(_همانا من)

همان یکی را هم کور می کنم
می شود گفت روزنامه اندود
پنجره ای که سالهاست خیابان را پلک زده و همیشه ی خدا گرسنه است
اما باز
میترسم دی اکسید کربن از لابلای کلمات راهی بیابد به بیرون از من

سبیلم را هنوز دارم
و رنگ چشمهایم کماکان میشی ست
زیر بغلم را هنوز نزده ام
و دهانم از دیشب پر است
باقی مشخصاتم یادم نیست
آ...... یک چیز دیگر
ترس موش می دواند زیر پوستم
ـ عجب صبح باشکوهیست شنوندگان عزیز
دهان گشاد رادیو را می بندم می کوبمش به دیوار
دیوار را می کوبم به
به
چیزی پیدا نمی کنم
اما باید به خودم مسلط باشم
مراسم آیینی ام را دقیق اجرا کنم
باید بگویم : آه معشوقه ی من شیر گاز
چشمهایم روزنامه اندود
نفسهایی چقدر عمیق
دراز به دراز می افتم
الان دوست دارم در هایکوها قدم بزنم در گاثاها
دوست دارم سایه ام بلند
بیفتد
آن قدر بلند
که تا افق
سر از کجا در بیاورم خوبست؟
چرا همیشه سر از مرجان درمی آورم
سر در نمی آورم
قرار است از پهلوی چپم شروع شود
هیچ چی من به آدمیزاد نرفته
دوست دارم الان در پرواز ۱۷۲۴ به مقصد پاریس تاخیر
بیفتد
و اگر که هرگز
چه بهتر
خیابان چهارم بند آمده باشد
هر کی در هرکی باشد
آدم پسر عموی خودش را نشناسد
چرا شروع نمی شود لعنتی؟
نکند از لابلای کلمات راهی مخفی زده باشند
به این روزنامه ها اعتمادی نیست
خدا کند مرجان از اتوبوس جا بماند
کارتش قرمز بخورد
خدا کند تا صبح گاییده باشنش
شهر الان در چاق ترین لحظه خودش است
باچاقو بزنیش امعا و احشایش گند می زند به همه ی عالم
کثافت با آم موهای وزوزی اش
همیشه دوست داشتم از پشت بچسبم به مرجان
باسنش حالی به حالی ام می کرد
از پشت غش غش می خندیدم و می گفتم
پاریس تگزاس
پاریس تگزاس
آلن رنه ست یا آن یکی بابا؟
چی بود اسمش؟
آره همان
ریه هام پر نشده هنوز
و از دیشب هنوز چیزی توی دهانم هست
همیشه خدا دیر می گیرم
از بچگی کند بوده ام
پهلوی چپم مرخص
گفتم هیچ چی من به آدمیزاد نرفته
دست خودم نیست
مرجان را ازپشت دوست دارم
خیلی سعی کردم از زاویه ای دیگر
خیلی
ولی نشد
چیزی الان دست می برد در امعاو احشایم فکر کنم دارد دنبال جایش می گردد ولی من که به این راحتی ها نیستم فکر کنم از آن مادر به خطاهاست
Ø¢
پیدا کرد
نشست
تامن چند دقیقه ی دیگر بگویم؟
اینجایم هم مرخص اشاره کنم به اینجام
بگذار بگویم گور باباش
چشمهایم از روزنامه اندود
الان در دوشیزگان آوینیونم
جای پیکاسو اگر بودم
از پشت می کشیدمشان
دوشیزگان آوینیون را می گویم
اه لعنتی
بازهم دهنم رفت توی گوشم
گوشم رفت توی دستم
ددستم در شلوارم چه می کند؟
آدم اینجا حتا نمی تواند شلوارش را اداره کند
از دوشیزگان آوینیون بیرون می خواهم
می دهند
همینطور دارم می گردم می گردم
در این وی اچ اس نیستی
در این وی اچ اس نیستی
در این وی اچ اس هم
نیستی
در کجا مخفیت کرده ای
در کدام وی اچ اس؟
زنی همینطور دارد با آب و تاب
و مخاطب همینطور با آب و تاب
ودر دهانهای همینطور با آب و
آفرین دقیقآ همینطور
سیاهه چه زوری می زند بیشترش را فرو کند در تووو
آن سوتر یکی خودش را می کشد
در این ساز
خودش را برساند به گوش کی
در سمفونی چندم بتهوون چادر زدیم؟
همان شب که جایمان را باهم برای چند دقیقه عوض کردیم؟
آن شب بود که فهمیدم یک نفر کفافم را نمی دهد
یک تنه نصف شهر بودم / قسم می خورم
الان دوست دارم یکی نوک دماغم را بخاراند
کجایم مرخصه؟
گفتم به این روزنامه ها اعتمادی نیست
یکبار خواستم مثل آدم کپه ی مرگم را بگذارم مثلا
اما مگر
گفتم هیچ چی من به آدمیزاد نرفته
حالا هی بگو
نع
نه
نه
نه