پویا عزیزی
نگاهی به Ù‡Ùته ÛŒ جاری برای Ù‡Ùته ÛŒ آینده
پویا عزیزی
شنبه :
نمی دانستم جهان یعنی چه ؟
چه رسد به دوست داشتن
یکشنبه :
دوست داشتن یعنی پدر و مادر بود و هر که می خندید دوست
دوشنبه :
تنها دوچرخه دوست داشتم
سه شنبه :
دوست Ù…ÛŒ داشتم / اما آن قدر نمی Ùهمیدم
قد نمی داد عقل ام آن قدر که قدم بود
چهارشنبه :
آن Ú†Ù‡ دوست داشتم را Ùهمیدم
اما Ùهمیدنم آب٠رÙته بود Ùˆ جوی / چگونه بر Ù…ÛŒ گرداندم ØŸ
پنج شنبه :
آن چه را دوست می داشتم
دیگران نیز دوست می داشتند
و این دوست داشتن تکرار ٠عذابی بود
ـ جهنمی عظما ـ
من این ØÙ‚ را به دیگران دادم
جمعه :
هیچ چیز را دوست نداشتم
تا دیگران نیز هیچ را دوست بدارند
در این Ùرصت برای Ù‡Ùته ÛŒ بعد آماده Ù…ÛŒ شدم !
mahnaz نوشت