مرتضا میر Ø¢Ùتابی- ØµØ¨Ø Ø³Øر Morteza Miraftabi
Øالا Øتما پرنده ای به خانه ÛŒ ما Ù…ÛŒ آید
Øتما درختها بلند تر از گذشته شده اند
Øالا پرنده ای آب Ù…ÛŒ خورد لب Øوض
Ùواره ÛŒ ماه را آب Ù…ÛŒ دهد
شیر Ùروش به ØµØ¨Ø Ø³Øر شیر Ù…ÛŒ دهد
Øلا ØµØ¨Ø Ø³Øر
من از خواب بیدار شده ام
Øیاط خانه هم
نیلوÙر Ùˆ انار Ùˆ یاس
خواهر ها بیدار می شوند
Øالا مردی Ú©Ù‡ هزار سال پیش Ú¯Ù… شده بود
در خانه را می زند
Øالا مادرم زیباییهایش را شانه Ù…ÛŒ کند
Øالا Ù†ÛŒ زن Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ زند
Øالا گربه ÛŒ ما روی هره به پرنده نگاه Ù…ÛŒ کند
Øالا کسی در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ ÛŒ ما کت Ùˆ شلوار کهنه Ù…ÛŒ Ùروشد
چینی بند زن قوری همسایه را بند می زند
Øالا پدرم روی تخت سلیمان
تریاک می کشد
Øالا زیر درخت مجنون، آواز Ù…ÛŒ خواند
و من و بچه ها با طوقه هایمان
تمام کوچه های جهان را می دویم
......
Øالا
پنجاه سال پیش
پنجاه سال پیش
هزار سال پیش
Øالا
هزار سال پیش
مرتضا میر Ø¢Ùتابی: نویسنده، شاعر Ùˆ سردبیر مجله ÛŒ ادبی سیمرغ است.
Øتما درختها بلند تر از گذشته شده اند
Øالا پرنده ای آب Ù…ÛŒ خورد لب Øوض
Ùواره ÛŒ ماه را آب Ù…ÛŒ دهد
شیر Ùروش به ØµØ¨Ø Ø³Øر شیر Ù…ÛŒ دهد
Øلا ØµØ¨Ø Ø³Øر
من از خواب بیدار شده ام
Øیاط خانه هم
نیلوÙر Ùˆ انار Ùˆ یاس
خواهر ها بیدار می شوند
Øالا مردی Ú©Ù‡ هزار سال پیش Ú¯Ù… شده بود
در خانه را می زند
Øالا مادرم زیباییهایش را شانه Ù…ÛŒ کند
Øالا Ù†ÛŒ زن Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ زند
Øالا گربه ÛŒ ما روی هره به پرنده نگاه Ù…ÛŒ کند
Øالا کسی در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ ÛŒ ما کت Ùˆ شلوار کهنه Ù…ÛŒ Ùروشد
چینی بند زن قوری همسایه را بند می زند
Øالا پدرم روی تخت سلیمان
تریاک می کشد
Øالا زیر درخت مجنون، آواز Ù…ÛŒ خواند
و من و بچه ها با طوقه هایمان
تمام کوچه های جهان را می دویم
......
Øالا
پنجاه سال پیش
پنجاه سال پیش
هزار سال پیش
Øالا
هزار سال پیش
مرتضا میر Ø¢Ùتابی: نویسنده، شاعر Ùˆ سردبیر مجله ÛŒ ادبی سیمرغ است.
mahmag نوشت