تصویر ، تمامی شعر نیست
نوشتن ، وحدت در کثرت ِ اشیاء است .


ونوس
شعری از خالد بن صالح شاعری از الجزایر
ترجمه : حمزه کوتی
ـــــــــــــــــــــــــــــ

در آینه پستانی است
که حکمت را فریاد می زند
پستان ِ تندیسی بی بازو
بریده ساق هاش
با لذّتی رقیق
که سر ِ خود را
بر کتف تهینا می گذارد .

نیمی از جام ِ شراب هواست
و نیم ِ پُر ِ من اندیشه .
هیاهو و خشونت
دهان ِ تلویزیون را پُر می کنند
در عصر ِ شکسته .
فولکنر را به یاد می آرم
و برای او
حکایت ِ سندباد ِ دریا نورد را باز خواهم گفت
وقتی که برهنه به اتاق وارد می شود .

تخمی بزرگ
دو بال
برق ، بر پسین ِ چراغ می خوابد .
ظلمات ، شمایل ِ جهل است .
و از اوست :
ظلمت گرایی ، ظلمت و ظلم .
صلحی وجود ندارد
و جنگ ، فاحشه ای ست
که سترونی تاریخ را بر ملا می سازد .
بگو چه کسی با دیگری همبستر می شود ؟
خدا نمی خوابد
و من در آغوش سیگار
فلسفه بافی می کنم
و هر دوی ما خفّه می شویم .
تنها شمع است که نفس نفس می زند
و کنار آن چهره ام روشنی می گیرد
چون ورق ِ آلومینیومی مجعّد .
تصویر ، تمامی شعر نیست
نوشتن ، وحدت در کثرت ِ اشیاء است .
تندیس ، اشکی نمی ریزد
و از نوک پستانش
هیچ آرزویی بر نمی افتد .
ـــــــــــــــــــــــــــــ