هادي خوانساري -آ. Hadi Khansari..
به شهیدان قلم " مختاری و پوینده و... "

Ø¢...
مخÙیانه عاشق ات شدم بدون اسم
هیچکس سلام
ØØ±Ù Ù…ÛŒ زنم بدون لب
ومخÙیانه راه Ù…ÛŒ روم
بدون پا
و گریه می کنم بدون چشم
خون مخÙیانه در رگ من است
بی گروه خونی
عشق بازی من و تو
مخÙیانه
به اداره می روم و توی مترو با تو
هیچکس !
چگونه نا گهانی از ...
جنون زندگی مخÙیانه بی شناسنامه
نامه ها بدون اسم
هیجکس نه خود
که دیکری نمی شناسدم
Ùˆ ØÙ„قه ای Ú©Ù‡ Ú¯Ù… شده در این سیاه چاله
از درون ØÙره های استخوان
بدون کلسیم و نور
زیر نور Ùˆ ØÙ…له ÛŒ صدا Ùˆ اب سرد
اعترا٠می کنم
جهان مجازی است Ùˆ مخÙیانه
خانه ساختیم زیر آ ب
دسته های ماهی از کنارمان
گذشت جوخه ها
وپشت شیشه ØØ±Ù Ù…ÛŒ زدیم
نامه ای به نام آ...
سپرده ام به آب
توی بطری شراب
کشتی شکسته
مخÙیانه عاشق ات شدم بدون اسم
مخÙیانه کشته Ù…ÛŒ شوم بدون خون
mahmag نوشت