سه شعر از Ø§ØØ³Ø§Ù† السماوی شاعر عراقی / ترجمه : ØÙ…زه کوتی
وهنی انگشت ها را نوازش می کند
و گوشه گیری را می چیند .
سه شعر از Ø§ØØ³Ø§Ù† السماوی ـــ شاعر عراقی
ترجمه : ØÙ…زه کوتی
ـــــــــــــــــــــــــــــ
درخت ٠سرخوردگی را بگیر
روزها را یاری گر ست
آنچه از نام ها مانده
شماره هایی ست
که ما را نقش هایی می بیند
آنجا که وعده ها لبخنده است .
این همان چیزی ست
که ما از کاویدن ٠اعماق ٠خویش
به دست آورده ایم .
زمین ، ترانه ی انسان ٠تبعیدی ست
Ùˆ Ø´Ùکوه ØŒ شمشیری زنگار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡
برای همین است که
شهرهای Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای
می خمند چون باغ های کهن گشته .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
دوست ٠شاعرم
دوست ٠شاعرم
که سوار بر پاره ابری شد
با قلم موی امید
بارانی نقش زد Ùˆ Ø±ÙØª .
ناگهان پژواک ٠نخل آمد
ریشه های ماه مرد
و راه ها همگی خشک گردید .
وهنی انگشت ها را نوازش می کند
و گوشه گیری را می چیند .
دوست ٠شاعرم
که بر اندوه خویش سوار شد
پریشیده ی آرزوها شد
Ùˆ بر آهنگش پوییدن Ú¯Ø±ÙØª .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
عروسی ÙØµÙ„ ها
ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ بهر ٠شکستن ٠رؤیا
و دنبال کردن راه ها .
آنچه می خواهم
کلماتی از ØÚ©Ø§ÛŒØ§Øª ست
عصری آبی رنگ
تا همراه ٠تو لرزشی بدهم
به گامی که می آید .
من کودک ام
که مادرش او را
در خزان ترک Ú¯ÙØª
و قلب ٠من می زند
از Ú¯ÙØª Ùˆ Ú¯ÙˆÛŒ ٠رؤیا
تا تو را تا ملیون ها سال
به سینه برم
Ùˆ تا ØØ³ کنیم تهی ٠جهت ها
Ùˆ عروسی ÙØµÙ„ ها را .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
و گوشه گیری را می چیند .
سه شعر از Ø§ØØ³Ø§Ù† السماوی ـــ شاعر عراقی
ترجمه : ØÙ…زه کوتی
ـــــــــــــــــــــــــــــ
درخت ٠سرخوردگی را بگیر
روزها را یاری گر ست
آنچه از نام ها مانده
شماره هایی ست
که ما را نقش هایی می بیند
آنجا که وعده ها لبخنده است .
این همان چیزی ست
که ما از کاویدن ٠اعماق ٠خویش
به دست آورده ایم .
زمین ، ترانه ی انسان ٠تبعیدی ست
Ùˆ Ø´Ùکوه ØŒ شمشیری زنگار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡
برای همین است که
شهرهای Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای
می خمند چون باغ های کهن گشته .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
دوست ٠شاعرم
دوست ٠شاعرم
که سوار بر پاره ابری شد
با قلم موی امید
بارانی نقش زد Ùˆ Ø±ÙØª .
ناگهان پژواک ٠نخل آمد
ریشه های ماه مرد
و راه ها همگی خشک گردید .
وهنی انگشت ها را نوازش می کند
و گوشه گیری را می چیند .
دوست ٠شاعرم
که بر اندوه خویش سوار شد
پریشیده ی آرزوها شد
Ùˆ بر آهنگش پوییدن Ú¯Ø±ÙØª .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
عروسی ÙØµÙ„ ها
ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ بهر ٠شکستن ٠رؤیا
و دنبال کردن راه ها .
آنچه می خواهم
کلماتی از ØÚ©Ø§ÛŒØ§Øª ست
عصری آبی رنگ
تا همراه ٠تو لرزشی بدهم
به گامی که می آید .
من کودک ام
که مادرش او را
در خزان ترک Ú¯ÙØª
و قلب ٠من می زند
از Ú¯ÙØª Ùˆ Ú¯ÙˆÛŒ ٠رؤیا
تا تو را تا ملیون ها سال
به سینه برم
Ùˆ تا ØØ³ کنیم تهی ٠جهت ها
Ùˆ عروسی ÙØµÙ„ ها را .
ـــــــــــــــــــــــــــــ