شعري از مهدي مرادي
يک شعر از مهدی مرادی
بعضی از ما
بعضی از ما
صورت هايی پوشيده از ابر داشتيم
هر جا که بوديم
همه ما را
با انگشت به هم نشان می
دادند
يک بار هم که خواستيم
اين ابر ها را
از صورتمان بتکانيم
ترسيديم
آب
از ØØ¯ÙˆØ¯ واقعيت سرريز کند
بعضی از ما
همان کسانی بوديم
که اصلا قرار نبود
هيچ وقت
قدم به اين برهوت بگذارند
بعضی از ما
بعضی از ما
صورت هايی پوشيده از ابر داشتيم
هر جا که بوديم
همه ما را
با انگشت به هم نشان می
دادند
يک بار هم که خواستيم
اين ابر ها را
از صورتمان بتکانيم
ترسيديم
آب
از ØØ¯ÙˆØ¯ واقعيت سرريز کند
بعضی از ما
همان کسانی بوديم
که اصلا قرار نبود
هيچ وقت
قدم به اين برهوت بگذارند