Øسن بصيري H.Bassiri
سرسختانه بر اسب چوبي دون كيشوت
... Ùˆ
هزاره ها گذشت
آدمها شيطان زائيدند
تا خدا مزه زÙا٠را
زير زبانش مز مزه كند
بي وزني بار Ø¢Ùرينش
آخر...
مثل زهد
آغاز!
زخم پير باوري بنام رسيدن شد
آنقدر بزرگ!
بزودي بيليون ها سال نوري
و زرهي سخت
تن بي سر
سر سختا نه بر اسب چوبي دن كيشوت
زير قياس هاي ناشناخته
انتظار زنگ زده...
همان تجربه Ùريبنده ديروز
جنگ
زد و بند هاي سياسي
تركيدن توپ خنده
بوي گند
زشت و زيبا
همه و همه زهره ترك
به لط٠من!
هميشه خدا
رانده شده اي ست بي وطن
چرا كه تاريكي را بر نمي تابد
چنانكه نه ديروز،
نه امروز
و نه هيچ وقت
چقدر سپيد به ابليس مي آيد
Øسن بصيري
2006
... Ùˆ
هزاره ها گذشت
آدمها شيطان زائيدند
تا خدا مزه زÙا٠را
زير زبانش مز مزه كند
بي وزني بار Ø¢Ùرينش
آخر...
مثل زهد
آغاز!
زخم پير باوري بنام رسيدن شد
آنقدر بزرگ!
بزودي بيليون ها سال نوري
و زرهي سخت
تن بي سر
سر سختا نه بر اسب چوبي دن كيشوت
زير قياس هاي ناشناخته
انتظار زنگ زده...
همان تجربه Ùريبنده ديروز
جنگ
زد و بند هاي سياسي
تركيدن توپ خنده
بوي گند
زشت و زيبا
همه و همه زهره ترك
به لط٠من!
هميشه خدا
رانده شده اي ست بي وطن
چرا كه تاريكي را بر نمي تابد
چنانكه نه ديروز،
نه امروز
و نه هيچ وقت
چقدر سپيد به ابليس مي آيد
Øسن بصيري
2006
پیپ قرمز نوشت