لبنان بر صØÙ†Ù‡ ØŒ شعری از دکتر منی٠موسی شاعر Ùˆ منتقد لبنانی ØŒ ترجمه : ØÙ…زه کوتی
متمدن بودن ٠عصر
دادگاه ٠دروغینی ست Ú©Ù‡ چون سوالی در مقولات ٠عقل ØØ³Ø§Ø¨ شده Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود .
لبنان بر صØÙ†Ù‡
شعر : منی٠موسی ــــ شاعر لبنانی
ترجمه : ØÙ…زه کوتی
.............................
.............................منی٠موسی در صیدای لبنان در سال 1940 به جهان آمد . او در مدارس رسمی وخصوصی به ØªØØµÛŒÙ„ پرداخت ØŒ Ùˆ دارای مدرک دکترا در زمینه ÛŒ نقد ادبی Ùˆ ادبیات تطبیقی است . به عنوان استاد در دانشگاه لبنان به تدریس مشغول است . ÙˆÛŒ هم چنین عضو انجمن نقد ادبی لبنان است .
لنا ØŒ عاشقی از لبنان ØŒ ÙØµÙ„ های عشق ومرگ ØŒ ازجمله کتاب های شعر اوست . شعر نوین عربی در لبنان ØŒ نظریه ÛŒ شعر (درباره ÛŒ شاعران منتقد ) ØŒ Ø¬Ø§ØØ¸ .. زندگی ØŒ اندیشه Ùˆ ادب او ØŒ سلیمان البستانی در زندگی Ùˆ اندیشه وادبش ØŒ Ù…ØÙ…د الÙیتوری شاعر Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ تعهد وعشق ØŒ ÙØµÙ„ هایی در Ø¯ÙØªØ± ادبیات (مقالات) ØŒ میراث واصالت وجبران Ùˆ در ØÙ‚یقت ادبی ØŒ از آثار مهم او در زمینه ÛŒ نقد است . زن Ùˆ زیبایی وعشق Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ گاه وجهه ای ناسوتی به خود Ù…ÛŒ گیرد از مشخصه های شعر او هستند .
( 1 )
بلاد ٠من Ø¢ÙØªØ§Ø¨ است
Ù…Ùهر ٠من
Ú©Ù‡ در Ø¨ØØ± ٠ایستاده بر Ù…Ú˜Ù‡ هایت
تن می شوید
و زورق ٠خواب بین
بر مخمل ٠سبز شنا می کند
و گنجشک ٠گریخته به سایه ی سبزی چشم هایت
میان Ù Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ های جوز Ùˆ بیشه ÛŒ یاسمن ها
پناه می گیرد
Ùˆ تÙÙ†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ نان از بهر گرسنگان درمی آورد
غزل ٠ریشه دار
بر لبه ها و دانه ی ماسه ها را می شناسد .
در صمغ درخت طالع از نهر اندوهان
جریان تازه ی آب سر می گیرد
و ترانه های چشمان گریان را
هر روز می خوانم .
اسب های Ù…ÙÙ‡ بهاری از جنوب آمده
به خونی آغشته شده اند که
برای ملت رودها می زایاند
و برگ های توتون ٠سبز
Ø³ÙØ±Ù‡ ÛŒ عروسی هایی ست Ú©Ù‡
چون ØÙ…اسه ای برای این چهره ÛŒ لبنانی
نوشته شده
زیرا خورشیدی که در آن اقامت دارم
وطن ٠من است
ای وطن ٠من
من در خورشید اقامت دارم ØŒ در خشم Ùˆ آتش اقامت دارم ØŒ Ùˆ از دیوارهایت ØÙ…ایت Ù…ÛŒ کنم ØŒ Ùˆ شقایق نعمانی را از کلمات شعر مکتوب برای وطن ٠خورشید Ø› Ù…ÛŒ چینم .
( 2 )
در رؤیای ٠کودکان ٠خرگاهان ٠دور از نور چشم های بسته به تنه ی درختان ٠زیتون
جمعیّتی عظیم
بر دار ٠کاشته شده بر زمین جنوب
مصلوب می شوند
و از زیر آن ، کودک سرکش ٠زخمگین برمی خیزد .
برگ های غار ØŒ بر سینه ÛŒ مادر ØŒ رستاخیز ملتی را Ù…ÛŒ نویسد ØŒ Ú©Ù‡ خشم را هم چون ØµÙ„Ø Ù…ÛŒ ÙØ´Ø§Ø±Ø¯ ØŒ از تÙÙ†Ú¯ÛŒ یله بر بازوی ٠شهید .
Ùˆ مادرمان زمین Ú©Ù‡ در Ø³ÙØ± بود ØŒ از پستان ٠زخمین بهر وطن ٠خورشید ØŒ ترانه ای بر Ù…ÛŒ گیرد ØŒ Ùˆ چشم های جسوری Ù…ÛŒ کارد Ú©Ù‡ در برابر گلوله ایستادگی Ù…ÛŒ کنند .
( 3 )
با من بیا از « ØØ±Ù…ون »
از « سنّیر »
که موی ٠یار ٠من چون گله بزهای چمان در « جلعاد » است .
موهای تو ØŒ سنبله های غضب در سبزه زارهای « ØØ·Ù‘ین » است
Ùˆ آب Ùˆ هوا در « هعرابا » گرم است تا ØØ¯ÙˆØ¯ شعله ور شدن .
بادهای ٠جنوبی چون تندباد وزان اند
و من خرگاهان ٠دور ٠منصوب بر چشم ها را
از بیخ بر می کنم
و غضب بر گرده ی اسب ها می آید
و خالد بن ولید « یرموک » را زنده می کند
Ùˆ طانیوس شاهین « برزیگران » Ø®ÙØªÙ‡ در اعماق کودکان را رهبری Ù…ÛŒ کند
Ú©Ù‡ جباران ØŒ بازوهایی قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بر آستانه ÛŒ برج هایند
جباران ØŒ ستون های برگزیده ÛŒ رخام چون Ø·ÙˆÙØ§Ù† اند
Ùˆ از ساقه های صنوبران ØŒ خانه هایی برای عذاران Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ‡ Ù…ÛŒ شود
چرا Ú©Ù‡ بهار ØŒ بر گورها Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ زده .
درختان ٠غضب ، نرده های بلند خانه ی ماست
که از زیتون ٠کوهستان ساخته شده
و عروسی در « قاناالجلیل »
عروسی ٠قهرمان ٠طالع از زبانه های آتشین است .
زمان در ØØ§Ùظه ÛŒ تاریکی سقوط Ù…ÛŒ کند
Ùˆ مردگان هم خواب ٠کتاب های اقالیمی Ù…ÛŒ شوند ØŒ Ú©Ù‡ بر ØµÙØÙ‡ های سیاه شان
نسل بربرها و تارتارها منسوخ شده است
Ùˆ کوه ٠آتشین Ù Ùیروزه
معدن ٠تندیس های تراشیده طبق ٠چهره ی « آشیل » است
Ùˆ بر شمشیر « ذوالÙقار » معلّقات Ù ØµØØ±Ø§ÛŒ عربی نوشته Ù…ÛŒ شود .
این « Ø¯Ø§ØØ³ » Ùˆ « الغبراء » است Ú©Ù‡ در پیشتازی
دستار ٠« الرشید » را می اندازد
چرا که « صقر قریش » برای امارت
« اندلس » لبنان را بر پا می کند .
ای زبانه ی آتش ٠بر آمده از جنوب
ای غضب ٠بر آمده از جنوب
دوستت دارم ... دوستت دارم
دوست دارم تو را ای زمین ٠جنوب
Ú©Ù‡ برای ÙØµÙ„ های او ØŒ از پلک هایم
پرچینی ساخته ام
تا نیزه ها ، دشنه ها و شمشیرهای آزادگان
از آن بشکوÙند .
( 4 )
اندیشه ی مرغک دریا ، کوچی مه آگین و کهن است .
باد ØŒ ابر پوینده ÛŒ در هم شکسته Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ بر ساØÙ„ چشم های طلایی را پیش Ù…ÛŒ راند
Ùˆ مرغک دریا ØŒ در غربت ٠رؤیاهای دور از دست ٠مدÙون در گورستان های اقیانوس های شرقی زنده Ù…ÛŒ ماند
از گورستان های ٠خاکستر سبز کاشته شده چون مرغ زارانی در تن ٠زن ٠من
Ú©Ù‡ روزگاری از نظر او پنهان شدم . چرا Ú©Ù‡ درخت ٠آبنوس Ù‚ÙÙ„ÛŒ شد برای روزگار ٠آینده از غبار ٠اسب های معتک٠بر وزش گاه ٠باد بر آمده از قمقمه ÛŒ مرد سرکش ٠سبز .
آه ، روزگار عشق !
آه ، روزگار جنگ !
و ای تمام عاشقان ٠تاریخ
بیایید بر سر ٠خوان ٠جسد ٠یله در روسپی گاه ها
که مادر من جنگ است .
او مرا چون قندیلی در عشق پراونگان سر بریده و قربانی وطن در روزگار ٠روسپی گری و اراجی٠، می زاید .
ای زناکاران ٠تاریخ !
ای قدیسان ٠تاریخ !
خوان ٠عشق ، ترانه ی مرگ برای زندگی شده است .
خون ٠عطر آسا ، زنبق می رویاند
در جمجمه ÛŒ قهرمان هایی Ú©Ù‡ همانند شاهدانی در Ø§Ù„ÙØ¨Ø§ÛŒ جدید
بر Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ‡ شده اند .
متمدن بودن ٠عصر
دادگاه ٠دروغینی ست Ú©Ù‡ چون سوالی در مقولات ٠عقل ØØ³Ø§Ø¨ شده Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود .
( 5 )
زن ٠این عصر
آسمان ٠شعر عاشقانه ی سرکوب شده است
و دروازه های شهری که
دو ساق خود را برای جاسوس ایستاده
بر خط آتش
گشوده است .
درود بر تو ای چکاوک خرمن های پاییزی
درود بر تو ای سنگ درخشش در لباس های سرخ ٠دریا
درود بر تو ای Ùکر راه های پیوسته به تالار Ø§Ù…ØªØØ§Ù†
درود بر تو ای کرسی ٠چوبی ٠کلمه ای Ú©Ù‡ چونان Ú©Ù‡ ÙØªØ
برای مقولات ٠این عصر نوشته شده است .
( 6 )
Ø¢Ø´ÙØªÚ¯ÛŒ دربرم Ù…ÛŒ گیرد
زن ٠من کلمه ÛŒ شعر است Ú©Ù‡ ÙØ§ØØ´Ù‡ نمی شود
نوارهای ضبط صوتی
که بر دروازه های قدس پرسه گری می کنند
او را نمی شناسند .
زن ٠من دشمنی شعر است
غضب ٠سیÙ
Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ ÛŒ لیمو زار
نخلی در ØµØØ±Ø§ÛŒ عربی .
( 7 )
و لبنان :
ای صدّیق پوشیده لباس ٠کاهن
در منزلت ٠« ملکی صادق »
ای کودک پریشان خاطر در بهار دایره ÛŒ سÙید
ای عشق کاشته شده در پستان های بی قرار عذاران
ای صدای ٠باد ملعون در کتب آسمانی .
لبنان :
ای زیبای ٠جنگ
ØÙ…اسه ÛŒ عاشقانه ÛŒ منقوش بر شمشیر ٠« ÙØ®Ø± الدین » .
( 8 )
ای که دوست اش دارم :
ای دریاهای ٠خورشید ٠سبز
گنجشک ٠اندوه
تابوت عشق
صلات شب
گور Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ های کولی گر
بوستان ٠خار
راه ٠نور
عاشقانه ، راه غربت گیر
عاشقانه باز گرد
تن ٠من ، دهان ٠باد شرقی ست
در من بزی ای زن ٠پاک دامن .
من در عشق ٠پروانگان
همانند قندیلی شرقی زاده می شوم .
( 9 )
بوسه ای نقش می زنم
و آسمان ٠جنوب
چونان که معشوقی
بزرگ می شود
Ùˆ من همانند صوÙÛŒ ٠جنگاوری ذوب Ù…ÛŒ شوم .
( 10 )
لبنان را Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ‡ Ù…ÛŒ کنم
جام ٠جهان شکوهمند می شود
و شکوه هر چه عظیم تر
و انسان خدا می شود .
( 11 )
ساختمان ٠کلمه را Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ‡ Ù…ÛŒ کنم
خاک ٠بلادم کتاب شعر می شود .
( 12 )
به مهر خود عشق می ورزم
هستی زیباست
شراب گواراتر
و شب های جنگ
هنگامه ی عاشقی ست .
( 13 )
شعری می نویسم
و نور مثل آبشارهای عطر
سرازیر می شود
تÙÙ†Ú¯ ØŒ ترانه Ù…ÛŒ خواند
Ùˆ ØØ±Ù چون انسانی خوش قامت طلوع Ù…ÛŒ کند .
( 14 )
با کودک ام بازی می کنم
گل به من رشک می برد
و گنجشک برایم
شعر سربلندی می خواند .
( 15 )
پا بر خاک می گذارم
Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ شاه زمین ام
سرزمین ام را زندگی می کنم
و از شکوه سرشار می شوم .
( 16 )
زنبق ٠سرخ
برای من نامه ای نوشت .
( 17 )
گندم خود را گرد می آورم
دختران ٠وطن مرا دوست دارند
همسری اختیار می کنم
و گرسنگی را از خانه ی خود می زدایم .
( 18 )
خشم گین می شوم
استخوان های مردگان
دوباره سرزنده می شوند
قهرمان بر می خیزد
و اسبان تاختن می گیرند .
( 19 )
در دایره ی خاطره می گردم
عاشق ٠تمام ٠زنان ٠زمین می شوم
Ùˆ بر پیامبر Ù…Ùهر درود Ù…ÛŒ ÙØ±Ø³ØªÙ…
و مزامیر عشق می خوانم
و بر گلبرگ ها ، بخور دود می کنم
تا زندگی را عطر آگین سازم .
( 20 )
چون که معشوق منی
ستارگان Ù ØµØØ±Ø§ بزرگ Ù…ÛŒ شوند
و باقیمانده های تاتارها را درهم می شکنم
و به درون ٠لغت نامه ی عشق وارد می شوم
هم چون قهرمانی نهاده بر بازوهای خویش
چهره ÛŒ Ù…ØØ¨ÙˆØ¨ÛŒ Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پرستدم .
( 21 )
تمام ٠زنان ٠جهان در « مهرگان ٠آتش » گرد می آیند
زیرا که دوستت دارم
و هنگامه های عشق زیبا تر می شوند
زیرا که سنگ های آسمان
و کتاب های شعر « پابلو نرودا »
و « ترانه های تبعید »
Ùˆ سÙÙØ± هجرت
و شعرهای همه ی تلاش گران و مبارزین و عاشقان
رایگان پخش می شوند
به خاطر چشم های سبز نظاره گر بر لبنان .
( 22 )
از سنگ ٠مغاره ÛŒ نقش شده بر لبان ٠روزگار ØŒ Ú©Ù‡ چون ØÚ©Ø§ÛŒØª عصری کوچان بر بال های عشق است
آن گنجشک سرخ گون ØŒ Ú©Ù‡ در روز گرسنگی ØŒ از Ù‚ÙØ³ خود بیرون آوردم Ø› آشکار Ù…ÛŒ شود
و لعل های غضب
به نام ٠خدای طالع از رود ملت ØªØ³Ø¨ÛŒØ Ù…ÛŒ گویند .
ملت تویی
تویی آن چهره ای Ú©Ù‡ مثل « Ø§ÙØ³ÙˆÙ† » برای آنکه خدا شده است ØŒ تدارک دیده شده ØŒ Ùˆ « رمزی » برای آنکه معشوق شده است ØŒ Ùˆ « توتم » عصر ٠آمده بر تن ٠زن ٠من ØŒ Ú©Ù‡ در خاطره اقامت دارد .
ای زن ٠من !
ای جنگی که دوست دارم ، که ناپاکی درون مرا پاک می گرداند
وطن ام باش !
وطن ام باش !
وطن ام باش !
.........................................
.........................................
اشاره ها
ØØ±Ù…ون : موسوم به کوه شیخ یا سنّیر . نامی است Ú©Ù‡ بر قسمت جنوبی سلسله جبال شرقی لبنان در مرز لبنان Ùˆ سوریه اطلاق Ù…ÛŒ شود. Ø§Ø±ØªÙØ§Ø¹ آن 2814 Ù… . نام آن در عهد قدیم ٠کتاب مقدس ذکر شده است .
جلعاد : در قدیم ØŒ نام سرزمین های کوهستانی واقع در Ùلسطین ØŒ میان اردن Ùˆ ØµØØ±Ø§ÛŒ عربی بوده است .
هعرابا : نامی است عبری Ùˆ به معنی ØµØØ±Ø§ÛŒ عربی .
طانیوس شاهین : کشاورزی بود از « ریÙون » لبنان . او داروگر بود . در سال 1859 رهبری شورش کشاورزان علیه ÙØ¦ÙˆØ¯Ø§Ù„ های لبنان Ùˆ مشایخ در کسروان را به عهده داشت .
قانا الجلیل : شهری Ú©ÙˆÚ†Ú© در قضاء صور ØŒ در جنوب لبنان . نام آن در انجیل مقدس ذکر شده است . Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ در همین شهر بود Ú©Ù‡ ØØ¶Ø±Øª Ù…Ø³ÛŒØ ØŒ آب را به شراب تبدیل کرد .
ملکی صادق : یا ملکیصادق . ملک سالم یا اورشلیم است . او در 1800 قبل از میلاد ، نان و شراب به یمن پیروزی ابراهیم خلیل بر دشمنان برای خدا تقدیم کرد .
ÙØ®Ø±Ø§Ù„دین : او امیر ÙØ®Ø±Ø§Ù„دین المعنی دوم ØŒ از بزرگ ترین امرای لبنان در دوره ÛŒ معنیه Ùˆ موسس لبنان جدید است . عثمانی ها ØŒ او را در آستانه به سال 1635 میلادی به قتل رساندند .
دادگاه ٠دروغینی ست Ú©Ù‡ چون سوالی در مقولات ٠عقل ØØ³Ø§Ø¨ شده Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود .
لبنان بر صØÙ†Ù‡
شعر : منی٠موسی ــــ شاعر لبنانی
ترجمه : ØÙ…زه کوتی
.............................
.............................منی٠موسی در صیدای لبنان در سال 1940 به جهان آمد . او در مدارس رسمی وخصوصی به ØªØØµÛŒÙ„ پرداخت ØŒ Ùˆ دارای مدرک دکترا در زمینه ÛŒ نقد ادبی Ùˆ ادبیات تطبیقی است . به عنوان استاد در دانشگاه لبنان به تدریس مشغول است . ÙˆÛŒ هم چنین عضو انجمن نقد ادبی لبنان است .
لنا ØŒ عاشقی از لبنان ØŒ ÙØµÙ„ های عشق ومرگ ØŒ ازجمله کتاب های شعر اوست . شعر نوین عربی در لبنان ØŒ نظریه ÛŒ شعر (درباره ÛŒ شاعران منتقد ) ØŒ Ø¬Ø§ØØ¸ .. زندگی ØŒ اندیشه Ùˆ ادب او ØŒ سلیمان البستانی در زندگی Ùˆ اندیشه وادبش ØŒ Ù…ØÙ…د الÙیتوری شاعر Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ تعهد وعشق ØŒ ÙØµÙ„ هایی در Ø¯ÙØªØ± ادبیات (مقالات) ØŒ میراث واصالت وجبران Ùˆ در ØÙ‚یقت ادبی ØŒ از آثار مهم او در زمینه ÛŒ نقد است . زن Ùˆ زیبایی وعشق Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ گاه وجهه ای ناسوتی به خود Ù…ÛŒ گیرد از مشخصه های شعر او هستند .
( 1 )
بلاد ٠من Ø¢ÙØªØ§Ø¨ است
Ù…Ùهر ٠من
Ú©Ù‡ در Ø¨ØØ± ٠ایستاده بر Ù…Ú˜Ù‡ هایت
تن می شوید
و زورق ٠خواب بین
بر مخمل ٠سبز شنا می کند
و گنجشک ٠گریخته به سایه ی سبزی چشم هایت
میان Ù Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ های جوز Ùˆ بیشه ÛŒ یاسمن ها
پناه می گیرد
Ùˆ تÙÙ†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ نان از بهر گرسنگان درمی آورد
غزل ٠ریشه دار
بر لبه ها و دانه ی ماسه ها را می شناسد .
در صمغ درخت طالع از نهر اندوهان
جریان تازه ی آب سر می گیرد
و ترانه های چشمان گریان را
هر روز می خوانم .
اسب های Ù…ÙÙ‡ بهاری از جنوب آمده
به خونی آغشته شده اند که
برای ملت رودها می زایاند
و برگ های توتون ٠سبز
Ø³ÙØ±Ù‡ ÛŒ عروسی هایی ست Ú©Ù‡
چون ØÙ…اسه ای برای این چهره ÛŒ لبنانی
نوشته شده
زیرا خورشیدی که در آن اقامت دارم
وطن ٠من است
ای وطن ٠من
من در خورشید اقامت دارم ØŒ در خشم Ùˆ آتش اقامت دارم ØŒ Ùˆ از دیوارهایت ØÙ…ایت Ù…ÛŒ کنم ØŒ Ùˆ شقایق نعمانی را از کلمات شعر مکتوب برای وطن ٠خورشید Ø› Ù…ÛŒ چینم .
( 2 )
در رؤیای ٠کودکان ٠خرگاهان ٠دور از نور چشم های بسته به تنه ی درختان ٠زیتون
جمعیّتی عظیم
بر دار ٠کاشته شده بر زمین جنوب
مصلوب می شوند
و از زیر آن ، کودک سرکش ٠زخمگین برمی خیزد .
برگ های غار ØŒ بر سینه ÛŒ مادر ØŒ رستاخیز ملتی را Ù…ÛŒ نویسد ØŒ Ú©Ù‡ خشم را هم چون ØµÙ„Ø Ù…ÛŒ ÙØ´Ø§Ø±Ø¯ ØŒ از تÙÙ†Ú¯ÛŒ یله بر بازوی ٠شهید .
Ùˆ مادرمان زمین Ú©Ù‡ در Ø³ÙØ± بود ØŒ از پستان ٠زخمین بهر وطن ٠خورشید ØŒ ترانه ای بر Ù…ÛŒ گیرد ØŒ Ùˆ چشم های جسوری Ù…ÛŒ کارد Ú©Ù‡ در برابر گلوله ایستادگی Ù…ÛŒ کنند .
( 3 )
با من بیا از « ØØ±Ù…ون »
از « سنّیر »
که موی ٠یار ٠من چون گله بزهای چمان در « جلعاد » است .
موهای تو ØŒ سنبله های غضب در سبزه زارهای « ØØ·Ù‘ین » است
Ùˆ آب Ùˆ هوا در « هعرابا » گرم است تا ØØ¯ÙˆØ¯ شعله ور شدن .
بادهای ٠جنوبی چون تندباد وزان اند
و من خرگاهان ٠دور ٠منصوب بر چشم ها را
از بیخ بر می کنم
و غضب بر گرده ی اسب ها می آید
و خالد بن ولید « یرموک » را زنده می کند
Ùˆ طانیوس شاهین « برزیگران » Ø®ÙØªÙ‡ در اعماق کودکان را رهبری Ù…ÛŒ کند
Ú©Ù‡ جباران ØŒ بازوهایی قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بر آستانه ÛŒ برج هایند
جباران ØŒ ستون های برگزیده ÛŒ رخام چون Ø·ÙˆÙØ§Ù† اند
Ùˆ از ساقه های صنوبران ØŒ خانه هایی برای عذاران Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ‡ Ù…ÛŒ شود
چرا Ú©Ù‡ بهار ØŒ بر گورها Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ زده .
درختان ٠غضب ، نرده های بلند خانه ی ماست
که از زیتون ٠کوهستان ساخته شده
و عروسی در « قاناالجلیل »
عروسی ٠قهرمان ٠طالع از زبانه های آتشین است .
زمان در ØØ§Ùظه ÛŒ تاریکی سقوط Ù…ÛŒ کند
Ùˆ مردگان هم خواب ٠کتاب های اقالیمی Ù…ÛŒ شوند ØŒ Ú©Ù‡ بر ØµÙØÙ‡ های سیاه شان
نسل بربرها و تارتارها منسوخ شده است
Ùˆ کوه ٠آتشین Ù Ùیروزه
معدن ٠تندیس های تراشیده طبق ٠چهره ی « آشیل » است
Ùˆ بر شمشیر « ذوالÙقار » معلّقات Ù ØµØØ±Ø§ÛŒ عربی نوشته Ù…ÛŒ شود .
این « Ø¯Ø§ØØ³ » Ùˆ « الغبراء » است Ú©Ù‡ در پیشتازی
دستار ٠« الرشید » را می اندازد
چرا که « صقر قریش » برای امارت
« اندلس » لبنان را بر پا می کند .
ای زبانه ی آتش ٠بر آمده از جنوب
ای غضب ٠بر آمده از جنوب
دوستت دارم ... دوستت دارم
دوست دارم تو را ای زمین ٠جنوب
Ú©Ù‡ برای ÙØµÙ„ های او ØŒ از پلک هایم
پرچینی ساخته ام
تا نیزه ها ، دشنه ها و شمشیرهای آزادگان
از آن بشکوÙند .
( 4 )
اندیشه ی مرغک دریا ، کوچی مه آگین و کهن است .
باد ØŒ ابر پوینده ÛŒ در هم شکسته Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ بر ساØÙ„ چشم های طلایی را پیش Ù…ÛŒ راند
Ùˆ مرغک دریا ØŒ در غربت ٠رؤیاهای دور از دست ٠مدÙون در گورستان های اقیانوس های شرقی زنده Ù…ÛŒ ماند
از گورستان های ٠خاکستر سبز کاشته شده چون مرغ زارانی در تن ٠زن ٠من
Ú©Ù‡ روزگاری از نظر او پنهان شدم . چرا Ú©Ù‡ درخت ٠آبنوس Ù‚ÙÙ„ÛŒ شد برای روزگار ٠آینده از غبار ٠اسب های معتک٠بر وزش گاه ٠باد بر آمده از قمقمه ÛŒ مرد سرکش ٠سبز .
آه ، روزگار عشق !
آه ، روزگار جنگ !
و ای تمام عاشقان ٠تاریخ
بیایید بر سر ٠خوان ٠جسد ٠یله در روسپی گاه ها
که مادر من جنگ است .
او مرا چون قندیلی در عشق پراونگان سر بریده و قربانی وطن در روزگار ٠روسپی گری و اراجی٠، می زاید .
ای زناکاران ٠تاریخ !
ای قدیسان ٠تاریخ !
خوان ٠عشق ، ترانه ی مرگ برای زندگی شده است .
خون ٠عطر آسا ، زنبق می رویاند
در جمجمه ÛŒ قهرمان هایی Ú©Ù‡ همانند شاهدانی در Ø§Ù„ÙØ¨Ø§ÛŒ جدید
بر Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ‡ شده اند .
متمدن بودن ٠عصر
دادگاه ٠دروغینی ست Ú©Ù‡ چون سوالی در مقولات ٠عقل ØØ³Ø§Ø¨ شده Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود .
( 5 )
زن ٠این عصر
آسمان ٠شعر عاشقانه ی سرکوب شده است
و دروازه های شهری که
دو ساق خود را برای جاسوس ایستاده
بر خط آتش
گشوده است .
درود بر تو ای چکاوک خرمن های پاییزی
درود بر تو ای سنگ درخشش در لباس های سرخ ٠دریا
درود بر تو ای Ùکر راه های پیوسته به تالار Ø§Ù…ØªØØ§Ù†
درود بر تو ای کرسی ٠چوبی ٠کلمه ای Ú©Ù‡ چونان Ú©Ù‡ ÙØªØ
برای مقولات ٠این عصر نوشته شده است .
( 6 )
Ø¢Ø´ÙØªÚ¯ÛŒ دربرم Ù…ÛŒ گیرد
زن ٠من کلمه ÛŒ شعر است Ú©Ù‡ ÙØ§ØØ´Ù‡ نمی شود
نوارهای ضبط صوتی
که بر دروازه های قدس پرسه گری می کنند
او را نمی شناسند .
زن ٠من دشمنی شعر است
غضب ٠سیÙ
Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ ÛŒ لیمو زار
نخلی در ØµØØ±Ø§ÛŒ عربی .
( 7 )
و لبنان :
ای صدّیق پوشیده لباس ٠کاهن
در منزلت ٠« ملکی صادق »
ای کودک پریشان خاطر در بهار دایره ÛŒ سÙید
ای عشق کاشته شده در پستان های بی قرار عذاران
ای صدای ٠باد ملعون در کتب آسمانی .
لبنان :
ای زیبای ٠جنگ
ØÙ…اسه ÛŒ عاشقانه ÛŒ منقوش بر شمشیر ٠« ÙØ®Ø± الدین » .
( 8 )
ای که دوست اش دارم :
ای دریاهای ٠خورشید ٠سبز
گنجشک ٠اندوه
تابوت عشق
صلات شب
گور Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ های کولی گر
بوستان ٠خار
راه ٠نور
عاشقانه ، راه غربت گیر
عاشقانه باز گرد
تن ٠من ، دهان ٠باد شرقی ست
در من بزی ای زن ٠پاک دامن .
من در عشق ٠پروانگان
همانند قندیلی شرقی زاده می شوم .
( 9 )
بوسه ای نقش می زنم
و آسمان ٠جنوب
چونان که معشوقی
بزرگ می شود
Ùˆ من همانند صوÙÛŒ ٠جنگاوری ذوب Ù…ÛŒ شوم .
( 10 )
لبنان را Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ‡ Ù…ÛŒ کنم
جام ٠جهان شکوهمند می شود
و شکوه هر چه عظیم تر
و انسان خدا می شود .
( 11 )
ساختمان ٠کلمه را Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ‡ Ù…ÛŒ کنم
خاک ٠بلادم کتاب شعر می شود .
( 12 )
به مهر خود عشق می ورزم
هستی زیباست
شراب گواراتر
و شب های جنگ
هنگامه ی عاشقی ست .
( 13 )
شعری می نویسم
و نور مثل آبشارهای عطر
سرازیر می شود
تÙÙ†Ú¯ ØŒ ترانه Ù…ÛŒ خواند
Ùˆ ØØ±Ù چون انسانی خوش قامت طلوع Ù…ÛŒ کند .
( 14 )
با کودک ام بازی می کنم
گل به من رشک می برد
و گنجشک برایم
شعر سربلندی می خواند .
( 15 )
پا بر خاک می گذارم
Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ شاه زمین ام
سرزمین ام را زندگی می کنم
و از شکوه سرشار می شوم .
( 16 )
زنبق ٠سرخ
برای من نامه ای نوشت .
( 17 )
گندم خود را گرد می آورم
دختران ٠وطن مرا دوست دارند
همسری اختیار می کنم
و گرسنگی را از خانه ی خود می زدایم .
( 18 )
خشم گین می شوم
استخوان های مردگان
دوباره سرزنده می شوند
قهرمان بر می خیزد
و اسبان تاختن می گیرند .
( 19 )
در دایره ی خاطره می گردم
عاشق ٠تمام ٠زنان ٠زمین می شوم
Ùˆ بر پیامبر Ù…Ùهر درود Ù…ÛŒ ÙØ±Ø³ØªÙ…
و مزامیر عشق می خوانم
و بر گلبرگ ها ، بخور دود می کنم
تا زندگی را عطر آگین سازم .
( 20 )
چون که معشوق منی
ستارگان Ù ØµØØ±Ø§ بزرگ Ù…ÛŒ شوند
و باقیمانده های تاتارها را درهم می شکنم
و به درون ٠لغت نامه ی عشق وارد می شوم
هم چون قهرمانی نهاده بر بازوهای خویش
چهره ÛŒ Ù…ØØ¨ÙˆØ¨ÛŒ Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پرستدم .
( 21 )
تمام ٠زنان ٠جهان در « مهرگان ٠آتش » گرد می آیند
زیرا که دوستت دارم
و هنگامه های عشق زیبا تر می شوند
زیرا که سنگ های آسمان
و کتاب های شعر « پابلو نرودا »
و « ترانه های تبعید »
Ùˆ سÙÙØ± هجرت
و شعرهای همه ی تلاش گران و مبارزین و عاشقان
رایگان پخش می شوند
به خاطر چشم های سبز نظاره گر بر لبنان .
( 22 )
از سنگ ٠مغاره ÛŒ نقش شده بر لبان ٠روزگار ØŒ Ú©Ù‡ چون ØÚ©Ø§ÛŒØª عصری کوچان بر بال های عشق است
آن گنجشک سرخ گون ØŒ Ú©Ù‡ در روز گرسنگی ØŒ از Ù‚ÙØ³ خود بیرون آوردم Ø› آشکار Ù…ÛŒ شود
و لعل های غضب
به نام ٠خدای طالع از رود ملت ØªØ³Ø¨ÛŒØ Ù…ÛŒ گویند .
ملت تویی
تویی آن چهره ای Ú©Ù‡ مثل « Ø§ÙØ³ÙˆÙ† » برای آنکه خدا شده است ØŒ تدارک دیده شده ØŒ Ùˆ « رمزی » برای آنکه معشوق شده است ØŒ Ùˆ « توتم » عصر ٠آمده بر تن ٠زن ٠من ØŒ Ú©Ù‡ در خاطره اقامت دارد .
ای زن ٠من !
ای جنگی که دوست دارم ، که ناپاکی درون مرا پاک می گرداند
وطن ام باش !
وطن ام باش !
وطن ام باش !
.........................................
.........................................
اشاره ها
ØØ±Ù…ون : موسوم به کوه شیخ یا سنّیر . نامی است Ú©Ù‡ بر قسمت جنوبی سلسله جبال شرقی لبنان در مرز لبنان Ùˆ سوریه اطلاق Ù…ÛŒ شود. Ø§Ø±ØªÙØ§Ø¹ آن 2814 Ù… . نام آن در عهد قدیم ٠کتاب مقدس ذکر شده است .
جلعاد : در قدیم ØŒ نام سرزمین های کوهستانی واقع در Ùلسطین ØŒ میان اردن Ùˆ ØµØØ±Ø§ÛŒ عربی بوده است .
هعرابا : نامی است عبری Ùˆ به معنی ØµØØ±Ø§ÛŒ عربی .
طانیوس شاهین : کشاورزی بود از « ریÙون » لبنان . او داروگر بود . در سال 1859 رهبری شورش کشاورزان علیه ÙØ¦ÙˆØ¯Ø§Ù„ های لبنان Ùˆ مشایخ در کسروان را به عهده داشت .
قانا الجلیل : شهری Ú©ÙˆÚ†Ú© در قضاء صور ØŒ در جنوب لبنان . نام آن در انجیل مقدس ذکر شده است . Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ در همین شهر بود Ú©Ù‡ ØØ¶Ø±Øª Ù…Ø³ÛŒØ ØŒ آب را به شراب تبدیل کرد .
ملکی صادق : یا ملکیصادق . ملک سالم یا اورشلیم است . او در 1800 قبل از میلاد ، نان و شراب به یمن پیروزی ابراهیم خلیل بر دشمنان برای خدا تقدیم کرد .
ÙØ®Ø±Ø§Ù„دین : او امیر ÙØ®Ø±Ø§Ù„دین المعنی دوم ØŒ از بزرگ ترین امرای لبنان در دوره ÛŒ معنیه Ùˆ موسس لبنان جدید است . عثمانی ها ØŒ او را در آستانه به سال 1635 میلادی به قتل رساندند .