روزی خواهد آمد- از کوروش همه خانی
روزی خواهد آمد روزی خواهد آمد که پرنده ها از بکارت آسمان و درخت!
قاصد نور و رستگاری اند
روز یقین و مهربانی
اعتماد و علاقه
روزی Ú©Ù‡ Ø¢Ùتاب Ùˆ ماه به آشتی Ù…ÛŒ رسند
از گلوی قناری ستاره آب می شود
از گیسوی باران قطره های نور می چکد
روزی که ریشه های درخت از ساقه های پای البرز بالا می کشد
Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ روی مزار دریا جوانه Ù…ÛŒ زند
زیبا ترین کلام از دهان جنگل ، روی شبنم برگها میریزد
آن روز هزار ستاره و کبوتر به دنیا می آید
بوی گندم روی دامن چین دار دره ها بی وسوسه می نشیند
پنجره ها از گروگان باد و رگبار تیر باران در می آیند
گلها باهم ترانه می خوانند و همه جای سرزمینم پاک می شود
الÙبای عاشقی آغاز Ù…ÛŒ شود
آن روز کلمه در Øنجره ÛŒ کودکان Ùواره Ù…ÛŒ کشد
کلمه ها ØŒ ستارگان دنباله دار در ستایش Ùˆ نوازش Ø¢Ùتاب بالغ Ù…ÛŒ شوند
کوچه ها و خیابان ها نام گل می گیرند
میدان ها دور نام های بی نشان چرخ می زنند
آن روز ای خدای بزرگ! هیچ انسانی Ù…Øتاج به دعا Ùˆ راز Ùˆ نیاز نیست
Ùˆ انسان ساده Ùˆ بی Øضور دیگری تعری٠می شود
با یک دست نامه می نویسد
و با دست دیگر طعم بوسه را نقاشی می کند
و برای دوستان آن دنیا پست می کند
روزی خواهد آمد ، روزی نزدیک ، روزی از
ava نوشت
aan roz ziyad dor nabashad
vaghti marg
roye asfalte khiyaban reje miravad
va man faryadhaye forokhordeam ra...foromikhoram