Ùادیا الخشن شاعر لبنانی مقیم دانمارک / ترجمه : Øمزه کوتی
به صراØت بگویم
Ú©Ù‡ Ù…Øتاج نوازش هستم .
چند متن از Ùادیا الخشن شاعر لبنانی
ترجمه : Øمزه کوتی
.............................
مقدمه : Ùادیا الخشن از شاعران لبنانی است . او در دمشق متولد شد Ùˆ در دانمارک اقامت دارد . سه مجموعه شعر با عناوین : آتش تو دنبالم Ù…ÛŒ کند ØŒ آنکه به چشمه هایش خو گرÙته ØŒ عشق خزشی مقدس Ùˆ هم چنین مجموعه داستانی تØت عنوان گربه ÛŒ سÙید کودکان منتشر کرده است . برای آشنایی با Ùادیا ØŒ شعرهایی از او در Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ آید .
.............................
Ù‚Ùس
به عشق تو آراسته شدم
در روشنایی اش دویدم
در کوه هایش
در زیرکی هاش .
Ùˆ من در این Ù‚Ùس
دوست ندارم که
پیر شوم .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
تمبرهای زرنگ
به آرامی
تمبرهای زرنگ من
به سمت او به هوا رÙتند .
به آرامی
قلاب شراب
او را صید کرد .
به آرامی
قلم به دست گرÙت
و درباره ی شکست ٠اختر نوشت .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
عقل ٠عشق
عقل ٠عشق را نمی پسندم
Ùˆ نه Øکمت آن را .
Øالا Ù…ÛŒ خواهم Ú©Ù‡
بال دربیاورم
و وارد شعر شوم .
به صراØت بگویم
Ú©Ù‡ Ù…Øتاج نوازش هستم .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
عشق خزشی مقدس است
عشق خزشی مقدس است .
در آن ØŒ مثل Ù Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ ها
به بند کشیده می شویم
و پیش از رسیدن
راه ها مشتعل می شود
و در تاریکی
مشتاق ماه می شوند .
[ ماه ] گاهی ک٠می زند
و ما بر لب ٠پیاله
به یاد می آوریم که
می غریوید .
او در میان پستان ها
به رودی از اشک
تبدیل می شود .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
تندباد
ترانه دیگر
بر لب ، غم گین نیست .
تندباد مجبور است .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
Ú©Ù‡ Ù…Øتاج نوازش هستم .
چند متن از Ùادیا الخشن شاعر لبنانی
ترجمه : Øمزه کوتی
.............................
مقدمه : Ùادیا الخشن از شاعران لبنانی است . او در دمشق متولد شد Ùˆ در دانمارک اقامت دارد . سه مجموعه شعر با عناوین : آتش تو دنبالم Ù…ÛŒ کند ØŒ آنکه به چشمه هایش خو گرÙته ØŒ عشق خزشی مقدس Ùˆ هم چنین مجموعه داستانی تØت عنوان گربه ÛŒ سÙید کودکان منتشر کرده است . برای آشنایی با Ùادیا ØŒ شعرهایی از او در Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ آید .
.............................
Ù‚Ùس
به عشق تو آراسته شدم
در روشنایی اش دویدم
در کوه هایش
در زیرکی هاش .
Ùˆ من در این Ù‚Ùس
دوست ندارم که
پیر شوم .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
تمبرهای زرنگ
به آرامی
تمبرهای زرنگ من
به سمت او به هوا رÙتند .
به آرامی
قلاب شراب
او را صید کرد .
به آرامی
قلم به دست گرÙت
و درباره ی شکست ٠اختر نوشت .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
عقل ٠عشق
عقل ٠عشق را نمی پسندم
Ùˆ نه Øکمت آن را .
Øالا Ù…ÛŒ خواهم Ú©Ù‡
بال دربیاورم
و وارد شعر شوم .
به صراØت بگویم
Ú©Ù‡ Ù…Øتاج نوازش هستم .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
عشق خزشی مقدس است
عشق خزشی مقدس است .
در آن ØŒ مثل Ù Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ ها
به بند کشیده می شویم
و پیش از رسیدن
راه ها مشتعل می شود
و در تاریکی
مشتاق ماه می شوند .
[ ماه ] گاهی ک٠می زند
و ما بر لب ٠پیاله
به یاد می آوریم که
می غریوید .
او در میان پستان ها
به رودی از اشک
تبدیل می شود .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
تندباد
ترانه دیگر
بر لب ، غم گین نیست .
تندباد مجبور است .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
تمام نظریات
This item is closed, it's not possible to add new comments to it or to vote on it
Comments must be approved before being published. Thank you!