دارم بوی پدرم را می دهمM.Mohamadi
(Ø·Ø±Ø 1 )
مسعود Ù…ØÙ…دی
خاله خرسه
چقدر رو سÙيد مي شد
از دوستيت با من
دور از لاك هاي سياه ٠صØÙŠØ گير
.
اگر روزنامه ها شب پخش ميشدند

دارم بوی پدرم را می دهم
بی هیچ موی سÙیدي
سیاه سیاهم.
من ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ مادرم نیستم
در اولین روز تولدم
Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… زیر پای جماعتی
Ú©Ù‡ آبستن Ùکر های خودشان هستند
تا تضمین بقایشان باشم.
هیچگاه بزرگ نخواهد شد
کودکی که
دست گهوارهای میجنباندش
باوعده شیری که
طعم تلخ تتن سیگار می دهد.
در بیست و دومین سال بچگیم
بی هیچ موی سÙیدی
دارم بوی پدرم را میدهم.
.................................................................................
(Ø·Ø±Ø 2)
Ú©Ù…ÛŒ Ùکر Ù…ÛŒ کنم
لبهایم همدیگر را Ù…ÛŒ ÙØ´Ø§Ø±Ù†Ø¯
شانه هایم با ØØ³ÛŒ میروند بالا
کلمات می لنگند
پای خودکار Ù…ÛŒ خورد به خط کاغظ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯
تو را، نمی توان نوشت!!!
مسعود Ù…ØÙ…دی
خاله خرسه
چقدر رو سÙيد مي شد
از دوستيت با من
دور از لاك هاي سياه ٠صØÙŠØ گير
.
اگر روزنامه ها شب پخش ميشدند

دارم بوی پدرم را می دهم
بی هیچ موی سÙیدي
سیاه سیاهم.
من ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ مادرم نیستم
در اولین روز تولدم
Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… زیر پای جماعتی
Ú©Ù‡ آبستن Ùکر های خودشان هستند
تا تضمین بقایشان باشم.
هیچگاه بزرگ نخواهد شد
کودکی که
دست گهوارهای میجنباندش
باوعده شیری که
طعم تلخ تتن سیگار می دهد.
در بیست و دومین سال بچگیم
بی هیچ موی سÙیدی
دارم بوی پدرم را میدهم.
.................................................................................
(Ø·Ø±Ø 2)
Ú©Ù…ÛŒ Ùکر Ù…ÛŒ کنم
لبهایم همدیگر را Ù…ÛŒ ÙØ´Ø§Ø±Ù†Ø¯
شانه هایم با ØØ³ÛŒ میروند بالا
کلمات می لنگند
پای خودکار Ù…ÛŒ خورد به خط کاغظ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯
تو را، نمی توان نوشت!!!
ØØ³Ù† قنا دی نوشت
hasan