شعر تازه از ناهید سرشکی N.Sereshki
ارديبهشت
چه كسي؟
هنوز مانده كه بدانم
نامه هايم را چه كسي
باز مي كند در اين تابوت يخي را
كه تنم چسبيده به آن
به رگهايم كه مچاله مي شوند
وسط رنگ هايي كه جماع مي كنند و
جماعتي
كه نمي دانند ارديبهشت
در كدام Ùصل امسال است ØŸ
هیس
مي گويد :
بخواب
هيس
سر و صدا نكن اين قدر
لامپ هاي خانه را خاموش كن
يكي پس از ديگري
مي گويم :
خوابم نمي رود
خواب نمي رود چشماني
كه اندوه زمان را روي دوش اش
و كبودي زخمه هاي اين تار
زير چشما نش
مي گويد :
اي شب تار ! به زور نچسب به روز
آن قدر هم كه Ùكر مي كني
دل چسب نيست
اين روز ها
و اين زندگي
بيا خودم خوابت كنم ليلي
لالايي بلدم
مجنون تر از خودم نبوده كسي
تار را از گيسوانم
تار به تار
بردار و بزن !
صورتم را بر مي گردانم
مي ايستم مقابل باد
در اين تابوت كه مجلس بزم
و هر چه بادا باد
رزم تو با من !
و بخواب
هيس !
سرنوشت / ملاÙÙ‡ را پس مي زند
بلند مي شود از جا
نگاه مي كند به من !
Ùرزاد شجاع نوشت
همینقدرمی گویم Ú©Ù‡ شعرزیبائی سروده اید . موÙÙ‚ باشید بااØترام شجاع