«Prev
|
1 |
2 |
3 |
...|
38 |
39 |
40 |...|
42 |
43 |
44 |
Next»
( آه آقای صادق هدایت)
من Ùقط Ú©Ù…ÛŒ سبیلهای تو را ادامه Ù…ÛŒ دهم
بعد این عینک لعنتی را بر می دارم از چشمهای تو چیزی دستگیرم بشوی
این همه خنزر پنزر و آشغال در تو چه می کند
شازده!
چقدر ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÙ‡ در گوشتت قلم
پوزشان زده بر گشته اند
اما من زالو تر از این ØØ±Ùهام
نوک تیزترم
»
ادامه مطلب
پریدن از لب جوی.......
Ú†Ù‡ خواب Ø±ÙØªÙ‡ اند سالها Ùˆ روزها Ùˆ
من هنوز آن کودک چند ساله ام
Ú©ÙØ´ های بندیم را دوست Ù…ÛŒ دارم
با آن کی٠پلاستیکی Ùˆ موهای Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ ام
که با شانه ام قهرند
»
ادامه مطلب
غزل
چون سنگ ها صداي مرا گوش مي كني
سنگي Ùˆ ناشنيده ÙØ±Ø§Ù…وش مي كني
رگبار نوبهاري و خواب دريچه را
»
ادامه مطلب
بی صدایی
به اهل قلم که سرب در گلو را تاب آوردند
بی صدا بیا و بنشین ،
Ú©Ù‡ ØØ¨Ø§Ø¨ این Ù„ØØ¸Ù‡ را تلنگری ویران Ù…ÛŒ کند
»
ادامه مطلب
سوÙÙŠ
« كازرون »
كودكي را ديدم
قاب مي ÙØ±ÙˆØ®Øª
»
ادامه مطلب
شعر 1
دستهای خورشید سا یه ایست
تا ابدیتی که
ستاره ای متولد شود
ازرØÙ… ماه
»
ادامه مطلب
مرگ صداي ٠پاي ÙØ³Ø§Ù„ Ùˆ ٠سايه است
روي ٠سنگ
رباب Ù…ØØ¨
همراه با پرش ٠ناگهاني ٠پلک
سرانگشتي تمام پنجره ها را مي بندد
Ùˆ اين تنها صداي ٠پاي Ù ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ است
Ú©Ù‡ قصه اي در ØÙ†Ø¬Ø±Ù‡ ام تمام مي شود
»
ادامه مطلب
عاشقانه ها
دیگر عاشقانه ای نخواهم
دیگر نخواهم سرود
بعد از تو !
بطری را به آب انداختم
تولدت مبارک اردیبهشت !
»
ادامه مطلب
مهناز بدیهیان
در آمریکا هر سال یک شاعر یا ادیب برجسته Ú©Ù‡ سوابق بسیار مهم ادبی دارد ØŒ از طر٠کتابخانه ÛŒ کنگره بعنوان ملک اشعرا انتخاب Ù…ÛŒ شود. وظیÙÙ‡ ÛŒ او در این مدت خدمت به بالا بردن آگاهی ادبی مردم Ùˆ برنامه ریزی در همین راستاست.عنوان ملک الشعرا چند سالی است بکار Ù…ÛŒ رود. در ابتدای این پروزه این ادیبان را مشاور ادبی Ù…ÛŒ نامیدند. امسال چهاردهمین ملک الشعرا انتخاب شد. ÙˆÛŒ دونالد هال نام دارد.
آقای هال در سال 1928 در ایالت کانکتیکات بدنیا آمد. ÙˆÛŒ از سن 16 سالگی وارد Ú©Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡Ø§ Ùˆ برنامه های ادبی شد Ùˆ در همان 16 سالگی اولین مجموعه شعر خود را چاپ کرد. ØªØØµÛŒÙ„ات او در رشته ÛŒ ادبیات از دانشگاههای هاروارد Ùˆ آکسÙورد است. ÙˆÛŒ تاکنون چندین جایزه ÛŒ مهم ادبی را از آن خود کرده. علاوه بر شعر او نویسنده ÛŒ . نمایشنامه نویس- منتقد ادبی. Ùˆ نویسنده ÛŒ کتاب کودکان Ùˆ کتاب ورزشی است-.
»
ادامه مطلب
من از بوینس آیرس می آیم
مهناز بدیهیان
من از بوینس آیرس می آیم
در آنجا بوی عشق ارزان بود
Ùˆ عاشقان با دهانی باز Ù†ÙØ³ Ù…ÛŒ کشیدند.
کسی نبودمدام دهان عشق را تخته کند.
»
ادامه مطلب
باد در کوچه هايم پيچ مي خورد
ملين ٠باکلاسي Ø¨ÙØ±Ø³Øª به اين شهر !
آسمانم گيج مي رود که روسپي خانه بالا مي آورد
سينه بندها Ùˆ گلدان ها ........ کمپوزيسيون ٠مذهبي ....... Ùˆ پروانه اي Ú©Ù‡ در مستراØ
... پاهايش را از هم وا کرده ...
»
ادامه مطلب
بر سه شنبه بر٠مي بارد
بر٠پاك كن ها
دست تكان مي دهند
بر سه شنبه بر٠مي بارد.
دست تكان مي دهيم
-Â«Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ùظ»
»
ادامه مطلب
قلب من مرسوم نبود
كسي صداي مرا مي زند
Ùˆ دست ام به اÙÙ‚ ها دورتر است
خودم جا ماند
با قلبي كه مرا مي ربود
در اين جا به جايي خنده از چشم به لب ها
چه كسي لب هاي تورا
براي من ترجمه نكرد؟
من كه از هر چه مساوي تر باشم
»
ادامه مطلب
1
كارون رنگ پريده عادت داشت
از ليوان هاي لب شكسته آب بخورد
Ùˆ هميشه ØØ§Ø´ÙŠÙ‡ اش خوني بود
همه ي كتاب هاي سر به زير هم اين طور نوشته اند.
اروند اما تا ÙØ±Ù‚ سرچشمه خوني شد
از دست ماهياني كه سينه به سينه
براي ضرب المثل قديمي نقشه نكشيدند
»
ادامه مطلب
1
يكي به مثابه عقل
يكي به مثابه درد
Ùˆ اين قلم كاÙÙŠ است
براي مرداني
كه سال ها در سلول Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÙŠ
زيسته اند ، گريسته اند؛
و نوشته اند
براي انسان ، آزادي؛
»
ادامه مطلب
«Prev
|
1 |
2 |
3 |
...|
38 |
39 |
40 |...|
42 |
43 |
44 |
Next»