متن هایی از جمال جمعه شاعر عراقی / ریاض العبید ØŒ ترجمه : ØÙ…زه کوتی
تابوت پاکت زندگی ماست
آن نامه ی بلند
نامه ی پر از غلط .
نگاهی به سه متن از جمال جمعه شاعر عراقی
نوشته : ریاض العبید ـــ منتقد عراقی
ترجمه : ØÙ…زه کوتی
.............................
.............................
1 : بالا پوش مادرم آبی رنگ است
آنچه در این متن Ø´Ú¯ÙØª انگیز جلوه Ù…ÛŒ کند ØŒ همان نازک آرایی در ساختار زبان Ùˆ توصی٠است . یعنی چیزی Ú©Ù‡ از خلال آن ØŒ پردازش ژر٠شعر Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد . آن قدر ژر٠که تو گویی خود را دست Ù…ÛŒ اندازد . مثلا Ù‹ :
خورشید / تخم مرغی است Ú©Ù‡ / خدا آن را / بر ماهی تابه ای آبی رنگ / سرخ کرد . یا : هندوی ÙØ±Ø§Ø² نشین زØÙ„ پیچان .
به رغم تردیدی Ú©Ù‡ از خط خطی کردن بر ØµÙØÙ‡ ÛŒ برگ سÙید به خود راه Ù…ÛŒ دهد Ø› نیک Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ چگونه از بن چاه خویش مهر خود را بالا بکشاند ØŒ Ùˆ Ùیض اشراق آن باشد Ùˆ این همانا مادر است ØŒ Ú©Ù‡ دستانش موهای سر شاعر را لمس Ù…ÛŒ کند .
.............................
بالا پوش مادرم آبی رنگ است
بالا پوش مادرم آبی رنگ است
و باغستان های خانه ما سر به آسمان ساییده.
نخل بید شمال است
وانگور بلوط جنوب.
بر صندلی Ø±Ø§ØØªÛŒ خود
خورشید نشسته
روز را Ù…ÛŒ Ø¨Ø§ÙØ¯ .
خورشید تخم مرغی است
که خدا آن را بر ماهیتابه ای آبی رنگ
سرخ کرد .
هندوی ÙØ±Ø§Ø²Ù†Ø´ÛŒÙ† زØÙ„ پیچان
گل ها لبخنده های زمین اند
وستارگان لبخنده های آسمان .
و مردم عرب آهنگ قهوه اند
در دلوهای خورشید .
چند نوک دارد پستان پاره ابر ؟
بالاپوش مادرم آبی رنگ است
و من بر کاغذ خط خطی می کردم
و دست های او بر موهای سرم بود .
.............................
2 : نامه ها
در شعر « نامه ها » ØŒ عمق به مسخره Ú¯Ø±ÙØªÙ† نامه هایی Ú©Ù‡ مهاجران از غربت گاه های خود برای خانواده هاشان در سرزمین های دور Ù…ÛŒ نویسند Ø› مشاهده Ù…ÛŒ شود . نامه هایی Ú©Ù‡ بعضا Ù‹ عاشقانه است Ùˆ گاه درد آگین Ùˆ گاهی پر از رنج Ùˆ عذاب ØŒ Ùˆ در Ú©Ù„ چیزی نیستند جز « کبوترانی Ú©Ù‡ برای نخستین بار / Ùˆ برای همیشه به Ø³ÙØ± Ø±ÙØªÙ†Ø¯ » Ùˆ « Ú¯ÙØª Ùˆ گویی نا شنوا ØŒ شکایتی به Ø§Ø´Ø¨Ø§Ø Ùˆ زمانه ای منجمد در پاکت نامه » . از رهگذر همه ÛŒ اینها در Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ زندگی چقدر تهی است ØŒ Ú©Ù‡ مهاجر سعی Ù…ÛŒ کند آن را در نامه ای توصی٠کند ØŒ Ùˆ برای خانواده Ùˆ دوستان خود در وطن Ø¨ÙØ±Ø³ØªØ¯ ØŒ Ùˆ Ù…ÛŒ Ùهمیم Ú©Ù‡ این زندگی بعد از آنکه زمان Ùˆ مکان در آن به انجماد رسید ØŒ به « نامه ای بلند Ùˆ پر از غلط » تبدیل Ù…ÛŒ شود .
.............................
نامه ها
نامه ها عواطÙÛŒ نگاشته شده هستند
که بر آن ها پشیمان می شویم
بعد از هر تمبری .
نامه هایی برای عشق بریان شده از غیا ب
نامه هایی برای زاری های شکسته در گلوی مهاجران
نامه هایی برای شکنجه ی همواره ی پا و ساق
در قهوه خانه ی انتظار .
نامه ها چالاکی چسبان اند
کرنش ک٠دستم در Ù…ØØ±Ø§Ø¨ برگ باکره
شوینده ÛŒ پریشان Ø±ÙˆØ Ø¨Ø± سطرها
ØÙˆÙ„Ù‡ ای Ú©Ù‡ مرکب را ازچشم قلم ها خشک Ù…ÛŒ کند
کبوترانی Ú©Ù‡ یکبار Ùˆ برای همیشه به Ø³ÙØ± Ù…ÛŒ روند
Ú¯ÙØª Ùˆ گویی ناشنوا
شکایتی به اشباØ
مشاجره ای یک سوی
زمانه ای منجمد در پاکت .
تابوت پاکت زندگی ماست
آن نامه ی بلند
نامه ی پر از غلط .
.............................
3 : گدای طلا
متن ٠« گدای طلا » ما را به گردشی صمیمی Ùˆ اندوهبار ØŒ به سمت ذات Ùˆ درون مان Ù…ÛŒ برد ØŒ Ùˆ در اینجا ما کرانه های اشتیاق به آن انسان نخستین را قابل لمس Ù…ÛŒ یابیم . هنگامی Ú©Ù‡ هنوز « هلو Ù…ÛŒ دزدید » Ùˆ « جیب Ø¨ÙØ± بوسه ها » بود Ùˆ « چند برگ به عنوان رشوه به پیاده رو Ù…ÛŒ داد » . قلم روان Ùˆ اندوهگین او ØŒ قطره ای از قلب را به کار Ù…ÛŒ برد ØŒ بی آنکه در سخن Ú¯ÙØªÙ† به Ø´Ø±Ø Ùˆ ØªÙØµÛŒÙ„ بپردازد Ø› Ùˆ شاعر در این گردش درونی ØŒ با برنامه ای بصری پیش Ù…ÛŒ رود ØŒ Ùˆ این دال بر قدرت والای او در رام کردن کلمات ØŒ برای خیال سرکشی Ú©Ù‡ در او وجود دارد .
.............................
گدای طلا
منم خزان
که طلا از درختان تو گدایی می کنم
و به باد می آموزم
که در خش خش برگان رخنه کند.
دزد هلو از شاخه هایم
و بی کلید از پرچین ها عبور می کنم .
هندوانه می چینم
و بوسه ها از سخن می قاپم
وچند برگ به پیاده رو رشوه می دهم .
تو Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ ÛŒ نخل هستی
بالا بلند
که از پنجره ی طبقه ی بالایی نمایان است
وانتظار مرا می کشد .
.............................
ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ØªØ±Ø¬Ù… : این متن ها در کتاب « پاییز آرایش گر درختان » آمده اند . این کتاب گزیده شعرهای جمال جمعه است ØŒ Ú©Ù‡ با ترجمه ÛŒ اینجانب ØŒ Ùˆ با همکاری نشر Ø§ÙØ±Ø§Ø² در تهران ØŒ به سال 1388 به چاپ رسید .
جمال جمعه از شاعران نو اندیش معاصر عراقی است . او در سال 1956 در جنوب عراق متولد شد . در دهه ÛŒ هشتاد میلادی بر اثر ÙØ´Ø§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ سیاسی ØŒ از راه کردستان Ùˆ با Ú©Ù…Ú© گروه مبارز بیشمرگه از عراق گریخت . او اکنون یکی از Ù…Ø·Ø±Ø ØªØ±ÛŒÙ† شاعران Ùˆ پژوهش گران ادبیات ممنوع عرب به شمار Ù…ÛŒ آید . Ù…
آن نامه ی بلند
نامه ی پر از غلط .
نگاهی به سه متن از جمال جمعه شاعر عراقی
نوشته : ریاض العبید ـــ منتقد عراقی
ترجمه : ØÙ…زه کوتی
.............................
.............................
1 : بالا پوش مادرم آبی رنگ است
آنچه در این متن Ø´Ú¯ÙØª انگیز جلوه Ù…ÛŒ کند ØŒ همان نازک آرایی در ساختار زبان Ùˆ توصی٠است . یعنی چیزی Ú©Ù‡ از خلال آن ØŒ پردازش ژر٠شعر Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد . آن قدر ژر٠که تو گویی خود را دست Ù…ÛŒ اندازد . مثلا Ù‹ :
خورشید / تخم مرغی است Ú©Ù‡ / خدا آن را / بر ماهی تابه ای آبی رنگ / سرخ کرد . یا : هندوی ÙØ±Ø§Ø² نشین زØÙ„ پیچان .
به رغم تردیدی Ú©Ù‡ از خط خطی کردن بر ØµÙØÙ‡ ÛŒ برگ سÙید به خود راه Ù…ÛŒ دهد Ø› نیک Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ چگونه از بن چاه خویش مهر خود را بالا بکشاند ØŒ Ùˆ Ùیض اشراق آن باشد Ùˆ این همانا مادر است ØŒ Ú©Ù‡ دستانش موهای سر شاعر را لمس Ù…ÛŒ کند .
.............................
بالا پوش مادرم آبی رنگ است
بالا پوش مادرم آبی رنگ است
و باغستان های خانه ما سر به آسمان ساییده.
نخل بید شمال است
وانگور بلوط جنوب.
بر صندلی Ø±Ø§ØØªÛŒ خود
خورشید نشسته
روز را Ù…ÛŒ Ø¨Ø§ÙØ¯ .
خورشید تخم مرغی است
که خدا آن را بر ماهیتابه ای آبی رنگ
سرخ کرد .
هندوی ÙØ±Ø§Ø²Ù†Ø´ÛŒÙ† زØÙ„ پیچان
گل ها لبخنده های زمین اند
وستارگان لبخنده های آسمان .
و مردم عرب آهنگ قهوه اند
در دلوهای خورشید .
چند نوک دارد پستان پاره ابر ؟
بالاپوش مادرم آبی رنگ است
و من بر کاغذ خط خطی می کردم
و دست های او بر موهای سرم بود .
.............................
2 : نامه ها
در شعر « نامه ها » ØŒ عمق به مسخره Ú¯Ø±ÙØªÙ† نامه هایی Ú©Ù‡ مهاجران از غربت گاه های خود برای خانواده هاشان در سرزمین های دور Ù…ÛŒ نویسند Ø› مشاهده Ù…ÛŒ شود . نامه هایی Ú©Ù‡ بعضا Ù‹ عاشقانه است Ùˆ گاه درد آگین Ùˆ گاهی پر از رنج Ùˆ عذاب ØŒ Ùˆ در Ú©Ù„ چیزی نیستند جز « کبوترانی Ú©Ù‡ برای نخستین بار / Ùˆ برای همیشه به Ø³ÙØ± Ø±ÙØªÙ†Ø¯ » Ùˆ « Ú¯ÙØª Ùˆ گویی نا شنوا ØŒ شکایتی به Ø§Ø´Ø¨Ø§Ø Ùˆ زمانه ای منجمد در پاکت نامه » . از رهگذر همه ÛŒ اینها در Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ زندگی چقدر تهی است ØŒ Ú©Ù‡ مهاجر سعی Ù…ÛŒ کند آن را در نامه ای توصی٠کند ØŒ Ùˆ برای خانواده Ùˆ دوستان خود در وطن Ø¨ÙØ±Ø³ØªØ¯ ØŒ Ùˆ Ù…ÛŒ Ùهمیم Ú©Ù‡ این زندگی بعد از آنکه زمان Ùˆ مکان در آن به انجماد رسید ØŒ به « نامه ای بلند Ùˆ پر از غلط » تبدیل Ù…ÛŒ شود .
.............................
نامه ها
نامه ها عواطÙÛŒ نگاشته شده هستند
که بر آن ها پشیمان می شویم
بعد از هر تمبری .
نامه هایی برای عشق بریان شده از غیا ب
نامه هایی برای زاری های شکسته در گلوی مهاجران
نامه هایی برای شکنجه ی همواره ی پا و ساق
در قهوه خانه ی انتظار .
نامه ها چالاکی چسبان اند
کرنش ک٠دستم در Ù…ØØ±Ø§Ø¨ برگ باکره
شوینده ÛŒ پریشان Ø±ÙˆØ Ø¨Ø± سطرها
ØÙˆÙ„Ù‡ ای Ú©Ù‡ مرکب را ازچشم قلم ها خشک Ù…ÛŒ کند
کبوترانی Ú©Ù‡ یکبار Ùˆ برای همیشه به Ø³ÙØ± Ù…ÛŒ روند
Ú¯ÙØª Ùˆ گویی ناشنوا
شکایتی به اشباØ
مشاجره ای یک سوی
زمانه ای منجمد در پاکت .
تابوت پاکت زندگی ماست
آن نامه ی بلند
نامه ی پر از غلط .
.............................
3 : گدای طلا
متن ٠« گدای طلا » ما را به گردشی صمیمی Ùˆ اندوهبار ØŒ به سمت ذات Ùˆ درون مان Ù…ÛŒ برد ØŒ Ùˆ در اینجا ما کرانه های اشتیاق به آن انسان نخستین را قابل لمس Ù…ÛŒ یابیم . هنگامی Ú©Ù‡ هنوز « هلو Ù…ÛŒ دزدید » Ùˆ « جیب Ø¨ÙØ± بوسه ها » بود Ùˆ « چند برگ به عنوان رشوه به پیاده رو Ù…ÛŒ داد » . قلم روان Ùˆ اندوهگین او ØŒ قطره ای از قلب را به کار Ù…ÛŒ برد ØŒ بی آنکه در سخن Ú¯ÙØªÙ† به Ø´Ø±Ø Ùˆ ØªÙØµÛŒÙ„ بپردازد Ø› Ùˆ شاعر در این گردش درونی ØŒ با برنامه ای بصری پیش Ù…ÛŒ رود ØŒ Ùˆ این دال بر قدرت والای او در رام کردن کلمات ØŒ برای خیال سرکشی Ú©Ù‡ در او وجود دارد .
.............................
گدای طلا
منم خزان
که طلا از درختان تو گدایی می کنم
و به باد می آموزم
که در خش خش برگان رخنه کند.
دزد هلو از شاخه هایم
و بی کلید از پرچین ها عبور می کنم .
هندوانه می چینم
و بوسه ها از سخن می قاپم
وچند برگ به پیاده رو رشوه می دهم .
تو Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ ÛŒ نخل هستی
بالا بلند
که از پنجره ی طبقه ی بالایی نمایان است
وانتظار مرا می کشد .
.............................
ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ØªØ±Ø¬Ù… : این متن ها در کتاب « پاییز آرایش گر درختان » آمده اند . این کتاب گزیده شعرهای جمال جمعه است ØŒ Ú©Ù‡ با ترجمه ÛŒ اینجانب ØŒ Ùˆ با همکاری نشر Ø§ÙØ±Ø§Ø² در تهران ØŒ به سال 1388 به چاپ رسید .
جمال جمعه از شاعران نو اندیش معاصر عراقی است . او در سال 1956 در جنوب عراق متولد شد . در دهه ÛŒ هشتاد میلادی بر اثر ÙØ´Ø§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ سیاسی ØŒ از راه کردستان Ùˆ با Ú©Ù…Ú© گروه مبارز بیشمرگه از عراق گریخت . او اکنون یکی از Ù…Ø·Ø±Ø ØªØ±ÛŒÙ† شاعران Ùˆ پژوهش گران ادبیات ممنوع عرب به شمار Ù…ÛŒ آید . Ù…