Ùرامرز سلیمانی : Ú†Ù‡ باوری
دستی به جست و جوی بهار
از دریچه بیرون می‌‌شود
تنها کسی‌ که کوچه را
به نگاهی خیره می‌‌روبد
.......
چه باوری
که ساده ی باروری می‌‌شود
به باغ
جوانه ی خلاصه‌ای در با د خلوص خالی‌ ی وقت
دستی به جست و جوی بهار
از دریچه بیرون می‌‌شود
تنها کسی‌ که کوچه را
به نگاهی خیره می‌‌روبد
در Ùصل‌های گریه
یله می‌‌ماند
شدن به ساده گی زادن می‌‌گردد
چه باور باروری
در جدال جدا مانده گی
به باغ برنایی