شعر نوری الجراح همانگونه که خودش اذعان می کند از یتیمی سرچشمه می گیرد

دیدار با نوری الجراح
شاعر مشهور جهان عرب *
نوشته : فرزاد حسنی

پنجشنبه ( 26/1/1389 تهران ) شب خیلی اتفاقی و غیر منتظره فرصتی دست داد تا نوری الجراح شاعر معروف جهان عرب را ببینم . نوری که برای سفری چند روزه از انگلستان به ایران آمده ، پنجشنبه شب در مراسم رونمایی سه کتاب منتشر شده اش در ایران یعنی کتابهای باغ های هملت،باغ ایرانی و کودکی ِ مرگ شرکت کرده بود .
این کتاب ها توسط ناشر اختصاصی و انحصاری کارهای او در ایران یعنی انتشارات افراز به مناسبت سفر او به ایران و در نوروز89منتشر شده است .
من به پایان مراسم رسیدم جایی که همه میهمانان رفته بودند و او در فروشگاه جدید افراز با چند نفر مشغول صحبت بود .
وقتی رسیدیم ناشر مرا به او معرفی کرد .وقتی فهمید در محیط وبلاگ می نویسم چند دقیقه ای در مورد وضعیت وبلاگ نویسی درجهان امروز صحبت کرد و بعد وقتی از حال و فضای وبلاگم پرسید و فهمید اینجا از چه چیزهایی می نویسم ،صحبت کشید به سینمای ایران .
به من گفت که قهرمانان سینمای ایران را می شناسد کسانی چون محسن مخملباف و عباس کیارستمی که تاکنون جوایز متعددی را در جشنواره های جهانی کسب کرده اند .
بحث که به اینجا کشید گفتم سینماگران ما از دو منظر قهرمان هستند .اگر از نظر سینمایی بخواهی حساب کنی قهرمانان امروز سینمای ایران کسانی چون اصغر فرهادی و مانی حقیقی هستند ؛ و از این منظر به گمانم عصر قهرمانی چون کیارستمی و مخملباف تمام شده است. اما اگر از اون لحاظ بخواهی صحبت کنی(!)قهرمان سینمای ما شاید جعفر پناهی باشد .
بعد صحبت از کتابخوانی در جهان عرب شد .او که سال هاست در لندن زندگی می کند گفت: متاسفانه مطالعه در جهان عرب اندک است . تقریبا سینمایی وجود ندارد .
از من پرسید تا به حال شعرهایش را خوانده ام یا نه ؛ و به او گفتم که در جهان عرب تنها شعرهای نزارقبانی را خوانده ام . اما اسم او را بارها شنیده بودم و علاقمند به خواندن شعرهایش بودم .
نوری الجراح از معدود نویسندگانی بود که در کمال تواضع و فروتنی با مخاطب برخورد می کند . وقتی بعد از بحث و گفتگوی نیم ساعته مان از نتیجه حاصل از این گفتگو راضی شد و اطلاعاتی در مورد تئاتر و سینمای ایران و نیز وبلاگ های ایرانی گرفت و متقابلا اطلاعاتی درباره ادبیات و شعر عرب به من داد . گفت از دیدار با شما خوشوقت شدم ؛ و من نیز متقابلا همین را گفتم و بعد کتاب هایش را به یادگار برایم امضا کرد .
درطول مدت مکالمه مان ، دخترکوچکش با این بامدادِ یاسین دوست خوبمان مرتب در حال بازیگوشی بودند و همسر جوان نوری الجراح نیز گوشه ای آرام و ساکت نشسته بود و به حرف های همسرش گوش می داد .
دو سه نفر از دوستان مسلط به زبان عربی نیز در برقراری ارتباط بین ما کمک حال بودند که یکی شان همین مترجم آثار او در ایران ، حمزه کوتی نازنین بود .

به هرحال چاپ آثار او را در ایران به فال نیک می گیریم . شناختن ادبیات کشورهای همسایه ارزشمند است ؛ و در این میان آشنایی با ادبیات و شعر عرب که همیشه و در طول تاریخ غنی و پربار بوده ، می تواند برای علاقمندان به شعر و شاعری ارزشمند باشد .
اما یکی از شعرهای نوری الجراح را که از خواندنش لذت بردم را در اینجا می آورم :

پایان ها

اگر می دانستم که همواره در پایانم
و اینکه زردِ خندان در درخت
چیزی جز خزانی مشغول نیست.
اگر می دانستم
اگر می توانستم که بدانم
آیا اکنون اینجا بودم
و این کودک ، با پرتقال به سمت دریچه
می رفت و می آمد
با برفی بر انگشت هایش ؟

***
اگر می دانستم
اگر آرزو داشتم که بدانم
آیا از راه می رسیدم و جامه هایم را عوض می کردم
و بر روی برگ دراز می کشیدم
و می مردم و در سینه ی تو دفن می شدم
به جای عروج کردن از دریچه
و درهوای شب آیا
شنا می کردم؟1
*****
درباره نوری الجراح : ( برگرفته شده از مقدمه حمزه کوتی بر کتاب باغ های هملت )
نوری الجراح شاعر معاصر سوری متولد 1956است، و نزدیک به سه دهه است که به کار شعر می پردازد . او از شاعران «الحداثه الثالثه» به شمار می رود . شاهرانی چون عباس بیضون، بسام حجاز،امجد ناصر ، زاهر الغافری، سرکون بولص، صلاح فائق،شاکر لعیبی، ولید خازندار، حسین مردان و نوری الجراح از شاعران نسل سوم شعر معاصر عرب به شمار می روند .
شعر نوری الجراح همانگونه که خودش اذعان می کند از یتیمی سرچشمه می گیرد .یعنی این شعر در جایی غیر از وطن و مام میهن نوشته می شود و در جایی خوانده می شود که خواننده با فرهنگ دیگری آشنایی کمتری دارد .
نوری الجراح سال های سال است که ساکن لندن است و سالها در کشورهای مختلفی چون قبرس ،امارات و انگلستان زیسته است .
شعر برای او سرچشمه ی باختن و همزمان سرچشمه جمال مطلق است .
بعد از شروع جنگ داخلی لبنان شاعران به کاویدن درون و ذات گمشده خود پرداختند .عصر قهرمان اجتماعی به پایان رسید و جای خود را به دغدغه های درونی و پرسش های هستی شناسانه داد تا آنجا که شعر به عاملی برای خودکشی تبدیل شد و هر شعری که شاعر می نویسد آن شعر او را به مرگ تهدید می کند .به همین دلیل نیمی از شعر معاصر عرب خصوصا شعر دهه ی هشتاد شعر مرگ است .
ــــــــ
1 : باغ های هملت ، نوری الجراح ، ترجمه ی حمزه کوتی ، انتشارات افراز چاپ اول 1389

* برگرفته شده ( با اندکی اضافات ) از :
https://talkhzibast.persianblog.ir/tag/%D8%AD%D9%85%D8%B2%D9%87_%DA%A9%D9%88%D8%AA%DB%8C

نظر یکی از خوانندگان به نام (متقد) درباره ی این مطلب به شرح زیر است . بعدًا مدیر وبلاگ آقای فرزاد حسنی ظاهرًا این نظر را حذف کرده :

البته من با نظر شما کاملا مخالفم که نوری الجراح شاعر بزرگ و مشهور در دنیای عرب است. الجراح به پای شاعرانی همچون آدونیس، سیف الرحبی ، احمد مطر ، احمد حجازی ، عنایه جابر و ... نمی رسد . علاوه بر آن مترجم در مقدمه کتاب باغ های هملت صفحه 11 نام برخی از شاعران را در لیست شاعران الحداثه الثالثة یا شاعران نسل سوم آورده که به نظر می رسد خود شاعر نام ها را به مترجم داده و وی نیز زحمت گنجاندنشان در مقدمه ترجمه را کشیده است. چند ایراد بر ایشان وارد است : نخست اینکه برخی از این شاعران متعلق به این نسل نیستند همانند عباس بیضون، زیرا بیضون به لحاظ سنی از آنها بزرگتر است و از آنها متقدم تر به حساب می آید و نمی توان وی را در این لیست گنجاند .
دوم اینکه برخی از این شاعران در دنیای عرب به عنوان شاعر مشهور نیستند به طور مثال شاکر لعیبی بیش از آنکه شاعر باشد منتقد است و در دنیای عرب به عنوان منتقد مشهور است و نه شاعر . یا سرکون بولص که بسیاری او را انسان به معنای تمام کلمه می دانند، کسی او را به عنوان شاعر نمی شناخت. در زمان حیاتش کسی او را نمی شناخت ولی پس از مرگش به او اهمیت بسیار داده شد . با وجود این بولص شاعر آنچنان قوی و در سطح بالایی نیست .