Øیدر شر٠نهال-
شعر زیبای" سیاره ÛŒ Ú©ÙˆÚ†Ú© "را خواندم Ùˆ تØت تاثیر آن بلاÙاصله شعر زیر را سرودم
به سرکار خانم بدیهیان
بانوی شعر
ای بانوی آکنده از میراث شعر!
من از عطر کلام تو چه کودکانه زیبا شدم.
همرقص و همپای واژگان دلنشینت
به ستایش قلم پاک تو رسیدم
.
قلمی Ú©Ù‡ در سÙری شاعرانه Ùˆ آهنگین
از هزاران اØساس نهÙته Ù…ÛŒ گوید.
از سرآغاز هجرت های هزار چهره،
از عبور پچ پچ عشق در جاده های دل شکن
یا از دلتنگی های گر گرÙته Ùˆ عجیبی
که به انتهای عشق های مرموز پل می زنند...
ای قلبت مثل قلب آیینه روشن!
ای تنپوشت از Øریر شعر نایاب!
ای بانوی ØµØ¨Ø Ø³Ù¾ÛŒØ¯ Ùرداهای دنیا!
شعر تو نیزۀ خورشید در این عصر ظلمانی.
شعر تو رجوع نور Ùˆ Øقیقت به Øجله های خاموش.
شعر تو شعر نیاز، تعمیدی Ùکر من Ùˆ ماست!
کلامی آغشته به Øرمت عشق Ùˆ زیبایی های دنیاست.
آخ اگر دنیا Øر٠های مادرانۀ تو را نداشت.
آخ اگر انسان از نبض صادقانۀ تو بی نصیب بود.
جهان Ú†Ù‡ بی صدا، Ú†Ù‡ بی اØساس Ù…ÛŒ ماند!
ای بانوی آکنده از میراث شعر!
بدان هر آهنگ واژۀ ماندگار تو
خشتی ست برای بنیان برج انسان دوستی.
پس Ù„Øظه Ù„Øظۀ این وقت گلگون را
چراغانی Ú©Ù† با معجزۀ قلم Ùˆ اØساست
ای بانوی شعر رؤیایی!
Øیدر شر٠نهال
به سرکار خانم بدیهیان
بانوی شعر
ای بانوی آکنده از میراث شعر!
من از عطر کلام تو چه کودکانه زیبا شدم.
همرقص و همپای واژگان دلنشینت
به ستایش قلم پاک تو رسیدم
.
قلمی Ú©Ù‡ در سÙری شاعرانه Ùˆ آهنگین
از هزاران اØساس نهÙته Ù…ÛŒ گوید.
از سرآغاز هجرت های هزار چهره،
از عبور پچ پچ عشق در جاده های دل شکن
یا از دلتنگی های گر گرÙته Ùˆ عجیبی
که به انتهای عشق های مرموز پل می زنند...
ای قلبت مثل قلب آیینه روشن!
ای تنپوشت از Øریر شعر نایاب!
ای بانوی ØµØ¨Ø Ø³Ù¾ÛŒØ¯ Ùرداهای دنیا!
شعر تو نیزۀ خورشید در این عصر ظلمانی.
شعر تو رجوع نور Ùˆ Øقیقت به Øجله های خاموش.
شعر تو شعر نیاز، تعمیدی Ùکر من Ùˆ ماست!
کلامی آغشته به Øرمت عشق Ùˆ زیبایی های دنیاست.
آخ اگر دنیا Øر٠های مادرانۀ تو را نداشت.
آخ اگر انسان از نبض صادقانۀ تو بی نصیب بود.
جهان Ú†Ù‡ بی صدا، Ú†Ù‡ بی اØساس Ù…ÛŒ ماند!
ای بانوی آکنده از میراث شعر!
بدان هر آهنگ واژۀ ماندگار تو
خشتی ست برای بنیان برج انسان دوستی.
پس Ù„Øظه Ù„Øظۀ این وقت گلگون را
چراغانی Ú©Ù† با معجزۀ قلم Ùˆ اØساست
ای بانوی شعر رؤیایی!
Øیدر شر٠نهال
mahmag نوشت
میم-ب