دوستان گرامی !
چندی پیش کتابی از خانم ملک پور توسط ماه مگ معرفی شد . فارغ از حال و هوای کتاب و نظر نگارنده ی این سطور ، در رابطه با ان کتاب ذکر نکاتی و سپس چند شعر از خانم ملک پور واجب می نمود . شعر هایی که در زیر می آید شعر هایی ست که توسط اداره ی ارشاد ایران که اتفاقاً این روزها در سانسور دست توانایی دارد سانسور شده اند . پس ماه مگ بنا بر رسالت اش که بازتاب اثر مولف بدون دست کاری و سانسور است و بر اساس این که اصولاً ماه مگ مشی مبارزه گرایانه با سانسور را دارد برای خوانش شما مخاطب گرامی منتشر می شود و جملات یا کلماتی که سانسور شده اند را برجسته نمایی می کنیم و این برجسته نمایی کار ماه مگ است نه کار مولف .
پویا عزیزی

دبیر فارسی ماه مگ



ببین
ملالی نیست به جز دوری شما
چاهی
که خاک مرا / سوراخ می کند

چاهم
به اوج می برد
تنهایی مرا
...................


من!
درگیر افیونم
کفشم
برای راه
راهی که دور می زند / جیغ می کشد
خم می شود / و دست می کشد
می کشد
روی چشم ها

من
گورم

گم می شود / می شوم / میان نوای صور اسرافیل
کورم
برای بوی رستاخیز
....................

جانم فدای
طُرّه ی پر تابِ شراب گون
لیلا!
شیرین شکن / به جای من
بادام چشم
ها
ی
وحشی حوّا را
....................
آدم نمی شوم آدم نمی شوم
آب
آمد
خاک
آمد
بستنی / پیاده رو / مثلث
....................
فحش می دهم
به جان مادرم
فحش می دهم
آدم / برای تو
خاتم / برای تو
دار و دیار و دایره و
دندان شیری میهن
برای تو
از دماغ فیل افتاده ام
روی دامن شهرزاد قصه گو
نافم
بریده ای
از عشق بی هُوُس
...................
من زنگ می زنم
رنگی به من بزن
رنگی / که من شوم
من
شوم
یک لحظه گوش کن
یک لعظه / گوش / کن
....................
باشد / برای بعد
انسان
بهشت
شیطان
باشد
برای بعد
باشد برای بعد
یک لحظه گوش کن
....................
گوشم بگیر
که توبه ی آخر نمی کنم



شنبه؟ / زنگ اول چیزی نداریم
شنبه؟ / زنگ دوم چیزی نداریم
شنبه؟ / زنگ سوم چیزی نداریم
شنبه؟ / زنگ زنگ زنگ زنگوله پا در طویله ای

تپانچه را می تکاند تو شقیقه ها:
وای از بوته زارهایی که شقایق نمی خواهند
وای از نمی خواهندهایی توی سرهای بی شقیقه

گوش ها همه با هم
کشیده می شود شین تو سوت سماور
هم از همه کم می شوی/ از تعطیلی جمجمه های بی جمعه
هم از همه
میان لب ها که خالی نمی ماند
شراب نه البته
. . .
مادیان مدینه را به سنگ سار می بخشد
تپانچه می تکاند
وای از عرفات / که بچه های من


یک شنبه؟ / چیزی نداریم
دوشنبه؟ / چیزی نداریم
سه شنبه؟ / چیزی نداریم

تپانچه می تکاند