شعر هم امتداد است؛ و در همان وقت هم می تواند کندن از گذشته باشد .






در جست و جوی معبرهای جدید

گفت و گویی با منال العویبیل ـــ شاعر سعودی
گفت و گو و ترجمه : حمزه کوتی
ـــــــــــــــــــــــــــــ

دیباچه :
منال العویبیل از شاعران جوان و ممتاز امروز عربستان سعودی است . این شاعر بی جنجال سعی کرده است به دور از هیاهو به خلق آثار خود بپردازد . شاعری است که اندیشه های خاص خود را دارد و تحلیل خاص خود را از مسائل سیاسی و ادبی دارد .
در این گفت و گوی کوتاه ، او از مسائلی چون سانسور ، شعر زنان خلیج ، هایکوها و شیوه ی شعر نویسی اش سخن می گوید .
منال العویبیل شاعر تجربه است . من میان دو مفهوم « تجربه گری » ( التجریبیة ) و « تجربه گرایی » ( التجربة ) تفاوت قائل هستم . معنای مفهوم اول این است که شاعر هنوز در بدو و آغاز است . مثل باد به همه جا سرک می کشد و سعی می کند که خود را از طریق عناصر و مفاهیم گوناگون بیازماید و ذوق خود را به محک تجربه قرار دهد . در این مرحله شاعر به یک کاوش گر درون تبدیل می شود . اما معنای مفهوم دوم این است که شاعر از خلال عناصر گوناگون می کوشد افکار خود را القا کند . شاعر در این مرحله نترس است . نترس در شکستن مرزهای زبان ، در تغییر دادن چهره و نقشه ی طبیعی زندگی و طبیعت و جهان . به عبارتی دیگر شاعر به یک پرسش گر تبدیل می شود . نتیجه ی این پرسش گری هم به نظر من تفسیر است . تفسیر جهان .

منال العویبیل از مرحله ی نخست گذشته است و در آغاز مرحله ی دوم قرار دارد . از مشخصه های اصلی شعرش و همان طور که خود در این گفت و گو اشاره کرده ، به کار گرفتن قافیه است . این آرایه ی ادبی کلاسیک ، می تواند در شعر هم بار موسیقایی اثر را افزایش دهد و هم به یاد سپاری آن کمک کند . هر چند شاعر معاصر تفسیر دیگری از نظام قافیه دارد ، و گاه آن را از سیر طبیعی اش خارج می کند .
شعر منال العویبیل در این مرحله متوقف نمی شود . به کار گیری کلمات باستان گرا در کنار مفاهیم جدید و روزمره یکی دیگر از شاخصه های شعر اوست . این موضوع بسیار مهمی است و تجربه ای است که اگر ادامه یابد می تواند به خلق آثار مهم و برتری بینجامد .
به تبع از دیگر شاعران ، منال العویبیل به کوتاه نویسی روی آورده است . اگر چه کارهای بلندی هم دارد . ولی این ها نیز از حس کوتاه نگاری نشات می گیرند . شاعر اگر توانست که با این حس به فضاهای دیگری غیر از طبیعت ابر و باد بپردازد می تواند کارهای مهمی ارائه دهد . این حس کوتاه نویسی نزد شاعران خاور دور و آسیای میانه حسی ضربه زننده و مخرب است . ایقاع و آهنگ آن کافی است که اندیشه ای را مثل تندر بر احساس خواننده وارد کند . ولی این را ما در کارهای شاعران معاصر عرب نمی بینیم . به نظر من هایکو می تواند حکم تندر و رعد داشته باشد .
هایکوهای ژاپنی در شعر جهان تاثیر بسیاری گذاشته اند . در شعر عربی ما با قالبی به نام ( الومضة ) رو به رو هستیم . الومضة در لغت به معنی جرقه و شراره است . که می تواند هم معنی طرح در شعر فارسی باشد . گاهی هم کوتاه تر از طرح فارسی نوشته می شود . در شعر عرب ، هم چون شعر فارسی تعریف مشخص و واحدی از الومضة وجود ندارد . یعنی نمی توان مشخص کرد که چند هجایی باید باشد . در تقطیع الومضة اشکالاتی نیز وجود دارد . هر کس بنا به ذوق خود به تقطیع می پردازد . به عبارتی ، تقطیع شعر از تقطیع کردن نفس های روح شاعر مایه می گیرد ؛ که البته کار خوبی است اگر شاعر بداند چگونه رفتاری با نفس های داشته باشد .
**
منال العویبیل شاعر بیست و شش ساله در شهر الریاض پایتخت عربستان ِ سعودی متولد شد . او دارای مدرک لیسانس در رشته ی هنر از دانشگاه ملک سعود ( سال2007 ) است .
نخستین مجموعه ی شعر او در شُرُف انتشار است .
منتقدانی چون دکتر عبدالله الفیفی و سعود الفرج نقدهای درباره ی شعر او نوشته اند . دکتر الفیفی در کتاب « زنان شاعر خلیجی » به تجربه ی منال العویبیل بحث کرده است .
پیشتر نیز کارهایی از او در ماه مگ به زبان فارسی منتشر شده است .
سخن کوتاه می کنم و در این گفت و گو همراه می شویم با منال العویبیل و به شنیدن حرف های او می نشینیم .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منال همان طور که می دانید عبد الوهّاب البیّاتی شاعر عراقی گفت که آنچه امروز در جهان رخ می دهد توطئه ای ضد شعر است ، خصوصا ً ضد ادبیات عربی . چشم انداز شعر خلیج و جهان عرب را چطور می بینید ؟

منال العویبیل : به عبدالوهاب البیاتی احترام می گذارم . هر چند با او اختلاف نظر دارم . خصوصا ً درباره ی مفهوم توطئه بر ضد آفرینش گری . خلاقیت ادبی در سطح جهان ، تمدن ها و برهه های زمانی مختلف ، مراحلی از بحران و پیشرفت را به خود دیده که همگی متعلق به فرهنگ هر یک از این تمدن هاست ، و هیچ ربطی به توطئه چینی برای بر اندازی هیچ یک از آن ها ندارد .
چشم انداز کنونی ادبیات البته مایه ی اندوه است . بعد از رفتن محمود درویش نیمی از شعر عرب مرد . نیم دیگر یا پنهان شده و یا پشت این استهلاک متواری شده اند .
کسی که همیشه ادبیات خلیج را دنبال می کند در می یابد که ادبیات این حوزه ، به کمیت ، بیشتر از کیفیت عمل دچار شده است ، خصوصا ً در سطح روایت شعری نوشتن .

منال العویبیل چگونه می تواند با وجود سانسوری که در جهان عرب وجود دارد ، زبان شعری و فضاهای جمال شناسیک خود را خلق کند ؟

منال العویبیل : به نظر من سانسور وجود ندارد . یعنی به معنای کلمه ی آن . این تنها برای نسل گذشته اهمیت دارد و کسانی که منتظر مجوز نشر هستند . اما سانسور یک چیز توهمی است برای کسی که می خواهد اندیشه های خود را منتشر کند .
ما ـــ حمزه جان ـــ یکی از ثمره های جهان اینترنت و فضاهای باز آن هستیم . در این فضای لا یتناهی ، وجود موسسه های تاریک اندیش و خود سانسوری معنایی ندارد و هیچ کس نمی تواند جلوی آفرینش و خلاقیت ما را بگیرد .

زن ِ روشنفکر و جوان عرب ، با وجود این همه حوادث در روزگار جنگ چه مسئولیتی می تواند داشته باشد ؟

منال العویبیل : اینکه از شعار دست بردارند و زبان لابه و زاری را دور بریزند . در حمله ای که اخیرا ً به غزه شد . نزدیک به 20 ترانه و چندین اپرای عربی اجرا شد ، که در هیچ کدام از این ها صدای خوشبینانه ای پیدا نمی کنی . عکس هایی از مرگ و ویرانی را نشان می دهند و هنرمندان خطاب به دشمن داد می زنند که : پدران تو که هستند . تو بزدل تر از آنی هستی که بتوانی کاری انجام بدهی .
خب به نظر شما افکار عمومی خسته ، غیر از اینکه بیشتر حس شکست و باختن بکنند ، به چه چیزی می توانند دست یابند .
آنچه امروز و در این روزگار سخت به آن نیاز داریم زبان خوشبینی و واقع بینی است . نیاز به آگاهی بیشتری داریم و در این میانه ، روشنفکر مسئولیت بسیار مهمی دارد در شکل دادن به صورت ذهنی از جنگ بدور از بزرگ بینی سیاسی و تبلیغات کاذب .
روشنفکر در درجه ی اول یک انسان است . پس می باید به عنوان یک انسان عمل بکند . حتی اگر به تنهایی دست به این کار بزند ، باز می تواند دگرگونی ایجاد بکند . ما نیاز به صدایی داریم مثل صدای یکی از خواننده های
را خواند Save Gazaغربی که ترانه ی


چطور شد که منال به زبانی دست یافت ، که آمیزه ای از نثر روزمره و کلمات کلاسیکی است ؟

منال العویبیل : حمزه نمی دانم . این شخصی که الان می شناسم . ممکن است فردا عوض بشود . اما حالا او این گونه است . شاید به خاطر اینکه من سخت به تجربه کردن و دنبال معبرهای جدید گشتن مشغول ام . اما عشق و مهر به گذشته هنوز در من باقی می ماند و شاید به خاطر اینکه شعر محمود درویش و خصوصا ً نثر او مرا گیج می کند . ولی نونیه ی بن زیدون اندلسی کافی است تا مرا به گریه اندازد .

آیا شعر معاصر امتداد شعر کلاسیک است . یا اینکه جریانات گذشته ای را تفسیر می کند ؟ ویا اینکه لباس گذشته را به کلی از تن به در کرده است ؟

منال العویبیل : صد در صد . شعر هم امتداد است؛ و در همان وقت هم می تواند کندن از گذشته باشد .
تجربه ی شاعرانه ـــ در همه ی ادبیات جهان ـــ نتیجه ی تراکم و انبوه شدن تمدن هاست . آنچه گذشته ، راه را برای آینده هموار می کند . همان طور که پدر بزرگ برای پدر ، و پدر برای پسر می کند .

سرچشمه ی شعر شما چه چیزی می تواند باشد ؟ اتفاقی روحی ـــ روانی . رویدادی اجتماعی ؟ و یا از چه چیز دیگری سرچشمه می گیرد ؟

منال العویبیل : از همه ی اینهاست . مکالمه ی تلفنی ، یک فیلم جالب و دیدنی ، خنده ی پدر ، مِهر مادر ، بوی حنای مادر بزرگ و بسیاری از کسانی که غایب اند و از نظر پنهان . همه ی این ها می تواند مایه ای برای شعر نوشتن باشند . انکار نمی کنم که اندوه ، بهترین شعرها را برای من رقم زد .

نوری الجراح شاعر سوری می گوید که : « شعر زمان خویشتن خویش است » . یعنی خود زمان خود را می سازد . به نظر شما زمان شعرتان چه می تواند باشد ؟ و کلاً زمان شعر چیست . آیا زمانی تاریخی است یا زمانی روحی ؟

منال العویبیل : به نظر من زمان شعر برای کاتب و شاعر همان لحظه ای است که که در آن می نویسد . تا آن لحظه ای که متن خود را به چاپ می سپارد . بعد ، این خواننده است که می آید و آن را با زمان خاص خود تاویل و تفسیرمی کند ، که آیا زمان متن ، زمانی تاریخی بوده یا زمانی کنونی و یا زمانی است که در آن تنها آینده نقش دارد .

شعرهای کوتاه شما ، یعنی هایکوها ، نشان می دهد که آگاهی بسیاری دارید از هایکوهای ژاپنی که حال و هوایی بودایی دارند . به نظر شما چرا شاعران عرب کم تر به این گونه ی شعر روی آورده اند ؟

منال العویبیل : من با شما موافق نیستم. به نظر من شاعر عرب روی شعر کوتاه کار کرده است . خصوصا ً روی طرح ( الومضة ) بیشتر از همه ی قالب ها ، و کارهای اخیری که ارائه شده اند موید این مطلب هستند . به ویژه با غلبه ی نثر و شعرهای روایی روزانه بر دیگر قالب های شعری .
اما من سمت هایکو های ژاپنی رفتم . به خاطر اینکه این گونه ی ادبی را سخت می پسندم و با روحیات من مطابقت می کند . به خصوص که برای مدتی روی این قالب ادبی ، از طریق ترجمه ها تحقیق و مطالعه کردم . حس می کنم این قالب ادبی می تواند بیان گر افکار و حس من باشد و سعی کرده ام از گذشته ی ادبی خود هم استفاده کنم ، و آن اینکه در برخی از هایکوها ، قافیه را به خاطر افزودن بار موسیقایی ، به کار گیرم .

به نظر من شاعر عرب می تواند مثل هایکوهای ژاپنی که ریشه ای بودایی دارند ، هایکویی بنویسد با فضاها و حال و هواهای عربی . به نظر شما این چیز ممکن است ؟

منال العویبیل : صد در صد ممکن است . نه تنها با فضاهای عربی و محلی . بل که با فضاهای انسانی و به تاثیر از درون خویش می توان به آن پرداخت .

شعر زنان سعودی و خلیج الان به کجا رسیده است ؟

منال العویبیل : متاسفانه فقط و فقط راه می رود . نیاز هست که کمی تکانی به خود بدهد .

به نظر می رسد که شکل نقش مهمی را در شعرهای شما بازی می کند ؟ آیا شکل برگردانی از محتواست ؟

منال العویبیل : شکل برای من بسیار مهم است . اما با معنا و محتوا برابر نیست . اما به خواننده دروغ گفتم اگر بگویم که برای من هیچ اهمیتی ندارد . شعرهای زیادی دارم که هنوز هم شکل و ساختارشان مرا ارضا نمی کند .

فکر می کنم که شکل ، تن شاعر و کاتب است و محتوی ، ظرف اندیشه ی اوست ؟ و فکر می کنم که شکل اندیشه ی نویسنده اش را القا می کند ؟ به نظرتان آیا می شود که میان اندیشه ی شکل و اندیشه ی محتوا توازن برقرار کرد ؟

منال العویبیل : بله قطعا ً . اما مسئله به این سادگی ها هم نیست . اگر چه چندان سخت هم نیست تا ضربه ای به تجربه شاعر بزند . می توان با تمام ابعاد زیبایی شناسی شعری نوشت .
اما نوشته های آسان و آماده ( از کیبورد تا خواننده ) که نوشته هایی الکترونیکی محسوب می شوند ، متاسفانه فضایی خلق کرده اند که تنها وقت را می گیرند نه چیز دیگر .

شما شاعری هستید که به انتخاب کلمات اهمیت زیادی می دهید . انگار که با بینشی قبلی به این کار دست می زنید ؟ به عبارتی ، منال العویبیل شعر خود را با گام های حساب شده می نویسد ؟ نظرتان چیست ؟

منال العویبیل : خیلی اتفاق افتاده وقتی متن را باز بینی می کنم . کلمه ای چشم مرا می گیرد و میان انتخاب این کلمه و کلمه ی دیگر در می مانم . اما خود را و متن ام را با جست و جو کردن کلمات مشغول نمی کنم . شاید جزم اندیشانه باشد اگر بگویم که ادبیات کلاسیک در شعر من حضور دارد . اما نه به آن معنی که من سمت اندیشه های کلاسیک رفته باشم .
از جهتی ، یاد می آید چند سال پیش شعری نوشتم ، که در آن زمان لغت نامه های زیادی را می خواندم و کلماتی یافتم که برایم تازگی داشت . به ویژه ریتم و بار موسیقی شان خیلی مرا گرفت . به گونه ای که آن ها را در برخی از کارهایم به کارشان بردم . اما این تجربه ی ناکامی بود . برای اینکه اگر می خواستم شعر را منتشر کنم می بایست لغت نامه ی دیگری هم برایش تدارک می دیدم ، تا خواننده آن را بفهمد .
ـــــــــــــــــــــــــــــ