Ezat Altiri

عزت الطیری ازشاعران مطرح امروز مصر و از مهم ترین سرایندگان شعر تفعیله(شعر نیمایی گون)به شمار
می آید .

...
عزّت الطیری شاعر مصری
ترجمه : حمزه کوتی
.............................

عزت الطیری ازشاعران مطرح امروز مصر و از مهم ترین سرایندگان شعر تفعیله(شعر نیمایی گون)به شمار
می آید .
او در سال 1953 متولد شد . عضو کانون نویسندگان مصر است. در سال 1978لیسانس خود را در رشته ی
کشاورزی از دانشگاه اسیوط اخذ کرد. از جمله مجموعه های شعر او می توان به: کبوتران سراغ تو را
می گیرند ، فصل های حکایت ، فاطمه ، نزد ما باز آی ای ماه ، راه دامنه بسته است، سفر به شمال ، آوازمرد
کوچ گر، آوای نقره و دریاچه تشنگی (نمایشنامه) اشاره کرد. عشقی که در شعر او هست جنبه ای نسبتا کلاسیک دارد .آهوان ، کولیان وعشق عذری به شکلی جدید در شعرش حضور می یابند . در گزیده ی شعرهایی که از این شاعر ترجمه کردم ، کوشیدم تا حدودی این سنّت شعری را در ترجمه ام نشان بدهم .


................

انگور مرا به سرقت برد

چو آهویی برگذشت
و مشک خویش پریشان کرد .
نیرنگ روبهان
به ترک گفت و ُ
انگور مرا به سرقت برد .
راهی هموار گشود او
در ژاله ی جان
و مانده شدن ِ مرا خوش یافت .
ده انگشتان ِ خود برکشید
و آتش برافروخت
در سوز زبانه های آتشین ام .
هان که چیزی از بهر من بنمانده
مگر که او را به بر گرفته
با همه ی لرزانی رعب آورش
و بادا که
رستخیزش برپاخیزد
و تیغ های کُشنده آخته کند
و با من همگون شود .
.........................................

مگر او

توبه می کنم
به سوی تو
از اشتیاق و اخگر
از غمی بر لب هایم
و جامه ی مُحبّان بر می کَنم
از سبزه زارم
و می روبم از گندم زارها
و از پیشانی ام
خاک جهنّم گون .
مرا به دهشت ام باز گردان
خدایا
و مرا واگذار
تا بر کرانه ای خشک آیم فرود
تا پاره ابری ببینم
که با نقره اش حمام می گیرد
و ستاره بر مهتابی و ُ
آب هایم می پاشد .
تا به ناز
ماه را مشاهده کنم
که در روشنی خود
در گردش است
و درخت را
که قطار فضاهای خویش گرفته
و به سوی من
شاخه های شبنم دراز می کند .
***

من جز خود آنجا نمی خواهم
من جز او کسی را نمی خواهم .
.........................................


تاخیر

دیر به خواب رفت
و رؤیاهایش را دید که
از او پیش می تاختند
و آن گاه داستان آغاز شد .
.........................................


شیهه

اسبی که سرماش
بیدار گذاشت
شیهه ی خود فروپوشید
و به خواب رفت .
.........................................


قبیله

در تلفن
صدایش بسیار است
به گونه ای که قبیله ای
از کلام شد .
.........................................


پشیمانی

در پیش روی ات
فرصتی دیگر است
تا بر همه ی فرصت ها
پشیمان شوی .
.........................................


رود

هر روز عصر
رود امواج خود را بر می کند
و با خاک تن می شوید .
.........................................
.

پرسه

درختان در خلأ
پرسه می زنند
هر گاه
تهی از گنجشک شوند .
.........................................


شعر جنوبی

هرچه کوشید
از جنوب اش بگریزد
و به سمت شمال
روی نهد
رنگ گندمی اش و اندوه هاش
رسوایش کردند .
.........................................


پیله

آه اگر این دیوار فرو افتد
این پنجره
در ِ این خانه
در ِ این اتاق
تا او را ببینم
که چون پروانه
از پیله اش در می آید
و پرواز می کند .
.........................................


تا اینکه

به مغازله اش پرداخت
تا که همه ی پرنیان زنان دنیا
با او بیدار شد
و بَدری تمام از خواب برخاست
و او در لحظه های رخ نمودن
سلسله هایی از نور شد
درخش هایی از عَطر و فلک آتش
و در ساغر جان
شراب و رَوا جاری شد .
.........................................


انبوهی

سال هاست که چیزی نمی پرسم
زیرا که پاسخ های تلخ
چون سیلاب انبوه شده اند .
.........................................


بیداری

همه ی گنجشک های درخت
به خواب رفتند
اما درخت ِ ایستاده
نخوابید .
.........................................


تکامل

بوزینه
بر فراز درخت
کتاب های تاریخ
و نظریّات پیدایش هستی را
مطالعه می کند .
در کاغذها می کاود
و با اطمینان یک دانشمند
صدایم می زند
پسرم
ای پسر کلّه شق .