سه شعر از طاهر اکوانیانT.Akvanian
1
كارون رنگ پريده عادت داشت
از ليوان هاي لب شكسته آب بخورد
Ùˆ هميشه Øاشيه اش خوني بود
همه ي كتاب هاي سر به زير هم اين طور نوشته اند.
اروند اما تا Ùرق سرچشمه خوني شد
از دست ماهياني كه سينه به سينه
براي ضرب المثل قديمي نقشه نكشيدند
رود بي سر و پا براي خودش كسي نمي شود
تا كوه هاي سر به هوا
مثل بر٠ديدنشان يكديگر را زخمي نبينند.
2
دنياي به اين كوچكي كم ديوانه دارد
كه آوارگيت را روي پيشاني ديگران ببيني
من هم هنرم خيلي گل كند
يكي دو پاييز به تماشاي درختان مي نشانمت
بيا برگرديم
بيا همين جاي ضرر برگرديم
اگر Ú†Ù‡ خيلي رÙته ايم
تا Ù…Øيطمان را منهاي اين Ùˆ آن الك كنيم
3
- نه پرهيز هم كنيد. –
نا سلامتي اين پرواز خيلي ها را جا گذاشت
و سقوط كه مي كرد
همان خودش شروع به رÙتن كرد
در لباس كنار گودي
لنگش كن . لنگش كن
امان از اين داور
من مربي خودم هستم
و دارم مي روم تمرين كنم.
Ù…Øمود نوشت