆ نیمی از وجود اورا، از او بریده اند Ùˆ دور انداخته اند . ما با « نیمه انسان » کار داریم . از چنین شهروندی ØŒ خرد سامانده او ØŒ یعنی خرد بهمنی اش را دزدیده اند Ùˆ نابود ساخته اند . ایمان به الله Ùˆ شریعت ØŒ خرد بهمنی Ú©Ù‡ اصل ساماندهیست ØŒ از بین میبرد . موبدان Ùˆ شاهان ساسانی نیز، کوشیدند Ú©Ù‡ ملت را از Øکومت جدا سازند ØŒ Ùˆ راه Øکومت شدن ملت را ببندند ØŒ Ùˆ انسانها را در زندان « مناÙع خصوصی Ùˆ شخصی » اشان اسیر سازند ØŒ Ùˆ نگذارند Ú©Ù‡ در « اندیشیدن در مناÙع همگانی Ùˆ ساماندهی مناÙع همگانی » ØŒ به اوج واقعیت یابی انسانی خود برسند . این جدائی مداوم Øکومت از ملت ØŒ Ú©Ù‡ چیزی جز شقه ساختن انسان به دو نیمه است ØŒ سده هاست Ú©Ù‡ شهروند Øکومتی را، در ما سرکوب کرده است . همه از شاه گرÙته تا رعیت ØŒ از ولایت Ùقیه گرÙته تا ملت صغیر ØŒ همه در زندان مناÙع شخصی Ùˆ خصوصیشان ØŒ زندانی شده اند، Ùˆ به این زندان ØŒ خو گرÙته اند وسعادت خود را در کنج همین زندان میجویند . همه اÙراد ØŒ در اثر همین شکا٠خوردگی ØŒ چنان خود پرست شده اند، Ú©Ù‡ شخصیت Ùˆ موجودیت سیاسی Ùˆ Øکومتی خود را به Ú©Ù„ÛŒ از یاد برده اند . « به همه اندیشیدن ØŒ به همه سامان دادن ØŒ Ùˆ نگران زندگی همه بودن » ØŒ خویشکاری خدا Ùˆ موبدان Ùˆ آخوندها Ùˆ شاهان Ùˆ Øکام Ùˆ Øکومتها شمرده میشود . وبدینسان، ØÙ‚ Ùˆ توانائی Ù« به همه انسانها اندیشدن را » از Ùردخود، سلب کرده اند ØŒ Ùˆ در زندان « مناÙع خصوصی Ùˆ شخصی » ØŒ بهشت Ùˆ سعادت خیالی خود را میجویند، Ùˆ میپندارند Ú©Ù‡ تاءمین سعادت ،تنها یک کار خصوصی Ùردی است . در Øالیکه سعادت Ùردی ØŒ Ùˆ سعادت اجتماعی Ùˆ Øکومتی ØŒ به هم گره خورده اند . زیستن ØŒ همیشه « همزیستی » است . کام ØŒ همیشه « همکامی » است . درد ØŒ همیشه « همدردی » است . کسیکه از درد اجتماع ØŒ درد نمی برد ØŒ شهروند آن جامعه Ùˆ Øکومت نیست . باید به رÙع درد دیگران ØŒ Ùˆ به اÙزایش شادی دیگران اندیشید ØŒ تا شهروند شد. کسیکه این ØÙ‚ را از ما میگیرد ØŒ گوهر خرد ما را آزرده است . خویشکاری خردما ØŒ سامان دادن به اجتماع، Ùˆ نگران زندگانی همه بودن است . کسی شهروند میشود Ú©Ù‡ در قانونگذاری Ùˆ Ø¢Ùریدن نظام Øکومتی Ùˆ اقتصادی Ùˆ Øقوقی ØŒ انباز بشود
جمهوری ایرانی= مردÙمشاهی
...
منوچهرجمالی
« پیدایش٠Øکومت از ملت »
چگونه ملّت ، سیمرغ میشود؟
جمهوری ایرانی= مردÙمشاهی
«شــاه» در Ùرهنگ ایران
نام «جمهور ملّت » بوده است
همپرسی ( دیالوگ )، به معنای آنست که
مردمان با همدیگر،
بÙÙ† Ù« همزیستی Ùˆ ساماندهی »را میجویند
ما خواهان بناکردن جامعه Ùˆ Øکومت
بر پایه Ùرهنگ٠ایران هستیم
Ùرهنگ ایران ØŒ براین اصل استواراست Ú©Ù‡ مردمان ØŒ از هر قوم Ùˆ قبیله Ùˆ دین Ùˆ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ طبقه باشند، اراده کنند Ú©Ù‡ بر پایه خرد انسانی خودشان ØŒ با هم زندگی کنند، Ùˆ باهم، در باره بهبود زندگی اجتماع خود در این گیتی، بیاندیشند .« قداست جان انسان» ØŒ بر ترین اصل Ùرهنگ ایرانست ØŒ Ùˆ طبعا، نخستین اصل Øکومت نیز، اندیشیدن همه مردمان، در باره جستجوی شیوه های همزیستی است . Ùرهنگ ایران، در Ù¾ÛŒ آن نیست Ú©Ù‡ معلوم کند Ú©Ù‡ « دین یا مذهب یا ایدئولوژی، Ú©Ù‡ Øقیقت منØصر به Ùرد را دارد ØŒ کدامست، Ùˆ آنرا ترویج Ùˆ تثبیت کند، Ùˆ آنرا بنیاد جامعه Ùˆ Øکومت کند . چنین کاری ØŒ برضد Ù…Ùهوم خدای ایرانست، Ú©Ù‡ همگوهر انسانهاست . خدای ایران ØŒ اصل جویندگی Ùˆ پژوهندگی Ùˆ آزمودن ØŒ هست. از این رو ،گوهر انسان ØŒ اصل نوآوری Ùˆ ابداع Ùˆ ابتکار اجتماعیست ØŒ Ùˆ برضد تعیین ٠« دین Øقیقی یا مذهب Ùˆ ایدئولوژی Øقیقی است ». همزیستی اجتماعی ØŒ بر پایه خرد Ùمردمان استوار میباشد ØŒ Ú©Ù‡ برای پاسداری Ùˆ پرستاری از جان همه انسانها ØŒ باهم، میاندیشند . Ùرهنگ ایران ØŒ قداست جان را ØŒ سرچشمه ساماندهی اجتماع میداند . Ùرهنگ ایران ØŒ خرد را چشم جان Ùˆ زندگی میداند . خرد انسان ØŒ زاده از جان انسان در این گیتیست ،و طبعا خویشکاریش ØŒ پرورش Ùˆ نگاهداری زندگی همه مردمان بدون هیچگونه تبعیضی، در این گیتی است . خردی Ú©Ù‡ از زندگی میجوشد ØŒ اصل سامانده است . « سامان » ØŒ مانند « خشتره - Ú©Ù‡ همان شهر باشد » ØŒ به معنای « Øکومت » است . از خرد انسان است Ú©Ù‡ Øکومت Ùˆ نظام Ùˆ قانون ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در هر انسانی ØŒ خرد سامانده ØŒ یعنی خرد٠اجتماع ساز ØŒ Ùˆ Øکومت ساز، Ùˆ قانون ساز هست . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ خرد سامانده، یا « ارکه » ØŒ یعنی « اصل نظم » هست ØŒ در هر انسانی ØŒ تØوّل به « ارتا » Ù…ÛŒ یابد ØŒ Ú©Ù‡ همان «عدالت Ùˆ ØÙ‚ Ùˆ قانون» باشد . این بهمن است Ú©Ù‡ در چهره« ارتا» ØŒ آشکار میشود . به عبارت دیگر ØŒ ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ از خرد٠بنیادی انسان ØŒ پیدایش مییابد . همین بهمن Ú©Ù‡ خرد سامانده هر انسانی هست ØŒ در میان مردمان ØŒ تبدیل به اصل همپرسی Ùˆ همآهنگی Ùˆ همبستگی ØŒ میان ٠مردمان میگردد . همپرسی ØŒ همان دیالوگ است . انسان ØŒ دراصل ØŒ در رابطه همپرسی با خدا، قرار دارد، Ùˆ سراسر بینش او، از همپرسی مستقیم او با خدا ØŒ میروید . انسان ØŒ با خدا ØŒ دیالوگ میکند، Ùˆ برشالوده Ùاین Ù…Ùهوم ØŒ دیالوگ انسانها با همدیگر ،همان همپرسی انسانها با خدا شمرده بشمار میآید . Ùرهنگشهر، استوار بر« برابری مردمان» است ØŒ چون همه مردمان دارای یک جانند . همه مردمان ØŒ تخمه های درخت زندگی ØŒ یعنی خدایند Ú©Ù‡ «جانان» است . چون خرد ØŒ تراوش مستقیم از جان است ØŒ پس « جان Ùˆ خرد هر انسانی » مقدس است، Ùˆ هیچ قانونی Ùˆ هیچ قدرتی Ùˆ هیچ خدائی ØŒ ØÙ‚ ندارد Ú©Ù‡ جان Ùˆ خرد انسانی را بیازارد . گرÙتن آزادی از خرد در اندیشیدن ،آزردن جان Ùˆ Ù†ÙÛŒ اصالت انسانست، Ùˆ بدینسان ØŒ آزادی خرد انسان در اندیشیدن ØŒ در Ùرهنگ ایران ØŒ مقدس است . « شهریور»، Ú©Ù‡ هزاره ها ØŒ آرمان Øکومت ایرانیان بوده است ØŒ به معنای « Øکومت Ùˆ Øاکم برگزیده شده از خرد انسانها » است . Øکومت Ùˆ Øاکم، باید همیشه از نو ØŒ از خرد مردمان ØŒ برگزیده شوند ØŒ نه از« ایمانشان به این دین یا به آن مذهب» ØŒ Ú©Ù‡ دراندیشه٠تثبیت « Øقیقت واØد »، Ùˆ طبعا برضد طبیعت Ù٠جوینده Ùˆ آزماینده Ùˆ نوآور انسان هستند .در Ùرهنگ ایران ØŒ انسانها ØŒ دانه های« خوشه ای به هم پیوسته» هستند ØŒ Ùˆ این خوشه ØŒ خداست . اÙراد ØŒ در همبستگی به هم، در اثر همپرسی باهم ØŒ به همآهنگی باهم میرسند، یا بسخنی دیگر ØŒ خدا یا Øکومت میشوند . ÙˆØدت اجتماع ØŒ پیآیند دیالوگ انسانها در جستجوی شیوه زندگی باهمست ØŒ نه پیآیند٠« ایمان به یک رهبر، یا ایمان به یک مذهب یا یک آموزه Ùˆ کتاب مقدس ». بهمن Ùˆ ارتا Ú©Ù‡ بÙÙ† هر انسانی هستند ØŒ هردو ØŒ اصل ابداع Ùˆ نوآوری هستند . بدینسان ØŒ Ùرهنگ ایران ،که ریشه هزاران ساله در روان Ùˆ ضمیر ایرانیان دارد ØŒ تآسیس یک جامعه Ùˆ Øکومت نوآور را تضمین خواهد کرد . در Øالیکه ØŒ همه آرمانهای متعالی : مانند جامعه مدنی ØŒ Øقوق بشر ØŒ عدالت اجتماعی ØŒ مردمسالاری Ùˆ مدرنیسم Ú©Ù‡ روشنÙکران از غرب ØŒ رونوشت برمیدارند ØŒ هیچگونه ریشه ای در دین اسلام ندارد ØŒ چنانچه هیچگونه ریشه ای در مسیØیت Ùˆ یهودیت هم نداشته است . این آرمانها ØŒ در اثر بر انگیخته شدن مردمان غرب از Ùرهنگ یونان ،در نوآوری ØŒ پیدایش یاÙتند ØŒ ودر اثراین نوزائی یا Ùرشگرد ØŒ توانستند بنیاد جهان نوین خود را بگذارند . ما درپی همین Ùرشگرد ØŒ یا همین « تخمیراز بÙنمایه Ùرهنگ اصیل ایران» هستیم، تا جامعه Ùˆ Øکومت نوینی، از این Ùرشگرد Ùˆ جوانشوی ملت ØŒ پیدایش یابد .
« پیدایش٠Øکومت از ملت »
چگونه ملّت ، سیمرغ میشود؟
«شاه» در Ùرهنگ ایران، نام « ملّت » بوده است
Ùرهنگ ایران ØŒ این سر اندیشه را Ø¢Ùرید Ú©Ù‡ : Øکومت باید از ملت ØŒ پیدایش یابد . ما امروزه ØŒ معنای Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« پیدایش » را Ùراموش ساخته ایم . ولی هنوز در بلوچی ØŒ « پیدایش »، به معنای « زایش » است ØŒ واین، از معانی بنیادی « پیدایش » بوده است . Ùرهنگ سیاسی ایران ØŒ به ویژه ØŒ استوار بر اندیشه Ù« پیدایش » بوده است . Ùرهنگ ایران ØŒØ§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« سیاست» را بکار نمی برده است ØŒ بلکه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« جهان آرائی » را بکار میبرده است ØŒ Ú©Ù‡ به معناÙÛŒ « گیتی آرائی » است ØŒ Ùˆ به هیچ روی ØŒ راستای « جهانگیری » ندارد . هرکسی Ùˆ جامعه ای در گیتی ØŒ میتواند میهن Ùˆ ده Ùˆ روستا Ùˆ کشور خود را بیاراید ØŒ واین جهان آرائیست . همچنین به « Øکومت » ØŒ هم « خشتره » وهم « سامان » Ú¯Ùته میشده است . همانسان Ú©Ù‡ خشتره ØŒ به معنای « شهر» هست ØŒ سامان نیز به معنای « شهر » هست . در مخزن الادویه ØŒ دیده میشود که« سامان» ØŒ به معنای « نای » است . به همین علت، به رهبری کردن Ùˆ Øکومت کردن ،هخامنشی ها ،« نییدن» میگÙته اند . با نوای نای ØŒ انسانها ØŒ سامان Ù…ÛŒ یابند . Øکومت کردن ØŒ باید گوهر کششی موسیقائی داشته باشد . Øکومت کردن ØŒ سامانیدن است . جهان آرائی ØŒ «نظم دادن به جامعه» Ùˆ «زیباساختن جامعه» است . نظم Ùˆ سامان ØŒ از نواختن Ù†ÛŒ ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . سیمرغ که« ارتا Ùرورد» یا Ùروردین باشد ØŒ « نای ٠بÙÙÙ‡ » نیز خوانده میشده است . دخترش نیز Ú©Ù‡ « رام » خوانده میشده است ØŒ « رام جیت » خوانده میشده است ØŒ چون جیت یا چیت یا شیت ØŒ معنای نای دارد، Ùˆ این خدا ØŒ رام Ù†ÛŒ نواز، یا زÙهره Ù†ÛŒ نواز است .
در شاهنامه ØŒ Ú¯Ùتار نخست Ú©Ù‡ در باره « Ø¢Ùرینش عالم » است ØŒ Ú¯Ùتگو از « پیدایش جهان » است ØŒ نه از « خلق جهان » با امر الاهی قدرتمند . هر بخشی از جهان ØŒ از بخش دیگر میزاید ØŒ میروید ØŒ میجوشد ØŒ بر میآید Ùˆ بر میدمد . از آنجا Ú©Ù‡ زن، همگوهر« نای» شمرده میشده است ØŒ به زن) دوشیزه )Ùˆ نای ØŒ هردو ØŒ « کنیا ;kanyaa» Ú¯Ùته میشده است ( واژه های کنیز Ùˆ کنشت Ùˆ کنیسه از همین ریشه مشتق شده اند . کنشت Ùˆ کنیسه ØŒ نیایشگاههای این زنخدا بوده اند )ØŒ Ùˆ زائیدن ØŒ متناظر با نواختن Ù†ÛŒ Ùˆ جشن ( یزنا = یسنا = جشن ) بوده است . آهنگ Ùˆ سرود Ù†ÛŒ ØŒ همانند کودک ØŒ پیدایش از نای شمرده میشدند . پیدایش جهان ØŒ جشن است . جهان آرائی یا Øکومت ( سامان Ùˆ خشتره ) نیز بر پایه همین اندیشه « پیدایش » استوار بوده است . چنانچه « خشتری » به معنای « زن » است . Ùقط در دوره چیرگی ٠ساسانیان ØŒ موبدان زرتشتی ØŒ این اندیشه پیدایش را Ú©ÙˆÙته اند، Ùˆ تاریک Ùˆ مسخ ساخته اند . ولی رد پای آن ØŒ هم در شاهنامه Ùˆ هم در ادبیات ایران ØŒ باقی مانده است . از جمله داستان سیمرغ در منطق الطیر عطار ØŒ Ú©Ù‡ هر چند رنگ Ùˆ روی « عرÙانی Ùˆ تئولوژیکی » به خود گرÙته است ØŒ ولی یک اندیشه اجتماعی Ùˆ سیاسی ØŒ Ùˆ بالاخره همان « تئوری Øکومت » ایرانی بوده است . سیمرغ ØŒ در اصل ،« سئنا »خوانده میشده است Ú©Ù‡ به معنای « سه نای » میباشد، Ú©Ù‡ در واقع همان « نای ٠به » باشد . داستان سیمرغ یا سئنا در منطق الطیر چنین است Ú©Ù‡ مرغان، در جستجوی شاه خود هستند ØŒ Ùˆ هدهد را با « قرعه کشیدن » به « رهبری در جستجوی این شاه » بر میگزینند ØŒ Ùˆ باهمدیگر ØŒ شاه خود را میجویند ØŒ Ùˆ در پایان این جستجو است Ú©Ù‡ در Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ « همه باهم ØŒ همان شاه میباشند » Ú©Ù‡ میجسته اند . به عبارت دیگر ØŒ جامعه در جستجوی اصل Øکومترانی Ùˆ ساماندهی باهم ØŒ خود ØŒ شاه ØŒ یا خود ØŒ Øکومت میشوند . این اندیشه ØŒ چنانچه پنداشته میشود ØŒ یک تشبیه شاعرانه نیست ØŒ بلکه ریشه در اندیشگی ایرانیان در باره مسئله Øکومت دارد، Ú©Ù‡ به دو Ù…Ùهوم « بهمن Ùˆ ارتا »، یا « بهمن Ùˆ هما » باز میگردیده است ،و هما Ùˆ عنقاو ققنس Ùˆ پیروز، نامهای ٠دیگر سیمرغند . از اینگذشته واژه « شاه »، دارای معنای « نای » است . در کردی ØŒ هنوز به Ù†ÛŒ ،« شه Ø® » Ú¯Ùته میشود Ú©Ù‡ همان شاخ باشد Ùˆ شه خلان ØŒ نیزار Ùˆ نیستان است . Ùˆ در بلوچی هنوز به« شاخ »، « شاه» Ú¯Ùته میشود . نام دیگر بهمن یا «وهومن» ØŒ Ú©Ù‡ اصل خرد خندان Ùˆ خرد همپرس یا خرد دیالوگیست ØŒ « ارکمن = ارشمن » است، Ú©Ù‡ به معنای « اصل ارکه » است . « ارکه » Ú©Ù‡ اینهمانی با خرد دارد ØŒ اصل ساماندهی اجتماع Ùˆ اصل ساماندهی جهان است . این واژه ØŒ سپس در یونان ØŒ اصل Øکومت Ùˆ نظام شمرده شده است ØŒ Ùˆ در واژه های گوناگون ØŒ از جمله « مونارکی = مونارشی = سلطنت » ØŒ هیرارکی = هیرارشی ( سلسله مراتب ) ØŒ آنارکی ( نظام خود جوش از جامعه Ù€ جامعه بدون Øکومت ) ØŒ پاتریارشال ØŒ باقیمانده است . ارکه ØŒ معنائی متناظر با پسوند « -- کراسی » داشته است ØŒ Ú©Ù‡ در واژه دمو کراسی بکار برده میشود . در نائینی ØŒ « ارک » به Ù…Øور چرخ نخریسی Ú¯Ùته میشود Ú©Ù‡ پره های چرخ نخریسی ØŒ همه روی آن سوارند ØŒ Ùˆ Ù…Øور چرخ ØŒ نماد پیدایش همه پرتوها از یک اصل ØŒ Ùˆ نماد نظم دهندگی به جنبش، Ùˆ نماد پیدایش نخ است، وتار Ùˆ پود نخ ØŒ نماد ٠« همبستگی اجتماع » بوده است . این ارکه یا اصل سامانده ( = Øکومت ساز ) Ú©Ù‡ برابر با « اصل خرد = بهمن » است ØŒ Ùطرت یا طبیعت هر انسانی میباشد ØŒ Ùˆ در ژرÙای هر انسانی هست ØŒ Ùˆ « ارتا یا هما » Ú©Ù‡ اصل عدالت Ùˆ Øقوق Ùˆ قانون است ØŒ از این خرد بنیادی یا ارکه، یا از این بهمن ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . بهمن ØŒ نا پیداست ØŒ ولی در ارتا یا هما یا سیمرغ ØŒ نخستین پیدایش خود را Ù…ÛŒ یابد . Ùˆ چون این ارکه یا خرد مینوی ( خرد بنیادی = اَسنا خرد ) نا پیداست ØŒ باید آنرا « جÙست » Ùˆ در جستجوی همیشگی ØŒ تازه به تازه آنرا از نو یاÙت . در داستانهائی Ú©Ù‡ میان مردم متداول بوده است ØŒ هما ØŒ دختر بهمن شمرده میشود .به عبارت دیگر ØŒ عدالت Ùˆ قانون ØŒ دختر خردند . ÙˆØکومتی مطلوب مردمست Ú©Ù‡ از پیوند خرد مردمان Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ پدید آید ودر داستان متدوال میان مردم ØŒ بهمن با هما ( ارتا ) زناشوئی میکنند ØŒ Ùˆ از این زناشوئی ØŒ سلسله هخامنشی پیدایش Ù…ÛŒ یابد . به سخنی دیگر ØŒ Øکومت مطلوب مردم ØŒ Øکومتیست Ú©Ù‡ از سنتز خردورزی Ùˆ اصل عدالت Ùˆ قانون بوجود آید . اندیشه « پیدایش »، با اندیشه « خلقت ØŒ در ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری» Ùرق بسیار بزرگ دارد . پیدایش ØŒ جهان را، به دوبخش ناهمگوهر ØŒ پاره نمیکند . اصل پیدایش ØŒ Ùقط یک جهان را میشناسد . در اندیشه« خلقت » ØŒ نه تنها اÙلاه ØŒ جدا Ùˆ بریده از دنیا Ùˆ مخلوق Ùˆ انسان است ØŒ بلکه Øکومت نیز ØŒ جدا Ùˆ بریده از ملت Ùˆ جامعه است . در اندیشه « پیدایشی » ØŒ Øکومت از ملت ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ چنانچه خدا ( سیمرغ ) از مردمان ( جمع مرغان ) پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در پیدایش ØŒ Ùقط یک دنیا( گیتی ) وجود دارد . همانسان Ú©Ù‡ خدا Ùˆ Ø¢Ùریدگان Ùˆ مردمان، باهم آمیخته اند وهمگوهر Ùˆ برابرند ØŒ همانسان ØŒ Øکومت Ùˆ ملت باهم آمیخته Ùˆ یگانه اند . این داستان ØŒ بیان آنست Ú©Ù‡ هخامنشیها ØŒ Øکومتی بودند Ú©Ù‡ در آن ØŒ عدالت Ùˆ Øقوق Ùˆ قانون ØŒ از خرد بنیادی بهمنی ØŒ پیدایش یاÙته است ØŒ Ùˆ با ملت ØŒ آمیخته Ùˆ یگانه اند . این داستان ØŒ هیچ ربطی به تاریخ هخامنشیان ندارد . این داستان ØŒ یک واقعه تاریخی نبوده است ØŒ بلکه اسطوره ایست Ú©Ù‡ بیانگر Øقانیت Øکومت هخامنشی بوده است، Ùˆ نام« اردشیر» Ú©Ù‡ « ارتا خشتره »باشد ØŒ به معنای « Øکومت Ùˆ Øاکم استوار بر ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ( ارتا ) است . Ùˆ نام « اردشیرجان » ØŒ نام Ú¯Ù„ بستان اÙروز ( Ú¯Ù„ سرخ ) یا Ú¯Ù„ ٠سیمرغ یا ارتا Ùرورد ( روز نوزدهم ) بوده است . در جستجوی ارکه یا بهمن ØŒ سیمرغ یا ارتا ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . Øقوق Ùˆ عدالت Ùˆ قانون، از بهمن، یا « خرد بنیادی» در انسانها ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در درک این داستان ØŒ باید Ù…Ùهوم « خلقت Ùˆ الاه خالق » را از ذهن Ùˆ روان خود زدود . بهمن ØŒ «اصل میان بطور کلی» است . بهمن یا «خرد بنیادی» ØŒ میان هر انسانی هست . ولی چنانچه از خود واژه« میان » میتوان دید ØŒ میان ØŒ میدان میشود . میدان ØŒ همان واژه « میان maidhyana» است . میدان ØŒ در پیدایش ØŒ همان « میان » میماند . بهمن از میان میگسترد، Ùˆ در دور شدن از میان ØŒ همیشه میان میماند . همه جای جهان ØŒ به یک اندازه ØŒ اصالت دارد . خدا یا Øقیقت یا خرد بنیادی ØŒ در همه جا هست . دوری زمان Ùˆ مکان ØŒ دوری از اصل نیست . بر همین پایه ،« اندیشه برابری Ø¢Ùریننده با Ø¢Ùریده» استوار است . به همین علت ØŒ Øاکم Ùˆ رهبر Ùˆ شاه وخدا، برابر با مردمانند. Øاکم Ùˆ رهبر Ùˆ شاه Ùˆ خدا ØŒ Ùوق Ùˆ Ùراز مردم Ùˆ نابرابر با مردم نیستند . از این رو هست Ú©Ù‡ اهورامزدا در گاتا ØŒ برابر با امشاسپندانش هست ØŒ Ùقط او « نخست ØŒ میان برابران » است . همچنین سی Ùˆ سه خدایان زنخدائی ØŒ یا ردان اشون ØŒ همه باهم برابرند . در درک گاتا ØŒ باید این اندیشه را در پیش چشم Ùˆ خرد نگاه داشت . اینست Ú©Ù‡ بهمن ØŒ هم در میان هر انسانیست ØŒ Ùˆ هم در میان انسانهاست . همانسان Ú©Ù‡ در میان انسان ØŒ همه نیروها Ùˆ اندامهای انسان را باهم همآهنگ Ùˆ همبسته Ùˆ یک Ùرد میسازد ØŒ همانسان در میان انسانها ØŒ از راه همپرسی ( دیالوگ = باهم جستجو کردن ) از اÙراد ØŒ یک « اجتماع به هم پیوسته» میسازد . بهمن ØŒ اصل آشتی Ùˆ هارمونی ØŒ هم در Ùرد وهم در اجتماع هست . یک خرد بنیادیست Ú©Ù‡ هم شخصیت Ùرد را پدید میآورد، Ùˆ هم « ÙˆØدت اجتماعی » را . اینست Ú©Ù‡ جستجوی« ارکه» ØŒ یا جستجوی اصل سامانده ( سامان = Øکومت ØŒ سامان = نای ØŒ نییدن = ساماندهی. بانگ Ù†ÛŒ ØŒ همه را بسوی نظم میکشد ) ØŒ به « همآهنگی میان همه انسانها » میکشد ØŒ Ùˆ سیمرغ Ú©Ù‡ همان هما Ùˆ ارتا میباشد ØŒ از همه مردمان ØŒ زائیده Ùˆ روئیده Ùˆ جوشیده میشود . شاه را در تاریخ ایران ØŒ برای « شخص Øاکم Ùˆ رهبرنظامی » به کار برده اند ØŒ ولی در اصل، نام « سیمرغ یا ارتا یا هما » بوده است . واز آنجا Ú©Ù‡ شاهنامه ØŒ داستانهای پهلوانان سیمرغیست ( سام Ùˆ زال Ùˆ رستم..... ) شاهنامه = سیمرغ نامه خوانده شده است . هم ارتا در Ø´Ú©Ù„ « ارتا واهیشت = اردیبهشت » Ú©Ù‡ اینهمانی با روز سوم دارد ØŒ Ùˆ هم ارتا در Ø´Ú©Ù„ « ارتا Ùرورد » Ú©Ù‡ اینهمانی با روز نوزدهم دارد ØŒ نماد «خوشه» ØŒ یعنی « Ú©Ù„ Ùˆ همه » است . منزل سوم ماه Ú©Ù‡ اینهمانی با روز سوم دارد ØŒ نزد اهل Ùارس ØŒ بنا بر ابوریØان بیرونی این روز ØŒ ارتا خوشت نامیده میشده است، Ú©Ù‡ به معنای « ارتای خوشه » است ،و منزل سوم ماه ØŒ همان خوشه پروین است .در Ùرهنگ زنخدائی ایران ØŒ با قرار گرÙتن خوشه پروین در زهدان هلال ماه ØŒ جهان Ø¢Ùریده میشده است . این تصویر Ø¢Ùرینش جهان در آغاز بوده است . همچنین Ùروهر همه انسانها، به ارتا Ùرورد، باز میگشته است، Ùˆ در او، همه انسانها باهم آمیخته Ùˆ یگانه میشده اند . از این رو برخی اورا به غلط ØŒ ملک الموت خوانده اند . بازگشت Ùروهر انسانها به ارتا Ùرورد ØŒ عروسی وصال بوده است، Ùˆ ارتا Ùرورد ØŒ هیچ شباهتی با عزرائیل ندارد ØŒ چون او خدای جشن ساز است . ولی از این دو تصویر ارتا، میتوان دید Ú©Ù‡ دریکجا ØŒ تخم Ú©Ù„ Ø¢Ùرینش است، Ùˆ در جای دیگر ØŒ مجموعه تخم همه انسانهاست . به همین علت نیز در منطق الطیر عطار ØŒ همه سی مرغ ØŒ در جستجو ØŒ Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ باهم ØŒ سیمرغ یا شاهند . در نام « کرمانشاه » Ú©Ù‡ دراصل « گرما سین = قرماسین » بوده است ØŒ میتوان دید Ú©Ù‡ پسوند٠« سین » ØŒ تبدیل به « شاه » شده است . سین ØŒ همان سئنا یا سیمرغ ØŒ همان شاه است . سئنا به معنای « سه نای » است ØŒ Ùˆ سیمرغ هم در اصل، به معنای « سه مرغ » است . از تخم « سه تای یکتا » ØŒ 27منزل ماه میروید Ú©Ù‡ باهم سی روزند . سیمرغ ØŒ مجموعه همه تخمهای انسانها درØال گسترده Ú¯ÛŒ بوده است . اردیبهشت ØŒ همه جهان در Øال تخمست Ùˆ Ùروردین یا ارتا Ùرورد ØŒ همه انسانها در Øال گستردگی هستند . همه انسانها باهم ØŒ سیمرغ یا خدا بوده اند . خدا یا سیمرغ ØŒ خوشه همه انسانها بوده است . این مقدمات ØŒ نشان میدهد Ú©Ù‡ « Øکومت ØŒ باید از همه انسانها در اجتماع ØŒ از همه ملت ØŒ در کاربستن خرد جوینده Ùˆ آزماینده اشان ØŒ پیدایش یابد . این جامعه است Ú©Ù‡ در « به کار بستن خرد جوینده Ùˆ همپرسش » ØŒ Øکومت میشود . به سخنی دیگر ØŒ Øکومت ( = سامان ) ØŒ جامعه ایست Ú©Ù‡ در همپرسی خردهای مردمانش ØŒ به Ù…Ùهوم عدالت Ùˆ Øقوق Ùˆ قانون رسیده اند . ملت نمیرود در نجÙØŒ یا در واشنگتن ØŒ رهبرش یا شاهش Ùˆ یا Øکومتش را بیابد ØŒ بلکه میکوشد Ú©Ù‡ خودش ØŒ تبدیل به Øکومت یا شاه بشود . مسئله ØŒ زائیدن خود از خود است .مسئله ØŒ زائیدن Øکومت از ملت است . جامعه ØŒ خودش را در Øکومت ØŒ میزاید Ùˆ پدیدار میسازد . جامعه ØŒ خودش ØŒ در جستجوی ØÙ‚ Ùˆ عدالت Ùˆ قانون ØŒ باهم ØŒ تبدیل به شاه یا Øکومت ( خشتره یا سامان ) میشود . همان « شهروندی Ú©Ù‡ اندام جامعه بود » ØŒ تبدیل به « شهروندی میشود Ú©Ù‡ اندام Øکومت است » .« شهروند اجتماع» ،« شهروند Øکومت» میگردد . انسان در جامعه ØŒ تØول به انسان در Øکومت Ù…ÛŒ یابد . جامعه Ùˆ Øکومت ØŒ در اندیشه « پیدایشی »، از هم جدا نیستند . در اندیشه ٠« خلقت » ØŒ امکان جداساختن « Øکومت از جامعه » هست . در این Ùضاهست Ú©Ù‡ میتوان شهروند را، از آن باز داشت Ú©Ù‡ از اندام اجتماع ØŒ تبدیل به « اندام Øکومت » گردد . واژه « شهروند » در Ùارسی ØŒ امروزه، هم ترجمه « بورگر یا بورژواbourgeois=buerger » ØŒ Ùˆ هم ترجمه « سیتوین citoyen » است . کار Ùبرد واژه شهروند ØŒ در Ùضای Ùرهنگی ایران ØŒ نماد تØول نقش اجتماعی Ùرد ØŒ به نقش سیاسی Ùرد انسانست . ولی بدون چنین Ùضائی ØŒ کار برد این واژه ØŒ گمراه سازنده Ùˆ Ùریبنده است . چون شهروند ØŒ بدون آن Ùرهنگ ØŒ انسانیست Ú©Ù‡ در جامعه رندگی میکند ØŒ Ùˆ امکان تبدیل شدن به اندام Øکومتی را ندارد . در لیبرالیسم نیز « شهروند » به معنای « بورژوا » ØŒ در جامعه بود ØŒ ولی جدا از Øکومت ØŒ واقعیت داشت . چنانچه در دوره خاندان پهلوی، Ùˆ همچنین در دوره Øکومت آخوندی اسلامی ØŒ شهروند ØŒ اندام جامعه بود ØŒ ولی اندام بریده از Øکومت بود. انسان ØŒ دوشقه شده بود .او، هنگامی ØŒ شهروند Øکومتیcitoyen است، Ú©Ù‡ Øکومت ساز Ùˆ قانون ساز Ùˆ Ø¢Ùریننده عدالت باشد . بریدگی Øکومت از جامعه ØŒ در هرÙرد٠انسانی باز تابیده میشود . او شهروند اجتماع میماند ØŒ Ùˆ از شهروندی Øکومت، بریده Ùˆ جدا ساخته میشود . در اجتماع ØŒ انسان ØŒ ØÙ‚ دارد ØŒ دنبال مناÙع شخصی Ùˆ خصوصیش برود ØŒ ولی ØÙ‚ ندارد در « Ø¢Ùریدن قانون Ùˆ نظام Ùˆ عدالت » ØŒ انباز Ùˆ همکار باشد . این گستره شهروندی ØŒ گستره ایست Ú©Ù‡ شهروند ØŒ ØÙ‚ ندارد گام درآن بگذارد . در دوره شاه ØŒ این گستره، از اصطلاØÛŒ Ú©Ù‡ برزبان مردم میآمد ØŒ مشخص میشد . به Ù…Øضی Ú©Ù‡ کسی میخواست وارد این گستره بشود ØŒ Ú¯Ùته میشد : « به من Ú†Ù‡ + به تو Ú†Ù‡ » . در دوره Øکومت اسلامی ØŒ این گستره را، شریعت Ùˆ Ùقه ØŒ غصب کرده است ØŒ Ùˆ ورود در آن ØŒ توهین به مقدسات اسلام Ùˆ ارزشهای اسلامیست . در Ùرهنگ ایران ØŒ واژه « شهر » ØŒ هم به معنای « جامعه »، Ùˆ هم به معنای « Øکومت » است . جامعه Ùˆ Øکومت ØŒ دو بخش بریده Ùˆ جدا از هم نیستند . Øکومت ØŒ از الله نیست، Ùˆ جامعه از دنیا . Øکومت ØŒ Ø±ÙˆØ Ù†ÛŒØ³ØªØŒ Ùˆ جامعه ØŒ جسم . Øکومت ØŒ به غایت رستگار ساختن مردم از گیتی ØŒ برای سعادت اخروی نیست . علت هم ØŒ همان« تØول یابی انسان در اجتماع» ØŒ به « انسان در Øکومت » است . انسان اجتماعی ØŒ میتواند انسان Øکومتی بشود . انسان در اجتماع ØŒ تخمه ایست Ú©Ù‡ میروید، Ùˆ در انسان Øکومتی ØŒ واقعیت Ù…ÛŒ یابد . انسان با خرد جوینده Ùˆ آزماینده اش ØŒ Ú©Ù‡ خرد کار بند خوانده میشود ØŒ در قانونگذاری Ùˆ نظام Øکومتی سازی ØŒ Ùˆ پدیدار سازی Øقوق سیاسی Ùˆ اقتصادی ØŒ شهروند میشود . شهروندی Ú©Ù‡ نمیتواند قانون بگزارد Ùˆ نمیتواند Øکومت مطلوب خرد خودش را بیاÙریند ØŒ شهروند کامل عیار نیست، Ùˆ نیمی از وجود اورا، از او بریده اند Ùˆ دور انداخته اند . ما با « نیمه انسان » کار داریم . از چنین شهروندی ØŒ خرد سامانده او ØŒ یعنی خرد بهمنی اش را دزدیده اند Ùˆ نابود ساخته اند . ایمان به الله Ùˆ شریعت ØŒ خرد بهمنی Ú©Ù‡ اصل ساماندهیست ØŒ از بین میبرد . موبدان Ùˆ شاهان ساسانی نیز، کوشیدند Ú©Ù‡ ملت را از Øکومت جدا سازند ØŒ Ùˆ راه Øکومت شدن ملت را ببندند ØŒ Ùˆ انسانها را در زندان « مناÙع خصوصی Ùˆ شخصی » اشان اسیر سازند ØŒ Ùˆ نگذارند Ú©Ù‡ در « اندیشیدن در مناÙع همگانی Ùˆ ساماندهی مناÙع همگانی » ØŒ به اوج واقعیت یابی انسانی خود برسند . این جدائی مداوم Øکومت از ملت ØŒ Ú©Ù‡ چیزی جز شقه ساختن انسان به دو نیمه است ØŒ سده هاست Ú©Ù‡ شهروند Øکومتی را، در ما سرکوب کرده است . همه از شاه گرÙته تا رعیت ØŒ از ولایت Ùقیه گرÙته تا ملت صغیر ØŒ همه در زندان مناÙع شخصی Ùˆ خصوصیشان ØŒ زندانی شده اند، Ùˆ به این زندان ØŒ خو گرÙته اند وسعادت خود را در کنج همین زندان میجویند . همه اÙراد ØŒ در اثر همین شکا٠خوردگی ØŒ چنان خود پرست شده اند، Ú©Ù‡ شخصیت Ùˆ موجودیت سیاسی Ùˆ Øکومتی خود را به Ú©Ù„ÛŒ از یاد برده اند . « به همه اندیشیدن ØŒ به همه سامان دادن ØŒ Ùˆ نگران زندگی همه بودن » ØŒ خویشکاری خدا Ùˆ موبدان Ùˆ آخوندها Ùˆ شاهان Ùˆ Øکام Ùˆ Øکومتها شمرده میشود . وبدینسان، ØÙ‚ Ùˆ توانائی Ù« به همه انسانها اندیشدن را » از Ùردخود، سلب کرده اند ØŒ Ùˆ در زندان « مناÙع خصوصی Ùˆ شخصی » ØŒ بهشت Ùˆ سعادت خیالی خود را میجویند، Ùˆ میپندارند Ú©Ù‡ تاءمین سعادت ،تنها یک کار خصوصی Ùردی است . در Øالیکه سعادت Ùردی ØŒ Ùˆ سعادت اجتماعی Ùˆ Øکومتی ØŒ به هم گره خورده اند . زیستن ØŒ همیشه « همزیستی » است . کام ØŒ همیشه « همکامی » است . درد ØŒ همیشه « همدردی » است . کسیکه از درد اجتماع ØŒ درد نمی برد ØŒ شهروند آن جامعه Ùˆ Øکومت نیست . باید به رÙع درد دیگران ØŒ Ùˆ به اÙزایش شادی دیگران اندیشید ØŒ تا شهروند شد. کسیکه این ØÙ‚ را از ما میگیرد ØŒ گوهر خرد ما را آزرده است . خویشکاری خردما ØŒ سامان دادن به اجتماع، Ùˆ نگران زندگانی همه بودن است . کسی شهروند میشود Ú©Ù‡ در قانونگذاری Ùˆ Ø¢Ùریدن نظام Øکومتی Ùˆ اقتصادی Ùˆ Øقوقی ØŒ انباز بشود