نصرت اله مسعودی - همچنا ن بخوان
همچنا ن بخوان
این کلما ت برای هیچکس
که عشق را نرقصیده باشد
گردن خم نمی کنند
این را مَهی
که پیش از زاده شد ن
تمام آوازها ی ناخوانده ی جها ن را
بسیا ررقصیده بود
با تب گونه اش
برای من تØریرکرد
وخوب می دانست
پس از باران ها ÙˆÙ
باران ها ÙˆÙ
باران ها
من هنوز از روی ناز های Ø¢Ùتابی اومی نویسم
وخوب تر می دانست
که تمام عمر
در "نون"دامنش
سرگردانم.
به او بگویید
کلمه کلمه ی من جزعشق
همه چیز را پس می زنند
وپیش از "سومریان"
این شاعری که می آمد
پاشنه ÛŒ Øر٠هایش را
باعرق گونه ی تو
تطهیر کرده بود.
به او بگویید
ای نازکای ناز!
چه خوش می گذری
از بام بخشنامه های تاریک
پس همچنان بخوان:
ما دست جنون را
از پشت بسته ایم!
نصرت اله مسعودی
این کلما ت برای هیچکس
که عشق را نرقصیده باشد
گردن خم نمی کنند
این را مَهی
که پیش از زاده شد ن
تمام آوازها ی ناخوانده ی جها ن را
بسیا ررقصیده بود
با تب گونه اش
برای من تØریرکرد
وخوب می دانست
پس از باران ها ÙˆÙ
باران ها ÙˆÙ
باران ها
من هنوز از روی ناز های Ø¢Ùتابی اومی نویسم
وخوب تر می دانست
که تمام عمر
در "نون"دامنش
سرگردانم.
به او بگویید
کلمه کلمه ی من جزعشق
همه چیز را پس می زنند
وپیش از "سومریان"
این شاعری که می آمد
پاشنه ÛŒ Øر٠هایش را
باعرق گونه ی تو
تطهیر کرده بود.
به او بگویید
ای نازکای ناز!
چه خوش می گذری
از بام بخشنامه های تاریک
پس همچنان بخوان:
ما دست جنون را
از پشت بسته ایم!
نصرت اله مسعودی
Navid(PHOENIX).RZ نوشت