«Prev
|
1 |
2 |
3 |
...|
9 |
10 |
11 |...|
42 |
43 |
44 |
Next»
در سرزمین من
ØØ§Ú©Ù…انی ØÙ‚یر
در اقتدار رویایی موهوم
خون ریزند و
یاوه گو
»
ادامه مطلب
کسانی که آزادی زیر بنایی را بیک امنیت موقتی می بخشند ، نه لایق آزادیند و نه لایق امنیت.
بنجامین ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ù„ین
و صنوبر های صبور
در چهارسوی ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡
نخوت مدام مناره ها را
به تماشا نشسته اند.
»
ادامه مطلب
به چشم خویش دیدم من ،
هجوم مسجدی ها با وضوی خون
سنگ در دل
چماق آهنین بر Ú©Ù
»
ادامه مطلب
قیام٠عاشقی برپاست لیلی!
« ندا » آخر نماد عاشقی شد
سر٠آزادگان بالا ست لیلی
»
ادامه مطلب
با تو
ما همه سبزیم
سبز هراس کینه
با ما
تو همه سبزی
»
ادامه مطلب
با یاد شعری از بیژن نجدی "کیست که با تلخی می گرید؟"
من زبان آدمی نمی Ùهمم
از نگاهت که پرندگان را به کوچ وا می دارد
در می یابم که شرابی تلخ نوشیده ای
آنقدر تلخ که طعم گسش سال هاست در دهانت مانده .
»
ادامه مطلب
معشوق من کجاست؟
شاید درست در آستانه ی تولدش
با ضربه های یک مرد دیو خو
در میان لخته های خون مادرش
جان سپرد
»
ادامه مطلب
اين شعر را براي تو Ú¯ÙØªÙ… ،‌با لهجه اي غريبه Ùˆ خسته
مثل پرنده اي كه نشسته بر ميله هاي سربی زندان
»
ادامه مطلب
نادر Ù…ÛŒ نویسم.اما هد٠من در کار من مشخص است وخواهند بود خیالی پر هیجان مرا ØªØØ±ÛŒÚ© Ù…ÛŒ کند Ùˆ من
هر Ù„ØØ¸Ù‡ به دنبال کش٠آن بی منتها هستم
هي هاي
آناهيتا
بانوي پاک دامن آب ها و اشک
اينک چه سود مرا
از اين همه وهم و دروغ ها
»
ادامه مطلب
دستی به جست و جوی بهار
از دریچه بیرون می‌‌شود
تنها کسی‌ که کوچه را
به نگاهی خیره می‌‌روبد
»
ادامه مطلب
پدر Ù…ØÙ…د پورعبدالله Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø´ هم اکنون بیش از 100 روز است در بازداشت به سر Ù…ÛŒ برد، با سرودن شعری برای وی، او را به استقامت ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ است. پدر این دانشجو، زمانی این شعر را سرود Ú©Ù‡ پسرش را در دادگاه انقلاب، با دست بند Ùˆ وضعیت نامناسب مشاهده کرد. این شعر در زیر Ù…ÛŒ آید:"
ترا دوست دارم
زانگونه که هستی
ترا می ستایم
زانکه در جستجوی خویشی
»
ادامه مطلب
در شهر گمشدگان— ØØ¶ÙˆØ± بی Ù…Ùهوم است
و تجانس گناهی نا بخشودنی
عشق را با گناه رنگین کرده اند
»
ادامه مطلب
رکسی اما Ø±ÙØªÙ‡ بود
خاک خیابان را
شرابی زند
و باد بریده بود
»
ادامه مطلب
برای همه ی مادرانی که نیستند،هستند و خواهند بود...
زنی می آید
Ú©Ù‡ روزی" ویرجینیا ولÙ" از او پا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است
Ùˆ زنی Ú©Ù‡ راز مریم Ùˆ Ù…Ø³ÛŒØ Ø±Ø§ خوب Ù…ÛŒ داند
Ùˆ زنانی Ù…ÛŒ آیند Ú©Ù‡ با دختران هیتلر به بازار Ø±ÙØªÙ‡ اند
»
ادامه مطلب
Ùˆ ÙØ§ØµÙ„Ù‡ در کشتی Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ
دور سراب
داشت گشت می‌‌زد
»
ادامه مطلب
«Prev
|
1 |
2 |
3 |
...|
9 |
10 |
11 |...|
42 |
43 |
44 |
Next»