"خروار خروار زمستان"

حالا قطره قطره نشسته بود
به تن پنجره
در آمبولانس¬هایی که بر عکس می¬رفتند
از بهشت زهر

ا
گل اش را می¬بردند
به بخاری
برای ولنتاین.
برای پنج شنبه.
مزار شیشه ای را پک وار پک وار خروار می¬زند
می¬زند صدا را حادثه شیشه¬ی قطره یا برعکس
از بخاری
قطره قطره آمبولانس می¬آید.
هر دو تا ماهی تنگ را هر وقت از آب بگیری...
می¬میرند.
و بهشت زهرا زیر خروار خروار برف به ناتنی شیشه می¬چسبد.
به شیشه¬ی گل فروشی¬ها می¬چسبد.
ماهی تلو تلو می¬زند ولنتاین را.
در امتداد خطی مالبرو
تمام حادثه را روی بخاری گذاشته بود.و برف می¬آمد
روی قطره قطره شیشه خروار خروار برف می¬آمد
دود وار
مالبر وار
زمستان¬های برعکس را وار
توی امبولانس می¬خوابد
از توی آینه
موسیقی درونی سوت می¬کشد.
تمام پله¬ها را
سوت میزند
گل زندگی اش را
سوت...
...
- : "مادر کتری را بردار
دیگر سامر بخار شد."









"تلفنی"

يعني درست الان كه بوق¬ها ديگر تا چقدر2 ام يا باشيم بي¬حوصله،سر رفته
طبق اين متن ساختاردار مي¬گويد بود :
زنگ زدم شعري بخوانم
اگر توي مود نيستيد يا كسي كنارتان بود يا هر ياي ديگري كه معمولاً مي¬آيد از در،وسط يا "كنار،سرِ جدّت آقا"
اَاَه...گور پدر مذاق ما...توي پرانتز
يا ما اصلاً طبق سِمَتِ¬مان پست نگيريم پشت خطوط تلفن ،لابد كسي مهدي موعوديسم از سكوي سرخ يدالله رؤيايي چاپ توي راه اصفهان-فرغانه تمام كرديم،دير آمدي
با تمام اين شرايط چه شما خوشتان بيايد از فرم گفتار چه مرگ مؤلف ان شاء الللللاه
تمام جاده¬ها ختم مي¬شوند حتي اگر
مامان گوشي را اشتباهاً
يا مهرنوشِ ما مهرنوشِ خودِ خودِ ما يا مهرنوشمون يا هرمون،چيزمون يا هر چه دلتان بخواهد اسمم را مي¬گذارند مون
يا مهم اصلاً اشتباه است يا نيست...
...مامااااان دارم حرف مي¬زنم گوشي رو...
...
اوووووووَه!
ما اصلاً متجاوزيم ذاتاً از حق خودمان و آبونه ي "شصت¬و¬شیش-دو¬صفر"
بيا با هم،هم كه شده
من تنها هم همين يك بار را برعكس بشمرده شوم...3...2...
از اين¬جا به بعد مرگ مخاطب.
هااان تازه المثني است استمداد ما
ما كارهاي فرهنگي¬¬ام ... بيچاره عماد مرتضوي كه ماييم ،هم نيستيم.
من را مي¬گويد ذهنتان جاي ديگري ، مامان پشت خط بستگي دارد.
احتمالاً تا الان مخاطب مرده ا... اينقدر گير ندهيد به جاي دريدا هم كه ماييم، تمايزي است
مهرمهرك¬هاي اهواز، در مهرنوستان، مهرنوشمان به سلامتي در خانه¬ي بخت ته مي¬كشد بي نوش نوش¬ك هاي تهراني بنده¬هاي خدا "هرهر"هاي بي سر وته سر پيري پروژه¬هاي خنده¬اش نيم¬هفته خوارزم باقي خُجند ولش نمي¬كنم
الله¬الله باشد باشد با اين بيلان شما دست خائيده ما فتبارك الله سن ما قد قامت الصلاه سن شما شيخنا و مولانا شما ،اكبر. الشما اكبر يا كبري
پس حالا اينقدر كه پاپيولاريتي تجاوزم بيا تصميم بگيريم از دوم دبستان
مامان پشت خط مي¬خواسته بوده باشد يا حتی شما دوست عزيز شما نه شما
(
بيا بيا باطعم بزاق¬ات به دهان براهني خوش است در عبور گذشتن بيا
بيا به بزاق براهني نه نه ن¬نيا خ¬خوش ن¬ ن¬نيا خودت خ¬خ¬خودت ب¬بيا¬ب¬¬ب¬بيا نزديك من چرا كه نه نه "فقط" نه به طعم براهني بي بزاق ...
)
"بزرگا! شطح و طامات كه نمي¬گذاريم شيخ! اصغاث احلام را حلاوت بيان نيست! درگذر!"
...
بيا ودر طرح جمع آوري كسره¬ها را از سطح شهر به پشت اسم خدا و ما يتعلق و به باش!
بيا ودر طرح جمع آوري كسره¬ها را از سطح شهر به پشت اسم خدا و ما يتعلق و به باش!
باش بعد از اين همه مكسور آب پرتغال مي¬چسبد و صدالبته شخص شخيص شما نشسته باشيد با عاليجناب پژمان محمدي و هري پاتر و ابوسعيد ابي¬الخير كه "آري ، اين كارها را قدري نيست، آدمي را بايد كه..."

اين جا اوضاع هوا بم است. تو با آن صدا ت سر جد سيدعباس تو يكي خفه شو
گوگوش حتي اگر گوني بپوشد ما اين جامان بم سرد ...

-آقايان تا در كشاله¬ي رانشان لبخند خانومي سونامي نگرفته بياستند در فرفر خوردن¬هاي موهاي پيچ پيچ سونامي
آقايان تا در كشاله¬ي رانشان لبخند خانومي سونامي نگرفته بياستند در فرفر خوردن¬هاي موهاي پيچ پيچ سونامي
تا مامان روي خط نيست بيچاره مهرنوشمان آسم دارد در شب اول ارتفاعات!

بيا تو رو خدا از خر ميلان كوندرا پايين ها اين قدر ها هم كه خواهند گفت بد نمي (طبق دستور فرهنگستان) است!
مثلاً همين مهرنوشمان كه آمد پايين حالا شما بي خون و خون ريزي هم كه نه
ولي در كل از اين همه مكاتب بنده¬هاي سرگشتگان خيل خداي انحرافي مجتبي¬بهادري¬ايسم،يوحنايسم يا طبق آخرين حجاري هاي ابدي جسارتاً حضرت مجيدايسم(عجل الله تعالي مرگ ما را بيرون همين پرانتزهاي دعايي باااااز!
تقصير من چيست كه در تواتر بادگيرها يا همان مقوله عبدالله¬ والله
كه شما هر وقت دلتان خواست فيلم را عوض كن
بو نمي دهم يا پا يا كسي كه بوي همه مي¬دهد يا دست اصلا بو نمي¬دهم
به مذاق شما "خوش آمديد" - يعني دوباره ژانر را عوض...
"تاس ملس نمي¬شينه؛وگرنه عشقباز قهّاريه!"
يا هي بو مي¬دهم يا بس كه با همه به مي¬دهم ، نمي¬دهم
ولي....ولي حرف¬هاي هيچ كسي مرا يا بلعكس هيچ هيچ
هيچ اصلاً اشتباهاً شما همان شماره¬ي.... مامان با تلفن كار ضروري دارد ... كسره خداحافظ كسره.