چیزی شبیه زبان یأجوج Ùˆ مأجوج ( نقدی بر ترجمه ØÙ…زه کوتی)/ موسی بیدج
آن ها Ú©Ù‡ سال های پر رونق شعر Ùˆ ترجمه شعر را در آغاز دهه Ù‡ÙØªØ§Ø¯ به یاد دارند ØŒ هنوز نقد موسی بیدج را بر ترجمه ÛŒ Ø´Ùیعی کدکنی از « آوازهای سندباد » از یاد نبرده اند
چیزی شبیه زبان یأجوج و مأجوج
( نگاهی به ترجمه باغ ایرانی سروده نوری Ø§Ù„Ø¬Ø±Ø§Ø )
موسی بیدج
نام کتاب : باغ ایرانی
سروده : نوری الجراØ
مترجم : ØÙ…زه کوتی
ناشر : Ø§ÙØ±Ø§Ø²
شمارگان : 1100 نسخه
قیمت : 4400 تومان
سال انتشار : 1389
176 ØµÙØÙ‡
آن ها Ú©Ù‡ سال های پر رونق شعر Ùˆ ترجمه شعر را در آغاز دهه Ù‡ÙØªØ§Ø¯ به یاد دارند ØŒ هنوز نقد موسی بیدج را بر ترجمه ÛŒ Ø´Ùیعی کدکنی از « آوازهای سندباد » از یاد نبرده اند . بیدج در آن سال ها جوانی پر شور بود Ùˆ این روزها میانسالی به ظاهر Ù…ØØ§Ùظه کار . اما هنوز هم وقتی پای ترجمه شعر عربی در میان باشد . ردای Ù…ØØ§Ùظه کاری به یک سو Ù…ÛŒ نهد Ùˆ همچون سال های نه چندان دور ØŒ جوانی از سر Ù…ÛŒ گیرد . ÙØ¶Ø§ÛŒ رخوت زده نقد ادبی ما به شدت Ù…ØØªØ§Ø¬ ØØ¶ÙˆØ± قلم زنانی چون بیدج است . Ú©Ù‡ نه Ù…ÛŒ توان آنها را خام Ùˆ بی دانش خواند Ùˆ نه Ù…ÛŒ توان به شهرت طلبی متهم شان کرد . این سال ها ــ به ویژه پس از ØØ¶ÙˆØ± آدونیس در تهران ــ بار دیگر به شعر عرب توجه خاصی شده است . اما این بار نسل دیگری عهده دار ترجمه شاعران عرب زبان شده اند . نسلی Ú©Ù‡ با همه استعداد Ùˆ توانایی اش نیازمند مراقبت مجربانی همچون بیدج است . مترجم نام آشنایی Ú©Ù‡ ترجمه هایش تاثیر انکار ناپذیری بر جریان شعر انقلاب داشته ØŒ قرار است از این پس به صورت جدی Ùˆ مستمر جریان ترجمه شعر عرب را در ایران رصد کند Ùˆ ره آورد آن را در مجله ال٠به چاپ برساند . ØØ¶ÙˆØ± او را در این مجله مغتنم Ù…ÛŒ شماریم Ùˆ البته ÙØ±ØµØª نقد Ùˆ بررسی آثار ایشان را از دیگران دریغ نخواهیم کرد . ( سردبیر مجله همشهری ال٠)
کتاب باغ ایرانی مجموعه شعری است از آقای نوری Ø§Ù„Ø¬Ø±Ø§Ø ØŒ شاعر سوری مقیم لندن . او یکی از چهره های Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¹Ø± معاصر عرب است Ú©Ù‡ آوازه اش ØŒ هم به دلیل شعر ØŒ هم به دلیل روزنامه نگاری Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„یت های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ سراسر جهان عرب را ÙØ±Ø§ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. این کتاب Ùˆ دو کتاب دیگر از این شاعر ØŒ به قلم آقای ØÙ…زه کوتی ترجمه Ùˆ از سوی نشر Ø§ÙØ±Ø§Ø² به بازار روانه شده است . ØªÙØ±Ø¬ در این باغ Ùˆ روبه رو شدن با Ú¯Ù„ Ùˆ گیاهان Ø§ÙØ³Ø±Ø¯Ù‡ ØŒ مرا بر آن داشت تا این مختصر را قلمی کنم . شاید در آن برای مترجمان جوان آموزه ای Ùˆ تذکری باشد Ú©Ù‡ بار امانت بیش از این ها مسؤولیت دارد .
پیش از ورود به این باغ باید بگویم Ú©Ù‡ ترجمه هم علم است ØŒ هم ÙÙ† Ùˆ هم هنر . Ùˆ کسی Ù…ÛŒ تواند وارد این ØØ±ÙÙ‡ شود Ú©Ù‡ به هر سه مقوله Ù…Ø³Ù„Ø Ø¨Ø§Ø´Ø¯ . امر مسلم دیگر این است Ú©Ù‡ برای ترجمه شعر ØŒ علاوه بر داشتن چنین صلاØÛŒØªÛŒ ØŒ داشتن ØØ³Ø§Ø³ÛŒØª شاعرانه Ø¨Ø§Ù„ÙØ¹Ù„ یا ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ بالقوه لازم است . با توجه به سابقه سی ساله ام در ترجمه ØŒ برای تذکر به جوانانی Ú©Ù‡ قصد دارند به دنیای ترجمه وارد شوند . باید بگویم اشرا٠بر زبان مبدأ ØŒ تسلط به زبان مقصد ØŒ آشنایی با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زبان اصلی Ùˆ تخصص در موضوع مورد ترجمه پیش نیاز یک مترجم است .
وقتی این شرایط ÙØ±Ø§Ù‡Ù… بود ØŒ تازه نوبت Ù…ÛŒ رسد به تمرین ØŒ ذائقه ØŒ تجربه ØŒ ØØ³ Ùˆ ØØ§Ù„ Ùˆ ... اگر این ها نیز ÙØ±Ø§Ù‡Ù… شد ØŒ سه شرط برای سنجش Ú©ÛŒÙیت ترجمه وجود دارد Ú©Ù‡ عبارتند از : درستی Ùˆ درک صØÛŒØ مطلب به زبان اصلی ØŒ رسایی Ùˆ روان رساندن معنا در زبان دوم Ùˆ در آخر زیبایی Ùˆ سعی در زیبنده رساندن مطلب Ú©Ù‡ در واقع پاداش مترجم به خواننده ای است Ú©Ù‡ پول داده Ùˆ کتاب را خریده .
آنچه تاکنون Ú¯ÙØªÛŒÙ… از بدیهیات است Ùˆ مساله ترجمه پیچیده تر از آن است Ú©Ù‡ در دو سه سطر باز Ú¯ÙØªÙ‡ شود . اما به ØµØ±Ø§ØØª بگویم Ú©Ù‡ در کتاب باغ ایرانی هیچ یک از مسائل یاد شده رعایت نشده است . از این رو برای روشن شدن مطلب Ùهرست وار باید بگویم :
1 : اشرا٠نداشتن مترجم بر زبان مبدأ
2 : شلختگی در زبان مقصـد
3 : ترجمه های ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÛŒ Ùˆ اشتباه
4 : ترجمه نکردن واژگان عربی در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ
5 : نامÙهوم Ùˆ Ú¯Ù†Ú¯ شدن سروده ها
همگی از عیوب ترجمه این کتابند . لذا از آغاز کتاب Ùˆ از دروازه باغ ایرانی به آن وارد شویم Ùˆ Ùهرست وار جلو برویم .
در پیشانی کتاب Ù…ÛŒ خوانیم : به Ù…ØÙ…د در خاک تازگی اش . خواننده نمی تواند بÙهمد خاک تازگی یعنی Ú†Ù‡ ØŸ برای اینکه عبارت نارس است Ùˆ کلمه « ÛŒÙØ§Ø¹Ø© » به معنای نوجوانی است . Ùˆ مترجم باید Ù…ÛŒ نوشت تقدیم به Ù…ØÙ…د Ú©Ù‡ در خاک جوانی اش Ø®ÙØªÙ‡ . نارسایی های عبارات در این کتاب ØŒ در بسیاری مواقع زبان را Ú¯Ù†Ú¯ کرده Ùˆ چیزی شبیه زبان یأجوج Ùˆ مأجوج ساخته است . به چند نمونه از این نارسایی ها اشاره Ù…ÛŒ کنیم :
جامه ها را Ú©Ù‡ در سبکای خویش پرّانی صداهایند / به تک هاش Ù…ÛŒ برد / پیچان کرده اند خادمه ها را / ØØ³ او در جوارم کردم / عاطÙÙ‡ ها را Ù…ÛŒ شکّرم / کشتزار پرّانشان Ù…ÛŒ کند / با شما Ù…ÛŒ ناوم / زهی گاهانی Ú©Ù‡ رپ رپ Ù…ÛŒ زند / چشم Ù…ÛŒ چمد / قامت ÙØ±ÛŒÙتار است / سایه ÙØ±ÛŒÙتار است / شاریدن آبی هیاهوگر / تهینا وارد Ù…ÛŒ شود / سایه تطاول Ù…ÛŒ کشد / Ùˆ تخت ها Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گوارند خون واقعه را / نساهای متروک / زمین را ناگمان Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ .
شاید خبرگان زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ معنی پیدا کنند . اما باز این سؤال وجود دارد Ú©Ù‡ به Ú†Ù‡ مجوزی Ù…ÛŒ توانیم سروده های شاعری مدرن را Ú©Ù‡ در سال دو هزار Ùˆ اندی در قلب لندن زندگی Ù…ÛŒ کند Ùˆ در شعرهایش هیچ واژه ای نیست Ú©Ù‡ در زبان امروز عرب غریب باشد ØŒ این گونه بر گردانیم .
ممکن است کسی بگوید مترجم سره نویسی کرده Ú©Ù‡ در جاهای دیگری از کتاب نمایان است . مثلا به جای صخره همه جا خرسنگ گذاشته Ùˆ به جای شمس ØŒ هور Ùˆ به جای قارچ ØŒ سماروغ Ùˆ به جای چشم زخم ØŒ پنام Ùˆ به جای جارو ØŒ Ø¬Ø§Ø±ÙˆÙØª Ùˆ به جای پندار ØŒ پنداشت Ùˆ Ø§ÙØ¹Ø§Ù„ÛŒ مانند در گریخت / به ترک Ú¯ÙØª Ùˆ عباراتی چون زهی ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ دریاپوی Ùˆ یا صیغه های قدیمی زبان ØŒ ورا من تابان ترک Ú¯ÙØªÙ…Ø´ / همگی گساریده شد / صدایت ندایم بزد / نظر بر تاش کردم / گذری تند بکرد / Ú©Ú˜ Ùˆ Ù…Ú˜ شد / Ùˆ همه جا به جای خود Ú©Ø´ÛŒ کرده ØŒ مرده خود خواسته Ú¯ÙØªÙ‡ Ùˆ ... اگر همه این عبارات نامÙهوم را نیز سره نویسی بپندارید Ù…ÛŒ گویم بسیار خوب !! این بار مشکل شلختگی در بیان Ùˆ نوسان در اخلاق ادبی زبان پدید Ù…ÛŒ آید Ùˆ کلماتی مانند Ú†Ú©Ø´ ØŒ سالن طویل ØŒ پاکت شیرینی ØŒ کامپیوتر ØŒ مسابقه شانس ØŒ پارلمان Ùˆ .. در این سامانه سره نویسی (!) غریب Ù…ÛŒ Ø§ÙØªÙ†Ø¯ .
اما از تمام این مسائل Ú©Ù‡ بگذریم Ùˆ از آوردن کلمات نامأنوس عربی در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùˆ ساختن ترکیب هایی از قبیل مدخل گاه Ú©Ù‡ مدخل خود قید مکان است Ùˆ مثل این است Ú©Ù‡ بگوییم Ù…ØÙ„ ورود گاه یا مطرقه طلا به جای کوبه یا کلمه مشرکین با علامت جمع منصوب عربی به جای ال٠و نون ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ آن هم در Ù…ØÙ„ÛŒ Ú©Ù‡ مشرکان ÙØ§Ø¹Ù„ند Ùˆ نه Ù…ÙØ¹ÙˆÙ„ . یا ای سی٠بر زانو به جای شمشیر / املاک منتظرین / جسد لیل را خال خال کردند به جای شب / خلق گونه بود به جای کهنه Ùˆ مندرس / در تیرگی غیبوبه Ù†ÙØ³ Ù…ÛŒ زند یعنی اغما / موسیقار به جای نوازنده Ú©Ù‡ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ نام پرنده ای است / عزیمت Ø±ÙØªÙ† کردم . Ú©Ù‡ عزیمت خود Ø±ÙØªÙ† است / جریان نیزک به جای شهاب سنگ / دزد عطشان به جای تشنه / سهر نگهبان به جای شب بیداری / شراب در زجاج به شیشه هم بگذریم . اجازه دهید از کجتابی های ذائقه نیز بگذریم مانند آوردن ØØ¬Ø±Ù‡ به جای غرÙÙ‡ در جای جای کتاب . در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØØ¬Ø±Ù‡ یا در ØÙˆØ²Ù‡ های علمیه است یا در بازار Ùˆ میدان میوه Ùˆ تره بار Ùˆ هیچکس به اتاق خانه خودش نمی گوید ØØ¬Ø±Ù‡ آن هم در کتابی Ú©Ù‡ ادعای ÙØ®Ø§Ù…ت Ú¯ÙØªØ§Ø± دارد .
از برگردان کلمه طائر به مرغ نیز چشم پوشی کنیم . هر چند Ú©Ù‡ در بسیاری جاها معنا را مختل کرده است . مثلا در ترجمه « نجاتک طائر » Ù…ÛŒ گوید « رهایی تو مرغ است » . در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ مرغ بی نوا هیچگاه معنای رهایی به همراه ندارد Ùˆ مترجم ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ اگر نمی Ú¯ÙØª پرنده است باید Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª مرغ هواست .
اما از تمام آنچه تا به ØØ§Ù„ Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ خواهشمند است ØØ§ØªÙ… طایی وار چشم پوشی کنید . ولی از دو مقوله نمی توان صر٠نظر کرد .
اول : قرار نیست کلماتی Ú©Ù‡ از زبان عربی به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ آمده اند همان معنا را با خود داشته باشند .
دوم : عدم درک مطلب و ترجمه اشتباه کلمات و عبارت هاست .
بسیاری از کلمات عربی Ú©Ù‡ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ رواج دارند به مرور زمان معنای دیگری به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند . ساده ترین مثالش همان واژه مزخر٠است . Ú©Ù‡ اگر به یک عرب Ú¯ÙØªÙ‡ شود « مزخر٠می گویی » Ú†Ù‡ بسا Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ هم بشود . اما اگر به یک ایرانی Ú¯ÙØªÙ‡ شود ØŒ کار بیخ پیدامی کند . در کتاب باغ ایرانی ØŒ مترجم بدون درک این مطلب ØŒ واژگان عربی متن اصلی را در متن ترجمه نشانده است . به چند نمونه اشاره Ù…ÛŒ کنم :
ص 36 : لا أصدق به تصدیق نمی کنم ترجمه شده در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ باید باور نمی کنم باشد . چرا Ú©Ù‡ تصدیق نمی کنم یعنی بر آن صØÙ‡ نمی گذارم .
ص 36 : أتواری به متواری Ù…ÛŒ شوم ترجمه شده در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ باید پنهان شود . زیرا در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùقط کسی Ú©Ù‡ مثلا دزدی یا جنایتی کرده باشد ØŒ متواری Ù…ÛŒ شود . این واژه در ØµÙØØ§Øª 42 ØŒ 51 ØŒ 71 ØŒ 72 ØŒ 86 ØŒ 87 ØŒ 145 ØŒ 140 ØŒ 170 نیز تکرار شده است . مثلا در ØµÙØÙ‡ 71 Ú¯ÙØªÙ‡ است : ای Ú¯Ù„ متواری ØŒ ای نا٠هستی متواری در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ باید Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª ای Ú¯Ù„ نهان .. ای نا٠هستی پنهان . یا در ص 145 من پشت سکوتم متواری Ù…ÛŒ شوم ! آمده است . در واقع باید Ú¯ÙØª در این کتاب همه بدون ارتکاب جرم متواری Ù…ÛŒ شوند .
ص 67 : Ùˆ رأیت جسدًا ØŒ برای خویش جسدی دیدم ØŒ ترجمه شده . در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ جسد در عربی برای زنده هاست Ùˆ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ برای مرده به کار Ù…ÛŒ رود . کلمه جسد چند بار دیگر هم در ØµÙØØ§Øª 95 Ùˆ 104 به همان Ø´Ú©Ù„ ترجمه شده Ùˆ Ø£ØÛŒØ§ Ùˆ أموات را در هم آمیخته !
ص 146 : کلمه غÙلت در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ به معنای بی توجهی است . اما در عربی به معنای پنهانی است . لذا : همین Ú©Ù‡ تو را به غÙلت ببرم Ùˆ در ÙˆØ¶ÙˆØ Ù…Ù†ØªØ´Ø± کنم
غلط است Ùˆ باید Ú¯ÙØª : بگذار تو را پنهان ببرم Ùˆ آشکارا منتشر کنم .
ص 150 : سایه اÙÚ©Ù† است Ùˆ خاویه است .
Ú©Ù‡ خاویه در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ هیچ معنایی ندارد Ùˆ در عربی به معنای تهی Ùˆ خالی بودن است .
ص 152 : شب را لا جرعه به من Ù…ÛŒ دهد . لاجرعه ترکیبی من در آوردی است . چیزی شبیه بر علیه ØŒ لا جرعه نوشیدن یعنی یک Ù†ÙØ³ نوشیدن . اما الموسیقی ØªÙØ¬Ø±Ù‘عني اللیل ÙŽ ØŒ یعنی موسیقی ØŒ شب را پیاپی به من Ù…ÛŒ نوشاند . آوردن لا جرعه نشانه کجتابی در ذائقه است .
ص 173 : دهشت Ù†ÙØ³ است / نمی تواند ترجمه دهشة Ø§Ù„Ù†ÙØ³ باشد . زیرا دهشة در عربی تØÛŒØ± Ùˆ ØÛŒØ±Øª زدگی معنا Ù…ÛŒ دهد . اما در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ دهشتناکی به معنای ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú©ÛŒ است .
اما اشتباهات بزرگتر :
در ص 37 . متن : Ùˆ أتعثّر Ø¨ÙØ£Ø³ ٠مکسورة
برگردان کتاب : و با تیشه های شکسته بر سر می آیم .
ترجمه درست : و با تیشه ای سکندری می خورم .
ص 40 . متن : تأتي بالأشیا و تذهب بالأشیاء
برگردان کتاب : با اشیاء می آیند و با اشیاء می روند .
ترجمه درست : اشیاء را می آورند و می برند .
ص 41 . متن : عمال Ø§Ù„ØØ§Ú©Ù… الأنیق ÙÙŠ Ø§Ù„ØªÙ„ÙØ²ÛŒÙˆÙ† .
برگردان : کارگران ØØ§Ú©Ù… وارسته در تلویزیون .
ترجمه درست : کارگران ØØ§Ú©Ù… شیک پوش در تلویزیون .
ص 44 . متن : یملأ القوس َ بالسهام
برگردان : کمان را از سر نیزه پر کرد .
ترجمه درست : تیر را در کمان گذاشت .
کمان با سرنیزه نسبتی ندارد Ùˆ تیر Ùˆ کمان خویشاوندند . اگر بخواهیم سرنیزه در کمان بگذاریم . مثل این است Ú©Ù‡ لاستیک تریلی را روی ژیان سوار کنیم . این مشکل چند جای دیگر نیز هست Ùˆ ØØªÛŒ سیب را با نیزه نشانه Ù…ÛŒ روند .
ص 45 . متن : ÛŒÙقلق Ø§Ù„ØºØ±ÙØ©
برگردان : ØØ¬Ø±Ù‡ را Ù…ÛŒ بندد .
ترجمه درست : اتاق را نگران Ù…ÛŒ کند . گویا مترجم یقلق را با یغلق اشتباه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است .
ص 46 . متن : ÛŒØªÙØ´Ù‘ÛŒ الماء
برگردان : ÙØ§Ø´ Ù…ÛŒ شود آب
ترجمه درست : آب منتشر می شود
ص 47 . متن : الماء العمتم و الماء المشرق
برگردان : آب تاریک و آب خاوری (!)
ترجمه درست : آب کدر و آب روشن
ص 51 . متن : رسالتي إلیک ÙÙŠ جیب قمیصي
برگردان : نامه ای که به تو نوشتم در چاک پیراهن من است
ترجمه درست : در جیب پیراهن من .
ص 52 . متن : ÙÙŠ ظلال السوق (!)
برگردان : در سایه ی ساق ها
ترجمه درست : در سایه بازار . سوق می تواند جمع ساق هم باشد . اما در اینجا شاعر از آن بازار را منظور داشته و نه جمع ساق را .
ص 52 . متن : تهیم ٠بسقطة المعدن علی البازلت
برگردان : سرگشته Ù…ÛŒ شود به ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† کان بر بازلت .
ترجمه درست : خیره Ù…ÛŒ شود به Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† سکه روی بازلت ( Ø³Ù†Ú¯ÙØ±Ø´ ) .
ص 54 . متن : و معي ثلاثة مسامیر للذکری
برگردان : با سه میخ خاطره (!)
ترجمه درست : سه میخ برای یادگاری برده بودم .
ص 56 . متن : و أطرقوا
برگردان : به راه ادامه دادند .
ترجمه درست : سر پایین انداختند .
ص 56 . متن : و أترک الراویة یروي .
برگردان : زن راوی را بگذارم روایت کند .
اگر راوی زن بود Ú©Ù‡ باید Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª تروي ØŒ پس زن نیست بلکه صیغه مبالغه است .
ص 62 . متن : Ùˆ لما توقـ٠المصعد Ùˆ Ø§Ù†ÙØªØ الباب .
برگردان : و چون پله برقی بازایستاد و در گشوده شد .
در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ مصعد آسانسور است . ولی مترجم بر Ø®Ù„Ø§Ù ØµÙØØ§Øª دیگر ØŒ اینجا نخواسته کلمه خارجی بیاورد Ùˆ پله برقی ترجمه کرده ! اما معلوم نیست کجای پله برقی در دارد !
ص 80 . متن : بمزقة من قمیـص
برگردان : با شکاÙÛŒ در پیراهن
ترجمه درست : با تکه ای از پیراهن .
ص 86 . متن : و یترک السکینة تتورّد
برگردان : و چاقو را گلگون می گذارد
ترجمه درست : Ùˆ آرامش Ø´Ú©ÙˆÙØ§ Ù…ÛŒ شود . مترجم سکینه را بدون داشتن هیچ نشانه Ù„ÙØ¸ÛŒ Ùˆ معنوی در شعر سکّینه خوانده Ùˆ به چاقو بر گردانده است .
ص 87 . متن : الموسیقي یقلّب الرقعة Ùˆ الآلة له تضØÚ© .
برگردان : موسیقار ØŒ رقعه ØØ±ÙˆÙ مو سیقی را پشت Ùˆ رو Ù…ÛŒ کند Ùˆ بت ــ خدا Ù…ÛŒ خندد (!!)
ترجمه درست : نوازنده ØŒ ØµÙØÙ‡ نت ها را عوض Ù…ÛŒ کرد Ùˆ ساز به روی او Ù…ÛŒ خندید . مترجم الآلة ( ساز ) را بت ــ خدا ترجمه کرده !
ص 142 . متن : Ùˆ Ú©Ù„ ما یقع ØªØØª بصري
برگردان : Ùˆ آنچه به زیر دیده ام ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ .
ترجمه درست : چشمم ØŒ به هر Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ .
این سطر ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÛŒ ترجمه شده Ùˆ معنای دیگری پیدا کرده است .
ص 146 . متن : یا لَدَعَة الکلمات
برگردان : زهی گزیده کلمات
ترجمه درست : ای کلمات آرام .
Ú©Ù‡ در اینجا مترجم ØØªÙ…ا لدعة را لذعة خوانده ØŒ اما اگر Ú©Ù…ÛŒ عربی Ù…ÛŒ دانست باید Ù…ÛŒ Ùهمید کلمه ای Ú©Ù‡ مخاطب قرار Ù…ÛŒ گیرد منصوب است نه مجرور Ùˆ شاعر تمام ØØ±Ú©Ø§Øª کلمه را ظاهر کرده است .
ص 146 . متن : یا لَسَعَة الهروب
برگردان : گزش گریز (!)
ترجمه درست : ای گستره گریز .
عجیب است Ú©Ù‡ مترجم در دو سه سطر پیاپی ØŒ دو کلمه دعة Ùˆ Ùˆ سعة را گزیدن Ùˆ گزش ترجمه Ù…ÛŒ کند . Ùˆ سرانجام باید اضاÙÙ‡ کنم Ú©Ù‡ در این کتاب اشکالات دیگری هم هست . مانند گذاشتن کلمه خیش به جای کلنگ ( Ù…ÙØ¹ÙˆÙŽÙ„ ) یا Ú†Ú©Ø´ به جای تیشه ( ÙØ£Ø³ ) Ùˆ پرده Ø´ÙØ§Ù به جای لباس نازک ( الغلالة البیضاء ) یا اقلیم روز به جای اقلیم آتش ( اقلیم النار ) Ùˆ ... نکته آخر این Ú©Ù‡ از مسؤولان نشر Ø§ÙØ±Ø§Ø² Ú©Ù‡ زوجی جوان ØŒ شاعر Ùˆ ادیب اند Ùˆ نیت خیر خدمت به ادبیات همسایگان را در دل Ù…ÛŒ پرورانند . عجیب است Ú©Ù‡ چنین غیر مسؤولانه Ùˆ بدون امانت داری ØŒ کتابی این چنین را در کارنامه شان جای Ù…ÛŒ دهند . بخصوص Ú©Ù‡ ناشر در ØµÙØÙ‡ آخر این کتاب ØŒ نوید بیست Ùˆ سه کتاب دیگر از این مترجم داده Ú©Ù‡ بخوانید ! البته ناشران دیگری نیز کتاب هایی ـــ شعر Ùˆ نثر ـــ از زبان عربی Ùˆ به قلم مترجمانی دیگر منتشر کرده اند ØŒ Ú©Ù‡ طبق مجال Ùˆ ØÙˆØµÙ„Ù‡ این قلم به آنها نیز نگاهی خواهم انداخت .
ـــــــــ
Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از : مجله همشهری ال٠، شماره 51 ØŒ تیر 1389 صصـ 26 Ùˆ 27
چیزی شبیه زبان یأجوج و مأجوج
( نگاهی به ترجمه باغ ایرانی سروده نوری Ø§Ù„Ø¬Ø±Ø§Ø )
موسی بیدج
نام کتاب : باغ ایرانی
سروده : نوری الجراØ
مترجم : ØÙ…زه کوتی
ناشر : Ø§ÙØ±Ø§Ø²
شمارگان : 1100 نسخه
قیمت : 4400 تومان
سال انتشار : 1389
176 ØµÙØÙ‡
آن ها Ú©Ù‡ سال های پر رونق شعر Ùˆ ترجمه شعر را در آغاز دهه Ù‡ÙØªØ§Ø¯ به یاد دارند ØŒ هنوز نقد موسی بیدج را بر ترجمه ÛŒ Ø´Ùیعی کدکنی از « آوازهای سندباد » از یاد نبرده اند . بیدج در آن سال ها جوانی پر شور بود Ùˆ این روزها میانسالی به ظاهر Ù…ØØ§Ùظه کار . اما هنوز هم وقتی پای ترجمه شعر عربی در میان باشد . ردای Ù…ØØ§Ùظه کاری به یک سو Ù…ÛŒ نهد Ùˆ همچون سال های نه چندان دور ØŒ جوانی از سر Ù…ÛŒ گیرد . ÙØ¶Ø§ÛŒ رخوت زده نقد ادبی ما به شدت Ù…ØØªØ§Ø¬ ØØ¶ÙˆØ± قلم زنانی چون بیدج است . Ú©Ù‡ نه Ù…ÛŒ توان آنها را خام Ùˆ بی دانش خواند Ùˆ نه Ù…ÛŒ توان به شهرت طلبی متهم شان کرد . این سال ها ــ به ویژه پس از ØØ¶ÙˆØ± آدونیس در تهران ــ بار دیگر به شعر عرب توجه خاصی شده است . اما این بار نسل دیگری عهده دار ترجمه شاعران عرب زبان شده اند . نسلی Ú©Ù‡ با همه استعداد Ùˆ توانایی اش نیازمند مراقبت مجربانی همچون بیدج است . مترجم نام آشنایی Ú©Ù‡ ترجمه هایش تاثیر انکار ناپذیری بر جریان شعر انقلاب داشته ØŒ قرار است از این پس به صورت جدی Ùˆ مستمر جریان ترجمه شعر عرب را در ایران رصد کند Ùˆ ره آورد آن را در مجله ال٠به چاپ برساند . ØØ¶ÙˆØ± او را در این مجله مغتنم Ù…ÛŒ شماریم Ùˆ البته ÙØ±ØµØª نقد Ùˆ بررسی آثار ایشان را از دیگران دریغ نخواهیم کرد . ( سردبیر مجله همشهری ال٠)
کتاب باغ ایرانی مجموعه شعری است از آقای نوری Ø§Ù„Ø¬Ø±Ø§Ø ØŒ شاعر سوری مقیم لندن . او یکی از چهره های Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¹Ø± معاصر عرب است Ú©Ù‡ آوازه اش ØŒ هم به دلیل شعر ØŒ هم به دلیل روزنامه نگاری Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„یت های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ سراسر جهان عرب را ÙØ±Ø§ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. این کتاب Ùˆ دو کتاب دیگر از این شاعر ØŒ به قلم آقای ØÙ…زه کوتی ترجمه Ùˆ از سوی نشر Ø§ÙØ±Ø§Ø² به بازار روانه شده است . ØªÙØ±Ø¬ در این باغ Ùˆ روبه رو شدن با Ú¯Ù„ Ùˆ گیاهان Ø§ÙØ³Ø±Ø¯Ù‡ ØŒ مرا بر آن داشت تا این مختصر را قلمی کنم . شاید در آن برای مترجمان جوان آموزه ای Ùˆ تذکری باشد Ú©Ù‡ بار امانت بیش از این ها مسؤولیت دارد .
پیش از ورود به این باغ باید بگویم Ú©Ù‡ ترجمه هم علم است ØŒ هم ÙÙ† Ùˆ هم هنر . Ùˆ کسی Ù…ÛŒ تواند وارد این ØØ±ÙÙ‡ شود Ú©Ù‡ به هر سه مقوله Ù…Ø³Ù„Ø Ø¨Ø§Ø´Ø¯ . امر مسلم دیگر این است Ú©Ù‡ برای ترجمه شعر ØŒ علاوه بر داشتن چنین صلاØÛŒØªÛŒ ØŒ داشتن ØØ³Ø§Ø³ÛŒØª شاعرانه Ø¨Ø§Ù„ÙØ¹Ù„ یا ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ بالقوه لازم است . با توجه به سابقه سی ساله ام در ترجمه ØŒ برای تذکر به جوانانی Ú©Ù‡ قصد دارند به دنیای ترجمه وارد شوند . باید بگویم اشرا٠بر زبان مبدأ ØŒ تسلط به زبان مقصد ØŒ آشنایی با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زبان اصلی Ùˆ تخصص در موضوع مورد ترجمه پیش نیاز یک مترجم است .
وقتی این شرایط ÙØ±Ø§Ù‡Ù… بود ØŒ تازه نوبت Ù…ÛŒ رسد به تمرین ØŒ ذائقه ØŒ تجربه ØŒ ØØ³ Ùˆ ØØ§Ù„ Ùˆ ... اگر این ها نیز ÙØ±Ø§Ù‡Ù… شد ØŒ سه شرط برای سنجش Ú©ÛŒÙیت ترجمه وجود دارد Ú©Ù‡ عبارتند از : درستی Ùˆ درک صØÛŒØ مطلب به زبان اصلی ØŒ رسایی Ùˆ روان رساندن معنا در زبان دوم Ùˆ در آخر زیبایی Ùˆ سعی در زیبنده رساندن مطلب Ú©Ù‡ در واقع پاداش مترجم به خواننده ای است Ú©Ù‡ پول داده Ùˆ کتاب را خریده .
آنچه تاکنون Ú¯ÙØªÛŒÙ… از بدیهیات است Ùˆ مساله ترجمه پیچیده تر از آن است Ú©Ù‡ در دو سه سطر باز Ú¯ÙØªÙ‡ شود . اما به ØµØ±Ø§ØØª بگویم Ú©Ù‡ در کتاب باغ ایرانی هیچ یک از مسائل یاد شده رعایت نشده است . از این رو برای روشن شدن مطلب Ùهرست وار باید بگویم :
1 : اشرا٠نداشتن مترجم بر زبان مبدأ
2 : شلختگی در زبان مقصـد
3 : ترجمه های ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÛŒ Ùˆ اشتباه
4 : ترجمه نکردن واژگان عربی در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ
5 : نامÙهوم Ùˆ Ú¯Ù†Ú¯ شدن سروده ها
همگی از عیوب ترجمه این کتابند . لذا از آغاز کتاب Ùˆ از دروازه باغ ایرانی به آن وارد شویم Ùˆ Ùهرست وار جلو برویم .
در پیشانی کتاب Ù…ÛŒ خوانیم : به Ù…ØÙ…د در خاک تازگی اش . خواننده نمی تواند بÙهمد خاک تازگی یعنی Ú†Ù‡ ØŸ برای اینکه عبارت نارس است Ùˆ کلمه « ÛŒÙØ§Ø¹Ø© » به معنای نوجوانی است . Ùˆ مترجم باید Ù…ÛŒ نوشت تقدیم به Ù…ØÙ…د Ú©Ù‡ در خاک جوانی اش Ø®ÙØªÙ‡ . نارسایی های عبارات در این کتاب ØŒ در بسیاری مواقع زبان را Ú¯Ù†Ú¯ کرده Ùˆ چیزی شبیه زبان یأجوج Ùˆ مأجوج ساخته است . به چند نمونه از این نارسایی ها اشاره Ù…ÛŒ کنیم :
جامه ها را Ú©Ù‡ در سبکای خویش پرّانی صداهایند / به تک هاش Ù…ÛŒ برد / پیچان کرده اند خادمه ها را / ØØ³ او در جوارم کردم / عاطÙÙ‡ ها را Ù…ÛŒ شکّرم / کشتزار پرّانشان Ù…ÛŒ کند / با شما Ù…ÛŒ ناوم / زهی گاهانی Ú©Ù‡ رپ رپ Ù…ÛŒ زند / چشم Ù…ÛŒ چمد / قامت ÙØ±ÛŒÙتار است / سایه ÙØ±ÛŒÙتار است / شاریدن آبی هیاهوگر / تهینا وارد Ù…ÛŒ شود / سایه تطاول Ù…ÛŒ کشد / Ùˆ تخت ها Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گوارند خون واقعه را / نساهای متروک / زمین را ناگمان Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ .
شاید خبرگان زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ معنی پیدا کنند . اما باز این سؤال وجود دارد Ú©Ù‡ به Ú†Ù‡ مجوزی Ù…ÛŒ توانیم سروده های شاعری مدرن را Ú©Ù‡ در سال دو هزار Ùˆ اندی در قلب لندن زندگی Ù…ÛŒ کند Ùˆ در شعرهایش هیچ واژه ای نیست Ú©Ù‡ در زبان امروز عرب غریب باشد ØŒ این گونه بر گردانیم .
ممکن است کسی بگوید مترجم سره نویسی کرده Ú©Ù‡ در جاهای دیگری از کتاب نمایان است . مثلا به جای صخره همه جا خرسنگ گذاشته Ùˆ به جای شمس ØŒ هور Ùˆ به جای قارچ ØŒ سماروغ Ùˆ به جای چشم زخم ØŒ پنام Ùˆ به جای جارو ØŒ Ø¬Ø§Ø±ÙˆÙØª Ùˆ به جای پندار ØŒ پنداشت Ùˆ Ø§ÙØ¹Ø§Ù„ÛŒ مانند در گریخت / به ترک Ú¯ÙØª Ùˆ عباراتی چون زهی ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ دریاپوی Ùˆ یا صیغه های قدیمی زبان ØŒ ورا من تابان ترک Ú¯ÙØªÙ…Ø´ / همگی گساریده شد / صدایت ندایم بزد / نظر بر تاش کردم / گذری تند بکرد / Ú©Ú˜ Ùˆ Ù…Ú˜ شد / Ùˆ همه جا به جای خود Ú©Ø´ÛŒ کرده ØŒ مرده خود خواسته Ú¯ÙØªÙ‡ Ùˆ ... اگر همه این عبارات نامÙهوم را نیز سره نویسی بپندارید Ù…ÛŒ گویم بسیار خوب !! این بار مشکل شلختگی در بیان Ùˆ نوسان در اخلاق ادبی زبان پدید Ù…ÛŒ آید Ùˆ کلماتی مانند Ú†Ú©Ø´ ØŒ سالن طویل ØŒ پاکت شیرینی ØŒ کامپیوتر ØŒ مسابقه شانس ØŒ پارلمان Ùˆ .. در این سامانه سره نویسی (!) غریب Ù…ÛŒ Ø§ÙØªÙ†Ø¯ .
اما از تمام این مسائل Ú©Ù‡ بگذریم Ùˆ از آوردن کلمات نامأنوس عربی در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùˆ ساختن ترکیب هایی از قبیل مدخل گاه Ú©Ù‡ مدخل خود قید مکان است Ùˆ مثل این است Ú©Ù‡ بگوییم Ù…ØÙ„ ورود گاه یا مطرقه طلا به جای کوبه یا کلمه مشرکین با علامت جمع منصوب عربی به جای ال٠و نون ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ آن هم در Ù…ØÙ„ÛŒ Ú©Ù‡ مشرکان ÙØ§Ø¹Ù„ند Ùˆ نه Ù…ÙØ¹ÙˆÙ„ . یا ای سی٠بر زانو به جای شمشیر / املاک منتظرین / جسد لیل را خال خال کردند به جای شب / خلق گونه بود به جای کهنه Ùˆ مندرس / در تیرگی غیبوبه Ù†ÙØ³ Ù…ÛŒ زند یعنی اغما / موسیقار به جای نوازنده Ú©Ù‡ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ نام پرنده ای است / عزیمت Ø±ÙØªÙ† کردم . Ú©Ù‡ عزیمت خود Ø±ÙØªÙ† است / جریان نیزک به جای شهاب سنگ / دزد عطشان به جای تشنه / سهر نگهبان به جای شب بیداری / شراب در زجاج به شیشه هم بگذریم . اجازه دهید از کجتابی های ذائقه نیز بگذریم مانند آوردن ØØ¬Ø±Ù‡ به جای غرÙÙ‡ در جای جای کتاب . در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØØ¬Ø±Ù‡ یا در ØÙˆØ²Ù‡ های علمیه است یا در بازار Ùˆ میدان میوه Ùˆ تره بار Ùˆ هیچکس به اتاق خانه خودش نمی گوید ØØ¬Ø±Ù‡ آن هم در کتابی Ú©Ù‡ ادعای ÙØ®Ø§Ù…ت Ú¯ÙØªØ§Ø± دارد .
از برگردان کلمه طائر به مرغ نیز چشم پوشی کنیم . هر چند Ú©Ù‡ در بسیاری جاها معنا را مختل کرده است . مثلا در ترجمه « نجاتک طائر » Ù…ÛŒ گوید « رهایی تو مرغ است » . در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ مرغ بی نوا هیچگاه معنای رهایی به همراه ندارد Ùˆ مترجم ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ اگر نمی Ú¯ÙØª پرنده است باید Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª مرغ هواست .
اما از تمام آنچه تا به ØØ§Ù„ Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ خواهشمند است ØØ§ØªÙ… طایی وار چشم پوشی کنید . ولی از دو مقوله نمی توان صر٠نظر کرد .
اول : قرار نیست کلماتی Ú©Ù‡ از زبان عربی به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ آمده اند همان معنا را با خود داشته باشند .
دوم : عدم درک مطلب و ترجمه اشتباه کلمات و عبارت هاست .
بسیاری از کلمات عربی Ú©Ù‡ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ رواج دارند به مرور زمان معنای دیگری به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند . ساده ترین مثالش همان واژه مزخر٠است . Ú©Ù‡ اگر به یک عرب Ú¯ÙØªÙ‡ شود « مزخر٠می گویی » Ú†Ù‡ بسا Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ هم بشود . اما اگر به یک ایرانی Ú¯ÙØªÙ‡ شود ØŒ کار بیخ پیدامی کند . در کتاب باغ ایرانی ØŒ مترجم بدون درک این مطلب ØŒ واژگان عربی متن اصلی را در متن ترجمه نشانده است . به چند نمونه اشاره Ù…ÛŒ کنم :
ص 36 : لا أصدق به تصدیق نمی کنم ترجمه شده در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ باید باور نمی کنم باشد . چرا Ú©Ù‡ تصدیق نمی کنم یعنی بر آن صØÙ‡ نمی گذارم .
ص 36 : أتواری به متواری Ù…ÛŒ شوم ترجمه شده در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ باید پنهان شود . زیرا در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùقط کسی Ú©Ù‡ مثلا دزدی یا جنایتی کرده باشد ØŒ متواری Ù…ÛŒ شود . این واژه در ØµÙØØ§Øª 42 ØŒ 51 ØŒ 71 ØŒ 72 ØŒ 86 ØŒ 87 ØŒ 145 ØŒ 140 ØŒ 170 نیز تکرار شده است . مثلا در ØµÙØÙ‡ 71 Ú¯ÙØªÙ‡ است : ای Ú¯Ù„ متواری ØŒ ای نا٠هستی متواری در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ باید Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª ای Ú¯Ù„ نهان .. ای نا٠هستی پنهان . یا در ص 145 من پشت سکوتم متواری Ù…ÛŒ شوم ! آمده است . در واقع باید Ú¯ÙØª در این کتاب همه بدون ارتکاب جرم متواری Ù…ÛŒ شوند .
ص 67 : Ùˆ رأیت جسدًا ØŒ برای خویش جسدی دیدم ØŒ ترجمه شده . در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ جسد در عربی برای زنده هاست Ùˆ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ برای مرده به کار Ù…ÛŒ رود . کلمه جسد چند بار دیگر هم در ØµÙØØ§Øª 95 Ùˆ 104 به همان Ø´Ú©Ù„ ترجمه شده Ùˆ Ø£ØÛŒØ§ Ùˆ أموات را در هم آمیخته !
ص 146 : کلمه غÙلت در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ به معنای بی توجهی است . اما در عربی به معنای پنهانی است . لذا : همین Ú©Ù‡ تو را به غÙلت ببرم Ùˆ در ÙˆØ¶ÙˆØ Ù…Ù†ØªØ´Ø± کنم
غلط است Ùˆ باید Ú¯ÙØª : بگذار تو را پنهان ببرم Ùˆ آشکارا منتشر کنم .
ص 150 : سایه اÙÚ©Ù† است Ùˆ خاویه است .
Ú©Ù‡ خاویه در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ هیچ معنایی ندارد Ùˆ در عربی به معنای تهی Ùˆ خالی بودن است .
ص 152 : شب را لا جرعه به من Ù…ÛŒ دهد . لاجرعه ترکیبی من در آوردی است . چیزی شبیه بر علیه ØŒ لا جرعه نوشیدن یعنی یک Ù†ÙØ³ نوشیدن . اما الموسیقی ØªÙØ¬Ø±Ù‘عني اللیل ÙŽ ØŒ یعنی موسیقی ØŒ شب را پیاپی به من Ù…ÛŒ نوشاند . آوردن لا جرعه نشانه کجتابی در ذائقه است .
ص 173 : دهشت Ù†ÙØ³ است / نمی تواند ترجمه دهشة Ø§Ù„Ù†ÙØ³ باشد . زیرا دهشة در عربی تØÛŒØ± Ùˆ ØÛŒØ±Øª زدگی معنا Ù…ÛŒ دهد . اما در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ دهشتناکی به معنای ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú©ÛŒ است .
اما اشتباهات بزرگتر :
در ص 37 . متن : Ùˆ أتعثّر Ø¨ÙØ£Ø³ ٠مکسورة
برگردان کتاب : و با تیشه های شکسته بر سر می آیم .
ترجمه درست : و با تیشه ای سکندری می خورم .
ص 40 . متن : تأتي بالأشیا و تذهب بالأشیاء
برگردان کتاب : با اشیاء می آیند و با اشیاء می روند .
ترجمه درست : اشیاء را می آورند و می برند .
ص 41 . متن : عمال Ø§Ù„ØØ§Ú©Ù… الأنیق ÙÙŠ Ø§Ù„ØªÙ„ÙØ²ÛŒÙˆÙ† .
برگردان : کارگران ØØ§Ú©Ù… وارسته در تلویزیون .
ترجمه درست : کارگران ØØ§Ú©Ù… شیک پوش در تلویزیون .
ص 44 . متن : یملأ القوس َ بالسهام
برگردان : کمان را از سر نیزه پر کرد .
ترجمه درست : تیر را در کمان گذاشت .
کمان با سرنیزه نسبتی ندارد Ùˆ تیر Ùˆ کمان خویشاوندند . اگر بخواهیم سرنیزه در کمان بگذاریم . مثل این است Ú©Ù‡ لاستیک تریلی را روی ژیان سوار کنیم . این مشکل چند جای دیگر نیز هست Ùˆ ØØªÛŒ سیب را با نیزه نشانه Ù…ÛŒ روند .
ص 45 . متن : ÛŒÙقلق Ø§Ù„ØºØ±ÙØ©
برگردان : ØØ¬Ø±Ù‡ را Ù…ÛŒ بندد .
ترجمه درست : اتاق را نگران Ù…ÛŒ کند . گویا مترجم یقلق را با یغلق اشتباه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است .
ص 46 . متن : ÛŒØªÙØ´Ù‘ÛŒ الماء
برگردان : ÙØ§Ø´ Ù…ÛŒ شود آب
ترجمه درست : آب منتشر می شود
ص 47 . متن : الماء العمتم و الماء المشرق
برگردان : آب تاریک و آب خاوری (!)
ترجمه درست : آب کدر و آب روشن
ص 51 . متن : رسالتي إلیک ÙÙŠ جیب قمیصي
برگردان : نامه ای که به تو نوشتم در چاک پیراهن من است
ترجمه درست : در جیب پیراهن من .
ص 52 . متن : ÙÙŠ ظلال السوق (!)
برگردان : در سایه ی ساق ها
ترجمه درست : در سایه بازار . سوق می تواند جمع ساق هم باشد . اما در اینجا شاعر از آن بازار را منظور داشته و نه جمع ساق را .
ص 52 . متن : تهیم ٠بسقطة المعدن علی البازلت
برگردان : سرگشته Ù…ÛŒ شود به ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† کان بر بازلت .
ترجمه درست : خیره Ù…ÛŒ شود به Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† سکه روی بازلت ( Ø³Ù†Ú¯ÙØ±Ø´ ) .
ص 54 . متن : و معي ثلاثة مسامیر للذکری
برگردان : با سه میخ خاطره (!)
ترجمه درست : سه میخ برای یادگاری برده بودم .
ص 56 . متن : و أطرقوا
برگردان : به راه ادامه دادند .
ترجمه درست : سر پایین انداختند .
ص 56 . متن : و أترک الراویة یروي .
برگردان : زن راوی را بگذارم روایت کند .
اگر راوی زن بود Ú©Ù‡ باید Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª تروي ØŒ پس زن نیست بلکه صیغه مبالغه است .
ص 62 . متن : Ùˆ لما توقـ٠المصعد Ùˆ Ø§Ù†ÙØªØ الباب .
برگردان : و چون پله برقی بازایستاد و در گشوده شد .
در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ مصعد آسانسور است . ولی مترجم بر Ø®Ù„Ø§Ù ØµÙØØ§Øª دیگر ØŒ اینجا نخواسته کلمه خارجی بیاورد Ùˆ پله برقی ترجمه کرده ! اما معلوم نیست کجای پله برقی در دارد !
ص 80 . متن : بمزقة من قمیـص
برگردان : با شکاÙÛŒ در پیراهن
ترجمه درست : با تکه ای از پیراهن .
ص 86 . متن : و یترک السکینة تتورّد
برگردان : و چاقو را گلگون می گذارد
ترجمه درست : Ùˆ آرامش Ø´Ú©ÙˆÙØ§ Ù…ÛŒ شود . مترجم سکینه را بدون داشتن هیچ نشانه Ù„ÙØ¸ÛŒ Ùˆ معنوی در شعر سکّینه خوانده Ùˆ به چاقو بر گردانده است .
ص 87 . متن : الموسیقي یقلّب الرقعة Ùˆ الآلة له تضØÚ© .
برگردان : موسیقار ØŒ رقعه ØØ±ÙˆÙ مو سیقی را پشت Ùˆ رو Ù…ÛŒ کند Ùˆ بت ــ خدا Ù…ÛŒ خندد (!!)
ترجمه درست : نوازنده ØŒ ØµÙØÙ‡ نت ها را عوض Ù…ÛŒ کرد Ùˆ ساز به روی او Ù…ÛŒ خندید . مترجم الآلة ( ساز ) را بت ــ خدا ترجمه کرده !
ص 142 . متن : Ùˆ Ú©Ù„ ما یقع ØªØØª بصري
برگردان : Ùˆ آنچه به زیر دیده ام ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ .
ترجمه درست : چشمم ØŒ به هر Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ .
این سطر ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÛŒ ترجمه شده Ùˆ معنای دیگری پیدا کرده است .
ص 146 . متن : یا لَدَعَة الکلمات
برگردان : زهی گزیده کلمات
ترجمه درست : ای کلمات آرام .
Ú©Ù‡ در اینجا مترجم ØØªÙ…ا لدعة را لذعة خوانده ØŒ اما اگر Ú©Ù…ÛŒ عربی Ù…ÛŒ دانست باید Ù…ÛŒ Ùهمید کلمه ای Ú©Ù‡ مخاطب قرار Ù…ÛŒ گیرد منصوب است نه مجرور Ùˆ شاعر تمام ØØ±Ú©Ø§Øª کلمه را ظاهر کرده است .
ص 146 . متن : یا لَسَعَة الهروب
برگردان : گزش گریز (!)
ترجمه درست : ای گستره گریز .
عجیب است Ú©Ù‡ مترجم در دو سه سطر پیاپی ØŒ دو کلمه دعة Ùˆ Ùˆ سعة را گزیدن Ùˆ گزش ترجمه Ù…ÛŒ کند . Ùˆ سرانجام باید اضاÙÙ‡ کنم Ú©Ù‡ در این کتاب اشکالات دیگری هم هست . مانند گذاشتن کلمه خیش به جای کلنگ ( Ù…ÙØ¹ÙˆÙŽÙ„ ) یا Ú†Ú©Ø´ به جای تیشه ( ÙØ£Ø³ ) Ùˆ پرده Ø´ÙØ§Ù به جای لباس نازک ( الغلالة البیضاء ) یا اقلیم روز به جای اقلیم آتش ( اقلیم النار ) Ùˆ ... نکته آخر این Ú©Ù‡ از مسؤولان نشر Ø§ÙØ±Ø§Ø² Ú©Ù‡ زوجی جوان ØŒ شاعر Ùˆ ادیب اند Ùˆ نیت خیر خدمت به ادبیات همسایگان را در دل Ù…ÛŒ پرورانند . عجیب است Ú©Ù‡ چنین غیر مسؤولانه Ùˆ بدون امانت داری ØŒ کتابی این چنین را در کارنامه شان جای Ù…ÛŒ دهند . بخصوص Ú©Ù‡ ناشر در ØµÙØÙ‡ آخر این کتاب ØŒ نوید بیست Ùˆ سه کتاب دیگر از این مترجم داده Ú©Ù‡ بخوانید ! البته ناشران دیگری نیز کتاب هایی ـــ شعر Ùˆ نثر ـــ از زبان عربی Ùˆ به قلم مترجمانی دیگر منتشر کرده اند ØŒ Ú©Ù‡ طبق مجال Ùˆ ØÙˆØµÙ„Ù‡ این قلم به آنها نیز نگاهی خواهم انداخت .
ـــــــــ
Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از : مجله همشهری ال٠، شماره 51 ØŒ تیر 1389 صصـ 26 Ùˆ 27