1

كارون رنگ پريده عادت داشت
از ليوان هاي لب شكسته آب بخورد
و هميشه حاشيه اش خوني بود
همه ي كتاب هاي سر به زير هم اين طور نوشته اند.
اروند اما تا فرق سرچشمه خوني شد
از دست ماهياني كه سينه به سينه
براي ضرب المثل قديمي نقشه نكشيدند

رود بي سر و پا براي خودش كسي نمي شود
تا كوه هاي سر به هوا
مثل برف ديدنشان يكديگر را زخمي نبينند.


2

دنياي به اين كوچكي كم ديوانه دارد
كه آوارگيت را روي پيشاني ديگران ببيني
من هم هنرم خيلي گل كند
يكي دو پاييز به تماشاي درختان مي نشانمت
بيا برگرديم
بيا همين جاي ضرر برگرديم
اگر چه خيلي رفته ايم
تا محيطمان را منهاي اين و آن الك كنيم


3

- نه پرهيز هم كنيد. –
نا سلامتي اين پرواز خيلي ها را جا گذاشت
و سقوط كه مي كرد
همان خودش شروع به رفتن كرد
در لباس كنار گودي
لنگش كن . لنگش كن
امان از اين داور
من مربي خودم هستم
و دارم مي روم تمرين كنم.