V. Ziaee - ÙˆØید ضیایی
شعرآستان تÙت دژ گند
ال٠) پسته مي خندد در لبت اسمان هنوز از تين وزيتون خالي ست Ù‡Ùته از چندم ÙˆØشت خواهند ناميد جوگندمي ابروان پر پشتت هيجاني كه قي مي كند پرسش مرد Ùˆ نامردي را.
بند ب )
خنكاي توÙان تير وتركش Ú†Ù‡ كسي جز تو مي تواند انچنان /من / پايبند / ايمان / خرمي زيرت شهر چيده / شهر ساعتهاي دزدي پول عراقي سه است دارد هر سه خرند گاهي الاغمان را لنگ لنگان مي برديم تا جنازه هاي باد كرده تكه تكه پر پر از هر كجا امده زير كائوچويي تخته سياه Ú¯Ù„ بمال دهنت را شيرخورده شيره خرده / ساس ها پايكوبي مي كنند وميله ها كه خر خر كنان هن وهن باز دهانشان به ت٠ننشسته امروز ملاقاتي داريم قدير عمو يادت هست ØŸ
ـ :ننه پربقال ,ننه ليمو,ننه كمپوت ؟ ننه . جر نده / مثل خودت كه نيست وا بشود پولاد واهن است
صÙدر Ú†Ù‡ مي كند اشغال ها را بريزدور : به نام نامي مردم زيرپايم دو Øا كم يك Ù…Ùتي سبيل هايم را ببخشيد به تيغه ÙŠ دلاك هانه .
ـ : منكه مرد ام با نرينگي چهار بچه يكي تو را هه كه مي ياد ومي ره اين يكي هي لگد ميزنه . خودت چطوري ؟
مثل Ùلك الاÙلاك نص٠باز وتو برده مرده مرده السالوادور زير شلواريت خميازه مي كشد / ويتنام پشت ديوار اهنين مي ماند .
جعبه ي دلشان را مي گذارند پيش كيسه ي بالا اورده ها چه گوارا گريه هم مي كند اقاي سبيل ؟ اگر مي كرد تو چرا چشم ندار ي ببيني ؟ بند تنبا نتان مي برد / رژه ي ارپيچي ها ست انگار اغا را صيد نوشته بودم كه سر جلسه نوزده بشوم اززندگي ؟
گلوله سنگÙرش قدمهانان /تا ته بخوريد هم را ننه را نرينگي چها قلوها را همه را تا ØµØ¨Ø ÙŠÙƒ ليوان چاي دم نكرده / گلچين ØªØ³Ø¨ÙŠØ ÙˆÙ…Ù‚Ø¯Ø§Ø±ÙŠ انگبين صÙرا Ùزود .
{جهان چنين زاده شد چهاير ديوار ,تا ته سوسك بالا گنداب وعكس هاي Ùضايي به تخيلت مانده در بيايد (تشت وپارچه ÙŠ نذري ) يا ( خاله سوسكه به مدرسه مي رود ) سه ديوار ويك ردي٠چوب كبريت پشت هم ايستاده بر Ùرمان ساكت مرده سخت نصÙØ´ مال توست امال ها را بريز گوشه ÙŠ پرنده وگنجشك وقناري وادم بلا تشبيه .}
كارتن ها را خوردم . دم كردم وباز خوردم – جاي ميمون پشت ميله ها بود – تا ØµØ¨Ø ÙˆØ¯Ø±Ù‡Ø§ را بستند تا از Ùشار نياوري يك وقت ديگر هيچ Ù‚Øري قليانها را بر نشيمنگاهت واريز نخواهد كرد.
***هاله اي از بند ب قبل از صبØ
رجهايم سرخ از لبهايت گرÙته اي يكي بالا يكي ابرويكي پايين يكي مشكي / وقتي ست مي شناسمت تمبر بر گردانت گردنم زده شده پشت هم ماه به ماه عسل از سرورويش مي ريزد مثل ابر مي ماند باور كن تموزك من / مي شود نشست به هواي باران اشكش در بيايد/ . مي شود ننشست دو وجب از بوسه نوشت . مي شود باشد Ø®ÙÙ‡ نكني بودنت را مي پژمرد- Ø®ÙÙ‡ اگر بكنند نيز- خورشيد خانم صورتش مثل ماهه چند ساله قرنه نيومده سراغت كه تگيريش وبذاري لاي انگشتات روون شه از پاي نديدنش ,غمش , غصه Ø´ شعر , ترانه / نامه / لالا ÙŠ عزيزم سلام . خوش بخواب يكرنگي كه نه اونقدي بي رنگه كه نه اونقدر بي رنگه كه وقتي لمسش مي كني ازش مي گذري / اون همون پاكه تو همون غبار كه هستي / اون همون ساده ست كه Ùقط مي توني Ùقط ازش رد شي نور كه نه سرمايي بوراني ØرÙÙŠ برÙÙ‡ بارونه تكرنگي مرگي تگرگي گرگي / درخته ,رخت ,پهن , مثل نو نوار اول تو باد خنك تابستون لاي تنش زوزه مي كشه گيسو عطر اهو خورشيد...
-: هله ي دور سرش ؟ بشين تو چشام .
***
بند جيش بند اروغ بند لاشه ماشه را نمي چكانند Øتا تا ØµØ¨Ø Ø¨Ù†Ø¯ شرم بند شلوارهاي زخمي بند ترواهاي بي اشيل بند غريزه كه بايد دÙاتر اسناد رسمي را دران شست
ننه توي كارتن زرد وسÙيد مي زند . زن توي پلاستيك / بچه , زانو ,خواهر مثل دلمه ريخته تا چند Ù‡Ùته پصس وپيش ديوار تا ازاد شود يا نشود امردي كه مثل تØكم اين سطرها مي Ú¯Ùت :/ خاله سوسكه, عروس من مي شي ØŸ
ج)
جوراب همسشه جوانه زده ام /بخير / ريش گروماتØت بز گذاشته اي / اب وصابون مي اوري كه Ú†Ù‡ ØŸ باÙرچه ÙŠ شماتت سبيل هايش ÙƒÙشهايم را توي كمد گارانتي كرده ام / ناÙÙ… به چشمش . از تبار برايم جمله اي بسازيد كه نه تيغه ÙŠ تبر بگيرد نه Ùواره ÙŠ دار .
جوراب جوانه زده ام به كل كه بيشيند تازه برهنه مي شوم تابلوترين نقاشي پروانه بالهايش بود كه گندم بر٠يپشت پنجره روي سرش قارقار مي كند يعني دستكش هاي چوبي ايت را دندان هيچ كرمي رسوخ نمي تواندكرد جز Øمايتت از شالي هاي برهنه ÙŠ شمال .از هرزگي شكÙتي كه شاعر شوي : هرزگي يعني ابشار را Ùرو بردن پرنده را منقار زدن شب را Ùندك به Ùندك قلقلك دادن ساقهايي نيست كه ازشانه مي تركند . ساقه هاي سÙيد وسياهي ست كه در دشت اوراق بهادار بهانه ÙŠ عصمت مي شوند تا در وجه ناجي كه نوك مي زني بهانه ÙŠ شهير شدنت برشي نرينگيي باشد كه به شراب انداخته اي / كرمهاي خاكي مسخ شده ÙŠ الهگان زير زمينند/ به سلامتي شاهدان عيني ب پاچه ÙŠ هم مي نوشيم . مي بيني ÙˆØشي ؟جگر هيچ هندي سياه تر از ده روز ما نيست
×××
سوزاندم اش , سه انگشت ماند يك قلم ,جوانه كه بزنم اقاي مجسمه مي پوكد.
ÙˆØید ضیائی
2 متولد 1359 –اردبیل
3 تØصیل در رشته زبان Ùˆ ادبیات Ùارسی Ùˆ انگلیسی در داخل Ùˆ خارج از دانشگاه
4 مدیر اجرائی و سردبیر ادبی نشریه آوای مردم
5 سردبیر نشریه طنز کاریکاتور مطبخ
6 مول٠مقالات در زمینه ی ادبیات کلاسیک و معاصر
7 انتشار مجموعه شعر 33 شعر عاشقانه- نشر الکترونیکی مانی ها 1382
8 انتشار مجموعه غزل آن این عکس – نشر الکترونیکی ادبیان 1383
9 انتشار کتاب (شعر آستان سیاه پشمالو) نشر الکترونیکی ادبیان – 1384
10 انتشار کتاب پژوهشی هزل تعلیم است ØŒ نشر الکترونیکی ادبیان – Ù‚Ùسه 1385
11 سردبیر و مدیر مجله الکترونیکی ادبیان
12 سردبیر نشریه مرغ سØر
13 انتشار کتاب Ùرصت دوست داشتن (معرÙÛŒ زنان شاعر معاصر جهان ) نشر بوتیمار 1385
آثار آماده انتشار
- کتاب دختر گیسو بلند – کتاب کودک – اÙسانه های مردم چین
- مثنوی کودکانه برگردان اشعار مثنوی معنوی به شعر کودک
- شاعران برگزیده سال 2004 مجموعه اشعار شاعران برتر جهان (گروه ترجمه)
- شاعران انگلستان (از قرن 18 تا 20) ترجمه از لرد دیود سیسل
- معشوق های لیدی چترلی – دی اچ لارنس (رمان)
ال٠) پسته مي خندد در لبت اسمان هنوز از تين وزيتون خالي ست Ù‡Ùته از چندم ÙˆØشت خواهند ناميد جوگندمي ابروان پر پشتت هيجاني كه قي مي كند پرسش مرد Ùˆ نامردي را.
بند ب )
خنكاي توÙان تير وتركش Ú†Ù‡ كسي جز تو مي تواند انچنان /من / پايبند / ايمان / خرمي زيرت شهر چيده / شهر ساعتهاي دزدي پول عراقي سه است دارد هر سه خرند گاهي الاغمان را لنگ لنگان مي برديم تا جنازه هاي باد كرده تكه تكه پر پر از هر كجا امده زير كائوچويي تخته سياه Ú¯Ù„ بمال دهنت را شيرخورده شيره خرده / ساس ها پايكوبي مي كنند وميله ها كه خر خر كنان هن وهن باز دهانشان به ت٠ننشسته امروز ملاقاتي داريم قدير عمو يادت هست ØŸ
ـ :ننه پربقال ,ننه ليمو,ننه كمپوت ؟ ننه . جر نده / مثل خودت كه نيست وا بشود پولاد واهن است
صÙدر Ú†Ù‡ مي كند اشغال ها را بريزدور : به نام نامي مردم زيرپايم دو Øا كم يك Ù…Ùتي سبيل هايم را ببخشيد به تيغه ÙŠ دلاك هانه .
ـ : منكه مرد ام با نرينگي چهار بچه يكي تو را هه كه مي ياد ومي ره اين يكي هي لگد ميزنه . خودت چطوري ؟
مثل Ùلك الاÙلاك نص٠باز وتو برده مرده مرده السالوادور زير شلواريت خميازه مي كشد / ويتنام پشت ديوار اهنين مي ماند .
جعبه ي دلشان را مي گذارند پيش كيسه ي بالا اورده ها چه گوارا گريه هم مي كند اقاي سبيل ؟ اگر مي كرد تو چرا چشم ندار ي ببيني ؟ بند تنبا نتان مي برد / رژه ي ارپيچي ها ست انگار اغا را صيد نوشته بودم كه سر جلسه نوزده بشوم اززندگي ؟
گلوله سنگÙرش قدمهانان /تا ته بخوريد هم را ننه را نرينگي چها قلوها را همه را تا ØµØ¨Ø ÙŠÙƒ ليوان چاي دم نكرده / گلچين ØªØ³Ø¨ÙŠØ ÙˆÙ…Ù‚Ø¯Ø§Ø±ÙŠ انگبين صÙرا Ùزود .
{جهان چنين زاده شد چهاير ديوار ,تا ته سوسك بالا گنداب وعكس هاي Ùضايي به تخيلت مانده در بيايد (تشت وپارچه ÙŠ نذري ) يا ( خاله سوسكه به مدرسه مي رود ) سه ديوار ويك ردي٠چوب كبريت پشت هم ايستاده بر Ùرمان ساكت مرده سخت نصÙØ´ مال توست امال ها را بريز گوشه ÙŠ پرنده وگنجشك وقناري وادم بلا تشبيه .}
كارتن ها را خوردم . دم كردم وباز خوردم – جاي ميمون پشت ميله ها بود – تا ØµØ¨Ø ÙˆØ¯Ø±Ù‡Ø§ را بستند تا از Ùشار نياوري يك وقت ديگر هيچ Ù‚Øري قليانها را بر نشيمنگاهت واريز نخواهد كرد.
***هاله اي از بند ب قبل از صبØ
رجهايم سرخ از لبهايت گرÙته اي يكي بالا يكي ابرويكي پايين يكي مشكي / وقتي ست مي شناسمت تمبر بر گردانت گردنم زده شده پشت هم ماه به ماه عسل از سرورويش مي ريزد مثل ابر مي ماند باور كن تموزك من / مي شود نشست به هواي باران اشكش در بيايد/ . مي شود ننشست دو وجب از بوسه نوشت . مي شود باشد Ø®ÙÙ‡ نكني بودنت را مي پژمرد- Ø®ÙÙ‡ اگر بكنند نيز- خورشيد خانم صورتش مثل ماهه چند ساله قرنه نيومده سراغت كه تگيريش وبذاري لاي انگشتات روون شه از پاي نديدنش ,غمش , غصه Ø´ شعر , ترانه / نامه / لالا ÙŠ عزيزم سلام . خوش بخواب يكرنگي كه نه اونقدي بي رنگه كه نه اونقدر بي رنگه كه وقتي لمسش مي كني ازش مي گذري / اون همون پاكه تو همون غبار كه هستي / اون همون ساده ست كه Ùقط مي توني Ùقط ازش رد شي نور كه نه سرمايي بوراني ØرÙÙŠ برÙÙ‡ بارونه تكرنگي مرگي تگرگي گرگي / درخته ,رخت ,پهن , مثل نو نوار اول تو باد خنك تابستون لاي تنش زوزه مي كشه گيسو عطر اهو خورشيد...
-: هله ي دور سرش ؟ بشين تو چشام .
***
بند جيش بند اروغ بند لاشه ماشه را نمي چكانند Øتا تا ØµØ¨Ø Ø¨Ù†Ø¯ شرم بند شلوارهاي زخمي بند ترواهاي بي اشيل بند غريزه كه بايد دÙاتر اسناد رسمي را دران شست
ننه توي كارتن زرد وسÙيد مي زند . زن توي پلاستيك / بچه , زانو ,خواهر مثل دلمه ريخته تا چند Ù‡Ùته پصس وپيش ديوار تا ازاد شود يا نشود امردي كه مثل تØكم اين سطرها مي Ú¯Ùت :/ خاله سوسكه, عروس من مي شي ØŸ
ج)
جوراب همسشه جوانه زده ام /بخير / ريش گروماتØت بز گذاشته اي / اب وصابون مي اوري كه Ú†Ù‡ ØŸ باÙرچه ÙŠ شماتت سبيل هايش ÙƒÙشهايم را توي كمد گارانتي كرده ام / ناÙÙ… به چشمش . از تبار برايم جمله اي بسازيد كه نه تيغه ÙŠ تبر بگيرد نه Ùواره ÙŠ دار .
جوراب جوانه زده ام به كل كه بيشيند تازه برهنه مي شوم تابلوترين نقاشي پروانه بالهايش بود كه گندم بر٠يپشت پنجره روي سرش قارقار مي كند يعني دستكش هاي چوبي ايت را دندان هيچ كرمي رسوخ نمي تواندكرد جز Øمايتت از شالي هاي برهنه ÙŠ شمال .از هرزگي شكÙتي كه شاعر شوي : هرزگي يعني ابشار را Ùرو بردن پرنده را منقار زدن شب را Ùندك به Ùندك قلقلك دادن ساقهايي نيست كه ازشانه مي تركند . ساقه هاي سÙيد وسياهي ست كه در دشت اوراق بهادار بهانه ÙŠ عصمت مي شوند تا در وجه ناجي كه نوك مي زني بهانه ÙŠ شهير شدنت برشي نرينگيي باشد كه به شراب انداخته اي / كرمهاي خاكي مسخ شده ÙŠ الهگان زير زمينند/ به سلامتي شاهدان عيني ب پاچه ÙŠ هم مي نوشيم . مي بيني ÙˆØشي ؟جگر هيچ هندي سياه تر از ده روز ما نيست
×××
سوزاندم اش , سه انگشت ماند يك قلم ,جوانه كه بزنم اقاي مجسمه مي پوكد.
ÙˆØید ضیائی
2 متولد 1359 –اردبیل
3 تØصیل در رشته زبان Ùˆ ادبیات Ùارسی Ùˆ انگلیسی در داخل Ùˆ خارج از دانشگاه
4 مدیر اجرائی و سردبیر ادبی نشریه آوای مردم
5 سردبیر نشریه طنز کاریکاتور مطبخ
6 مول٠مقالات در زمینه ی ادبیات کلاسیک و معاصر
7 انتشار مجموعه شعر 33 شعر عاشقانه- نشر الکترونیکی مانی ها 1382
8 انتشار مجموعه غزل آن این عکس – نشر الکترونیکی ادبیان 1383
9 انتشار کتاب (شعر آستان سیاه پشمالو) نشر الکترونیکی ادبیان – 1384
10 انتشار کتاب پژوهشی هزل تعلیم است ØŒ نشر الکترونیکی ادبیان – Ù‚Ùسه 1385
11 سردبیر و مدیر مجله الکترونیکی ادبیان
12 سردبیر نشریه مرغ سØر
13 انتشار کتاب Ùرصت دوست داشتن (معرÙÛŒ زنان شاعر معاصر جهان ) نشر بوتیمار 1385
آثار آماده انتشار
- کتاب دختر گیسو بلند – کتاب کودک – اÙسانه های مردم چین
- مثنوی کودکانه برگردان اشعار مثنوی معنوی به شعر کودک
- شاعران برگزیده سال 2004 مجموعه اشعار شاعران برتر جهان (گروه ترجمه)
- شاعران انگلستان (از قرن 18 تا 20) ترجمه از لرد دیود سیسل
- معشوق های لیدی چترلی – دی اچ لارنس (رمان)