چند شعر از الهام ملک پور
دوستان گرامی !
چندی پیش کتابی از خانم ملک پور توسط ماه Ù…Ú¯ معرÙÛŒ شد . Ùارغ از Øال Ùˆ هوای کتاب Ùˆ نظر نگارنده ÛŒ این سطور ØŒ در رابطه با ان کتاب ذکر نکاتی Ùˆ سپس چند شعر از خانم ملک پور واجب Ù…ÛŒ نمود . شعر هایی Ú©Ù‡ در زیر Ù…ÛŒ آید شعر هایی ست Ú©Ù‡ توسط اداره ÛŒ ارشاد ایران Ú©Ù‡ اتÙاقاً این روزها در سانسور دست توانایی دارد سانسور شده اند . پس ماه Ù…Ú¯ بنا بر رسالت اش Ú©Ù‡ بازتاب اثر مول٠بدون دست کاری Ùˆ سانسور است Ùˆ بر اساس این Ú©Ù‡ اصولاً ماه Ù…Ú¯ مشی مبارزه گرایانه با سانسور را دارد برای خوانش شما مخاطب گرامی منتشر Ù…ÛŒ شود Ùˆ جملات یا کلماتی Ú©Ù‡ سانسور شده اند را برجسته نمایی Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ این برجسته نمایی کار ماه Ù…Ú¯ است نه کار مول٠.
ببین
ملالی نیست به جز دوری شما
چاهی
که خاک مرا / سوراخ می کند
چاهم
به اوج می برد
تنهایی مرا
...................
من!
درگیر اÙیونم
Ú©Ùشم
برای راه
راهی که دور می زند / جیغ می کشد
خم می شود / و دست می کشد
می کشد
روی چشم ها
من
گورم
Ú¯Ù… Ù…ÛŒ شود / Ù…ÛŒ شوم / میان نوای صور اسراÙیل
کورم
برای بوی رستاخیز
....................
جانم Ùدای
Ø·Ùرّه ÛŒ پر تاب٠شراب گون
لیلا!
شیرین شکن / به جای من
بادام چشم
ها
ی
ÙˆØØ´ÛŒ Øوّا را
....................
آدم نمی شوم آدم نمی شوم
آب
آمد
خاک
آمد
بستنی / پیاده رو / مثلث
....................
ÙØØ´ Ù…ÛŒ دهم
به جان مادرم
ÙØØ´ Ù…ÛŒ دهم
آدم / برای تو
خاتم / برای تو
دار و دیار و دایره و
دندان شیری میهن
برای تو
از دماغ Ùیل اÙتاده ام
روی دامن شهرزاد قصه گو
ناÙÙ…
بریده ای
از عشق بی Ù‡ÙÙˆÙس
...................
من زنگ می زنم
رنگی به من بزن
رنگی / که من شوم
من
شوم
یک Ù„Øظه گوش Ú©Ù†
یک لعظه / گوش / کن
....................
باشد / برای بعد
انسان
بهشت
شیطان
باشد
برای بعد
باشد برای بعد
یک Ù„Øظه گوش Ú©Ù†
....................
گوشم بگیر
که توبه ی آخر نمی کنم
شنبه؟ / زنگ اول چیزی نداریم
شنبه؟ / زنگ دوم چیزی نداریم
شنبه؟ / زنگ سوم چیزی نداریم
شنبه؟ / زنگ زنگ زنگ زنگوله پا در طویله ای
تپانچه را می تکاند تو شقیقه ها:
وای از بوته زارهایی که شقایق نمی خواهند
وای از نمی خواهندهایی توی سرهای بی شقیقه
گوش ها همه با هم
کشیده می شود شین تو سوت سماور
هم از همه کم می شوی/ از تعطیلی جمجمه های بی جمعه
هم از همه
میان لب ها که خالی نمی ماند
شراب نه البته
. . .
مادیان مدینه را به سنگ سار می بخشد
تپانچه می تکاند
وای از عرÙات / Ú©Ù‡ بچه های من
یک شنبه؟ / چیزی نداریم
دوشنبه؟ / چیزی نداریم
سه شنبه؟ / چیزی نداریم
تپانچه می تکاند
چندی پیش کتابی از خانم ملک پور توسط ماه Ù…Ú¯ معرÙÛŒ شد . Ùارغ از Øال Ùˆ هوای کتاب Ùˆ نظر نگارنده ÛŒ این سطور ØŒ در رابطه با ان کتاب ذکر نکاتی Ùˆ سپس چند شعر از خانم ملک پور واجب Ù…ÛŒ نمود . شعر هایی Ú©Ù‡ در زیر Ù…ÛŒ آید شعر هایی ست Ú©Ù‡ توسط اداره ÛŒ ارشاد ایران Ú©Ù‡ اتÙاقاً این روزها در سانسور دست توانایی دارد سانسور شده اند . پس ماه Ù…Ú¯ بنا بر رسالت اش Ú©Ù‡ بازتاب اثر مول٠بدون دست کاری Ùˆ سانسور است Ùˆ بر اساس این Ú©Ù‡ اصولاً ماه Ù…Ú¯ مشی مبارزه گرایانه با سانسور را دارد برای خوانش شما مخاطب گرامی منتشر Ù…ÛŒ شود Ùˆ جملات یا کلماتی Ú©Ù‡ سانسور شده اند را برجسته نمایی Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ این برجسته نمایی کار ماه Ù…Ú¯ است نه کار مول٠.
پویا عزیزی
دبیر Ùارسی ماه Ù…Ú¯
ببین
ملالی نیست به جز دوری شما
چاهی
که خاک مرا / سوراخ می کند
چاهم
به اوج می برد
تنهایی مرا
...................
من!
درگیر اÙیونم
Ú©Ùشم
برای راه
راهی که دور می زند / جیغ می کشد
خم می شود / و دست می کشد
می کشد
روی چشم ها
من
گورم
Ú¯Ù… Ù…ÛŒ شود / Ù…ÛŒ شوم / میان نوای صور اسراÙیل
کورم
برای بوی رستاخیز
....................
جانم Ùدای
Ø·Ùرّه ÛŒ پر تاب٠شراب گون
لیلا!
شیرین شکن / به جای من
بادام چشم
ها
ی
ÙˆØØ´ÛŒ Øوّا را
....................
آدم نمی شوم آدم نمی شوم
آب
آمد
خاک
آمد
بستنی / پیاده رو / مثلث
....................
ÙØØ´ Ù…ÛŒ دهم
به جان مادرم
ÙØØ´ Ù…ÛŒ دهم
آدم / برای تو
خاتم / برای تو
دار و دیار و دایره و
دندان شیری میهن
برای تو
از دماغ Ùیل اÙتاده ام
روی دامن شهرزاد قصه گو
ناÙÙ…
بریده ای
از عشق بی Ù‡ÙÙˆÙس
...................
من زنگ می زنم
رنگی به من بزن
رنگی / که من شوم
من
شوم
یک Ù„Øظه گوش Ú©Ù†
یک لعظه / گوش / کن
....................
باشد / برای بعد
انسان
بهشت
شیطان
باشد
برای بعد
باشد برای بعد
یک Ù„Øظه گوش Ú©Ù†
....................
گوشم بگیر
که توبه ی آخر نمی کنم
شنبه؟ / زنگ اول چیزی نداریم
شنبه؟ / زنگ دوم چیزی نداریم
شنبه؟ / زنگ سوم چیزی نداریم
شنبه؟ / زنگ زنگ زنگ زنگوله پا در طویله ای
تپانچه را می تکاند تو شقیقه ها:
وای از بوته زارهایی که شقایق نمی خواهند
وای از نمی خواهندهایی توی سرهای بی شقیقه
گوش ها همه با هم
کشیده می شود شین تو سوت سماور
هم از همه کم می شوی/ از تعطیلی جمجمه های بی جمعه
هم از همه
میان لب ها که خالی نمی ماند
شراب نه البته
. . .
مادیان مدینه را به سنگ سار می بخشد
تپانچه می تکاند
وای از عرÙات / Ú©Ù‡ بچه های من
یک شنبه؟ / چیزی نداریم
دوشنبه؟ / چیزی نداریم
سه شنبه؟ / چیزی نداریم
تپانچه می تکاند
ilia mokhtarzadeh نوشت
goftam shayad az in raah beshe az kasi beporsam
man sher migam
albate shere no na
faghat ghafiye daar
vaghti sheraye aazaye in saito khoondambekhodam omidvar shodam
in weblog male mane
https://www.v0x.blogfa.com
age didi sheram arzeshe khoondan dare mano rahnamaii konid
va onja baram peygham bezarid
mamnoon
khodaye man negahdare shoma