پروین پژواک p- pezvak
ماهی سیاه کوچولوSwimmy
By Leo Lionni
ترجمهء پروین پژواک
اÙغانستان
"تا جدا هستیم انگشتان اÙگاریم ما
مشت اگر گردیم از آن دندان ها خواهد شکست!"
عبدالرØمن پژواک
ماهی گک سیاه
روزی یک ماهی بزرگ تونایاتون سریع Ùˆ چابک، درنده Ùˆ Øریص Ùˆ
در گوشهء از اوقیانوس بزرگ دسته ای از ماهی های کوچک و شاد زنده گی می کردند. تمام آنها سرخرنگ بودند. تنها یکی از آنها چون صد٠دریایی سیاه بود.
بسیار بسیار گرسنه به سرعت نیزه از میان آمواج آب آمد و به یک چشم برهم زدن تمام ماهی های کوچک سرخ را بلعید. تنها ماهی گک سیاه جان سالم به در برد.
ماهی Ú¯Ú© سیاه به عمق سیاه Ùˆ مرطوب جهان Ùرار کرد. او هراسان، تنها Ùˆ بسیار بسیار غمگین بود.
اما اوقیانوس بزرگ لبریز موجودات Ø´Ú¯Ùت انگیز بود. هنگامی Ú©Ù‡ او از اعجازی به اعجازی سÙر Ù…ÛŒ کرد، دوباره شادی را باز Ù…ÛŒ یاÙت.
او جلی ماهی ای را به رنگ های رنگین کمان دید و یک خرچنگ دریایی بزرگ را...
ماهی های عجیبی را که گویی با تاری نامریی به یکسو کشیده می شدند...
جنگلی از خزه های دریایی را که از سنگ های زیر آب سر کشیده بودند...
مارماهی ای را که دمش طولانی تر از آن بود که انجامش را به خاطر سپرد...
Ùˆ شقایق های بØری را با رنگ قرمز مایل به آبی Ú©Ù‡ با امواج آب گاز Ù…ÛŒ خوردند.
باری هنگامی که در سایهء تاریک سنگ ها و عل٠های هرزه پنهان بود، دستهء از ماهی های کوچک سرخرنگ را دید که مانند دستهء خودش بودند.
ماهی Ú¯Ú© سیاه با شادی به آنها Ú¯Ùت: بیایید Ú©Ù‡ با هم شنا کنیم Ùˆ بازی کنان برویم دیدنی ها را ببینیم.
ماهی سرخ کوچکی از آن میان جواب داد: ما نمی توانیم. ماهی های بزرگ ما را خواهند خورد.
ماهی Ú¯Ú© سیاه Ú¯Ùت: اما نمی توانیم همیشه اینجا بمانیم. ما باید به راه ØÙ„ÛŒ Ùکر کنیم.
ماهی Ú¯Ú© سیاه Ùکر کرد Ùˆ Ùکر کرد Ùˆ Ùکر کرد.
بعد او ناگهان Ú¯Ùت: یاÙتم!
ما همهء ما بصورت دسته جمعی به شگل بزرگترین ماهی اوقیانوس شنا خواهیم کرد!
ماهی گک سیاه به ماهی گک های سرخ آموخت که هر یک در جای خود قرار گیرند و همه با هم شنا کنند.
هنگامی Ú©Ù‡ آنها یاد گرÙتند همزمان مانند ماهی بزرگ غول پیکری شنا کنند، او Ú¯Ùت: من چشم شما خواهم بود.
آنگاه آنها در آب های سرد صبØگاهی به Øرکت دسته جمعی خود آغاز نمودند Ùˆ ماهی های بزرگ درنده را به کناری راندند.
2005-05-02
By Leo Lionni
ترجمهء پروین پژواک
اÙغانستان
"تا جدا هستیم انگشتان اÙگاریم ما
مشت اگر گردیم از آن دندان ها خواهد شکست!"
عبدالرØمن پژواک
ماهی گک سیاه
روزی یک ماهی بزرگ تونایاتون سریع Ùˆ چابک، درنده Ùˆ Øریص Ùˆ
در گوشهء از اوقیانوس بزرگ دسته ای از ماهی های کوچک و شاد زنده گی می کردند. تمام آنها سرخرنگ بودند. تنها یکی از آنها چون صد٠دریایی سیاه بود.
بسیار بسیار گرسنه به سرعت نیزه از میان آمواج آب آمد و به یک چشم برهم زدن تمام ماهی های کوچک سرخ را بلعید. تنها ماهی گک سیاه جان سالم به در برد.
ماهی Ú¯Ú© سیاه به عمق سیاه Ùˆ مرطوب جهان Ùرار کرد. او هراسان، تنها Ùˆ بسیار بسیار غمگین بود.
اما اوقیانوس بزرگ لبریز موجودات Ø´Ú¯Ùت انگیز بود. هنگامی Ú©Ù‡ او از اعجازی به اعجازی سÙر Ù…ÛŒ کرد، دوباره شادی را باز Ù…ÛŒ یاÙت.
او جلی ماهی ای را به رنگ های رنگین کمان دید و یک خرچنگ دریایی بزرگ را...
ماهی های عجیبی را که گویی با تاری نامریی به یکسو کشیده می شدند...
جنگلی از خزه های دریایی را که از سنگ های زیر آب سر کشیده بودند...
مارماهی ای را که دمش طولانی تر از آن بود که انجامش را به خاطر سپرد...
Ùˆ شقایق های بØری را با رنگ قرمز مایل به آبی Ú©Ù‡ با امواج آب گاز Ù…ÛŒ خوردند.
باری هنگامی که در سایهء تاریک سنگ ها و عل٠های هرزه پنهان بود، دستهء از ماهی های کوچک سرخرنگ را دید که مانند دستهء خودش بودند.
ماهی Ú¯Ú© سیاه با شادی به آنها Ú¯Ùت: بیایید Ú©Ù‡ با هم شنا کنیم Ùˆ بازی کنان برویم دیدنی ها را ببینیم.
ماهی سرخ کوچکی از آن میان جواب داد: ما نمی توانیم. ماهی های بزرگ ما را خواهند خورد.
ماهی Ú¯Ú© سیاه Ú¯Ùت: اما نمی توانیم همیشه اینجا بمانیم. ما باید به راه ØÙ„ÛŒ Ùکر کنیم.
ماهی Ú¯Ú© سیاه Ùکر کرد Ùˆ Ùکر کرد Ùˆ Ùکر کرد.
بعد او ناگهان Ú¯Ùت: یاÙتم!
ما همهء ما بصورت دسته جمعی به شگل بزرگترین ماهی اوقیانوس شنا خواهیم کرد!
ماهی گک سیاه به ماهی گک های سرخ آموخت که هر یک در جای خود قرار گیرند و همه با هم شنا کنند.
هنگامی Ú©Ù‡ آنها یاد گرÙتند همزمان مانند ماهی بزرگ غول پیکری شنا کنند، او Ú¯Ùت: من چشم شما خواهم بود.
آنگاه آنها در آب های سرد صبØگاهی به Øرکت دسته جمعی خود آغاز نمودند Ùˆ ماهی های بزرگ درنده را به کناری راندند.
2005-05-02