بال های سترگ ــ آن ماری سمیت / ترجمه : Øمزه کوتی
جنگل مادینه ای از نور است
جنگل روزهایی ست مبهم
که شبانه شکسته می شوند
بال های سÙتÙرگ
Fatherhood خوانشی در مجموعه شعر « پدری»(1) =
دکتر آن ماری سمیت (2)
ترجمه : Øمزه کوتی
خواندن شعر ادیب کمال الدین ØŒ مرا به روزهای Ùرهنگی ام در Ùرانسه بازگرداند . شعرهای مجموعه « پدری » مرا به یاد سمبلیسم ( رمزگرایی ) ØŒ بودلر Ùˆ نازمانی انداخت . زبانی Ú©Ù‡ ادیب به کار Ù…ÛŒ برد از نگاه Ùˆ رؤیت او در تعامل با وضعیت بشری ØŒ از خلال بنیادهایی جهانی Øکایت Ù…ÛŒ کند . عنوان هر شعر خود دال بر این است :
ÙˆØشت ØŒ ملالت ØŒ زیان ها ØŒ گوشه گیری ØŒ انتظار ØŒ زمان گذشته ØŒ شادمانی ØŒ خنده ØŒ گذشته ها Ùˆ زمان .
در شعری سخت زیرکانه وهوشمندانه تØت عنوان : گورهای معنا ØŒ بسیاری از تصویرها به رنگی عاطÙÛŒ پیوند Ù…ÛŒ خورند ØŒ تا تأثیر بیشتری بگذارند ØŒ Ùˆ در این باره از شعر مثال Ù…ÛŒ آورم :
« زرد ـــ
رنگ های شکنجیدن هایم را
آخته می کند » .
این شعر ادامه پیدا Ù…ÛŒ کند ØŒ تا بیان وتوصی٠کند Ú©Ù‡ چگونه جنگل ØŒ مانند یک زن ØŒ بر سر یکی پیرمرد بازی در Ù…ÛŒ آورد . او اینجا تشبیهات انتروبوگراÙÛŒ را به کار Ù…ÛŒ برد . هنگامی Ú©Ù‡ مادینه ØŒ دوست دارد Ú©Ù‡ قهرمان را با بر انگیختن خواهش ها در او ØŒ آزار دهد ØŒ جنگل نیز همین کار را انجام Ù…ÛŒ دهد :
« ای روزگار مادینه
آیا مرا چیزی نیست
که تو در نزدیکی من
به جنگل می پردازی
و من به شکل روزگارانی از رغبت
تکه تکه می شوم ؟ »
در همان Øال ØŒ در سویی دیگر Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ قهرمان ØŒ با عنصر آب همانند Ù…ÛŒ شود :
« هنگام Ú©Ù‡ یقین یاÙتم
آب را چیزی هست
از شکل من » .
همین تن آب گون ØŒ در نهایت با دریا Ù…ÛŒ آمیزد تا مَرکَبی باشد Ú©Ù‡ او را به مرگ Ù…ÛŒ رساند . اما بعد ازهمگامی آغازین Ùˆ سریع با سلسله Øرکات Øاد آن Ùˆ آغشتگی اش به رنگ ها ØŒ ناگهان شعر راهی Ù…ÛŒ گشاید تا به عقب بازگردد Ú©Ù‡ پر است از زمزمه ها :
« جنگل مادینه ای از نور است
جنگل روزهایی ست مبهم
که شبانه شکسته می شوند » .
در این چشم انداز ØŒ تباین موجود میان نور روز Ùˆ هنگامه ÛŒ شب ØŒ در خلال تصویرها جهانی سخت سیاه برمی انگیزاند . تصویرهایی Ú©Ù‡ آیین های انتقال از Øالتی به Øالتی دیگر در زندگی قهرمان را عرضه Ù…ÛŒ کنند . کودک بیگناه ØŒ مسخ Ù…ÛŒ شود واین مسخ ØŒ در پیوستگی خود به طبیعتی مسخ تبدیل Ù…ÛŒ شود :
« تا در ده سالگی کودکی بیرون بیایم
Ùˆ در بیست سالگی یکی ÙˆØØ´ÛŒ خوی
Ùˆ در Ù‡Ùتاد سالگی یکی غار » .
اینگونه است Ú©Ù‡ خلاصه موضوع گام به گاه بنا Ù…ÛŒ شود . به کارگیری Øکمت به مثابه ÛŒ وسیله ای زبانی ØŒ به ذهن ØŒ کلمات معنا دار Ùˆ پنهان چون کاهنان یونانی را القا Ù…ÛŒ کند . این تکنیک ØŒ اندکی ابهام به طعم تعابیر شعری Ù…ÛŒ اÙزاید .
در شعر ( آتش و سندباد ) می بینیم که آخرین سطر از بخش « خانواده » شخصی را نقش می زند که سخت سخت درد را تجربه کرده است :
« طبل خون من است
و دریا برادرم
Ùˆ سÙرها خواهرانم
و آتش مادرم
Ùˆ Øر٠Øبیب من
پس تو کیستی
ای تمام دهر Ùریادگر : Ú©Ù…Ú© ØŒ Ú©Ù…Ú© ØŸ
آیا تو پسرم هستی یا پدرم ؟ »
خستگی های جستار درونی ØŒ درد بی نهایتی Ù…ÛŒ Ø¢Ùرینند Ú©Ù‡ خواننده را در همین سطر Ø´ÙÚ©Ù‡ Ù…ÛŒ کند .
شعر ( کوششی در انتظار ) به خوانندگان ØŒ تصویر Ù…Ùصل تری از معضلاتی Ú©Ù‡ شاعر گرÙتار آن هاست به دست Ù…ÛŒ دهند ØŒ وما به راهی پیچیده Ùˆ پر از Ø´ÙŽÚ© Ùˆ شکنجه Ù…ÛŒ رویم Ú©Ù‡ با کلماتی تØت تعقیب اØاطه شده است : Ú†Ù‡ کسی انتظار Ù…ÛŒ کشد ØŒ Ú†Ù‡ کسی ØŸ
« چه کسی انتظار می کشد
چه کسی ؟
آیا این پل است Ú©Ù‡ انتظار Ùرات را Ù…ÛŒ کشد
یا این Ùرات است Ú©Ù‡ پل Ú¯ÙˆÚ˜ را
به انتظار نشسته ؟
آیا شاعر منتظر Øر٠است
یا این Øر٠است
که انتظار نقطه ها را می کشد ؟ » .
این تصویر غنی Ùˆ پربار، اگر چند تصویری Ø´Ú¯Ùت انگیز است . اما اØساس نومیدی Ùˆ یأس را به دلیل رنج های وجودی شاعر ØŒ القا Ù…ÛŒ کند . در این مرØله سرنوشت شاعر ØŒ ( آلباتروس ) 3 بودلر را به ذهن متبادر Ù…ÛŒ کند . قهرمان دردگین Ùˆ اÙگار Ù…ÛŒ کوشد تا جایگاه خود را در جهان معین کند . درمی آید تا در راه پیشروی خویش قرار بگیرد . بودلر Ø´ÙÚ© شاعر را در بخش دوم شعر معروÙØ´ این گونه بیان Ù…ÛŒ کند :
« نشسته بر تندباد
Ùراز گستره ÛŒ تیراÙÚ©Ù†
تبعید شده در زمین
بÙرّنده به Ùریادهای ØªÙ‚Ø¨ÛŒØ Ú©Ù†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ استهزا
از رÙتار درمانده (4)
زیرا Ú©Ù‡ بال هاش Øقا Ú©Ù‡ سترگ است » .
مجموعه این بخش های متمایز ادیب کمال الدین عاطÙÙ‡ را Ù…ÛŒ شوراند Ùˆ همراهی Ù…ÛŒ کند Ùˆ راه خود را به گونه ای دنبال Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ انگار شاعر از عصبی عریان پرده برداشته تا بیشتر طلب کند .
این کتاب یعنی « پدری » به من این Ùرصت را داد Ú©Ù‡ به دیدن میدانی بروم Ú©Ù‡ همیشه عادت کرده ام در آنجا بنشینم Ùˆ در آنجا مکانی Ú©Ù‡ شاعر مرا بدانجا Ù…ÛŒ بردم را هم شناختم . با ایهام هایی Ú©Ù‡ در شعر او هست Ùˆ با شناختی Ú©Ù‡ از ادبیات جهان دارد ØŒ شعر ادیب کمال الدین ژرÙناهایی را آشکار Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ گاهی از خلال خشونت گری نمایان Ù…ÛŒ شوند . او از زخمی پرده برمی دارد Ú©Ù‡ این آگاهی را Ù…ÛŒ رساند Ú©Ù‡ بسیاری از جان های آزرده دچار تاراج Ùˆ یغما شده اند .(5)
.........................................
.........................................
1: عنوان عربی این مجموعه « أبوّة » است، Ú©Ù‡ در سال 2009 توسط انتشارات سیÙیو پرس در استرالیا منتشر شد Ùˆ Øاوی سی شعر از ادیب کمال الدین به زبان انگلیسی است . Ù…
2: دکتر آن ماری سمیت ØŒ نویسنده ÛŒ استرالیایی Ùرانسوی تبار ØŒ رئیس جمعیت نویسندگان زبان های گوناگون در استرالیاست . Ù…
3 : نوعی مرغ دریایی . م
4: رÙتار : رونده ØŒ روان . در ØÚ©Ù… قید Øالت به کار رÙته است . Ù…
5 : این مقاله از روی ترجمه ی عربی آن ترجمه شده و قبلا در سایت شاعر منتشر شده است . م
جنگل روزهایی ست مبهم
که شبانه شکسته می شوند
بال های سÙتÙرگ
Fatherhood خوانشی در مجموعه شعر « پدری»(1) =
دکتر آن ماری سمیت (2)
ترجمه : Øمزه کوتی
خواندن شعر ادیب کمال الدین ØŒ مرا به روزهای Ùرهنگی ام در Ùرانسه بازگرداند . شعرهای مجموعه « پدری » مرا به یاد سمبلیسم ( رمزگرایی ) ØŒ بودلر Ùˆ نازمانی انداخت . زبانی Ú©Ù‡ ادیب به کار Ù…ÛŒ برد از نگاه Ùˆ رؤیت او در تعامل با وضعیت بشری ØŒ از خلال بنیادهایی جهانی Øکایت Ù…ÛŒ کند . عنوان هر شعر خود دال بر این است :
ÙˆØشت ØŒ ملالت ØŒ زیان ها ØŒ گوشه گیری ØŒ انتظار ØŒ زمان گذشته ØŒ شادمانی ØŒ خنده ØŒ گذشته ها Ùˆ زمان .
در شعری سخت زیرکانه وهوشمندانه تØت عنوان : گورهای معنا ØŒ بسیاری از تصویرها به رنگی عاطÙÛŒ پیوند Ù…ÛŒ خورند ØŒ تا تأثیر بیشتری بگذارند ØŒ Ùˆ در این باره از شعر مثال Ù…ÛŒ آورم :
« زرد ـــ
رنگ های شکنجیدن هایم را
آخته می کند » .
این شعر ادامه پیدا Ù…ÛŒ کند ØŒ تا بیان وتوصی٠کند Ú©Ù‡ چگونه جنگل ØŒ مانند یک زن ØŒ بر سر یکی پیرمرد بازی در Ù…ÛŒ آورد . او اینجا تشبیهات انتروبوگراÙÛŒ را به کار Ù…ÛŒ برد . هنگامی Ú©Ù‡ مادینه ØŒ دوست دارد Ú©Ù‡ قهرمان را با بر انگیختن خواهش ها در او ØŒ آزار دهد ØŒ جنگل نیز همین کار را انجام Ù…ÛŒ دهد :
« ای روزگار مادینه
آیا مرا چیزی نیست
که تو در نزدیکی من
به جنگل می پردازی
و من به شکل روزگارانی از رغبت
تکه تکه می شوم ؟ »
در همان Øال ØŒ در سویی دیگر Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ قهرمان ØŒ با عنصر آب همانند Ù…ÛŒ شود :
« هنگام Ú©Ù‡ یقین یاÙتم
آب را چیزی هست
از شکل من » .
همین تن آب گون ØŒ در نهایت با دریا Ù…ÛŒ آمیزد تا مَرکَبی باشد Ú©Ù‡ او را به مرگ Ù…ÛŒ رساند . اما بعد ازهمگامی آغازین Ùˆ سریع با سلسله Øرکات Øاد آن Ùˆ آغشتگی اش به رنگ ها ØŒ ناگهان شعر راهی Ù…ÛŒ گشاید تا به عقب بازگردد Ú©Ù‡ پر است از زمزمه ها :
« جنگل مادینه ای از نور است
جنگل روزهایی ست مبهم
که شبانه شکسته می شوند » .
در این چشم انداز ØŒ تباین موجود میان نور روز Ùˆ هنگامه ÛŒ شب ØŒ در خلال تصویرها جهانی سخت سیاه برمی انگیزاند . تصویرهایی Ú©Ù‡ آیین های انتقال از Øالتی به Øالتی دیگر در زندگی قهرمان را عرضه Ù…ÛŒ کنند . کودک بیگناه ØŒ مسخ Ù…ÛŒ شود واین مسخ ØŒ در پیوستگی خود به طبیعتی مسخ تبدیل Ù…ÛŒ شود :
« تا در ده سالگی کودکی بیرون بیایم
Ùˆ در بیست سالگی یکی ÙˆØØ´ÛŒ خوی
Ùˆ در Ù‡Ùتاد سالگی یکی غار » .
اینگونه است Ú©Ù‡ خلاصه موضوع گام به گاه بنا Ù…ÛŒ شود . به کارگیری Øکمت به مثابه ÛŒ وسیله ای زبانی ØŒ به ذهن ØŒ کلمات معنا دار Ùˆ پنهان چون کاهنان یونانی را القا Ù…ÛŒ کند . این تکنیک ØŒ اندکی ابهام به طعم تعابیر شعری Ù…ÛŒ اÙزاید .
در شعر ( آتش و سندباد ) می بینیم که آخرین سطر از بخش « خانواده » شخصی را نقش می زند که سخت سخت درد را تجربه کرده است :
« طبل خون من است
و دریا برادرم
Ùˆ سÙرها خواهرانم
و آتش مادرم
Ùˆ Øر٠Øبیب من
پس تو کیستی
ای تمام دهر Ùریادگر : Ú©Ù…Ú© ØŒ Ú©Ù…Ú© ØŸ
آیا تو پسرم هستی یا پدرم ؟ »
خستگی های جستار درونی ØŒ درد بی نهایتی Ù…ÛŒ Ø¢Ùرینند Ú©Ù‡ خواننده را در همین سطر Ø´ÙÚ©Ù‡ Ù…ÛŒ کند .
شعر ( کوششی در انتظار ) به خوانندگان ØŒ تصویر Ù…Ùصل تری از معضلاتی Ú©Ù‡ شاعر گرÙتار آن هاست به دست Ù…ÛŒ دهند ØŒ وما به راهی پیچیده Ùˆ پر از Ø´ÙŽÚ© Ùˆ شکنجه Ù…ÛŒ رویم Ú©Ù‡ با کلماتی تØت تعقیب اØاطه شده است : Ú†Ù‡ کسی انتظار Ù…ÛŒ کشد ØŒ Ú†Ù‡ کسی ØŸ
« چه کسی انتظار می کشد
چه کسی ؟
آیا این پل است Ú©Ù‡ انتظار Ùرات را Ù…ÛŒ کشد
یا این Ùرات است Ú©Ù‡ پل Ú¯ÙˆÚ˜ را
به انتظار نشسته ؟
آیا شاعر منتظر Øر٠است
یا این Øر٠است
که انتظار نقطه ها را می کشد ؟ » .
این تصویر غنی Ùˆ پربار، اگر چند تصویری Ø´Ú¯Ùت انگیز است . اما اØساس نومیدی Ùˆ یأس را به دلیل رنج های وجودی شاعر ØŒ القا Ù…ÛŒ کند . در این مرØله سرنوشت شاعر ØŒ ( آلباتروس ) 3 بودلر را به ذهن متبادر Ù…ÛŒ کند . قهرمان دردگین Ùˆ اÙگار Ù…ÛŒ کوشد تا جایگاه خود را در جهان معین کند . درمی آید تا در راه پیشروی خویش قرار بگیرد . بودلر Ø´ÙÚ© شاعر را در بخش دوم شعر معروÙØ´ این گونه بیان Ù…ÛŒ کند :
« نشسته بر تندباد
Ùراز گستره ÛŒ تیراÙÚ©Ù†
تبعید شده در زمین
بÙرّنده به Ùریادهای ØªÙ‚Ø¨ÛŒØ Ú©Ù†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ استهزا
از رÙتار درمانده (4)
زیرا Ú©Ù‡ بال هاش Øقا Ú©Ù‡ سترگ است » .
مجموعه این بخش های متمایز ادیب کمال الدین عاطÙÙ‡ را Ù…ÛŒ شوراند Ùˆ همراهی Ù…ÛŒ کند Ùˆ راه خود را به گونه ای دنبال Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ انگار شاعر از عصبی عریان پرده برداشته تا بیشتر طلب کند .
این کتاب یعنی « پدری » به من این Ùرصت را داد Ú©Ù‡ به دیدن میدانی بروم Ú©Ù‡ همیشه عادت کرده ام در آنجا بنشینم Ùˆ در آنجا مکانی Ú©Ù‡ شاعر مرا بدانجا Ù…ÛŒ بردم را هم شناختم . با ایهام هایی Ú©Ù‡ در شعر او هست Ùˆ با شناختی Ú©Ù‡ از ادبیات جهان دارد ØŒ شعر ادیب کمال الدین ژرÙناهایی را آشکار Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ گاهی از خلال خشونت گری نمایان Ù…ÛŒ شوند . او از زخمی پرده برمی دارد Ú©Ù‡ این آگاهی را Ù…ÛŒ رساند Ú©Ù‡ بسیاری از جان های آزرده دچار تاراج Ùˆ یغما شده اند .(5)
.........................................
.........................................
1: عنوان عربی این مجموعه « أبوّة » است، Ú©Ù‡ در سال 2009 توسط انتشارات سیÙیو پرس در استرالیا منتشر شد Ùˆ Øاوی سی شعر از ادیب کمال الدین به زبان انگلیسی است . Ù…
2: دکتر آن ماری سمیت ØŒ نویسنده ÛŒ استرالیایی Ùرانسوی تبار ØŒ رئیس جمعیت نویسندگان زبان های گوناگون در استرالیاست . Ù…
3 : نوعی مرغ دریایی . م
4: رÙتار : رونده ØŒ روان . در ØÚ©Ù… قید Øالت به کار رÙته است . Ù…
5 : این مقاله از روی ترجمه ی عربی آن ترجمه شده و قبلا در سایت شاعر منتشر شده است . م