اشعاری از سمیر Ø±Ø§ÙØ¹ شاعر سوری / ترجمه : ØÙ…زه کوتی
و پسرک کله شقی چون من
به دنبال ٠شهری ست
تا به آن پناه آورد از بارش Ù Ù¾ÙÚ˜ .
اشعاری از سمیر Ø±Ø§ÙØ¹ شاعر سوری
گزینش Ùˆ ترجمه : ØÙ…زه کوتی
ـــــــــــــــــــ
اختر زخمگین
هر شام ـــ گاه
چون اختری زخم ـــ گین
قلب ٠من ماه می شود
اندام های دخترکان را روشن می کند
Ùˆ Ù…Ø³Ø§ØØª ها را شتک Ù…ÛŒ زند
با رنگ ها .
از تپه ها بالا می رود
و بر دامنه ها
گنج هاش را می پاشد .
ـــــــــــــــــــ
سترونی
همه ی مردان ٠زمین
به خانه باز می گردند
و دست هاشان را
بوسه های ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† Ù¾ÙØ± Ù…ÛŒ کند .
اما هنگامی که
به خانه باز می گردم
مثل ٠همیشه
دست ٠مادرم را می جویم .
ـــــــــــــــــــ
اندوه ها
تنها تویی که
قانون را می شکنی
مادر !
همه ی مادران
از اینکه ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† شان بزرگ Ù…ÛŒ شوند
Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ اند
مگر تو .
Ùنجان ها را از اندوه Ù¾ÙØ± Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ
و همه را پشت بند هم
می نوشی .
ـــــــــــــــــــ
ØÙ„قه
شهر به دنبال شبی ست
که جمع کند پهلوهاش
پیش از Ø®ÙØªÙ†
و شب به دنبال پرسه گردانی ست
با پالتوهایی پشم ٠سخره انگیز
تا Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø´ بخوانند
به جام ٠شرابی و سیگاری
Ùˆ سیگار به دنبال Ù
پسرک کله شقی ست چون من
تا او را به گردش برد
در کوچه ی دو زن
و پسرک کله شقی چون من
به دنبال ٠شهری ست
تا به آن پناه آورد از بارش Ù Ù¾ÙÚ˜ .
ـــــــــــــــــــ
کرنش گری
هر چند بزرگ می شوی
باز شمع ها را در روز تولدت نمی خواهم .
هر چند رنگ ٠چشم هایت
عوض شود
باز بس نمی کنم
از مغازله ی آنها .
هر چند دلسختی کنی
صدای خود را به لاییدن
بلند نمی کنم
Ùˆ چیزی از این Ù‚ÙØ¨ÙŽÙ„ نخواهم کرد
مادامی که در قلب ٠بزرگت
جایی دارم .
ـــــــــــــــــــ
به دنبال ٠شهری ست
تا به آن پناه آورد از بارش Ù Ù¾ÙÚ˜ .
اشعاری از سمیر Ø±Ø§ÙØ¹ شاعر سوری
گزینش Ùˆ ترجمه : ØÙ…زه کوتی
ـــــــــــــــــــ
اختر زخمگین
هر شام ـــ گاه
چون اختری زخم ـــ گین
قلب ٠من ماه می شود
اندام های دخترکان را روشن می کند
Ùˆ Ù…Ø³Ø§ØØª ها را شتک Ù…ÛŒ زند
با رنگ ها .
از تپه ها بالا می رود
و بر دامنه ها
گنج هاش را می پاشد .
ـــــــــــــــــــ
سترونی
همه ی مردان ٠زمین
به خانه باز می گردند
و دست هاشان را
بوسه های ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† Ù¾ÙØ± Ù…ÛŒ کند .
اما هنگامی که
به خانه باز می گردم
مثل ٠همیشه
دست ٠مادرم را می جویم .
ـــــــــــــــــــ
اندوه ها
تنها تویی که
قانون را می شکنی
مادر !
همه ی مادران
از اینکه ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† شان بزرگ Ù…ÛŒ شوند
Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ اند
مگر تو .
Ùنجان ها را از اندوه Ù¾ÙØ± Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ
و همه را پشت بند هم
می نوشی .
ـــــــــــــــــــ
ØÙ„قه
شهر به دنبال شبی ست
که جمع کند پهلوهاش
پیش از Ø®ÙØªÙ†
و شب به دنبال پرسه گردانی ست
با پالتوهایی پشم ٠سخره انگیز
تا Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø´ بخوانند
به جام ٠شرابی و سیگاری
Ùˆ سیگار به دنبال Ù
پسرک کله شقی ست چون من
تا او را به گردش برد
در کوچه ی دو زن
و پسرک کله شقی چون من
به دنبال ٠شهری ست
تا به آن پناه آورد از بارش Ù Ù¾ÙÚ˜ .
ـــــــــــــــــــ
کرنش گری
هر چند بزرگ می شوی
باز شمع ها را در روز تولدت نمی خواهم .
هر چند رنگ ٠چشم هایت
عوض شود
باز بس نمی کنم
از مغازله ی آنها .
هر چند دلسختی کنی
صدای خود را به لاییدن
بلند نمی کنم
Ùˆ چیزی از این Ù‚ÙØ¨ÙŽÙ„ نخواهم کرد
مادامی که در قلب ٠بزرگت
جایی دارم .
ـــــــــــــــــــ