«Prev
|
1 |
2 |
3 |
...|
42 |
43 |
44 |
Next»
Øالا Øتما پرنده ای به خانه ÛŒ ما Ù…ÛŒ آید
»
ادامه مطلب
( روشن است كه شب خاموش است )
تونيستي
و روشن است كه شب
خاموش است و چراغ روشن
»
ادامه مطلب
دهان این سرزمین را
Ù‚ÙÙ„ زده اند .
»
ادامه مطلب
Ù…Øمود مشر٠تهرانی (Ù….آزاد) -
مثل درخت بید کهن
مثل درخت بید کهن
در دور دست سبز تماشا بمان
و گیسوان به باد بیارای.
مثل درخت بید کهن
با چشمهای مرگ آشوبت
بیدار و شعله ور
ای مهربان
در زمهریر سرد زمستان
»
ادامه مطلب
منیره پرورش
بیوگراÙÛŒ خود نوشت :سال 1342 در تهران در خانواده اي Ùرهنگي به دنيا آمدم پدر بزرگم علي اصغر چهره از شاعران ان عهد بود كه دÙتري از خود به جا نگذاشت. مادرم نيز از اين ارث بي بهره نماند او در 28 سالگي زماني كه من 7 ساله بودم در گذشت. دÙتر او در كتاب خانه ÙŠ پدر خاك مي خورد. سال 1360 ديپلم گرÙتم Ùˆ انقلاب Ùرهنگي مرا به انتظار ادامه ÙŠ تØصيل گذاشت Ùˆ انقلاب .... دÙتر اول ام سال 1380 توسط نشر نگاه سبز منتشر شد( من، تو مقصر ويرگول است)ØŒ چتري براي خاك را نشر ثالث در سال 1383 سامان داد Ùˆ اما دÙتر سوم كه در راه است.
»
ادامه مطلب
الآن تÙÙ†Ú¯ ها را مي گذاريم زمين Ùˆ
مي رويم تريا نسکاÙÙ‡ مي خوريم
و گور پدر بي پدر پاسبان هاي سبيلو
گور پدر قطعنامه ي ۵۴۴
»
ادامه مطلب
هشت شعر از علیرضا خسروی
از لابلای انگشتانم
سرازير می شوم
ميان دستهای تو
شبيه کاغذ مچاله ای
که دور انداخته بودی
شبيه تو می شوم
»
ادامه مطلب
داريوش معمار
متولد 1358 آبادان
كتابدار
كتاب ها :
موهام هم موجي است 1380 هاني همدان
هنگام كه نت هاي دريا پا مي گيرند(شعر آبادان) 1380 هاني همدان
جنازه مريم بنت سعيد 1384 پاندا مشهد
عاشقانه هاي زني كه دوستش دارم 1384 پاندا مشهد
»
ادامه مطلب
به شهیدان قلم " مختاری و پوینده و... "
Ø¢...
مخÙیانه عاشق ات شدم بدون اسم
هیچکس سلام
Øر٠می زنم بدون لب
ومخÙیانه راه Ù…ÛŒ روم
بدون پا
و گریه می کنم بدون چشم
خون مخÙیانه در رگ من است
»
ادامه مطلب
سوت كشتي درياي مرا زخمي كرد
و اين تازه شروع بازي بود ....كاپيتان!
Øالا از من
Ùقط موهاي خيسم را به جا مي‌آوري
و ساعت شماطه‌داري كه زنگ نمي‌زد و مي‌لرزيد
»
ادامه مطلب
بادام های تلخ
در آن کنجی که مانده از لب های تو آخرین مانده ؟
صدا هنوز هم می رود از گوشم قطارقطار از همیشه ساعـت ها از هر نوع
به سوی همیشه غروب اÙتاده بر کول کوهی کدر در انتهای منی Ú©Ù‡ دورم بسیارتر
گرÙتارم در دست دست برنمی دارم از چانه
و تکه ابری هم هست چسبیده سیاهی اش را بر کنجی از مس تکان نمی رود به هر طر٠و
Ù†Ùسم شماره شماره گیر Ù…ÛŒ کند در آسمی از Øلق آویز مردی نه دیگر در سØرگاه میدانی
Ú©Ù‡ در گوشه اتاقی در جغراÙیای یک داستان نانوشته یا نوشته بر یال بادی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گرداندش در هر دم
»
ادامه مطلب
همین طوری من
وقتی پایم را بر این ØرÙ‌ها می‌Ùشرم له می‌شوم آن قدر در خودم همیشه همین طوری
اما زمان تا به خودم می‌آیم ولنگار همیشه است و نگارم در دور
همیشه از آن که می‌آید سریع‌تر می‌رود این وقت دیر می‌کند مرا اغلب
»
ادامه مطلب
هنگامیکه ارنست همینگوی شنید Ú©Ù‡ ویلیام Ùاکنر در مورد او Ú¯Ùته است Ú©Ù‡ همینگوی هرگز در نوشته هایش لغتی بکار نمی برد Ú©Ù‡ خوانده ÛŒ اثر را مجبور کند Ú©Ù‡ سری به دیکشنری بزند. همینگوی در جواب او Ú¯Ùت:بیچاره Ùاکنر Ùکر Ù…ÛŒ کند من با لغات ده دلاری آشنا نیستم، من همه ÛŒ آن لغت ها را خوب Ù…ÛŒ شناسم، اما لغاتی هستند قدیمی تر، ساده تر Ùˆ بهتر Ùˆ آنها لغاتی است Ú©Ù‡ من بکار Ù…ÛŒ برم.
چند شعر با لغات ارزان
از مهناز بدیهیان
»
ادامه مطلب
چه خوب که دیگر زنانه نیست ...!!!
درگÙت Ùˆ شنودی کوتاه با
پگاه اØمدی
پویا عزیزی
Û±- Ù…ÛŒ خواهم بØØ« را نه از خود شعر بل Ú©Ù‡ از موقعیت ها شروع کنم . Ù…ÛŒ دانیم Ú©Ù‡ به هر Øال Ø·ÛŒ دوره های مختل٠اجتماعی Ùˆ به طبع تاثیر آن ها بر Ù…Øیط روشنÙکری Ùˆ هم چنین برخورد جوامع با ایده های جدید ÙلسÙÛŒ Ùˆ هنری ØŒ تاثیراتی هم بر ادبیات آن جوامع وارد Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ شعر به عنوان تاثیر پذیر ترین شان در راس این پدیده است . شما این تاثیرات را در دوره های مختل٠کار شاعری تان چگونه دیده Ùˆ تجربه کرده اید ØŸ این برخوردها Ùˆ تاثیرها تا Ú†Ù‡ Øد بر آثار شما اعمال اثر کرده است ØŸ
این موقعیت هایی Ú©Ù‡ از آن صØبت Ù…ÛŒ کنید Ùˆ این تاثیرات ٠به زعم ٠من ØŒ مخربّی Ú©Ù‡ مبانی ٠نظری ٠نو یا به قول شما ایده های جدید Ù ÙلسÙÛŒ بر بکارت ٠شعر٠امروز وارد کرده Ùˆ آن را از آن Øالت الهامی – رها ØŒ به یک چیز ٠مکانیزه ÛŒ کاربÙردی ØŒ مونتاژی ØŒ تکنیکال ) در معنی ٠منÙÛŒ اش ) تبدیل کرده است ØŒ دیگر نه دغدغه ÛŒ ٠من است Ùˆ نه دغدغه ÛŒ شعر ٠من.
»
ادامه مطلب
روزگار غریبی ست...
»
ادامه مطلب
«Prev
|
1 |
2 |
3 |
...|
42 |
43 |
44 |
Next»