عباس بیضون شاعر لبنانی (2 ) / ترجمه : Øمزه کوتی
زمین Ùرو Ù…ÛŒ شود Ùˆ روز سرد Ù…ÛŒ گردد
عباس بیضون شاعر لبنانی ( 2 )
انتخاب Ùˆ ترجمه : Øمزه کوتی
ـــــــــ
مقدمه ی مترجم :
منتقد برجسته ÛŒ معاصر عرب خانم خالده سعید ØŒ در مقدمه ÛŒ مجموعه کامل ٠آثار عباس بیضون Ù…ÛŒ نویسد : « شعر پرسشی برای سÙر است Ùˆ نه برای جواب . عبارات Ùˆ تصویرها ØŒ ما را این گونه تاب Ù…ÛŒ دهند . از آنها Ù…ÛŒ پرسیم Ùˆ به دنبال آنها هم چون رؤیاهایی گریزان Ù…ÛŒ رویم .
شاعر Ù…ÛŒ نویسد ØŒ نه برای آنکه جهان ٠بی معنایی را طراØÛŒ کند . Ù…ÛŒ نویسد تا از نامعنا پرده بردارد ØŒ در جهانی Ú©Ù‡ سرشار است از تعالیمی Ú©Ù‡ بر همه چیز چیرگی دارند . او Ù…ÛŒ نویسد تا اثر معنای نهان را صید بکند .
عباس بیضون نظام ٠کهن Ùˆ تقلیدی را بر هم Ù…ÛŒ زند Ùˆ اندرون موضوع را دچار انÙجار Ù…ÛŒ کند .
نظام ٠جمال شناسیک ، ترجمه ی صورت موروثی جهان است . »
از این Ú¯Ùته ها Ù…ÛŒ توان چنین برداشتی کرد Ú©Ù‡ شاعری Ú©Ù‡ به ادراک ٠شعر Ùˆ جهان رسیده Ùˆ به قول یک شاعر ØŒ به روشنی رسیده ØŒ همواره Ù…ÛŒ کوشد Ú©Ù‡ نه تنها بر اشیاء کار بکند ØŒ بل Ú©Ù‡ مشروعیت تمام نظام ها را رد کند . خود Ù…ÛŒ دانیم Ú©Ù‡ شعر آری Ú¯Ùˆ همواره تØت تأثیر قدرت بوده است . هر گونه قدرتی اعم از سیاسی ØŒ Ùرهنگی ØŒ اقتصادی Ùˆ تعلیمی زهر خود را اندرون شعر به معنای عام آن تزریق کرده است ØŒ Ùˆ این باعث شده Ú©Ù‡ مقلدان به شعر به عنوان چیزی تغییر ناپذیر Ùˆ ضد تØول نگاه بکنند .
عباس بیضون یکی از آن شاعری است که سعی کرده ، نظام های موروثی را بر هم بزند . نظام های شعر موروثی سایه ی خود را بر کلمه ، بر ساختار و قالب و اندیشه انداخته اند .
از شعر او چنین دریاÙته ام Ú©Ù‡ شاعر به اشیاء Ùˆ Øوادث ØŒ نگاهی Ùراتر از شعر دارد . یعنی تنها نگاهی Ù…ÛŒ تواند شاعرانه باشد ØŒ Ú©Ù‡ بیرون از شعر قرار بگیرد . آنجاست Ú©Ù‡ شاعر به معنای هستی Ùˆ Øوادث Ù…ÛŒ رسد .
مصداق این مقدمه سخنی از رنه شار است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گوید : شاعران Øقیقی کسانی هستند Ú©Ù‡ دغدغه ÛŒ شعر ندارند .
عباس بیضون در لبنان متولد شد . صور ØŒ وقت با جرعه های بزرگ ØŒ صید مثل ها ØŒ مدÙÙ† های شیشه ای ØŒ دیدارگران اولین زمستان ØŒ نقد درد ØŒ تن بی معلم Ùˆ .... از جمله مجموعه شعرهای اوست .
ـــــــــ
وقت را با جرعه هایی بزرگ می گیریم
آسمان به پهلو Ù…ÛŒ اوÙتد ØŒ Ùˆ گذرگاهان Ùˆ راه های هوایی اش را Ù…ÛŒ نمایاند
و شب می لرزد چون دریایی پیچیده در ژلاتین .
وقت را با جرعه هایی بزرگ می گیریم
زمین Ùرو Ù…ÛŒ شود Ùˆ روز سرد Ù…ÛŒ گردد
در Øالیکه زمین با ناخداهای خوابیده تکان Ù…ÛŒ خورد .
ـــــــــ
ویترین
Ù…Ùثل ٠روزنامه ها Ù…ÛŒ خوابند . کلاه های شان خشک Ù…ÛŒ شود . دیگر آیینه ها ØŒ با بازی ٠نیم شب ترساننده نیستند . دیگر آهنگ Ù‚Ùس ٠درهم شکسته را در میانه های پالتو نمی شنویم . دیگر نمی بینیم استخوان های مرتّب را در آبراهه هایی چون نقره سانان . دیگر در Øوض ØŒ شعر مستعار Ùˆ توده ÛŒ شمعی از شب بیداری نقاب ها را نه Ù…ÛŒ یابیم Ùˆ نه بیدار Ù…ÛŒ کنیم روغنی داغ را بر پیشانی های مان .
دریچه ها کسی را دید نمی زنند ØŒ Ùˆ تندیسه هایی Ú©Ù‡ یک روز پا به Ùرار گذاشتند ØŒ [ دوباره ] به ویترین بازگشتند .
ـــــــــ
گوش دادن
موسیقی از پلّه ها پایین می آید
و خدمتکاران را منظّم می کند
او از کتابخانه ای در یک گودال می آید
از کیسه زباله هایی شناگر .
هنگامی Ú©Ù‡ Ø§Ø±ÙˆØ§Ø Ù Ø¬Ù„Ø¯Ù‡Ø§ گوش Ù…ÛŒ دهند
چه بسا بر میزی آن طر٠٠جهان
کتاب گشوده می ماند
در آن وقت که نور هنوز نرسیده است .
ـــــــــ
شمایل
مکان چنان کور است که
استخوان های سÙره
و استخوان های چلچراغ ها
در خواب ٠کنیسه ی کوچک
غلت می خورند
در آنجا که
صدای Ù Ø®Ùی٠٠لباس کاهنان است
Ùˆ گذر ٠ارواØÛŒ Ú©Ù‡
چهره ی پاپ ها را لیس می زنند
و آب نگهداری شده را
سوراخ می کنند .
ـــــــــ
نرد
چکادها به تصرّ٠در آمده آقا . کشت زاران بهر ٠کوتوله ها باد . Øس Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ نیاز به چند تا از این ها دارم تا کتابخانه ÛŒ پدرم را درست کنم .
اشتباهاتم را پراکنده کردم ØŒ Ùˆ هنگامی Ú©Ù‡ از آن ها Ùراغت یاÙتم ØŒ چیزی جز آن نرد به قلبم باز نیامد . آنان بی Ú©Ù‡ بدانم ØŒ دقیقه ای شکارگر ساختند .
ـــــــــ
سÙره
وقتی Ú©Ù‡ بربریان از راه رسیدند ØŒ به گنجشکی Ùˆ سÙره ای سرد برخورد کردند .
سÙره را زیر Ùˆ رو کرده ØŒ گنجشک را گرÙتند . سÙره را میان خود Ùˆ مردم نهادند
Ùˆ سکوتی ایجاد کردند Ú©Ù‡ برای تربیت دشمنان کاÙÛŒ بود .
ـــــــــ
بر Ù†Ùس خویش راه رÙتی
بی گام نیایش می کنی
انگار که
بر Ù†Ùس خویش راه رÙتی .
ـــــــــ
نخی در کتاب
با این همه من
منتظر ٠نخی در کتاب هستم
نامه ای از خودم .
ـــــــــ
نرمی
زیور آلات از معاشره ی طلا و خط
عریان می شوند
و نقش و نگارها
از برودت
Ùˆ تن شویی Ù
این نرمی ٠بی خیال .
ـــــــــ
نسیم
نسیم ، شاخ سارهای ٠مرطوب را
بر خشکی ، زیر و رو می کند
یا شاید درهم شان می آمیزد .
لب ها نیز همین کار را می کنند .
ـــــــــ
رؤیاها و سیب زمینی
ماهی ها را بر آتشدان Ù…ÛŒ گذارند . رؤیاها را از زمین بیرون Ù…ÛŒ کشانند . اینجا ملت های چاه Ú¯Ù… شد ØŒ Ùˆ ملت هایی دیگر در Ùراسوی Ù…Ùرغان راه Ú¯Ù… کردند . رؤیاها Ùˆ سیب زمینی هایی ØÙŽÙر کردیم ØŒ Ùˆ ماهیان ٠زنده ای چیدیم . رازهای بسیاری خوردیم Ùˆ چشمه سارهای بسیار ٠دیگری را Ø› Ùˆ پیش Ú©Ù‡ آن پیری از ما جدا شود ØŒ به زمینی Ú©Ù‡ از چشم های ما پر کشید Ø› تÙاوتی نشان ندادیم .
ـــــــــ
پشیمانی ØرÙÙ‡ ÛŒ دیگران است
پسران ٠خود را با همان سختایی به قتل رساندند که دشمنان ٠شان را .
با این همه ، بسترها در اندرون مزیّن می شود .
گاهی باور نمی کنم که تکّه ی بزرگ هیاهو برانگیز است .
این همه ØŒ هیچ شبØÛŒ را به ترک نمی گوید .
پشیمانی در اصل ØŒ ØرÙÙ‡ ÛŒ دیگران است .
ـــــــــ
عباس بیضون شاعر لبنانی ( 2 )
انتخاب Ùˆ ترجمه : Øمزه کوتی
ـــــــــ
مقدمه ی مترجم :
منتقد برجسته ÛŒ معاصر عرب خانم خالده سعید ØŒ در مقدمه ÛŒ مجموعه کامل ٠آثار عباس بیضون Ù…ÛŒ نویسد : « شعر پرسشی برای سÙر است Ùˆ نه برای جواب . عبارات Ùˆ تصویرها ØŒ ما را این گونه تاب Ù…ÛŒ دهند . از آنها Ù…ÛŒ پرسیم Ùˆ به دنبال آنها هم چون رؤیاهایی گریزان Ù…ÛŒ رویم .
شاعر Ù…ÛŒ نویسد ØŒ نه برای آنکه جهان ٠بی معنایی را طراØÛŒ کند . Ù…ÛŒ نویسد تا از نامعنا پرده بردارد ØŒ در جهانی Ú©Ù‡ سرشار است از تعالیمی Ú©Ù‡ بر همه چیز چیرگی دارند . او Ù…ÛŒ نویسد تا اثر معنای نهان را صید بکند .
عباس بیضون نظام ٠کهن Ùˆ تقلیدی را بر هم Ù…ÛŒ زند Ùˆ اندرون موضوع را دچار انÙجار Ù…ÛŒ کند .
نظام ٠جمال شناسیک ، ترجمه ی صورت موروثی جهان است . »
از این Ú¯Ùته ها Ù…ÛŒ توان چنین برداشتی کرد Ú©Ù‡ شاعری Ú©Ù‡ به ادراک ٠شعر Ùˆ جهان رسیده Ùˆ به قول یک شاعر ØŒ به روشنی رسیده ØŒ همواره Ù…ÛŒ کوشد Ú©Ù‡ نه تنها بر اشیاء کار بکند ØŒ بل Ú©Ù‡ مشروعیت تمام نظام ها را رد کند . خود Ù…ÛŒ دانیم Ú©Ù‡ شعر آری Ú¯Ùˆ همواره تØت تأثیر قدرت بوده است . هر گونه قدرتی اعم از سیاسی ØŒ Ùرهنگی ØŒ اقتصادی Ùˆ تعلیمی زهر خود را اندرون شعر به معنای عام آن تزریق کرده است ØŒ Ùˆ این باعث شده Ú©Ù‡ مقلدان به شعر به عنوان چیزی تغییر ناپذیر Ùˆ ضد تØول نگاه بکنند .
عباس بیضون یکی از آن شاعری است که سعی کرده ، نظام های موروثی را بر هم بزند . نظام های شعر موروثی سایه ی خود را بر کلمه ، بر ساختار و قالب و اندیشه انداخته اند .
از شعر او چنین دریاÙته ام Ú©Ù‡ شاعر به اشیاء Ùˆ Øوادث ØŒ نگاهی Ùراتر از شعر دارد . یعنی تنها نگاهی Ù…ÛŒ تواند شاعرانه باشد ØŒ Ú©Ù‡ بیرون از شعر قرار بگیرد . آنجاست Ú©Ù‡ شاعر به معنای هستی Ùˆ Øوادث Ù…ÛŒ رسد .
مصداق این مقدمه سخنی از رنه شار است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گوید : شاعران Øقیقی کسانی هستند Ú©Ù‡ دغدغه ÛŒ شعر ندارند .
عباس بیضون در لبنان متولد شد . صور ØŒ وقت با جرعه های بزرگ ØŒ صید مثل ها ØŒ مدÙÙ† های شیشه ای ØŒ دیدارگران اولین زمستان ØŒ نقد درد ØŒ تن بی معلم Ùˆ .... از جمله مجموعه شعرهای اوست .
ـــــــــ
وقت را با جرعه هایی بزرگ می گیریم
آسمان به پهلو Ù…ÛŒ اوÙتد ØŒ Ùˆ گذرگاهان Ùˆ راه های هوایی اش را Ù…ÛŒ نمایاند
و شب می لرزد چون دریایی پیچیده در ژلاتین .
وقت را با جرعه هایی بزرگ می گیریم
زمین Ùرو Ù…ÛŒ شود Ùˆ روز سرد Ù…ÛŒ گردد
در Øالیکه زمین با ناخداهای خوابیده تکان Ù…ÛŒ خورد .
ـــــــــ
ویترین
Ù…Ùثل ٠روزنامه ها Ù…ÛŒ خوابند . کلاه های شان خشک Ù…ÛŒ شود . دیگر آیینه ها ØŒ با بازی ٠نیم شب ترساننده نیستند . دیگر آهنگ Ù‚Ùس ٠درهم شکسته را در میانه های پالتو نمی شنویم . دیگر نمی بینیم استخوان های مرتّب را در آبراهه هایی چون نقره سانان . دیگر در Øوض ØŒ شعر مستعار Ùˆ توده ÛŒ شمعی از شب بیداری نقاب ها را نه Ù…ÛŒ یابیم Ùˆ نه بیدار Ù…ÛŒ کنیم روغنی داغ را بر پیشانی های مان .
دریچه ها کسی را دید نمی زنند ØŒ Ùˆ تندیسه هایی Ú©Ù‡ یک روز پا به Ùرار گذاشتند ØŒ [ دوباره ] به ویترین بازگشتند .
ـــــــــ
گوش دادن
موسیقی از پلّه ها پایین می آید
و خدمتکاران را منظّم می کند
او از کتابخانه ای در یک گودال می آید
از کیسه زباله هایی شناگر .
هنگامی Ú©Ù‡ Ø§Ø±ÙˆØ§Ø Ù Ø¬Ù„Ø¯Ù‡Ø§ گوش Ù…ÛŒ دهند
چه بسا بر میزی آن طر٠٠جهان
کتاب گشوده می ماند
در آن وقت که نور هنوز نرسیده است .
ـــــــــ
شمایل
مکان چنان کور است که
استخوان های سÙره
و استخوان های چلچراغ ها
در خواب ٠کنیسه ی کوچک
غلت می خورند
در آنجا که
صدای Ù Ø®Ùی٠٠لباس کاهنان است
Ùˆ گذر ٠ارواØÛŒ Ú©Ù‡
چهره ی پاپ ها را لیس می زنند
و آب نگهداری شده را
سوراخ می کنند .
ـــــــــ
نرد
چکادها به تصرّ٠در آمده آقا . کشت زاران بهر ٠کوتوله ها باد . Øس Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ نیاز به چند تا از این ها دارم تا کتابخانه ÛŒ پدرم را درست کنم .
اشتباهاتم را پراکنده کردم ØŒ Ùˆ هنگامی Ú©Ù‡ از آن ها Ùراغت یاÙتم ØŒ چیزی جز آن نرد به قلبم باز نیامد . آنان بی Ú©Ù‡ بدانم ØŒ دقیقه ای شکارگر ساختند .
ـــــــــ
سÙره
وقتی Ú©Ù‡ بربریان از راه رسیدند ØŒ به گنجشکی Ùˆ سÙره ای سرد برخورد کردند .
سÙره را زیر Ùˆ رو کرده ØŒ گنجشک را گرÙتند . سÙره را میان خود Ùˆ مردم نهادند
Ùˆ سکوتی ایجاد کردند Ú©Ù‡ برای تربیت دشمنان کاÙÛŒ بود .
ـــــــــ
بر Ù†Ùس خویش راه رÙتی
بی گام نیایش می کنی
انگار که
بر Ù†Ùس خویش راه رÙتی .
ـــــــــ
نخی در کتاب
با این همه من
منتظر ٠نخی در کتاب هستم
نامه ای از خودم .
ـــــــــ
نرمی
زیور آلات از معاشره ی طلا و خط
عریان می شوند
و نقش و نگارها
از برودت
Ùˆ تن شویی Ù
این نرمی ٠بی خیال .
ـــــــــ
نسیم
نسیم ، شاخ سارهای ٠مرطوب را
بر خشکی ، زیر و رو می کند
یا شاید درهم شان می آمیزد .
لب ها نیز همین کار را می کنند .
ـــــــــ
رؤیاها و سیب زمینی
ماهی ها را بر آتشدان Ù…ÛŒ گذارند . رؤیاها را از زمین بیرون Ù…ÛŒ کشانند . اینجا ملت های چاه Ú¯Ù… شد ØŒ Ùˆ ملت هایی دیگر در Ùراسوی Ù…Ùرغان راه Ú¯Ù… کردند . رؤیاها Ùˆ سیب زمینی هایی ØÙŽÙر کردیم ØŒ Ùˆ ماهیان ٠زنده ای چیدیم . رازهای بسیاری خوردیم Ùˆ چشمه سارهای بسیار ٠دیگری را Ø› Ùˆ پیش Ú©Ù‡ آن پیری از ما جدا شود ØŒ به زمینی Ú©Ù‡ از چشم های ما پر کشید Ø› تÙاوتی نشان ندادیم .
ـــــــــ
پشیمانی ØرÙÙ‡ ÛŒ دیگران است
پسران ٠خود را با همان سختایی به قتل رساندند که دشمنان ٠شان را .
با این همه ، بسترها در اندرون مزیّن می شود .
گاهی باور نمی کنم که تکّه ی بزرگ هیاهو برانگیز است .
این همه ØŒ هیچ شبØÛŒ را به ترک نمی گوید .
پشیمانی در اصل ØŒ ØرÙÙ‡ ÛŒ دیگران است .
ـــــــــ
تمام نظریات
This item is closed, it's not possible to add new comments to it or to vote on it
Comments must be approved before being published. Thank you!