G.Avaie-شعری تازه از گیل آوایی
تابستان شصت Ùˆ Ù‡Ùت
مئ نشیند باز
بر دلم ائ یار
سایه روشنهائ تابستان٠شصت Ùˆ Ù‡Ùت
:
ائ یاران!؟
Ú©Ù‡ رÙته؟
یا که مانده؟
کس خبر دارد!؟
چه آمد بر سر یاران در زنجیر!؟
کدامین گور را نقبئ!؟
کدامین خاوران گسترده تر گورئ!؟
کسئ دیده است یارئ در لباسئ آشنا در گور!؟
کسئ دیده است دستئ را برون از خاک !؟
چه کس دارد خبر !؟
ائ وائ
کسئ تاب سخن Ú¯Ùتن!ØŸ
کسئ داند
چه آمد بر سر یاران!؟
که سیلابئ زچشم مادران جاریست!؟
نگاه هائ پر از تردید!
پا ها بئ رمق از رÙتن Ùˆ جستن
چگونه باید این باور
که بر یاران در زنجیر
پلیدانئ خدائ آلوده دیگر بار
چو مرگ سازان٠مست٠آیه هائ شوم
تازیدند!
سیه روزان تابستان شصت Ùˆ Ù‡Ùت!
دوباره مئ نشاند بر دلم
داغ هزاران یار در زنجبر
و خیل مادران عاشق روزان یک دیدار
که سر ریزند
سراسیمه به هر سویئ!
به هرجایئ!
خبر شاید!؟
اوین خالیست!
باید خاوران دیدار!
دوباره
مئ نشاند داغ
بردلم ائ یار
سایه روشنهائ تابستان شصت Ùˆ Ù‡Ùت
سایه ئ ناباورئ
تردید
سایه روشنهائ جستن
از اوین
تا هر کجائ شهر
تا عمق سیه روزئ یک ملت
وائ
Ú†Ù‡ بر ما رÙت!
گیل آوایئ
مئ نشیند باز
بر دلم ائ یار
سایه روشنهائ تابستان٠شصت Ùˆ Ù‡Ùت
:
ائ یاران!؟
Ú©Ù‡ رÙته؟
یا که مانده؟
کس خبر دارد!؟
چه آمد بر سر یاران در زنجیر!؟
کدامین گور را نقبئ!؟
کدامین خاوران گسترده تر گورئ!؟
کسئ دیده است یارئ در لباسئ آشنا در گور!؟
کسئ دیده است دستئ را برون از خاک !؟
چه کس دارد خبر !؟
ائ وائ
کسئ تاب سخن Ú¯Ùتن!ØŸ
کسئ داند
چه آمد بر سر یاران!؟
که سیلابئ زچشم مادران جاریست!؟
نگاه هائ پر از تردید!
پا ها بئ رمق از رÙتن Ùˆ جستن
چگونه باید این باور
که بر یاران در زنجیر
پلیدانئ خدائ آلوده دیگر بار
چو مرگ سازان٠مست٠آیه هائ شوم
تازیدند!
سیه روزان تابستان شصت Ùˆ Ù‡Ùت!
دوباره مئ نشاند بر دلم
داغ هزاران یار در زنجبر
و خیل مادران عاشق روزان یک دیدار
که سر ریزند
سراسیمه به هر سویئ!
به هرجایئ!
خبر شاید!؟
اوین خالیست!
باید خاوران دیدار!
دوباره
مئ نشاند داغ
بردلم ائ یار
سایه روشنهائ تابستان شصت Ùˆ Ù‡Ùت
سایه ئ ناباورئ
تردید
سایه روشنهائ جستن
از اوین
تا هر کجائ شهر
تا عمق سیه روزئ یک ملت
وائ
Ú†Ù‡ بر ما رÙت!
گیل آوایئ