دکترÙیروز براقی-کویر
ÙØ±Ø³ØªÙ†Ø¯Ù‡ شاهرخ مخانیان
کویر
دکترÙیروز براقی
کویر ØªÙØªÙ‡ زمینی است در گذرگه باد
Ú©Ù‡ قرن هاست، Ø²Ù†ÙØ±ÛŒÙ† ابر تشنه لب است
زمان داغ دیده به ماتم در آن نشسته خموش
به Ùکر بدرقه Ù„ØØ¸Ù‡ های روز Ùˆ شب است
تن کویر، به تاوان شور بختی خویش
همیشه در تبی از انتظار میسوزد
چه روزها که به امید قطره ای باران
نگاه تیره به خورشید داغ می دوزد
دل اسیر تعصّب کویر را ماند
که چشمه سار زلالی در آن نمی جوشد
بها ر خرم عشقی در آن نمی روید
ØØ±ÛŒØ± شبنم مهری بر آن نمی پوشد
دل کویر ØµÙØª را هوای Ø§Ù„ÙØª نیست
Ú©Ù‡ در کدورت Ø§ØØ³Ø§Ø³ خود Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± است
ازاو توقّع یاری، امید مهر Ùˆ ÙˆÙØ§
امید رویش گلزار در نمک زار است
بزرگوار خدایا، دعای من بپذیر
که سرنوشت بد از هر کویر برخیزد
یمی زایر عنایت بر او ÙØ±Ùˆ بارد
رطوبتی Ø²Ù…ØØ¨Øª در آن بیامیزد
نقل از کتاب
" شاعرانی در ورای مرزها"
کویر
دکترÙیروز براقی
کویر ØªÙØªÙ‡ زمینی است در گذرگه باد
Ú©Ù‡ قرن هاست، Ø²Ù†ÙØ±ÛŒÙ† ابر تشنه لب است
زمان داغ دیده به ماتم در آن نشسته خموش
به Ùکر بدرقه Ù„ØØ¸Ù‡ های روز Ùˆ شب است
تن کویر، به تاوان شور بختی خویش
همیشه در تبی از انتظار میسوزد
چه روزها که به امید قطره ای باران
نگاه تیره به خورشید داغ می دوزد
دل اسیر تعصّب کویر را ماند
که چشمه سار زلالی در آن نمی جوشد
بها ر خرم عشقی در آن نمی روید
ØØ±ÛŒØ± شبنم مهری بر آن نمی پوشد
دل کویر ØµÙØª را هوای Ø§Ù„ÙØª نیست
Ú©Ù‡ در کدورت Ø§ØØ³Ø§Ø³ خود Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± است
ازاو توقّع یاری، امید مهر Ùˆ ÙˆÙØ§
امید رویش گلزار در نمک زار است
بزرگوار خدایا، دعای من بپذیر
که سرنوشت بد از هر کویر برخیزد
یمی زایر عنایت بر او ÙØ±Ùˆ بارد
رطوبتی Ø²Ù…ØØ¨Øª در آن بیامیزد
نقل از کتاب
" شاعرانی در ورای مرزها"