٠E- Mortazavi شعر از عمادالدین مرتضوی
"خروار خروار زمستان"
Øالا قطره قطره نشسته بود
به تن پنجره
در آمبولانس¬هایی Ú©Ù‡ بر عکس می¬رÙتند
از بهشت زهر
ا
گل اش را می¬بردند
به بخاری
برای ولنتاین.
برای پنج شنبه.
مزار شیشه ای را پک وار پک وار خروار می¬زند
می¬زند صدا را Øادثه شیشه¬ی قطره یا برعکس
از بخاری
قطره قطره آمبولانس می¬آید.
هر دو تا ماهی تنگ را هر وقت از آب بگیری...
می¬میرند.
و بهشت زهرا زیر خروار خروار بر٠به ناتنی شیشه می¬چسبد.
به شیشه¬ی Ú¯Ù„ Ùروشی¬ها می¬چسبد.
ماهی تلو تلو می¬زند ولنتاین را.
در امتداد خطی مالبرو
تمام Øادثه را روی بخاری گذاشته بود.Ùˆ بر٠می¬آمد
روی قطره قطره شیشه خروار خروار بر٠می¬آمد
دود وار
مالبر وار
زمستان¬های برعکس را وار
توی امبولانس می¬خوابد
از توی آینه
موسیقی درونی سوت می¬کشد.
تمام پله¬ها را
سوت میزند
گل زندگی اش را
سوت...
...
- : "مادر کتری را بردار
دیگر سامر بخار شد."
"تلÙÙ†ÛŒ"
يعني درست الان كه بوق¬ها ديگر تا چقدر2 ام يا باشيم بي¬Øوصله،سر رÙته
طبق اين متن ساختاردار مي¬گويد بود :
زنگ زدم شعري بخوانم
اگر توي مود نيستيد يا كسي كنارتان بود يا هر ياي ديگري كه معمولاً مي¬آيد از در،وسط يا "كنار،سر٠جدّت آقا"
اَاَه...گور پدر مذاق ما...توي پرانتز
يا ما اصلاً طبق سÙمَتÙ¬مان پست نگيريم پشت خطوط تلÙÙ† ،لابد كسي مهدي موعوديسم از سكوي سرخ يدالله رؤيايي چاپ توي راه اصÙهان-Ùرغانه تمام كرديم،دير آمدي
با تمام اين شرايط Ú†Ù‡ شما خوشتان بيايد از Ùرم Ú¯Ùتار Ú†Ù‡ مرگ مؤل٠ان شاء الللللاه
تمام جاده¬ها ختم مي¬شوند Øتي اگر
مامان گوشي را اشتباهاً
يا مهرنوش٠ما مهرنوش٠خود٠خود٠ما يا مهرنوشمون يا هرمون،چيزمون يا هر چه دلتان بخواهد اسمم را مي¬گذارند مون
يا مهم اصلاً اشتباه است يا نيست...
...مامااااان دارم Øر٠مي¬زنم گوشي رو...
...
اوووووووَه!
ما اصلاً متجاوزيم ذاتاً از ØÙ‚ خودمان Ùˆ آبونه ÙŠ "شصت¬و¬شیش-دو¬صÙر"
بيا با هم،هم كه شده
من تنها هم همين يك بار را برعكس بشمرده شوم...3...2...
از اين¬جا به بعد مرگ مخاطب.
هااان تازه المثني است استمداد ما
ما كارهاي Ùرهنگي¬¬ام ... بيچاره عماد مرتضوي كه ماييم ،هم نيستيم.
من را مي¬گويد ذهنتان جاي ديگري ، مامان پشت خط بستگي دارد.
اØتمالاً تا الان مخاطب مرده ا... اينقدر گير ندهيد به جاي دريدا هم كه ماييم، تمايزي است
مهرمهرك¬هاي اهواز، در مهرنوستان، مهرنوشمان به سلامتي در خانه¬ي بخت ته مي¬كشد بي نوش نوش¬ك هاي تهراني بنده¬هاي خدا "هرهر"هاي بي سر وته سر پيري پروژه¬هاي خنده¬اش نيم¬هÙته خوارزم باقي Ø®Ùجند ولش نمي¬كنم
الله¬الله باشد باشد با اين بيلان شما دست خائيده ما Ùتبارك الله سن ما قد قامت الصلاه سن شما شيخنا Ùˆ مولانا شما ،اكبر. الشما اكبر يا كبري
پس Øالا اينقدر كه پاپيولاريتي تجاوزم بيا تصميم بگيريم از دوم دبستان
مامان پشت خط مي¬خواسته بوده باشد يا Øتی شما دوست عزيز شما نه شما
(
بيا بيا باطعم بزاق¬ات به دهان براهني خوش است در عبور گذشتن بيا
بيا به بزاق براهني نه نه ن¬نيا خ¬خوش ن¬ ن¬نيا خودت خ¬خ¬خودت ب¬بيا¬ب¬¬ب¬بيا نزديك من چرا كه نه نه "Ùقط" نه به طعم براهني بي بزاق ...
)
"بزرگا! Ø´Ø·Ø Ùˆ طامات كه نمي¬گذاريم شيخ! اصغاث اØلام را Øلاوت بيان نيست! درگذر!"
...
بيا ودر Ø·Ø±Ø Ø¬Ù…Ø¹ آوري كسره¬ها را از Ø³Ø·Ø Ø´Ù‡Ø± به پشت اسم خدا Ùˆ ما يتعلق Ùˆ به باش!
بيا ودر Ø·Ø±Ø Ø¬Ù…Ø¹ آوري كسره¬ها را از Ø³Ø·Ø Ø´Ù‡Ø± به پشت اسم خدا Ùˆ ما يتعلق Ùˆ به باش!
باش بعد از اين همه مكسور آب پرتغال مي¬چسبد Ùˆ صدالبته شخص شخيص شما نشسته باشيد با عاليجناب پژمان Ù…Øمدي Ùˆ هري پاتر Ùˆ ابوسعيد ابي¬الخير كه "آري ØŒ اين كارها را قدري نيست، آدمي را بايد كه..."
اين جا اوضاع هوا بم است. تو با آن صدا ت سر جد سيدعباس تو يكي Ø®ÙÙ‡ شو
گوگوش Øتي اگر گوني بپوشد ما اين جامان بم سرد ...
-آقايان تا در كشاله¬ي رانشان لبخند خانومي سونامي نگرÙته بياستند در ÙرÙر خوردن¬هاي موهاي پيچ پيچ سونامي
آقايان تا در كشاله¬ي رانشان لبخند خانومي سونامي نگرÙته بياستند در ÙرÙر خوردن¬هاي موهاي پيچ پيچ سونامي
تا مامان روي خط نيست بيچاره مهرنوشمان آسم دارد در شب اول ارتÙاعات!
بيا تو رو خدا از خر ميلان كوندرا پايين ها اين قدر ها هم كه خواهند Ú¯Ùت بد نمي (طبق دستور Ùرهنگستان) است!
مثلاً همين مهرنوشمان كه آمد پايين Øالا شما بي خون Ùˆ خون ريزي هم كه نه
ولي در كل از اين همه مكاتب بنده¬هاي سرگشتگان خيل خداي انØراÙÙŠ مجتبي¬بهادري¬ايسم،يوØنايسم يا طبق آخرين Øجاري هاي ابدي جسارتاً Øضرت مجيدايسم(عجل الله تعالي مرگ ما را بيرون همين پرانتزهاي دعايي باااااز!
تقصير من چيست كه در تواتر بادگيرها يا همان مقوله عبدالله¬ والله
كه شما هر وقت دلتان خواست Ùيلم را عوض كن
بو نمي دهم يا پا يا كسي كه بوي همه مي¬دهد يا دست اصلا بو نمي¬دهم
به مذاق شما "خوش آمديد" - يعني دوباره ژانر را عوض...
"تاس ملس نمي¬شينه؛وگرنه عشقباز قهّاريه!"
يا هي بو مي¬دهم يا بس كه با همه به مي¬دهم ، نمي¬دهم
ولي....ولي ØرÙ¬هاي هيچ كسي مرا يا بلعكس هيچ هيچ
هيچ اصلاً اشتباهاً شما همان شماره¬ي.... مامان با تلÙÙ† كار ضروري دارد ... كسره خداØاÙظ كسره.
Øالا قطره قطره نشسته بود
به تن پنجره
در آمبولانس¬هایی Ú©Ù‡ بر عکس می¬رÙتند
از بهشت زهر
ا
گل اش را می¬بردند
به بخاری
برای ولنتاین.
برای پنج شنبه.
مزار شیشه ای را پک وار پک وار خروار می¬زند
می¬زند صدا را Øادثه شیشه¬ی قطره یا برعکس
از بخاری
قطره قطره آمبولانس می¬آید.
هر دو تا ماهی تنگ را هر وقت از آب بگیری...
می¬میرند.
و بهشت زهرا زیر خروار خروار بر٠به ناتنی شیشه می¬چسبد.
به شیشه¬ی Ú¯Ù„ Ùروشی¬ها می¬چسبد.
ماهی تلو تلو می¬زند ولنتاین را.
در امتداد خطی مالبرو
تمام Øادثه را روی بخاری گذاشته بود.Ùˆ بر٠می¬آمد
روی قطره قطره شیشه خروار خروار بر٠می¬آمد
دود وار
مالبر وار
زمستان¬های برعکس را وار
توی امبولانس می¬خوابد
از توی آینه
موسیقی درونی سوت می¬کشد.
تمام پله¬ها را
سوت میزند
گل زندگی اش را
سوت...
...
- : "مادر کتری را بردار
دیگر سامر بخار شد."
"تلÙÙ†ÛŒ"
يعني درست الان كه بوق¬ها ديگر تا چقدر2 ام يا باشيم بي¬Øوصله،سر رÙته
طبق اين متن ساختاردار مي¬گويد بود :
زنگ زدم شعري بخوانم
اگر توي مود نيستيد يا كسي كنارتان بود يا هر ياي ديگري كه معمولاً مي¬آيد از در،وسط يا "كنار،سر٠جدّت آقا"
اَاَه...گور پدر مذاق ما...توي پرانتز
يا ما اصلاً طبق سÙمَتÙ¬مان پست نگيريم پشت خطوط تلÙÙ† ،لابد كسي مهدي موعوديسم از سكوي سرخ يدالله رؤيايي چاپ توي راه اصÙهان-Ùرغانه تمام كرديم،دير آمدي
با تمام اين شرايط Ú†Ù‡ شما خوشتان بيايد از Ùرم Ú¯Ùتار Ú†Ù‡ مرگ مؤل٠ان شاء الللللاه
تمام جاده¬ها ختم مي¬شوند Øتي اگر
مامان گوشي را اشتباهاً
يا مهرنوش٠ما مهرنوش٠خود٠خود٠ما يا مهرنوشمون يا هرمون،چيزمون يا هر چه دلتان بخواهد اسمم را مي¬گذارند مون
يا مهم اصلاً اشتباه است يا نيست...
...مامااااان دارم Øر٠مي¬زنم گوشي رو...
...
اوووووووَه!
ما اصلاً متجاوزيم ذاتاً از ØÙ‚ خودمان Ùˆ آبونه ÙŠ "شصت¬و¬شیش-دو¬صÙر"
بيا با هم،هم كه شده
من تنها هم همين يك بار را برعكس بشمرده شوم...3...2...
از اين¬جا به بعد مرگ مخاطب.
هااان تازه المثني است استمداد ما
ما كارهاي Ùرهنگي¬¬ام ... بيچاره عماد مرتضوي كه ماييم ،هم نيستيم.
من را مي¬گويد ذهنتان جاي ديگري ، مامان پشت خط بستگي دارد.
اØتمالاً تا الان مخاطب مرده ا... اينقدر گير ندهيد به جاي دريدا هم كه ماييم، تمايزي است
مهرمهرك¬هاي اهواز، در مهرنوستان، مهرنوشمان به سلامتي در خانه¬ي بخت ته مي¬كشد بي نوش نوش¬ك هاي تهراني بنده¬هاي خدا "هرهر"هاي بي سر وته سر پيري پروژه¬هاي خنده¬اش نيم¬هÙته خوارزم باقي Ø®Ùجند ولش نمي¬كنم
الله¬الله باشد باشد با اين بيلان شما دست خائيده ما Ùتبارك الله سن ما قد قامت الصلاه سن شما شيخنا Ùˆ مولانا شما ،اكبر. الشما اكبر يا كبري
پس Øالا اينقدر كه پاپيولاريتي تجاوزم بيا تصميم بگيريم از دوم دبستان
مامان پشت خط مي¬خواسته بوده باشد يا Øتی شما دوست عزيز شما نه شما
(
بيا بيا باطعم بزاق¬ات به دهان براهني خوش است در عبور گذشتن بيا
بيا به بزاق براهني نه نه ن¬نيا خ¬خوش ن¬ ن¬نيا خودت خ¬خ¬خودت ب¬بيا¬ب¬¬ب¬بيا نزديك من چرا كه نه نه "Ùقط" نه به طعم براهني بي بزاق ...
)
"بزرگا! Ø´Ø·Ø Ùˆ طامات كه نمي¬گذاريم شيخ! اصغاث اØلام را Øلاوت بيان نيست! درگذر!"
...
بيا ودر Ø·Ø±Ø Ø¬Ù…Ø¹ آوري كسره¬ها را از Ø³Ø·Ø Ø´Ù‡Ø± به پشت اسم خدا Ùˆ ما يتعلق Ùˆ به باش!
بيا ودر Ø·Ø±Ø Ø¬Ù…Ø¹ آوري كسره¬ها را از Ø³Ø·Ø Ø´Ù‡Ø± به پشت اسم خدا Ùˆ ما يتعلق Ùˆ به باش!
باش بعد از اين همه مكسور آب پرتغال مي¬چسبد Ùˆ صدالبته شخص شخيص شما نشسته باشيد با عاليجناب پژمان Ù…Øمدي Ùˆ هري پاتر Ùˆ ابوسعيد ابي¬الخير كه "آري ØŒ اين كارها را قدري نيست، آدمي را بايد كه..."
اين جا اوضاع هوا بم است. تو با آن صدا ت سر جد سيدعباس تو يكي Ø®ÙÙ‡ شو
گوگوش Øتي اگر گوني بپوشد ما اين جامان بم سرد ...
-آقايان تا در كشاله¬ي رانشان لبخند خانومي سونامي نگرÙته بياستند در ÙرÙر خوردن¬هاي موهاي پيچ پيچ سونامي
آقايان تا در كشاله¬ي رانشان لبخند خانومي سونامي نگرÙته بياستند در ÙرÙر خوردن¬هاي موهاي پيچ پيچ سونامي
تا مامان روي خط نيست بيچاره مهرنوشمان آسم دارد در شب اول ارتÙاعات!
بيا تو رو خدا از خر ميلان كوندرا پايين ها اين قدر ها هم كه خواهند Ú¯Ùت بد نمي (طبق دستور Ùرهنگستان) است!
مثلاً همين مهرنوشمان كه آمد پايين Øالا شما بي خون Ùˆ خون ريزي هم كه نه
ولي در كل از اين همه مكاتب بنده¬هاي سرگشتگان خيل خداي انØراÙÙŠ مجتبي¬بهادري¬ايسم،يوØنايسم يا طبق آخرين Øجاري هاي ابدي جسارتاً Øضرت مجيدايسم(عجل الله تعالي مرگ ما را بيرون همين پرانتزهاي دعايي باااااز!
تقصير من چيست كه در تواتر بادگيرها يا همان مقوله عبدالله¬ والله
كه شما هر وقت دلتان خواست Ùيلم را عوض كن
بو نمي دهم يا پا يا كسي كه بوي همه مي¬دهد يا دست اصلا بو نمي¬دهم
به مذاق شما "خوش آمديد" - يعني دوباره ژانر را عوض...
"تاس ملس نمي¬شينه؛وگرنه عشقباز قهّاريه!"
يا هي بو مي¬دهم يا بس كه با همه به مي¬دهم ، نمي¬دهم
ولي....ولي ØرÙ¬هاي هيچ كسي مرا يا بلعكس هيچ هيچ
هيچ اصلاً اشتباهاً شما همان شماره¬ي.... مامان با تلÙÙ† كار ضروري دارد ... كسره خداØاÙظ كسره.