ØØ§Ù…د رØÙ…تی
اگر خون سردی ات را از دست داده ای
با این شال و کلاه به زمستان نمی رسیم

یک آدم برÙÛŒ خوب روخ سÙیدش را
با لیوان شیر سر نمی کشد
Ú©Ù‡ اول ØµØ¨Ø Ø¯Ø±Ø±ÙˆØ²Ù†Ø§Ù…Ù‡ ها تیتری درشت شود
ØØ§Ù„ا سالی چند
بار ØÛŒØ§Ø· Ú©Ùˆ چکمان سÙید بخت Ù…ÛŒ شود
با بر٠سر به هوا شوخی...
Ú¯ÙØªÙ‡ بودم :
رد پاهای روی بر٠پشت می کند به پنجره
و سرما را به آن سوی زمستان می برد
که دندان ها هی می خورد به هم
به هم می خورد
ما صدای در را نشنیدیم
ببخشید این بر٠آدم نمی شود
با این شال و کلاه به زمستان نمی رسیم

یک آدم برÙÛŒ خوب روخ سÙیدش را
با لیوان شیر سر نمی کشد
Ú©Ù‡ اول ØµØ¨Ø Ø¯Ø±Ø±ÙˆØ²Ù†Ø§Ù…Ù‡ ها تیتری درشت شود
ØØ§Ù„ا سالی چند
بار ØÛŒØ§Ø· Ú©Ùˆ چکمان سÙید بخت Ù…ÛŒ شود
با بر٠سر به هوا شوخی...
Ú¯ÙØªÙ‡ بودم :
رد پاهای روی بر٠پشت می کند به پنجره
و سرما را به آن سوی زمستان می برد
که دندان ها هی می خورد به هم
به هم می خورد
ما صدای در را نشنیدیم
ببخشید این بر٠آدم نمی شود
yaser نوشت
pirooz bashi