کابوس یا بیدارئ G.Avaie
کابوس یا بیدارئ

مئ کشندم
هزار باره
گریزم نیست
هر آنچه که بخواهم
که نخواهم بنگرم پشت سر
کابوسی است از جوانئ تا میانسالئ
هنوزبهمن است و زمستان 57
تو گویئ
این همه جز یک کابوس نبوده است از آغاز
Ú©Ù‡ هر Ù†ÙØ³
بامدادئ را نوید بود
اگر چه دردا
نبود Ø¢ÙØªØ§Ø¨ خیزانئ در پئ
آواز مرا
جنگلئ شنید
که تنها هوار نسل من آن را سروده بود گویئ
هرروزدر بیدادگاهئ
دارئ
و تیربارانئ
بدست جماعت بدرستئ کابوس وار
که بنام خدا شلیک مئ کنند
گریزم نیست
نیست مجال گریزئ
از آن همه که تار و پود مرا مئ تند
هر بار
به هوارئ
دردئ
و دریغئ
و دردا
دردا
دردا
که زندگئ در دیار من
هنوز
مرگ ØªÙØ³ÛŒØ± مئ شود
گیل آوایئ
July31Ú©Ø§Ù„ÛŒÙØ±Ù†ÛŒØ§
در اندوه مرگ دانشجو اکبر Ù…ØÙ…دئ در زندان دژخیمان اسلامئ
گیل آوایی

مئ کشندم
هزار باره
گریزم نیست
هر آنچه که بخواهم
که نخواهم بنگرم پشت سر
کابوسی است از جوانئ تا میانسالئ
هنوزبهمن است و زمستان 57
تو گویئ
این همه جز یک کابوس نبوده است از آغاز
Ú©Ù‡ هر Ù†ÙØ³
بامدادئ را نوید بود
اگر چه دردا
نبود Ø¢ÙØªØ§Ø¨ خیزانئ در پئ
آواز مرا
جنگلئ شنید
که تنها هوار نسل من آن را سروده بود گویئ
هرروزدر بیدادگاهئ
دارئ
و تیربارانئ
بدست جماعت بدرستئ کابوس وار
که بنام خدا شلیک مئ کنند
گریزم نیست
نیست مجال گریزئ
از آن همه که تار و پود مرا مئ تند
هر بار
به هوارئ
دردئ
و دریغئ
و دردا
دردا
دردا
که زندگئ در دیار من
هنوز
مرگ ØªÙØ³ÛŒØ± مئ شود
گیل آوایئ
July31Ú©Ø§Ù„ÛŒÙØ±Ù†ÛŒØ§
در اندوه مرگ دانشجو اکبر Ù…ØÙ…دئ در زندان دژخیمان اسلامئ